چکیده لویی رابینو
در دوران انقلاب مشروطه، لویی رابینو نایبکنسول انگلیس در رشت بود. رابینو کتابهایی در زمینهی تاریخ و جغرافیای گیلان، مازندران و گلستان (استرآباد) نوشته است. تاکنون هیچ اظهارنظر یا نقدی دربارهی رابینو و آثارش نشده است؛ جز اینکه تقیزاده از او تعریف و تمجید نموده است. در این مقاله، نویسنده بر آن است تا زندگی و عملکرد رابینو و آثاری که درباره ایران نوشته را مورد بررسی علمی و مستند قرار دهد. این مقاله به نسخههای اصلی آثار رابینو و به منابع دسته اولی که درباره او وجود دارد، رجوع کرده است.
۱. مقدمه
مقدمه این مقاله به اقتضای موضوع -که بررسی زندگی و کارنامه لویی رابینو است- به تبارشناسی و مطالعهی خاندان رابینو میپردازد که دانستن آنها در شناخت موضوع اهمیت دارد.
یاسنت لویی رابینو دی بورگوماله [۲] معروف به لویی رابینو به یک خانواده یهودی تعلق داشت که ریشهی آن به ایتالیا بازمیگردد. اجداد او در منطقه کورتمیلیا [۳] از توابع ناحیه پیمونته [۴] در این کشور زندگی میکردند. افراد این خانواده در بسیاری از کشورهای دنیا مانند انگلیس، روسیه، آمریکا، کانادا، آلمان و سوئد پراکنده شدند و بهعنوان بخشی از شبکه زرسالار جهانی صهیونیستی به فعالیتهای اقتصادی و سیاسی پرداختند. رابینوویچها از همین تبار هستند.
یاسنت لویی رابینو (ه. ل. رابینو)
پدر لویی رابینو، جوزف رابینو، رئیس بانک شاهنشاهی ایران یا بانک شاهی بود. این بانک در سال ۱۳۰۶ق (مطابق ۱۸۸۹م) در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه، بهدست یک سرمایهدار یهودی انگلیسی بهنام پاول جولیوس رویتر در ایران تأسیس شد. او پس از آنکه تابعیت انگلیسی گرفت به ایران آمد و خدمت به منافع بریتانیا در ایران را آغاز کرد. بانک شاهی نخستین بانک در ایران بود. در بیشتر شهرهای بزرگ و مهم ایران، شعبههای این بانک دائر بود. امتیاز نشر اسکناس ایران هم در اختیار این بانک بود. بانک شاهی برای هر شهر اسکناس ویژهای چاپ میکرد که فقط در همان شهر اعتبار داشت؛ لاجرم کسی که اسکناس تهران را داشت، اگر میخواست پولش را در تبریز خرج کند باید مثل پول خارجی، تبدیل میکرد. در مجموع، بانک از این راه سود سرشاری نصیب سرمایهداران انگلیسی میکرد (رایت، ۱۳۵۹: ۱۲۶).
بانک شاهی از مراکز وابسته به شبکه جهانی زرسالاران یهودی بود که تأسیس آن در ایران، اثرات مخرّبی برای اقتصاد ایران و مدیریت پولی کشور بهدنبال داشت. در برخی منابع آمده است که این بانک با مشارکت مؤسسه شرودر (از مراکز اصلی سرمایهگذاری مالی زرسالاری یهودی)، کمپانی ساسون (متعلق به خاندان یهودی بغدادی ساسون و شرکاء چون عزرا و گبای و کدوری و غیره) و مؤسسه والپول گرینول تأسیس شد (شهبازی، ۱۳۸۲: ۱۶).
لرد کرزن در موقع مسافرتش به ایران، دربارهی ژوزف رابینو، رئیس بانک شاهی، چنین مینویسد:
«در موقع مسافرتم بانک شاهنشاهی در همان خیابانی که سفارت بریتانیا واقع است محلی تهیه و شروع به کار کرد و آقای رابینو مدیر شایسته آن منتخب شد. وی قبل از آن مدیر شعبه بانک اعتبارات لیون در شهر قاهره بود». (کرزن، ۱۳۸۰: ۶۱۸).
ژوزف رابینو زمانی که به ایران آمد عدهای از کارمندانش را از قاهره با خود به ایران آورد و همچنین مدیر «بانک انگلیس و مصر» با او همراه شد. رابینو از سال ۱۸۹۰م بهتدریج شعبههای مختلف این بانک را در شهرهای مختلف ایران و حتی خارج از ایران مانند رشت، تبریز، بوشهر، همدان، شیراز، قزوین، اراک، کرمانشاه، اصفهان، بغداد، بصره، بمبئی و کلکته تأسیس کرد. (ناطق، ۲۵ :۱۳۷۱ـ۲۹).
تصویر بانک شاهی در تهران با پرچم ایران و انگلیس؛ ۱۹۰۲م
همزمان با وقایع مشروطه در ایران، نامهنگاریهایی از ژوزف رابینو بهعنوان مدیرعامل بانک شاهنشاهی، در اسناد سفارت بریتانیا در تهران وجود دارد که او تلاش کرده بوده در هماهنگی با سیسیل اسپرینگ رایس، وزیرمختار انگلیس در تهران، و سِر ادوارد گری، وزیر امورخارجه انگلستان، طلبهای بانک شاهنشاهی و مطالبات دولت انگلیس از دولت ایران را به هر نحو ممکن بگیرد (بشیری،۱۳۶۲: ۱۶۱ ،۸۴ ،۶۲ ،۵۹ ،۵۲).
فعالیتهای رابینو در بانک شاهی، محدود به فعالیتهای اقتصادی و بانکی نبود. در گزارش ۳۱ دسامبر ۱۹۰۷م (مطابق ۱۰ دی ۱۲۸۶ش – ۲۶ ذیالقعده ۱۳۲۵ق) آمده وقتی ناصرالملک، از وابستگان به سیاست انگلیس و دارنده نشان دولتی از آن کشور، از مقام رئیسالوزرایی بهدست محمدعلی شاه عزل شد، از جانش بیم داشت و قصد داشت راهی اروپا شود. دولت انگلیس برای حمایت از او از هیچ کاری کوتاهی نکرد و غلامان سفارت را در کنارش قرار داد. حتی به رئیس غلامان سفارت انگلیس دستور دادند شب را در منزلش بماند و صبح دو نفر از سفارت انگلیس، او را تا لب مرز ایران همراهی کنند تا کسی به او تعرضی نکند. ژوزف رابینو هم مأموریت داشت تا با فرستادن یکی از کارمندان بانک شاهی او را به بادکوبه برساند (بشیری، ۱۴۱ :۱۳۶۲).
ژوزف رابینو در سال ۱۹۰۸م بهعلت اثرات منفیای که برخی اقداماتش بر بانک شاهی گذاشت و اختلافهایی بین او و سرمایهگذاران بانک بهوجود آورد، بعد از قریب ۲۰سال مدیریت بانک شاهی، استعفا داد و برای همیشه از ایران رفت (ناطق، ۱۳۷۱، ۲۵ـ۲۹).
ژوزف رابینو مقالات و کتابهای متعددی درباره اوضاع اقتصادی مصر دارد. او در دوران حضورش در ایران چند مقاله و کتاب درباره بانکداری در ایران و اوضاع اقتصادی ایران هم نوشت که اکثر آنها به فارسی ترجمه نشده است. از جمله:
۱. مقاله «بانکداری در ایران: مبانی، تاریخ و چشمانداز آن» که در فوریه ۱۸۹۲م در ۵۶ صفحه به زبان انگلیسی نوشته و در شماره ۱۲ «مجله مؤسسه بانکداران» در لندن منتشر شد (۱۹۸۲ ,Rabino).
۲. کتاب «عملکرد امپریال بانک ایران» که در واقع گزارش کار بانک شاهی است. این اثر در ۱۵ مارس ۱۸۹۷م به زبان انگلیسی منتشر شد (ناطق، ۱۳۷۱: ۲۶).
۳. مقاله «گزارش یک اقتصاددان در ایران» که در «مجله انجمن آماری سلطنتی» لندن به زبان انگلیسی در ژوئن ۱۹۰۱م منتتشر شد (Rabino, 1901).
۴. مقاله «گفتوگو با شیخ هادی مجتهد» که در «فصلنامه جهان اسلام»، شماره ۲۸ سال ۱۹۱۴م در پاریس و به زبان فرانسوی منتشر شد. این مقاله، یادداشت کوتاهی دربارهی گفتوگوی رابینو با شیخ هادی نجمآبادی، روحانی متهم به ازلیگری، در تهران است که بعد از شیوع بیماری وبا در سال ۱۸۹۲م در تهران و ناتوانی دولت برای مهار آن و کشته شدن جمع زیادی از مردم صورت گرفته است. در این گفتوگو نظرات مشترکی از سوی شیخ هادی و رابینو مطرح شده و رابینو از این اشتراک دیدگاه خوشحال بوده و تجلیل زیادی از وی کرده است (Rabino, 1914: 230-231).
ژوزف چند پسر و یک دختر داشت: یک پسرش لویی رابینو نایبکنسول انگلیس در رشت است که شرح حال او در اینجا مورد نظر ماست، و پسر دیگرش کارمند شعبه پاریس بانک انگلیسی «وستمینستر» بود (تقیزاده، ۱۳۳۸: ۲). بانک وستمینستر بخشی از الیگارشی جهانوطن یهودی است که کار خود را از سال ۱۸۶۶م بهعنوان نماینده مؤسسه HSBC، یکی از عظیمترین غولهای مالی جهان، در لندن آغاز کرد (شهبازی، ۱۳۸۲: ۱۷).
یاسنت لویی رابینو دی بورگوماله
ژوزف، دختری هم داشت که نقاش بود و در ایران به کار نقاشی میپرداخت. دوستعلیخان معیرالممالک این خانم را زمانی که مشغول کپیبرداری از یکی از نقاشیهای کمنظیر رنگروغن اثر میرزا عبدالمطلب مستشار، که سالها در امارت پارک امینالدوله نصب بود، دیده است و درباره او چنین نوشته:
«آقای رابینو اولین رئیس بانک انگلیسی در تهران، دختری داشت نقاش. یکی از روزها به دیدن معینالملک، پسر امینالدوله، رفته بودم. دیدم دوشیزه رابینو با لوازم کار، برابر پرده نشسته و مشغول کپی برداشتن آن است». (معیرالممالک، ۱۳۹۰: ۲۷۸).
۲. لویی رابینو از تولد تا مشروطه
لویی رابینو زمانی که پدرش کارمند بانک لیون بود، در ۲۷ ژوئیه ۱۸۷۷م (۵ مرداد ۱۲۵۶ش) در شهر لیون فرانسه متولد شد. او در فرانسه بزرگ شد و در دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و خیلی زود راهی ایران شد تا نزد پدرش به کار مشغول شود (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۰۹-۷۱۰). او در سن ۱۸ سالگی و در سال ۱۸۹۵م (۱۲۷۴ش) برای اولینبار وارد ایران شد و در تهران به منشیگری نزد پدرش پرداخت. او در تهران و در کنار پدرش زندگی میکرد و در امور بانکی، به وی کمک میکرد. سپس مأموریتهایی مثل اداره راه شوسه تهران به قم، که امتیاز آن به بانک شاهی واگذار شده بود، به او محول شد. این مأموریت و مسافرتهای وی تا کاشان و اراک سبب شد اطلاعاتی دربارهی آن مناطق به دست آورد. او در سال ۱۹۰۰م مدت شش ماه در مشهد اقامت گزید و سپس از راه عشقآباد و روسیه، به اروپا بازگشت. رابینو، اندکی بعد به ایران بازگشت.
لویی رابینو از طرف بانک شاهی مأمور تشکیل شعبهای از آن بانک در کرمانشاه گردید. در طول مسافرتش، شهرهای ساوه و همدان را با دقت سیر نمود و ضمن مأموریتش قصرشیرین را مکرر دید و شهرهای مناطق لرستان و کردستان را گشت. گویا مأموریت او در ایران، فراتر از مأموریتهای اقتصادی و بانکی بود. او همانطور که انتظار میرفت، در کرمانشاه از بانک شاهی برای همیشه خداحافظی کرد و وارد دستگاه دیپلماسی دولت بریتانیا شد. او از روز ۲۳ فوریه ۱۹۰۳م بهعنوان وکالت موقت کنسولی انگلستان در کرمانشاه نصب شد و کارش را در کنسولگری آنجا آغاز کرد و سپس ارتقا یافت و در سالهای ۱۹۰۴م و ۱۹۰۵م بهعنوان کفیل نیابت کنسولگری، مسئولیت داشت (مینورسکی، ۱۳۹۰: ۲۴).
۳. فعالیتهای لویی رابینو در گیلان در دوران مشروطه
در شهریور ۱۲۸۵، بعضی از مشروطهخواهان رشتی در کنسولگری انگلیس تحصن کردند (صفائی، ۱۳۷۰: ۱۸۵) خبر این تحصن، به سفارتخانه انگلیس در تهران رسید و جرج پِرسی چرچیل، دبیر سفارت انگلیس از تهران به رشت سفر کرد و با سران متحصنین دیدار و با آنها صحبت کرد. (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳: ۴۶۰-۴۵۹)، (سپهر، ۱۳۳۶: ۱۴۵)، (فراهانی، ۱۳۸۵: ۲۷)، (رابینو، ۱۳۶۳: ۵۷-۵۶ و ۱۴۳). «ملکالحکما» به نمایندگی از طرف مشروطهخواهان با سفیر وارد مذاکره شد. چرچیل به آنان اطمینان داد که از آنها به وجه شایستهای حمایت کند و به این ترتیب تحصن در ۷ مهر پایان یافت (صفائی، ۱۳۷۰: ۱۸۵).
۱۳ روز بعد، لویی رابینو بهعنوان نمایندهی دولت انگلیس وارد رشت شد. او از ۲۰ مهر ۱۲۸۵ [۱۳ اکتبر ۱۹۰۶] به رشت سفر کرد و عنوان «کفیل نیابت کنسولگری» را یدک میکشید و از ۲۶ اردیبهشت ۱۲۸۶ تا ۱۰ تیر ۱۲۹۱ [از ۱۶ می ۱۹۰۷ تا ۱ ژوئیه ۱۹۱۲] سمت «ویسقنسول» (نایبکنسول، کنسولیار) را در رشت برعهده داشت. او بالاترین شخص کنسولگری انگلیس در تمام شمال ایران بود (بشیری، ۱۳۶۷: ۲۶۱).
لویی رابینو خیلی زود با مشروطهخواهان سکولار رشت ارتباط برقرار کرد و آنها نیز ارتباط وثیقی با کنسولگری انگلیس در رشت و رابینو برقرار کردند؛ کریم کشاورز مینویسد:
«میرزا حسین خان کسمایی با مسیو رابینو روابط بسیار نزدیکی داشت». (روشن، ۱۳۵۲: ۳۵۲).
لویی رابینو علاوه بر ارتباط با روشنفکران سکولار گیلان، روابطی نیز با انجمنهای مخفی قفقاز برقرار کرد. حجم اطلاعاتی که رابینو دربارهی انجمن مخفی بادکوبه ارائه داد نشان از تسلط دستگاه جاسوسی انگلیس بر این تشکلهای مخفی داشت. طبق گفتهی خودش، کسی حق افشا کردن اسرار این انجمنها را نداشت مگر اینکه کشته میشد و رابینو باید فراتر از این جریان و یا در رأس آن بوده باشد.
یاسنت لویی رابینو در لباس رسمی
لویی رابینو تشکیلات مشروطهخواهان سکولار را چنین تشریح میکند که مشروطهخواهان رشت دو نوع مجلس دارند. یک انجمن، انجمنی عمومی است که در مقابل انظار مردم بحث میکنند. در این جلسات هرکس که بخواهد میتواند شرکت کند. اما دیگری انجمن مخفی است که قانونهای سختی دارد.
«اگر کسی داخل انجمن مخفی میخواهد بشود باید درخواست بشود، باید اولاً در کمیته آن خواهش اجازه دخول کند و کمیته میان خودشان قرعه میاندازند اگر قرعه به قبولی درآمد او را به باطوم میفرستند که اجازه از آنها بگیرند که آن شخص داخل بشود» (روشن، ۱۳۵۲: ۶۵).
رابینو چنین ادامه میدهد که اگر انجمن باطوم اجازهی ورود کسی را به انجمن داد، او باید قسم بخورد که جای مجلس ایشان را بروز ندهد. همهی اعضای این انجمن به این اصل ملزم هستند. اگر یکی از آنها چیزی نزد دیگران بروز داد او را از میان برمیدارند! (همان) در تشکیلات فراماسونری نیز همین دو اصل را در ورود اعضا شرط کردهاند. با توجه به شباهت این انجمن مخفی با فراماسونری، میتوان گفت که این انجمن یک انجمن شبهماسونی بود که زیر نظر دستگاه اطلاعاتی انگلیس فعالیت میکرد. اطلاعات رابینو دربارهی این انجمن «مخفی» بسیار دقیق است! او در یادداشتی که در تاریخ ۱۰ دی ۱۲۸۵ [۳۱ دسامبر ۱۹۰۶] مینویسد، از ورود یکی از نمایندگان انجمن مخفی بادکوبه به رشت خبر میدهد (روشن، ۱۳۵۲: ۶۵). در ادامه وی از انجمن مخفی بادکوبه نیز پرده برمیدارد و مینویسد که در آنجا نیز گروهی از همین افراد تشکیلاتی راه انداختهاند که بهطور عمومی به آنها «اجتماعیون عامیون» میگویند. این جمعیت بهتنهایی در بادکوبه ۶۰۰۰نفر عضو دارد. این افراد اغلب ایرانیهایی هستند که سالها پیش برای کسب و کار به آنجا مهاجرت کرده بودند. جمعیت غالب این انجمنها از گرجیها و تعداد کمی از ارامنه و روسها هستند. نزد اینها تفنگ و سلاح و دینامیت و سایر مواد منفجره به مقدار زیادی موجود است که در لابراتوارهای مخفی آماده میشود. دولت روسیه هم بارها آنها را دستگیر کرده و تجهیزات آنها را ضبط کرده است ولی به هیچوجه فعالیتهای آنان متوقف نشده است (روشن، ۱۳۵۲: ۶۵-۶۶).
وقتی محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست، سران سکولار مجلس چون سیدحسن تقیزاده به سفارت انگلیس پناه بردند. تقیزاده این واقعه را چنین بیان میکند:
«اینجانب در اواخر جمادیالاخر سنه ۱۳۲۶ [۵] موقعی که پس از تخریب مجلس و برانداختن مشروطیت، و تحصن در سفارت انگلیس با عدهای از مشروطهخواهان به حکم محمدعلی شاه نفی بلد، یعنی تبعید به خارج از ایران، شدم. از تهران به رشت و انزلی و باکو و تفلیس و وین و پاریس مسافرت کردم. در ورود به رشت با یاران، به قنسولگری انگلیس وارد شدیم. مرحوم رابینو دو اتاق خوب و پاکیزه با همه لوازم استراحت برای من و مرحوم معاضدالسلطنه (ابوالحسن پیرنیا) که او هم از وکلای مجلس بود مهیا ساخته و به اختیار ما گذاشت. در آن چند روز که در رشت بودم از فیض صحبت او متمتع بودم. وی فارسی را خوب میدانست و علاقه زیادی به آثار و ادب ایرانی داشت. روزی از من پرسید آیا شما در ممالک خارجه تحصیل کردهاید؟ جواب نفی دادم. پس گفت این حرفهایی که در مجلس میزدید و نطقها که میکردید و حاوی مطالب و معلوماتی بود، از کجا این همه معلومات را به دست آورده بودید؟ من گفتم کتاب بسیار خواندم و حافظه خوب دارم». (تقیزاده، ۱۳۳۸: ۲)
وقتی لویی رابینو بعد از سالها، کتاب «دیپلماتها و کنسولهای ایران و انگلیس» را نوشت، آن را به تقیزاده که بسیار به او «ارادت» داشت، تقدیم کرد (رابینو، ۱۳۶۳: ۵). رابینو علاوه بر آن که پذیرای تقیزاده و یارانش بود، در مدت کوتاهی که آنها در رشت بودند شرایطی را مهیا کرد که مشروطهخواهان سکولار رشت مخفیانه به دیدار تقیزاده بروند و برای برنامههای آینده مشورت کنند. تقیزاده مینویسد:
«در رشت که بودیم محرمانه از مشروطهطلبان به کنسولخانه آمده، با ما ملاقات میکردند. یکی از آنها یپرم بود» (افشار، ۱۳۶۸: ۸۷ـ۸۸).
سیدحسن تقیزاده استاد اعظم فراماسونری
لویی رابینو در سالهای پایانی حضورش در گیلان به کمک منشیاش، صمصام الکتاب، شروع به تدوین و انتشار مطالبی دربارهی گیلان کرد و اینها در مطبعه عروةالوثقی منتشر میشد. مطبعه عروةالوثقی محلّی برای انتشار تندروانهترین نشریات و شبنامههای گیلان بود و مشروطهخواهان سکولار کتابهایشان را در این مرکز منتشر میکردند. رابینوی انگلیسی هم کتابها و جزواتش را در این مرکز منتشر میکرد.
بعد از اولتیماتوم دولت روسیه به ایران، نظامیان اشغالگر روسیه در محرم ۱۳۳۰ (دی ۱۲۹۰) وارد ایران شدند و رشت زیر چکمههای آنها لگدمال شد. نکراسوف، کنسول روسیه در رشت، شروع به قلع و قمع مشروطهخواهان کرد و عدهای را دستگیر نمود و حکم دستگیری «حاجی رضا» صاحب مطبعه عروةالوثقی رشت و حمله به چاپخانهاش را صادر کرد. کسروی مینویسد:
«نکراسف به درشگه نشست و بیش از صد قزاق پشت سر خود انداخت و بدانسان در شهر بتاخت و گردش پرداخت و چون به جلو چاپخانه عروةالوثقی رسید پیاده شده خود به درون رفت و به قزاقها دستور داد ماشینها را بشکنند و از هم پاشند و بدینسان چاپخانه را نابود گردانید… ولی چون مسیو رابینو، کونسول ایرانشناس انگلیس، از دژآهنگی نکراسف از پیش آگاهی یافته و حاجی رضا را به کونسولخانه خودشان خواسته و در آنجا نگاه داشته بود، روسیان دست به او نیافتند و او جان به در برد» (کسروی، ۱۳۵۳: ۴۶۲).
شش ماه بعد، لویی رابینو کتاب مفصل «تاریخ گیلان و دیلمستان» را در مطبعه عروةالوثقی با کیفیت عالی به چاپ رساند. رابینو چند جزوه، مانند مکاتیب خان احمد گیلانی، فومن، صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران به زبان فارسی طبع شده است، را هم در همین سال در آن مطبعه به چاپ رساند.
۴. تحلیلی بر یادداشتهای رابینو درباره مشروطه گیلان
لویی رابینو از آغاز روزهای ورودش به گیلان شروع به نوشتن مطالب مهم کرد و علاوه بر گزارش به سفارت انگلیس در تهران، یادداشتهایی هم برای خود نوشت. اولین یاداشت او به تاریخ ۱۷ اکتبر ۱۹۰۶ (۲۵ مهر ۱۲۸۵ – ۲۸ شعبان ۱۳۲۴) یعنی سه روز بعد از ورودش و آخرین آنها به تاریخ ۱ نوامبر ۱۹۱۰ (۱۰ آبان ۱۲۸۹ – ۲۷ شوال ۱۳۲۸) است. (روشن، ۱۳۵۲: ۵۶-۵۷).
تقیزاده طیّ نامهای به تاریخ ۷ اسفند ۱۲۹۰ (۲۶ فوریه ۱۹۱۲) که متن آن بهصورت مقالهای در حبلالمتین کلکته منتشر شد، دربارهی آن یادداشتها ادعا کرده است که رابینو در سال ۱۳۳۰ در صدد چاپ آنها بوده ولی بهعلت حملهی روسها به مطبعه عروةالوثقی یادداشتها از بین رفته است:
«ژنرال قونسل روس با قزاقان سوار شده به بازار و کوچهها گردش نموده و بعد به مطبعه عروةالوثقی که بزرگترین مطبعههای رشت است رفته حکم به تاراج میدهند. آنچه از اوراق موجود بود تمام را پاره کرده و سوزانیدهاند و اثاثیه مطبعه را تمام به یغما نمودهاند؛ از جمله اوراق مفید که پاره شده است و بسیار اسباب تاسف است کتابی است که از طرف قونسل دولت انگلیس بدین مطبعه جهت طبع داده شده بود… این مرد محترم یعنی جناب مستر رابینو ژنرال قنسول دولت انگلیس مقیم رشت با زحمات زیاد کتابی در باب تاریخ انقلاب گیلان از بدو مشروطیت الی یومنا هذا جمع آورده به مطبعه مزبور داده بود که طبع نموده [و] زیوربخش عالم مطبوعات شود، که به ناگهان به دست سالداتهای وحشی روس افتاده پاره نمودند. عیب آن این بود که اصل نسخه کتاب را هم که در مطبعه بوده پاره نمودهاند و زحمات چندین ساله جناب قونسل دولت انگلیس از میان رفت» (براون، ۱۳۸۷: ۱۳۶ـ۱۳۵).
کسروی نیز دربارهی لویی رابینو مینویسد:
«مسیو رابینو کنون گویا در مصر باشد. این مرد را همه میشناسیم که به تاریخ ایران نیکیها کرده و در همان زمان کتاب سیدظهیرالدین [مرعشی] را در چاپخانه عروةالوثقى به چاپ میرسانیده و آشناییش با حاجى رضا از این راه بوده. شاید او را یادداشتهایى درباره این پیشآمدهاى رشت و انزلى باشد و جاى افسوس است که آنها را به چاپ نرساند و پراکنده نکند به ویژه که اکنون آن پیشآمدها از سیاست بیرون افتاده و جز رویه تاریخى نمیدارد.» (کسروی، ۱۳۵۳: ۴۶۲).
بهرغم این ادعاها، نسخهای از آن کتاب نزد ادوارد براون موجود بوده و او این نسخه را به کتابخانه دانشگاه کمبریج داده است و بالاخره همان نسخه به کوشش محمد روشن در سال ۱۳۵۲ش منتشر شد.
کتاب مشروطه گیلان نوشته لویی رابینو
لویی رابینو در یادداشتهایش هیچ نقشی از خود به یادگار نگذاشته و همانطور که در تاریخنگاری انگلیسی در کتاب آبی ـ که رابینو خود از نویسندگان آن است و گزارشهای مربوط به رشت بهطور عمده گزارشهای او به سفارت انگلیس در تهران است ـ شاهد هستیم، دولت انگلیس نقش خود و نیروهای انگلیسی را سانسور کرده و انگار که تنها شاهد وقایع مشروطه گیلان بودهاند! در حالیکه اسناد مختلف، خلاف ادعاهای رابینو را ثابت میکند. بهطور مثال، رابینو حرفی دربارهی حضور تقیزاده و سایر نمایندگان سکولار مجلس در ماجرای استبداد صغیر در کنسولگری انگلیس در رشت نزده و این ماجرا را مسکوت گذاشته است. در حالیکه این ماجرا در خاطرات تقیزاده به روشنی گفته شده است. تقیزاده مینویسد که چگونه او به همراه معاضدالسلطنه و عدهی دیگری از سکولارها توسط سفارت انگلیس در تهران تحت حفاظت و امنیت کامل به رشت فرستاده شدند و رابینو چه استقبالی از آنها کرد. او شرایطی محیا کرد تا آنها با مشروطهخواهان سکولار رشت مانند یپرم و دیگران در داخل کنسولگری دیدار کنند (افشار، ۱۳۶۸: ۸۷-۸۹).
لویی رابینو هیچ سخنی از ارتباط با سران سکولار رشت مانند میرزا کریمخان رشتی، عبدالحسینخان معزالسلطان، میرزا حسینخان کسمایی، یپرمخان ارمنی و وکیلالتجار یزدی نزده است؛ در حالی که در یادداشتهای کریم کشاورز، فرزند وکیلالتجار یزدی، میخوانیم که:
«میرزا حسینخان کسمایی با مسیو رابینو روابط بسیار نزدیکی داشت» (روشن، ۱۳۵۲: ۳۵۲).
۵. اقدامات لویی رابینو در خروج و سرقت میراث ملی ایرانیان
یکی از کارهای لویی رابینو در مدت حضورش در ایران، جمعآوری نسخ خطی و کتابهای نفیس و نایاب بود و در این زمینه بهقدری به شهرت رسید که سالها بعد از رفتنش باز بسیاری از کتب خطی دزدیده شده را به او نسبت میدادند. او برای این کار یک گروه قاچاق عتیقه ایجاد کرد و حجم زیادی از آثار تاریخی ایران را توسط این باند، سرقت و راهی موزههای انگلیس کرد. خودِ رابینو بعدها، در بیان بخشی از فعالیتهایش در خدمت به دولت انگلیس در دوران حضورش در گیلان، به قسمتهایی از اقداماتش اشاره داشته و از آنها بهعنوان خدمات خویش یاد کرده است! او اسناد، نامهها، فرمانها، قبالههای قدیمی و نقاشیهای ارزشمند قدیمی که از افراد مختلف کشیده شده بود و هر چیزی که حیثیت تاریخی و ارزشمندی داشت را جمعآوری میکرد:
«نوشتههائی را که گرد میآوردم مرکب بود از نامه و قباله و فرمان و صورت محاسبه به حساب سیاق و قطعه خط خوش و شعر؛ و این اوراق را در چهار پنج طومار پهلوی هم جا دادم و با مطالعه آنها به خواندن انواع خطوط وقوف یافتم. تصویرهایی که جمع میکردم، رنگی و کار هنرمندان جدید بود و همه طبقات وزرا، درباریان، مستوفیان، سربازان، شاطران، تاجران، صرافان، کارگران و گدایان را شامل میشد. فرمانهای پر نقش و نگار، دعوتنامهها و آیات قرآن و قطعههای خط خوش و تبریکنامهها را نیز به این مجموعه ملحق ساختم» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۱ـ۷۱۲٫).
از اولین کارهای لویی رابینو در مدت ۵ سال اول حضورش در ایران (از ۱۸۹۵ تا ۱۹۰۰)، جمعآوری سکههای ایرانی قدیمی و قیمتی بود که طبق گفتهی خودش تعداد ۲۰۰۰ سکه را به بانک شاهی داد. او همچنین طی ۱۲ سال بعدی که در ایران حضور داشت (از ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۲) سکههای تاریخی بسیاری بهدست آورد که آنها را به موزه بریتانیا هدیه کرد. رابینو مینویسد:
«جمعآوری مسکوکات را به سکههای ایرانی محدود کردم، اما مسکوکات یونانی و رومی بسیاری هم بهدست آوردم. از ۱۸۹۵ تا ۱۹۰۰ برای بانک شاهنشاهی ایران، بیش از دوهزار مسکوک جمعآوری کردم که از زمان داریوش تا عهد سلطنت مظفرالدین شاه را فرامیگرفت و بعضی از آنها در هیچجای دیگر نظیر نداشت… مسکوکاتی که بعد بهدست آوردم [را] به موزه بریتانیا هدیه کردم تا هرکس که به فنّ سکهشناسی آشناست، به آنها راه داشته باشد»! (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۲).
لویی رابینو درباره جزئیات برخی سکههای بهدست آمده چنین مینویسد:
«در تهران چهل سکه از عهد یکی از پادشاهان اشکانی که اسمش نامعلوم [بود]؛ و سی و اندی سکه شاه صفی ثانی، ضرب تبریز و ایروان و چندین سکه شاه عباس، ضرب تفلیس، به دست آوردم» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۲).
تصاویر برخی سکههای پادشاهان صفوی در کتاب لویی رابینو
رابینو خاطرهای دارد از خبر کشف یک دفینه در ناحیه اشکورات. او با شنیدن خبر با سرعت بهراه میافتد و پس از دو روز به آنجا میرسد:
«در شهر رشت شنیدم که در کوهستان اشکور، در ناحیه پیروند، دفینهای کشف شده است، با شتاب تمام بر اسب سوار شدم و دو روز راه پیمودم ولی چون به مقصود رسیدم، گفتند که زرگری کلیمی، مسکوکات طلا را به وزن نقره و مسکوکات نقره را به وزن مس، از اهل ده خریده و همه را آب کرده است و کدخدا دوازده سکه نقره، ضرب لاهیجان و لشت نشا و کرجیان [؟] و گلیجان [و] تیماجان، به من داد که بر آنها نام شاه اسماعیل نقش بود» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۲).
رابینو از چیزهای دیگری هم نام میبرد که آنها را به موزههای انگلیس هدیه کرده است. «صورت کامل مالیات گیلان» و «صورت کامل عایدات گیلان» از آثاری بودند که رابینو به ادوارد براون و او به کتابخانه دانشگاه کمبریج داد. (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۴).
لویی رابینو به اتفاق «ف. لافون» فرانسوی، مهندس کشاورزی و مأمور رسیدگی به تخم نوغان در رشت، آرشیو بزرگی از گیاهان گیلان را گرد آوردند و پیرامون آن کتابی نوشتند و بخش اعظم این مجموعه را به مدرسه عالی کشاورزی مونپولیه (در فرانسه) هدیه کردند:
«روزی من به مسیو لافون فرانسوی که مأمور رسیدگی تخم نوغان بود پیشنهاد کردم که با هم رسالههایی در باب موضوعهای گوناگون بنویسیم… مهمترین تألیف ما، کتابی بود در وصف انواع گل و گیاه گیلان. به فارسی و لاتین و اصطلاح محلی و فواید علمی و طبی و تجارتی هر یک را نیز ثبت کردیم. برای جمعآوری اطلاع و گل و گیاه، روزهای بیشمار با باغبان و نوکران خود به کوه و دشت و جنگل میرفتیم و از هر درخت و گل و گیاهی که نمونهای میآوردم، گل و برگ و درخت و گیاه را، در میان اوراق روزنامه تایمز قرار میدادم و تاریخ و روز و نام و اصطلاح محلی هر یک را ثبت میکردم. مسیو لافون مقداری از آنها را به مدرسه فلاحت مونپولیه فرستاد و ما دو تن با هم، قریب هزار نوع گل و گیاه جمع آورده بودیم» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۴-۷۱۵).
رابینو در این دوره مجموعهی بزرگی از روزنامههای ایران را نیز گردآوری کرد که شامل دوره ۱۰۰ ساله تاریخ روزنامهنگاری در ایران میشد. در واقع همین مجموعه بود که زمینه انتشار کتاب «تاریخ مطبوعات ایران» ادوارد براون را فراهم کرد. رابینو دربارهی این مجموعه چنین مینویسد:
«مجموعه روزنامههایی که من فراهم آوردم و به وسیله پروفسور براون به کتابخانه دانشگاه کمبریج هدیه شد، شاید کم نظیر باشد» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۵).
لویی رابینو به تعدادی دستخط و نامه و اسنادی که به خط شاهان ایران بود مانند دستخط ناصرالدین شاه دربارهی ملیجک و نامه فتحعلی شاه قاجار به خازنالدوله اشاره کرده که آنها را نیز بهدست آورده و به موزههای بریتانیا داده است:
«غیر از روزنامه، دستخط نیز جمع میکردم. ظهیرالدوله والی گیلان، پاکتی به من داد که بر آن الفبایی به خط بچه و کلمهای چند به دست ناصرالدین شاه نوشته بود. به این مضمون: “این الفبا را ملیجک (عزیزالسلطان) نوشته و خوب نوشته است. دیروز حالش خوب نبود به او مسهل دادیم و مفید شد…” احتشام السلطنه رئیس مجلس نیز نامهای به من بخشید که آن را فتحعلی شاه به خازن الدوله نوشته بود» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۵).
رابینو از اسنادی یاد کرده که نتوانسته آنها را بهدست آورد. از جمله آنها قرآنی به خط کوفی منسوب به خط امیرالمومنین (ع) بود:
«امین دیوان لاهیجانی، قرآنی به خط کوفی به من نشان داد و میگفت به خط حضرت علی است و به هر ورق آن، نقش مُهر یکی از امرای محلی لاهیجان بود، ولی من نتوانستم آنها را بخوانم. متولی مقبره کیجا نزدیک کهدم، چندین تولیتنامه در دست داشت و نقش مهر سلطان حمزه صفوی که چند ماه پیش از شاه عباس کبیر پادشاهی کرد بر روی دو تای آنها مشاهده میشد. چندین سند و فرمان دارای نقش مهر مظفر سلطان و دو فرمان به مهر «آنا»، ملکه روس، و به امضای فرمانده سپاه روس در گیلان نیز دیدهام» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۶).
لویی رابینو در رشت هشت تابلوی مینیاتور اثر رضا عباسی و شاگرد او معین مصور که از بزرگترین نقاشان ایرانی در عصر صفوی بودند را بهدست آورد:
«در ایامی که در رشت بودم، هشت مینیاتور به دست آوردم ولی بیست سال بعد به اهمیت واقعی آنها پی بردم و دانستم که کارهای رضا عباسی و معین مصور به چنگم افتاده است» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۶).
رابینو تصریح میکند که وسایل بسیاری را جمعآوری کرده بود که بسیاری از آنها را به موزههای اروپا بخشیده است:
«چیزهای بسیار جمع کردم و لیکن اغلب آنها را به این و آن میبخشیدم. قالی، جاجیم، گلیم، سجاده، نمد، زین، گلدوزی، مخمل کاشان، پارچه ابریشمی یزد، کاشی، چینی، پیه سوز، مُهر و اشیای برنزی از عهد هخامنشی تا دوره صفوی، تمبر، قلمدان، طومار، فرمان، دستخط، نقاشی، روزنامه، قمه، خنجر و چیزهای دیگر [را] به دست میآوردم و از دست میدادم. خوشحالم که بعضی را به کتابخانههای عمومی و به موزهها هدیه کردم و به دوستانی دادم از قبیل پروفسور براون که سرانجام آنها را به کتابخانه و موزه بخشیدند» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۷).
یاسنت لویی رابینو در سن شصت سالگی
همزمان با حضور رابینو در رشت چند نسخه خطی از دیوان کامل «سیدشرفشاه گیلانی» که بیش از ۵۰۰ سال قدمت داشت و یکی از آنها بهطور موروثی در خانه پدری «سیدصالحِ صالح» از نوادگان شرفشاه نگهداری میشد به سرقت رفت. این کتاب قدیمیترین متن موجود به زبان گیلکی است و ارزش بسیاری دارد. رابینو در سال ۱۹۱۳م در یک نوشته، به دیوان اشعار شرفشاه اشاره میکند که قبلاً این کتاب را در مقبره شرفشاه در طالشدولاب دیده است و پیش از آنکه بتواند آن را به دست آورد، توسط دیگران به سرقت رفت. (Les provinces caspiennes de la Perse, 1915-1916: P. 33)
سیدصالح، معتقد بود این نسخه خطی بهدست عوامل رابینو به سرقت رفته و در دست او میباشد. او مینویسد:
«کتاب شرفشاه در حکمت الهی و عملی تألیف شده بوده و به تعبیر یکی از بینندگان، قُطراً به قُطر جلد اول ناسخ التواریخ بود و سوای حکمت، مشتمل بر علوم دیگر هم بوده است که موضوع آن بر نگارنده مجهول است. و حاوی تمام یا قسمت مهم اشعار سید بوده و به دو قسمت نظم و نثر تقسیم میگردیده، و در هر قسمت به السنه گیلکی و فارسی و عربی نگارشاتی داشته است و شاید به خط خود شاهِ شرف بوده و در خانواده ما باقی بود تا آنکه سرقت گردید. و شنیدهام که بالاخره به دست رابینو قونسول دولت انگلیس در رشت افتاد!» (سید شرفشاه؟ ۲، ۱۳۰۵: ۲۱۳-۲۱۲)
او در ادامه از رابینو خواسته است که کتاب شرفشاه را چاپ کند یا بگوید که نزد چه کسی دیده است تا بشود از آن شخص دربارهی این کتاب تحقیق کرد. ولی هیچ جوابی از رابینو نرسید.
مرحوم استاد محیط طباطبایی در مقالهای که در سال ۱۳۲۰ش درباره شرفشاه نوشته، به ماجرای سرقت دیوان شرفشاه اشاره کرده و این مطلب را افزوده که رابینو در پاسخ به عباس کدیور، سرقت دیوان شرفشاه را تکذیب کرده است:
«آقای رابینو در پاسخ به استفسار آقای [عباس] کدیور، نوشته است که این شهرت، اساسی ندارد» (طباطبایی، ۱۳۲۰: ۲۸).
دیوان شرفشاه چند سال بعد، از «کتابخانه آکادمی شهر بخارست» پایتخت کشور رومانی سر در آورد! این نسخه در سال ۱۳۵۸ش در ایران منتشر گردید. (صوتی، ۱۳۵۸).
لازم به ذکر است که بعد از خروج رابینو از ایران، رد پای اعضای خانواده رابینو از ایران محو نشد بلکه در اواخر قاجار و دوران ۲۰ ساله سلطنت رضاشاه، به شکل جدیدی ادامه پیدا کرد. دکتر محمدقلی مجد با تحقیق در اسناد وزارت امور خارجه آمریکا مینویسد: در ابتدای سلطنت رضاشاه، آرتور اپهام پوپ [۶] آمریکایی تحت عنوان ایرانشناسی، موفق شد با کمک یکی از دوستانش بهنام «رابینو» باند عظیم قاچاق میراث تاریخی مردم ایران را بهراه اندازد. آنها با کمک و حمایت مستقیم شخص رضاشاه موفق شدند به گنجینههای میراث ملت ایران دست یابند و آنها را به موزههای انگلیس و آمریکا بفرستند. این اقدام بزرگ و برنامهریزیشده در فضای آن موقع ایران حساسیت مردم، روحانیان و حتی رجال سیاسی را برانگیخت و هشدارهایی برای جلوگیری از غارت منافع ملت ایران داده میشد. مردم و روحانیان از حضور این باند خصوصاً پوپ در اماکن مذهبی جلوگیری میکردند و این گروه گاهی از نیروهای امنیتی و نظامی برای دزدیهای خود از آن اماکن استفاده میکرد. در گزارش چارلز. سی. هارت وزیرمختار آمریکا در ایران به وزارت امورخارجه آمریکا آمده است:
«مظنون اول تاراجِ برنامهریزی شده مکانهای مقدس و مساجد ایران، باند قاچاق پوپ ـ رابینو بودهاند» (مجد، ۱۳۸۸: ۲۶).
هارت چنین گزارش میدهد:
«آقای گدار در مورد پرفسور پوپ به سفارت [آمریکا] گزارش داده است که در جریان بازدید اخیرش از اصفهان و چند منطقه در جنوب برای بررسی وضعیت آثار تاریخی ملی مانند مساجد و مکانهای قدیمی، در هر موقعیتی اتهاماتی را شنیده است که مستقیماً در مورد رابینو بوده است. رابینو، که پرفسور پوپ بیشتر خریدهایش را از طریق او انجام میدهد، رئیس باندی است که با همدستی نگهبانانی که حقوق کافی به آنها داده نمیشود، یا بدون همدستی آنها، مبادرت به دزدی از مساجد و سایر مکانهای تاریخی میکنند و آنها را به پرفسور پوپ در ایران میفروشند… مقامات اصفهان بر دستگیری رابینو اصرار دارند» (مجد، ۱۳۸۸: ۲۶).
یک قلم از سرقتهای این باند آن بود که محرابی به قدمت ۱۳۰۰ سال را از مدرسه امامیه اصفهان دزدیدند و به موزه هنر متروپولین نیویورک فروختند. مهندس «مایرون بیمنت اسمیت» آمریکایی هم که سابقه زیادی در ایران داشت، از دزدیهای این باند احساس تنفر کرده و در نامهاش به سفارت آمریکا چنین هشدار میدهد:
«مقامات ایرانی و بازاریان ایران، همه میدانند که این محراب را دلال عتیقهای بدنام به نام رابینو به دستور پوپ از مدرسه امامیه اصفهان دزدیده است» (مجد، ۱۳۸۸: ۷۱-۷۲).
۶. تألیفات لویی رابینو درباره ایران و گیلان
انگلیسیها برای استعمار کشورهای دیگر نیاز به اطلاعات زیادی داشتند تا نفوذشان را در مناطق مورد نظر گسترش دهند. بر این اساس، وقتی یکی از کنسولهای انگلیس در منطقهای حضور مییافت شروع به جمعآوری اطلاعات گوناگون دربارهی تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، اقتصاد، باورها و حتی گویش مردم میکرد تا با تدوین و انتشار این اطلاعات فرآیند تصمیمگیری را برای مقامات انگلیسی و کنسولهای بعدی تسهیل سازند. بخش مهمی از این اطلاعات از مردم بومی و نیز جمعآوری نسخههای خطی کتابهایی که درباره هر منطقه نوشته شده بود بهدست میآمد. این اطلاعات بهصورت کاملاً محرمانه تولید میشد و نمایندگان سیاسی انگلیس بر محتوای آن افزوده و تکمیلش میکردند؛ و بهصورت محرمانه از آن استفاده میکردند. بعد از حضور لرد کرزن بهعنوان نایبالسلطنه هندوستان، او در صدد بر آمد بخشی از این کتابها را بهصورت علنی منتشر سازد تا بهعنوان میراث تاریخنگاری انگلیسی برای مناطق مختلف تهیه شود. از آثار این اقدام هویتسازی جدید برای مردم نقاط مختلف بود تا با عینک انگلیسی به گذشتهی خود نگاه کنند.
سِر دنیس رایت، سفیر انگلیس در ایران بعد از کودتای سال ۱۳۳۲ش، دربارهی انگیزهی نوشتن مطالبی درباره مناطق مختلف ایران که بهدست کنسولهای انگلیس تدوین میشد چنین مینویسد:
«این اطلاعات… مادهی خام تدوین مجلدهای قطوری از گزارشهایی بود که Gazetteer (فرهنگ جغرافیایی) نامیده میشد. این مجلدات که معمولاً عبارت «محرمانه» یا «منحصر به استفاده رسمی» بر آنها نقش بسته بود رشتهگزارشهای درخور توجهی را تشکیل میداد که به بخش بزرگی از هندوستان و مناطق مرزی آن مربوط میشد. ابتدا هدف از این مجموعه آن بود که اطلاعات مفصلی فراهم آید که فرماندهان نظامی را مفید افتد، ولی لرد کرزن در زمانی که نایبالسلطنه هندوستان بود دامنه آنها را گسترش داد و خواستار آن شد که «فرهنگ جغرافیایی خلیج فارس» (Lorime, 1915) تدوین شود که بهعلاوه برای مأموران سیاسی، در آن منطقه نیز سودمند باشد» (رایت، ۱۳۵۹: ۱۵۵).
دنیس رایت، از کتابهایی که بهعنوان مثال نام برده «فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه» است که رابینو در تکمیل آن نقش داشته است. (رایت، ۱۳۵۹: ۱۵۵). سایر کتابهایی که رابینو دربارهی تاریخ و جغرافیای گیلان و سایر نقاط ایران نوشته نیز از این قاعده مستثنی نیست. در ادامه به مهمترین تألیفات رابینو که دربارهی ایران و گیلان نوشته شده است اشاره خواهیم کرد. فهرست زیر به ترتیب حروف الفبا چیده شد است:
۶.۱. آلبوم سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران (۱۵۰۰ ـ ۱۹۴۸)
لویی رابینو در اواخر عمر درصدد برآمد تا کتاب «سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از سال ۱۵۰۰م تا ۱۹۴۱م» که در سال ۱۹۴۵م نوشته بود را اصلاح کند و مطالب و عکسهایی به آن بیفزاید. او کتاب دیگری تألیف کرد و کلمه «آلبوم» را به ابتدای نام کتاب قبلی افزود و اضافات را در قالب کتاب جدید تدوین کرد. آلبوم را دانشگاه آکسفورد به زبان انگلیسی در حدود ۱۵۰ صفحه در سال ۱۹۵۱م منتشر کرد و مقدمه رابینو بر این کتاب، به تاریخ ۳۰ ژوئن ۱۹۵۰ در پاریس نوشته شده است. اکثر حجم این کتاب، بهصورت آلبوم به تصاویر متعددی از سکههای مختلف تاریخ ایران پرداخته است و بخش اول شامل مقدمه رابینو و توضیحات و فهرستهای مختلفی که برای کتاب درج شده، تا صفحه ۵۵ را در بر میگیرد. در قسمت آلبومِ تصاویر، بالای هر صفحه شمارهگذاری جدیدی آغاز شده و در مجموع ۵۴ تصویر هست که روی ۵۴ برگ (۱۰۸ صفحه) درج شده و روی هر صفحه عکسهای متعددی از سکهها درج شده است. (Rabino, 1951) این کتاب را محمد مشیری در سال ۱۹۷۱م بهصورت افست، در تهران بهصورت محدود تجدید چاپ کرد (دی بورگوماله، ۱۳۵۳: ۸) مشیری بار دیگر کتاب آلبوم را با نام «آلبوم سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از ۱۵۰۰ تا ۱۹۴۸میلادی» در سال ۱۳۵۳در تهران با یک سری اضافات و ترجمهی بخشهایی از آن در حدود ۲۰۰ صفحه منتشر کرد.
۶.۲. دیپلماتها و نمایندگان کنسولهای ایران و انگلیس
این اثر آخرین کتاب لویی رابینو است که در آخرین سالهای عمرش در سال ۱۹۴۶م انتشار یافت. موضوع این کتاب نمایندگان سیاسی انگلیس و سایر کشورهای اروپایی در ایران است و اطلاعاتی را دربارهی کنسولگریهای خارجی ایران به دست میدهد. رابینو مقدمه این کتاب را در شهر الجزیره، پایتخت الجزایر، به تاریخ ۳۰ مارس ۱۹۴۵م نگاشت. رابینو در ابتدای کتاب متنی در تمجید از تقیزاده نوشته و این کتاب را به او تقدیم کرده است. (Rabino, 1946)
این کتاب به امر تقیزاده در زمان مسئولیتش بهعنوان سفیر ایران در لندن و توسط وزارت امورخارجه ایران در لندن به چاپ رسید. (تقیزاده، ۱۳۳۸: ۳) غلامحسین میرزاصالح این کتاب را به فارسی ترجمه کرد و در سال ۱۳۶۳ توسط نشر تاریخ ایران در ۲۹۵ صفحه منتشر گردید. غلامحسین میرزاصالح در سال ۱۳۹۲ بخشهایی از این کتاب که مربوط به شرح حال دیپلماتهای ایرانی و انگلیسی میشد را با ترکیبی از دو رساله دیگر که درباره رجال سیاسی ایران، به نامهای «فرهنگ رجال قاجار» نوشته جرج پِرسى چرچیل و رسالهای درباره رجال عصر پهلوی از سِر ریدر بولارد بود، بهصورت یک کتاب واحد به نام «رجال و دیپلماتهای عصر قاجار و پهلوی» در ۴۵۶ صفحه منتشر کرد.
۶.۳. سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از سال ۱۵۰۰م تا ۱۹۴۱م
لویی رابینو مقالات متعددی درباره سکهها و نشانهای دورههای مختلف تاریخی ایران نوشت و آنها را بهصورت پراکنده در مجلات انگلیسی و فرانسوی درج کرد و گاهی بهصورت مستقل، منتشر کرد که برخی از این مقالات در مجلات مختلف ایران، ترجمه شدهاند. عنوان اولین مقالهای که رابینو درباره سکههای ایرانی نوشت «فهرست سکههای شاهان ایران که در بانک شاهنشاهی ایران موجود هستند» بود. این مقاله در سال ۱۹۰۱م در تهران توسط بانک شاهی بهصورت مستقل و به زبان انگلیسی منتشر شد. (رابینو، ۱۳۷۳: ۵۸)
«سکههای شاه ایران» مقالهای بود که در سال ۱۹۰۸م در لندن در شماره ۸ از سری چهارمِ آثار منتشره مؤسسه سکهشناسی [۷] به چاپ رسید. (Rabino, 1908) در این مقاله، رابینو سکههای دوران صفوی را بررسی کرده است و متن انگلیسی آنها را بههمراه متن فارسیشان درج کرده و هیچ عکسی از کلیشه عکسها در این مقاله درج نکرده است. این مقاله در ۱۷ صفحه بهصورت یک کتابچه مستقل و جلد کرده، منتشر شد. (Rabino, 1911) بخش دوم مقاله «سکههای شاه ایران» در سال ۱۹۱۱م در لندن توسط مؤسسه سکهشناسی، سری چهارم، شماره ۱۱، به چاپ رسید. در این مقاله، رابینو سکههای دوران نادرشاه افشار تا دوران محمدعلی شاه قاجار را بررسی کرده و به همان سیاق سابق درج کرد. این مقاله در ۲۱ صفحه بهصورت یک کتابچه مستقل و جلد کرده، منتشر شد. (Rabino, 1911)
رابینو مقالهای درباره سکههای ایران نوشت و در شماره ۲۶ نشریه جهان اسلام چاپ پاریس، با عنوان «سکههای شاه ایران» به زبان فرانسوی در ماه مارس ۱۹۱۴م درج کرد. این مقاله در ۲۲ صفحه (ص۱۱۱ تا ۱۳۳) تنظیم شده و امضای رابینو در آن به تاریخ ۱۱ آگوست ۱۹۱۳م و در شهر صفی، در مراکش، است. در این یادداشت، موضوعاتی چون نام سکههای ایرانی، سکههای طلا، برخی از سکههای عجیب ایرانی، سکههای بزرگ، سکههای زیارت، سکههای تزئینی و… درج شده و مورد بررسی قرار گرفتهاند. (Rabino, 1914: 111-133) رابینو در یادداشتی که در سال ۱۹۴۴م به فارسی در مجله «روزگار نو» نوشت مطالعاتی که در زمینهی سکههای ایرانی داشت را شرح داد و آرزو کرد که جنگ جهانی دوم تمام شود تا بتواند این معلوماتش را در قالب یک کتاب منتشر کند. (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۲)، (رابینو، ۱۹۴۴: ۵۹-۳۰).
در نهایت رابینو در سال ۱۹۴۵م مجموع نوشتههای پراکندهاش درباره سکههای ایرانی را سامان داد و کتابی به نام «سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از سال ۱۵۰۰م تا ۱۹۴۱م» را نوشت که دوران ۴۰۰ ساله از صفویه تا اوایل رژیم پهلوی را شامل میشد. این کتاب در منطقه هرتفورد (انگلستان)، به زبان انگلیسی، توسط س. آوستین در سال ۱۹۴۵م در ۱۰۸ صفحه منتشر شد. (Rabino, 1945) سیدحسن تقیزاده که در زمان سفارت ایران در لندن، ارتباط تنگاتنگی با رابینو داشت دستور داد این کتاب را بانک ملی ایران به ریاست ابوالحسن ابتهاج، در لندن، به زبان انگلیسی چاپ کرد. این کتاب هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده است. (تقیزاده، ۱۳۳۸: ۳)
۶.۴. صنعت تخم نوغان در ایران
لویی رابینو و ف. لافون، بهصورت مشترک چند کتاب و مقاله در زمینهی کشاورزی و صنعت در گیلان و کشاورزی در ایران نوشتند. از جملهی آنها کتابی است دربارهی صنعت نوغان و پرورش کرم ابریشم که مهمترین و پرسودترین صنعت در گیلان بود. این کتاب در سال ۱۹۰۹م در رشت تألیف و در سال ۱۹۱۰م در شهر مونپولیه (فرانسه) به زبان فرانسوی در ۱۹۰ صفحه منتشر شد (Lafont, 1910). ترجمهی فارسی این کتاب، دومین اثر از مجموعه کتابهای نشریه فلاحت و تجارت بود. این ترجمه را سعید نفیسی که در آن زمان یک مترجم جوان بود انجام داد و با نام «صنعت تخم نوغان در ایران» در سال ۱۲۹۸ش در تهران انتشار یافت.
مجله فلاحت و تجارت، به سردبیری سعید نفیسی، از سوی اداره کل فلاحت و تجارت، در آخرین سالهای قاجاریه در تهران منتشر میشد که مطالبی درباره کشاورزی و صنعت در ایران مینگاشت و گاهی کتابهایی با همین موضوعات منتشر میکرد (لافن، ۱۲۹۸). جعفر خمامیزاده مترجم آثار رابینو، بدون اطلاع از ترجمه سابق این کتاب، بار دیگر این کتاب را به فارسی ترجمه کرد و در سال ۱۳۷۲ش توسط مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه) وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی با نام «صنعت نوغان در ایران» در ۴۱۵ صفحه منتشر شد.
۶.۵. صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران به زبان فارسی طبع شده است
ادوارد براون هنگام نوشتن کتاب ۴ جلدی «تاریخ ادبیات ایران»، در جلد آخر به تاریخ ادبیات معاصر و همزمان با دوران مشروطه میپرداخت. او مطالب این جلد را در سه فصل تنظیم کرده بود: ۱. شرح حال شعرای عصر مشروطه مانند نسیم شمال، دهخدا، پورداود و ملک الشعرای بهار. ۲. اجمالی از تاریخ مشروطیت ایران. ۳. معرفی روزنامههای ایران در عصر مشروطه. براون برای نوشتن این سه فصل، از افراد مختلفی کمک خواست؛ از فرستادن روزنامه تا انجام تحقیق. او برای نوشتن فصل سوم در نامهای به تاریخ ۱۱ می ۱۹۱۱ از رابینو درخواست کمک کرد. از آن پس رابینو هم تحقیقاتش در زمینهی روزنامههای ایران را آغاز و شروع به جمعآوری روزنامهها و نشریات از شهرهای مختلف کرد. رابینو در اینباره مینویسد:
«پروفسور براون در نامهای به تاریخ ۱۱ می ۱۹۱۱ به من نوشت: “بسیار دوست میدارم، مانند هارتمن که در باب مطبوعات عربی کتابی تألیف کرده است، من نیز راجع به مطبوعات فارسی کتابی بنویسیم و در آن تاریخ و اساس روزنامههای فارسی را شرح دهم…” با رسیدن این مکتوب، به جمعآوری روزنامه پرداختم و همکارانم از سایر ایالات و ولایات ایران، جراید فارسی نزد من فرستادند و خود نیز روزنامهای چند خریدم و مجموعهای نزد پروفسور براون فرستادم و کتاب نفیس او بهنام «مطبوعات و شعر جدید ایران»، بیشتر مبتنی بر جرایدی است که من فراهم آورده بودم. روزی، در کرمانشاه یکی از دوستان ایرانی، چندین روزنامه به من نشان داد که ظاهراً در زمان صدارت حاجی میرزا آغاسی، در مدرسه نظام تهران، چاپ شده بود. بعد از رسیدن نامه پروفسور براون خواستم دوباره آنها را ببینم؛ پس به تحقیق پرداختم ولی معلوم شد که دوستم مرده و مجموعه روزنامههای مذکور گم شده است. مجموعه روزنامههایی که من فراهم آوردم و بهوسیله پروفسور براون به کتابخانه دانشگاه کمبریج هدیه شد شاید کم نظیر باشد» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۰).
تحقیقات رابینو پس از حدود سه ماه نتیجه داد و مقالهای در این زمینه تهیه کرد که آن را با نام «صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران به زبان فارسی طبع شده است» بهصورت کتابچهای مستقل و به زبان فارسی منتشر کرد. این مقاله در سال ۱۳۳۰ق در ۲۹ صفحه در مطبعه عروةالوثقی در شهر رشت بهصورت سربی به چاپ رسید (رابینو، ۱۳۳۰ق). همچنین در سال ۱۳۷۳ با تصحیح و حواشی سیدفرید قاسمی، در قالب کتابچهای با ۹۲ صفحه توسط مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها باز نشر یافت. قاسمی درباره این کتابچه چنین مینویسد:
«اهمیت جزوه رابینو صرفاً در این است که نخستین اثر مستقل درباره تاریخ مطبوعات ایران است، نه چیز دیگر» (رابینو، ۱۳۷۳: ۸).
رابینو بعد از چاپ این جزوه، آن را برای براون فرستاد. براون، فهرست رابینو را مبنای تحقیقات خود دربارهی روزنامههای ایران قرار داد و اطلاعات دیگری که از طریق روزنامهها بهدست میآورد بر آن افزود. جلد چهارم تاریخ ادبیات ایران، بهصورت مستقل بهوسیله محمد عباسی ترجمه شد و بههمراه اضافاتی در بخشهای مختلف آن در دو جلد با نام «تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت» (جلد اول در سال ۱۳۳۵ و جلد دوم در سال ۱۳۳۷) به چاپ رسید. در مقدمه این کتاب اشاره شده که بخش تاریخ مطبوعات کار مشترک سه نفر یعنی محمدعلی تربیت، لویی رابینو و ادوارد براون است (براون، ۱۳۳۵: ۱۳). در جای جای متن کتاب در قسمت تاریخ مطبوعات، از رابینو و تحقیقاتش در زمینهی مطبوعات نام برده و از فهرست او بسیار استفاده کرده است، تا جایی که در ذیل نام کمتر روزنامهای است که نظر رابینو و فهرستش را درج نکرده باشد. حتی اگر رابینو نامی از یک روزنامه نبرده، باز در متن آمده که رابینو نامی از این روزنامه نبرده است.
لازم به ذکر است که نسخهی فرانسوی جزوه رابینو با نام «مطبوعات فارسی از ابتدا تا امروز» در سال ۱۹۱۳ در مجله جهان اسلام پاریس در کمتر از ۳۰ صفحه به چاپ رسید (Rabino, 1913: 287-315). جعفر خمامی زاده بدون اطلاع از اینکه نسخهی اصلی این کتابچه را رابینو به فارسی نوشته است، نسخهی فرانسوی را به فارسی ترجمه کرد! او اضافاتی بر این کتاب افزود و کتابچه را به ۳۸ صفحه رساند! این اضافات بهقدری نامتناسب با بخش اصلی کتاب است که شباهتی به نوشتهی رابینو ندارد. این ترجمه با نام «روزنامههای ایران از آغاز تا سال ۱۳۲۹ق (۱۲۸۹ش) با اضافات و شرح کامل به همراه تصاویر روزنامهها» منتشر شد. خمامیزاده روی جلد نوشته که این کتاب، برداشتی از فهرست رابینو است. این کتاب در انتشارات روزنامه اطلاعات، در سال ۱۳۷۲ منتشر شد و در سال ۱۳۸۰ از سوی همان مؤسسه تجدید چاپ شد.
۶.۶. فرمانروایان گیلان
لویی رابینو بعد از نوشتن کتاب «ولایات دارالمرز»، نکاتی که راجع به تاریخ سیاسی مناطق مختلف گیلان به دستش میرسید را در مجموعه مقالاتی با عنوان کلی «فرمانروایان گیلان» منتشر میکرد. اولین مقالهاش «حاکمان لاهیجان و فومن، در گیلان، ایران» نام داشت که در مجله انجمن سلطنتی آسیایی بریتانیا و ایرلند [۸] در ژانویه ۱۹۱۸ به زبان انگلیسی در ۱۵ صفحه منتشر شد (Rabino, 1918: 85-100). دومین مقاله با نام «حاکمان گیلان: حاکمان گسکر، تول و ناو، طالش ایران، تولم، شفت، رشت، کهدم، کوچصفهان، دیلمان، رانکوه و اشکورات در گیلان ایران» در مجله انجمن سلطنتی آسیایی بریتانیا و ایرلند، در ژوئیه ۱۹۲۰، در ۱۹ صفحه به زبان انگلیسی انتشار یافت. امضای رابینو در پایان این مقاله در شهر کازابلانکا (دارالبیضاء) در مراکش به تاریخ ۱۸ ژوئن ۱۹۱۹ است (Rabino, 1920: 277-299).
مقالهی سوم به زبان فرانسوی و بخشی از قسمت گیلان کتاب تاریخ اولجایتو است که توسط او ترجمه شده و در مجله آسیایی [۹] پاریس، شماره ۲۳۷، در سال ۱۹۶۹م با نام «سلسلههای محلی گیلان و دیلم» منتشر شده است (Rabino, 1949: 301-350). مقالهی چهارم به زبان فرانسوی و در مجله آسیایی پاریس، شماره ۲۳۸، در سال ۱۹۵۰م با نام «دو توصیف از گیلان در زمان مغول» درج شد (Rabino, 1950: 320-333). رضا مدنی و محمدتقی پوراحمد جکتاجی بهصورت مشترک این چهار مقاله با نام «فرمانروایان گیلان: مجموعه چهار گفتار پیرامون تاریخ و جغرافیای گیلان» را در ۲۲۸ صفحه ترجمه کرده و در سال ۱۳۹۶ توسط نشر گیلان در رشت به چاپ رساندند.
۶.۷. فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه
لویی رابینو این اثر را در سال ۱۹۰۷م توسط کمپانی هند غربی، در شهر شیملا (در هند) در ۴۶۵ صفحه و به زبان انگلیسی منتشر ساخت. او این کتاب را در زمان حضورش در کرمانشاه در تاریخ ۲۶ ژانویه ۱۹۰۶ به پایان برد (Rabino, 1907). این کتاب هنوز به زبان فارسی ترجمه نشده ولی بخشهایی از آن با نام «گزارشی از بازرگانی و جامعه شهر و ایالت کرمانشاه در سده نوزدهم میلادی» بهوسیله محمدرضا (فریبرز) همزهای به فارسی ترجمه شده و دانشگاه رازی در کرمانشاه آن را در ۱۷۳ صفحه منتشر کرده است.
۶.۸. فومن
کتابچهی دیگری که رابینو در زمان حضورش در رشت در سال ۱۳۳۰ق چاپ کرد، مقالهای دربارهی تاریخ منطقه فومنات در حدود ۲۰ صفحه بود. رابینو این کتاب را در قطع روزنامههای آن موقع رشت که تقریباً برابر با قطع رحلی امروزی است در مطبعه عروةالوثقی به چاپ رساند.
۶.۹. قبایل لرستان ـ مدالهای قاجاری
رابینو در این کتابچه دو موضوعی که با هم شباهتی نداشتهاند را در قالب یک کتاب منتشر کرده است. این اثر در سال ۱۹۱۹م در پاریس و ذیل کتابهای متعلق به مجموعه کلکسیونهای جهان اسلام [۱۰] در ۵۵ صفحه به زبان فرانسوی منتشر شد. اصل کتاب مربوط به قبائل لرستان است که تا صفحه ۴۶ به آن پرداخته است. بخش دوم، مقاله کوتاهی است در ۹ صفحه که به مدالهای صادر شده از سوی دولت ایران در دوره قاجار پرداخته است هر دو مقاله در سال ۱۹۱۰م در شهر مگادور، نام قدیمی شهر صویره در کشور مراکش، نوشته شدهاند. رابینو متن مندرج در مدالهای قاجاری را به فارسی هم درج کرده است (Rabino, 1919) این بخش، یک بار در سال ۱۳۶۶ش توسط جهانگیر قائممقامی ترجمه و در مجله یغما درج شد و بار دیگر توسط فیروز توفیق در سال ۱۳۸۰ ترجمه و در مجله بخارا منتشر شد.
۶.۱۰. کشت برنج در گیلان و دیگر ولایات جنوب دریای کاسپین
ف. لافون با همکاری لویی رابینو کتابی دربارهی کشاورزی برنج در گیلان نوشتند. این کتاب در رشت تألیف شد و در سال ۱۹۱۱م توسط مدرسه عالی کشاورزی مونپولیه (فرانسه) در ۸۶ صفحه به زبان فرانسوی منتشر شد (Lafont, 1911). جعفر خمامیزاده این کتاب را ترجمه کرد اما اجل مهلت نداد تا انتشار آن کتاب را ببیند. این اثر با حمایت مالی حوزه هنری گیلان در سال ۱۳۹۳ در ۲۲۱ صفحه منتشر شد. خمامیزاده این کتاب را نوشتهی اختصاصی رابینو، دانسته است و اشارهای به اینکه کتاب اثر مشترک لافون و رابینو بوده، نکرده است.
۶.۱۱. گزارشی از کردستان
این کتاب حاصل دوران حضور لویی رابینو در کرمانشاه و چند سفر به کردستان و درباره تاریخ کردستان ایران است. کتاب مذکور در سال ۱۹۱۱م در زمان حضور رابینو در کنسولگری رشت، بهوسیله دولت انگلیسی هند، در شهر شیملا (هند) به زبان انگلیسی در ۲۰۰ صفحه انتشار یافت. در این کتاب عکسی منتشر نشده است ولی از جداول و نمودارهای مختلفی برای توضیح مطالب، استفاده شده است. اثر یادشده هنوز به فارسی ترجمه نشده است (Rabino, 1911).
۶.۱۲. مازندران و استرآباد
لویی رابینو این سفرنامه را در دو بخش انگلیسی و فارسی منتشر کرده است. بخش انگلیسی در ۱۶۹ صفحه و بخش فارسی در ۲۳۵ صفحه تدوین شده است. رابینو از ادوارد براون و میرزا فرجاللهخان مستنصرالسلطنه که تصحیح قسمت انگلیسی و فارسی را بهعهده داشتند تشکر کرده است. لازم به ذکر است که ابتدا بخش دوم آن که به زبان فارسی است منتشر شد و پس از چند سال، بخش اول آن انتشار یافت. ماجرا هم این بود که رابینو ابتدا و در زمان حضورش در قاهره، در صدد بود بخش فارسی این سفرنامه را در قاهره به چاپ برساند و به همین سبب آن را به مطبعه اعتماد سپرد. البته انتقال او از قاهره به شهر ازمیر در ترکیه باعث شد انتشار این کتاب با وقفه مواجه شود و انتشار بخش دوم هم برای مدتی متوقف شد.
نام کتاب در ابتدای بخش فارسی آن، «سفرنامه مازندران و استرآباد، با شرح بلاد و نقشه جغرافی آنها» بود. سال نشر روی صفحه اول، ۱۳۴۲ق درج شده است در حالیکه در مقدمه تاریخ ۲۸ رجب ۱۳۴۴ درج شده است که دو سال بعد از تاریخ روی جلد است! رابینو در همین مقدمه مینویسد که کتاب «ولایات دار المرز ایران: گیلان» را دربارهی گیلان نوشته و قصدش در نوشتن دو کتاب دیگر دربارهی دو ایالت گرگان و مازندران ناکام مانده است. او این سفرنامه را بهجای همان دو کتاب در نظر میگیرد و با اطلاعاتی که بهصورت ضمیمه به آن افزوده سعی کرده خلأهای موجود را جبران کند.
رابینو در زمان حضورش در کنسولگری رشت دو بار به مازندران سفر کرد و مدت ۱۹ سال به جمعآوری اطلاعات دربارهی مازندران مشغول بود. بخش فارسی این کتاب حاوی کتیبههای تاریخی است که در بناهای تاریخی گیلان و مازندران و استرآباد نصب بوده است. او از آن کتیبهها استنساخ کرده و آنها را بهصورت ضمیمه در بخش فارسی کتاب آورده است. بدین ترتیب قسمت فارسی دارای سه قسمت فرعیتر بود: «صورت کتیبههائی که در گیلان و مازندران و استرآباد موجود است»، «فهرست الرجال و النساء» و «فهرست الاماکن و القبائل».
اما بخش اول یا همان بخش انگلیسی کتاب که با فاصلهی چند سال منتشر شد، در سال ۱۹۲۸م با نام «مازندران و استرآباد» و با حمایت مالی موقوفات گیب [۱۱] در لندن منتشر شد. لازم به ذکر است که این مؤسسه را شخصی بهنام «جین گیب» به یاد پسرش «الیاس جان ویلکینسون گیب» [۱۲] در سال ۱۹۰۲م ایجاد کرد. این مجموعه، وقف انتشار کتابهای مهم فارسی، عربی و ترکی شده بود و کتابهای متعددی را دربارهی شناسایی سرزمینهای اسلامی، مطابق با اهداف استعماری انگلیس منتشر کرده بود. ادوارد براون از سیاستگذاران پشتپرده مجموعه گیب بود و از جمله کتابهای منتشره در موقوفات گیب، کتاب تاریخ بابیت بهنام «نقطة الکاف» نوشتهی میرزا جانی کاشانی بود که بهکوشش براون به چاپ رسید.
به هر ترتیب کتاب رابینو بهعنوان شماره ۷ از سری جدید کتابهای موقوفات گیب قرار گرفت. مقدمه رابینو بر بخش انگلیسی کتاب، در زمان حضورش در شهر ازمیر نوشته شد و تاریخ آن ۲۶ نوامبر ۱۹۲۵ بود. رابینو در مقدمه این کتاب مینویسد که سعی کرده از درج مسائل سیاسی در این کتاب خودداری کند. او مجموعه اطلاعاتی که درباره دو منطقه مازندران و استرآباد گرد آورده را در همین کتاب آورده و از ادوارد براون و دکتر نیکلسون برای کمک، مشاوره و بازخوانی اثر تشکر کرده است (Rabino, 1928). این کتاب برای اولین بار توسط غلامعلی وحید مازندرانی به فارسی ترجمه شد و در سال ۱۳۳۷ش توسط بنیاد ترجمه و نشر کتاب با مقدمه کوتاهی از احسان یارشاطر بهعنوان پنجمین کتاب از «مجموعه ایرانشناسی» در ۳۷۱ صفحه منتشر شد. این ترجمه به سفارش سیدحسن تقیزاده در زمان حضورش در سفارت ایران در لندن، در سال ۱۳۲۱ش آغاز شد و در پاییز ۱۳۲۲ به پایان رسید. رابینو این ترجمه را دید و نکاتی به آن افزود که مترجم در انتهای مقدمه آنها را آورده است (رابینو، ۱۳۳۷: ۱۰). تقیزاده در سال ۱۳۳۸ دربارهی تألیفات رابینو مقالهای نوشت و در آن به همین ترجمه اشاره کرد:
«مشارٌالیه قبل از وفات، با آقای وحید مازندرانی در موضوع ترجمه فارسی کتاب خود، گاهی مکاتبه داشت و جای خوشوقتی است که آن ترجمه به پایان رسید و توسط بنگاه ترجمه و نشر کتب در تهران به طبع رسید» (تقیزاده، ۱۳۳۸: ۳).
۶.۱۳. مشروطه گیلان
این کتاب حاوی یادداشتهای لویی رابینو دربارهی مشروطه گیلان است که به زبان فارسی نوشته شده و در سال ۱۳۵۲ بهکوشش محمد روشن در ۱۸۴ صفحه منتشر شد. ناشر آن کتابفروشی طاعتی در رشت بود و چاپ اولش بهصورت چاپ عکسی از روی نسخه خطی بود و یک مقدمه در ۲۸ صفحه از سوی محمد روشن در ابتدای آن درج شده بود و یادداشتهای رابینو در ۱۱۲ صفحه نوشته شده بود. بخش دوم کتاب، تفصیل وقایع مشهد در سال ۱۳۳۰ق و به توپ بستن حرم امام رضا (ع) بهدست نظامیان روسیه تزاری است. از جمله ضمائم این کتاب، دو نامه از دکتر احمد خان به ادوارد بروان و وجه تسمیه علی مسیو است (روشن، ۱۳۵۲). چاپ دوم این کتاب بهصورت حروفچینی شده در سال ۱۳۶۸ انجام شد و ضمائم دیگری به آن افزوده شد و تعداد صفحات آن به ۴۰۶ صفحه افزایش یافت. از جمله ضمائم چاپ دوم، وقایع گیلان در کتاب آبی، سند صورت اعانه و مأخوذی کمیسیون اعانه و انجمن ایالتی گیلان، سند صورت خرج و داده انجمن ایالتی گیلان، سند شرح خرج کمیته ستار، سند صورت خرج کمیسیون جنگ، سند صورت مخارج معاونین کمیسیون جنگ، سند صورت مخارج کمیسیون ذخیره، سند صورت مخارج کمیسیون ترتیبات، سند صورت مخارج اداره تنظیفات، سند صورت مخارج اداره نظمیه و توضیحات کریم کشاورز درباره برخی نکات مبهم بود.
۶.۱۴. ورزشهای قدیمی در گیلان
لویی رابینو مجموعه مقالاتی را دربارهی موضوعات مختلف ایران، در شماره ۲۶ نشریه جهان اسلام چاپ پاریس، با عنوان «یادداشتهای ایرانی» به زبان فرانسوی در ماه مارس ۱۹۱۴ درج کرد. یادداشت رابینو با عنوان «ورزشهای قدیمی در گیلان» در ۱۳ صفحه تدوین شد و رابینو ۶ عکس از صحنههای بازی و ورزش گیلان را در آن درج کرد. رابینو در زمان حضورش در کنسولگری شهر مگادور (در کشور مراکش) این یادداشت را به اتمام رساند و در پایان آن، تاریخ ۱ دسامبر ۱۹۱۳ درج شده است (Rabino, 1914: 97-110). عبدالحسین ملکزاده، وکیل دادگستری و مدیرمسئول روزنامه سایبان و عضو هیأت مدیره کتابخانه ملی رشت، ترجمه این مقاله را با نام «ورزشهای باستانی در گیلان» برعهده گرفت و آنرا بهصورت یک کتابچه در ۴۵ صفحه در حدود سال ۱۳۴۱، منتشر کرد. او یک مقدمه کوتاه در ابتدای این مقاله درج کرده و از رابینو تمجید نمود. البته بخشی از آن هم به تاریخچه تأسیس کتابخانه ملی رشت مربوط است (رابینو، سایبان).
۶.۱۵. ولایات دارالمرز ایران: گیلان
معروفترین و مفصلترین کتاب لویی رابینو که به تاریخ و جغرافیای گیلان میپردازد همین کتاب است. او قصد داشت سه کتاب مستقل دربارهی تاریخ سه ناحیه شمال ایران یعنی گیلان، مازندران و استرآباد (استان گلستان) بنویسد. ولی تنها موفق به تألیف قسمت گیلان شد. او هرچند موفق به تألیف دو کتاب دیگر دربارهی مازندران و استرآباد نشد ولی بهجای آنها، «سفرنامه مازندران و استرآباد» را نوشت و اطلاعاتش دربارهی آن دو ناحیه را در همین کتاب گرد آورد. کتاب «ولایات دارالمرز ایران: گیلان» در سال ۱۹۱۵م و ۱۹۱۶م، در ۴۹۹ صفحه بهعنوان شماره ۳۲ فصلنامه تخصصی جهان اسلام منتشر شد. رابینو مقدمه این کتاب را به تاریخ ژانویه ۱۹۱۶ و در شهر مگادور امضا کرده است. مطالب این کتاب بر اساس نام شهرهای گیلان چیده شده است، به جز فصل آخر (فصل ۲۲) که عنوانش «تاریخ گیلان» است و بهطور خاص به موضوع تاریخ گیلان از آغاز تا اواخر قاجار میپردازد (Rabino, 11915-1916).
عباس کدیور فصل ۲۲ این کتاب را ترجمه کرد و بهصورت کتابچه کوچکی در سال ۱۳۱۹ش در تهران منتشر کرد. کدیور در این کتابچه اشارهای نکرد که اصل این اثر متعلق به رابینو است و خودش مترجم آن است. او تنها در بخش «مؤلفین تاریخ گیلان» که در پایان این کتاب اضافه کرد، از رابینو و کتاب ولایات دارالمرز نام برد و این عبارت را درج کرد که «کتاب حاضر نیز، بخش مهمی از آن میباشد.» (کدیور، ۱۳۱۹: ۱۲۵). کدیور در سال ۱۳۱۷ از دولت درخواست اجازهی چاپ ترجمه کتاب «تاریخ گیلان» تألیف رابینو را کرده بود، ولی وقتی آن را چاپ کرد، نام مؤلف را حذف کرد (سامانه جامع کتابخانه و اسناد رقومی ملی، ۱۳۹۶).
از دیگر کسانی که به فکر ترجمه این کتاب افتادند عبدالحسین ملکزاده بود که در پایان ترجمهی «ورزشهای باستانی در گیلان» در حدود سال ۱۳۶۱ش، از ترجمهی فارسی «ولایات دار المرز ایران: گیلان»، بهعنوان یکی از آثار منتشر نشده خود نام برده بود، ولی این ترجمه هیچ وقت منتشر نشد (رابینو، سایبان: صص آخر). اما جعفر خمامیزاده ترجمهی فارسی این کتاب را به سفارش بنیاد فرهنگ ایران، به ریاست پرویز ناتل خانلری و زیر نظر دفتر فرح پهلوی، در سال ۱۳۵۰ در ۷۲۰ صفحه منتشر کرد. انتشارات طاعتی رشت، امتیاز چاپ این ترجمه را از بنیاد فرهنگ ایران گرفت و آن را تا سال ۱۳۹۱ به چاپ ششم رساند (رابینو، ۱۳۵۰).
۷. کتابهایی که به کوشش لویی رابینو منتشر شده
در کارنامه لویی رابینو مشاهده میشود که او برخی کتابهای نسخه خطی که دارای ارزش بسیاری بودهاند را همراه با مقدمه، توضیحات و بعضاً همراه با ترجمه بخشهایی از آنها منتشر کرده است. در اینجا به دو نمونه مهم آن اشاره میشود:
۷.۱. تاریخ گیلان و دیلمستان
نسخه خطی این کتاب، نوشته سیدظهیرالدین مرعشی، از رجال سرشناس دربار حاکمان سادات کیایی گیلان و مرعشیان مازندران، تا سالها قدیمیترین کتابی بود که در گیلان وجود داشت ولی به سرقت رفت و سر از کتابخانه بودلیان دانشگاه آکسفورد در آورد. رابینو با عکسبرداری از روی نسخه خطی موجود در کتابخانه بودلیان موفق شد آن را در مطبعه عروةالوثقی رشت در سال ۱۳۳۰ در ۴۷۵ صفحه به چاپ رساند. او در موخره کتاب درباره این نسخه خطی، چنین مینویسد:
«پس از کوشش بیشمار، به اقل معلوم شد که آن تاریخ منحصر بهفرد بوده و دیگر در گیلان نسخهای از آن باقی نمانده است. چون حقیر حیف دانست که اهالی گیلان از تاریخ قدیمه ولایت خودشان بیاطلاع باشند، لهذا از کتابدار کتابخانه فوق خواهش نمود، عکس کتاب مزبور را ورق به ورق بگیرد و این تاریخ از روی آن عکسها بدون کسر و نقصان به طبع برسد» (مرعشی، ۱۳۳۰ق: ۴۶۴).
این درحالیاست که او در سال ۱۹۴۴م دربارهی کتاب مذکور چنین مینویسد:
«این نسخه ناقص است و فصلهای راجع به فرمانروایان پیش از سال ۷۵۰ هجری منجمله ملاحده قبل و بعد از فتح الموت را ندارد. شش سال در همه گیلان جستجو کردم که شاید نسخهای دیگر به دست آورم ولی نتیجهای حاصل نشده» (مشیری، ۱۳۵۲: ۷۱۶)، (رابینو، ۱۹۴۴: ۳۰-۵۹).
در پایان این کتاب، ضمیمه کوچکی به نام «مکاتیب خان احمد گیلانی» آخرین پادشاه کیایی درج شده که مجموع چند مکاتبه از اوست (رابینو، ۱۳۳۰). کتاب «تاریخ گیلان و دیلمستان» بار دیگر در دی ماه ۱۳۴۷ شمسی بهکوشش منوچهر ستوده و توسط بنیاد فرهنگ ایران به چاپ رسید. این نسخه در ۵۵۶ صفحه تدوین شده است و در ابتدای آن ۵۰ صفحه مقدمه درباره ویژگیهای این کتاب و این نسخه و شرح حال نویسندهاش و مطالب دیگر به قلم ستوده درج شده است. منوچهر ستوده چاپ این کتاب را از روی نسخه چاپی رابینو انجام نداد و برای چاپ این کتاب به نسخه اصلی رجوع کرد. او در مقدمه مینویسد:
«میکروفیلم کتاب را دوست گرامی و تیماردار حقیقی آقای ایرج افشار، در سفری که به انگلستان رفته بودند، آوردند» (مرعشی، ۱۳۴۷).
منوچهر ستوده در مقدمهاش مینویسد که گمان میرود نسخه خطی این کتاب، از طریق کمپانی مسکوی و آنتونی جنکینسون بهدست سفیر انگلستان در روسیه رسیده و او به بودلیان هدیه کرده است. (همان).
۷.۲. رساله موسیقی بهجت الروح
نوشته عبدالمؤمن بن صفیالدین رسالهای است که از قدیمیترین نسخههای خطی درباره موسیقی ایرانی بهشمار میرود. دکتر ه. ج. فارمر [۱۳] از رابینو خواست تا متن فارسی و ترجمه انگلیسی «رساله بهجت الروح» را آماده کند. طبق معمول، نسخههای خطی آن در کتابخانههای انگلیس وجود داشت! رابینو از سه نسخه از این کتاب که در کتابخانههای بودلیان، آکسفورد و کتابخانه دانشگاه کمبریج بود، بهره برد؛ آنها را مقابله و به انگلیسی ترجمه کرد و ضمن نوشتن مقدمه، تعلیقاتی بر آن افزود. رابینو کتاب را برای بازبینی نهایی به فارمر داد و او نیز پس از بازنگری، مقدمه کوتاهی بر آن نوشت. عمر رابینو و فارمر کفاف نداد این کتاب را چاپ کنند و نسخه خطی آن سالها معطل ماند تا اینکه ورثه فارمر آن را به کتابخانه مجلس سنا در تهران فروختند. کتابخانه سنا آن را برای انتشار به بنیاد فرهنگ ایران واگذار کرد و این کتاب در اردیبهشت ۱۳۴۶ در زمره کتابهای بنیاد فرهنگ ایران با مقدمه پرویز ناتل خانلری در ۱۴۲ صفحه به چاپ رسید. نسخه فارسی تصحیح شده به دست رابینو را با یک نسخه خطی از این کتاب که در دسترسشان در تهران بود، مقابله کردند و بخشهای انگلیسی در ابتدا و انتهای کتاب را ترجمه نمودند (بن صفیالدین، ۱۳۴۶).
سیدحسن تقیزاده در سال ۱۳۳۸ اشاره کرده که رابینو در صدد نشر این کتاب بود و درباره موسیقی ایرانی داشت چیزهایی مینوشت و گاهی سوالاتی در این زمینه از من میپرسید:
«در سالهای آخر توقف من در لندن (تا سنه ۱۹۶۷م)، وی از گاهی به گاهی پیش من میآمد و گاهی سوالاتی راجع به بعضی فقرات یک کتاب فارسی در موسیقی که نسخه آن را داشت و قصد نشر آن کتاب را داشت، میکرد. نمیدانم، عاقبت کار آن کتاب، چه شد.» (تقیزاده، ۱۳۳۸: ۳).
۸. نتیجهگیری
لویی رابینو تا زمانی که توان داشت در کشورهایی که مستعمره انگلیس بودند، یا انگلیس تلاش داشت آنها را تحت استعمار خود در آورد، به دولت بریتانیا خدمت کرد؛ و از زمانی هم که بازنشسته شد به کار پژوهش و تألیف کتابهایی پرداخت که اکثر آنها دربارهی گیلان و ایران بود. او بعد از پایان مأموریتش در گیلان در ۱۱ تیر ۱۲۹۱ از گیلان خارج شد. مأموریت بعدی او، نماینده کنسولی انگلیس در کشور مراکش بود. او حدود ۱۰ سال در شهرهای مختلف مراکش مانند صفی، دارالبیضاء (کازابلانکا) و صویره (گادور) ماند و از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۴ کنسول انگلیس در قاهره شد. او همچنین از ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۸ در شهر ازمیر ترکیه و از ۱۹۲۸ تا ۱۹۲۹ در شهر سالونیک (در یونان) و از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۷ کنسول بود. رابینو از سال ۱۹۳۷تا ۱۹۴۰ مأمور کنسولگری انگلیس در شهر نیس فرانسه بود و بهخاطر درگیریهای جنگ جهانی دوم، ناچار شد فرانسه را ترک کرده و در فوریه ۱۹۴۰به شهر بروکسل (پایتخت بلژیک) برود. اما دو روز پس از ورود لشکر آلمان نازی به بلژیک، از راه پاریس و مادرید به لندن بازگشت و تقریباً تا پایان عمر در لندن ماند؛ بهجز یکی دو مورد که در زمان اوج درگیریهای جنگ جهانی دوم، از سپتامبر ۱۹۴۲ به مدت یک سال به خدمت سیاسی فراخوانده شد و چند مأموریت مهم را برای دولت انگلیس انجام داد. رابینو در آخرین روزهای حیاتش به فرانسه سفر کرد و در ۲۱ سپتامبر ۱۹۵۰ (۳۰ شهریور ۱۳۲۹) در پاریس درگذشت.
نویسنده: میثم عبداللهی [۱]
پاورقیها:
[۱] طلبه سطح چهار حوزه علمیه قم و پژوهشگر تاریخ، ab.meysam@gmail.com
[۲] Hyacinth Louis Rabino di borgomale
[۳] Cortemilia
[۴] Piemonte
[۵] به اشتباه «سنه ۱۳۳۶» نوشته شده بود.
[۶] Arthur Upham Pope
[۷] Numismatic chronicle
[۸] The Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland
[۹] Journal Asiatique
[۱۰] Collection de la revue du monde musulman
[۱۱] Gibb Memorial Series
[۱۲] Elias John Wilkinson Gibb
[۱۳] H. G. Farmer
منابع:
۱. رابینویچ، الکساندر (۱۳۷۳)؛ انقلاب ۱۹۱۷در پتروگراد (بلشویکها به قدرت میرسند)، ترجمه: مرتضی محیط، اول، تهران: آروین.
۲. رایت، دنیس (۱۳۵۹)؛ انگلیسیها در میان ایرانیان، ترجمه لطفعلی خنجی، اول، تهران: امیرکبیر.
۳. سپهر، احمدعلی (۱۳۳۶)؛ ایران در جنگ بزرگ ،۱۹۱۸-۱۹۱۴تهران: چاپخانه بانک ملی ایران.
۴. کرزن، جورج ناتانیل (۱۳۸۰)؛ ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، پنجم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
۵. دی بورگوماله، ه. ل. رابینو (۱۳۵۳)؛ آلبوم سکهها، نشانها و مهرهای پادشاهان ایران از ۱۵۰۰تا ۱۹۴۸میلادی، به اهتمام: محمد مشیری، تهران: موسسه سکهشناسی ایران با همکاری: امیرکبیر.
۶. عبداللهی، میثم و محمد (۱۳۹۳)؛ آیتالله شهید حاج ملا محمد خمامی؛ جریان مشروعهخواهی گیلان و رهبر آن در نهضت مشروطه، اول، قم: صحیفه معرفت.
۷. ناطق، هما (۱۳۷۱)؛ بازرگانان در دادوستد با بانک شاهی و رژی تنباکو (بر پایه آرشیو امینالضرب)، پاریس: خاوران.
۸. مجد، دکتر محمدقلی (۱۳۸۸)؛ تاراج بزرگ: آمریکا و غارت میراث فرهنگی ایران ۱۳۲۰-۱۳۰۴ خورشیدی، ترجمه: مصطفی امیری و گ. مرادی، دوم، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
۹. مرعشی، میرظهیرالدین بن نصیرالدین (۱۳۳۰ق)؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، به سعی و اهتمام: ه. ل. رابینو (ویس قنسول انگلیس ولایات دارالمرز)، رشت: مطبعه عروةالوثقی.
۱۰. مرعشی، میرظهیرالدین بن نصیرالدین (۱۳۴۷)؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، با تصحیح و تحشیه: منوچهر ستوده، اول، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
۱۱. کدیور، عباس (۱۳۱۹)؛ تاریخ گیلان، تهران: چاپخانه عالی.
۱۲. براون، ادوارد (۱۳۳۵)؛ تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دوره مشروطیت، ج۱، ترجمه و تحشیه و تعلیقات: محمد عباسی، تهران: کانون معرفت.
۱۳. کسروی، احمد (۱۳۵۳)؛ تاریخ هیجده ساله آذربایجان، ششم، تهران: امیرکبیر.
۱۴. رابینوویچ، ایتامار (۱۳۶۸)؛ جنگ برای لبنان، ۱۹۷۰-۱۹۸۵، مترجمین: جواد صفائی و غلامعلی رجبی یزدی، تهران: سفیر.
۱۵. اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان و محبوبی اردکانی، حسین (۱۳۶۳)؛ چهل سال تاریخ ایران، به کوشش: ایرج افشار، اول، تهران: اساطیر.
۱۶. رابینو، ه. ل (۱۳۶۳)؛ دیپلماتها و نمایندگان کنسولهای ایران و انگلیس، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، اول، تهران: تاریخ ایران.
۱۷. صوتی، محمدعلی (۱۳۵۸)؛ دیوان شرفشاه دولائی بر اساس نسخه محفوظ در کتابخانه آکادمی بخارست، اول، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
۱۸. معیرالممالک، دوستعلی خان (۱۳۹۰)؛رجال عصر ناصری، اول، تهران: نشر تاریخ ایران.
۱۹. بولارد، ریدر ویلیام؛ رابینو، یاسینت لویی؛ چرچیل، جورج پرسی (۱۳۹۲)؛ رجال و دیپلماتهای عصر قاجار و پهلوی، اول، ترجمه: غلامحسین میرزاصالح، تهران: معین.
۲۰. بن صفیالدین، عبدالمومن (۱۳۴۶)؛ رساله موسیقی بهجت الروح، با مقابله و مقدمه و تعلیقات: ه . ل. رابینوی دی برگوماله، با مقدمه: ه. ج. فارمر، با مقدمه: پرویز ناتل خانلری، اول، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
۲۱. فراهانی، حسن (۱۳۸۵)؛ روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج۱، اول، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
۲۲. رابینو (۱۳۸۰)؛ روزنامههای ایران از آغاز تا سال ۱۳۲۹ق (۱۲۸۹ش) با اضافات و شرح کامل به همراه تصاویر روزنامهها، ترجمه و تدوین: جعفر خمامیزاده، دوم، تهران: اطلاعات.
۲۳. شهبازی، عبدالله (۱۳۷۹)؛ زرسالاران یهودی و پارسی، ج۴، اول، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
۲۴. افشار، ایرج (۱۳۶۸)؛ زندگی طوفانی: خاطرات سیدحسن تقیزاده، اول، تهران: علمی.
۲۵. لافن، ف؛ رابینو، ه. ل (۱۲۹۸)؛ صنعت تخم نوغان در ایران، ترجمه سعید نفیسی، طهران: نشریات مجله فلاحت و تجارت قویئیل.
۲۶. لافن، ف؛ رابینو، ه. ل (۱۳۷۲)؛ صنعت نوغان در ایران، ترجمه جعفر خمامیزاده، اول، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه).
۲۷. رابینو، ه. ل (. ۱۳۳۰ق)؛ صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران بزبان فارسی طبع شده است، رشت: مطبعه عروةالوثقی.
۲۸. رابینو، ه. ل (۱۳۷۳)؛ صورت جراید ایران و جرایدی که در خارج ایران به زبان فارسی طبع شده است ، تصحیح و حواشی: فرید قاسمی، اول، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۲۹. رائین، اسماعیل (۱۳۵۷)؛ فراموشخانه و فراماسونری در ایران، چهارم، تهران: امیرکبیر.
۳۰. رابینو، ه. ل (۱۳۶۴)؛ فرمانروایان گیلان: مجموعه چهار گفتار پیرامون تاریخ و جغرافیای گیلان، ترجمه م. پ. جکتاجی و رضا مدنی، رشت: گیلکان.
۳۱. عبداللهی، میثم؛ عبداللهی، محمد (۱۳۹۶)؛ فرهنگنامه علمای مجاهد گیلان از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ج۱، اول، قم: مولف.
۳۲. رابینو، ه . ل (.۱۳۳۰ق)؛ فومن، رشت: مطبعه عروةالوثقی.
۳۳. بشیری، احمد (۱۳۶۲)؛ کتاب آبی: گزارشهای محرمانه وزارت امورخارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران، اول، تهران: نو.
۳۴. بشیری، احمد (۱۳۶۷)؛ کتاب نارنجی: گزارشهای سیاسی وزارت خارجه روسیه تزاری درباره انقلاب مشروطه ایران، دوم، تهران: نو.
۳۵. رابینو، ه. ل (۱۳۹۳)؛ کشت برنج در گیلان و دیگر ولایات جنوب دریای کاسپین، ترجمه و تعلیقات: جعفر خمامیزاده، اول، رشت: فرهنگ ایلیا.
۳۶. رابینو، یاسینت لویی (۱۳۹۲)؛ گزارشی از بازرگانی و جامعه شهر و ایالت کرمانشاه در سده نوزدهم میلادی، ترجمه و تألیف: محمدرضا (فریبرز) همزهای، اول، کرمانشاه: دانشگاه رازی.
۳۷. رابینو، ه. ل (۱۳۳۷)؛ مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، با مقدمه احسان یارشاطر، اول، تهران: بنیاد ترجمه و نشر کتاب.
۳۸. روشن، محمد (۱۳۵۲)؛ مشروطه گیلان از یادداشتهای رابینو به انضمام وقایع مشهد در ۱۳۳۰ه.ق =۱۹۱۲، اول، رشت: کتابفروشی طاعتی.
۳۹. رابینو، ه . ل؛ اولیاء بافقی، شیخ حسین (۱۳۶۸)؛ مشروطه گیلان، آشوب آخرالزمان، بهکوشش: محمد روشن، اول، رشت: طاعتی.
۴۰. رابینو، ه. ل (۱۳۳۰ق)؛ مکاتیب خان احمد گیلانی، رشت: مطبعه عروةالوثقی.
۴۱. براون، ادوارد (۱۳۸۷)؛ نامههایی از تبریز، ترجمه: حسن جوادی، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی.
۴۲. صفائی، ابراهیم (۱۳۷۰)؛ نهضت مشروطیت ایران بر پایه اسناد وزارت امور خارجه، اول، تهران: واحد نشر اسناد دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وابسته به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران.
۴۳. رابینو، ه . ل (۱۳۵۰)؛ ولایات دارالمرز ایران: گیلان، ترجمه: جعفر خمامیزاده، اول، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
۴۴. رابینو، ه. ل؛ «ورزشهای باستانی در گیلان،» ترجمه عبدالحسین ملکزاده، روزنامه سایبان.
۴۵. «سید شرفشاه؟ ۲»، (شهریور ۱۳۰۵)، مجله فرهنگ، ش .۶
۴۶. گلشنی، عبدالکریم (۱۳۶۳)؛ «سیدعبدالوهاب مجتهد گیلانی و تبارش»، یادگارنامه فخرایی، مجموعه مقالات تحقیقی تقدیم شده به استاد ابراهیم فخرایی، زیر نظر: رضا رضازاده لنگرودی، نشر نو.
۴۷. شهبازی، عبدالله؛ «سیمای خانوادگی جرج کندی یانگ طراح و فرمانده کوتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲»
۴۹. طباطبایی، محیط (۱۳۲۰)؛ «شرفشاه گیلانی،» مجله موسیقی، شماره ۱۰و۱۱
۵۰. مینورسکی، ولادیمیر (۱۳۹۰)؛ «لویی رابینو،» مترجم: ک.ب.، ماهنامه جهان کتاب، ش۲و۱، س۱۶
۵۱. رابینو، ه. ل. (۱۳۸۰)؛ «نشانهای دوران قاجار»، مترجم: فیروز توفیق، مجله بخارا، ۲۱و۲۲
۵۲. رابینو، ه. ل. (۱۳۴۴)؛ «نشانهای دوره قاجار»، ترجمه جهانگیر قائممقامی، مجله یغما، ش۲۰۶
۵۳. مشیری، محمد (۱۳۵۲)؛ «ه. لوئی رابینو (۱۸۷۷ـ ۱۹۵۰م) ایراندوست ایرانشناس»، مجله گوهر، ش۸
۵۴. مشیری، محمد (۱۳۵۳)؛ «ه. لوئی رابینو، ایراندوست ایرانشناس، قسمت دوم،» مجله گوهر، ش۱۵
۵۵. گلشنی، عبدالکریم (۱۳۵۹)؛ «یادبود مولفان، سیدصالح صالح رشتی،» مجله آینده، ج۷ دوره۵
۵۶. تقیزاده، سیدحسن (۱۳۳۸)؛ «شرح حالی مختصر از رابینو،» مجله مردم شناسی، دوره۳ ش۱
۵۷. Rabino ,Joseph; (1901) ” An economiss notes on Persia”, Journal of the Royal Statisical Society.
58. Rabino, Joseph (1892); ”Banking in Persia: Its Basis, Hisory and Prospects”, Journal of the Insitute of Bankers. Feb.
59. Rabino, H. L.(1918); “Rulers of Lahijan and Fuman, in Gilan, Persia”, The Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland, Jan.
60. Rabino, H. L. (1951); Album of coins, medals, and seals of the shâhs of Îrân 1948-1500, Printed at the Oxford University Press by C. Batey.
61. Rabino, H. L. (1908); Coins of the Shahs of Persia, Reprinted from the Numismatic chronicle , Fourth series, vol. VIII.
62. Rabino, H. L.(1911); Coins of the Shahs of Persia, Reprinted from the Numismatic chronicle, Fourth series, vol. XI.
63. Rabino, H. L(1945); Coins, medals, and seals of the shâhs of Îrân 1941-1500, Hertford: Ausin and sons.
64. Rabino, H. L.(1946); Diplomatic and consular ofcers of Great Britain and Iran, London: di Borgomale.
65. Rabino, H.L ;)1907( .Gazetteer of Kermanshah, Simla: government centeral printing ofce.
66. Lorimer, J.G.(1915); Gazetteer of the Persian Gulf, Oman and Central Arabia, Vol. I: Hisorical, Part I, Calcutta: superintendent government printing india.
67. Rabino, H. L.(1928); Mázandarán and Asarábád ,Di Borgomale, E.T.W. London: Gibeb Memorial.
68. Rabino, H .L. (1911); Report on Kurdisan, Simla: printed at the government centeral printing ofce.
69. Rabino, Joseph (1914(; An interview with Sheikh Hadi Mujtahed ,Revue du Monde Musulman, vol. XXVIII, Paris.
70. Rabino, H. L.(1914); Coins of the Shahs of Persia, Revue Du Monde Musulman, vol. XXVI, mars.
71. Rabino, H.L. (1950); Deux Descriptions du Gîlân du temps des Mongols, Journal Asiatique, vol. 238.
72. Rabino, H. L.(1913); La Presse persane depuis ses origines jusqu’à jours ,Revue Du Monde Musulman, vol. XXII.
73. Rabino, H. L.(1914); Les anciens sport au Guilan ,Revue Du Monde Musulman, vol .XXVI, mars.
74. Rabino, H. L.(1949); Les Dynasies locales du Gilân et du Daylam, Journal Asiatique, vol. 237.
75. Rabino ,H. L.; Lafont, F. (1910); La indusrie sericicole en Perse, Montpellier: Coulet et fls.
L76. afont, F.; Rabino, H.L.( 1911); La culture du riz en Guilan (perse) et dans les autres provinces du sude la Caspienne, Extrait des Annales de l’École nationale d’Agriculture de Montpellier.
77. Rabino, H. L ;)1915-1916(.Les provinces caspiennes de la Perse: le Guilan, H .L. Rabino, Revue Du Monde Musulman, vol. XXXII.
78. Rabino, H .L.(1916); Les Tribus du Lourisan – Medailles des Qadjars, Collection de la revue du monde musulman ,Ernes Leroux.
79. Rabino, H .L(1920); Rulers of Gilan: Rulers of Gaskar, Tul and Naw, Persian Talish, Tulam, Shaft, Rasht, Kuhdum, Kuchisfahan, Daylaman, Ranikuh, and Ashkawar, in Gilan, Persia,.«The Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland, No. 3 ,Jul.
۸۰. خبرگزاری ایسنا (۳۰ آبان ۱۳۹۶)؛ «برنده جایزه ادبی گیلر معرفی شد،»، کد خبر: ۹۶۰۸۳۰۱۷۲۶۵، لینک:
https://www.isna.ir/news/96083017265
۸۱. رابینوویچ، اوژن (شهریور ۱۳۹۶)؛ شرح حال در سایت بنیاد میراث اتمی، لینک:
https://www.atomicheritage.org/profle/eugene-rabinowitch
۸۲. تاریخ پارلمان آنلاین (بررسی شده در مهر ۱۳۹۶)؛ شرح حال ریچارد لی، لینک:
http://www.hisoryofparliamentonline.org/volume1558-1603//member/leerichard-1548-1608
۸۳. رابینوویچ، وولدک (مهر ۱۳۹۶)؛ صفحه شخصی در سایت دانشگاه لند، لینک:
http://www.fl.lu.se/person/WlodekRabinowicz
۸۴. عبداللهی، میثم (۱۳۹۴)؛ «کارنامه، زندگی و آثار جعفر خمامیزاده»، سایت رنگ ایمان (بررسی شده در شهریور ۱۳۹۶)، لینک:
http://www.rangeiman.ir/1925
۸۵. رابینوویچ، سولومون (مهر ۱۳۹۶)؛ معرفی:
http://sholemaleichem.org
۸۶. زمانی، ونداد (۲۷ شهریور ۱۳۹۶)؛ زمزمههای گولاک، کتابی درباره زندان مخوف استالین در سیبری؛ دو مرد بدشانس، سایت خبری رادیو زمانه، لینک:
http://zamaaneh.com/literature2010/03//pos_575.html
۸۷. رابینوویچ، ایتامار (شهریور ۱۳۹۶) سایت شخصی، لینک:
http://www.itamarrabinovich.tau.ac.il/about.html
۸۸. رابینوویچ، شموئیل (شهریور۱۳۹۶)؛ گفتوگو با هاآرتص بهنقل از سایت خبری عبری واللا، لینک:
http://news.walla.co.il?/w1832201//=
۸۹. سامانه جامع کتابخانه و اسناد رقومی ملی، «تقاضای (عباس کدیور) مبنی بر اجازه چاپ ترجمه کتاب (تاریخ گیلان) تألیف (رابینو) ۱۳۱۷ ۲۰»، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، برسی شده در شهریور۱۳۹۶، لینک:
http://dl.nlai.ir/UI/e65af71c-25ef-4753-9bd5-572bd9721cd9/Catalogue.aspx?Hisory=true
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده میشود.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده میشود.
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
آقای عبداللهی دست شما دردنکنه. مقاله بسیارر عالی بود و استفاده کردم نمیدونم چطور میشه از شما تشکر مطلوب بجا آورد
فقط دعا میکنم روح این مردک ملعون رابینو و یکایک بالادستیهاش که تاریخ و تمدن و گنجینه های گیلان و ایران رو به یغما بردند آرامش پیدا نکنه. امان از مکر و پلیدی و شرارت انگلیس