تشکیلات نهاد رأس الجالوت در شرق اسلامی

تشکیلات نهاد رأس الجالوت در شرق اسلامی

رأس الجالوت / رأس جالوت ترکیبی است از واژه عربی «رأس» به معنی سر و واژه «جالوت» به معنی تبعیدشدگان. منابع لغوی و برخی از تفاسیر قرآن، واژه جالوت را در اصل غیرعربی [۱] و آن را با واژه آرامی galuta و واژه عبری galut به معنی تبعید و آوارگی مرتبط دانسته‌اند؛ [۲] بر همین اساس در منابع عبری، این عنوان رِش‌گالوت / رِش گلوتا / رُش‌گالوت / رُش‌گالوتا ضبط شده است. رأس جالوت در اصطلاح، عنوان رئیس جامعه یهودیان و مقام واسط میان حکومت‌ها و اتباع یهودی آن‌ها در سرزمین‌های شرقی (ایران، بین‌النهرین و عراق) بوده است.

بخش بزرگی از تاریخ ریاست و رهبری یهودیانِ در تبعید تا اواخر سده دوم میلادی در ابهام باقی مانده و منابع معتبری برای پی بردن به چگونگی این تشکیلات تا این مقطع تاریخی بر جای نمانده است. با توجه به ساختار مذهبی جامعه یهود و تمایل آن‌ها به سازماندهی جامعه از طریق نهاد دین و واگذاری مناصب مرتبط با ریاست، به آن دسته از بزرگان دینی که از نظر نسب نیز خالص تلقی می‌شدند و با توجه به اصل آرمان‌های مسیحایی در سازمان سیاسی یهود و تداوم این سنّت در جوامع یهودی،‌ می‌توان حدس زد که عالمان و بزرگان دینی در جایگاه رهبری جامعه قرار می‌گرفتند و به‌طور طبیعی، این افراد از سوی حکومت‌ها هم به‌عنوان واسطه‌ی ارتباط میان دولت و اتباع یهودی پذیرفته می‌شدند؛ چنان‌که وجوب نسب‌بردن از خاندان داوود در مقام رش‌گالوتا بر همین پایه‌های دینی استوار بود. [۳]

هر چند برخی از پژوهش‌گران [۴] به سبب شرح وظایفِ عمدتآً اداریِ رأس الجالوت این مقام را در دسته‌ی مقام‌های عرفی (سکولار) دسته‌بندی کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد از نگاه جامعه یهودی اعتبار دینی و اداری رأس الجالوت از هم متمایز نبوده است. [۵] به‌رغم وجود اشاراتی در عهد عتیق [۶] مبنی بر تشکیل نهاد رش‌گالوتا در واپسین سال‌های تبعید یهودیان به بابل (سده ششم قبل از میلاد)،‌ ظاهراً این قولِ عام‌تر که تأسیس این نهاد به دوره‌ی اشکانیان در اواخر سده دوم میلادی باز می‌گردد از مقبولیت بیشتری برخوردار است. در این زمان نخستین بار، در بین‌النهرین «هونا» [۷] (۱۷۰-۲۱۰م) از تبار پسری خاندان داوود ریاست یهودیان را مستقل از ریاست «یهودا ناسی» [۸] که در فلسطین مستقر بود، بر عهده گرفت. [۹]

در زمان ساسانیان، بین‌النهرین پایگاه مهم یهودیان شرق بود. به‌ویژه از ۴۱۵م با انحلال شورای سَنهِدرین [۱۰] در فلسطین و نیز مهاجرت بسیاری از یهودیان به بابل در پی فشار دولت روم بر یهودیان فلسطین، مرکزیت یهود به‌طور کامل به بین‌النهرین منتقل شد. [۱۱] در زمان ساسانیان به‌تدریج سه مرکز علمیِ [۱۲] سورا [۱۳]،‌ پومبدیتا [۱۴] و نِهَردِعا [۱۵] در بین‌النهرین تشکیل و به مهم‌ترین مرکز علمی یهودی تبدیل شد. رؤسای این مراکز موسوم به گائون (جمع: گئونیم)، نخستین مقام‌های عالی‌رتبه یهودی محسوب می‌شدند. در ساختار ریاست جامعه یهود،‌ مقام رش گلوتا در رتبه‌ی دوم پس از گائون قرار داشت. از این مراکز سه‌گانه مرکز سورا برتر از دو دیگر بود و انتخاب یا به عبارت بهتر اعلام نام و مقام رش‌گالوت جدید را که بر اصل وراثت استوار بود بر عهده داشت. [۱۶]

چون رش‌گالوت افزون بر شأن علمی و دینی، مقامی سیاسی و رابط جامعه یهودیان و دولت بود، از لحاظ قدرت و ثروت و نفوذ بر گائون‌ها برتری داشت. در دوره ساسانی جایگاه سیاسی و اجتماعی رأس الجالوت در میان طبقه حاکم بر اساس سیاست‌های مرسوم هر یک از پادشاهان ساسانی در قبال اتباع یهودی در نوسان بود؛ چنان‌که گاه از احترام و موقعیت بالایی برخوردار بودند و گاه مورد غضب قرار می‌گرفتند. برای مثال در دوره یزدگرد اول (حک:۳۷۹-۴۲۰م) روابط دوستانه حکومت با یهودیان در سطحی بود که بنا بر کتاب پهلوی شهرستان‌های ایرانشهر [۱۷]، شوشندخت دختر رش‌گلوتا، شاه یهودان، همسر یزدگرد بود. [۱۸]

مهر ربی هونا راس الجالوت

مُهر ربی هونا (هونا پسر ناتان) راس الجالوت جامعه یهودی بابل، و از اعضای درونی حلقه دوستان یزدگرد یکم، پادشاه ساسانی

با این حال در ۴۷۰م، فیروز / پیروز (حک: ۴۵۹-۴۸۴م) که در منابع یهودی به فیروز ظالم شهرت یافته، رش‌گالوت، هونای پنجم را اعدام کرد و از آن پس به مدت چهارده سال کسی در این مقام جای نگرفت. [۱۹]

در دوره‌ی قباد (حک: ۴۸۷-۵۳۱) یهودیان، شهر ماحوزا در حومه تیسفون (در ساحل شرقی دجله) را تصرف کردند و به رهبری رأس جالوت، مرزوترای دوم [۲۰] (۵۰۸-۵۲۰) فرزند راب هونای ششم، با استفاده از فضای آشفته پس از ظهور مزدک، در شورشی علیه دولت، استقلال جامعه خود را اعلام کردند و به تعبیری سلطنت یهودی مستقلی را در بین‌النهرین بنیان نهادند [۲۱] و ماحوزا را به‌عنوان پایتخت اعلام کردند. در ۵۰۲م ارتش ساسانی ماحوزا را تصرف کرد و رش‌گالوت مرزوترا و دیگر سران شورش اعدام شدند و نهاد رأس الجالوت تا مدت‌ها تعطیل شد. [۲۲]

هم‌زمان با ظهور اسلام مرکز تجمع یهودیان هم‌چنان در بین‌النهرین بود و ریاست آن‌ها را بوستنای بن حَنینای (۶۱۰-۶۶۰ م) بر عهده داشت. [۲۳] در میان یهودیان مشهور بوده است که در جریان فتوحات، عمر بن خطاب (یا علی علیه‌السلام) بوستنای را در مقام خود ابقا کرد و یکی از دختران یزدگرد پادشاه ایران را که به اسارت درآمده بود به ازدواج او درآورد، [۲۴] اما منابع اسلامی به این وقایع اشاره نکرده‌اند.

احتمالا آن بخش از داستان که از روابط محبت‌آمیز خلیفه با رهبر یهودیان سخن می‌گوید و متضمن این پیام است که خلفا ساختار و تشکیلات آن‌ها را به رسمیّت شناخته‌اند، بایستی برای جلب عنایت مسلمانان به جامعه یهودی جعل شده باشد. فقره‌ی دوم روایت، یعنی خویشاوندی بوستنای با خاندان یزدگرد، با این‌که می‌تواند ساختگی باشد، در میان یهودیان از چنان مقبولیتی برخوردار شد که تا مدت‌ها مناقشات شدیدی را در میان حاخام‌های یهودی بر سر مشروعیت نسل‌های رأس الجالوت برانگیخت؛ زیرا در فرزندان بوستنای خون یک شاهزاده ایرانی غیریهودی جاری شده و شرط نژاد خالص یهودی در تصدی این مقام نقض شده بود. با این همه بر اساس منابع یهودی، مقام رأس جالوت ظاهراً تا عصر منصور عباسی (حک:۱۳۶-۱۵۸) در خانواده بوستنای موروثی بوده است.

خیابان بوستنای در تل آویو

خیابان بوستنای در تل‌آویو

در منابع اسلامی ذکر قابل ملاحظه‌ای درباره بوستنای و جانشینان وی نیامده و اساساً اشارات درباره رأس جالوت و تشکیلات مرتبط با آن بسیار مبهم و پراکنده است؛ در این منابع گاه از رأس جالوت به عنوان مقام دینی و اداری جامعه یهودی یاد شده است [۲۵] و یا در برخی از منابع [۲۶] در ذکر تعقیب عیسی (ع)، از دشمنی رأس جالوت -به عنوان سرکرده یهودیان- با وی سخن به میان آمده است. هم‌چنین برخی از مورّخان مسلمان [۲۷] در ذیل حادثه کربلا و شهادت امام حسین علیه‌السلام این خبر را آورده‌اند که رأس جالوت، مسلمانان را برای قتل فرزند پیغمبرشان سرزنش کرده است. هم‌چنین پیش‌گویی‌هایی مربوط به حادثه کربلا به «رأس الجالوت / ابن رأس الجالوت» نسبت داده شده است. [۲۸] نیز بنابر باوری عام که مسلمانان، یهودیان و احبار یهود را در انجام امور جادویی توانا می‌دانستند، در مباحثی که به نوعی حاکی از امور خارق‌العاده است، نام رأس الجالوت به میان آمده است. [۲۹] نیز در برخی از روایات مربوط به نسب‌شناسی بر سر صحت نسب رأس جالوت بحث شده است. [۳۰] هم‌چنین در برخی از منابع شیعی از مناظره رأس جالوت با امام علی بن ابی‌طالب (ع) و نیز مناظره وی با امام رضا (ع) در دربار مأمون عباسی (حک: ۱۹۸-۲۱۸) سخن گفته شده و در همین زمینه «حدیث رأس الجالوت» و شرح‌های آن شهرت دارد. [۳۱]

شرح حدیث رأس الجالوت

دو نمونه از کتاب‌های شرح حدیث رأس الجالوت

به‌هر‌روی، این اشارات پراکنده در منابع عربی، نشان می‌دهد که نویسندگان مسلمان در قرون اولیه اسلامی، اگر‌چه تاریخ و تشکیلات این نهاد را به‌دقت تعقیب نمی‌کرده‌اند، عنوان رأس‌ الجالوت را می‌شناخته‌اند و ظاهراً میان یهودیان جالوتی یا ربانی، یعنی یهودیان تحت رهبری رأس ‌جالوت با یهودیان قرائی تمایز می‌نهاده‌اند. [۳۲]

در دوره منصور عباسی، مقام رأس‌ جالوت که در خاندان بوستنای موروثی بود، انتخابی شد [۳۳] و به ‌نظر می‌رسد از این دوره به ‌بعد، افزون‌بر گائون‌ها، خود خلفای عباسی نیز مستقیماً در انتخاب رأس ‌جالوت دخالت می‌کرده‌اند؛ [۳۴] هر‌چند همواره رقابت شدید میان بزرگان یهودی برای کسب مقام رأس جالوت موجب بروز اختلافات و منازعاتی در جامعه یهودیان و حتی تغییراتی اساسی در ساختار تشکیلاتی ریاست آن‌ها می‌شده‌ است، [۳۵] مثلاً در زمان خلیفه مقتفی (حک:۵۳۰-۵۵۵)، سلیمان بن حِسدای [۳۶] به‌ریاست یهودیان ناحیه شرق فرات انتخاب شد و در زمان دیدار رابی بنیامین تطیلی از بغداد، هنوز ریاست سیاسی و اداری یهودیان با رأس‌ جالوت و ریاست دینی آنان در اختیار مقامی موسوم به رأس ‌المُثیبه [۳۷] بود. رأس ‌المثیبه در این ایام، صموئیل ‌بن علی لاوی مشهور به ابن ‌الدستور بود. پس از مرگ سلیمان، پسرش دانیال رأس ‌جالوت شد، اما چون خود او پسری نداشت پس از مرگش در زمان خلافت مستنجد (‌حک: ۵۵۵-۵۵۶)، بر سر جانشینی او میان برادرزادگانش اختلاف افتاد و ابن‌الدستور نیز با استفاده از این فرصت، مقام رأس جالوت را به منصب خود ضمیمه کرد و ظاهراً از آن به‌ بعد، یهودیان از لحاظ دینی، سیاسی و اداری تحت نظارت یک مقام مرجع در‌آمدند. [۳۸] مورّخان یهودی از رؤسای مثیبة بعد از ابن ‌الدستور، در مقام ریاست کل یهودیان سرزمین‌های مرکزی اسلامی اطلاعات قابل توجهی به دست نداده‌اند؛ اما بر ‌اساس اشاراتی از نویسندگان مسلمان، ریاست یهودیان هم‌چنان تا نیمه قرن هفتم هجری در خاندان ابن ‌الدستور باقی بوده‌ است. [۳۹]

در حمله مغولان به بغداد ظاهراً جامعه یهود آسیب چندانی ندید. در دایرةالمعارف یهود [۴۰] بی ذکر مأخذ آمده است که هلاگو در حمله به بغداد با یهودیان بغداد و رأس جالوت که در آن زمان صموئیل / شموئیل بن داوود [۴۱] (۶۳۸-۶۶۸ / ۱۲۴۰-۱۲۷۰) بود رفتاری مداراجویانه داشت؛ اما در باب ادامه‌ی حیات این نهاد از حمله مغول به بعد اطلاع کافی در دست نیست.

اعلام حکم‌رانی رأس جالوت و نخستین روزهای بر کرسی نشستن او با آداب و تشریفات خاص انجام می‌شد. نخستین مراسم بیعت در روز پنج‌شنبه در کنیسه برگزار می‌شد. این مراسم با نوای بوق و کرنا اعلام می‌شد و هر کس متناسب با درآمد و توانش برای رأس جالوت هدیه‌ای می‌آورد. علمای یهود، بزرگان و تجار برای او لباس‌های قیمتی، طلا،‌ نقره و جواهر می‌آوردند. از عصر پنج‌شنبه تا جمعه رأس جالوت مهمانی‌های بزرگ و مجلّل برپا می‌کرد. در روز شنبه بزرگان دینی او را تا کنیسه همراهی می‌کردند. در کنیسه جایگاهی چوبی پوشیده با روکشی گران‌قیمت و بر بالای جایگاه چتری مرصّع به جواهرات قیمتی، برای او مهیا می‌شد. در آغاز مراسم گروهی از جوانان خوش‌صدا سرودهای مذهبی می‌خواندند. بعد از اقامه نماز رأس جالوت روبه‌روی حاضران می‌ایستاد. همه تا زمانی که او در جایگاه مخصوص بنشیند قیام می‌کردند. پس از جلوس رأس جالوت، دو گائون از مراکز علمی سورا و پومبدیتا در طرفین او می‌ایستادند و تعظیم می‌کردند. سپس مراسم دعا و آمین برگزار می‌شد و پس از آن رأس جالوت خطابه‌ای ایراد می‌کرد یا قرائت متنی را که خود نوشته بود به یکی از گائون‌ها (معمولاً گائون سورا) واگذار می‌کرد. پس از آن بخش‌هایی از تورات خوانده می‌شد و آیاتی هم توسط رأس جالوت قرائت می‌شد. پس از پایان مراسم، همه حاضران رأس جالوت را تا خانه‌اش همراهی می‌کردند. پس از آن او به‌جز شنبه‌ها و گاه مهمانی‌ها به‌ندرت از خانه بیرون می‌آمد و در این موارد با کجاوه مخصوص و ملازمانی معین -از علمای یهود که به آن‌ها عنوان ربانیان رش‌گلوتا اطلاق می‌شد – حرکت می‌کرد. [۴۲] ملازمان علائمی بر لباس خود داشتند که نشان‌دهنده مقام ملازمت رأس جالوت بود. [۴۳]

رأس الجالوت در محضر خلیفه

مراسم ملاقات رأس جالوت با خلیفه اسلامی نیز با تشریفات ویژه همراه بود. پس از تعیین وقت ملاقات، رأس جالوت با گروهی از ملازمان یهودی و مسلمان، سوار بر کجاوه مخصوص یا اسبی با زین و یراق مخصوص حرکت می‌کرد. او لباسی سراسر ابریشمین بر تن و عمامه‌ای بزرگ بر سر داشت که اطراف آن با شعار خلافت منقوش شده بود. هم‌چنین کمربندی که نشان مخصوص مقامش بود بر کمر می‌بست. در مسیر، دورباشان رسمی دربار ندا می‌دادند که راه را برای رأس جالوتسیدنا ابن داوود»- باز کنند. [۴۴] رأس جالوت، بر در کاخ خلیفه، مدتی برای اذن دخول درنگ می‌کرد. هنگامی که وارد کاخ می‌شد گروهی از مقامات و خدمت‌کاران به استقبال او می‌رفتند. به هنگام ورودِ وی همگان برمی‌خاستند و در نهایت او بر کرسی مخصوصی روبه‌روی خلیفه می‌نشست و ابتدا از روی متنی از پیش تهیه شده می‌خواند و سپس شمرده و آرام سخن می‌گفت. [۴۵] سپس خلیفه بر سر او دست می‌گذاشت و مقام او را تنفیذ و اعلام می‌کرد. پس از این مراسم، بار دیگر با موکب خاص و همراه با نواختن طبل و بوق به خانه‌اش باز می‌گشت. [۴۶] پس از آن خلیفه جشن بزرگی به مناسبت تنفیذ رأس جالوت برپا می‌کرد و طی این جشن، رأس جالوت هدایای ارزشمندی برای خلیفه و تمام رجال قصر می‌فرستاد. [۴۷] در گزارشی از ابن فوطی [۴۸] در قرن هفتم، حکم انتصاب رئیس یهودیان را وزیر و قاضی القضات تنفیذ می‌کرده‌اند.

سرای رأس جالوت مقرّ مرجعیت او و مرکزی اداری و سیاسی محسوب می‌شد. در نخستین روز بر کرسی نشستن رأس جالوت از بام خانه‌ی او ندا در می‌دادند که: «ای بنی‌اسرائیل مانند دیگر مردم فقط به قصد خوش بودن خوش‌گذرانی نکنید». به‌رغم این بیانیه‌ی رسمی، ثروت و دارایی‌های کلان او و مهمانی‌های بزرگی که در خانه‌اش برگزار می‌شد،‌ همه حاکی از زندگی‌ اشرافی و مجلّل او بود. [۴۹] رأس جالوت از ثروتمندترین افراد جامعه یهود به‌شمار می‌رفت. زمین‌ها، باغ‌ها و املاک بسیاری از اجدادش به ارث می‌برد که هیچ مرجعی حق تعرّض به آن‌ها را نداشت. [۵۰] رسم نواختن طبل توسط طبل‌داران حکومتی بر در سرای مقام‌های دولتی،‌ بر در خانه رأس جالوت هم هر صبح و شام اجرا می‌شد. [۵۱]

رأس جالوت به‌عنوان رابط میان جامعه یهودی و حکومت اسلامی اداره‌ی امور مربوط به آن، از جمله تضمین اجرای قوانین دولتی در جامعه یهودی و ایجاد ارتباط حسنه میان دولت و یهودیان را بر عهده داشت. [۵۲] طبق منابع یهودی، [۵۳] مهم‌ترین وظیفه او جمع‌آوری مالیات و پرداخت آن به دیوان خراج بود. [۵۴] رأس جالوت علاوه بر جمع‌آوری جزیه و خراج،‌ مالیات دیگری هم به‌عنوان تأمین مالی مدارس علمی یهودی از یهودیان دریافت می‌کرد. هم‌چنین تعیین ناظرانی برای بازارهای یهودیان به‌منظور رسیدگی به شکایات در بازار و نظارت بر نرخ‌ها از وظایف وی بود که انتفاع مالی نیز به‌همراه داشت. این وظیفه، یعنی مدیریت اقتصادی جامعه یهود، امکانات مادی زیادی در جهت بسط سیطره قدرت و نفوذ وی فراهم می‌آورد و او را عملاً در مقامی برتر از گائون که تنها در حوزه‌های علمی و دینی فعالیت داشت، قرار می‌داد. [۵۵]

درباره نسبت مقام گائون و رأس جالوت در دوره اسلامی از منابع چنین فهمیده می‌شود که با این‌که از لحاظ جایگاه علمی و دینی و سنّت‌های مرسوم در تشکیلات یهودی، گائون برتر از رأس جالوت بود و رأس جالوت در اصل مقامی سیاسی و اداری تلقی می‌شد، در مواقعی که رأس جالوت مرجعیّتی علمی داشت، می‌توانست ریاست مراکز علمی را هم بر عهده بگیرد؛ هر چند در این مواقع هم رأس جالوت خوانده می‌شد و عنوان گائون به او اطلاق نمی‌شد. یک نمونه مربوط به ۴۲۹هـ/ ۱۰۳۸م است که رأس جالوت، حزقیا بن داوود، در مقام علمی ریاست مرکز علمی هم قرار گرفت و تنها مرجعی بود که علاوه بر وظایف سیاسی و اداری به پرسش‌های دینی هم پاسخ می‌داد. [۵۶]

از دیگر وظایف مهم رأس جالوت قضاوت و نظارت بر امور قضایی جامعه یهودی بود. او در موارد مناقشات جامعه یهود بغداد، به‌ویژه جرم‌های جنایی، قضاوت می‌کرد و قضات نواحی دیگر را هم تعیین می‌کرد. [۵۷]

به نوشته بنیامین تطیلی [۵۸] یهودیان ساکن در نواحی عراق، خراسان، یمن، ارمینیه و اللان و قفقاز، هند و تبت و دیگر مناطق تحت حکومت خلیفه عباسی، تحت نفوذ رأس جالوت عراق بودند. رابیون و رؤسای همه این مناطق را هم رأس الجالوت انتخاب می‌کرد. این رؤسای محلی موظف بودند در آغاز کار در سرای رأس جالوت در بغداد حاضر شوند و هدایای خود را تقدیم دارند. به نوشته بنیامین [۵۹] در قلاع حشاشین دماوند هم، علمایی یهودی سکونت داشتند که تحت نفوذ رأس جالوت بودند و از او فرمان می‌بردند.

در مناطق تحت ریاست رأس جالوت، گاه نفوذ و وساطت او در پایان دادن به غائله‌هایی که یهودیان در آن نقش داشتند می‌توانست مؤثر واقع شود؛ برای نمونه در قلمرو سلجوقیان، در پی شورش داوود بن روحی، یهودیان بسیاری تحت تعقیب و آزار حکومت قرار گرفته بودند. رأس جالوت نامه‌ای به داوود نوشت و او را تهدید کرد. هم‌چنین مبلغ صدهزار دینار برای حاکم سلجوقی فرستاد و از او خواست امنیت یهودیان را تضمین کند. [۶۰]

کنیسه‌ای بزرگ در بغداد موسوم به کنیسۀ رأس جالوت محل برگزاری نمازها و اعیادی بود که رأس جالوت در آن شرکت می‌کرد. ستون‌های مرمرین این کنیسه با رنگ‌های طلایی و نقره‌ای تزیین شده و بر بالای ستون‌ها آیاتی از تورات با حروفی طلایی نقش شده بود. در بالاترین قسمت فضای داخلی کنیسه بر بالای ده پله مرمرین، کرسی مخصوص رأس جالوت قرار داشت. [۶۱]

اطلاعات درباره نهاد راس جالوت در شرق اسلامی پس از قرن هفتم هجری بسیار پراکنده و ناقص است؛ به‌طوری که نمی‌توان تصویر روشنی از این نهاد به دست داد؛ اما در سرزمین‌های غرب جهان اسلام سیر تطور این نهاد از قرن پنجم به بعد روشن‌تر است، چنان‌که بر اساس منابع، یهودیان مصر تا نیمه سده پنجم تحت رهبری رأس جالوت بغداد قرار داشتند. اسناد جنیزه نشان می‌دهد که از قاهره هدایای بسیار و نامه‌هایی حاوی پرسش‌های مذهبی و مالی به رأس جالوت ارسال می‌شده است. [۶۲]

اما از حدود ۴۵۷هـ/۱۰۶۵م نهاد رأس الیهود یا ناجد (به عبری ناگد، به معنای امیر، جمع: نگیدیم) ایجاد شد و یهودیان مصر که به نسبتِ یهودیان ایران و بغداد جمعیت بیشتری داشتند، از سیطره‌ی رأس جالوت بغداد خارج شدند. این نهاد را خلفای فاطمی نیز تأیید و تقویت کردند. به نظر می‌رسد مخالفت سیاسی دولت فاطمی با دستگاه خلافت بغداد در شکل‌گیری این نهاد نقش موثری داشته است. [۶۳]

وظایف و مسؤولیت‌های رئیس الیهود به‌تدریج در دوران فاطمیان و ایوبیان توسعه یافت و در زمان ممالیک این منصب جایگاه تثبیت‌شده‌ای یافت. به‌نوشته قلقشندی [۶۴] رئیس الیهود در ابتدا از میان ربانیان انتخاب می‌شده است، اما در دوره‌های متأخر عصر مملوکی فرقه‌های سه‌گانه یهود هر یک رئیس جداگانه‌ای داشتند. به گزارش قلقشندی [۶۵] منصب قضاوت در میان یهود بر اساس قواعد دین یهود بر عهده رأس الیهود بود، وی هم‌چنین وظیفه داشت یهودیان را از التباس با مسلمانان در حمام‌ها باز دارد و بدین منظور آنان مجبور بودند با دوختن غیار (وصله‌های زرد و قرمز) بر آستین لباس از جمع مسلمین متمایز شوند.

نویسنده: نگار ذیلابی

پی‌نوشت‌ها:
[۱] راغب اصفهانی، ذیل جلت؛ زمخشری، ذیل بقره: ۲۴۷؛ جوالیقی،‌ ۱۰۴؛ ابن منظور،‌ ذیل جلت؛ نیز نک: جفری، ۹۷.

[۲] Horovitz, p.106.

[۳] برای شرح و منابع این مطلب نک: ادامه مقاله.

[۴] Goitein, p.17.

[۵] نک: ادامه مقاله.
[۶] کتاب دوم پادشاهان، ۲۵ :۲۷-۳۰؛ ارمیا، ۵۲: ۳۱-۳۴ .

[۷] Huna.
[۸] Judah ha Nasi.

[۹] , vol6.p.1023-1025″Judaica, “Exilarch, until the Arab conquest؛ پیش از آن در نیمه سده دوم میلادی زمانی که شمعون بن جَمالیل/گمالیل دوم مستقر در فلسطین ریاست یهودیان را بر عهده داشت، جامعه یهودی ایران و بین‌النهرین هم تحت سلطه و اقتدار او قرار داشت (شهبازی، ج۱، ۴۲۳).

[۱۰] Sanhedrin.

[۱۱] بنیامین، ۳۸۴-۳۸۷؛ نتصر، ج۱، ۲۷.
[۱۲] این مراکز علمی در متون عربی و عبری با عنوان‌های مدرسه و یشیوا و در تحقیقات جدید با عنوان آکادمی هم خوانده شده‌اند.

[۱۳] Sura.
[۱۴] Pumbedita.
[۱۵] Nehardea.

[۱۶] بنیامین،‌ همانجا.
[۱۷] ۴۱۷.
[۱۸] همسر یزدگرد و مادر بهرام گور که بنای شهرهای شوش و شوشتر و حتی اصفهان نیز به او منسوب است (نک: لوی، ۲/ ۲۶۲؛ نتصر، ج۱، ۲۹-۳۰).
[۱۹] لوی، ۲/ ۲۷۰-۲۷۱؛ نتصر، ۱/ ۳۳.

[۲۰] Mar Zutra.
[۲۱] Judaica, ibid.

[۲۲] لوی ، ۲/۲۸۰-۲۸۱؛ نتصر، ۱/ ۳۶؛ Judaica, ibid.
[۲۳] لوی، ۲/ ۲۹۵؛ بنیامین تطیلی، ۳۸۷.
[۲۴] برای اقوال مختلف در این باره و نقد آن‌ها نک: لوی، ۲/ ۳۲۵-۳۲۶؛
Judaica, ibid; Encyclopedia of Jews in the Islamic World, vol.2, pp.181-182
[۲۵] نک: قزوینی، آثار البلاد، فارسی، ۳۶۴؛ مقریزی، ۴/ ۳۷۵-۳۷۶.
[۲۶] برای نمونه نک: ابن کثیر،‌ ۲/ ۹۳؛ ابن حجر، ۴/ ۶۳۸.
[۲۷] برای نمونه ابن سعد، ۶/ ۴۵۲.
[۲۸] برای نمونه نک: همو، ۶/ ۴۵۵، طبری، ۵/ ۳۹۳؛ ذهبی، ۵/ ۱۶.
[۲۹] برای نمونه درباره آینه‌ای جادویی که رأس جالوت در اختیار داشته و مروان بن محمد در آن تصاویر ناخوشایند دید و گردن رأس جالوت را زد. نک: طبری،‌ ۷/ ۵۳۴؛ ابن جوزی منتظم، ۸/ ۴۷.
[۳۰] ابن حزم، ۸؛ ابن کثیر، ۲/ ۹۳.
[۳۱] برای نمونه نک: کلینی، ۱/ ۸۹-۹۰؛ آقابزرگ تهرانی،‌ ۲/ ۴۲۲؛ ۱۳/ ۱۹۹؛ ۱۶/ ۷۰، ۳۴۰-۳۴۱؛ امین، ۱/‌ ۱۰۱؛‌ ۲/ ۵۹۲؛ ۹/ ۳۴۴؛‌ ۱۰/ ۴۲ ؛ نیز نک: نراقی، شرح حدیث رأس الجالوت، تحقیق محمد رضا حسینی.
[۳۲] هرچند در رشد فرقه قرائیم، عنان ‌بن داود که خود رأس ‌جالوت عراق در عصر منصور عباسی بود، نقش عمده‌ای داشته ‌است (مقریزی، ۴/۲، ۹۴۴، ۹۵۱-۹۵۲؛ The Jewish Encyclopedia, vol 5, p.293 ).
[۳۳] لوی، ۲/۳۴۴.
[۳۴] همو، ۲/ ۳۴۳.
[۳۵] همو، ۲/ ۳۹۲-۳۹۴؛
Encyclopedia of Jews in the Islamic World, vol.2, p.183

[۳۶] Solomon b. Hisdai.

[۳۷] رأس المثیبه به معنی ‌رئیس جامعه/ مدرسه دینی یهودیان، مأخوذ از مسیوتا/ مثیبتای عبری به ‌معنی جامعه و مدرسه است.
[۳۸] بنیامین، ۲۹۹، پانویس ۲، ۳۰۱، پانویس ۱؛ همان، تکملة عزرا حداد، ۳۸۶ـ۳۸۷، ۳۸۹-۳۹۰؛ ابن‌ ساعی، ۲۶۶، پانویس ۲.
[۳۹] ابن‌ساعی، ۲۶۶-۲۶۹، ۲۸۳؛ ابن‌فوطی، ۳۰، ۲۵۹، ۲۷۰، ۲۹۳؛ نیز نک: بنیامین، تکملة عزرا حداد، ۳۹۱.
[۴۰] ۶/۱۰۳۳.

[۴۱] Samuel b. David.
[۴۲] Judaica, ibid; The Jewish Encyclopedia, vol.5, p.292.

[۴۳] همان‌جا.
[۴۴] مسلمانان رأس جالوت را با عنوان «سیدنا ابن داوود» خطاب می‌کردند (بنیامین تطیلی،‌ ۳۰۰-۳۰۲).

[۴۵] Judaica, ibid.

[۴۶] بنیامین،‌ ۳۰۳.
[۴۷] همو، همانجا.
[۴۸] ۲۷۰، ۲۹۳ .

[۴۹] Judaica, ibid.

[۵۰] بنیامین، ۳۰۳.

[۵۱] Judaica, ibid.

[۵۲] بنیامین، ۳۸۴-۳۸۵.

[۵۳] Judaica, ibid.

[۵۴] ابن جوزی، ۱۷/۱۹۸؛ ابن فوطی، ۳۰؛ لوی، ۲/ ۳۳۱.

[۵۵] exilarch “Iranica”.
[۵۶] Goitein, pp.17-18.

[۵۷] ابن فوطی، ۲۷۰، ۲۹۳؛ لوی، همانجا.
[۵۸] ۳۰۲-۳۰۳، ۳۳۰، ۳۳۲-۳۳۳.
[۵۹] ۳۲۵.
[۶۰] بنیامین،‌ ۳۲۹-۳۳۰.
[۶۱] بنیامین، ۳۰۴؛ نیز همو (۲۹۱) از کنیسه بستانای رأس جالوت واقع در شهر انبار، ساخته شده در قرن اول هجری، خبر داده است.

[۶۲] Mann, vol.1, pp.255-257.
[۶۳] Mann, Ibid.
[۶۴] ۱۱/‌ ۳۸۵-۳۸۶.
[۶۵] ۱۱/ ۹۹، ۳۹۰-۳۹۱.

مراجع:
‌۱. ابن‌جوزی، المنتظم، چاپ محمد عبدالقادر عطا، و مصطفی عبدالقادر، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۳م.
۲. حبیب لوی، تاریخ یهود ایران، تهران، ۱۳۳۹ش.
۳. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود، بیروت، ۱۴۱۵/۱۹۹۵م.
۴. ابن‌‌حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳م.
۵. ابن‌ساعی، الجامع المختصر، چاپ مصطفی جواد، بیروت ۱۳۵۳/۱۹۳۴م.
۶. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۴۰۵/۱۹۸۵م.
۷. ابن‌فوطی، الحوادث الجامعة، چاپ بشار عواد معروف و عماد عبدالسلام رؤوف، بیروت ۱۹۹۷م.
۸. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ۱۴۱۱/۱۹۹۰م.
۹. ابن منظور، لسان العرب، چاپ علی شیری، بیروت، ۱۴۱۲هـ .
۱۰. امنون نتصر، «‌‌سیری در تاریخ یهود ایران»،‌ در پادیاوند، ج۱، لس‌آ‌‌نجلس ۱۹۹۶م.
۱۱. امین، محسن، اعیان الشیعة، بیروت، ۱۹۸۳م.
۱۲. آقابزرگ طهرانی، الذریعة‌ الی تصانیف الشیعة، تهران، ۱۳۲۹ش.
۱۳. بنیامین تطیلی، رحلة بنیامین تطیلی، ۵۶۱-۵۶۹ هـ/ ۱۱۶۵-۱۱۷۳، تکملة عزرا حداد، چاپ عبدالرحمن عبدالله شیخ، ابوظبی، ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م.
۱۴. جوالیقی، موهوب بن احمد، المعرب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، چاپ احمد محمد شاکر، قاهرة، ۱۳۶۱هـ .
۱۵. ذهبی، تاریخ الاسلام، حوادث و وفیات۶۰-۸۱هـ، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸م.
۱۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
۱۷. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، ۱۳۶۶/۱۹۴۷م.
۱۸. شهبازی، عبدالله، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، تهران، ۱۳۷۷ش.
۱۹. شهرستان‌های ایرانشهر، ترجمه صادق هدایت، در نوشته‌های پراکنده صادق هدایت، چاپ حسن قائمیان، تهران، ۱۳۸۵ش.
۲۰. طبری، تاریخ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۲-۱۳۸۷/۱۹۶۲-۱۹۶۷.
۲۱. قزوینی، آثارالبلاد و اخبار العباد، بیروت، ۱۹۸۴/۱۴۰۴.
۲۲. قلقشندی، صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، قاهرة، ۱۹۱۳-۱۹۲۰.
۲۳. کلینی، الکافی، بیروت، ۱۴۰۱هـ .
۲۴. مقریزی، خطط، چاپ ایمن فؤاد سید، لندن، ۲۰۰۲م.
۲۵. نراقی، شرح حدیث رأس الجالوت، چاپ محمد رضا حسینی، بی تا.

۲۶. Encyclopedia of Jews in the Islamic World, ed. Norman A. Stillman, Leiden- Boston 2010, sv. “Exilarch and Exilarchate” (by Arnold Franklin).
۲۷. The Jewish Encyclopedia, ed. Isidore Singer, New York, s.v., “Exilarch” (by W. Bacher).
۲۸. Judaica, s.vv., “Exilarch. Until the Arab Conquest” (by Ja. N), “Exilarch, During the Arab Period”, (by: El. B.).
۲۹. Jacob Mann, The Jews in Egypt and Palestine under the Fatimid Caliphs, London, 1961.
۳۰. Goitein, Solomon Deb Fritz, A. Mediterranean Society: The Jewish Communities of the Arab World as Portrayed in the Ddocuments of the Cairo Geniza, Brekeley, 1967.
۳۱. Horovitz, Josef, Koranische Untersuchungen, Berlin, 1926.
۳۲. Jeffery, Arthur, The Foreign Vocabulary of the Quran, Baroda, 1938.

رأس الجالوت ، رأس الجالوت ، رأس الجالوت

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

رأس الجالوت ، رأس الجالوت ، رأس الجالوت

همچنین ببینید

یهودیت دین یا نژاد

دین یهود یا نژاد یهود؟

واژه یهودی مشترک بین دو معناست: الف) پیرو دین یهود ب) وابسته به نژاد یهود؛ توجه به این تقسیم از آن‌جهت ضروری است که باید پیروان آیین موسوی را از نژادپرستان مدعی یهودیت جدا کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 × پنج =