موج بازگشت جاسوسان

موج بازگشت : زمانی برای مستی جاسوسان

ارتش سرّی روشنفکران (قسمت بیست‌وششم) موج بازگشت
سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (۲)

زمینه‌های یک اقدام عملیاتی وسیع در ایران برای پیشبرد «جنگ‌های علم» مهیا به نظر می‌رسید. همزمان با سخنرانی ساموئل هانتینگتون، یک فلسفه‌دان انگلیسی نظریه‌ی جدیدی را پیرامون نسبت «علوم سیاسی» با «اصلاحات سکولار» ارائه کرد. او تیموتی گارتن‌اش نام دارد که به خاطر همین نظریه‌اش مشهور شد و سِر آیزایا برلین او را به‌عنوان دستیار خود در دانشگاه آکسفورد برگزید؛ (۱) همان فلسفه‌دانِ موحناییِ ۳۱ ساله که ۳ سال پیش از وقوع سلسله کودتاهای مخملی «اروپای شرقی» در بنیاد ویلسون شهر واشنگتن به سر می‌برد (۲) و استراتژی «فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا» را برای «عملیات ویژه سیاسی» پیشنهاد کرد. (۳) بی‌تردید آن زمان کسی فکر نمی‌کرد از دهه ۱۳۷۰ اصلاح‌طلبان ایرانی نیز تحت قیمومت استراتژی‌های این انگلیسی به تحقق اهداف سیاسی خود بیندیشند. (۴)

همزمان با فعالیت‌های گارتن‌اش، زیرساخت‌های پروژه جامعه مدنی در «مرکز مطالعات دموکراسی» دانشگاه وست مینستر لندن توسط پرفسور جان کین (نظریه‌پرداز MI6) بازتولید گشت (۵) و به پروژه اصلی روشنفکران سکولار ایران بدل شد. کین کاراکتری مانند «فلاسفه پنتاگونی» داشت و آشکارا «فلسفه سیاسی» خود را از دل یک «سیاست امنیتی» بیرون می‌کشید و تئوری جامعه مدنی را به خدمت شبکه‌سازی امنیتی لیبرال‌ها درآورد. (۶)

تیموتی گارتن اش

«تیموتی گارتن اش» صاحب استراتژی «فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا»

در همین هنگام نیروهای سکولار ایران با تجدید ساختار خود بر مبنای آراء فلاسفه انگلیسی – آمریکایی، آرایش جدیدی به خود گرفتند و چنگیز پهلوان به سرعت شاه کلید گسترش «علوم انسانی سکولار» را در گفتگو با ماهنامه ارغوان (چاپ تهران) ارائه داد. او گفت:

باید کتاب‌های بنیادی سیاسی بتوانند در کندوکاوهای خود «نظام سیاسی» را «زیر سؤال» ببرند و درباره‌ی «مشروعیت نظام» به بحث بپردازند. (۷)

زیر پوست شهر دوباره آبستن رویدادهای ناگوار تاریخ پس از انقلاب اسلامی بود؛ چنان‌که پس از پایان جنگ تحمیلی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ۶ مرداد ۱۳۶۸ بلافاصله انگلیسی‌ها همراه اپوزیسیون برانداز خارج از ایران برای مدیریت تحولات جدید به صحنه آمدند. سردبیر کانون بین‌المللی نویسندگان به همراه رئیس انجمن بین‌المللی قلم بریتانیا اعلام کرد انگلستان برای ساخت یک «آلترناتیو فرهنگی» علیه جمهوری اسلامی حاضر به سرمایه‌گذاری روی نویسندگان و روشنفکران است:

به نظر ما کافی است یک «سازمان» متشکل از «نویسندگان ایران» را شکل بدهید؛ بدون این‌که نویسندگان عضو الزاماً هم‌نظر باشند. این شکل دادن، یگانه «آلترناتیو» برای «فعالیت فرهنگی» است و همه‌ی «امکانات» و توان خود را برای ایجاد «شکل هماهنگ» و «فعالیت متشکل» را در اختیار شما می‌گذاریم. (۸) ما تصمیم داریم از این پس تلاش بیشتری برای حمایت از نویسندگان و شاعران ایرانی به عمل آوریم. (۹)

یک هفته پس از انتخابات ایران و اعلام آمادگیِ فوری انگلیس برای ساخت «آلترناتیو فرهنگی» جدید، صدرالدین الهی روز ۱۵ مرداد ۱۳۶۸ با چاپ مقاله‌ای در هفته‌نامه فوق‌العاده (چاپ آمریکا) نوشت: نیروهای اپوزیسیون باید دور «جنگ مسلحانه» و «چریک‌بازی» را خط بکشند. (۱۰) او نوشت: فقط «یک راه» ما را به «بقای واقعی» می‌رساند؛ این‌که «حکومت تهران را فقط با سلاح فرهنگ می‌توان خلع سلاح کرد و دست بسته، تحویل مردان سیاست داد.» (۱۱)

گرچه احمد انواری از رهبران جبهه ملی ایران و مقیم انگلستان (۱۲) در سال ۱۳۶۴ و پیش از الهی اعتقاد داشت مملکتی را که جنگ تحمیلی نتوانسته خللی در ارکانش ایجاد کند، نمی‌توان با بازی‌هایی نظیر خط‌مشی چریکی از پا درآورد، پس باید «موجبات استحاله رژیم را از سخت‌گیری به تساهل فراهم سازیم و چاره‌ای نداریم که با داخل کشور هماهنگ شویم و به مبارزه‌ای طولانی دست بزنیم تا امکان حاکمیت ملی ایجاد شود.» (۱۳) انواری از نخستین هواداران تئوری «استحاله‌ی درونی جمهوری اسلامی» به‌شمار می‌رفت و می‌گفت: در این راه نباید مقابل جریان‌های داخلی حامی «مبارزه مسالمت‌آمیز» ایستاد. (۱۴)

در داخل ایران نیز همین خط دنبال می‌شد. فقط ۲۴ روز پس از انتخاب هاشمی رفسنجانی، وقتی او به ایراد نطق تحلیف در مجلس شورای اسلامی پرداخت، علی‌اکبر سعیدی سیرجانی که از اعضاء ارشد بنیاد فرهنگ ایران (به ریاست عالیه‌ی فرح پهلوی) و نیز منبع خبری ساواک بود، (۱۵) روز دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۶۸ با انتشار مقاله‌ای با تیتر «نکته» در روزنامه اطلاعات به ارزیابی سیاست‌های رئیس‌جمهور منتخب پرداخت:

نطق دیروز آقای هاشمی مرا تکان داد. طنین سخنِ از «صفا» برخاسته‌ی این «مرد هوشمند کویری» در گوش ریازده‌ی من آن‌چنان تأثیری کرد که خاموشی را گناه دانستم… واقعیت تلخی است، اما از گفتن و دانستن چاره‌ای نیست که با گفتن «مرگ بر آمریکا» نه آمریکا می‌میرد و نه از تجاوزگری و بیدادش می‌کاهد. این ملت پس از سال‌ها تجربه‌های زیان‌خیز با این «واقعیت» آشنا شده که راه مبارزه با سلطه‌ی آمریکا «مشتِ گره کرده» و «شعار دادن» نیست. (۱۶)

علی‌اکبر سعیدی سیرجانی

علی‌اکبر سعیدی سیرجانی از اعضاء ارشد بنیاد فرهنگ ایران (به ریاست فرح پهلوی) و منبع خبری ساواک!

استقبال سریع سعیدی سیرجانی از سخنان رئیس‌جمهور منتخب شگفت‌انگیز بود و نشان از خیزش سکولارها برای یک نقش‌آفرینی جدید در فضای پس از دفاع مقدس داشت، اما نظریه‌پردازان دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این تحولات و آرایش جدید نیروهای سیاسی را با دقتی مینیاتوری دنبال می‌کردند. حسین شریعتمداری اولین هشدار تاریخی را با انتشار یادداشت تحلیلی «نکته، القاء نظر یا طرح فریب» در روزنامه کیهان داد (۱۷) و کمتر از یک هفته پس از چاپ مقاله‌ی سعیدی سیرجانی به ارزیابی زوایای پنهان پروژه‌ی او پرداخت؛ پروژه‌ای که خیلی زود پشت صحنه‌ی پیوندهای آن با بنیاد مطالعات ایران به ریاست عالیه‌ی اشرف پهلوی و سازمان جاسوسی CIA فاش گشت. (۱۸) به روایت شریعتمداری:

«سعید سیرجانی» با حمایت از آقای «هاشمی رفسنجانی» در پی آن نیست که از خودش چهره‌ای انقلابی، متعهد و طرفدار مردم ارائه دهد، بلکه اصرار دارد که با همان واقعیت واقعی (لائیک) خود معرفی شود. سعیدی سیرجانی در پی آن است که با حمایت خود از رئیس‌جمهور جدید، شخصیت ایشان را در نگاه مردم زیر سؤال ببرد و این توهّم را در افکار عمومی القاء کند که باید در شخصیت آقای هاشمی رفسنجانی «تغییرات تردیدآوری» اتفاق افتاده باشد که شخص بدسابقه‌ای مانند سعیدی سیرجانی با این آب و تاب از او حمایت کرده و نسبت به «دولت» ایشان «ابراز امیدواری» می‌کند! (۱۹)

سکولارها نمی‌خواستند موقعیت تاریخی جدید را به هیچ قیمتی از دست بدهند؛ به‌همین سبب فرآیند «فشار از پایین» را خیلی سریع با هماهنگی و هم‌پوشانی طیف‌های داخلی و خارجی به پیش می‌بردند. مهر ۱۳۶۸ هنگامی‌که هاشمی رفسنجانی با تشکیل کابینه‌ی خود آماده‌ی اجرای سیاست‌های عصر سازندگی می‌شد، ماهنامه آدینه (چاپ تهران) که مسعود بهنود و فرج سرکوهی از گردانندگان آن بودند، پیام «روشنفکران سکولار» را به دولت جدید مخابره کردند:

«دموکراسی» شرط توسعه‌ی مدرن اقتصادی است و دست‌یابی به «تکنولوژی مدرن» بدون برقراری دموکراسی امکان‌ناپذیر می‌نماید؛ هر چند تکنولوژی جدید از جمله در زمینه‌ی «ارتباطات» شرایط دموکراسی را بر برخی کشورها «تحمیل» کرده است، اما به استقبال آن شتافتن بهتر از در انتظار «تحمیل» آن بودن است. (۲۰)

پیداست که یک «طبقه جدید» در حال خیزش بود و می‌خواست با نفوذ موثر بر دولت سازندگی به سیاست‌های برخاسته از تئوری‌های لیبرال سرمایه‌داری مشروعیت ببخشد. در همین هنگام استراتژی مثلث سرویس‌های جاسوسی MI6 , CIA و موساد نیز دستخوش تحولاتی بنیادین گشت.

روز ۴ آبان ۱۳۶۸ علی امینی، نخست‌وزیر عصر پهلوی دوم که از رابطان برجسته‌ی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا به‌شمار می‌رفت و توسط همین آژانس به‌رهبری جبهه نجات ملی رسید، عصاره‌ی عملیاتی تئوری معروف «خط بازگشت، نفوذ و استحاله» را در هفته‌نامه کیهان (چاپ لندن) ارائه داد. به باور امینی «مبارزه آرام» علیه جمهوری اسلامی بدون «تأسیس پایگاهی عمده در داخل کشور» غیرممکن است، چون: «تحول را باید در داخل مرزهای ایران به وجود آورد» (۲۱) و برای پیدایش این دگرگونی چاره‌ای جز «بازگشت ایرانیان به وطن» نیست:

بدون «مراجعت» به ایران و «ایجاد پایگاه در داخل کشور» مبارزه با رژیم به‌سادگی به نتیجه نخواهد رسید. اگر ایرانیان بازگردند و برای «مبارزه آرام» با رژیم و بدون (تاسیس) جناح، «هسته‌های لازم» را به‌وجود آورند، به‌تدریج رژیم حاکم را در خود «هضم» خواهند کرد و اوضاع به‌سوی یک حکومت جانشین و قابل قبول به پیش خواهد رفت. (۲۲)

علی امینی

به باور علی امینی، «مبارزه آرام» علیه جمهوری اسلامی بدون «بازگشت ایرانیان به وطن و تأسیس پایگاهی عمده در داخل کشور» غیرممکن است!

در همان روزهایی که علی امینی تئوری «خط بازگشت، نفوذ و استحاله» را صورت‌بندی می‌کرد، یک افسر بلندپایه‌ی ایرانی‌تبار CIA نیز کار تدوین استراتژی جدید «مبارزه مردمی» را آغاز ساخت و رساله‌ی راهنمای پیکار را نوشت. او کسی جز منوچهر گنجی از کلیدی‌ترین طراحان «براندازی نرم» و وزیر آموزش و پرورش کابینه‌ی امیرعباس هویدا نبود (۲۳) که با ویلیام کیسی، رئیس سازمان جاسوسی سیا پیوندی نزدیک داشت و سرانجام رهبری جبهه نجات ملی را از دست امینی درآورد. (۲۴)

او در رساله‌ی خود چشم‌انداز جالبی از سرنوشت «دولت سازندگی» ترسیم می‌کند و از ضرورت نفوذ طبقه متوسط سکولار به ارکان حاکمیت می‌گوید. به زعم گنجی: «رژیم (برای بازسازی پس از جنگ) خود را نیازمند درس‌خوانده‌ها و کارشناسان می‌بیند» (۲۵) پس این فرصتی است تا مبارزه با اکثریت آن یعنی «مکتبی‌ها و حزب‌اللهی‌هایی که به ادامه‌ی راه [امام] خمینی اصرار دارند» (۲۶) را پیش بُرد:

«ایرانیان مقیم خارج از کشور» وظیفه دارند تا آنجا كه می‌توانند به ایران بازگردند و در همه‌جا کفه‌ی «عناصر مخالف» با «حکومت اسلامی» را سنگین‌تر سازند. نفسِ حضور «عناصر ملی» و درس‌خوانده در «دستگاه‌های جمهوری اسلامی» به مبارزه برای تغییر شکل و «سرنگونی» آن کمک می‌کند. (۲۷)

این‌که چه زمینه‌هایی افق «امید» اپوزیسیون برانداز خارج از کشور را روز به روز گسترده‌تر می‌کرد، پژوهشی تاریخی را می‌طلبد، اما یک پرسش کلیدی مطرح است: آیا هاشمی رفسنجانی در مقام رئیس دولت از پشت‌صحنه‌ی پروژه‌های اپوزیسیون با خبر نبود و تحلیل‌های آنان به دستش نمی‌رسید؟! ارزیابی‌های نادرست رئیس‌جمهور، وزارت اطلاعات را به سوی تدوین یک طرح شتابزده برای جذب «ایرانیان خارج از کشور» سوق داد.

[مرحوم] حسن شایانفر، مشاور فرهنگی سرپرست موسسه کیهان معتقد بود عطاءالله مهاجرانی که آن هنگام سمتِ معاون حقوقی و پارلمانی رئیس‌جمهور را داشت، یکی از رابطان اصلی این پروژه‌ی جدید به‌شمار می‌رفت. او با باند امنیتی اصلاح‌طلبان برای بازگرداندن چهره‌های معارض با انقلاب اسلامی هماهنگ بود. (۲۸)

«موج بازگشت» به‌راه افتاد و از دهه‌ی ۱۳۷۰ بزرگ نادرزاد، معاون وزارت فرهنگ و هنر شاه و از مبلغان فرقه میترائیسم با حمایت مخفی مهاجرانی (۲۹) به همراه سکولارهای سرشناسی چون داریوش آشوری، داریوش شایگان، احمد انواری، رامین جهانبگلو، محمد تقی مدرسی و… که پای چندین بیانیه علیه انقلاب و امام خمینی (ره) را امضاء کردند، (۳۰) با آسودگی به ایران رفت و آمد کردند و به نشر آثارشان در حوزه‌ی علوم انسانی سکولار پرداختند. (مهاجرانی همین نقش را پس از دوم خرداد نیز بازی کرد و آخرین بار پس از استعفا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در مقام رئیس مرکز بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها به دعوت از سکولارهای اروپایی و آمریکایی چون پائولو کوئیلو برای سفر به ایران پرداخت. او سرانجام در نیمه‌ی دهه ۱۳۸۰ از ایران به لندن رفت و با جاسوسان برجسته‌ی MI6 مانند ابراهیم گلستان پیوند خورد.)

از همه شگفت‌تر، بازگشت وزرای کابینه‌های اسدالله اعلم و امیرعباس هویدا به جمهوری اسلامی ایران بود! دست‌کم ۳ وزیر مهم عصر پهلوی دوم مانند منوچهر شاهقلی (رئیس کانون مترقی، بهایی و دارای ۲ پست وزارت «بهداری» و «آموزش عالی» در کابینه هویدا)، علی نقی کنی (دبیرکل حزب مردم، وزیر مشاور کابینه‌ی اعلم و معاون نخست‌وزیر در دولت شریف امامی) و محمد سام (دارای ۲ پست وزارت «اطلاعات» و «کشور» در کابینه هویدا) اجازه‌ی ورود به کشور را گرفتند! فقط رؤسای کانون مترقی و حزب مردم در رژیم ستم‌شاهی بازنگشتند؛ منوچهر کلالی، دبیر کل حزب ایران نوین هم به جمع آنان در ایران پیوست.

همراه با موج بازگشت رجال سیاسی رژیم پهلوی و روشنفکران سکولار به ایران، «سرمایه‌داری» نیز به تکاپوی بازسازی خود در «عصر سازندگی» افتاد و نوبت به برگشتن ۳ مدیر عامل بانک‌های بزرگ رژیم شاه رسید که در حلقه‌ی اول سلطنت‌طلبان حضور داشتند. بهمن بهزادی، مدیر عامل بانک رضا پهلوی در آمریکا و مدیرعامل بانک‌های تهران و فرهنگیان پیش از انقلاب به تهران آمد و در کنارش علی‌نقی فرمانفرمائیان، مدیرعامل بانک توسعه صنعتی و هوشنگ رام، مدیرعامل بانک عمران برای رفع مصادره از اموالشان در ایران فعالیت‌های خود را آغاز کردند. (۳۱)

مالکان کارخانجات صنعتی بزرگ که در زمره‌ی بزرگ‌ترین مافیاهای تجاری رژیم شاه بودند، مثل محمدتقی توکلی مالک کارخانه کبریت‌سازی تبریز توانستند دوباره بخشی از سرمایه‌های خود را به دست آورند. حتی کار به جایی رسید که مهین نمازی، رفیقه‌ی شاه و ریچارد هلمز (رئیس CIA) هم جرأت کرد با پادرمیانی افرادی مانند گودرز افتخار جهرمی برای بازپس گرفتن اموال مصادره شده‌ی خود راهی تهران شود (۳۲) یا پوران خاتم، خواهر فرمانده نیروی هوایی ارتش پهلوی هکتارها زمین خود را از آستان مقدس امام خمینی (ره) پس گرفت و اجاره بهای کامل عبور لوله‌های نفت از املاکش را طی سال‌های فرارش از ایران نیز دریافت کرد! (۳۳)

فرهنگ فرهی

«فرهنگ فرهی» پیشنهاد یک «ائتلاف» را داد که مؤسسه تحقیقات امنیتی پنتاگون (Rand) از آن به‌عنوان دستور کار دائمیِ آمریکا برای «فروپاشی از درون» جمهوری اسلامی یاد کرد: ائتلاف سکولارها با مسلمانان میانه‌رو در داخل و خارج ایران!

در آغاز راه این تحولات عجیب، خرداد ۱۳۶۹ فرهنگ فرهی (عامل ساواک و رئیس انجمن شهر تهران در عصر پهلوی) پیشنهاد یک «پروژه ائتلاف» را داد که ۲۰ سال بعدتر هم عبدالکریم سروش در روزنامه‌ ایران هنوز اجرای مصرّانه‌ی آن را می‌خواست (۳۴) و سال ۱۳۸۳ مؤسسه تحقیقات امنیتی پنتاگون (Rand) از آن به‌عنوان دستور کار دائمیِ آمریکا برای «فروپاشی از درون» جمهوری اسلامی یاد کرد: (۳۵) ائتلاف سکولارها با مسلمانان میانه‌رو در داخل و خارج ایران!

فرهی در مجله جُنگ (چاپ لس‌آنجلس) از یک رویکرد جدید در میان اپوزیسیون برانداز خارج از کشور برای ایجاد «پُل ارتباطی» با داخل ایران خبر می‌دهد و توصیه می‌کند همه «نقش فرهنگ مقاومت داخلی» را جدی بگیرند. (۳۶) این پُل ابتدا میان ماهنامه آدینه در ایران و مجله جُنگ در آمریکا برقرار شد و این نشریه فارسی‌زبان در لس‌آنجلس با ستایش از خط‌مشی آدینه نوشت: در ایران هنوز شیرمردان قلم به دستی هستند که بدون آن‌که بخواهند حرف‌های خود را در «استعارات پیچ در پیچ» بپیچند، اساسی‌ترین انتقادات را مطرح می‌کنند. (۳۷) روزنامه صبح ایران (چاپ لس‌آنجلس) نیز همان زمان اعلام کرد:

در ایران مجلاتی بسیار پُرمحتوا و پُرمایه منتشر می‌شوند که دست به «مبارزه» و «مقاومت فرهنگی» زده‌اند. آن‌ها حرف‌هایی را می‌نویسند که ما در این سوی اقیانوس «جرأت» نوشتنش را نداریم! (۳۸)

ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:

۱. “One Soul at a Time: Political Science and Political Reform”, The American Political Science Review, P 39.
۲. Ibid

۳. برای مطالعه تاریخچه، معنا و مبنای استراتژی «فشار از پایین، چانه زنی از بالا»، نک:

Garton Ash, Timothy. The Magic Lantern: The Revolution of ’۸۹ Witnessed in Warsaw, Budapest, Berlin, and Prague. Vintage. New York, 31 August 1993.

۴. حجاریان، سعید. «دوم خرداد: بیم‌ها و امیدها، پیامدها و چشم‌اندازها». هفته‌نامه راه نو، ۳ خرداد ۱۳۷۷، شماره ۵، صص ۲۰ – ۱۶.
۵. جان. ا. هال. جامعه مدنی: نظریه، تاریخ، مقایسه. ترجمه افشین خاکباز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهگی، ۱۳۸۲، ص ۲.
۶. برای مطالعه نقش پروژه جامعه مدنی و جان کین در کودتاهای مخملی سال ۱۹۸۹ و پروژه فروپاشی اروپای شرقی، نک:
الف) جان. ا. هال. جامعه مدنی: نظریه، تاریخ، مقایسه. ترجمه افشین خاکباز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، ص ۲.
ب) کومار، کریشان. جامعه مدنی: بررسی سودمندی یک اصطلاح تاریخی. انتشارات کالج کینر دانشگاه کنت، دسامبر ۱۹۹۱.
۷. پهلوان، چنگیز. «کتاب و سیاست». ماهنامه ارغوان، شماره ۳ و ۴، ص ۹.
۸. «نامه هرمان دیفنلال، سردبیر کانون بین‌المللی نویسندگان جهان به مجامع فرهنگی ایرانی». هفته‌نامه شهروند (چاپ تورنتو). مرداد ۱۳۶۸، شماره ۱۴، ص ۳.
۹. «اعلامیه انجمن قلم بریتانیا در حمایت از نویسندگان و شاعران ایرانی». ماهنامه خاوران (چاپ آمریکا). مرداد ۱۳۶۸، شماره ۱۹۳، ص ۵.
۱۰. الف) الهی، صدرالدین. «استراتژی مبارزه سیاسی». هفته‌نامه فوق‌العاده (چاپ آمریکا). ۱۵ مرداد ۱۳۶۸، شماره ۳۸۲، ص ۲.
ب) برای دیدن بحث تفصیلی و زندگی‌نامه صدرالدین الهی، نک:
-شایانفر، حسن. انقلاب و روشنفکران. مجموعه نیمه پنهان. جلد دهم. چاپ هفتم. تهران: دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان، ۱۳۸۷، ص ۱۹۷ – ۱۹۶.
۱۱. پیشین.
۱۲. برای مطالعه کامل زندگی و حرفه‌ی احمد انواری، نک:
-سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست (مجموعه نیمه پنهان). جلد پنجم. تهران: دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان، ۱۳۷۹، صص ۱۴۱ – ۱۲۳.
۱۳. انواری، احمد. «نفوذ در ارکان حاکمیت». ماهنامه جبهه ملیوان ایران (چاپ لندن)، آذر ۱۳۶۷، شماره ۸۷، صص ۹ – ۵.
۱۴. پیشین. وی پس از بازگشت به ایران در مصاحبه‌ای که به واسطه‌ی سیدعطاءالله مهاجرانی و هماهنگی با رهبران پروژه موسوم به «جذب و هضم» در وزارت اطلاعات با روزنامه اطلاعات انجام داد، سابقه اقداماتش علیه جمهوری اسلامی را در فضایی آزاد تشریح می‌کند. نک: «مصاحبه با احمد انواری». روزنامه اطلاعات، ۲۲ آذر ۱۳۷۲، ص ۳.
۱۵. برای مطالعه کامل زندگی و حرفه‌ی علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، نک:
– سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست (مجموعه نیمه پنهان). جلد چهارم. چاپ ششم. تهران: دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان، ۱۳۸۹، صص ۱۳۱ – ۹۳.
۱۶. سعیدی سیرجانی، علی اکبر. «چند نکته درباره نطق دیروز آقای هاشمی». روزنامه اطلاعات، ۳۰ مرداد ۱۳۶۸، ص ۲.
۱۷. شریعتمداری، حسین. «نکته، القاء نظر یا طرح فریب؟!». روزنامه کیهان، ۵ مرداد ۱۳۶۸، ص ۲.
۱۸. الف) برای مطالعه این بحث و دیگر زوایای پیوند علی‌اکبر سعیدی سیرجانی با بنیادهای صهیونیستی و سازمان‌های جاسوسی و مشاهده اسناد آن، نک:
– هویت. تهران: انتشارات حیان، ۱۳۷۶، ص ۲۵.
ب) برای مطالعه بیشتر درباره بنیاد مطالعات ایران، ماجرای انشعاب آن از بنیاد کیان و نقش سعیدی سیرجانی، نک:
– انقلاب و روشنفکران، صص ۲۱۱ – ۲۰۹.
۱۹. «نکته، القاء نظر یا طرح فریب؟!». روزنامه کیهان، ۵ مرداد ۱۳۶۸، ص ۲.
۲۰. سرکوهی، فرج. «قطع‌نامه ۵۹۸، بی‌حلاوتِ صلح». ماهنامه آدینه، شماره ۳۶، ۸ مهر ۱۳۶۸، ص ۳.
۲۱. امینی، علی. «خط بازگشت». هفته‌نامه کیهان (چاپ لندن) ۴ آبان ۱۳۶۸، شماره ۲۷۴، ص ۳.
۲۲. پیشین.
۲۳. برای مطالعه‌ی زندگی‌نامه تفصیلی منوچهر گنجی، نک:
-سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست. (مجموعه نیمه پنهان). جلد دوم. به کوشش دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان. چاپ سوم. تهران: انتشارات کیهان، ۱۳۷۸ صص ۳۷ – ۱۱.
۲۴. الف) پیشین، ص ۲۶.
ب) «گزارشی از جبهه نجات ملی». هفته‌نامه نیمروز (چاپ لندن). ۲۴ شهریور ۱۳۷۴، شماره ۳۳۲، ص ۶.
ج) گنجی سال ۱۳۷۷ به فعالیت‌های گسترده جاسوسی خود مانند جمع‌آوری اطلاعات از خاک ایران از طریق فرستنده‌های رادیویی موج کوتاه صریحاً اشاره می‌کند؛ نک:
– گنجی، منوچهر. مجله دیدار (چاپ خارج کشور). ۲۵ آذر ۱۳۷۷، شماره ۱۶ ص ۲۰.
۲۵. گنجی، منوچهر. راهنمای پیکار. فرانسه: انتشارات سازمان درفش کاویانی، آبان ۱۳۶۸، ص ۱۵.
۲۶. پیشین، صص ۲۰ – ۱۹.
۲۷. پیشین، ص ۲۰.
۲۸. «گفتگوی مولف با حسن شایانفر». تهران: آرشیو دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان، شهریور ۱۳۹۰.
۲۹. انقلاب و روشنفکران. مجموعه نیمه پنهان. جلد دهم. چاپ هفتم. تهران: دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان، ۱۳۸۷، ص ۲۲۹.
۳۰. پیشین. موج بازگشت
۳۱. برای مطالعه بیشتر، نگاه کنید به «چه کسانی بازگشتند؟!» در: شایانفر، حسن. انقلاب و روشنفکران، صص ۲۳۷ – ۲۲۸.
۳۲. پیشین، ص ۲۲۳.
۳۳. پیشین. موج بازگشت
۳۴. سروش، عبدالکریم. «آغوش ما به روی روشنفکران غیردینی گشوده است». روزنامه ایران، ۹ شهریور ۱۳۷۹، ص ۱۲.

۳۵. Angel Rabasa, Chery1 Benard. Lowell H. Schwaetz & Peter Sickle: Building Moderate Muslim Networks. Rand Pub, 2007, P 84.

۳۶. فرهی، فرهنگ. «پلی میان فرهنگ مقاومت ایران». مجله جنگ (چاپ لس‌آنجلس). شماره ۲، خرداد ۱۳۶۹، صص ۱۹ – ۱۴؛ به نقل از: رویدادها (نشریه داخلی دفتر سیاسی سپاه پاسداران ویژه فرماندهان)، ۳۱ تیر ۱۳۶۹، شماره ۲۹۸.
۳۷. پیشین. موج بازگشت ، موج بازگشت ، موج بازگشت
۳۸. پیشین. همچنین به تدریج، زمینه برای بازگشت سردبیران و روزنامه‌نگاران عصر پهلوی دوم فراهم می‌شود. قاسم طاهباز، صاحب‌امتیاز هفته‌نامه زن روز و شریک تجاری مدیر روزنامه کیهان یا بهرام مسعودی، وارث سناتور عباس مسعودی (مدیر روزنامه اطلاعات) به ایران می‌آیند.

منبع: پیام فضلی‌نژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.

موج بازگشت ، موج بازگشت ، موج بازگشت

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

موج بازگشت ، موج بازگشت ، موج بازگشت

همچنین ببینید

اهمیت کلیدواژه دروغ در جنگ نرم

اهمیت کلیدواژه «دروغ» در «جنگ نرم»

غرب با «دروغ‌گویی رسانه‌ای» و با تمرکز بر شگرد «خبررسانی جعلی» (Fake news) با تلفیق میان راست و دروغ و تغییر حقایق به «مدیریت افکار عمومی» مبادرت می‌ورزد.

۲ نظر

  1. با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان پر تلاش اندیشکده
    قبل از هر کلام تشکر ویژه دارم بابت مطالب خوب و علمی که هیچ جای دیگری یافت نمی شود
    روز گذشته در حال مطالعه مقاله ای در مورد حلقه امنیتی آقای الویری برخوردم به نکته ای در مورد حضور محمد منتظر قائم در یک گروه موازی با حجاریان در رکن دو ارتش که در مورد عناصر وابسته اطلاعاتی تحقیق میکرد.
    شهید محمد منتظر قائم فرمانده سپاه یزد بودند
    چند تا سوال که خیلی ذهنم رو درگیر کرد
    بعد از رسیدن خبر حضور آمریکا در طبس شهید منتظر قائم فورا و شخصا خود وارد عمل می شوند. چه چیزی شامه ایشان را تیز کرد؟
    ایشان در رکن دو ارتش با چه اطلاعاتی روبرو شده بود که سریع خودشون رو به طبس رسوند؟ ایشون فرمانده سپاه استان بودن و میتونستن یک تیم بفرستن نه اینکه خودشون راسا بیایند.
    دوم تا قبل از ورود شهید منتظر قائم به هلیکوپتر اسناد برای خروج اسناد از طرف هواپیمای فانتوم نیرو هوایی ایران که بر فراز منطقه ماموریت حفاظت و گشت زنی بوده فقط اخطار به گروه سپاه پاسداران داده

  2. ولی وقتی که خلبان گزارش میدهد که پاسداران وارد هلیکوپتر شدند دستور بمباران و نابودی هلیکوپتر از مرکز داده می شود.
    چه کسی و با چه نیتی دستور بمباران نیروی خودی را به هواپیمای ایرانی میدهد؟ گفته شده که بنی صدر راسا این دستور خیانت بار را داده است اما ۱۰۰ درصد این امر از یک گروه نفوذ بر می آید.
    سوم اینکه شهید منتظر قائم موفق به خروج چند جعبه حاوی کاغذ و نقشه شدند. اسناد این جعبه ها چه سرنوشتی پیدا کردند؟
    بهمانم اگر این مسئله مورد کنکاش قرار بگیرد همچون کوتای نوژه سر نخ های جالبی به دست خواهد آمد.
    با تشکر و عذر خواهی بابت اطاله کلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک + 6 =