کابالا و پایان تاریخ

مقدمه‌ای بر کابالا و پایان تاریخ

متن کامل کتاب «کابالا و پایان تاریخش» ؛ قسمت اول

در میان اهالی علم و دانش، دو گروه برای خود مسکین و برای دیگران خطرناک‌اند:
۱- آنان که چیزی را ردّ می‌کنند در حالی که در آن تخصّص ندارند.
۲- آنان که بر باور خود اصرار می‌ورزند بدون این که نظر مخالف را دیده و فهمیده باشند.
فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ [کهف : ۵۰] سجده كردند مگر ابلیس كه از جن‌ها بود.
أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً [جن : ۶] همیشه بودند مردانی از بشرها به مردانی از جن پناه می‌بردند، پس جن‌ها بر ستمگری آنان می‌افزودند.

مقدمه
درباره‌ی كابالا مطالب و مقالات بسیاری نوشته‌اند، برخی از آن‌ها در حد تحقیق علمی و برخی دیگر در سطح گزارشات و نوشته‌های ژورنالیستی است كه همگی مفید و از نیازمندی‌های امروز هستند كه چند ماهی نیز من را به خود مشغول كردند. با بررسی موضوع، احساس كردم یك خلائی در كارشان هست؛ تا جائی كه من بررسی كردم (و به گمانم بررسی كاملی است) مشخص است كه بخشی از موضوع ناگفته مانده و كسی از آن بحث نكرده است، بخشی كه بسیار ضروری و از پایه‌های اصلی‌ترین پایه كابالیسم است و آن عبارت است از:
كابالا به هر صورت پای در معنویت دارد و سروكارش با دین و ادیان است و خود یك دین است در مقابل ادیان. و چون تاریخ ادیان در ماهیتِ «تاریخ تحلیلی» از علوم مرسوم و آكادمیك نیست و در این‌باره هر چه هست «تاریخ توصیفی» است لذا نوشته‌ها و مقالات درباره‌ی كابالا (با این كه از آن‌ها استفاده‌ی وافر برده‌ام و از همه‌ی‌شان تشكر می‌كنم) از این بخش مهم و اساسی‌ای که باید در نظر می‌گرفتند، باز مانده‌اند.
این بخش را باید كسی بررسی و تدوین می‌كرد كه درباره‌ی ادیان بویژه در تاریخ تحلیلی ادیان متخصص باشد؛ متاسفانه این قبیل اشخاص تا كنون در این‌باره سكوت كرده‌اند. صریح و بی‌تعارف بگویم: این كار تنها از متخصصین دین شناسی شیعه بر می‌آید. زیرا دین شناسان مسیحی، یهودی، هندو، بودائی و… خود دچار كابالیسم هستند، هر كدام به نسبتی. هوشمندان و محققان شیعه نیز در این موضوع دو گروه هستند:
۱- گروهی كه در این (باصطلاح) قرن۲۱ هنوز بر طبل قرن‌های گذشته پیش می‌كوبند؛ اینان معمولاً افراد با توان و مستعد هستند لیكن با كمال تاسف به طور ندانسته در خدمت كابالیسم هستند و تاسف‌انگیزتر این‌كه در مسیر كابالیسم نیز در عمق مغاك ارتجاع مانده و حتی از جریان تكامل كابالیسم نیز باز مانده‌اند.
۲- گروهی كه در مسیر درست دین و مكتب قرآن و اهل بیت (ع) قرار دارند اما معمولاً درباره‌ی مسائل و پدیده‌های روز، سكوت می‌كنند و پس از گذشت زمان، برگشته و به آن می‌نگرند و زبان باز می‌كنند در حالی كه خیلی دیر شده است و این تقریباً رویه همیشگی اینان در تاریخ است.
اینان به هر پدیده‌ی اجتماعی، علمی و فرهنگی، همیشه با دید احتیاط می‌نگرند تا مسئله به طور همه جانبه بر همگان حتی برای عوام روشن نشود، درباره‌ی آن از هر نوع ابراز نظر خودداری می‌كنند كه مبادا چیزی بنویسند یا بگویند، فردا نقص سخن‌شان آشكار شود، یا به آخرت‌شان و یا به دنیای‌شان ضرر برساند.
اما آخرت: اگر نیت‌مان سالم باشد، هیچ مباحثه‌ای و هیچ كار علمی‌ای به آخرت‌مان ضرر نمی‌زند حتی اگر اشتباه نیز كرده باشیم و اساساً قرار نیست كه اشتباه نكنیم و این همه اختلافات فتوائی در فقه كه «دین عملی» مان است گواه عینی این حقیقت و واقعیت است. درست است در مسائل خارج از فقه خطر سقوط به «بدعت»، بیش از عرصه‌ی فقه است و باید از این جهت به شدت احتیاط كرد. اما نباید این احتیاط طوری باشد كه خود زمینه‌ساز بدعت‌های دیگر باشد و پس از آن‌كه بدعت جان گرفت و به اصلی از اعتقاد جامعه تبدیل شد تازه برای مقابله با آن اقدام كنیم؛ همان سرگذشتی كه درباره‌ی «داروینیسم» گذشت. و امروز با برافتادن پرده از راز داروینیسم معلوم شده كه فقط برنامه‌ای از ناحیه ابلیس بوده نه یك فرضیه علمی.
البته روی سخن در این میان با فرهیختگان دین شناس است و الا دیگران اگر داروینیسم را نیز نپذیرفته باشند به فیكسیسم تورات معتقد هستند كه آن نیز برنامه‌ی پیشین ابلیس برای دوران پیشین تاریخ، بود.
اینك بر اساس ضرورت فوق، خواستم این خلأ در موضوع كابالا را (به قدر توان) پر كرده باشم، همان‌طور كه امروز هر بحث و هر نوشته درباره‌ی كابالا در اوایل كار است بحث من نیز اولین كار است و باید با اهتمام دیگران راه تكامل خود را بپیماید.
كسی نمی‌داند شاید این هیاهو به محور كابالا یك شور و هیجان موقت و پدیده‌ای زودگذر باشد و زمانی احتیاط‌كاران از این‌كه كاری در این‌باره نكرده‌اند خرسند شوند. اما به گمانم به هر صورت و هرگز نباید به عدم انجام كاری خرسند شد كه برای برهه‌ای و حتی برای مدت كوتاهی انجام آن ضرورت داشته باشد. وانگهی خاموشی این هیجان و فروكش كردن آن، به یكی از دو صورت خواهد بود: یا به نفع حقیقت و یا به ضرر آن. و كسی نمی‌داند كدامین صورت خواهد بود. پس این‌جا، جای ضروری‌ترین احتیاط است كه دست‌كم به عنوان احتیاط باید زمان را از دست نداد.

نگرش احتیاط آمیز دیگر

كابالا آئین، جریان و راه و رسم ابلیس است، برخی‌ها به حق با دیده‌ی احتیاط به آن می‌نگرند كه: نكند همین هیاهو به محور كابالا نیز آخرین برنامه از برنامه‌های خود ابلیس باشد؟ و مطابق مثال بالا همان‌طور كه زمانی با نفوذ بر ادیان، امت‌ها را درباره‌ی خلقت آدم به فیكسیسم دچار كرد و پس از زمانی دچار ترانسفورمیسم كرد و امروز می‌بینیم هر دو نادرست است، این بار نیز برنامه‌ی نادرست دیگری به راه انداخته كه ظاهراً بر علیه خودش و باطناً برای اغوای بشر باشد؟
یا زمانی دانشمندان را ملعبه‌ی دست خود کرده و آنان را وادار نمود كه وجود هر موجود غیبی را انكار كنند حتی وجود خودش را، به حدی كه اگر كسی به وجود ابلیس یا جن معتقد می‌شد به خرافه‌گرایی متهم می‌گشت، این‌بار نیز همه‌ی آنان را به وجود ابلیس، جن و… معتقد كرده است. امان از دست ابلیس رجیم که دانشمندان فخور را این‌گونه بازیچه كرده و هر چه بر سر بشر آورده به وسیله این گروه از خود راضی، آورده است.
می‌گویند: چون آخرالزمان است، ابلیس می‌خواهد با فراز كردن كابالا، از طرفی «منجی سازی» كند و از طرف دیگر «دجال سازی» كند و باز بر سر بشریت كلاه بگذارد.
براستی این نگرش احتیاط آمیز، عاقلانه و خردورزانه است. پس وظیفه چیست؟ آیا مكلّف به سكوت هستیم یا به كار؟ بسته به توان‌مان و مراعات شروطی است. اگر این توان را نداریم و نیز توان رعایت شرایط را نداریم، سكوت بهتر است.
برای شرح این بخش (كه مبتنی بر «تاریخ تحلیلی» ادیان است در مسئله‌ی كابالا) باید چهار چوب و شرایطی رعایت شود:

۱- تاریخ ادیان، از رسوباتی كه تاریخ كابالیسم – همین تاریخ كه ماهیتاً كابالیسم است- ایجاد کرده، بیرون كشیده شود و حتی الامكان تاریخ ادیان، تاریخ نبوت‌ها و تاریخ پیامبران، صورت واضحی پیدا كند.
۲- چون این كار یك كار دینی و همان‌طور كه گفته شد از موضع بینش مكتب قرآن و اهل بیت (ع) است، باید از مسلّمات مكتب شیعه خارج نشود و به اصول ضعیف یا قابل تشكیك تكیه نشود.
۳- و چون چنین كاری به وضوح بیشتری در اثبات مباحث و مسائل نیاز دارد، باید به آن مسلّمات شیعی تكیه شود كه مورد تأیید برادران سنّی نیز باشد. یعنی كسی نتواند در آن‌ها ایجاد ریب و تردید كند.
۴- و به همین دلیل باید بیشتر به نص قرآن و دست‌كم به موارد اجماعی از تفسیر، تمسك شود.
۵- در جنبه‌ی تاریخی مسئله نیز باید به اصول مسلّم تاریخی، یا اثبات شده با دلیل روشن، تكیه شود.
۶- روند كار باید طوری باشد كه اگر چیزی به نام كابالا از آن حذف شود، باز یك كار علمی و دینی درست، باشد و رابطه یا عدم رابطه‌ی آن با كابالا، فرقی در علمیت و صحت آن نداشته باشد.
و همین شرط و نكته‌ی اخیر است كه آن احتیاط لازم را فراهم می‌كند، گرچه دست نویسنده را تا حدودی بسته و محدود می‌كند.

ویژگی‌های این دفتر

۱- در این دفتر، بخش مذكور بر سه اساس: قرآن، حدیث و تاریخ بررسی شده است. ابتدا با برآوردی كه كرده بودم تصمیم داشتم آن را حداكثر در دویست و پنجاه صفحه تمام كنم لیكن پس از ورود به مباحث، دریافتم كه دست‌كم نیازمند یك‌هزار صفحه می‌باشد با كوشش بسیار و با صرف‌نظر از خیلی از مطالب توانستم آن‌را در ۶۰۵ صفحه به پایان ببرم و تكمیل كار را به دیگران واگذارم.
۲- اكثر محتوای این دفتر در جلساتی بحث شده سپس با افزوده‌هائی به روی كاغذ آمده است.
۳- خواننده باید لطف كند و زبان این دفتر را و ادبیات آن را «محاوراتی» بپذیرد. زیرا اولاً همان طور كه گفته شد اكثر محتوای آن مباحثه‌هائی است كه در جلساتی انجام یافته است و ثانیاً: هیچ‌كدام از نوشته‌های من غیر از یكی (به دلایلی که معلوم است) ویرایش نشده‌اند.
۴- مراد از پایان تاریخ كه در موارد بسیار از این دفتر آمده، آن نیست كه فوكویاما به كار برده و می‌برد. به نظر او پایان تاریخ یعنی تداوم مدرنیته بدون این‌كه مرحله‌ای دیگر در تاریخ رخ دهد. اما در اصطلاح بنده، پایان تاریخ یعنی تاریخی كه از آغاز تا به امروز بر بشر گذشته است ماهیتاً كابالیستی بوده و جریان حق در اندرون آن مانند رگه‌هایی اندك بوده است، این تاریخ به پایان می‌رسد و تاریخ دیگری که ماهیتاً انسانی خواهد بود و ناحق در اندرون آن مانند رگه‌هایی اندك خواهد بود، آغاز می‌شود. یعنی این دو تاریخ دقیقاً یكصد و هشتاد درجه با همدیگر تفاوت ماهوی دارند.
می‌توانید به جای دو تاریخ، دو جریان جامعه بشری را بگذارید كه اولی در حال پایان یافتن و دومی در حال آغاز است. این دو تاریخ (یعنی این كه از آغاز پیدایش انسان تا پایان عمر زمین، دو تاریخ بر انسان خواهد گذشت) از اصول شناخته شده‌ی مكتب تشیع است و مهدویت یعنی همین اصل بزرگ با ویژگی مخصوص به خود كه در این مكتب است.
در تفسیر آیه «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِل» [اسراء : ۸۱] حدیث‌های متعددی آمده از آن جمله: امام باقر (ع) می‌فرماید «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ذَهَبَتْ دَوْلَةُ الْبَاطِل»: وقتی كه قائم (عج) قیام كند، دولت باطل از میان می‌رود.
در حدیث دیگر آمده است: زمانی كه امام زمان (عج) متولد شد در بازوی راست او نوشته شده بود: جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً.
هر دو حدیث را می‌توانید در تفسیر نورالثقلین، ذیل همین آیه مشاهده كنید.
و در تفسیر آیه‌های «وَ اللَّیلِ إِذا یغْشى – ‏وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى» [لیل : ۱و۲] از امام صادق (ع) نقل شده كه مراد از آیه اول دولت ابلیس است و مراد از آیه دوم زمان قیام قائم (عج) است. (بحار، ج۲۴ ص۳۹۸).
صدها حدیث درباره‌ی این امام عظیم‌الشأن در متون سنی و شیعی آمده، مقصود آوردن چند نمونه بود كه در آن‌ها لفظ «دولت» آمده است كه دوران زیست بشر در روی زمین را به دو تاریخ مشخص تقسیم می‌كنند، دو تاریخی كه یكصد و هشتاد درجه با همدیگر تفاوت ماهوی دارند.
۵- به گمانم فرا رسیدن پایان تاریخ كابالیستی و آغاز تاریخ انسانی به حدی برای جامعه شناسان ژرف‌اندیش و نیز اشخاص اهل دانش و بینش روشن است كه نیازمند بحث نیست، لذا این موضوع را همه جا به طور «ارسال مسلّم» آورده‌ام.
۶- گاهی یك موضوع طوری مطرح شده كه خواننده توقع دارد چندین صفحه درباره‌ی آن توضیح داده شود اما به ناگاه می‌بیند كه بحث تمام شده و به موضوع دیگری پرداخته شده است. این نقیصه اولاً به دلیل همان كوشش برای اختصار است كه بیان شد. و ثانیاً: به دلیل افزوده‌هائی است كه بر مباحثات جلساتی، افزوده شده‌اند. به هر صورت از این بابت پوزش می‌طلبم.
۷- اما یقین دارم (و امیدوارم یقینم درست باشد) که این دفتر جریان بحث درباره‌ی کابالا را از آشفتگی و پراکندگی ژورنالیستی، رهانیده و آن را در بستر واقعی خود، سروسامان علمی داده است.

ادامه دارد…

نویسنده: مرتضی رضوی

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

همچنین ببینید

معناشناسی درخت در عرفان کابالا

معناشناسی درخت در عرفان کابالا

درخت در کابالا و فرقه‌های پاگانیستی جایگاهی مقدس دارد. هستی‌شناسی کابالا و اسطوره‌شناسی یهود بصورت سمبلیک در درختواره‌ای بنام «درخت حیات» معرفی می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − 4 =