پشت پرده راز بمب اتم چه کسی ایستاده است؟

پشت پرده راز بمب اتم چه کسی ایستاده است؟

پرونده بررسی کتاب «فاتحین جهانی» – قسمت هشتم راز بمب اتم

یکی از شاخه‌های افشاگری «لوئیس مارشالکو» نویسنده کتاب «فاتحین جهانی» درباره‌ی بمب اتمی و جنگ سرد ظاهری بین آمریکا و شوروی است. او ضمن این‌که پیش‌تر اشاره کرده بین کاپیتالیسم آمریکایی و بلشویسم شوروی تفاوت ماهیتی خاصی وجود ندارد، می‌گوید برای یهودیان عالَم تفاوتی نمی‌کرد آمریکا پیروز جنگ سرد باشد یا شوروی، چون هر دو قطب مورد اشاره، تحت تسلط قوم یهود بودند.

مارشالکو می‌گوید یهودیان موفق شدند به‌مرور آمریکا را به تسخیر خود درآورند و پس از این فتح و با پایان جنگ جهانی دوم، رقابتی برای دستیابی به بمب اتمی بین یهودیان آمریکا و شوروی به وجود آمد که به‌دلیل باورهای قومی و تعصب نژادی، به جاسوسی یهودیانِ کمونیست آمریکا از این کشور منجر شد. او همچنین چهره‌های مهم از سیاستمداران و نخبگان آمریکایی را که در جریان تصفیه‌های حکومت جهانی یهود، حذف یا منزوی شدند، فهرست می‌کند.

در ادامه مشروح هشتمین قسمت از پرونده بررسی کتاب «فاتحین جهانی» را می‌خوانیم؛

ترجمه فارسی کتاب فاتحین جهانی جنایتکاران واقعی جنگ اثر لوئیس مارشالکو درباره پادشاه مخفی یهود

فتح آمریکا توسط حکومت جهانی یهود

لوئیس مارشالکو، هدف برنامه‌ی یهود بین‌الملل را از سال ۱۹۴۵ به بعد، تضعیف روزافزون آمریکا می‌داند و می‌گوید سازمان‌های یهودی آمریکا، در سال ۱۹۵۰ اعلامیه‌ای ضدکمونیستی صادر کردند، اما این فقط یک فریب بود چون اهداف یهودیان آمریکا با آن‌چه به زبان می‌آوردند، کاملاً متفاوت بود. مارشالکو با اشاره به سخنان صدسال پیش آدولف کرمیو (Adolphe Crémieux) رئیس اتحادیه جهانی یهود این نکته را گوشزد می‌کند که با توجه به کاری که یهود با دیگر کشورهای جهان کرد، این نقشه را هم داشت که روزی بر آمریکا هم تسلط و آقایی پیدا کند.

نویسنده «فاتحین جهانی» گفته یهودیان همان نیروهایی بودند که هر دوبار آمریکا را وارد جنگ جهانی کردند. آمریکا هیتلر را شکست داد و ۱۱ میلیارد دلار هم به روسیه شوروی پرداخت تا به آزادی زندانیان یهودی از اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها کمک کند. هرچیزی را هم که در اختیار یک کشور بود به قوم یهود پیشکش کرد؛ پول، تجارت، سرمایه، امنیت، یک زندگی توأم با آرامش و در نهایت یک آزادی نامحدود و بدون قیدوشرط که به لاابالی‌گری بدون چفت‌وبست و نفوذ سیاسی انجامید. مارشالکو می‌گوید برای یهودیان کمتر از ۷۰ سال طول کشید تا بخش اعظم حیات تجاری و مالی آمریکا را به‌دست آورده و کنترل کنند. یک نمونه‌ی مهم در این بحث، رابرت هاچینز (Robert Hutchins) رئیس دانشگاه شیکاگو است که تأکید می‌کرد تمام ارتش‌ها، ناوگان‌ها، نیروهای هوایی و بمب‌های اتمی باید تحت نظارت دولت جهانی یهود قرار بگیرند. به تعبیر مارشالکو، هدف اصلی، یک دنیای واحد بود! یک حکومت جهانی واحد که شامل ۵۲ مغز متفکر یهودی یعنی مشاوران روزولت باشد.

«نه تنها یهودیان عالم در این برنامه‌ریزی تب‌آلود شرکت دارند، که در پشت سر ایشان، سوسیالیست‌های فابیان، لژهای فراماسونری و حتی فرقه‌های خاصی از کلیسای پروتستان نیز قرار دارند.» (صفحه ۱۸۳)

رابرت مینارد هاچینز رابرت هاچینز Robert Hutchins

تصاویر «رابرت هاچینز» بر روی دو شماره‌ی مجله تایم

مسأله‌ی جالب توجه در سخنان رابرت هاچینز وضعیت فعلی دنیا و فعالیت‌های سازمانی مثل آژانس انرژی اتمی (IAEA) است که یکی از بازوهای اجرایی حکومت‌های به‌ظاهر غربی و در واقع اقمار حکومت جهانی یهود، برای واردکردن فشار به ایران، و جلوگیری از هسته‌ای شدنش است.

با برگشت به بحث یهودی‌شدن حکومت آمریکا، یک نکته‌ی جالب درباره فرازهایی از فصل پانزدهم «فاتحین جهانی» با عنوان «خیانت به آمریکا» این است که شباهت زیادی به نوشته‌های نوام چامسکی در سال‌های دهه ۹۰ و سال‌های ۲۰۰۰ به بعد دارند. مارشالکو به گفته‌های فلیکس فرانکفورتر (Felix Frankfurter) یکی از قضات دیوان آمریکا اشاره کرده که گفته بود حکمرانان حقیقی آمریکا در واشنگتن، نامرئی‌اند و از پشت صحنه، اعمال قدرت می‌کنند. به این ترتیب مارشالکو هم مثل چامسکی اضافه کرده که شهروندان آمریکا حق دارند به یکی از دو کاندیدای احزاب دموکرات یا جمهوری‌خواه رأی بدهند تا رئیس‌جمهور آمریکا شوند، اما آن‌هایی که پشت صحنه هستند، به خوبی می‌دانند هرکدام برنده شود، باز قدرت حقیقی در دست همان عناصر نامرئی است. جرالد اسمیت (Gerald L. K. Smith) رهبر جبهه مسیحی آمریکا هم که مارشالکو او را یک فرد با شهامت خوانده، در کتاب «خودکشی» به ترور، اغوا و تحریک‌های پنهانی در قالب یک جریان پنهان در آمریکا اشاره کرده است.

مارشالکو همچنین به مرگ‌ها یا خودکشی‌های مشکوک و تبعیدهایی اشاره کرده که به‌علت مخالفت‌ها با حاکمیت یهودیان در آمریکا رخ دادند. این اتفاقات گریبان چهره‌ها و سیاستمدارانی چون جان ونینت، هنری والاس، ژنرال پاتریک هارلی، مورتون کنت، ویتا کرچمبرز، لوئیس بودنز، تایلر کنت و… را گرفتند.

«تایلر کنت رمز تلگرام‌های محرمانه بین روزولت و چرچیل را کشف کرد که بعضی‌شان قبل از نخست‌وزیر شدن چرچیل ارسال شده بود و بدین ترتیب، به یکی از مهم‌ترین شهودی تبدیل شد که می‌دانستند جهان چگونه به جنگ کشانده شد. او در بریتانیای کبیر به پنج سال زندان در جزیره وایت محکوم شد.» (صفحه ۳۳۸)

نمونه‌ی دیگر این مساله، ژنرال هری اچ. واگهان (Harry H. Vaughan) است که تعداد زیادی از یهودیان و کمونیست‌ها را از پست‌های وزارت خارجه آمریکا برکنار و مقابل دیوید نیلس (همه‌کاره کاخ سفید در دوران روزولت و ترومن) ایستاد. واگهان را ساکت و از منصبش برکنار کردند و سپس با برچسب‌های یهودستیز از منظر اجتماع تخریب کردند.

ژنرال هری اچ. واگهان

ژنرال هری اچ. واگهان

ژنرال فردریک مورگان (Frederick E. Morgan) مسئول برنامه کمک‌های رفاهی سازمان ملل در بخش آمریکاییِ آلمان اشغال‌شده هم به‌دلیل این‌که اعلام کرد یهودیان ساکن آلمان، پول و غذای کافی داشته و نیازمند کمک نبوده‌اند، از پست خود برکنار شد.

ژنرال فردریک مورگان

ژنرال فردریک مورگان

افشاگری دیگر مارشالکو در کتاب «فاتحین جهانی» مربوط به این نقشه است که مردم آمریکا هیچ‌وقت نباید می‌فهمیدند نازی‌های منفورشان، مایل به برقراری صلح با آمریکا بوده‌اند. به‌همین دلیل هم آقای اِرْل سفیر آمریکا در بلغارستان ساکت و برکنار شد، چون به اسناد و یادداشت‌های سرّی دست پیدا کرد که نشان می‌دادند دولت هیتلر پیشنهادی را مبنی بر صلح و بیرون نگه‌داشتن آمریکا از دایره‌ی جنگ جهانی دوم ارائه کرده بود. خلاصه این‌که:

«بنابر آن‌چه در کتاب جرالد کی. اسمیت آمده تعداد زیادی از مخالفان روزولت در اوضاع و احوال اسرارآمیز مشابهی از بین رفتند.» (صفحه ۳۳۹)

که می‌توان ماجرای قتل مرموز هویی پی لانگ (Huey Long) سناتور ایالت لوئیزیانا را هم یکی از این موارد مشکوک دانست؛ یا مثلاً آدمیرال کیمل (Husband E. Kimmel) که داستان واقعی و پشت‌پرده پرل هاربر را می‌دانست با این پیام روبه‌رو شد: «ساکت می‌مانی یا کشته می‌شوی!»

جرالد کی. اسمیت نویسنده‌ای که مارشالکو در کتاب خود از او نقل قول کرده، رهبر نهضت ضدیهود آمریکا بود که یک‌بار با سم آرسنیک مسموم شد اما به سختی جان به در برد. دکتر ویلیام ویرت از اساتید دانشگاه گاری ایالت ایندیانا هم به‌علت افشاگری مطالبی که درباره نقشه‌های یهودیان و کمونیست‌ها در یک مهمانی شنیده بود، به‌طرز مرموزی از دنیا رفت و سناتوری به‌نام اوکانر در سالگرد مرگش سر قبر وی رفته و طلب بخشش کرد و یا اصطلاحاً حلالیت طلبید! شخصیت، شغل و موقعیت اجتماعی چارلز لیندبرگ خلبانی که روی اقیانوس آتلانتیک پرواز کرد هم به دلیل مخالفت با یهودیان نابود شد؛ به همین‌ترتیب شخصیت مارتین دایس یا نورمن جکز (عضو پارلمان) مورد حمله قرار گرفت.

سناتور مک‌کارتی چهره‌ی اصلی محاکمات ضدکمونیستی آمریکا هم پس از چاپ کتاب جرالد کی. اسمیت به‌طرز بسیار مرموزی درگذشت. جرالد اسمیت در کتابش گفته حتی مرگ روزولت نیز یک راز بزرگ است و تقریباً غیرممکن است با مرگ طبیعی از دنیا رفته باشد. به‌هرحال انبوه پرونده‌های کمیته تحقیقات مک‌کارتی از بهترین داستان‌های جاسوسی، آموزنده‌تر و به قول مارشالکو، از تکان‌دهنده‌ترین اسناد تاریخی هستند.

جرالد اسمیت Gerald L. K. Smith

جرالد اسمیت

یهود به آمریکا پشت و به شوروی رو می‌کند

خلاصه این‌که، یهودیان موفق شدند در آمریکا، اکثر ثروت‌های میامی، فلوریدا و کالیفرنیا را صاحب شوند. برای قوم یهود، سرزمین موعود نه فلسطین بلکه ایالات متحده آمریکا بود و وقتی نوبت جنگ با کمونیسم رسید، به آمریکا پشت کردند و مردم آمریکا هم که از ماهیت قوم یهود اطلاع نداشتند، شاید حق داشتند متوقع باشند در جنگ سرد، جامعه‌ی یهود طرف آن‌ها را بگیرد. در حالی‌که آن‌چه رخ داد عکس این بود و یهودیان کمونیست در آمریکا برای شوروی جاسوسی کردند؛ کما این‌که برخی از آن‌ها مانند زوج روزنبرگ به همین‌جرم، دستگیر و اعدام شدند. نویسنده‌ی «فاتحین جهانی» معتقد است دوستی با شوروی یا جنگ سردی که از سال ۱۹۴۵ شروع شد، در جهت منافع آمریکا نبود، بلکه در جهت منافع بین‌المللی قوم یهود بود.

نکته‌ی جالب و مهمی که مارشالکو در فصل «خیانت به آمریکا»ی کتابش مطرح کرده، این است که تحویل چین به ارتش سرخ یکی از وحشتناک‌ترین فصول خیانت یهودیان به آمریکاست. چون چین یکی از بهترین بازارهای آمریکا بود و باید به هر قیمت شده به دامن کمونیست‌ها سوق داده می‌شد. با این حال این نویسنده، نه بمب اتم، نه حلقه جاسوسی رادار و نه سایر رسوایی‌های جاسوسی کمونیستی را در حد شاخص‌ترین خیانت یهودیان به آمریکا نمی‌داند، بلکه معتقد است نقش فعال یهود در حرکت‌های کمونیستی، شاخص‌ترین نوع خیانت آن‌ها به آمریکاست. اکثر جمعیت یهودی آمریکا از کشورهای پشت پرده آهنین (شوروی) می‌آمدند و با وجود سخاوتمندی آمریکا در حق‌شان، همیشه در رأس همه‌ی حرکت‌های براندازانه کمونیستی و ضدآمریکایی بودند و به‌قول مارشالکو در زمان نوشته‌شدن کتاب «فاتحین جهانی»؛ هنوز هم بودند. او با فهرست‌کردن اسامی و عناوین مختلف مناسب دولتی و مطبوعاتی آمریکا که همگی یهودی هستند، می‌پرسد آیا می‌شود همه‌ی این موارد را به‌منزله‌ی امور اتفاقی و تصادفی توجیه کرد؟! و همچنین همراه با سوالات مسلسل‌وار دیگری مثل: «آیا این سناتور مک‌کارتی نبود که به برنارد باروخ شخصاً اطلاع داد که چون تمام کانال‌های تلویزیونی آمریکا در کنترل یهودی‌هاست، او نمی‌تواند این خائنان به آمریکا را از طریق شبکه تلویزیونی افشا کند؟» (صفحه ۳۵۴) سلطه یهود بر آمریکا را زیر سوال می‌برد.

جوزف مک‌کارتی سناتور ضدکمونیست آمریکایی

جوزف مک‌کارتی سناتور ضدکمونیست آمریکایی؛ پای تخته در حال توضیح سازمان حزب کمونیست در آمریکا

بنا بر اسناد کمیته مک‌کارتی، ۸۶درصد از کارمندان وزارت خارجه آمریکا یهودی بودند که در همان‌زمان ۵هزار نفر همجنس‌باز نیز در خدمت دولت بوده‌اند و چنین فساد و انحطاط اخلاقی از نظر مارشالکو، خود مهم‌ترین یار و مددکار مرام بلشویسم بود.

لوئیس مارشالکو در سال‌های دوری که کتاب «فاتحین جهانی» را می‌نوشت، اعلام کرد کسانی که در حرکت‌های کمونیستی آمریکا حضور فعالانه دارند، هرگز از طبقه‌ی پرولتاریا یعنی طبقه‌ی کارگر یا فقیر و بی‌چیزِ جامعه نیسته و نبودند. بلکه یهودیانی بودند که از بالاترین سطوح طبقات اجتماعی جامعه‌ی آمریکا می‌آیند. ستاره‌های هالیوود و اساتید دانشگاه‌های آمریکا که در تظاهرات‌های کمونیست‌ها شرکت می‌کردند، از دیگر بخش‌های جامعه‌ی یهود آمریکا هستند که مارشالکو به آن‌ها اشاره می‌کند. او می‌گوید یک وجه دیگر خیانت یهودیان به آمریکا، این بود که به‌خاطر فعالیت‌ها و سمت‌وسوگیری‌شان در سیاست این کشور، حسن ظن و اعتماد اولیه‌ی سایر ملل و اقوام نسبت به آمریکا، به‌ویژه در خاورمیانه و بین کشورهای اسلامی از بین رفت.

هم‌صدایی سیاه‌پوستان با یهودیان

مارشالکو معتقد است بین سیاه‌پوستان آمریکا، افراد متقی، متمدن و شهروندان خوب و سالم زیادی وجود دارد، اما یک سیاهپوست همواره خود را فردی تحقیرشده به‌حساب می‌آورد و از این‌رو بلشویک‌ها همیشه اعضای ستون پنجم خود را از این گروه انتخاب کرده‌اند. به‌عبارت ساده‌تر شاخه‌ی کمونیستی جامعه یهود آمریکا کمتر از دو دهه پس از جنگ جهانی دوم مصمّم بود جمعیت سیاه‌پوست این کشور را بسیج کند و با آن عده از یهودیانی که خود را قهرمان مدافع حقوق سیاهان معرفی می‌کردند، همکاری می‌کرد. نویسنده «فاتحین جهانی» به‌عنوان نمونه، به مقاله‌ی «یهودیان برای حقوق کارگران و سیاهان می‌جنگند» مورخ ۱۴ آوریل ۱۹۵۰ نشریه روزانه مجارستان که یک روزنامه کمونیستی یهودی است اشاره کرده و می‌گوید در تبلیغات یهودی کمونیستی از بیرفیلدِ یهودی روسی نیز به‌عنوان «شهید راه همکاری سیاهان با یهودیان» نام برده شده که گروه‌های گانگستری، او و پیشخدمتش را در مغازه‌اش به قتل رساندند. در مقابل، جان فلین، مقاله‌نویس سیاسی آمریکایی در کتابی با عنوان «راه پیش‌رو» فهرستی از سازمان‌های کمونیستی سیاهان آمریکا منتشر کرد. این فهرست می‌گفت ۸۸ تشکیلات بزرگ سیاه‌پوستی در آمریکا وجود دارد که در خدمت بلشویسم آمریکایی هستند و بین‌شان می‌توان از نهضت «برادری خونی آمریکایی» و بسیاری نهضت‌ها و فرقه‌های دیگر نام برد.

در صورت محقق شدن شرایط مناسب برای انقلاب یهودیان کمونیست و سیاه‌پوستان تحت امرشان، تصویر وحشتناکی در خیابان‌های شهرهای آمریکا رخ می‌داد یا ممکن است رخ دهد که مارشالکو در آن سال‌ها به آن اشاره کرد. این تصویر شبیه فیلم‌های آخرالزمانی و علمی تخیلی هالیوودی است؛ این‌که یهودیان بی‌رحم از گتوهای بروکلین یا محله‌های یهودی‌نشین برانکس نیویورک بیرون آمده و توده‌های مهاجران لهستانی و ارتش سیاه‌پوستان هارلِم هم همراهی‌شان کنند.

«این سیاهان از سفیدپوستان متنفر خواهند بود، اما نسبت به قوم یهود نفرتی نخواهند داشت؛ چرا که آنان را نجات‌بخش و آزادکننده‌ی خود می‌دانند؛ در حالی‌که در واقع یهودیان، آقا و ارباب ایشان‌اند و با این تدبیری که به کار می‌گیرند، به کمک نیروی سیاهان، حفاظت و نگهداری می‌شوند.» (صفحه ۳۶۳)

جالب است که در ارتشی که مارشالکو توصیف کرده، تعداد یهودیان، نصف آمار سیاه‌پوستان است. به بیان ساده، کمتر هستند اما تاثیرگذارترند؛ ارتشی از ۱۲میلیون سیاه‌پوست و ۶میلیون یهودی.

این تصویر آخرالزمانی را می‌توان در سخنان اسکار اشتراوس بانکدار و تاجر امریکایی هم مشاهده کرد که گفته بود اگر مردم آمریکا روش خود را تصحیح نکنند و به شهروندان خوب تبدیل نشوند، به‌زودی زمانی می‌رسد که آمریکا با برنامه‌هایی مواجه می‌شود که در مقایسه با اتفاقات اروپا هیچ هستند.

قوم یهود، دزدیدن بمب اتمی و جاسوسی‌های هسته‌ای

«فاتحین جهانی» فصل چهاردهمی با عنوان «یهودیان و بمب اتمی» دارد که یکی از موضوعات اصلی آن، جنگ مخفی یهودیان شرق و غرب برای به‌دست‌آوردن بمب اتمی است. البته او این نکته را تذکر می‌دهد که مناسب‌ترین موقعیت برای فتح جهان، این بود که آن را به دو نیمکره که هر دو سلاح اتمی داشتند و می‌توانستند پیوسته یکدیگر را تهدید کنند، تقسیم‌بندی کنند. اما به‌هرحال معتقد است در بُرهه‌ی جنگ سرد، هر دو قطب ظاهری عالم، یعنی نظام سرمایه‌داری و نظام کمونیسم، در یک رقابت واقعی برای به‌دست‌آوردن بمب اتمی بودند.

آقا و خانم روزنبرگ دو جاسوس کمونیست و یهودی بودند که برای شوروی جاسوسی کرده و به آمریکا خیانت کردند. این دو ضمن تبدیل به دو قهرمان مبارز، توسط صندلی الکتریکی اعدام شدند. اما پیش از اعدامشان، تبلیغات و سروصدای زیادی علیه دولت آمریکا به‌پا شد و یهودیان خواستار حمایت از این زوج شدند. با این وجود زن و مرد مورد اشاره اعدام شدند که مارشالکو می‌گوید صدای امانویل بروخ از تابوت روزنبرگ‌ها به گوش می‌رسید؛ همچنین پژواک گفته‌های ژولیوس استرایچر که در نورنبرگ اعدام شد و پیش از اعدام خطاب به فاتحان جنگ گفته بود: شما به دست بلشویک‌ها به دار آویخته خواهید شد. درباره‌ی این مساله اسناد و شواهد تاریخی زیادی وجود دارند که حاکی جاسوسی هسته‌ای کمونیست‌ها از آمریکا هستند. به‌هرحال ادعای مهم و تاریخی کتاب «فاتحین جهانی» این است که یهودیان کمونیست آمریکا [که خود عِلم این کار را از آلمان دزدیده بودند]، راز ساخت بمب اتمی را به روسیه شوروی دادند.

مارشالکو می‌گوید فرمول ساخت بمب اتمی از اوایل کار و همان مراحل تحقیقات اولیه به‌دست جامعه یهودیان عالَم افتاده بود. او ثابت می‌کند پس از ورود آلبرت اینشتین به آمریکا که اطلاعات کامل تئوری پروفسور اتو هان (Otto Hahn) را در اختیار داشت، یک تیم مرموز و غریب از چهره‌های تحت حمایت اینشتین تشکیل شد که همگی یهودی بودند و یک یهودی آلمانی به‌نام رابرت اوپنهایمر هم به آن‌ها ملحق شد. این گروه و در واقع رؤسای آن‌ها، نه‌تنها در تولید بمب اتمی، سود سرشاری می‌دیدند، بلکه تکمیلش را هم جزو مأموریت‌های ملی قوم یهود به‌شمار می‌آوردند.

Otto Hahn اوتو هان اتو هان

پروفسور اتو هان

«انفجار اتمی یک دانش نوعاً یهودی است.» این جمله را در صفحه‌ی ۳۲۰ کتاب «فاتحین جهانی» می‌خوانیم و مارشالکو در ادامه‌ی آن می‌گوید وجود این ابزار فشار در دست قوم یهود، باعث می‌شود ملت‌هایی که مطیع خواسته‌های قوم یهود نباشند، به‌سادگی حذف شوند.

اما با در نظرگرفتن این عقیده‌ی مارشالکو، دوباره به تاریخ سرک می‌کشیم و به این‌جا می‌رسیم که: در حالی‌که در آمریکا، حلقه‌ی دانشمندان یهودی مشغول بررسی و ساخت بمب اتم بود، پروفسور برونو پونته‌کوروو (Bruno Pontecorvo) یک یهودی ایتالیایی هم ریاست تحقیقات اتمی شوروی را به‌عهده گرفت و دانشمندان ربوده‌شده‌ی آلمانی زیر دست او کار را ادامه دادند. در همین‌حال سلیمان آبراهاموویچ ریباخِ یهودی کمیسر عالی اتمی پلیس مخفی شوروی، بر کار آن‌ها نظارت می‌کرد.

بمب اتمی از دید لوئیس مارشالکو، ترسناک‌ترین دلیل و شاهد این مدعاست که آرزوهای دور و دراز تسلط بر جهان و فتح آن توسط قوم یهود، حقیقتاً وجود دارد. از سال ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۸ ماشین تبلیغاتی یهودیان پیوسته تکرار می‌کرد دموکراسی آمریکایی به‌همراه آزادی بشریت می‌تواند در یک تفاهم خوب، همسایه‌وار در کنار استبداد شوروی به‌سر ببرد. اتفاقی هم که در پایان جنگ رخ داد، به‌معنی تقسیم جهان بین خود «آن‌ها» ست. این آن‌ها یعنی یهودیان؛ در غرب با حکومت طلا و در شرق با حکومت اسلحه حضور داشتند. مارشالکو از مارسل دوبریانکون نویسنده‌ی فرانسوی هم نقل‌قول آورده که گفته بود فرق چندانی نمی‌کند آمریکا، شوروی را شکست دهد یا شوروی آمریکا را!

«چون این عدم تفاوت به این معنی است که فرقی نمی‌کند ما جهودها قدرت سیاسی جهان را از طریق مالکیت انحصاری سرمایه خصوصی در اختیار داشته باشیم یا سرمایه‌داری حکومتی.»

بین این کامروایی یهودیان، ناگهان کلاوس فوخز [کلاوس فوکس Klaus Fuchs] فیزیکدان اتمی یهودی و از دوستان اینشتین به جرم دادن اسرار اتمی آمریکا به شوروی دستگیر شد و همین مسأله باعث شد دو نام مخفی از تاریکی بیرون بیافتند: رابرت اوپنهایمر و ژولیوس روزنبرگ. جالب است که وقتی نام اوپنهایمر را در فضای مجازی جستجوی می‌کنیم، یکی از اطلاعاتی که درباره‌ی او می‌خوانیم، این است که صرف‌نظر از مقام بزرگ علمی، سال‌ها درباره‌ی تمدن‌های قدیم مطالعه کرده است و به زبان‌های متعدد از جمله سانسکریت تسلط داشته است. همین مساله ما را به یاد این اسامی: موزِس هس، هاینریش گرتس، سیمون دوبنو، ئیتزاک بائر، بن‌زیون دینور، یوهنان آهارونی، بنجامین مازار و… می‌اندازد که در پرونده بررسی کتاب «اختراع قوم یهود» به‌عنوان سازندگان تاریخ جعلی اسرائیل به آن‌ها اشاره کرده‌ایم.

رابرت اوپنهایمر یهودی سازنده بمب اتم

رابرت اوپنهایمر (چپ)

این مسأله مربوط به پیش از تسلط کامل و فتح آمریکا توسط یهودیان است که یهودیت کمونیست در طول جنگ در پی رسیدن به بمب اتمی بود و یک یهودی متعصب مثل ژولیوس روزنبرگ (کمونیست آمریکایی) در آن ایام می‌دانست بناست فقط نازی‌ها با بمب اتمی نابود شوند. اما وقتی نازیسم آلمانی شکست خورد و برای جلوگیری از استبداد حقیقی نظام شوروی، نیاز به اختراع و تولید بمب هیدروژنی احساس شد:

«این برادر بزرگ غربی ناگاه مردّد و ترسو شد و حاضر به انجام هیچ کاری بر ضد فاتحین جهانی شرقی نبود.» (صفحه ۳۲۸)

این مسأله را می‌توان دلیل و چرایی جاسوسی کمونیست‌های آمریکا علیه این کشور دانست. مارشالکو می‌گوید:

«راز بزرگ آمریکا توسط یهودیان، مراقبت، محافظت، تولید و اداره می‌شد و قوم یهود آن را سرمایه ملی خود تلقی می‌کرد. بدین‌ترتیب، جامعه جهانی یهود به‌طور کاملاً طبیعی، حق خود می‌دید که این راز را با روسیه شوروی تقسیم کند.» (صفحه ۳۲۱)

دلیل مکمل هم این است که بلشویک‌ها با تمام تعصب و حرارت با هیتلر که مخالف یهودیت و ریشه‌ی آن‌ها بود، می‌جنگیدند. اما در آمریکا افرادی چون لیندبرگ، تافت و طرفداران سیاست عدم مداخله آمریکا در جنگ وجود داشتند. بنابراین بمب اتم را باید در اختیار شوروی که به اعتقاد آنان بی‌رحم‌تر و مصمم‌تر از آمریکا بود، قرار می‌دادند.

مارشالکو در صفحه ۴۴۵ کتاب در فصل پایانی «قدرت‌های سرّی» می‌گوید جاسوسی اتمی روزنبرگ و همسرش و دادن اطلاعات به لازار کاگانویچ و دوستانش، به‌خاطر خواست و انگیزه‌ی شخصی‌اش نبوده بلکه:

«افراد خاصی به وی دستور داده بودند که این کار را بکند، آن‌ها موفق شده بودند وی را قانع کنند که این یک وظیفه‌ی مقدس، میهن‌پرستانه و دینی برای اوست. او که یک یهودی کوچک اما وفادار بود، وظیفه‌ی انتقال اسرار ساخت بمب اتمی به کرملین را به‌عهده گرفت تا بدین‌ترتیب از وقوع یک جنگ جهانی سوم که در نتیجه‌ی آن، همه‌ی قوم یهود نابود می‌شدند جلوگیری شود.»

به این ترتیب یهودیانِ کم‌اهمیت و کوچکی مثل روزنبرگ و همسرش، به‌عنوان دو شهید قوم یهود کشته شدند و یکی از بزرگ‌ترین اسرار قرن بیستم را با خود به گور بردند. به این ترتیب نام متهمان واقعی پرونده جاسوسی اتمی شوروی از آمریکا هرگز فاش نشد.

جولیوس و اتل روزنبرگ یهودی

زوج جولیوس و اتل روزنبرگ؛ که به‌دلیل جاسوس اتمی برای شوروی اعدام شدند

متهمان دادگاه نیویورک (دادگاه جاسوس‌های هسته‌ای کمونیست) اعتراف کردند از سال ۱۹۴۳ اسرار اتمی آمریکا را به شوروی تحویل می‌داده‌اند و مشخص شد که نه کمونیست بلکه در واقع یهودی هستند. این افراد متقاعد شده بودند خیانت به آمریکا (کشور متبوعشان) و کمک به شوروی، مقدس‌ترین تکلیف جامعه یهود آن روز است. تمام متهمان دادگاه محاکمات جاسوسی اتمی در آمریکا، یهودی بودند. اما نکته‌ی مهم این‌جاست که در خلال محاکمات باید از اعلام کوچک‌ترین تمایلات یهودستیزانه اجتناب می‌شد چون در غیر این‌صورت، آمریکا فوراً ورشکسته اعلام و یا دستخوش بحران اقتصادی می‌شد.

علت چراییِ جاسوسی یهودیان آمریکا برای شوروی را می‌توان در پروتکل ۱۷ صهیون هم پیدا کرد؛ آن‌جا که می‌گوید: در برنامه‌ی مورد نظر شیوخ صهیون، یک‌سوم از افراد زیردست و تحت انقیاد قوم یهود، برای ادامه‌ی تکلیف و براساس خدمت داوطلبانه به کشور خود، بقیه را تحت نظر و مواظبت قرار خواهند داد. با توجه به این پروتکل صهیون، می‌توان فهمید چرا یهودیان کشورهای مختلف ازجمله شوروی و آمریکا کوچک‌ترین و کم‌اهمیت‌ترین حرکات هموطنان خود را به دستگاه‌های جاسوسی گزارش می‌کردند.

اما در زمینه‌ی تولید بمب اتمی در آمریکا، نمایندگان کوهن لوئب (بانکداران بین‌المللی) مهم‌ترین نقش را بازی کردند؛ یعنی همان سرمایه‌داران بزرگ غربی که هزینه‌ی انقلاب بلشویکی سال ۱۹۱۷ روسیه را تأمین کرده بودند و ارتباط نیرومندی با تروتسکی داشتند. این افراد این بار هم زحمت پنهان‌کردن احساسات خود را نسبت به جامعه یهود شرقی به خود نمی‌دادند. اینشتین هم که هرگز چنین چیزی را انکار نکرد که یک دموکرات سرسخت و بسیار شیفته و مجذوب شوروی است.

تصویر آلبرت اینشتین روی جلد مجله تایم در 1 ژوئیه 1946

«جان رنکین از اعضای کنگره آمریکا رسماً انیشتین را به داشتن رابطه با بلشویک‌ها متهم می‌کرد. از این‌رو نباید از شهادت جورج ریسی جوردن افسر ارشد بلندپایه نیروی هوایی آمریکا، متعجب شویم که گفت از همان حدود سال ۱۹۴۳ میلادی به بعد، دست‌های مرموزی مواد خام، تجهیزات و اسرار مربوط به تولید بمب اتمی را در اختیار روسیه شوروی گذاشتند و این کار را پیوسته ادامه دادند. در جریان تحقیقات مربوط به جاسوسی رادار و بمب اتمی، یعنی در بحرانی‌ترین ساعات جنگ جهانی دوم که از نزدیک با جاسوسی اتمی مرتبط بود، بیست‌وشش پرونده از پنجاه‌وهفت پرونده‌ی کاملاً سرّی مربوط به شرکت آمریکایی سیگنال مانموت که ناپدید شده بودند، در آلمان‌شرقی یافت شدند. تمام دانشمندانی که در جریان این تحقیقات، مظنون واقع شدند، بدون استثنا، به نژاد فاتحین جهانی (یهود) تعلق داشتند.» (صفحه ۳۲۲)

چه‌کسی پشت پرده راز بمب اتم ایستاده است؟

پشت راز بمب اتم، برنارد باروخ (Bernard Baruch) رئیس‌جمهور غیررسمی آمریکا ایستاده است. در حالی‌که در طول جنگ جهانی دوم، سربازان آمریکا در خطوط مقدم جبهه‌ی اروپا جان خود را از دست می‌دادند، باروخ که کنترل ۳۵۱ شاخه از مهم‌ترین شاخه‌های صنعت آمریکا و همچنین دوسوم کل مواد خام مصرفی جهان را در دست داشت، تمام کوشش خود را به‌کار می‌برد تا اجازه و اختیار بمب اتمی را از دست رئیس‌جمهور آمریکا و ارتش این کشور خارج کند. در این قضیه‌ی خاص تقریباً همه‌ی یهودیان آمریکا کاملاً نقاب از چهره برداشتند. باروخ اگر نه با کلمات، حداقل با اعمال و تبلیغات خویش، رسماً و با ابراز احساس فراوان اعلام می‌کرد بمب اتمی به‌عنوان سرمایه‌ی قومی و ملی، وسیله‌ای است که باید به‌واسطه‌ی آن قدرت فراملیتی قوم یهود را در سرتاسر عالم برقرار کرد.

برنارد باروخ برنارد باروک

تصویر برنارد باروخ بر روی جلد یک کتاب و مجله تایم

مارشالکو می‌گوید کنگره آمریکا وقتی تحت فشار باروخ با تصویب لایحه‌ای، کنترل بمب اتم و راز تولید آن را از دست رئیس‌جمهوری و ارتش آمریکا خارج کرد و به‌دست تشکیلاتی به‌نام کمیسیون انرژی اتمی آمریکا سپرد، خیانت بزرگی مرتکب شد. این کمیسیون بیش از مجموعِ هیتلر، روزولت و استالین قدرت داشت. و سپس وقتی همه‌چیز به‌دقت برنامه‌ریزی و آماده شده بود، اعضای کمیسیون انرژی اتمی آمریکا منصوب شدند؛ از بین ۵ نفر عضو اولیه، ۳ یا ۴ نفر یهودی بودند!

در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم، دانشمندان آلمانی با شنیدن خبر نزدیک شدن نیروهای بلشویک، محوطه‌ی کارخانه‌ی تسلیحات‌سازی پنموئند را ترک کردند؛ جایی‌که موشک‌های V1 و V2 در آن ساخته شده بود و موشک V9 هم که معادل موشک اسپوتنیک سال ۱۹۵۸ بود، حاضر شده بود. آن‌ها ۵۴ واگن نقشه و اوزالید تحقیقات خویش را به‌همراه آورده بودند و می‌خواستند آن‌ها را به آمریکایی‌ها تحویل دهند. نیروهای ضدجاسوسی ارتش آمریکا که یهودی بودند، به دانشمندان آلمانی دستور دادند این ۵۴ واگن نقشه را به‌طور کلی در اختیار سربازان شوروی قرار دهند. خود دانشمندان حق داشتند به مناطق تحت اشغال نیروهای آمریکایی بروند، اما به‌شرطی که فقط حدود ۱۰۰ پوند (۵۰ کیلو) از لوازم شخصی خود را به همراه ببرند. به این ترتیب اسرار موشک‌ها نیز مانند اسرار بمب اتمی به دست شوروی افتاد.

لوئیس مارشالکو پس از جنگ جهانی دوم نوشت: انرژی هسته‌ای در دست یک گروه بسته و متشکّل از پیامبران نازیسم فراملیتی کنترل می‌شود. کنایه‌ی مهمی را هم در کنار این مسأله تذکر می‌دهد که تبلورکننده همان بحث جنگ بیولوژیک یهود علیه دیگر قومیت‌هاست:

«بگذریم از این‌که تا همین‌جا نیز به‌خاطر انفجارهای اتمی‌اش، آب و نان همه‌ی ما را آلوده به تشعشعات آن کرده و حتی روی ژن‌های فرزندان به دنیا نیامده‌ی ما هم تأثیر سوء گذاشته است.»

ادامه دارد…

نویسنده: صادق وفایی

قسمت هفتم این یادداشت ؛ قسمت نهم این یادداشت

««« پایان »»»

آشنایی با رنگ‌های به‌کار رفته در مقاله‌ی فوق:

رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوه‌ای برای نقل‌قول استفاده می‌شود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینک‌دادن استفاده شده.

راز بمب اتم ، راز بمب اتم ، راز بمب اتم

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

راز بمب اتم ، راز بمب اتم ، راز بمب اتم ، راز بمب اتم

همچنین ببینید

جنگ طبقاتی و بیولوژیک یهود با اقوام و ملل دیگر

جنگ طبقاتی و بیولوژیک یهود با اقوام و ملل دیگر

پس از اعمال جنگ طبقاتی و بیولوژیکی یهودیان، روشنفکران جدید که از راه دوره‌های قالب‌ریزی به‌طور انبوه تولید می‌شوند، چیزی به‌جز نوکرها و بردگان قوم یهود نیستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × پنج =