۱) تئوسوفی چیست؟ انجمن تئوسوفی
عبارت تئوسوفی از دو جزء (Theo) به معنای خدا و سوفی (sophy) به مفهوم دانش ترکیب یافته است. عبارت ترکیبی تئوسوفی ریشهای کهن و دیرینه داشته و اشاره به هرگونه نظام فکری دارد که وحی الهی اساس آن است و تجربه اصلیش روشنی درونی ناشی از روح خداوند است.
این حکمت درصدد است که به تمامی جوانب عالم به شکلی که در خداست پی ببرد و مدعی است که حقایق تمامی دینها را در بر میگیرد ولی بسیاری از تجلیات تئوسوفی از حد این آرمان پایینترند. تأکید انجمن تئوسوفی بر آموزههای هندو نمونهای از این نقص است.
این کلمه گاهی اشاره است به دانش رمزی که در طی اعصار به شکل فلسفهای باطنی Esoteric بهنام «حکمت باستانی» یا تئوسوفی منتقل شده است و میتوان هرگونه نظام عرفانی واضح را با این واژه توصیف کرد، نمونههایی از این کاربرد، اطلاق آن به کابالا، آیین نو افلاطونی و نظام یاکوب بومه است.
امروزه این عبارت بیشتر برای اشاره به آموزههای انجمن تئوسوفی بهکار برده میشود. (۱)
۲) بنیانگذاران
در شکلگیری این انجمن دو تن نقش اساسی داشتند؛ هلنا بلاواتسکی (Helena P. Blavatsky) متولد سال ۱۸۳۱ و متوفی به سال ۱۸۹۱ که اصالتاً اهل روسیه بود، اما در تبت میزیست و از پژوهشگران روح و علوم غیبی بود. وی به سال ۱۸۷۵ انجمن حکمت و عرفان یا همان انجمن تئوسوفی را در شهر نیویورک بنیان نهاد و این انجمن به سال ۱۸۷۹ در هند اعلان موجودیت کرد. (۲) البته از همینجا میتوان فهمید که زمینههای فکری بنیانگذار اصلی انجمن از اندیشههای تبت که به هند و بودا منتهی میشود، الهام میگیرد.
آدیار واقع در مَدرَس هندوستان به سال ۱۸۸۲ بهعنوان مقرّ انجمن تئوسوفی در هند انتخاب گردید. این انجمن تئوسوفی که بدل به سازمانی جهانی شد و درهای خود را بر روی پیروان همه ادیان باز کرد، شاخهای از دین هندو به شمار نمیرود. هرچند بیارتباط به ادیان هندی هم نمیباشد.
دومین نفر کلنل هنری استیل الکات (Henry Steel Olcott)، یک قهرمان جنگ داخلی آمریکا بود. البته فرد دیگری را نیز از سردمداران نخستین انجمن تئوسوفی برمیشمرند که نامش ویلیام کوان جاج (Wiliam Quan Judge) میباشد.
کلنل الکات و مادام بلاواتسکی
بلاواتسکی و الکات که اصلیترین بنیانگذاران جنبش مذهبی موسوم به عرفان، یا همان تئوسوفی (حکمت الهی) بودند به سال ۱۸۸۰ برای پژوهش در اندیشهی شرقی به هند و سریلانکا سفر کردند. در سریلانکا، این دو در مراسمی که بهطور رسمی آنان را به آیین بودایی میپذیرفت، شرکت جستند. اگرچه درکشان از آیین بودایی تا اندازهای منحصر به فرد بود، اما این نوکیشان شور و شوق فراوانی داشتند.
بلاواتسکی با احساس انزجار از تجاوزهایی که هیأتهای تبلیغی مسیحی در سریلانکا کرده بودند، عملیاتی موفقیتآمیز را برای سازمان دادن بودائیان مخالف با دین جدید آغاز کرد. این عملیات ایجاد سازمانهای بودایی غیرروحانی، مدارس بودایی و یک تشکیلات برای ابطال موقعیت هیأت تبلیغی مسیحی را در بر گرفت. او در موقع مقرر، مشعل را بهدست پروردهاش، دیوید هواوتیارن (David Hewavitarne) که در تاریخ با نام مذهبیاش، آناجاریکا دهارماپالا (Anagarika dharmapala) مشهورتر است (۱۸۶۴-۱۹۳۳)، سپرد.
دهارماپالا برای احیای مجدد آیین بودایی سریلانکایی بیش از هر فرد دیگری در تاریخ معاصر کوشیده است و تلاشهایش به کرانههای سریلانکا متوقف نشد. وی در سراسر دورهی زندگیاش مانند یک راهب بهسر برد اما هرگز به کسوت راهبان در نیامد و به حمایت از گروههای بودایی غیرروحانی برای پرداختن به «مراقبه» اهتمام نمود. (۳)
پس از مرگ کلنل الکات، به سال ۱۹۰۷، خانم دکتر آنی بزانت (Annie Besant) جانشین وی گردید و زمامداری انجمن را بهعهده گرفت. (۴)
۳) اصول اساسی تئوسوفیان
هندوستان در دورهی تجدد حیات، مقطع روشنگری را از سر میگذراند. هند امروزه احیا شده است و گذشتهی تاریخی، آیینی و فلسفی خود را مورد تفسیر مجدد قرار داده است. یکی از عوامل ماندگاری معنویت هند انطباقپذیری آن با دورهی جدید است. با آمدن انگلیسیها مسیحیت در هند به دینی بانفوذ تبدیل شد و همین عامل موجب گردید آیین هندو خود را بازنگری کند. تأملات خاورشناسان غربی در مورد هند و انتقادهای مداوم آنها عامل دیگری در تجدیدنظر برخی متفکران هندو شد.
مرکز انجمن تئوسوفی در آدیار هند
در این جهت جنبشهای اصلاحطلبانه در هند شکل گرفتند و سازمانهایی سر برآوردند. یکی از این سازمانها انجمن تئوسوفی است. انجمن تئوسوفی بهوسیلهی خانم بلاواتسکی وارد هند شد و در آنجا مقرّی برای خود انتخاب کرد. تشکیلات تئوسوفی مدعی است که انجمنی جهانی است و درهای خود را روی پیروان همهی ادیان باز کرده است. این انجمن در اصل بدین منظور به صحنه آمد تا جلوههای تحریفشدهی آیین هندو و کیش بودا را بزداید.
انجمن با انتشار بسیاری از متون دینی قد علم کرد و اصول اساسی خویش را برجسته ساخت. بنیادهای اساسی انجمن تئوسوفی که در آثار مکتوب رهبران آن یافت میشود، عبارت است از: (۵)
حلول مطلق خداوند، تثلیث تجلّی خدا، اعتقاد به تناسخ، رشد بشریت در اثر تبدّل ابدان، پیشروی تحت قانون کارما، وجود آموزگاران الهی و انسانهای خارقالعاده و اعتقاد به سه دنیای جسمانی، عاطفی و معنوی.
جوهرهی اصلی آموزههای انجمن تئوسوفی یکی بازیابی حقیقت مبتنی بر اندیشههای بودا است و دیگری گسترش و رواج برادری جهانی بدون توجه به نژاد و جنسیت. مهم اینکه انجمن تئوسوفی صورتی جدید از اندیشههای بودا است.
۴) آثار مهم
از جمله آثار بهجا مانده از مؤسسان این انجمن میتوان به دو اثر مهم هلنا بلاواتسکی اشاره نمود:
۱) دکترین راز / حکمت پنهان / دکترین مخفی
۱) The Secret Doctrine: The Synthesis of Science, Religion and Philosophy (1888)
۲) ایزیس پرده برگرفته / پردهبرداری از ایسیس
۲) Isis Unveiled: A Master-Key to the Mysteries of Ancient and Modern Science and Theology (1877)
این دو متن، جزء متون مهم تئوسوفیان است که اصول زیربنایی تفکر تئوسوفیستها را تبیین مینماید. (۶)
البته در این میان باید از کتاب «راهنمای عرفان» نوشتهی چارلز لیدبیتر نام برد که به نوعی حاوی اصول اساسی این انجمن میباشد.
۵) نشانهشناسی آرم انجمن تئوسوفی
این آرم نشانهی انجمن تئوسوفی است که از ۴ نشانهی Ankh و Hexagram و Ouroboros و Swastika تشکیل شده است. (۷)
این نشانه در فرهنگ مصر باستان بهعنوان Sata cross شناخته میشد که شامل تیرهای افقی و عمودی بوده که هریک نشاندهندهی صفات ماده و انرژی نرینگی است. ترکیب نر و ماده در Ankh، سمبل قدرت خلق و باروری است و نشاندهندهی قدرت واحدی است که از ترکیب نر و ماده بهوجود میآید. حلقهی این علامت سمبل خورشید در افق است.
«Ankh» بهطور متناوب در نوشتههای مصریان برای تولد مجدد بهکار رفته و کاتولیکهای مسیحی از آن برای نشانگری رستاخیز مسیحیان و ازدواج آسمانی بهره میبرند.
Ankh (عنخ)، شکلی ابتداییتر و قدیمیتر از صلیب لاتین موسوم به Ansate است. در مصر باستان نماد زندگی جاودانه و حمایت خداوند بوده است. (۸) و بهطور خلاصه آن را سمبل باوری، مُهر زندگی طولانی و نمایی از شهوت درون یک شخص دانستهاند.
هگزاگرام یک ستارهی ششگوش، ترکیبی از دو مثلث بههم پیچیده است که بهمنظور تفهیم اعتقادات و فرهنگها بهکار میرفته است. این نماد، یکی از تواناترین سمبلها در ادیان قدیم بوده و همچنین برای انجام اعمال افسونگرانه و سحر و جادو با استفاده از قدرت تاریکی کاربرد داشته است.
این علامت هرگاه در یک دایره محصور شود حاکی از محاط بودن آن تحت نفوذ تفکری الهی است. به دو مثلثی که از آنها یاد شد، ستارهی داوود نیز گفتهاند که یکی مثلث آب یا سمبل مادینگی و دیگری مثلث آتش یا مظهر نرینگی است و ترکیب آنها نشان آمیزش قدرتهای ماده و نر میباشد. سمبل ستاره داوود برای یهودیان کاربرد دارد و از Hexagon گرفته شده که ریشه به آیین کابالای یهودی میرساند.
در ادیان هندی این عبارت (Hexagon) در معنای Shakhona شناخته میشود و در هند نیز سمبل آمیزش نر و ماده است. چرا که Shakhona از ترکیب Shiva Kona که سمبل خدای شیوا و نشانگر عنصر آتش است با Shakti kona که نشانگر عنصر آب است، شکل پذیرفته است و از اتحاد و همراهی آنها Shakhona پدید آمده که نشان یکی شدن نر و ماده و نشانی برای چاکرای دل است.
واژهی سواستیکا از زبان سانسکریت گرفته شده و از دو جزء «SU» بهمعنای «good» و «Vasti» بهمعنای «being» صورت یافته است و بهنوعی معنای نیک بودن و خوشبخت بودن یا being good را میرساند و در مفهوم افسون خوشبختی بوده است. (۹)
در نشانهشناسی، سمبلی کهن است، سمبلی برای ادیان جهانی انسان و مشخصهای برای سفرهای خورشیدی (چرخش خورشید).
این علامت ابتدا در نقش و نگارهای سفالها در یونان قدیم و در اسلحه و ابزارآلات اسکاندیناویها بهکار میرفته، حتی در فرانسه، غارهایی است که دیوارهایی با قدمت هفتهزار ساله دارند و این نقش بر دیوارهایشان دیده شده است.
در هند باستان این علامت را نخست در کتیبههای بودا و در کف پاهای مجسمهی بودا یافتهاند، در آیین جین، این علامت سمبل هفتمین شیطان (Jina) است. بهطور کلی این شکل، نوعی صلیب خورشیدی است با بازوانی کج و در حال چرخش بهویژه در میان بومیان آمریکایی.
سواستیکا دارای دستهی پایانی است که مانند گامای یونانی، مطابق عقربهی ساعت میچرخد یا حرکتی خلاف حرکت عقربهی ساعت دارد. آنها ممکن است بر جنس نر و ماده، یانگ و یین، خورشید و ماه هم دلالت داشته باشند. (۱۰)
بههر صورت، هندیها این علامت را سمبل خورشید و انرژی مثبت دانستهاند و ترکیبیافته از اتحاد خدایان سعادت و خوشبختی میدانند. این سمبل در میان نازیهای آلمان هم رواج و کاربرد داشته است.
این علامت یعنی مار دُم بلعیده، واژهای یونانیتبار است و شکل ماری را نشان میدهد که بهصورت یک حلقه درآمده و دم خود را به دهان فرو برده است و به معنای حافظ جهان است. (۱۱)
این نشان، حاکی از حیات مجدد بوده بدینسبب که مار پوست میاندازد و زندگیاش را نو میکند و گاهی بهعنوان اژدها در چرخهی مقدس و در دنیای اسطورهها از آن یاد شده است.
در مصر باستان نشانهای از خورشید و چرخش صفحهی خورشید است. از این علامت یعنی اوروبروس، نیز بهعنوان سمبلی برای نمایش رابطهی میان نر و ماده بهره گرفتهاند، نشانی از باروری و نیز واسطهای میان دنیای مادی و معنوی. همچنین نشانی از ابدیت و طرحی از جهان را ترسیم میکرده است.
این نشانه در دنیای امروز دانش بشری بهویژه در روانشناسی جایگاه ویژهای دارد و در آراء و نظریات روانشناسانهی یونگ، مصادیق جالبی یافته است.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت علایم چهارگانهی آرم انجمن تئوسوفی به شرح ذیل است:
نماد عنخ بهمعنای حیات جاودانه، حمایت خداوند و ترکیب نر و ماده برای باروری است. نماد هگزاگرام یا ستارهی ششگوش بهمعنای افسون و سحر، کابالیسم و آمیزش قدرتهای نر و ماده یا مادینگی و نرینگی است. نماد سواستیکا، معنای خوشبختی و نیز آمیزش جنسی نر و ماده و به تعبیر دیگر یانگ و یین دارد و نهایتاً مار حلقوی یا اوروبروس دلالت بر حافظ جهان، حیات مجدد و نیز رابطهی دو جنس نر و ماده دارد.
در این رابطه میتوان گفت که اولاً، سمبل اوروبروس یا مار دُم بلعیده عنوان حافظ جهان و حافظ نمادهای سهگانهی دیگر است که یکی بر خوشبختی و دیگری بر افسون، سحر و کابالای یهود دلالت دارد. ثانیاً، در این آرم نوعی جهاننگری و کلاننگری وجود دارد، بدینمعنا که ملاک خوشبختی انسانها در پیروی از انجمن تئوسوفی است و نیز تنها چیزی که حافظ جهان میتواند باشد پیروی از تفکرات انجمن تئوسوفی است و به همین سبب است که انجمن، کریشنامورتی را بهعنوان معلم جهانی و مصلح بزرگ عالَم مطرح کرد. ثالثاً، عنصری مشترک میان تمام چهار نماد وجود دارد و آن ترکیب و آمیزش نر و ماده جهت باروری و حیات مجدد است و حافظ همیشگی این ترکیب، همراهی با اندیشههای انجمن است. این امر بدین معناست که تنها با آمیزش قدرتهای ماده و نر آدمی به خوشبختی و حیات مجدد یا همان تناسخ میرسد.
۶) تئوسوفی و مسیحیت صهیون
کریشنامورتی از آغاز دوران نوجوانی تا پایان سالهای ۳۲ تا ۳۳ سالگیاش در انجمن تئوسوفی به سر برده و تحت سرپرستی و آموزشهای این انجمن تکامل فکری و شخصیتی یافته است. هرچند که او پس از جدایی از T.S (انجمن تئوسوفی) بهزعم خویش تمامی آموزههای آنان را نادرست دانسته و آنها را به دور میافکند، اما به هر حال او سالها بهعنوان تجسّم مجدّد مسیح، مسیح از نو تولد یافته و معلم جهانی به جهانیان (لااقل به هند و خاور دور و اروپا و آمریکا) معرفی شده است.
آنی بزانت و کریشنامورتی
بنیانگذاران این انجمن و استادان نخستین کریشنامورتی، ظاهراً مسیحیان پروتستانمذهبی بودند که شیفتهی آیین بودا شدند و به مسلک بوداییان درآمدند، سپس به ایجاد آیینی التقاطی روی آوردند و انجمن تئوسوفی را بنیاد نهادند تا در برابر هجوم اندیشهی مسیحیت و تحمیل آن به بوداییان کمکی کرده باشند.
پروتستانها آن روزها با ارسال مبلّغان مسیحی به سرزمینهای آسیای شرقی و تبلیغ همهجانبهی مکتب فکریشان سعی داشتند تا مردمان آن سرزمینها را به سلک مذهب خویش درآوردند و از مذهب پروتستان بهرهمند سازند اما این امر نتایج معکوسی نیز بهدنبال داشت و سبب جذب و شیفتگی بسیاری از کارمندان مهاجر گردید! آنگونه که در عِداد بودائیان درآمدند یا به پیروی از آیینهای التقاطی که آموزههای همهی ادیان را در خود جای داده بود، روی آوردند.
با این اوصاف همین انجمنِ مدافع اندیشههای بودا و مسیح، مژدهی ظهور مجدد مسیح یا مسیح موعود یا مسیح دوباره متولد شده یعنی کریشنامورتی را به مردمان داد. ردپای چنین اندیشهای را میتوان در مکتبی فرهنگی – سیاسی که امروزه با عنوان مسیحیت صهیونیست یا صهیونیسم مسیحی از آن یاد میشود، جستجو کرد. (۱۲)
مکتب مبلغان انجیل، مکتبی است نوظهور که شعارشان بازگشت به انجیل و آموزههای آن با نگرشی جدید و رویکردی فرهنگی است و هدف آنها بهوجود آوردن حکومتی در آمریکا بر مبنای بنیادهای انجیل و حمایت همهجانبهی عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم میباشد. آنها اعتقاد دارند پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوبارهی مسیح باید چند خواستهی مسیح را که در تفاسیر انجیل بیان شده، اجابت نمایند.
مطابق اعتقادات این مکتب، باید بهوسیلهی پروتستانها حوادثی به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور نماید و پیروان این مکتب وظیفه دارند برای تسریع در عملی شدن این اتفاقات بکوشند. حوادثی که باید توسط آنها عملی شود عبارتند از:
۱. یهودیان باید از سراسر جهان به فلسطین آورده شوند و کشور اسرائیل در گسترهای از رودخانهی نیل تا فرات تحقق یابد و تنها یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت کنند اهل نجات خواهند بود.
۲. یهودیان باید دو مسجد مورد احترام یعنی مسجدالاقصی و قبةالصخره در بیتالمقدس را منهدم نمایند و بهجای این دو مسجد مقدس، معبد بزرگ را بنا نمایند.
۳. با تخریب دو مسجد در بیتالمقدس، جنگ نهایی مقدس بهنام آرماگدون (armageddon) بهرهبری آمریکا و انگلیس آغاز شده و در این جنگ تمام جهان رو به نابودی خواهد رفت.
۴. روزی که جنگ جهانی مقدس آغاز شود، تمامی مسیحیان پیرو اعتقادات این جریان، یعنی مدافعانِ عمل به خواستههای مسیح و پیشگوییهای انجیل، به دیدار مسیح نائل خواهند شد و توسط یک سفینهی عظیم از دنیا به بهشت حمل خواهند شد و از آنجا نظارهگر نابودی جهان و عذاب سخت این دنیا خواهند بود.
۵. در جنگ جهانی مقدس زمانی که ضدمسیح (antichrist) یا دجّال در حال رسیدن به پیروزی است مسیح (یا مسیح دوباره تولد یافته) در جهان ظهور خواهد کرد، و ضدمسیح شکست خواهد خورد و حکومت واحد جهانی توسط مسیح به مرکزیت بیتالمقدس در معبدی که یهودیان و مسیحیان صهیونیست در آغاز جنگ ساختهاند، حکومت خواهد کرد.
۶. این حادثه پس از سال ۲۰۰۰ میلادی یقیناً اتفاق خواهد افتاد. قبل از ظهور دوبارهی مسیح، در جهان هیچ معنایی برای صلح متصور نیست و برای برپایی صلح و آرامش جهانی، مسیحیان صهیونیست باید مقدمات این جنگ مقدس و نابودی کل جهان را فراهم آورند.
همچنین پروتستانها اعتقاد دارند، قبل از آغاز جنگ جهانی آرماگدون، مسیح خود را در مقابل مسیحیان دوباره مجسّم خواهد کرد و ظاهر خواهد شد و آنها با دیدار مسیح خلسهای روحانی را تجربه خواهند کرد و او از میان این جماعت به بالای معبد بزرگ میرود و همگان با زیارت وی دوباره به او ایمان خواهند آورد.
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
1. جان آر هنیلز، فرهنگ ادیان جهان، ویراسته ع. پاشایی، ص۲۱۹
2. بنگرید به مقاله «جریان عرفانی کریشنا مورتی».
3. بردلی هوکنیز، آیین بودا، ترجمه محمدرضا بدیعی، ص۱۳۰و۱۳۱و۱۴۸
4. بنگرید به مقاله «جریان عرفانی کریشنا مورتی».
5. رادا کریشنان، تاریخ فلسفهی شرق و غرب، ترجمه خسرو جهانداری، ج۱، ص۵۴۶
6. بنگرید به مقاله «جریان عرفانی کریشنا مورتی».
7. بنگرید به:
http://www.Altreliqion.About.Com
http://www.Ankhdesigns.Com/about.htm
http://www.all_magic.Com
۸. جمیزهال، فرهنگ نگارهای نمادها، ترجمه رقیه بهزادی، ص۱۳
9. همان، ص۵
10. همان.
11. همان، ص۹۵
12. بردلی هوکینز، آیین بودا، ترجمه محمدرضا بدیعی، ص۱۳۰-۱۳۶
منبع: محمدتقی فعالی؛ نگرشی بر آراء و اندیشههای کریشنا مورتی، تهران: سازمان ملی جوانان، چاپ اول، اسفند۱۳۸۸. (با اندکی تصرف)
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: