(از سری مقالات یهودیان، انگلیسیها و آغاز عصر نو) روچیلدها
دکتر دیوید تامسون (۱۹۱۲-۱۹۷۰)، استاد برجسته تاریخ معاصر اروپا، یکی از شاخصهای جوامع اروپایی در سه دهه آغازین سده نوزدهم را افزایش قروض ملی و سرمایهگذاریهای خارجی، به تبع آن پیدایش بانکهای ملی و بهمراه آن توسعه نقش اجتماعی و ثروت و اقتدار طبقه جدیدی از بانکداران میداند. (۱)
این گروه شبکهای محدود و متنفذ را در پیرامون بانکهای دولتی تشکیل میداد و در پیوند با آن کارکرد ساماندهی وامها و سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی را به دست داشت. در انگلستان، که میزان بدهی آن در سال ۱۸۱۵ به بیش از ۸۰۰ میلیون پوند رسید، بانک انگلستان متولی ساماندهی این بدهیها بود. بانک فرانسه که در سال ۱۸۰۰ تأسیس شد، در رابطه با دولت نقشی مشابه داشت. در سال ۱۸۱۴ بانک هلند تأسیس شد که همین کارکرد را در کشورهای هلند و بلژیک (تا سال ۱۸۲۲ که بلژیک بانک مستقل خود را ایجاد کرد) به دست داشت.
تامسون به نقش سرمایه دولتی در پیدایش این طبقه از بانکداران و جایگاه محوری روچیلدها در این فرایند توجه دارد و مینویسد:
علاوه بر رشد بانکهای ملی، خاندانهای بزرگ سرمایهگذار بینالمللی نیز از طریق چنگاندازی بر ۵۷ میلیون پوند کمک و وامی که انگلستان در دوران جنگ با فرانسه به متحدین خود اعطا کرد سازمان و ثروت خود را برافراشتند. پس از سال ۱۸۱۵ کسانی چون ناتان مایر روچیلد و برادران بارینگ در بازار لندن پرداخت وام به دولتهای خارجی را متقبل شدند و در آمستردام نیز خاندان هوپ (۲) چنین نقشی داشت. روچیلدها در همه مراکز کلیدی اروپا -لندن، پاریس، وین، ناپل و فرانکفورت- مستقر بودند. آنان رهبری سازماندهی نوع جدیدی از سرمایهگذاری بینالمللی را به دست گرفتند که سبب همپیوندی فزاینده ملتهای اروپا و سرانجام تمامی جهان شد. (۳)
نقش روچیلدها در اروپای پس از جنگهای ناپلئونی عظیم و حیرتانگیز است. این دورانی پرآشوب و پرتحول برای اروپا بود که طی آن آریستوکراسی مالی از طریق مانور و بندوبست سیاسی و سود بردن از جنگهای داخلی اروپا به قدرتی فوق دولتها بدل شد. پس از کنگره وین (سپتامبر ۱۸۱۴- ژوئن ۱۸۱۵) روچیلدها عملیات مالی خود را در بسیاری از کشورهای اروپایی گسترش دادند. در سال ۱۸۱۵، ناتان مایر روچیلد ۳۸ ساله بانکدار کل دولت بریتانیا بود، جیمز روچیلد ۲۳ ساله مشاور مالی و بانکدار مورد اعتماد لویی هیجدهم پادشاه فرانسه و سالومون روچیلد ۴۱ ساله بانکدار کل خاندان سلطنتی اتریش. از این زمان بیشتر معاملات مالی انگلستان با اروپای قاره از طریق دفاتر آنان انجام میشد. (۴)
از همین دوران است که بتدریج در محافل سیاسی و مطبوعاتی اروپا روچیلدها به پادشاه یهود شهرت یافتند. این عنوان گزافه نبود. در سده نوزدهم، ثروت و اقتدار روچیلدها حتی برتر از شاهان یهود جلوه میکرد. برای نمونه، نه سال پس از سقوط ناپلئون، در ژوئیه ۱۸۲۴ جشن ازدواج جیمز روچیلد با برادرزاده ۱۹ سالهاش، بتی، با شکوه فراوان در پاریس برگزار شد. در این جشن اعضای خاندان سلطنتی (بوربن) حضور داشتند و شاعران فراوان، از جمله هاینریش هاینه در وصف خاندان روچیلد شعرها سرودند. (۵) در سال ۱۸۵۹، لرد ماکائولی سیاستمدار نامدار انگلیسی، در نامهای به یکی از دوستانش میهمانی خود در کاخ بارون لیونل روچیلد پسر بزرگ و جانشین ناتان روچیلد را چنین توصیف کرده است:
دیشب با بارون روچیلد شام خوردم. در چه بهشتی زندگی میکند. از زیبایی و وسعت باغهایش در پشت کاخ کنزینگتون سخن نمیگویم. قرار است در آنجا [نیز] کاخی ساخته شود. این باشکوهترین و دلپذیرترین اقامتگاه شهری موجود است… شام نیز شگفتانگیز بود… فهرست غذاها را ضمیمه کردهام تا ببینی. آن را برایم پس بفرست زیرا میخواهم به لیدی ترویلیان (۶) نشان بدهم. به یقین این همان سرزمینی است که شیر و عسل از آن میجوشد. (۷) من تصور نمیکنم حتی سلیمان در اوج شوکتش اُتولان فرسی الا تالیران (۸) خورده باشد. (۹)
بدینسان، روچیلدها به نماد نوین زرسالاری یهودی در دنیای معاصر و قدرتی همعرض و همبسته با دولتهای جدید اروپایی بدل شدند. در دنیای جدید روچیلدها همان جایگاه و کارکردی را در ساختار سیاسی یهودیان یافتند که در گذشته به عهده شاهان داوودی بود. در سده نوزدهم، بریتانیا قدرت برتر جهان به شمار میرفت و به تبع آن الیگارشی یهودی مستقر در انگلیس، و در رأس آن روچیلدها، رهبران طبیعی یهودیان جهان شمرده میشدند.
اعطای این نقش به روچیلدها ثمره پیوند زرسالاران یهودی و الیگارشی مستعمراتی بریتانیا بود؛ پیوندی که دو سده پیشینه در پشت خود داشت. به نوشته دکتر ریچارد دیویس، مورخ یهودی، ناتان روچیلد در تمامی اقدامات خود، به ویژه در اعطای وام به دولتهای خارجی، از حمایت جان هریس، کمیسر کل وزارت خزانهداری انگلیس، برخوردار بود. (۱۰) اوگن کورتی، محقق اتریشی، مینویسد به وسیله هریس بود که مترنیخ، صدراعظم اتریش، از نظر مالی به روچیلدها متکی شد. هریس مدافع این نظر بود و آن را اجرا کرد که بنیاد روچیلد به واسطه مالی انگلستان با سه قدرت بزرگ متحد علیه فرانسه بدل شود. ناتان نیز در پی این بود که بنیاد روچیلد را به بانکدار دولتی چهار قدرت بزرگ اروپا بدل کند. (۱۱)
الیگارشی مستعمراتی بریتانیا برای اعطای این نقش به روچیلدها از حربه فشار سیاسی نیز بهره میبرد. برای نمونه، زمانیکه دولت اتریش یکی از پیشنهادهای مالی بنیاد روچیلد را نپذیرفت، “شدیدترین فشارها از سوی انگلستان بر او وارد آمد تا بپذیرد.” برای تحقق این امر، حتی هریس به پاریس رفت تا شخصاً با نمایندگان دولتهای متحد انگلستان مذاکره کند و موافقت آنها را با پیشنهاد مالی ناتان روچیلد جلب نماید. (۱۲)
به دلیل این جایگاه در ساختار سیاسی یهودیان است که برادران روچیلد و در رأس آنان ناتان، به قدرت بیرقیب مالی دنیای غرب بدل شدند و با اعطای وامهای کلان در مقام بانکدار اصلی دولتهای اروپایی جای گرفتند. به نوشته مورخین دانشگاه عبری اورشلیم، “برای یک دوران طولانی تقریباً هیچ وام مهم دولتی در اروپا نبود که روچیلدها در آن مشارکت نداشته باشند.” (۱۳) در سال ۱۸۱۸، فریدریش فن گنتس، منشی مترنیخ، روچیلدها را به یکی از مقامات دولتی اتریش چنین معرفی میکند:
آنها یهودیانی عوام و نادان و در معاملاتشان نابترین امپریالیستها هستند… ولی از یک غریزه برجسته برخوردارند که سبب میشود هماره جهت صحیح را برگزینند و از میان دو جهت صحیح بهترین را. ثروت فراوان آنها (آنها امروزه ثروتمندترین افراد در اروپا هستند) تماماً نتیجه این غریزه است که عوام آن را به شانس نسبت میدهند. (۱۴)
نامه گنتس نشان میدهد که چهار سال پس از سقوط ناپلئون، روچیلدها به راستی ثروتمندترین افراد در اروپا بودند.
روچیلدها از سال ۱۸۱۸ اعطای وام به دولتها را آغاز کردند. نگاهی به فهرست مهمترین وامهایی که شاخه انگلیسی بنیاد روچیلد، به ریاست ناتان مایر، در نخستین سالهای پس از پایان جنگهای ناپلئونی پرداخت به روشنی بیانگر ابعاد این هیولای مالی است که از درون قاره اروپا حرکت خود را آغاز کرده بود.
سال ۱۸۱۸: وام ۵ میلیون پوندی به دولت پروس؛
سال ۱۸۱۹: وام ۱۲ میلیون پوندی به دولت بریتانیا؛
سال ۱۸۲۱: وام ۲ میلیون پوندی به دولت ناپل؛
سال ۱۸۲۲: وام ۵/۲ میلیون پوندی به دولت ناپل؛
سال ۱۸۲۲: وام ۵/۳ میلیون پوندی به دولت پروس؛
سال ۱۸۲۲: وام ۶/۶ میلیون پوندی به دولت روسیه؛
سال ۱۸۲۳: وام ۵/۱ میلیون پوندی به دولت پرتغال؛
سال ۱۸۲۴: وام ۵/۳ میلیون پوندی به دولت اتریش.
در هشت سال بعدی بنیاد روچیلد وامهای مهمی به دولتهای پرتغال، فرانسه، برزیل، اتریش، انگلیس، پروس، ناپل و حتی به پاپ پرداخت کرد. در سالهای بعد نیز اعطای این وامها ادامه یافت. برای نمونه، در سال ۱۸۳۵ روچیلدها ۱۵ میلیون پوند به دولت انگلستان و ۴ میلیون پوند به دولت پرتغال پرداختند. (۱۵)
آنتونی الفری کارکرد روچیلدها را در این دوران چنین توصیف میکند:
برادران روچیلد انحصار واقعی وامهای دولتی به قدرتهای بزرگ و کوچک را به دست داشتند. مشارکت آنان در ورای مرزهای ملی بود و به سود آنان بود که در ورای سیاست عمل کنند. معهذا، آنان لاجرم مقید به مرزهای سیاسی کشورهای میزبان بودند و به عرصه تضادهای سیاسی ملی کشیده میشدند. هرگاه بازار به رکود کشیده میشد، در اثر بحران محصولات کشاورزی یا بحران سفتهبازیهای راهآهن، دولتها از آنان توقع داشتند که در بازار مداخله کنند و وضع را بهبود بخشند. معهذا، وفاداری برادران روچیلد به بنیاد در تمامی دوران زندگیشان فراتر از هر ملاحظه دیگر بود. نصیحت مایر آمشل به پسرانش این بود: “همه برادران باید در هر مسئلهای در کنار هم باشند؛ همه آنها باید مسئول کار یکدیگر باشند.” بدینسان، “کیسه مشترک” روچیلدها به آنان قدرتی یگانه در اروپا بخشیده بود در ورای مرزها و مناقشات ملتها و دولتها. (۱۶)
مشارکت مالی روچیلدها در حیات اقتصادی اروپا تنها به ملاحظات مالی محدود نمیشد؛ علل و پیامدهای سیاسی نیز داشت. برای نمونه، در سال ۱۸۲۵ آنان در نقش حامی مالی دولت بریتانیا ظاهر شدند و با تزریق طلاهایی، که به نوشته الفری “۲۵ عضو خاندان روچیلد از مناطقی دوردست چون روسیه و عثمانی به دست آورده بودند“، بانک انگلستان را از ورشکستگی نجات دادند. (۱۷)
در این دوران روچیلدها به سرمایهگذاریهای عظیمی مبادرت ورزیدند. ناتان در سال ۱۸۲۴، بهمراه دو باجناقش – موسس مونتفیوره و بنجامین گومپرتز – موسسه بیمه آلیانس (۱۸) را تأسیس کرد که تا به امروز با نامهای گوناگون -چون آلیانس، سان آلیانس و سان– از مُعظَمترین مجتمعهای مالی جهان است. کمی بعد، ساموئل گرنی، جان ایروینگ (۱۹) و آلکساندر بارینگ (پسر سِر فرانسیس بارینگ، بارون اشبرتون بعدی) به کمپانی آلیانس پیوستند. گرنی و ایروینگ از صرافان بزرگ لندن و از اعضای الیگارشی کواکر بودند. (۲۰) بدینسان، مجتمع آلیانس به کانون مهم سرمایه مالی آن عصر بدل شد. معاصران این اتحادیه مالی را کوهی از ثروت توصیف میکردند که به حرکت درآمده است. (۲۱) در اواخر دهه ۱۸۲۰ اداره مجتمع آلیانس با موسس مونتفیوره و ساموئل گرنی (۱۷۸۶-۱۸۸۶) بود. (۲۲) امروزه، پیوندهای مجتمع آلیانس بهترین شاخصی است که میتواند شبکه گسترده مجتمعهای عظیم مالی و تجاری و صنعتی متعلق به الیگارشی زرسالار معاصر را نشان دهد. در بحث الیگارشی جهانی و دنیای امروز با این پیوندها آشنا خواهیم شد.
درباره نقش مالی روچیلدها در دهههای نخستین سده نوزدهم ابهامها فراوان است. چنین نیست که پس از گذشت قریب به دو سده، تمامی ابعاد تکاپوی ناتان مایر روچیلد آشکار و در دسترس باشد. آنچه به ویژه مورد علاقه ماست نقش روچیلدها در کمپانی هند شرقی بریتانیا و جایگاه آنان در پیدایش تجارت جهانی تریاک (به ویژه رابطه آنان با کمپانی جردن ماتیسون و الیگارشی بوستن) در نیمه اول سده نوزدهم است. این دقیقاً نکاتی است که در تاریخنگاری یهود و نیز در بیوگرافیهای رسمی خاندان روچیلد در هالهای از سکوت فرو رفته است. در بحث تجارت جهانی تریاک یافتههای خود را در این زمینه مطرح خواهیم ساخت. در اینجا تأکید میکنیم که در پیوند استوار ناتان مایر روچیلد با کمپانی هند شرقی تردیدی نیست و بیشک تجارت شرق، به ویژه تجارت تریاک که در آن زمان سودآورترین عرصه سرمایهگذاری انگاشته میشد، از مهمترین عرصههای تکاپوی روچیلدها و سایر زرسالاران یهودی بوده است. پیوند استوار ناتان روچیلد با گردانندگان کمپانی هند شرقی را در نمونه زیر میتوان دریافت: زمانیکه در سال ۱۸۲۶ یکی از حکمرانان آلمان به خانه ناتان روچیلد در لندن رفت، در میهمانی شام علاوه بر اعضای خاندان روچیلد، دو یا سه عضو هیئت مدیره کمپانی هند شرقی نیز حضور داشتند. (۲۳)
ریچارد دیویس، روچیلدها را “آمیزهای از سرمایه، سیاست و دیپلماسی” میخواند. (۲۴) این تعبیری کاملاً درست است. از درون جنگهای ناپلئونی روچیلدها تنها به عنوان بزرگترین بانکدار اروپا (۲۵) سربرنکشیدند، آنان اینک، به عنوان رهبر و نماد زرسالاری یهودی، مقتدرترین و متنفذترین قدرت سیاسی قاره اروپا نیز به شمار میرفتند؛ قدرتی که به دلیل سرشت پنهانش کمتر شناخته میشد، به دلیل عدم تقیدش به سرزمین معین دامنه نفوذش مرزهای ملی را درمینوردید، و روشهای منحصربفرد اِعمال قدرتش به او توانی فراتر از اقتدار واقعیاش میبخشید.
در این دوران ناتان روچیلد نزدیکترین پیوندها را با جامعه اشرافی بریتانیا و در رأس آن خاندان سلطنتی و دربار بریتانیا داشت. در تاریخنگاری رسمی خاندان روچیلد، جان هریس به عنوان تنها واسطه ایجاد پیوند میان ناتان و خاندان سلطنتی انگلیس معرفی میشود. این پذیرفتنی نیست. درباره پیوندهای الیگارشی زرسالار یهودی از دوران استقرارشان در آمستردام، با دربار انگلیس پیشتر سخن گفتهایم. باید بیفزاییم که زرسالاران یهودی با خاندان آلمانی هانوور نیز، از سالها پیش از دستیابیشان به سلطنت انگلستان، پیوند استوار داشتهاند.
برجستهترین نام در دوران اولیه پیوند خاندان هانوور با زرسالاران یهودی لفمن بهرندز (بهرنز) (۲۶) (۱۶۳۴-۱۷۱۴) است. سرآغاز این رابطه در اوایل نیمه دوم سده هفدهم و در دورانی است که خاندان فوق به عنوان دوک هانوور حکومت این سرزمین آلمانینشین را به دست داشتند.
بهرندز تکاپوی خود را با فروش لوازم زینتی به دربار هانوور آغاز کرد و بتدریج به منبع اصلی تأمین مالی، واسطه دیپلماتیک و رئیس ضرابخانه دوک هانوور بدل شد. اقتدار او در دوران حکومت دوک ارنست اگوستوس (۱۶۷۹-۱۶۹۸) به اوج رسید.
بهرندز با ساموئل اوپنهایمر و سامسون ورتیمر زرسالاران بزرگ اروپا و کارگزاران لئوپولد اول امپراتور روم مقدس، رابطه نزدیک داشت. (۲۷) با بهرهگیری از این نفوذ در دربار وین بود که، به نوشته دایرة المعارف یهود، در سال ۱۶۹۲ بهرندز موفق به دریافت عنوان شاهی برای دوک هانوور شد.
لفمن بهرندز در دربار جرج، پسر ارنست اگوستوس و شاه بعدی هانوور (۱۶۹۸-۱۷۲۷)، نیز جایگاه پیشین را داشت. (۲۸) این جرج همان کسی است که با نام جرج اول به سلطنت انگلستان رسید (۱۷۱۴-۱۷۲۷) و خاندان سلطنتی هانوور را در این کشور بنیان نهاد در حالیکه با زبان انگلیسی آشنایی نداشت و وزیرانش نیز آلمانی نمیدانستند! (۲۹)
بهرندز به عنوان یک یهودی متعصب شناخته میشود و گفته میشود که او حتی کوشید تا یکی از خویشان خود را، که مرتد شده بود، به قتل رساند. (۳۰)
دختر بهرندز با برادرزاده ساموئل اوپنهایمر ازدواج کرد. دیوید بن آبراهام اوپنهایم (۳۱) (۱۶۶۴-۱۷۳۶)، داماد لفمن بهرندز، یکی از نامدارترین حاخامهای نیمه اول سده هیجدهم است. تنها پسر دیوید اوپنهایم نیز با دختر سامسون ورتیمر ازدواج کرد. دیوید اوپنهایم دارای کتابخانهای ارزشمند بود که شامل شش هزار نسخه چاپی و یکهزار نسخه خطی است. این کتابخانه بعدها به دانشگاه آکسفورد انتقال یافت و هم اکنون استخوانبندی بخش عبری کتابخانه بادلین (۳۲) را تشکیل میدهد. (۳۳)
در دوران سلطنت جرج و پس از آن، اعضای سایر خاندانهای زرسالار یهودی – به ویژه دیوید، کوهن و گانز (۳۴)- نیز به عنوان پیمانکاران مالی و نظامی در دربار هانوور حضور داشتند. (۳۵) یهودیان در تکاپوهای دیپلماتیک (و طبعاً اطلاعاتی) جرج اول نیز مشارکت داشتند. برای نمونه، در جریان جنگ انگلیس و مراکش، پادشاه انگلیس موسس موکاتا (نیای مادری موسس مونتفیوره) را به عنوان نماینده خود برای مذاکره صلح با مولای اسماعیل، سلطان مراکش، برگزید و زمانیکه او موفق نشد موسی ابنعطار (۳۶) از سران جامعه یهودی مستقر در مراکش، را مأمور کرد. این مذاکرات به پیمان سال ۱۷۲۱ انگلیس و مراکش انجامید. (۳۷)
تاریخ خاندان سلطنتی هانوور با ماجرای کتاب ایزنمنگر نیز آمیخته است؛ نخستین سانسوری که علیه پژوهش علمی در پیرامون یهودیان به وسیله فرمانروایان اروپای جدید اعمال شد.
یوهان اندریاس ایزنمنگر (۳۸) (۱۶۵۴-۱۷۰۴) از شرقشناسان و عبریدانان آلمانی بود که پس از سفر به بندر آمستردام و آشنایی با وضع یهودیان این شهر (۱۶۸۰) به مدت ۱۹ سال به پژوهش در متون عبری پرداخت. او در این دوران به تدریس در حوزه علمیه هایدلبرگ اشتغال داشت و به عنوان یکی از یهودشناسان بزرگ اروپا شهرت یافت.
در سال ۱۶۹۹ یهودیان فرانکفورت مطلع شدند که ایزنمنگر کتابی با عنوان یهودیت بینقاب (۳۹) در ۲۵۰۰ نسخه به چاپ رسانیده و قصد توزیع آن را دارد. یهودیان بلافاصله دست به کار شدند و ساموئل اوپنهایمر و سامسون ورتیمر از لئوپولد، امپراتور روم مقدس، فرمانی دال بر ممنوعیت انتشار این کتاب دریافت کردند. نسخههای کتاب جمعآوری و معدوم شد و ایزنمنگر دستگیر و زندانی شد.
جلوگیری از انتشار کتاب ایزنمنگر در محافل سیاسی و علمی اروپا پژواک گسترده یافت و علمای مسیحی (کاتولیک و پروتستان) و نیز حکمرانان اروپای مرکزی را به دو گروه موافق و مخالف ایزنمنگر تقسیم کرد. گروهی از حکمرانان اروپا، به ویژه فردریک اول (۱۶۵۷-۱۷۱۳) بنیانگذار سلطنت پروس، خواستار انتشار کتاب ایزنمنگر شدند و برخی، و در رأس آنان جرج هانوور، از اقدام امپراتور و ادامه توقیف کتاب حمایت کردند. در این میان، لفمن بهرندز در جلب مخالفت جرج با انتشار کتاب ایزنمنگر نقش مهمی ایفا کرد. (۴۰)
ایزنمنگر ۵۰ ساله، که در راه تدوین این کتاب رنج فراوان برده و تمامی دارایی خود را صرف چاپ آن کرده بود، در کوران این جدال به شکلی ناگهانی درگذشت. سرانجام کتاب فوق در سال ۱۷۱۱ به وسیله پادشاه پروس در ۳۰۰۰ نسخه در برلین منتشر شد. کتاب ایزنمنگر در دو مجلد (بیش از ۲۰۰۰ صفحه) است و در تدوین آن از ۱۸۲ مأخذ عبری و ۱۳ کتاب و رساله به زبان ییدیش (یهودی آلمانی) استفاده شده است. ترجمه انگلیسی این کتاب در سالهای ۱۷۳۲-۱۷۳۳ انتشار یافت. ظاهراً آخرین چاپ آن (به زبان آلمانی) به سال ۱۸۹۳ تعلق دارد. (۴۱)
ادامه دارد…
پینوشتها:
۱. درباره پیشینه بانکداری در اروپا و نقش یهودیان در آن بنگرید به: این مقاله و این مقاله
۲. Hope / 3. Thomson, ibid, p. 164-165. / 4. Judaica, vol. 4, p. 173. / 5. Cowles, ibid, pp. 53, 72. / 6. Trevelyan
۷. اشاره به وعده “عهد عتیق” به یهودیان که سرزمینی نصیب آنها خواهد شد که از آن شیر و عسل میجوشد.
۸. Ortolans farcis a la Talleyrand: یکی از غذاهای مندرج در فهرست شام کاخ لیونل روچیلد
۹. Davis, ibid, pp. 99-100. / 10. ibid, p. 40. / 11. Corti, ibid, p. 137. / 12. ibid, p. 141. / 13. Ben-Sasson, ibid, p. 797. / 14. Corti, ibid, p. 205; Cowles, ibid, p. 53. / 15. Cowles, ibid, pp. 60, 86; Davis, ibid, pp. 40, 70. / 16. Allfrey, ibid, p. 64. / 17. ibid, p. 29. / 18. Alliance Assurance Company / 19. John Irving
۲۰. درباره “الیگارشی کواکر” بنگرید به: این مقاله
۲۱. Cowles, ibid, p. 60; Davis, ibid, pp. 40, 70; Lipman, ibid, pp. 30-31. / 22. Lipman, ibid, p. 34. / 23. Cowles, ibid, p. 86. / 24. Davis, ibid, p. 134. / 25. Cowles, ibid, p. 83. / 26. Leffmann Behrends (Behrens)
۲۷. بنگرید به: این مقاله
۲۸. Judaica, vol. 4, p. 396. / 29. Americana, vol. 12, p. 509. / 30. Judaica, ibid. / 31. David ben Abraham Oppenheim / 32. Bodleian / 33. ibid, vol. 12, pp. 1419-1422. / 34. Gans / 35. ibid, vol. 7, p. 1279. / 36. Moses Abenatar / 37. ibid, vol. 3, p. 812. / 38. Johann Andreas Eisenmenger / 39. Entdecktes Judenthum / 40. Judaica, vol. 4, p. 396. / 41. ibid, vol. 6, pp. 545-546; Ben-Sasson, ibid, p. 742.
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۲، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم (پائیز ۱۳۹۰)
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: