ادیب‌الممالک فراهانی شاعری از دربار قاجار تا لژ بیداری

ادیب‌الممالک فراهانی؛ شاعری از دربار قاجار تا لژ بیداری

میرزا [محمد]صادق ادیب‌الممالک پسر حسین بن صادق بن معصوم بن میرزاعیسی قائم مقام فراهانی و ملقّب به امیرالشعرا و سپس ادیب‌الممالک و متخلّص به «امیری»، شاعر توانا و نویسنده‌ی ادیب، فعال سیاسی و روزنامه‌نگار اواخر دوره‌ی قاجار و از حامیان تأثیرگذار و فعال جنبش مشروطه بود. ادیب‌الممالک فراهانی را می‌توان برجسته‌ترین شاعر ادبیات زمینه‌ساز مشروطه در ایران دانست.

محمدصادق (میرزا صادق خان) متولد ۱۱ مرداد ۱۲۳۹ش (برابر با ۱۴ محرم ۱۲۷۷ق – ۲ اوت ۱۸۶۰م) است. او در کودکی پدرش را از دست داد و چند سالی پس از آن زندگی او در تنگدستی و مشقّت بسیار سپری شد. اما از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجار و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد.

وی در چهارمین ماه از سلطنت مظفرالدین شاه، یعنی در ربیع‌الاول ۱۳۱۴ق، به فرمان این پادشاه به «ادیب‌الممالک» ملقب شد. (۱) چنان‌که ضمن قصیده‌ای از این فرمان شاه و لقب جدید خود یاد می‌کند. (۲)

ادیب‌الممالک فراهانی به لحاظ فرم و قالب شعری، به اوزان عروضی و چارچوب‌های ساختاری شعر کلاسیک فارسی پای‌بند بود، اما در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدّدخواهانه پرداخت.

ادیب‌الممالک فراهانی

عضویت و استادی فراماسونری

از وجوه درخور توجه زندگی ادیب‌الممالک، پیوند او با محفل فراماسونری یا فراموشخانه در ایران آن زمان است.

به استناد یادداشتی که در حاشیه‌ی منظومه‌ی «آیین فراماسُن» خود نوشته است، تأسیس لُژ بیداری در ایران «در دارالخلافه به‌طور رسمی و با اجازه‌ی شرق اعظم فرانسه [گرند اورینت دده فرانسه] و شورای عالی ماسُنی فرانسه» در شب سه‌شنبه ۱۹ ربیع‌الاول ۱۳۲۶ق (برابر با ۲۱ آوریل ۱۹۰۸م) بوده است. او خود نخستین کسی بود که در انجمن فراماسونری یا به تعبیر خودش، «لژ بیداری ایران» عضویت یافت.

این لُژ پس از بمباران مجلس شورا در ۲۶ جمادی‌الاولی ۱۳۲۶ق (برابر با ۲۶ ژوئن ۱۹۰۸م) تعطیل و پس از استقرار دوباره‌ی مشروطه در ذیقعدۀ ۱۳۲۷ق (برابر با دسامبر ۱۹۰۹م) بازگشایی شد. (۳)

مطابق اسناد موجود، ادیب‌الممالک در ۱۳۲۵ق (برابر با ۱۹۰۷م) از طرف لژ فراماسونری ایران پیشنهاد و در ۱۵ ذیحجۀ ۱۳۲۵ق (برابر با ۱۹ ژانویه ۱۹۰۷م) به عضویت محفل فراماسونری تهران پذیرفته شد. (۴)

دیپلم عضویت او را اعضای کرسی لُژ تهران، رئیس شورای جمعیت شرق اعظم فرانسه، اعضای شورای جمعیت و نماینده‌ی لژ فراماسون تهران در مرکز شرق امضا کردند. در این دیپلم، ضمن پذیرش ادیب به لژ فراماسونری، درجه‌ی ماستر (Maitre) یا استاد به وی اعطا شده است. (۵) ظاهراً «لُژ بیداری ایران» یا «انجمن بیداری ایران» را ادیب‌الممالک به‌جای «فراماسونری ایران» به کار برده است. (۶)

جلد دوم کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران

اسناد عضویت ادیب‌الممالک فراهانی در فراماسونری 1

اسناد عضویت ادیب‌الممالک فراهانی در فراماسونری 2

سند عضویت ادیب‌الممالک فراهانی در فراماسونری 3

اسناد عضویت ادیب‌الممالک فراهانی در فراماسونری 4

اسناد عضویت ادیب‌الممالک فراهانی در فراماسونری 5

نام ادیب‌الممالک در مقام یکی از نخستین اعضا و پیشکسوت‌های «لژ فراماسونری ایران» در ردیف نام‌هایی چون میرزاسعیدخان، وزیر امورخارجه وقت، سیدمحمد طباطبایی، علی‌خان ظهیرالدوله، شیخ هادی نجم‌آبادی، علیقلی‌خان سرداراسعد، سیدنصرالدوله تقوی، میرزاحسن مستوفی‌الممالک، کمال‌الملک نقاش، محمدعلی ذکاءالملک [فروغی]، مشیرالدوله پیرنیا و شیخ ابراهیم زنجانی آمده است. (۷)

ادیب‌الممالک منظومه‌ی مثنوی بلند و محکمی در ۵۲۴ بیت درباره‌ی «آیین فراماسون» سروده و در آن به تفصیل از اهداف، اسرار، تشکیلات، مقامات، مراتب سلوک، تزکیه نفس، عدالت‌پروری، دانش‌دوستی و مطالبی از این دست سخن رانده است. بنا به گفته‌ی خود او، این منظومه در سوم شوال ۱۳۲۵ق (برابر با ۱۰ نوامبر ۱۹۰۷م) به پایان رسیده است. (۸)

در مقدمه‌ی این منظومه، که در بحر خفیف سروده شده، ادیب‌الممالک آغاز حرکت فراماسونری در ایران و عضویت خود را در آن این‌گونه گزارش می‌کند:

هست پیدا بر اهل دانش و ویر (۹)
که درین قرن تابناک، از دیر (۱۰)
در فرانسه ز شرق اعظم تافت
آفتابی که قلب ذره شکافت (۱۱)

گرچه پاره‌ای از اشارات رمزی این منظومه ممکن است برای خواننده نامفهوم باشد، اما دربرگیرنده‌ی آگاهی‌های سودمندی درباره‌ی سازمان، راه و رسم، اهداف و آرمان‌های فراماسون‌ها و تلقّی فلسفی و گاه صوفیانه‌ی ادیب از این جریان سرّی است.

در میان اشعار ادیب قصیده‌ای دیده می‌شود که در سوگ یکی از اعضای برجسته‌ی لُژ فراماسونری با نام دکتر ب. مُرِل سروده و در مجلس عزای او انشاد کرده است. (۱۲) ادیب در این قصیده ضمن بزرگداشت مقام معنوی مرل، از او با عنوان «برادر» یاد کرده است!

ترویج ناسیونالیسم و باستان‌گرایی

آن‌گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او برمی‌آید ادیب‌الممالک از مروّجان ناسیونالیسم بود. وی همچنین از مروّجین کتاب دساتیر بود. ماجرا از این قرار است:

در سال ۱۸۱۸م. کتابی در بمبئی چاپ شد که بر اندیشه سیاسی بعدی ایران تأثیر بزرگی نهاد. این کتاب دساتیر آسمانی نام دارد. نویسنده یا در واقع جاعل آن یک پارسی به نام ملافیروز است که کارگزار کمپانی هند شرقی بریتانیا و منشی و دستیار سِر جان ملکم بود. ملافیروز دساتیر را به‌عنوان یک کتاب آسمانی معرفی می‌کند که به پیامبران ایران باستان تعلق دارد!

دساتیر آسمانی

تصویر صفحه‌ای از دساتیر آسمانی!

جالب اینجاست که بسیاری از ایران‌شناسان اروپایی و کارگزاران برجسته کمپانی هند شرقی از این جعل ملافیروز حمایت کردند و دساتیر را به‌عنوان متنی اصیل جلوه دادند. سِر ویلیام جونز و سِر جان ملکم و لرد هستینگز و سِر جرج اوزلی و مونت استوارت الفینستون از این گروه‌اند.

دساتیر به‌تدریج در ایران شناخته شد و از طریق بعضی از رجال و معاریف دولتی و فرهنگی عصر قاجار تأثیر بزرگی هم بر اندیشه و هم بر زبان و ادبیات فارسی گذاشت. زرتشتیان هند هم دساتیر را به‌عنوان یک متن دینی به رسمیّت شناختند و مروّج آن شدند. حتی تا زمان انقلاب مشروطه زرتشتیان هند و ایران و بسیاری از معاریف فرهنگی مسلمان هندی و ایرانی دساتیر را معتبر و کتاب آسمانی می‌دانستند. شعرا و نویسندگان سرشناسی مانند رضاقلی‌خان هدایت و فرصت شیرازی و از جمله شخصیت مورد نظر ما یعنی: ادیب‌الممالک فراهانی از مروّجین دساتیر بودند.

دساتیر هم یک متن دینی جعلی بود که به پیامبران باستانی ایران نسبت داده می‌شد و هم یک دوره تاریخ جعلی برای ایران بود با هدف ترویج باستان‌گرایی و هم به منبعی تبدیل شد برای ساختن واژه‌های به‌اصطلاح سره فارسی. سرتاسر این کتاب پُر از مهملاتی است که به‌نام فارسی سره و فارسی اصیل ارائه شده بود. مثلاً: «در کاچه و هرکاچه و پرکاچه و در کارچه مارند.» یعنی: «بالیدن و پژمردن و کام و خشم ندارد.» یا: «هرشنده هرششگر زمرپان» یعنی: «بخشنده بخششگر مهربان.» یا: «هامستنی رامستنی شامستنی زامستنی، شالشتنی شالشتنی شالشتنی شالشتنی، مزدستی سزدستنی وزدستنی ازدستنی» الی آخر!

بعدها، به‌تدریج محققین اروپایی و هندی به دساتیر مشکوک شدند و اصالت آن را رد کردند. این موج به ایران هم وارد شد و مطالبی علیه دساتیر انتشار یافت. (۱۳)

محمد صادق ادیب‌الممالک فراهانی

غرب‌زدگی منوّرالفکرانه!

در برخی اشعار ادیب‌الممالک تعلّقات غرب‌زدگی منورالفکرانه کاملاً مشهود است. از این رهگذر و نیز با مطالعه‌ی برخی از کتاب‌های نویسندگان اروپایی، مختصر آشنایی با آثار ادبی و فرهنگی غربی پیدا کرد. مقداری زبان فرانسه آموخت و کلماتی از این زبان را در اشعارش وارد کرد. در دیوان ادیب شمار قابل‌ملاحظه‌ای لغات و ترکیبات فرانسه و معدودی نیز از زبان‌های دیگر به چشم می‌خورد که از آن جمله‌اند:

اونیورسیته، فاکولته، اسکناس، دیپلماسی، توالت، فُکُل و رادیکال در صفحه‌ی ۱۶؛ راپورت و کُمیسریا در صفحه‌ی ۲۷؛ گرامافون و تلفن در صفحه‌ی ۵۸؛ انتروگاتیف، ویرگول، سیلاب، گالش و کراوات در صفحه‌ی ۱۶؛ موزر (نوعی تفنگ آلمانی)، بمب و شِرِبنل در صفحه‌ی ۱۰۷؛ پاکت و استامپ در صفحه‌ی ۱۴۳؛ پرسنِل در صفحه‌ی ۱۴۵؛ ژوپُن (دامن آهاردار زیر دامن اصلی)، ترَن و واگن در صفحه‌ی ۴۱۳؛ گیو می در صفحه‌ی ۴۵۵؛ کابینه، کمیسیون، میلی‌متر و میلی‌گرم در صفحه‌ی ۴۵۸؛ پارتی در صفحه‌ی ۴۶۶؛ بالن و دراگن در صفحه‌ی ۶۱۵؛ پروتست در صفحه‌ی ۶۵۱.

وی در چند مورد حتی مصراعی کامل به فرانسه سروده است:

وزارت بی شرارت شد مرارت
یواسن سان پواسن آن پوآژن (۱۴)

او اشعاری در هجو شیخ فضل‌الله نوری سرود و هواخواه اعدام او بود!

رضاشاه یکی از اشعار ادیب‌الممالک را به‌عنوان «سرود ملی» سلطنت پهلوی انتخاب نمود.

ادیب‌الممالک فراهانی به فعالیت‌های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به‌ویژه در مرحله‌ای از فعالیت روزنامه‌نگارانه‌ی خود به ترویج آراء خود از طریق مطبوعات پرداخت.

علامه محمد قزوینی تاریخ وفات وی را ۳ اسفند ۱۲۹۵ش (برابر با ۲۸ ربیع‌الثانی ۱۳۳۵ق – ۲۲ فوریه ۱۹۱۷م) دانسته است. (۱۵) وی را در آستانه‌ی حضرت عبدالعظیم در حجره‌ی میرزا ابوالحسن‌خان قائم مقامی به خاک سپردند. (۱۶)

تحقیق:‌ اندیشکده مطالعات یهود

پی‌نوشت‌ها:
(۱) میرزا تقی‌خان دانش، «شرح حال ادیب‌الممالک»، مجله ارمغان، سال ۱۰، شماره ۸-۹ (۱۳۰۸ش)، ص۴۸۶
(۲) همان، ص۵۰۲
(۳) محمدصادق بن حسین ادیب‌الممالک، دیوان کامل میرزا صادق‌خان امیری ادیب‌الممالک فراهانی قائم‌مقامی، تصحیح و حواشی وحید دستگردی (تهران: مطبعه ارمغان، ۱۳۱۲)، ص۵۹۵
(۴) اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران (تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۷)، ج۲، ص۴۸
(۵) همان، صص۵۵-۵۸
(۶) محمود عرفان، «فراماسون‌ها»، مجله یغما، شماره ۹ (۱۳۲۸ش)، ص۴۷۵
(۷) همان، ص۵۴۸
(۸) همان، ص۵۹۳
(۹) فهم، هوش، ادراک.
(۱۰) مدت‌زمانی دراز، دیر زمانی است.
(۱۱) محمود عرفان، «فراماسون‌ها»، مجله یغما، شماره ۹ (۱۳۲۸ش)، ص۵۷۶
(۱۲) محمدصادق بن حسین ادیب‌الممالک، دیوان کامل میرزا صادق‌خان امیری ادیب‌الممالک فراهانی قائم‌مقامی، تصحیح و حواشی وحید دستگردی (تهران: مطبعه ارمغان، ۱۳۱۲)، ص۱۸۸-۱۸۹
(۱۳) استاد عبدالله شهبازی، مقاله «کانون‌های استعماری و تهاجم فرهنگی در قرن نوزدهم»، نگاه کنید به: اینجا
(۱۴) همان، ص۴۱۴
(۱۵) محمد قزوینی، یادداشت‌های تاریخی، به‌کوشش ایرج افشار (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۵۰)، ج۳، ص۳۴ ؛ [در برخی منابع دیگر روز ۳ اسفند ۱۲۹۶ش (برابر با ۱۱ جمادی‌الاول ۱۳۳۸ق – ۲۲ فوریه ۱۹۱۸م) ثبت شده است.] (۱۶) محمدعلی معلم حبیب‌آبادی، مکارم‌الآثار (اصفهان: نشر نفائس مخطوطات، ۱۳۵۴)، ص۲۱۳۲

…..

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

میرزا کریم خان رشتی چهرۀ مرموز تاریخ معاصر ایران

میرزا کریم خان رشتی چهرۀ مرموز تاریخ معاصر ایران (۲)

زمانی‌که نهضت جنگل و میرزا کوچک‌خان خطر جدی برای بریتانیا بود، شاهد پیدایش سازمانی سرّی هستیم به هدایت میرزا کریم خان رشتی بنام «کمیته ‌زرگنده».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 + 15 =