آغاز و پایان بنیاسرائیل (قسمت سوم)
کنعان یا فلسطین امروزین، سرزمینی است بسیار کهن که پیشینه فرهنگ در آن به دوازده هزار سال پیش از میلاد میرسد. کهنترین بقایای زندگی روستایی به دست آمده در آن به پنج هزار سال پیش از میلاد تعلق دارد. سرزمین کنعان در سال ۱۴۶۹ پیش از میلاد، در زمان فرعون توتمسیس سوم (۱) (۱۴۹۰-۱۴۳۶)، بنیانگذار امپراتوری مصر، به تصرف این دولت درآمد. (۲)
از سده پانزدهم پیش از میلاد در کتیبههای مصری نام کنعان به ثبت رسیده است و در اسفار پنجگانه نیز همین نام را دارد؛ سرزمینی توصیف شده که «شیر و شهد در آن جاری است.» (۳) کنعان واژه سامی و به معنی «تجار پشم قرمز» است زیرا این منطقه کانون تجارت و صنعت رنگرزی بود و منسوجات آن، که در اسفار پنجگانه از آن با نام قرمز یاد شده، از معروفترین کالاهای تجاری زمان خود بود. یونانیها کنعانیها را فنیقی مینامیدند که به همین معناست.
نقشه سرزمین کنعان
کنعانیها از گذشتهای دور فرهنگی شکوفا را در این سرزمین بنا نهاده بودند. مردمی تاجرپیشه بودند و از هزاره سوم پیش از میلاد جبل (ببلاس) و صور و صیدا شهرهای مهم ایشان و بنادر اصلی تجاری دریای مدیترانه بود. آنان کهنترین دریانوردان جهان به شمار میروند و در سواحل اسپانیا، مالت، شمال آفریقا، ساردینی و سیسیل دارای کلنیهایی بودند. در آغاز هزاره اول پیش از میلاد، کنعانیها الفبای خود را (خط فنیقی) پدید ساختند. این خط «مادر» خط عبری است.
با ورود طوایف عبرانی و فلسطینی، کنعانیها بخشهای جنوبی سرزمین خود را از دست دادند ولی در حاشیه دریا، به ویژه در دو بندر مهم تجاری صور (۴) و صیدا (صیدون) (۵)، همچنان حضور داشتند و شهر – دولتهای مهمی را پدید ساختند. در زمان داوود و سلیمان، شاه کنعانی صور به نام حیرام (۶) با این دو رابطه دوستانه داشت. چنانکه خواهیم دید، حیرام در اساطیر یهودی و نیز در اساطیر فراماسونری جایگاه برجستهای دارد.
به نوشته رافائل پاتای، در دوران سلطنت سلیمان، قبایل کنعانی ساکن سرزمینهای بنیاسرائیل بهتدریج با قبایل عبرانی آمیخته شدند. در دوران سلطه رومیها واژه کنعانی به گروهی از یهودیان اطلاق میشد که به شدت ضدرومی بودند. نخستین بنادر شمال آفریقا به وسیله کنعانیها بنیان نهاده شد و تا سده دوم میلادی بقایای کارتاژیهای این منطه خود را کنعانی میخواندند. (۷) در نقوش تخت جمشید، تصاویر کنعانیها حک شده که در کنار سایر اقوام هدایای خود را به نزد داریوش میبرند.
در سال ۱۱۵۰ پیش از میلاد سلطه مصر بر سرزمین کنعان پایان یافت و در حوالی سال ۱۰۲۹ ساختار سیاسی طوایف عبرانی به وسیله شائول (طالوت) (۸)، از طایفه بنیامین، به صورت دولت درآمد. او نخستین شاه قبایل بنیاسرائیل است و ۲۴ سال (تا سال ۱۰۰۴) سلطنت کرد. سپس، داوود از قبیله یهودا و کوچکترین پسر یسه (۹)، به سلطنت رسید. در آغاز سلطنت شائول شمار قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل ۳۰۰ هزار نفر و جمعیت قبیله یهودا ۳۰ هزار نفر گزارش شده است. (۱۰)
تنها منبع شناخت تاریخنگاری جدید از داوود روایات عهد عتیق است. طبق این روایات، دوران داوود معاصر است با اقتدار بیست و یکمین سلسله فراعنه مصر (۱۰۷۵-۶۶۴پیش از میلاد) به ویژه پسوسنس اول (۱۱) (۱۰۴۴-۹۹۴).
یهودیان داوود و سلیمان را پیامبر نمیدانند؛ آنان را نخستین پادشاهان و نماد قدرت و شوکت خویش میشمرند. در دربار آنان فردی به نام ناتان نبی حضور داشت و واسطه ارتباطشان با یهوه بود. ما داوود و سلیمان مندرج در عهد عتیق را با داوود و سلیمان پیامبر (ع)، آنگونه که در قرآن کریم و روایات اسلامی میشناسیم، یکی نمیدانیم. اسطورههای امروزین یهودی نیز با تصویری که درگذشته از داوود و سلیمان پیامبر، از جمله در میان اعراب، رواج داشته قطعاً یکسان نیست. درباره انتساب داوود و سلیمان به تبار یهودا دلیلی جز ادعای عهد عتیق در دست نیست و این مجموعه کتبی است که در طول اعصار متمادی، از جمله در دوران تبعید اشرافیت یهود به بابل، بارها و بارها مورد بازبینی و بازسازی قرار گرفته است. همچنین، جز ادعای عهد عتیق، دلیلی نداریم که خاندان سلطنتی داوودی یهود را از تبار داوود پیامبر بدانیم. در آینده با فرایند طولانی تدوین عهد عتیق و تأثیر اشرافیت و کاهنان یهودی در بازنویسی آن در اعصار و ازمنه مختلف به طور مشروح آشنا خواهیم شد. بنابراین، زمانی که در این پژوهش از داوود و سلیمان سخن میگوئیم منظور دو پادشاه یهودی است آنگونه که در روایات یهودی تصویر شدهاند.
نقاشی داوود، پادشاه یهود، اثر رامبراند، ۱۶۴۲
موزه هرمیتاژ، سن پطرزبورگ
طبق اساطیر یهودی، داوود در جنگ با فلسطینیها مورد توجه شائول قرار گرفت، به دربار او راه یافت و داماد او شد. جنگاوری و اقتدار داوود، شائول را به هراس انداخت و تصمیم به قتل او گرفت ولی موفق نشد؛ داوود به نزد اخیش (۱۲)، شاه فلسطینیها و دشمن سرسخت بنیاسرائیل، پناه برد. سرانجام، قبایل بنیاسرائیل در جنگی سخت از فلسطینیها شکست خوردند و شائول به قتل رسید. داوود در حبرون (۱۳) مستقر شد و از سوی قبیله یهودا به شاهی برگزیده شد. او هفت سال و نیم شاه یهود بود. پس از جنگهای سخت با سایر قبایل بنیاسرائیل و شکست پسران شائول سرانجام بیتالمقدس را تصرف کرد و «پادشاه بنیاسرائیل و یهود» شد. داوود در ۳۰ سالگی شاه یهود شد و ۴۰ سال سلطنت کرد؛ هفت سال و نیم بر قبیله یهودا و ۳۳ سال بر تمامی بنیاسرائیل. (۱۴) زمان وفات داوود را حوالی سال ۹۶۵ پیش از میلاد میدانند. بدینسان، در دوران داوود، سلطنتی واحد از قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل، در زیر سلطه قبیله یهودا، تأسیس شد. (۱۵)
چنانکه دیدیم، سلطه داوود و قبیله یهود بر سایر قبایل بنیاسرائیل از طریق خیانت به بنیاسرائیل و پناه بردن به دشمنان قوم خود، یعنی مهاجرین کرتی (فلسطینیها)، به دست آمد. در واقع، این فلسطینیها بودند که با درهم شکستن اقتدار نظامی بنیاسرائیل و قتل شائول راه را برای صعود داوود هموار کردند؛ و او سپس از طریق جنگهای خونین بنیاسرائیل را مقهور ساخت. در دوران داوود و در پیرامون دربار او یک الیگارشی اشرافی شکل گرفت و این امر نارضایتی بنیاسرائیل را برانگیخت و به شورشی بزرگ علیه داوود انجامید. رهبری این شورش را ابشالوم (۱۶) پسر داوود، به دست داشت که «دلهای مردان اسرائیل» با او بود. (۱۷) سرانجام، در جنگی خونین شورشیان شکست خوردند و قتلعامی سخت صورت گرفت. تعداد کسانی که به دست بندگان داوود به قتل رسیدند بیست هزار نفر گزارش شده است. (۱۸) ابشالوم نیز در این نبرد به قتل رسید؛ و «جان داوود و پسران و دختران و زنان و متعههایش» نجات یافت. (۱۹) این ماجرا نیز پیوند داوود را با قبیله یهودا نگسست و سایر قبایل بنیاسرائیل همچنان سلطنت داوود را حکومت یهودیان میانگاشتند:
جمیع مردان اسرائیل نزد پادشاه آمدند و به پادشاه گفتند چرا… مردان یهودا تو را دزدیدند… مردان یهودا به مردان اسرائیل جواب دادند از این سبب که پادشاه از خویشان ما است، پس چرا از این امر حسد میبرید؟… مردان اسرائیل در جواب گفتند… حق ما در داوود از شما بیشتر است، پس چرا ما را حقیر شمردید. (۲۰)
بدینسان از زمان داوود، در روایات «اسفار پنجگانه» مفاهیم اسرائیل و یهود جدا میشود و به دو گروه متمایز اطلاق میگردد. حکومت داوود و قبیله یهودا بر بنیاسرائیل را باید مبداء فرایندی طولانی دانست که سرانجام از طریق حذف سایر قبایل بنیاسرائیل به شکلگیری قوم یهود انجامید.
«اسطوره داوود» بنیانی است که اندیشه و ساختار سیاسی یهودیت بر آن استوار است. مفهوم «برگزیدگی الهی» و «سلطنت ابدی خاندان داوود» محوری را پدید ساخته که طی سدههای متمادی یهودیان وحدت سیاسی خود را، به رغم پراکندگی جغرافیایی، در پیرامون آن تداوم بخشیده و انگیزش و آرمانهای سیاسی خود را از آن گرفتهاند. خاندان داوود اسطورهای کاملاً قومی است و نماد قدرت و شوکت یهودیان به شمار میرود؛ و در این معنا حتی با سایر قبایل بنیاسرائیل نیز پیوند ندارد.
تدوینکنندگان عهد عتیق تعمدی آشکار و شگفت در رواج فرهنگ مبتنی بر آمیختگی (هرج و مرج) جنسی (۲۱) و تقدسزدایی اخلاقی از پیامبران داشتهاند؛ و شالودهای را که با داستان رفتار ناستوده ابراهیم در مصر (۲۲)، داستان لوط و دخترانش (۲۳)، آمیزش یهودا و عروسش و داستانهای مشابه دیگر بنیان نهادهاند، تداوم میبخشند. سرآغاز اسطوره خاندان داوود به کتاب روت میرسد.
کتاب روت با داستان مردی از قبیله یهودا آغاز میشود. او در زمان قحطی به موآب میرود و در آنجا با زنی، که به بنیاسرائیل تعلق ندارد، به نام روت (۲۴) ازدواج میکند. مرد یهودی میمیرد و نعومی (۲۵)، مادرش، و روت، بیوهاش، سالها در موآب تنها میمانند. سرانجام، ایندو به سرزمین یهود میروند و روت در کشتزار یکی از سران قبیله یهودا، به نام بوعز (۲۶)، به کار میپردازد. این دو زن مستمندند. روت به راهنمایی نعومی نیمهشب پنهان به خوابگاه بوعز میرود، در کنار او میخسبد، صبحگاه شش کیل جو از او میگیرد و به عنوان ارمغان برای نعومی میبرد. این سرآغاز شیفتگی بوعز و وصلت او با روت است. چنین است که روت زیبا و نعومی محیل و دلاله به ثروت و شوکت میرسند. (۲۷) بوعز و روت نیاکان داوودند. بدینسان، شجرهای که با زنای یهودا و عروسش آغاز شد تداوم مییابد و خاندانی را بنیاد مینهد که «برگزیدگان یهوه» و رهبران مشروع تمامی بنیاسرائیل بهشمار میروند.
در تصوف یهودی / کابالا شخصیت داوود در موجودی خدایگونه به نام شخینا (۲۸) تجلی مییابد که سلطنت جهان فرازمینی را به دست دارد. سلطنت زمینی خاندان داوود نیز هیچگاه منقطع نمیشود و در تبار او هماره تداوم دارد؛ و سرانجام از این تبار «ملخ» (ملک، پادشاه) (۲۹) یا «مشیا» (مسیح) (۳۰) ظهور خواهد کرد و سیطره یهودیان، و در رأس آنان خاندان داوود را بر سراسر جهان برقرار خواهد نمود. صهیونیسم بهعنوان یک ایدئولوژی جدید، بر اصل «برگزیدگی» و «رسالت» جهانی قوم یهود مبتنی است و درونمایه خویش را از اسطوره خاندان داوود گرفته است. به عبارت دیگر، انطباق همان اسطوره است بر فرهنگ و دنیای جدید.
تصویری که عهد عتیق از شخصیت داوود به دست میدهد بیشک در تکوین روانشناسی فردی و اجتماعی و فرهنگ قوم یهود به شدت مؤثر بوده است. در این روایت، داوود سلطانی است قدرتطلب، قسی و غرق در فساد دربار باشکوه خود.
او چنان بیرحم و کینهتوز است که در دوران سلطنت خویش، هفت پسر بیگناه شائول را که در پناه او میزیند، به دشمنان خاندان شائول، از قومی بیگانه با بنیاسرائیل، تحویل میدهد تا به انتقام گذشته بر دار کشند. (۳۱) و تنها این نیست. داوود دهها زن در حرم خود دارد (۳۲) و حتی همسران شائول را نیز به تصرف درآورده است به رغم اینکه همسر نخست او دختر شائول است. (۳۳) این زنان به مرگی تدریجی محکوماند بی آنکه داوود نظری به ایشان افکند. (۳۴) معهذا، او چنان هوسباز است که با بت شبع (۳۵)، همسر زیبای اوریاء حتی (۳۶) میآمیزد و سپس، به قصد تصاحب دائم این زن، سردار دلیر و وفادار خود را به قتل میرساند. (۳۷) بت شبع مادر سلیمان، جانشین داوود است. (۳۸)
پسران داوود نیز، چون پدر، بدکار و شریرند. یکی چنان فاسد است که با خواهر خویش میآمیزد. خواهر کار را به رسوایی میکشد تنها به این دلیل که بیرضای او و بیرضای پدر صورت گرفته است. (۳۹) و پسر دیگر «در نظر تمامی اسرائیل» با همسران پدر میخسبد. (۴۰) سلیمان نیز «هفتصد زن بانو و سیصد متعه» دارد که یکی دختر فرعون مصر است. و تأثیر این زنان بر او چنان است که در پیری دل او را از خدا برمیگردانند و سلیمان را به «پیروی خدایان غریب» مایل میسازند. (۴۱) بدین دلیل، سلیمان مورد نفرین خدا قرار میگیرد و پس از مرگ او مملکتش متلاشی میشود. عهد عتیق سرشار از چنین ایستارهای اخلاقی و الگوهای رفتاری است.
داوود جالوت را می کشد.
در اواخر هزاره دوم پیش از میلاد، مهاجرینی جدید به سرزمین کنعان پای نهادند که در اسناد رامسس سوم (۴۲) فرعون مصر (۱۱۹۸-۱۱۶۶)، مردم دریاها (۴۳) نامیده میشوند. (۴۴) آنان سکنه دریانورد جزایر دریای اژه، میان ترکیه و یونان، بودند. این قوم، پس از جنگهای سخت با کنعانیها و عبرانیها سرانجام سلطه خود را بر بخشی از سواحل سرزمین کنعان مستقر ساخت.
این قوم فلسطینی خوانده میشدند و نام کنونی سرزمین کنعان یادگار آنان است. اطلاق این نام بر سرزمین کنعان به معنای آن نیست که سکنه کنونی فلسطین از تبار این قوماند. در طول دورانهای پسین، مهاجرتها و آمیختگیهای نژادی فراوان رخ داده است. در سدههای اخیر بر مردم سرزمین فلسطین عنصر نژاد و فرهنگ سامی عرب غلبه دارد. (۴۵) داستان سامسون و دلیله و نیز جنگهای داوود و جالوت، سردار فلسطینی، به این دوران تعلق دارد. داوود سرانجام توانست سرزمین بنیاسرائیل را از سلطه مهاجرین اژهای برهاند. از این زمان مهاجرین اژهای تنها در حاشیه دریا سرزمینی کوچک در اختیار داشتند. بندر غزه کانون اصلی فلسطینیها بود.
طبق اسطورههای یهودی، پس از داوود، پسرش سلیمان به سلطنت رسید. و طبق همین اسطورهها در زمان سلیمان (۹۶۵-۹۲۸) دولت یهود و بنیاسرائیل به اوج شکوه و شوکت خود رسید؛ به دولتی بزرگ در میان مصر و بینالنهرین بدل شد و سپس رو به انحطاط نهاد. در زمان سلیمان نیز رابطه اشرافیت قبیله یهود با اتباع خویش تبعیضآمیز و سلطهگرانه است.
با درگذشت سلیمان و آغاز سلطنت پسرش، رحبعام (۴۶)، بحرانی که از نیمه دوم سلطنت سلیمان آغاز شده بود شعلهور شد. در سال ۹۲۸، ده قبیله مستقر در سرزمینهای شمالی بنیاسرائیل، به رهبری قبیله افرائیم (سبط افرائیم پسر یوسف)، بر اشرافیت یهود شوریدند و در سرزمینهای خویش دولت مستقل خود را به پا کردند. رهبری این شورش با یربعام بن نبط (۴۷) از قبیله افرائیم است.
سرآغاز این شورش به زمان سلیمان میرسد؛ آنگاه که گروهی از بنیاسرائیل علیه احداث «معبد» و کاخ باشکوه سلیمان در اورشلیم (بیتالمقدس) قیام میکنند. احداث «معبد» و «کاخ» فوق در واقع همان عصیان بتپرستانه «سلیمان» است بر ضد آئین موسوی که او را ملعون خداوند قرار داد.
معمار محراب و مکانهای پرستش در معبد سلیمان فردی به نام حیرام ابیف (۴۸) است که از جانب پدر فنیقی و مادرش از بنیاسرائیل است. (۴۹) سلیمان از دوست خود حیرام، شاه صور، برای احداث «معبد» یاری میطلبد و او «حیرام ابیف» را به بیتالمقدس میفرستد. (۵۰)
حیرام شاهی ثروتمند بود و در زمان او صور امپراتوری مستعمراتی دریای مدیترانه و قدرت بزرگ تجاری منطقه بهشمار میرفت. دولت فنیقی صور در این زمان، و در سدههای پسین، کانون اصلی پرستش بعل (۵۱) و مروج این آئین در منطقه بود. بعل یک مفهوم کهن سامی به معنای «خداوند» است که بت گوساله طلایی (۵۲) یکی از نمادهای آن بود. (۵۳) ثروت فنیقیها و پیوندهای گسترده تجاری آنان با سراسر منطقه مدیترانه و سواحل آن در غرب و با شبهجزیره عربستان و سوریه و بینالنهرین و ایران در شرق، طبعاً عاملی مهم در اشاعه آئین بعل پرستی بود. در این زمان حیرام بندر صور را به شهری زیبا بدل کرد و در آن معابد و مجسمههای عظیم بعل را برافراشت و همین امر بر سلیمان اثر گذارد. (۵۴)
معبد سلیمان آنگونه که در عهد عتیق تصویر شده
توصیفی که از معبد سلیمان روایت شده آن را پرستشگاهی باشکوه مینمایاند سرشار از آذینهای طلایی که در محراب آن دو «کروبی» (۵۵) عظیم از طلا نصب است. (۵۶) این «کروبی» چیزی نیست جز گوساله طلایی بالدار (۵۷) (شبیه نقوش حیوانات بالداری که در تخت جمشید مییابیم) که با نامهایی چون ملکُم (۵۸) و ملکارت (۵۹) خوانده میشد و نمونههای آن در کاوشهای باستانشناسی به دست آمده است. (۶۰) این همان آئین «پرستش گوساله طلایی» است که در روایات اسلامی آن را گوساله سامری مینامند.
بتهای کنعانی (گوساله طلایی) معبد سلیمان آنگونه که در عهد عتیق تصویر شده
در سده سیزدهم میلادی، با پیدایش تصوف یهودی / کابالا در اسپانیای مسیحی، مفهوم بعل بار دیگر به عنوان واژهای مقدس، و اینبار به معنای «اسماء رازآمیز الهی»، سر برکشید. امروزه، بعل شم، به معنای «استاد اسماء الهی»، عنوان آموزگاران و مرشدان تصوف یهودی است. (۶۱) در سده هیجدهم، «اسطوره حیرام» نیز در بنیاد آئینهای فراماسونری جای گرفت؛ احداث معبد سلیمان سرآغاز این طریقت رازآمیز انگاشته شد و حیرام نخستین «معمار» آن. این پدیده تصادفی نیست و دقیقاً باید به معنای تکریم احیاءگر پرستش بعل ارزیابی شود. (۶۲)
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
۱.Thutmosis
2.Ben-Sasson,ibid,pp.13-14
3.سفر خروج، ۸/۳.
4.Tyre
5.Sidon
6.Hiram
7.Raphael Patai,«Canaan«,Americana,vol.5,p.311
8.Saul
9.Jesse
10.کتاب اول سموئیل، ۸/۱۱.
11.Psusennes
12.Achish
13.Hebron
14.کتاب دوم سموئیل، ۵/ ۴-۵؛ کتاب اول پادشاهان، ۱۱/۲.
15.تاریخ های فوق همه قراردادی است و بر مبنای داده های «عهد عتیق» به دست آمده است. برای نمونه، دایره المعارف یهود دوران سلطنت چهل ساله داوود را سال های ۱۰۱۰-۹۷۰ پیش از میلاد می داند. (Judaica,vol.5,p.1318).
16.Absalom
17.کتاب دوم سموئیل، ۱۳/۱۵.
18.همان مأخذ، ۷/۱۸.
19.همان مأخذ، ۵/۱۹.
20.همان مأخذ، ۱۹/ ۴۱-۴۳.
21.Sexual Promiscuity
22.ابراهیم در زمان ورود به مصر، همسرش، سارا را خواهر خود خواند تا برایش «خیریت شود.» درباریان فرعون از زیبایی این زن مسافر باخبر شدند و او را به کاخ فرعون بردند. بدینسان، این «آرامی آواره» صاحب «میش ها و گاوان و حماران و غلامان و کنیزان و ماده الاغان و شتران شد». این منشاء ثروت بنی اسرائیل است. (سفر پیدایش، ۱۲/ ۱۱-۲۰).
23.پس از نزول غضب الهی بر شهرهای سدوم و گومورا، لوط و دو دخترش در مغازه ای ساکن می شوند. دو دختر به پدر شراب می نوشانند و شبانه، بدون اطلاع وی، با او همخوابه می شوند. حاصل این زنای با محارم دو پسر است؛ یکی نیای موآبیان است و دیگری نیای بنی عمون. (سفر پیدایش، ۱۹/ ۳۰-۳۸).
24.Ruth
25.Naomi
26.Boaz
27.کتاب روت، باب های اول تا چهارم.
28.Shekhinah
29.Melekh
30.Mashiah
31.کتاب دوم سموئیل، ۲۱/ ۴-۹.
32. همان مأخذ، ۱۶/۱۵.
33.همان مأخذ، ۸/۱۲.
34.همان مأخذ، ۳/۲۰.
35.Bath-Sheba
36.Urian the Hittite
37.همان مأخذ، باب ۱۱.
38.همان مأخذ، ۲۴/۱۲.
39.همان مأخذ، ۱۳/ ۱-۱۷.
40.همان مأخذ، ۲۳/۱۶.
41.کتاب اول پادشاهان، ۱۱/ ۳-۴.
42.Rameses
43.Sea Peoples in Canaan
44.Ben-Sasson,ibid,p.26
45.واژه «فلسطین» از واژه عبری «پلشت» (Pelesht) ریشه گرفته و به معنای انسان «حقیر» و «پست» و نیز «دشمن» است. در دوران سلطه رومی ها، این سرزمین با این نام به یکی از ایالت های امپراتوری روم بدل شد. واژه فوق به همین معنا به زبانهای اروپایی و فارسی راه یافته است. واژه های philistinus لاتین و philistin فرانسه و philistine انگلیسی و «پلشت» و «پلشتی» فارسی به همین معناست.
46.Rehoboam
47.Jeroboam ibn Nebat
48.Hiram Abif
49.کتاب اول پادشاهان، ۱۴/۷؛ کتاب دوم تواریخ ایام، ۱۴/۲.
50.کتاب دوم تواریخ ایام، باب دوم. («حیرام» در زبان عبری به معنای «نجیب زاده» است).
51.Baal Shemem
52.Golden Calf
53.Judaica,vol.7,p.711
54.ibid,vol.8,p.501.
55.Cherubim
56.کتاب اول پادشاهان، ۶/ ۲۲-۲۸؛ کتاب دوم تواریخ ایام، ۳/ ۱۰-۱۳.
57.ibid,vol.7,p.711
58.Melkom
59.Melkart
60.بنگرید به تصویر «کروبی» به دست آمده از کاخ اخاب در شهر سامریه مندرج در: Judaica,vol.5,p.397
61.ibid,vol.4,pp.5-6
62.بنگرید به:
Albert G.Mackey,Encyclopedia of Freemasonry,New York:Macoy Publishing and Masonic Supply Company,1966,vol.1,pp.457-459.
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۱، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم ۱۳۹۰.
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: