عزت‌الله فولادوند یهودزدگان و اصلاح‌طلبان

عزت‌الله فولادوند ، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان

ارتش سرّی روشنفکران (قسمت هفدهم) عزت‌الله فولادوند
فیلسوفان یهودی و مترجمان سکولار (۲)

بدون داشتن یک «نظریه» نمی‌توانیم بنیان «آزادی» و «دموکراسی» را در جامعه استوار کنیم. اگر در غرب پیشرفتی در آزادی و حکومت دموکراتیک حاصل شده، در آن جوامع نیز با ارائه «تئوری‌های فلسفی» توانسته‌اند که موفق بشوند. (۲۲)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هم نظریه مهم است، هم عمل و هم شخص. این سه به هزاران شکل در هم می‌آمیزند و چرخ می‌زنند و دگرگون می‌شوند و بازی می‌کنند. (۲۳)

عزت‌الله فولادوند چهره کلیدی حلقه‌ی مترجمان سکولار در ایران و یکی از پدران معنوی جنبش [فتنه] سبز (۲۴) چنین فکر می‌کرد. برای همین از سال ۱۳۵۸ به پیشنهاد علیرضا حیدری‌ خواجه‌پور، مدیر عامل انتشارات خوارزمی پروژه ترجمه آثار فیلسوفان یهودی و جاسوسان لیبرال را در حوزه علوم انسانی آغاز کرد تا راه مبارزه با استبداد دینی [!!] را ابتدا به نخبگان دانشگاهی بیاموزد. در طول ۳ دهه (۱۳۸۸ – ۱۳۵۸) عزت‌الله فولادوند ۴۸ اثر منتشر کرد. بیش از نیمی از آن‌ها کتاب‌هایی بودند که در اسناد رسمی سازمان‌های امنیتی آمریکا و اروپا به عنوان «کتاب‌های سفید» یا همان «منابع مورد تأیید» برای اشاعه فلسفه سرمایه‌داری شناخته می‌شدند. (۲۵) او گام به گام دستورالعمل‌های مشترک وزارت امور خارجه آمریکا و سازمان جاسوسی سیا را برای «فروپاشی ایدئولوژیک» نظام جمهوری اسلامی اجرا ساخت و کوشید تا هیچ فرصتی را برای تبلیغ هانا آرنت، سِر کارل پوپر، سِر آیزایا برلین، ریمون آرون و واسلاو هاول از دست ندهد. فولادوند به سبب فعالیت‌هایش ۳ بار در دوران وزارت ارشاد و ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی برنده‌ی جایزه کتاب سال شد و دایره نفوذش را تا روزنامه‌هایی مانند ایران (ارگان رسمی دولت)، همشهری (ارگان رسمی شهرداری تهران) و جام جم (ارگان رسمی صدا و سیما) گسترش داد. حتی مهرماه ۱۳۸۷ جایزه کتاب فصل برای ترجمه کتابی از سِر آیزایا برلین در حوزه «علوم انسانی» به فولادوند اهداء گشت! (۲۶)

حمیدرضا جلایی‌پور در کتاب جامعه‌شناسی جنبش‌های اجتماعی نقش او را در میان تئوریسین‌های گفتمان اصلاح‌طلبی هم وزن حسین بشیریه، باقر پرهام، داریوش آشوری، محمدعلی همایون کاتوزیان و داریوش شایگان می‌داند. (۲۷) اکبر گنجی نیز در تحلیلی پیرامون «وزن‌کشی نیروهای اپوزیسیون» برای براندازی جمهوری اسلامی از عزت‌الله فولادوند به عنوان یکی از «پدران معنوی جنبش سبز» یاد می‌کند و می‌نویسد:

آیا می‌توان گستردگی و ماندگاری تأثیر «محسن کدیور» را همسنگ مترجم آگاه و سخت‌کوشی چون «عزت‌الله فولادوند» دانست؟ فولادوند در قلب فرهنگ پویایی معاصر جای دارد، و کامیابانه دانش و «اندیشه تجدد» را به چندین نسل از جوانان ایرانی انتقال داده است. نسل جوانی که امروزه بدنه اصلی «جنبش سبز» را تشکیل می‌دهند تا حد زیادی «فرزندان معنوی» و فکری این روشنفکران و اندیشمندان پرکار و کم توقع، و پر دانش و کم‌ادعا هستند. (۲۸)

گنجی سپس از قدرت و وزن بالای فولادوند برای «براندازی نظام» می‌گوید و نقش او را بسیار مهم‌تر از امثال کدیور فرض می‌کند، چون «سبک مدرن زیستن و فهم مدرنیته را به جوانان ایرانی آموخته است.» (۲۹) هر چند مریدان فولادوند این قدرت بالای استادشان را معادل با جمع‌آوری کمتر از «ده هزار رای در انتخابات ریاست جمهوری» می‌دانند! (۳۰) با این حال، او یکی از بانیان انحراف اصلاح‌طلبان از فلسفه‌ی انقلاب اسلامی است که تا امروز در حاشیه امنِ فعالیت‌های آکادمیک پنهان شده است.

عزت‌الله فولادوند

از دانشگاه کلمبیا تا انتشارات فرانکلین

عزت‌الله فولادوند که یگانه الگوی زندگی‌اش را محمدعلی فروغی (از پیشروان فراماسونری ایران و نخست‌وزیر پهلوی‌ها) می‌داند، (۳۱) زاده‌ی سال ۱۳۱۴ در اصفهان و درون خاندانی اشرافی است. مادرش نسب از شازده‌ای قجری می‌برد و پدرش غلامرضا فولادوند از تبار ایل بختیاری و ابتدا قاضی دادگستری رضاخان بود، اما خدماتش به رژیم ستم شاهی او را در زمره سیاستمداران مطلوب محمدرضا پهلوی قرار داد و به مناصب عالی کشوری رساند. (۳۲) پدر عزت‌الله، او را در نوجوانی برای ادامه تحصیلات متوسطه ابتدا به انگلستان و سپس ۲ سال به دانشکده پزشکی پاریس فرستاد، ولی سرانجام در ۲۲ سالگی راهی نیویورک کرد تا در دانشگاه کلمبیا فلسفه بیاموزد. (۳۳) این دانشگاه را «مخزن تربیت جاسوسان لیبرال» می‌دانند (۳۴) و آن زمان با مشارکت سازمان جاسوسی سیا سرمایه‌گذاری گسترده‌ای را بر روی دانشجویان خارجی آغاز کرد تا همراه بنیاد فورد، پروژه‌های «تربیت نخبگان سیاسی» و «تربیت معلم» را برای گسترش ایدئولوژی لیبرال سرمایه‌داری در کشورهای جهان سوم پیش ببرد. (۳۵)

عزت‌الله فولادوند در دانشگاه کلمبیا زیردست اساتیدی چون آرتور دانتو، رابرت کامینگ و سیدنی مورگن بسر پرورش یافت و رساله فوق‌لیسانس خود را در «نقد قوه حکم کانت» نوشت. پس از بازگشت به ایران در پایان سال ۱۳۴۱، با استفاده از نفوذ خانواده‌اش در دربار، سمت‌های مختلفی را در شرکت ملی نفت و وزارت اقتصاد و دارایی عهده‌دار شد. در دهه ۱۳۴۰ دو مرکز بزرگ ترجمه در ایران فعال بودند: یکی بنگاه ترجمه و نشر کتاب که تحت نظارت دربار شاهنشاهی و زیر سیطره بهایی‌هایی مانند احسان یارشاطر قرار داشت و دیگری یک شرکت انتشاراتی آمریکایی به نام مؤسسه فرانکلین. (۳۶) این موسسه را که همایون صنعتی‌زاده (۳۷) یکی از کارگزاران برجسته‌ی MI6 و CIA در تهران تاسیس کرد، از بودجه مستقیم دولت آمریکا تغذیه مالی می‌شد و با لژهای فراماسونری پیوندهای استواری برقرار ساخت؛ اساسنامه‌ی فرانکلین نیز صراحتاً وظیفه اصلی آن را «گسترش فلسفه و ادبیات آمریکایی در ایران» ذکر کرده بود. (۳۸) منوچهر انور، یکی از پیروان فرقه ضاله بهائیت، سردبیری انتشارات را برعهده داشت و کریم امامی و نجف دریابندری، سرویراستاران آن به شمار می‌رفتند. (۳۹) فولادوند در سال ۱۳۴۷ به دیدار امامی و دریابندری رفت و قرارداد نخستین ترجمه‌اش را با آنان بست. (۴۰) ترجمه کتاب گریز از آزادی نوشته‌ی اریش فروم را به او سپردند؛ اثری متعلق به فیلسوفی یهودی که ۲ سال پس از انتشارش در سال ۱۳۵۰ «جایزه ترجمه ممتاز» سازمان یونسکو را نصیب فولادوند کرد. (۴۱)

گریز از آزادی اریش فروم ترجمه عزت‌الله فولادوند

كتاب «گریز از آزادی» نوشته «اریش فروم» ترجمه «عزت‌الله فولادوند»

ساخت زیربنای تجدیدنظرطلبیِ سکولار

آشنایی عزت‌الله فولادوند با علیرضا حیدری خواجه‌پور به پیش از انقلاب می‌رسید. حیدری، مؤسس و مدیر مرموز انتشارات خوارزمی، از نزدیکان و شاگردان سناتور پرویز ناتل خانلری به شمار می‌رفت که به هنگام قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، وزیر فرهنگ رژیم پهلوی در کابینه اسدالله علم بود و ابتدا توسط او به مجله سخن راه یافت. (۴۲) در سال ۱۳۴۷ با حمایت سناتور، انتشارات خوارزمی را پایه گذاشت و همه انرژی‌اش را خرج گسترش آموزه‌های لیبرالی در ایران کرد. حیدری در ابتدای دهه ۱۳۵۰ با سیدحسین نصر، رئیس دفتر ویژه فرح پهلوی، برای تاسیس انتشارات آریامهر همکاری داشت، (۴۳) گرچه بیشتر وقتش را برای گسترش فعالیت‌های خوارزمی با کسانی چون هوشنگ وزیری، نجف دریابندری، محمدعلی موحد، منوچهر بزرگمهر و ابراهیم یونسی می‌گذراند و در رأس آنان از فریدون آدمیت، تاریخ‌دان فراماسون، مشورت می‌گرفت. (۴۴) او از نخستین سال پیروزی انقلاب اسلامی، ترجمه آثار رهبران صهیونیسم سیاسی مانند هانا آرنت را در دستور کار خود گذاشت و اجرای آن را به فولادوند سپرد تا به تدریج یک زیربنای تئوریک برای تجدیدنظرطلبی سکولار بسازد. (بخشی دیگر از پروژه را نجف دریابندری و محمدعلی موحد در خوارزمی به انجام رساندند.) چنان‌که اکبر گنجی در خاطراتش شرح داده و محمدسعید حنایی کاشانی نیز بر آن صحّه گذاشته است، (۴۵) طیف مهمی از اصلاح‌طلبان از رهگذر این پروژه و خواندن کتاب‌های آرنت در دهه ۱۳۶۰ دچار یک دگرگونی بنیادینِ عقیدتی شدند و در واقع، ترجمه‌های فولادوند آنان را به سوی مبارزه با جمهوری اسلامی کشاند. گنجی می‌نویسد:

در همان‌سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ آقای «عزت‌الله فولادوند» دو کتاب مهم از «هانا آرنت» ترجمه کرد؛ یکی کتاب «خشونت» و یکی کتاب «انقلاب». وقتی من این ۲ کتاب را خواندم فهمیدم چه کار اشتباهی انجام دادیم که «انقلاب» کردیم و به راه بسیار بدی گام گذاشتیم. آرنت در این دو کتاب نشان می‌دهد که خشونت چه چیز بدی است و انقلاب‌های کلاسیک کل‌گرایانه مانند «انقلاب چین»، «انقلاب کوبا» و «انقلاب اسلامی ایران» که از روی «انقلاب فرانسه» کپی‌برداری شده‌اند، اساساً پدیده‌ای است که شما را مطلقاً به دموکراسی نمی‌رسانند، شعار عدالت اجتماعی می‌دهند ولی عدالت اجتماعی نمی‌آورند و در یک دور باطل خشونت شما را می‌اندازند. (۴۶)

كتاب‌های انقلاب و خشونت از هانا آرنت

عزت‌الله فولادوند دو کتاب مهم از هانا آرنت ترجمه کرد: «خشونت» و «انقلاب»

عزت‌الله فولادوند فقط در سال‌های ۱۳۵۹ و ۱۳۶۳ چهار کتاب از هانا آرنت، جرج اورول و گراهام گرین، سه عضو رسمی CIA و MI6 منتشر ساخت. همراه با ترجمه دو کتاب آرنت او به سراغ رمان کاتالونیا نوشته‌ی جرج اورول رفت؛ گرچه از نخستین روزهای پس از انقلاب اسلامی ابتدا مترجمان بهایی مانند ژیلا سازگار برای ترجمه فارسی کتاب‌های کاتالونیا، قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ پیشقدم شدند. چه کسی در میان اهل قلم ماجرای جاسوسی جرج اورول برای اینتلیجنس سرویس انگستان و سفارشی بودن آثارش را نمی‌دانست؟ حکایت رسوایی امنیتی او از دو دهه‌ی گذشته حتی خوانندگان عادی رمان‌هایش را در جهان به هیجان می‌آورد.

برپایه سند سرّی شماره ۱۱۱۰/۳۵۹/PR110/5 به تاریخ ۲۱ مارس ۱۹۵۰ که توسط مؤسسه تحقیقات امنیتی رند (وابسته به پنتاگون) در واشنگتن انتشار عمومی یافت، اورول جاسوس اینتلیجنس سرویس و عضو ارشد دپارتمان پژوهش‌های اطلاعاتی (IRD) این سازمان بوده است. این سند تحت عنوان Progress Report on the Work of the IRD با طبقه‌بندی «فوق سرّی» در آرشیو سرویس MI6 بایگانی شد و گزارشی از پیشرفت یک عملیات جاسوسی آکادمیک با اسم رمز «عملیات ارشاد واقعی در سراسر جهان» بود که سال ۱۹۴۸ کلید خورد تا به شبکه‌سازی از هنرمندان، روشنفکران، رهبران مذهبی، سران اتحادیه‌های صنفی، متفکران و روزنامه‌نگاران بپردازد و پای آنان را به عرصه «جنگ جاسوسان» (تعبیر سرویس انگلستان از جنگ سرد) بکشاند. جورج اورول و مدیران آژانس BBC از نخستین کارگزاران این پروژه پیچیده و چندجانبه به شمار می‌رفتند. (۴۷) اورول امتیار آثارش را به دپارتمان پژوهش‌های اطلاعاتی (IRD) فروخت، MI6 به سرعت آن‌ها را توسط مترجمان خود به ۱۸ زبان دنیا ترجمه کرد و سپس CIA امتیاز نسخه سینمایی دو کتاب او را خرید. (۴۸)

گفته‌اند ذهن اورول در سه کتاب کاتالونیا، قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ مجسم است. او در این رمان‌ها از زاویه دید یک شخصیت «آزادی‌خواه» به رژیم‌های ضدلیبرال می‌تاخت و با پیروی از باطن تفکر سرمایه‌داری، هرگونه انقلابی‌گری را محکوم به شکست می‌دانست و نتیجه‌ی هر شکل از «آرمان‌خواهی» و «آرمانشهرگرایی» را نیز رفتن به سوی توتالیتاریسم و ظهور «حکومت وحشتِ مطلق» می‌نامید. این استراتژی تبلیغاتی را همه جاسوسان آکادمیک غرب دنبال می‌کردند. اورول می‌گفت «همه انقلاب‌ها محکوم به شکست هستند، اما همه شکست‌ها یک شکل نیستند.» همچنین آرنت و پوپر هم انقلاب‌ها را در پدید آوردن حکومت قانون و تحقق آزادی عاجز می‌دانستند، الا انقلاب آمریکا! (۴۹) یا میلوان جیلاس که کتاب طبقه جدید او توسط CIA و در پوشش نام انتشارات پراگر با تیراژی وسیع، قیمتی ارزان و تبلیغات رایگان رادیو اروپای آزاد در جهان توزیع شد، معتقد بود «انقلاب همراه یک تراژدی در زندگی بشری است.» (۵۰) از این رو در تبلیغات رسانه‌های غربی، اغلب آثار آنان جزء لیستی است به نام «۱۰۰۱ کتابی که قبل از مردن حتماً باید خواند» یا همان “۱۰۰۱ Books You Must Read Before You Die” چون این کتاب‌ها منطبق با دستورالعمل «عملیات ارشاد واقعی» در MI6 «پیام لیبرال سرمایه‌داری» را در جهان اشاعه می‌دادند. حتی برخی رسانه‌های مدعی اصول‌گرایی نیز در ایران آنان را به عنوان آثار برتر برای مخاطبان خود تبلیغ می‌کنند. (۵۱)

کاتالونیا جورج اورول ترجمه فولادوند

عزت‌الله فولادوند کتاب کاتالونیا از اورول را با پیش‌گفتاری در ستایش این جاسوس انگلیسی ترجمه و چاپ كرد!

جرج اورول نسخه ادبی و پیشرو فلسفه‌ی هانا آرنت است. برای همین، عزت‌الله فولادوند در خرداد ۱۳۶۱ دو کتاب انقلاب از آرنت و کاتالونیا از اورول را همزمان با یکدیگر توسط انتشارات خوارزمی به بازار کتاب فرستاد و پیش‌گفتاری ۲۱ صفحه‌ای در ستایشِ زندگی و حرفه‌ی این جاسوس انگلیسی نوشت، (۵۲) همان‌طور که برای هانا آرنت نیز در مقدمه نخستین ترجمه‌اش چنین ستایش‌نامه‌ای را نگاشت. فولادوند کتاب کاتالونیا را دادخواستی علیه دروغ‌پردازان و شیّادانی می‌داند که «رویای آرمانشهر» را در سر مردم می‌پرورانند و از این‌که تلاش‌های اورول برای «بازگو کردن داستان راستین عصر ما» به بار نشست و توانست «میلیون‌ها خواننده را از رویای خوش آرمان‌شهرها بیرون آورد» ابراز شادمانی می‌کند. (۵۳) در این رویکرد ادبی هر کس «لیبرال» نیست و آرمانی دارد، فاشیست است؛ پس باید مردم را از سرشت سیاه او ترساند. از این رو، تیرماه ۱۳۸۸ و هنگام اوج پروژه کودتای سبز، سایت شهرزاد نیوز (وابسته به سرویس اطلاعات و امنیت هلند) از ایرانیان خواست تا هشدارهای اورول را در رمان‌هایش علیه جوامع توتالیتر جدی بگیرند، چون او با تصویر سرشتِ دولت‌های غیرلیبرال نشان می‌دهد «در این رژیم‌ها کسی را حق اعتراض نیست. هرکس قصد توطئه کند و علیه نظام بکوشد، به بند گرفتار خواهد آمد.» (۵۴)

رمان‌های این نویسنده انگلیسی در سال‌های گذشته بارها توسط مترجمان سکولاری مانند ژیلا سازگار، صالح حسینی، غلامحسین سالمی، منصور اقتداری، علی پیرنیا، علی‌اصغر افرجی، مهنوش جواهری، مهدی بهره‌مند، پژمان کوشش، حوریا موسایی، اکبر تبریزی و گلرخ سعیدنیا به فارسی برگردانده شد. ناشرانی مانند انتشارات نیلوفر، نشر جامی، نشر حکایتی دیگر، نشر یاران، نشر یاد عارف، نشر فرهنگ ماهرخ و… از مبلغان آثار اورول در ایران بوده‌اند. پس از سال ۱۳۸۴، این ناشران به نحوی هدفمند ۱۳ ترجمه مختلف را فقط از کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) روانه بازار کتاب کردند؛ رُمانی که دیگر خیلی‌ها می‌دانند به سفارش سرویس جاسوسی MI6 در دنیا پخش می‌شود، (۵۵) اما هر بار نشریه کتاب هفته و خبرگزاری کتاب ایران (ارگان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) انتشار کتاب‌های قلعه حیوانات و ۱۹۸۴ را در نقاط مختلف جهان با آب و تاب گزارش می‌کنند! (۵۶)

پس از اورول، فولادوند در سال ۱۳۶۳ به سراغ «سمبل نویسندگان جاسوس» رفت: گراهام گرین؛ صاحب اثر آمریکایی آرام که حتی منتقدان ادبی سکولار نیز کتاب‌هایش را نتیجه کار در اینتلیجنس سرویس انگلستان می‌داند. (۵۷) انتشارات پنگوئن که مدیران آن را از میان کارمندان ارشد MI6 بر می‌گزینند، (۵۸) گرین را بزرگ‌ترین نویسنده معاصر انگلستان معرفی کرده است. (۵۹) او از سال ۱۹۴۳ مسئول ضد اطلاعات MI6 در امور پرتغال بود و همان‌جا با کیم فیلبی (بزرگترین جاسوس دو جانبه قرن بیستم) رفاقتی نزدیک به هم زد. (۶۰) تا آخر عمرش، یعنی ۳ آوریل ۱۹۹۱، در سوئیس برای انگلستان جاسوسی می‌کرد و از نویسندگانی است که واتیکان او را یک «ضاله‌نگار» و «مروج الحاد» دانست. (۶۱)

با چاپ کتاب آمریکایی آرام، از ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۹ وقت فولادوند یکسره به ترجمه آثار سِر کارل پوپر یهودی اختصاص یافت. کریستین دولاکامپانی، تاریخ‌دان برجسته‌ی فرانسوی، در کتاب تاریخ فلسفه در قرن بیستم پوپر را «سرپرست فیلسوفان جنگ سرد» می‌داند (۶۲) و انتشارات خوارزمی نیز در همان سالیان اوج جنگ سرد ترجمه آثار او را آغاز کرد؛ چنان‌که در سال ۱۳۵۰ کتاب فقر تاریخی‌گری را با ترجمه احمد آرام، در سال ۱۳۵۱ کتاب انقلاب یا اصلاح را با ترجمه هوشنگ وزیری (سردبیر روزنامه صهیونیستی آیندگان) و در سال ۱۳۵۹ کتاب کارل پوپر نوشته‌ی بریان مگی را با ترجمه منوچهر بزرگمهر به چاپ رساند. (۶۳) از سال ۱۳۶۴ عزت‌الله فولادوند این پروژه ناتمام را ادامه داد و هر سال یک جلد از کتاب قطور جامعه باز و دشمنان آن را ترجمه و انتشارات خوارزمی بلافاصله آن را منتشر می‌کرد؛ اثری که به مرجع روشنفکران دینی مانند عبدالکریم سروش برای مبارزه با ایدئولوژی انقلاب اسلامی تبدیل شد و نزاع‌های پُر حرارتی را در محافل سیاسی برانگیخت. بسیاری از مرزبندی‌های کاذب سیاسی در محافل روشنفکری (نظیر دوقطبی پوپریست‌ها و هایدگریست‌ها) پس از ترجمه این کتاب رخ داد. (۶۴)

کتاب جامعه باز و دشمنان آن از کارل پوپر

همزمان با انتشار اولین جلد ترجمه فولادوند، شرکت سهامی انتشار (وابسته به گروهک ملی – مذهبی‌ها) نیز که یک سال پیش‌تر کتاب حدس‌ها و ابطال‌های پوپر را منتشر کرده بود، (۶۵) این بار نیز کتاب جامعه باز و دشمنان آن را با ترجمه علی‌اصغر مهاجر به بازار کتاب فرستاد. مهاجر، یک مترجم لائیک و پس از همایون صنعتی‌زاده آخرین مدیرعامل موسسه فرانکلین به شمار می‌رفت. او از دهه ۱۳۵۰ پروژه ترجمه آثار پوپر را به خواست دولت آمریکا در ایران پیش‌ ‌می‌برد و گرچه آن زمان به پایان نرسید، اما محصولش پس از انقلاب توسط ملی – مذهبی‌ها به بازار کتاب راه یافت! (۶۶) موج فزاینده تبلغ پوپر سبب گشت تا دی‌ماه ۱۳۶۴ دکتر رضا داوری اردکانی، فلسفه‌دان معاصر و شاگرد سیداحمد فردید با انتشار ۲ یادداشت در ماهنامه کیهان فرهنگی از پشت پرده ترجمه سریع کتاب جامعه باز و دشمنان آن پرده بردارد. داوری اردکانی آن موج را پروژه «تبلیغات سیاسی علیه انقلاب اسلامی» توسط محافل انگلیسی دانست و ادبیات ستایش‌گران پوپر در ایران را با ادبیات رادیو اسرائیل مقایسه کرد:

ظاهراً ناشران در انتشار کتاب «جامعه باز و دشمنان آن» مسابقه گذاشته‌اند… این پوپر کیست که هم دشمنان انقلاب اسلامی در خارج از کشور اثر او را وسیله مخالفت کرده‌اند و هم در داخل جمهوری اسلامی گروهی برایش سرودست و پا می‌شکنند و مخالفت با او را مخالفت با مقدسات می‌شمارند؟! (۶۷) اگر کتاب پوپر مثل کتاب‌های دیگر دو سه سال در دست مترجم و زیر چاپ مانده بود، ذکر این مقدمه صورت دیگری پیدا می‌کرد، اما در حالی که ما هنوز ترجمه بسیاری از آثار بزرگ فلسفه و سیاست دوره جدید را در دست نداریم، چند مترجم و ناشر در داخل و خارج یک‌باره به ترجمه و چاپ کتابی اقدام می‌کنند، لابد آن کتاب در نظر ایشان اهمیت خاص دارد… با توجه به این‌که «کارل پوپر» مثال و نمونه جامعه باز را جامعه کنونی آمریکا می‌داند، با انقلاب بر ضد این عالم مخالف است… نوشته او صرفاً یک اثر تبلیغاتی است که وابستگان به غرب و غرب‌زدگان از خواندن آن قدری تسلّی می‌یابند و در غفلت خود احساس آرامش می‌کنند و شاید بی‌خبران از فلسفه هم در برابر فضل و بلاغت او مرعوب شوند… از قرائن چنین برمی‌آید که تصور کرده‌اند نشر این قبیل کتب منشاء آثار سیاسی بزرگ و موجب «نهضت عقلی» و غنای ادب نظام «مردم‌سالاری» (دموکراسی) می‌شود. کسانی که صرفاً به نتایج سیاسی اثر پوپر نظر داشته‌اند بدانند که با خیال و رویای «جامعه باز» نمی‌توان با انقلاب مقابله و معارضه کرد. روشنفکران مسلمان نباید اغراق‌گویی‌های بعضی «محافل تبلیغاتی انگلیسی» در مورد کتاب پوپر را تکرار کنند… من در حیرتم که این توجه به پوپر در میان ما از کجا پیدا شده و چرا در تعارف به او و نشر آثارش مسابقه گذاشته‌اند! جامعه باز، «دام فریب» است. (۶۸)

در حالی که هنوز اسناد سازمان CIA پیرامون ضرورت ترجمه آثار پوپر، آرنت، برلین و… برای پیشبرد پروژه فروپاشی ایدئولوژیک در ایران منتشر نشده بود، دکتر رضا داوری اردکانی تبعات روند تبلیغ و ترجمه فیلسوفان یهودی را بازکاوید، اما فولادوند زیرکانه خود را وارد معرکه نکرد و ترجیح داد تا مانند «مهره‌ای در یک بازی پیچیده و چرخ کوچک یک سلسله وقایع مهم» (۶۹) در حاشیه‌ای امن، پنهان بماند تا ماهیت مأموریتش نسوزد. در عوض عبدالکریم سروش و اکبر گنجی به دفاع از پوپر و مترجمان پوپر برخاستند و حتی مردادماه ۱۳۶۵، گنجی در ماهنامه کیهان فرهنگی پرونده سوابق داوری در پیش از انقلاب را گشود و او را حامی فاشیست‌ها خواند. (۷۰) گسترش فحاشی‌ها به انصراف دکتر داوری اردکانی برای پاسخ به منتقدان انجامید. با پایان کار ترجمه پوپر، فولادوند ۲ سال پیاپی (۱۳۷۰ و ۱۳۶۹) و در هنگامه صدارت سیدمحمد خاتمی بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به سبب «خدمت به عرصه فلسفه و علوم اجتماعی» جایزه کتاب سال را بُرد! (۷۱)

ادامه دارد… عزت‌الله فولادوند ، عزت‌الله فولادوند ، عزت‌الله فولادوند

قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها: عزت‌الله فولادوند ، عزت‌الله فولادوند
۲۲. عزت‌الله فولادوند ، «ترجمان فلسفه». روزنامه ایران، ۳۰ دی ۱۳۸۳، صفحه مهرگان.
۲۳. عزت‌الله فولادوند ، خرد در سیاست، تهران: طرح نو، ۱۳۷۶، ص ۱۷.
۲۴. اکبر گنجی از عزت‌الله فولادوند به عنوان یکی از «پدران معنوی جنبش سبز» و کسی که اصلاح‌طلبان را به اشتباهات خود در زمینه انقلابی‌گری آگاه کرد، یاد کرده است. نک: گنجی، اکبر. «تأملاتی پیرامون ادب نقد و نقد نافروتنانه» (بخش دوم). سایت گویانیوز، ۲۵ بهمن ۱۳۸۸، از:
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/02/100510.php
۲۵. درباره «کتاب‌های سفید» سازمان سیا و اسامی آنان، نک:
Coleman, Peter. The Liberal Conspiracy: The Congress for Cultural Freedom and the Struggle for the Mind of Postwar Europe. London: Collier Macmillan Publishers, 1989.
۲۶. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت نهم اهداء جایزه کتاب فصل را در پاییز ۱۳۸۶ با هدف «تشویق مولفان، مترجمان و مصححان متعهد و شایسته کشور و نیز برای ارتقای دانش جامعه اسلامی» آغاز کرد و مسئولیت برگزاری آن به خانه کتاب محول گشت، اما در ادوار مختلف آن از مترجمان و تئوریسین‌های سکولار تجلیل شد. در نخستین دوره، کاظم معتمدنژاد (مشاور و رسانه‌ای سکولارها در عصر اصلاحات)، حسین قاضیان و آرش پازوکی (از فعالان اصلاح‌طلبی رادیکال)، ژاله آموزگار و احمد تفضلی برگزیده شدند! از دومین دوره جایزه، حوزه‌های مختلف علوم انسانی، علوم کاربردی و علوم محض در ۵۲ گروه به آن اضافه شد و ۵ سکه بهار آزادی به هر یک از نویسندگان یا مترجمان کتاب‌های منتخب تعلق گرفت. در چهارمین دوره جایزه کتاب فصل، علی‌اکبر قاضی‌زاده (دبیر سرویس اجتماعی روزنامه‌های زنجیره‌ای جامعه، طوس، نشاط، عصر آزادگان و…) برای ترجمه کتاب اخلاق روزنامه نگاری نوشته کارن سندرز و نیز کتاب حقوق ارتباطات تألیف کاظم معتمدنژاد و رویا معتمدنژاد برگزیده شدند. در چهارمین دوره جایزه کتاب فصل، ترجمه کتاب گریز به تاریکی نوشته آرتور شنیتسلر (مامور ویژه CIA در عملیات جاسوسی آکادمیک و صهیونیست برجسته) که نشر ماهی با ترجمه نسرین شیخ‌نیا روانه بازار کتاب کرد، جایزه بخش ادبیات را برد. در این دوره کتاب برآمدن جامعه‌شناسی تاریخی با ترجمه هاشم آقاجری کاندیدای دریافت جایزه در گروه علوم اجتماعی شد. نک: «برندگان چهارمین دوره کتاب فصل». سایت کتاب نیوز، ۲۶ خرداد ۱۳۸۷، از:
http://www.ketabnews.com/detail-7847-fa-81
در پنجمین دوره جایزه کتاب فصل، از عزت‌الله فولادوند به سبب ترجمه کتاب آزادی و خیانت به آزادی نوشته آیزایا برلین (جاسوس برجسته MI6)، از حمید عضدانلو به سبب ترجمه کتاب رساله‌ای درباره حکومت اثر جان لاک (تئوریسین سرمایه‌داری مدرن) و از نصرالله پورجوادی برای تحریر کتاب باده عشق تقدیر شد. نک: «فولادوند، پورجوادی و افشار، برگزیدگان و تقدیرشدگان کتاب فصل». سایت همشهری آنلاین، ۳۰ مهر ۱۳۸۷، از:
http://www.hamshahri.org/news-66377.aspx
۲۷. جلایی‌پور، حمیدرضا. جامعه‌شناسی جنبش‌های اجتماعی. تهران: انتشارات طرح نو، تهران، ۱۳۸۱، ص ۲۱۱.
۲۸. گنجی، اکبر. «تأملاتی پیرامون ادب نقد و نقد نافروتنانه» (بخش دوم). سایت گویانیوز، ۲۵ بهمن ۱۳۸۸، از:
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/02/100510.php
۲۹. پیشین.
۳۰. ف.م. سخن، یکی از تحلیلگران سایت گویانیوز درباره اعتبار عمومی عزت‌الله فولادوند می‌نویسد: «واقعیتی که انتخابات اخیر به ما نشان داد، دور بودن سازمان‌های سیاسی و اهل قلم و اندیشه از مردم عای است… شاید پیشنهاد استاد والا ‌شان عزت‌الله فولادوند برای رای دادن به آقای هاشمی نتواند بیش از ده هزار رای ایجاد کند، ولی وقتی تحریم گروه‌های سیاسی خارج از کشور توسط مردم به هیچ گرفته می‌شود و یا دعوت به رای دادن گروه‌های اصلاح طلب داخلی با بی‌اعتنایی شدید مردم عادی و حتی روشنفکران روبه‌رو می‌گردد، آن گاه باید دنبال علت العلل ماجرا گشت.» نک: ف.م. سخن. «موج، تازه راه افتاده است». سایت گویانیوز، ۵ تیر ۱۳۸۴، از:
http://news.gooya.com/president84/archives/032002.php
۳۱. «چرا به ترجمه روی آوردم؛ گفتگو با عزت‌الله فولادوند». فصلنامه بخارا، شماره ۶۲، خرداد و شهریور ۱۳۸۶، صص ۴۷ – ۳۶.
۳۲. الکساندر گالت، چارلز، و دیگران. ایل بختیاری (مجموعه تاریخ معاصر ایران). ترجمه‌ی کاوه بیات و محمود طاهراحمدی. تهران: انتشارات شیرازه، ص ۹۳.
۳۳. «عزت‌الله فولادوند». ویکی پدیا، دانشنامه آزاد (آمریکایی):
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%B2%D8%AA%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%81%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D9%88%D9%86%D8%AF
۳۴. David N. Gibbs. Academics and Spies: The Silence That Roars. Los Angeles Times, Sunday, January 28,2001.
۳۵. برمن، ادوارد. کنترل فرهنگ (نقش بنیادهای کارنگی، فرود و راکفلر در سیاست خارجی آمریکا). ترجمه حمید الیاسی. تهران: نشی نی، ۱۳۷۳، صص ۱۴۰ – ۱۳۳.
۳۶. کریمی حکاک، احمد. «تاریخ و سنت ترجمه در ایران». ترجمه مجدالدین کیوانی. فصلنامه مترجم، شماره ۲۹. کریمی حکاک که از دهه ۱۳۶۰ عضو ارشد بنیاد مطالعات ایران به ریاست عالیه‌ی اشرف پهلوی در واشنگتن. دی. سی است، در این نوشتار به ماهیت درباری بنگاه ترجمه و نشر کتاب و نیز ماهیت آمریکایی انتشارات فرانکلین اشاره می‌کند و می‌نویسد: «در ۱۳۳۲ بنگاه ترجمه و نشر کتاب با ابتکار جوانی دانشمند و تحصیل کرده غرب به نام احسان یارشاطر [بهایی] در تهران تأسیس شد. این بنگاه تحت نظارت دربار، تلاشهایی را در حوزه ترجمه هدایت کرد که نتیجه‌اش انتشار چندین رشته کتاب بود، از جمله رشته کتابهای ادبی خارجی، رشته کتاب‌های کودکان و نوجوانان، رشته کتاب‌های ایران‌شناسی و متون فارسی… مؤسسه مذکور الگویی نیز برای کارهای مشابه به دست داد که از همه برجسته‌تر مؤسسه فرانکلین ایران، یک شرکت انتشاراتی آمریکایی بود که در سال ۱۳۳۳ بنیاد نهاده شد.»
۳۷. همایون صنعتی‌زاده، موسس و مدیرعالم موسسه فرانکلین سال ۱۳۰۴ در خانواده‌ای غرب‌گرا از طبقه سرمایه‌داری در تهران به دنیا آمده و ۴ شهریور ۱۳۸۸ در کرمان مُرد. پدرش عبدالحسین صنعتی در زمره نخستین رمان‌نویسان ایرانی و از تجار فرش و سنگ فیروزه بود. کودکی خود را در کرمان نزد پدر بزرگش (موسس نخستین سینمای کرمان) گذراند، اما چندی برای تحصیل در مدرسه زردشتی‌ها به تهران آمد و از کلاس اول با ایرج افشار (مورخ و فراماسونر مشهور) دوست شد. در واقع، صنعتی‌زاده از خاندانی برخاست که فرهنگ و سرمایه‌داری را به یکدیگر پیوند دادند و به روایت رادیو بی.بی.سی «یک بچه تاجر» است. او تحصیلات متوسطه‌اش را در دبیرستان البرز ادامه داد و سال ۱۳۲۱ به حزب توده ایران پیوست و به سمت منشی کمیته مرکزی حزب رسید. سال ۱۳۲۵ که از این حزب جدا شد، بلافاصله به استخدام سفارت انگلستان درآمد و منشی سفارتخانه شد. صنعتی‌زاده یکی از پل‌های ارتباطی انگلستان با گروه‌های سیاسی ایران به شمار می‌رفت. از این رو، دولت دکتر مصدق او را به اتهام «فعالیت‌های سیاسی ضد دولت ایران و به نفع انگلستان» تحت تعقیب و مراقبت قرار داد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در حالی‌که صنعتی‌زاده در اداره اطلاعات سفارت انگلیس فعال بود، با تاسیس یک گالری هنری در چهارراه کالج تهران، آن را به پاتوق رایزنان سفارتخانه‌های غربی برای برقراری ارتباط با هنرمندان ایرانی و… تبدیل کرد. از این مقطع ۲ روایت متفاوت پیرامون تاسیس موسسه فرانکلین وجود دارد. براساس اسناد پروند فرانکلین در ساواک، صنعتی‌زاده در سفری که سال ۱۳۳۳ به آمریکا داشت، امتیاز نمایندگی فرانکلین را گرفت، اما خودش می‌گوید در گالری چهارراه کالج با وابسته‌ی فرهنگی سفارت آمریکا مذاکراتی انجام داد و این دیپلمات در سال ۱۳۳۳ ترتیب ملاقاتش با دیتوس اسمیت، مدیرعامل انتشارات فرانکلین در نیویورک و رئیس سابق انتشارات دانشگاه پرینستون را داد. فرانکلین نمایندگی‌هایی در کشورهای مصر، عراق، پاکستان، اندونزی و مالزی داشت و صنعتی‌زاده در این ملاقات توانست نمایندگی فرانکلین را به دست آورد. البته تقاضای صدور امتیاز این موسسه سال ۱۳۳۸ در ایران ارائه شد و به دستور قائم مقام ساواک با تقاضایش موافقت کردند؛ موسسه‌ای که تا هنگام انقلاب اسلامی ۱۵۰۰ عنوان کتاب ترجمه و چاپ کرد. فرانکلین مستقیماً مبادرت به انتشار کتاب نمی‌کرد، بلکه وظیفه اصلی خود را «شناسایی و حمایت از نویسندگان مستعد و مترجمان خوش ذوق و معرفی محصولات آنان به ناشران کشور» می‌دانست. برای همین، بیشتر کتاب‌هایش را ناشران دیگر به چاپ می رساندند و در شناسنامه اثر می‌نوشتند: «با همکاری موسسه فرانکلین». صنعتی‌زاده ابتدا ترجمه کتابها را به کسانی مانند احمد آرام، محمد علی جمال زاده و … سپرد و به سبب بودجه کلانی که دولت آمریکا در اختیارش می‌گذاشتند، بالاترین حق‌الترجمه را به آنان می‌داد. به سبب رابطه نزدیکی که با خاندان سلطنتی داشتف به گفته خود کوشید تا در کتابهای فرانکلین با تبلیغ برای پهلوی‌ها از رضاخان تصویر آدمی «خودساخته» را نزد مردم بسازد و در کتاب مردان خودساخته، برای نخستین بار زندگی «رضاشاه به قلم محمدرضا شاه» را منتشر کرد. همایون صنعتی‌زاده از سال ۱۳۳۷ مسئولیت نشر کتاب‌های درسی افغانستان را برعهده گرفت و به روایت عبدالرحیم جعفری (روزنامه اعتماد، ۱۴ شهریور ۱۳۸۸) که از دوستان نزدیکش بود، در دیداری با محمدرضا پهلوی پیشنهاد اجرای همین پروژه را در ایران داد. به دستور شاه، صنعتی‌زاده با حمایت سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی کار چاپ و تالیف کتاب‌های مقطع دبستان را آغاز کرد و برای این کار افرادی را به آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه فرستاد تا با الگوبرداری از نظام آموزشی – تربیتی سکولار در غرب به تهیه و تدوین متون پایه آموزشی برای ایران بپردازند. محمود صناعی، احمد آرام، محمود بهزاد، رضا اقصی، مصطفی مقربی، ابوالقاسم قربانی، حافظ فرمانفرماییان، هوشن پیرنظر (یهودی صهیونیست) و داریوش همایون برای تالیف و ویرایش؛ و محمد زمان زمانی، پرویز کلانتری، هرمز وحید، لیلی ایمن (بهایی)، ثمین باغچه‌بان و شهناز سرلتی برای امور هنری و آماده‌سازی با بودجه دربار به این کشورها رفتند. نجف دریابندری، امیر صمیمی و علی‌اصغر مهاجر نیز برای طی دوره‌ای امور اداری و مدیریت به سوئیس سفر کردند. صنعتی زاده پس از آن همراه سیدحسن تقی‌زاده (سرآمد ایدئولوگ‌های لائیک عصر پهلوی) شرکت سهامی افست را تاسیس کرد و آن را به یکی از بزرگترین مراکز چاپ خاورمیانه بدل ساخت. پشتیبانی دربار و ساپورت مالی آمریکا سبب شد تا صنعتی‌زاده به فکر احداث یک کارخانه بزرگ کاغذسازی بیفتد و کاغذسازی پارس را بنیان گذاشت. در نیمه دوم دهه ۱۳۳۰ او با بنیاد فورد که از اهرم‌های آکادمیک سازمان جاسوسی سیا است، پیوند خورد و برای چاپ کتابهایش با آنان به مذاکره پرداخت. این مذاکرات به سرمایه‌گذاری ۱۵۰ هزار دلاری بنیاد فورد در پروژه چاپ و نشر یک دایرةالمعارف فارسی انجامید. (عبدالرحیم جعفری رقم کمک بنیاد فورد به صنعتی‌زاده را ۴۰۰ هزار دلار ذکر کرده است.) همچنین از اواخر دهه ۱۳۳۰ روابط خود را با اشرف پهلوی گسترش داد و ماموریت‌های فرهنگی مختلفی از وی گرفت. صنعتی‌زاده برای جلب حمایت‌های بیشتر خواهر دوقلوی شاه، نام اشرف را به عنوان مترجم روی کتاب مادر و بچه نوشته بنیامین اسپاگ گذاشت، در حالی که مترجم اثر فرد دیگری بود! همین ارتباطات سبب شد تا سرانجام عبدالرضا انصاری، رئیس دفتر اشرف پهلوی به او اطلاع بدهد که به مدیرعاملی شرکت خزر شهر برگزیده شده است. در سال ۱۳۳۹ سازمان کتاب‌های جیبی را تاسیس کرد و مدیریتش را به داریوش همایون سپرد که بعدها وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم پهلوی شد. سال ۱۳۴۰ مجید روشنگر به ریاست این سازمان منصوب شد و به سبب ارتباطاتش با انتشارات پنگوئن انگلستان -که به تعامل نزدیک با سرویس جاسوسی MI6 شهره است- سیاست‌های آن را برای نشر کتاب‌های جیبی در ایران پی گرفت. این سازمان کتاب‌های خود را از طریق ۵۰۰ روزنامه‌فروشی در تهران و ۵۰۰ کتابفروشی در سراسر ایران توزیع می‌کرد. آثاری مانند تاریخ ایران باستان و سیر حکمت در اروپا که از تولیدات مهم نویسندگان فراماسون بودند، در مجموعه کتابهای جیبی منتشر شدند. فعالیت‌های تجاری او هر روز گسترش می یافت و به تدریج شرکت کشت مروارید کیش، شرکت گلاب زهرا و شرکت رطب زهره را به امپراطوری خود افزود و در دوره‌ای مدیریت شرکت لاستیک بی‌اف گودریچ را بر عهده گرفت. این چنین صنعتی‌زاده از رهگذر ارتباطات خود که با دربار ستم شاهی و اشرف پهلوی سودهای کلان و سرمایه بادآورده‌‌ای را به جیب زد که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بخشی از آن‌ها مصادره شد و به اتهامات «ارتباط با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» و «نشر فرهنگ غربی» به زندان افتاد، اما به نحوی شگفت‌انگیز و مرموز پس از چندی آزاد شد. موسسه فرانکلین هم گرچه به سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی تغییر نام داد و وظیفه چاپ کتب درسی را برعهده گرفت، اما بدنه آن تحت سلطه‌ی روشنفکران سکولار ماند و سرانجام در سال ۱۳۷۲ با شرکت انتشارات علمی و فرهنگی (جانشین بنگاه ترجمه و نشر کتاب) ادغام شد. بنابراین، از دل دو موسسه انتشاراتی مهم عصر پهلوی دوم، یعنی بنگاه ترجمه و نشر کتاب و موسس فرانکلین، انتشارات علمی و فرهنگی زاده شد. از دهه ۱۳۶۰، همایون صنعتی‌زاده تلاش‌های خود را برای استرداد اموال نامشروعش آغاز کرد و در سال ۱۳۸۱ از طریق لابی‌های گسترده‌ای که توسط سیاستمداران اصلاح‌طلب و برخی باندهای فاسد در قوه قضائیه انجام داد، توانست بخش مهمی از املاک خود را پی بگیرد. جالب است که شامگاه ۳۰ مرداد ۱۳۸۱ وقتی مراحل نهایی حکم رفع مصادره از املاک مهم او در دادگاه انقلاب اسلامی طی می‌شد، یکی از خبرنگاران ارشد بی.بی. سی میهمان صنعتی زاده در مجتمع سامان تهران بود و او در میانه گفتگوهایش از «فعالیت‌های خیریه‌ی والا حضرت اشرف پهلوی» و شأن والای رضاخان در میان ایرانیان گفت تا به سلطنت طلبان فراری ادای دین کرده باشد! ۶ سال بعد، متن این گفتگو در ۱۶ مرداد ۱۳۸۷ توسط سایت بی‌.بی. سی فارسی منتشر گشت. همچنین در آذر ۱۳۸۶ وی از سوی دولت نهم، به عنوان برنده جایزه ترجمه در سیزدهمین دوره مراسم کتاب سال کرمان اعلام شد! برای دیدن مستندات و مطالعه بیشتر، نک:
الف) مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک (کتاب ششم). تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، زمستان ۱۳۸۲.
ب) جعفری، عبدالرحیم. در جستجوی صبح (جلد دوم، خاطرات). تهران: نشر روزبهان، ۱۳۸۶، ص ۴۴۱.
ج) جعفری، عبدالرحیم، «مردِ اثر آفرین». روزنامه اعتماد (ضمیمه روزانه)، ۱۴ شهریور ۱۳۸۸، شماره ۲۰۴۴، ص ۶.
د) «همایون صنعتی‌زاده». ویکی پدیا، دانشنامه آزاد (آمریکایی):
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%88%D9%86_%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA%DB%8C%E2%80%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87
هـ) «همایون صنعتی‌زاده؛ زندگی‌نامه». سایت بی‌.بی.سی فارسی، ۱۳ مرداد ۱۳۸۷، از:
http://www.bbc/co.uk/persian/arts/story/2008/08/080802-la-cy-sanati-shtml
و) «زندگی‌نامه: همایون صنعتی‌زاده». سایت همشهری آنلاین، ۸ شهریور ۱۳۸۸، از:
http://www.hamshahri.org/news-89079.aspx
ز) علی‌نژاد، سیروس. «گفتگو با همایون صنعتی درباره شکل‌گیری انتشارات فرانکلین». سایت بی.بی.سی فارسی، ۲۴ مرداد ۱۳۸۷ ، از:
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2008/08/080811-an-cy-sanaati
ح) علی‌نژاد، سیروس. «گزارش یک زندگی؛ همایون صنعتی بنیانگذار فرانکلین». سایت بی.بی.‌سی فارسی، ۹ مرداد ۱۳۸۷، از:
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2008/07/080730-an-cy-sanaati.shtml
ت) «سازمان کتاب‌های جیبی». ویکی پدیا، دانشنامه آزاد (آمریکایی):
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AC%DB%8C%D8%A8%DB%8C
ی) مختاباد، سیدابوالحسن. «صنعتی‌زاده و نگاه اصولی به تقویت بخش خصوصی». روزنامه اعتماد (ضمیمه روزانه)، ۱۴ شهریور ۱۳۸۸، شماره ۲۰۴۴، ص ۷.
۳۸. Report Presents historical perspective of U.S.-Iranian cultural ties. Excerpts from: US-Iran Cultural Diplomacy. A Historical Perspective, Ramin Asgard (Director, Iran Regional Presence Office, US Consulate General, Dubai, US Department of State). The International Institute of Iranian Studies Annual Conference, July 31-August 3, 2008.
۳۹. «گفتگو با نجف دریابندری» در: سینما و ادبیات. تهران: نشر علم، ۱۳۷۷، ص ۲۳۸.
۴۰. عزت‌الله فولادوند. «چرا به ترجمه روی آوردم؟». فصلنامه بخارا، خرداد و شهریور ۱۳۸۶، شماره ۶۲، ص ۳۰.
۴۱. پیشین.
۴۲. «روایت علی دهباشی از زندگی علیرضا حیدری خواجه‌پور». خبرگزاری مهر، ۱۶ شهریور ۱۳۸۶ (بازیابی شده در ۳۰ تیر ۱۳۸۹) از:
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=546844
۴۳. بهنود، مسعود. «یادنامه بنیانگذار نشر خوارزمی». هفته‌نامه شهروند امروز، شماهر ۱۸، از:
http://www.shahrvandemrouz.com/content/7752/default.aspx
۴۴. پیشین.
۴۵. «کارنامه دو ماهه‌ی محمد سعید حنایی کاشانی به روایت خودش». سایت آفتاب نیوز، ۱ آذر ۱۳۸۴، از:
http://www.aftabnews.ir/vdcfj 1 do.w6dvtagiiw.htm
۴۶. «سی‌سال خاطره» (گفتگوی زینت هاشمی با اکبر گنجی). رادیو پژواک، ۱۲ ژانویه ۲۰۰۹. (بازیابی شده فایل صوتی در ۳۰ تیر ۱۳۸۹) از:
http://sverigesradio.se/webbradio/webbradio.asp?type=db&Id=2083241&BroadcastDate=&IsBlock=
عناوین مصاحبه و کل فایل صوتی از آدرس اینترنتی زیر قابل دانلود و شنیده است:
http://sverigesradio.se/cgi-bin/International/nyhetssidor/arkiv.asp?ProgramID=2493&formatID=1&Min=2006-01-16&PeriodStart=2009-12-01&Period=2&Artikel=3278469
۴۷. Ralph Murray. Progress Report on the Work of the IRD. Memorandum to Christopher Warner. March 21, 1950. Foreign 111/359/PR110/5, United Kingdom: Public record Office
۴۸. پیشین. جرج اورول یک جاسوس کار کشته هم به شمار می‌رفت و در عملیات شکار منتقدان ایدئولوژی لیبرالیسم فعال بود. او با تهیه یک لیست سیاه ۱۳۰ نفره از هنرمندان و نویسندگانی که آنان را «کمونیست مخفی» نامید، سبب اخراج و تبعید چهره‌های مشهوری مانند چارلی چاپلین از کشورشان شد.
۴۹. درباره نظریه‌های انقلاب، بومی‌سازی آنان در ایران و بالاخص نظریه جورج اورول، نک: گنجی، اکبر. «جنبش سبز به کجا می‌خواهد برود؟» (تاملاتی پیرامون استراتژی‌ها و تاکتیک‌ها)، رادیو زمانه، ۸ دی ۱۳۸۸، از:
http://zamaaneh.com/idea/2009/12/post-html#fn3
۵۰. درباره دیدگاه‌های میلوان جیلاس، نک: سه دیدگاه درباره اصلاحات در شوروی، چین و یوگسلاوی. مصاحبه با میلوان جیلاس، آندره ساخارف، ولیو بینیان. ترجمه هرمز همایون‌پور. تهران: انتشارات آگاه، صص ۶۰ – ۵۹.
۵۱. سایت کتاب نیوز به نقل از سایت مشهور آمازون فهرست ۱۰۰۱ کتابی که از سوی ۲۰ منتقد ادبی آمریکایی و اروپایی در سال ۲۰۰۹ برگزیده شد را در مطلبی با عنوان «۲۲۰ رمان از ۱۰۰۱ کتابی که قبل از مردن باید خواند!» برای نخستین بار به فارسی برگرداند. آثار معرفی شده در این لیست که اغلب از فیلتر امنیتی سازمان‌های جاسوسی لیبرال گذشته‌اند، در قالب یک کتاب راهنمای ۱۰۰۰ صفحه‌ای منتشر شده است. نک:
Peter Ackroyd, Peter Boxall (General Editor). 1001 Books You Must Read Before You Die: A Comprehensive Reference Source, Chronicling the History of the Novel, Preface, ISBN 1 – 84403-417-8
این راهنمای حجیم، ضمن معرفی هر یک از کتاب‌های انتخاب شده، اطلاعاتی درباره نویسنده کتاب و همچنین علت اهمیت آن به خواننده ارائه می‌دهد. ۲۲۰ جلد از این ۱۰۰۱ کتاب در ایران ترجمه شده است. پس از نظر مطلب کتاب نیوز، سایت‌هایی مانند جیره کتاب، تابناک، عصر ایران، خبر آن‌لاین و… به تبلیغ گسترده این کتاب‌ها به همراه معرفی ناشران و مترجمان ایرانی آنها پرداختند. در سایت آمازون مجموعه‌ای با عنوان «هزار و یک» وجود دارد که به معرفی «۱۰۰۱ آلبوم موسیقی که قبل از مرگ باید گوش کرد»، «۱۰۰۱ کتاب کودکی که قبل از بزرگ شدن باید خواند»، (۱۰۰۱ فیلم سینمایی که قبل از مرگ باید تماشا کرد»، «۱۰۰۱ نقاشی که قبل از مرگ باید نگاه کرد»، «۱۰۰۱ فیلم سینمایی که زندگی را تغییر دارد»، «۱۰۰۱ نوشیدنی که قبل از مرگ باید چشید» و… می‌پردازد. چنین پروژه تبلیغاتی‌ای، یک وجه دیگر از فرهنگ‌سازی و ذائقه‌سازی نظام لیبرال سرمایه‌داری برای شهروندان است که می‌کوشد تمام منابع تغذیه فکری، روحی و روانی مخاطبان را در سیطره‌ی مطلق خود درآورد.
۵۲. اورول، جرج. به یاد کاتالونیا. ترجمه عزت‌الله فولادوند. تهران: انتشارات خوارزمی، خرداد ۱۳۶۱.
۵۳. «پیشگفتار مترجم» در: به یاد کاتالونیا، صص ۲۸ – ۵.
۵۴. سیف، اسد. «۱۹۸۴ جرج اورول، ناقوس هشدار توتالیتاریسم». سایت شهرزاد نیوز، ۳۱ تیر ۱۳۸۸، از:
http://www.shahrzadnews.org/index.php?page=2&articleId=1742
برخلاف رپرتاژ آگهی سایت شهرزاد نیوز (که هزینه‌های آن از محل اعتبار سالانه‌ی ۱۵ میلیون یورویی وزارت خارجه هلند تامین می‌شود)، دیدگاه‌های کتاب‌های جرج اورول به ضد جامعه‌ی آرمانی‌اش -یعنی انگلستان و آمریکا- بدل شد و اکنون حکومت‌های لیبرال سرمایه‌داری کار را از اعمال خشونت پنهان به اعمال خشونت عریان علیه شهروندان رسانده‌اند. نمونه‌ی این اعمال خشونت عریان دولتی را در ماجرای رویارویی ایالات متحده با جنبش اشغال وال‌استریت و کشتار هواداران آن می‌توان دید .
۵۵. Progress Report on the Work of the IRD. Memorandum to Christopher Warner. March 21, 1950. Foreign 111/359/PR110/5.
۵۶. برای نمونه، نک:
الف) «قلعه‌ی حیوانات به ترکی منتشر می‌شود». خبرگزاری کتاب ایران، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۹، از:
http://www.ibna.ir/vdcb0sb0.rhb09piuur.html
ب) «هوای تازه جرج اورول برای سومین‌بار به ایران می‌آید». خبرگزاری کتاب ایران، ۱۴ فروردین ۱۳۸۹، از:
http://www.ibna.ir/vdch6mn-.23nmkdftt2.html
۵۷. کمالی دهقان، سعید. «گراهام گرین؛ نویسنده و جاسوس کاتولیک انگلیسی». روزنامه اعتماد، ۲۵ شهریور ۱۳۸۸، ضمیمه ویژه ادبیات، صص ۱۱ – ۱۰. سعید کمالی دهقان، منتقد ادبی در زندگی‌نامه گراهام گرین می‌نویسد: «وی بیشتر زندگی‌اش را خارج انگلستان سپری کرده و اوایل کار به استخدام سازمان جاسوسی انگلستان (MI6) درآمد و در مدت جنگ جهانی دوم در سیرالئون برای انگلستان جاسوسی کرد. خیلی‌ها معتقدند که گرین حتی تا پیش از مرگش در ۳ آوریل ۱۹۹۱ در سوئیس برای انگلستان جاسوسی می‌کرد و کماکان عضو سازمان جاسوسی انگلستان بود.»
۵۸. برای نمونه کریستوفر مونتاگ وودهاوس (رئیس دانشگاه جاسوسی انگلستان در ایران و از طراحان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) در دوره طولانی مدیر عامل انتشارات پنگوئن بود. برای مطالعه بیشتر در این زمینه، نک:
Stephen Dorril. MI6: Inside the Covert World of Her Majesty’s Secret Intelligence. Service. New York: The Free Press, 2000, 907 pages.
۵۹. «گراهام گرین؛ نویسنده و جاسوس کاتولیک انگلیسی». روزنامه اعتماد، ۲۵ شهریور ۱۳۸۸، ضمیمه ویژه ادبیات، ص ۱۰.
۶۰. «گراهام گرین». ویکی‌ پدیا، دانشنامه آزاد (آمریکایی):
https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%85_%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%86
۶۱. پیشین.
۶۲. دولاکامپانی، کریستین. تاریخ فلسفه در قرن بیستم. ترجمه‌ی باقر پرهام. چاپ دوم. تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۸۲، ص ۳۵۳.
۶۳. الف) پوپر، کارل. فقر تاریخی‌گری. ترجمه احمد آرام. تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۰، ۱۹۰ ص.
ب) انقلاب یا اصلاح. مناظره کارل پوپر و هربرت مارکوزه. ترجمه هوشنگ وزیری. تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۱. ۷۷ ص.
ج) مگی، بریان. پوپر. ترجمه منوچهر بزرگمهر. تهران: انتشارات خوارزمی، .۱۳۵۹.
۶۴. برای مطالعه روایت هواداران عبدالکریم سروش از این نزاع‌ها، نک: قوچانی، محمد. فیلسوف‌ها و شومن‌ها. چاپ دوم. تهران: نشر سرایی، ۱۳۸۳، صص ۱۲۰ – ۱۰۳.
۶۵. پوپر، کارل. حدس‌ها و ابطال‌ها (رشد شناخت علمی). ترجمه احمد آرام. چاپ اول. تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۳.
۶۶. علی‌اصغر مهاجر، متولد ۱۳۰۱ در تهران، پس از اخذ دیپلم به استخدام وزارت دارایی درآمد و سال ۱۳۲۵ از دانشکده حقوق فارغ‌التحصیل شد. مدتی در آبادان و تهران راننده تاکسی بود و با حزب توده ایران نیز همکاری می کرد، اما سال ۱۳۳۵ به عنوان مترجم به موسسه آمریکایی فرانکلین پیوست. از طریق همایون صنعتی‌زاده با امیرعباس هویدا (نخست‌وزیر عصر پهلوی دوم) آشنا شد و در دهه ۱۳۴۰ به سمت فرمانداری قزوین رسید. پس از کناره‌گیری صنعتی‌زاده از مدیریت عامل موسسه فرانکلین، علی‌اصغر مهاجر جای او را گرفت و تا سال ۱۳۵۶ این مسئولیت را برعهده داشت. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، او با فروش بخش مهمی از اموال موسسه برای خودش یک ملک شخصی بزرگ در بورلی هیلز در لس‌آنجلس خرید و پس از فرار از ایران در همان جا مُرد. نک:
– پوپر، کارل. جامعه باز و دشمنانش. ترجمه‌ی علی‌اصغر مهاجر. تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۴.
۶۷. داوری اردکانی، رضا. «علم و آزادی آری، التقاط نه». ماهنامه کیهان فرهنگی، فروردین ۱۳۶۵، شماره ۲۵، صص ۱۴ – ۱۲.
۶۸. داوری اردکانی، رضا. «ملاحظاتی چند پیرامون جامعه باز و دشمنانش». ماهنامه کیهان فرهنگی، دی ۱۳۶۴، شماره ۲۲، صص ۲۶ – ۲۳.
۶۹. این تعبیر از ایتالو کالوینو، رمان‌نویس ایتالیایی در کتاب اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری است. نک:
-Calvino, Italo. If on a winter’s night a traveler. Translation by William Weaver. London: 1981.
۷۰.) الف گنجی، اکبر. «غرب‌ستیزی، دینداری و…». ماهنامه کیهان فرهنگی، مرداد ۱۳۶۵، شماره ۲۹.
ب) قوچانی، محمد. «قبض و بسط پراتیک سروش». روزنامه شرق، ۲۸ اسفند ۱۳۸۲ (ویژه‌نامه نوروزی)، صص ۵۱ – ۵۰. قوچانی در این مقاله پیرامون تهدیدات گنجی علیه داوری می‌نویسد: «داوری دیگر در کیهان فرهنگی ننوشت و اکبر گنجی (این یار وفادار دکتر سروش) دو ماه بعد در مقاله‌ای افشاگرایانه پرونده داوری را گشود و به سوابق او در رژیم گذشته اشاره کرد و پیوند هایدگر و هگل را با فاشیسم نشان داد.»
۷۱. آقا شیخ محمد، مریم و سعید نوری نشاط. برگزیدگان علمی، فرهنگی و هنری در جمهوری اسلامی ایران (۱۳۷۳ – ۱۳۵۸). تهران: انتشارات کویر، ۱۳۷۷، صص ۸۳۳ – ۸۳۲. پدیدآورندگان این اثر در انتهای بیوگرافی عزت‌الله فولادوند وی را با مرحوم محمد مهدی فولادوند (مترجم سرشناس قرآن کریم) اشتباه گرفته‌اند و بخشی از سوابق آن قرآن‌پژوه معاصر را نیز ذیل این بیوگرافی نوشته‌اند!
منبع: پیام فضلی‌نژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.

عزت‌الله فولادوند

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

میرزا کریم خان رشتی چهرۀ مرموز تاریخ معاصر ایران

میرزا کریم خان رشتی چهرۀ مرموز تاریخ معاصر ایران (۲)

زمانی‌که نهضت جنگل و میرزا کوچک‌خان خطر جدی برای بریتانیا بود، شاهد پیدایش سازمانی سرّی هستیم به هدایت میرزا کریم خان رشتی بنام «کمیته ‌زرگنده».

۴ نظر

  1. خسته نباشید مرسی به خاطر این مطالب مفید

  2. واقعا عالی بود انگار تمام سوالات ذهنی و بی جواب من رو پاسخ داد
    به عنوان زخم خورده و گول خورده جبهه دوم خرداد. حالا فهمیدم چه خبر بود که ابنقدر مرجع فکری شون فولادوند بود عالیجناب خاکستری ایشون بود و نمی دانستم…..خیلی خیلی ممنونم

  3. سلام. وبسایت زیبایی دارید. واقعا ممنونم

  4. سلام لطفاً فایل pdf مقالاتتون رو هم در سایت قرار دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 + 14 =