مفاهیم و واژگان بهکار گرفتهشده در منظومههای فکری و فرقهای گوناگون، گاه شباهتها و اشتراکات بسیاری با یکدیگر دارند. برای مثال در تمامی ادیان و در بسیاری از فرقههای نوظهور از مفاهیمی همچون «حیات پس از مرگ»، «سعادت»، «زندگی معنوی» و… استفاده میشود؛ ولی هریک از این مفاهیم متناسب با متن و منظومهای که به آن تعلق دارند «جایگاه و معنا»یی متفاوت دارند که گاه با معنای همان مفهوم در منظومهی دیگر، در تعارض است. درخت
یکی از مفاهیمی که در جریانهای دینی و شبهدینی مختلف جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است. در قرآن کریم نیز بارها به این مفهوم اشاره شده است. درخت در لسان قرآن، گاه برای تمثیل انگارهی توحید و انگارهی شرک در تعابیری همچون شجره طیبه [ابراهیم : ۲۴] و شجره خبیثه [ابراهیم : ۲۶] و گاه در توصیف توحید عمومی خلقت با تعابیری همچون «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یسْجُدانِ» [الرحمن : ۶] مورد استفاده قرار گرفته است. در روایت نبوت حضرت موسی (ع) نیز ذکر شده که خداوند از ورای درختی با این پیامبر الهی سخن گفت. [قصص : ۳۰]
در داستان هبوط آدم (ع) از بهشت نیز قرآن کریم ذکر میفرماید که شیطان با وسوسهی «درخت جاودانگی» او را فریفت. [طه : ۱۲۰] اما هیچیک از توصیفاتی که در قرآن از پدیدههایی همچون درخت، سنگ (همچون: وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللهِ)، خوراکیها (همچون: زیتون، عسل، انجیر و…)، حیوانات (همچون: سگ اصحاب کهف، هدهد و مورچه سلیمان، شتر صالح، پرندگان ابابیل و…) و سایر پدیدههای طبیعی (همچون: آتش، کوه، دریا، بادها، ماه، ستارگان، شهابها، خورشید و…) موجود است، بهمعنای تقدسبخشیِ متافیزیکی به این امور نیست. بلکه همهی آنها از آن جهت که بخشی از خلقت شگرف خداوند و جلوهای از زیبایی و حکمت و رحمت و عظمت او هستند، قابل توجهاند.
یکی از مفاهیمی که در جریانهای دینی و شبهدینی مختلف جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است.
هیچیک از تعابیر قرآن دربارهی این پدیدهها را نمیتوان توجیهی برای بزرگداشت و تقدّسبخشیِ خرافی به بخشهای طبیعت دانست. تقدّس مکانها و اشیاء مادی همواره بالعَرَض و بهاعتبار حقیقتی متافیزیکی و متعالی بوده است که با آن شیء نسبت دارد. برای مثال تقدّس تربت کربلا بواسطه ارتباط این خاک با وجود مقدس سیدالشهداء و واقعهی عاشوراست نه ویژگیِ باطنیای که «زمین» واجد آن است.
در خصوص عنصر طبیعیِ «آب» خداوند در قرآن کریم تعبیری به کار برده است که در خصوص هیچ عنصر مادی ذکر نشده است (و جعلنا من الماء کل شیء حی)؛ با این حال این تعبیر سبب تقدّسی خرافی برای آب در میان مسلمانان نشده است و هرچند باران و آب همواره «نشانهی رحمت خداوند» دانسته شده ولی هیچ گروه و فرقهای به این مطلب قائل نشده كه آب «واسطهی میان زمین و آسمان» (عالم جسمانی و ملکوت) است!
با این حال درخت در کابالا و فرقههای پاگانیستی جایگاهی مقدّس و متافیزیکی دارد. تمام هستیشناسی آیین کابالا و اسطورهشناسی یهود بهصورت سمبلیک در درختوارهای با نام «درخت حیات» معرفی میشود. درخت حیات [Tree of Life]، درخت دانش [Tree of Knowledge]، درخت مرگ [Tree of Death]، درخت ارواح [Tree of Souls] و درخت کیهانی [the Cosmic Tree] از جمله استعارههایی هستند که با تکیه بر مفهوم درخت، در آموزههای کابالیستی برای توصیفِ جهان خلقت مورد استفاده قرار گرفتهاند.
با این حال جایگاه مقدّس و حلقهی آسمان و زمین بودنِ درخت در آیین کابالا تنها به معانیِ استعارهایِ آن محدود نمیشود. در آیین کابالا درختِ زمینی نه بهعنوان «جلوهای از خلقت خداوند» بلکه بهعنوان «واسطهای میان عالم بالا و عالم جسمانی» و «حلقهای میان عالم ملکوت و عالم ناسوت» مورد توجه است. این اعتقادِ عمیق عمدتاً بر اساس کشف و شهود و اظهارات بزرگان تصوف کابالا صورتبندی شده است و کمتر به ارائهی دستمایههای کلامی برای توجیه آن پرداخته شده است.
تمام هستیشناسی آیین کابالا و اسطورهشناسی یهود بهصورت سمبلیک در درختوارهای با نام «درخت حیات» معرفی میشود.
حاخام «اسحاق بن سلیمان لوریا» مشهور به اسحاق لوریا [Isaac Luria] که بهعنوان پدر کابالای امروزین شناخته میشود (۱)، از جمله کسانی بود که به «حلقهی واسط» بودنِ درخت میانِ عالم ملکوت و عالم جسمانیات اعتقاد داشت. او درختان را جایگاه آرامگرفتنِ نفوس انسانی پس از مرگ میدانست. در شرح احوالات او آمده است که وی به «بهار» توجه خاص داشت و در ماه «نیسان» (۲) هنگام شکوفهزدن درختان به انجام اعمال عبادیِ خاص در مقابل درختان اقدام مینمود. او اعتقاد داشت با این اعمال به روح سرگشته کسانی که در درختان هستند یاری میرساند تا به جای سقوط به مراتب پایینتر، به سوی تعالی بالا بروند. به گفته کابالیستها سنّت «لوریا» این بود که شاگردانش را به میان درختان و طبیعت ببرد و در آنجا به آنها آموزش دهد.
بهگفته شاگردانش در یکی از این روزها لوریا چشمان خود را باز میکند و درختان را نفوس انسانی با روحهای بیشمار میبیند. لوریا از نفوس مردگان میپرسد شما چرا اینجا (در درختان) توقف کردهاید؟ نفوس پاسخ میدهند: این به دلیل آن است که در زمان حیات تبهکار نبودیم. ما تو را میشناسیم و میدانیم میتوانی به ما کمک کنی. لوریا نیز قول میدهد کمک کند تا آنها از برزخِ درخت رها شده و بالا بروند. شاگردان، لوریا را در حال گفتوگو میدیدند در حالیکه تنها او بود که سخن میگفت و روحِ درختان از دید شاگردان پنهان بودند. شاگردان بعدها از او پرسیدند تو با چه کسانی سخن میگفتی و لوریا پاسخ داد: اگر میتوانستید آنها را ببینید، از اینکه چه جمعیتی از ارواح در درختان هستند، حیرتزده میشدید! (۳)
حاخام اسحاق لوریا که بهعنوان پدر کابالای امروزی شناخته میشود، از جمله کسانی بود که به حلقهی واسط بودنِ درخت میان عالم ملکوت و عالم جسمانیات اعتقاد داشت.
اولین اشارات در خصوص اینچنین جایگاهی برای درخت در آثار موسی لئونی نویسنده کتاب مشهور زوهر [Zohar] به چشم میخورد. (۴) او در کتاب نفش هاخامه (النفس الحکیمه) از این ویژگی و جایگاه درخت برای توضیح جهان کابالا در تمثیل درخت زندگی استفاده مینماید.
در آموزههای کابالا درختان نهتنها جایگاه نفوس و ارواح انسانی هستند، بلکه خودشان نیز «نفس مجرده» دارند. این عقیده در شرح احوال حاخام ناخمن برسلاوی [Nachman of Breslov] توضیح داده شده است. (۵) او روزی در سفر، برای اقامتِ شب مسافرخانه چوبی را برمیگزیند. حاخام ناخمن در دل شب با صدای بلند شروع به گریه میکند بهنحوی که صاحب مسافرخانه و همراهان حاخام متوجه حالت غیرعادی او میشوند. همگی گرد او میآیند تا علت را جویا شوند.
حاخام قبل از هر سخنی کتابی را بیرون میآوَرَد و با چشمان بسته آن را باز میکند و سپس جملهی نوشتهشده در صفحه را میخواند: «قطعکردن درخت پیش از موعد، همانند کشتن یک نفس است.» حاخام از صاحب مسافرخانه سؤال میکند: آیا چوب دیوارهای مسافرخانه از درختانی است که پیش از موعد قطع شده است؟ صاحب مسافرخانه تأیید میکند. حاخام توضیح میدهد: من در مکاشفهام با بدن کسانی که کشته شده بودند احاطه شده بودم. بسیار ترسیده بودم. حالا میدانم آنها روح درختان بودند که برای من گریه میکردند.
طبق اسطورهشناسی کابالا و یهود، در بهشت عدن در آسمان هفتم درختی به نام درخت زندگی وجود دارد که ارواح از آن تولید میشوند.
اسحاق لوریا پدر عرفان کابالا، «حلقهی واسط میان آسمان و زمین» بودن را با دلیل دیگری نیز توضیح میدهد؛ طبق اسطورهشناسی کابالا و یهود، در بهشت عدن در آسمان هفتم درختی به نام درخت زندگی [Tree of Life] وجود دارد که ارواح از آن تولید میشوند. ارواح تولیدشده در گنجهایی به نام گوف [Chamber of Guf] یا بدن (۶) سقوط میکنند و در آنجا منتظر نزول به زمین و تولد میمانند.
اسحاق لوریا توضیح میدهد که حلقهی واسط درخت زندگی در آسمان هفتم و تولد نوزاد زمین درختان هستند. ارواح بهتدریج از آسمان بر درختان نزول میکنند و درختان همانند یک گهواره واسط ارواح را تا زمان تولد نگه میدارند. (۷) لوریا همچنین معتقد است از میان حیوانات گنجشک این نزول را بهخوبی حس میکند و میتواند پایینآمدن ارواح را بر روی درختان مشاهده کند. او دلیل آواز غوغاگونه گنجشکان را همین ادراک ارواح میداند. (۸)
مقبرهی اسحاق لوریا، پدر عرفان کابالا، در صفد
رابطهی ارواح با درختان در آموزههای پاگانیستی اروپای کهن پیش از مسیحیت نیز وجود داشته است. پرستش درخت بلوط یکی از آموزههای پاگانهای ژرمن بود. در زمان فراگیرشدن مسیحیت برخی از این آموزههای خرافی با شکلهای تغییریافته بهتدریج وارد مسیحیت شد و در مناسکی همچون برپایی درخت کریسمس در روزهای پایانی سال و زمان منتسب به تولد عیسی مسیح، خود را بهخوبی نشان داد. [۹]
در مدارسِ نوین کابالا به هنرجوها گفته میشود کابالا یک درخت است که با بالا رفتن از شاخههای آن میتوانید به مقامی نزدیک به خدا و شبیه به خدا برسید. در عرفان کابالا رسیدنِ انسان به خدا بهمعنای «فنای فیالله» نیست، بلکه بهمعنای «رسیدن به مقام خدایی» است.
در این سیستمِ معنوی، فردِ سالک قرار نیست فانیِ در خداوند گردد و هستیِ خود را در مقابل هستیِ لایزال خداوند ناچیز و نامقدار ببیند. بلکه قرار است خود را به اندازهی خداوند و در جایگاه خدایی درک کند. در واقع از منظر کابالا انسان در مقام خداوند عبد و بنده نیست، بلکه مخلوقی است که میتواند به خدایی برسد. از اینرو انسان و خدا در این منظومهی عجیب، در واقع دو روی یک سکه هستند.
این جایگاه ویژهی طبیعتشناختی و معناگرا برای درخت و نسبت آن با آفرینش انسان در محصولات رسانهای وابسته به کانونهای کابالیستی، با گستردگی، عمق و تنوع بسیاری مورد تبلیغ و تأکید قرار گرفته است.
فیلم سینمایی سرچشمه [The Fountain 2006] محصول ۲۰۰۶ میلادی در آمریکا، سه داستان موازی درباره خاستگاه، زندگی و فرجام انسان است که در ۵۰۰ سال گذشته، زمان حال و ۵۰۰ سال آینده روایت میشود. در این فیلم نقطه اتکای داستان «درختی کهنسال» است که منشأ خلقت انسان بهشمار میآید.
فیلم سینمایی سرچشمه، محصول ۲۰۰۶ آمریکا
این درخت در هیبتی همانند «درخت دانش در بهشت عدن» در داستان اول دیده میشود. توماس قهرمان داستان اول، شوالیهای اسپانیایی (با بازی هیو جکمن) است که قصد دارد درخت زندگی را برای ملکه خود بیابد. در داستان دوم درخت حیات درختی عجیب در آفریقاست که دکتر کرئو (با بازی همان هیو جکمن) قصد دارد از شیرهی آن برای درمان سرطان همسر محبوبش استفاده کند.
در داستان سوم تام (باز هم با بازی هیو جکمن) در حبابی افسانهای که درخت کهنسالی در آن وجود دارد، بهسوی سحابی دوردستی در فضا در حرکت است. روح همسر تام در درون درخت است و تام امیدوار است بتواند با رسانیدن درخت به سحابی که در سخنان همسرش از آن تعبیر به بهشت و محل آرامش ارواح انسانها شده است، معشوق زندگیاش را به سکون و آرامش برساند. جایجای و بند بند سناریوی این فیلم با عقاید و آموزههای اساتید کابالا از اسحاق لوریا تا موسی لئونی تطبیق تام دارد.
فیلم سینمایی آواتار محصول ۲۰۰۹ آمریکا که پرفروشترین فیلم تاریخ نام گرفت نیز داستان خود را حول محور درختی مقدس به نام درخت ارواح روایت میکند.
فیلم سینمایی آواتار [Avatar 2009] محصول ۲۰۰۹ میلادی در آمریکا که پرفروشترین فیلم تاریخ نام گرفت نیز داستان خود را حول محور درختی مقدس به نام درخت ارواح روایت میکند. این درخت محل تجمع ارواح گذشتگان است و با عالم بالا و وجود مقدس الهه ایوا در ارتباط است. همین درخت سرنوشت قوم ناوی را پس از نیایش جک سالی در پای درخت، رقم میزند و آنها را بر دشمن مهاجم پیروز میگرداند.
فیلم درخت زندگی [The tree of Life 2011] محصول ۲۰۱۱ میلادی در آمریکا و برنده نخل طلایی کن ۲۰۱۱ میلادی نیز از جمله آثاری است که با الهام از آموزههای کابالا، در قالب تمثیلِ درخت حیات سعی دارد باطن زندگی و حیات انسان را بر اساس آنچه در تورات و بهویژه سِفر پیدایش آمده است، تبیین نماید.
فیلم درخت زندگی محصول ۲۰۱۱ میلادی در آمریکا
جمعبندی:
در واقع آنچه حائز اهمیت است، توجه به جریانی مرموز و شوم است که در دهههای اخیر سعی دارد تا با تقدسبخشیِ بیبنیان به پدیدههای مادی و طبیعی همچون درخت، زمین، آب و یا عناصر اربعه، مبانی عرفانوارههایِ شرکآلود را در جوامع گوناگون نهادینه سازد. اگرچه این جریان بیشتر در آمریکایجنوبی و پس از آن اروپا به جنبشی معنوی با پوشش محیطزیستگرایی تبدیل شده است و افرادی همچون ال گور [۱۰] از رهبران آن هستند، با این حال در کشور ما نیز رگههایی از این اندیشه دربارهی تقدّس فصول یا پدیدههای طبیعی، از سوی برخی افراد و جریانهای خاص در حال بازنشر است.
پینوشتها:
(۱) اسحاق لوریا (مرگ ۱۵۷۲ میلادی) از بنیانگذاران ابتدایی کابالای نظری به شمار میآید. هرچند خود او مکتوبات نادری دارد ولی کلاسهای او در فلسطین در دوره عثمانی بعدها توسط شاگردانش نگارش یافت و به شکلگیری متون کلاسیک کابالا کمک شایانی کرد. برخی آموزههای او را تحت عنوان کابالای لوریانی معرفی میکنند.
(۲) هفتمین ماه در تقویم عبری که اولین ماه در تقویم کلیسایی است. نیسان اوج بهار و ماهی ۳۰ روزه است که اعیاد مهمی همچون پسح در آن قرار دارد.
(۳) Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 165
(۴) زوهر مشهورترین و معتبرترین منبع کابالاست که در قرن سیزدهم توسط کابالیستهای جنوب اروپا مدون شد.
(۵) ناخمان برسلاوی (مرگ ۱۸۱۰ میلادی) خاخام و کابالیست اوکراینی که جنبش حسیدی اوکراین را بنا نهاد. یهودیان حسیدی شاخهای از یهودی ارتودوکس هستند که از قوانین فقهی یهود تا اندازهای فاصله گرفته و گرایشهای عرفانی کابالیستی دارند.
(۶) در اسطورهشناسی کابالیستی گنجه ارواح یا گنجینه ارواح محلی برای نگهداری ارواح تولید شده است.
(۷) Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 166
(۸) Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 166
(۹) http://www.factmonster.com/spot/christmas2.html
(۱۰) رقیب انتخاباتی جرج بوش پسر که بهطور گسترده با تکیه بر آموزههای شرکآلود سرخپوستی، پرستش اله زمین را در کتاب «زمین و انسان در تعادل» ترویج میکند.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سلام لطفا در خصوص ارتباط شرکتهای بازاریابی شبکه ای هرمی قدیم و جدید با صهیونیسم هم مطلب بگذارید هر چند بنده مطالب خوبی در این باره در اختیار دارم. متشکرم
با سلام . خسته نباشید ..
از این که این مطلب رو در اینجا ذکر میکنم پوزش میخوام .. چون در سایت فیلد ارتباط با ما وجود نداشت ..
بنده در حال تحقیق بر روی تاریخ یهود هستم و قصد دارم .. در جستجوها به سایت شما برخوردم ..
میخواستم اگه امکانش هست منابع مرجع در تاریخ قوم یهود رو معرفی کنید و بگیدکدام کتاب ها جزو کتاب های مرجع تاریخ قوم یهود است .. مخصوصا تاریخ قوم یهود از ابتدا تا دوران اسلام و اگه لینکی هم افزوده شود که دیگه نور الی نور ..
ممنون از سایت قویی که دارید
با سلام.
تنها كتاب مرجع به زبان فارسی كه مورد تاييد ما است و ضمناً تمام آنچه را كه مد نظر شماست در خود دارد، كتاب ۵ جلدی زرسالاران یهودی و پارسی نوشته استاد عبدالله شهبازی است. اين كتاب را میتوانید از سایت استاد در آدرس زیر دانلود كنيد:
https://www.ashahbazi.org/Plutocracy/index.htm