رنه گنون اسلام و شاذليه

رنه گنون ، اسلام و شاذليه

مریمیه: از فریتیوف شوان تا سید حسین نصر (۵) رنه گنون

آن‫چه گفته شد اهمیت جدایی رنه گنون را از تئوسوفیسم، و گرویدن او به اسلام و دستیابی به زندگی مسلمانی صادقانه و زاهدانه در قاهره، و در کنار آن بسترهای تاریخی و فرهنگی فرقه‫سازی شوان را، آشکار می‌کند.

سجویک زندگی گنون را به سه دوره تقسیم می‌کند: دوران رازوری [۱] یعنی دورانی که گنون دلبسته تئوسوفیسم و جریان‌های رازورانه غربی، چون اسپیریتوالیسم [۲] است؛ دوران پیوند با کلیسای کاتولیک؛ و سرانجام دوران اسلامی یعنی از سال ۱۹۳۰ تا پایان عمر که گنون در قاهره و در کسوت مسلمان می‌زیست. [۳]

گنون در سال ۱۹۱۱ به اسلام گروید، به طریقت شاذلیه عربیه [۴] پیوست و نام اسلامی «عبدالوحید یحیی» را برگزید. مع‌هذا، زندگی گنون خطی مستقیم نیست که این سه دوره را تفکیک کند. به‌رغم مسلمان شدن، زندگی واقعی مسلمانی گنون از سال ۱۹۳۰ در قاهره آغاز می‌شود. [۵] از این‌رو، در سال‌های پس از مسلمان شدن گنون، پیوندهای او را با کلیسای کاتولیک مشاهده می‌کنیم.

اروپائیان آن زمان، به‌ویژه فرانسویان که زندگی‌شان با مستعمرات فرانسه در شمال آفریقا پیوند خورده بود، به‌دلیل گسترش وسیع طریقت‌های صوفی در آن خطه، اسلام را تنها به‌صورت تصوف می‌شناختند، [۶] و از طریق این طریقت‌ها بود که اسلام در میان آنان رواج یافت.

رنه گنون

رنه گنون در جوانی

طریقتی که گنون از طریق آن به اسلام گروید، شاذلیه عربیه، شاخه‌ای از طریقت شاذلیه است منسوب به ابوالحسن علی بن عبدالله شاذلی مغربی (۵۹۱-۶۵۶ ق.)، اهل شاذله تونس، که گویا تبارش با ۱۷ واسطه به امام حسن (ع) می‌رسد. شاذلیه را طریقتی متشرّع می‌دانند و می‌نویسند:

«شاذلی بر انجام تکالیف شرعی در چهارچوب کتاب و سنت تأکید فراوان داشت و اباحه‫گری برخی از صوفیان را نیرنگ شیطان و هرگونه انحراف از کتاب و سنت را دنباله‌روی از شیطان می‌دانست. او بر حضور در نماز جماعت تأکید می‌کرد و، با این استدلال که خداوند تنها به کتاب و سنت مصونیت از خطا عطا کرده نه چیز دیگر، هرگونه کشف و شهود را که مخالف کتاب و سنت باشد رد می‌کرد.» [۷]

«شاذلی با رهبانیت و این‌که سالک بخواهد در سیر و سلوک آن‫چه را خداوند برای او حلال کرده بر خود حرام کند، مخالفت می‌کرد. او با آراسته‫ترین ظاهر برای نماز حاضر می‌شد و همیشه لباس‌های نیکو می‌پوشید. شخصاً به باغ‫داری و کشاورزی می‌پرداخت و از بیکاری و تکدی‏گری نهی می‌کرد و گفته شده در نبرد با صلیبیان نیز شرکت داشت. او کتابی ننوشت و می‌گفت: شاگردان من کتاب‌های من هستند.» [۸]

پیشینه طریقت شاذلیه عربیه به سده هفدهم میلادی می‌رسد. در زمان گنون، رهبر طریقت شیخ عبدالرحمن علیش الکبیر [۹] بود که پس از پدر به این مقام رسید. عبدالرحمن پسر علامه شیخ محمد علیش المالکی [۱۰] است که از سال ۱۸۵۴ مفتی بزرگ مذهب مالکی بود و پس از قیام احمد عُرابی پاشا و اشغال مصر به‌دست بریتانیا (۱۸۸۲) در زندان انگلیسی‌ها در قاهره درگذشت. عبدالرحمن جوان به دمشق گریخت، در واپسین ماه‌های زندگی امیر عبدالقادر (متوفی ۲۶ مه ۱۸۸۳ در دمشق)، رهبر نامدار نهضت مقاومت الجزایر علیه استعمار فرانسه، به یکی از نزدیکان عبدالقادر بدل شد و عرفان ابن‌عربی را نزد او آموخت. عبدالقادر به آشنایی عمیق با آثار ابن‌عربی شهره بود. عبدالرحمن اندکی بعد در نشریه ایتالیایی- عربی النادی مقاله‌ای نوشت در معرفی عرفان ابن‌عربی، و موجودیت انجمنی را اعلام کرد به‌نام «مطالعات ابن‌عربی در ایتالیا و شرق». [۱۱] سجویک جایگاه بزرگ ابن‌عربی را در نزد ترادیشنالیست‫ها به‌دلیل این پیشینه و ناشی از تأثیرات فکری امیر عبدالقادر می‌داند. [۱۲]

در دوران حیات شیخ عبدالرحمن، طریقت شاذلیه عربیه فعال نبود و او کسی را به طریقت نمی‌پذیرفت. مع‌هذا، در سال ۱۹۰۹، یعنی همان زمان که پیوند گنون با کلیسای کاتولیک آغاز شد، [۱۳] ایوان اگوئلی [۱۴] نقاش سوئدی و تئوسوفیست سابق، را نه تنها به طریقت پذیرفت بلکه به او «اجازه» داد تا در اروپا دیگران را بپذیرد. بر اساس این اجازه بود که اگوئلی، رنه گنون را به طریقت شاذلیه عربیه وارد کرد. [۱۵] با فوت شیخ عبدالرحمن علیش در سال ۱۹۲۹ فعالیت شاذلیه عربیه به‌طور کامل متوقف شد و گنون به طریقت جدیدالتأسیس شاذلیه حمدیه [۱۶] پیوست. [۱۷]

اگوئلی پیش‌تر، در سال ۱۸۹۴، که مدت کوتاهی محبوس بود، در زندان به مطالعه قرآن پرداخته و مسلمان شده بود. [۱۸] سجویک، اگوئلی را نه فقط «تنها صوفی غربی» اوائل سده بیستم می‌داند بلکه «اوّلین غربی» می‌داند که اجازه یافت شاخه‌ای واقعی از طریقتی صوفی را، هر چند کوچک، در اروپا دائر کند. [۱۹]

رنه گنون اواخر عمر

تصویر معروف رنه گنون در اواخر عمر

مسلمان شدن گنون در سال ۱۹۱۱ هم‌زمان است با پیوندهای او با کلیسای کاتولیک که به تجارب گنون در زمینه تئوسوفیسم و بهره‌گیری از آن علیه فراماسونری علاقمند بود. گنون از حمایت ژاک ماریتَن [۲۰] متفکر کاتولیک، برخوردار شد ولی انتشار کتاب‌هایش سبب شد به‌تدریج کلیسا امیدش را از دست بدهد و سرانجام به قطع این ارتباط بینجامد.

اولین کتاب گنون، «مقدمه عمومی بر مطالعه آئین‌های هندو» (۱۹۲۱)، ماریتَن را نگران کرد و دومین کتاب، «شرق و غرب» (۱۹۲۴)، گنون را از حامیان کاتولیک‌اش دورتر کرد. این کتاب آموزه ترادیشنالیستی گنون را کامل می‌کرد. در واژگان گنون «شرق» مساوی با «سنت» و «غرب» مساوی با «مدرنیته» بود. گنون در کتاب «شرق و غرب» راه رهایی غرب را در رجوع به سنن شرقی می‌دید. در نیمه نخست کتاب، گنون به «توهماتی» چون ماتریالیسم و «خرافاتی» چون «پیشرفت» و «عقل» به‌شدت حمله کرده است. [۲۱]

گنون در سال ۱۹۳۰، پس از مرگ همسر فرانسوی‏‌اش، به مصر رفت و با همان نام «عبدالوحید یحیی» در قاهره سکونت گزید. او با زنی مصری به‌نام فاطمه ازدواج کرد و در خانه‌ای در نزدیکی الأزهر مقیم شد. گنون در قاهره کاملاً منزوی بود؛ به تحقیقاتش اشتغال داشت و به سختی هواداران و علاقمندانش را می‌پذیرفت. مارتین لینگز درباره دوران پایانی زندگی گنون در قاهره می‌نویسد:

«گنون تقریباً هرگز بیرون نمی‌رفت… من تنها یک بار با او بیرون رفتم. به دیدن مسجد سیدنا حسین نزدیک الازهر رفتیم. توجه به حضور او در مسجد و برخورد احترام‫آمیزی که مردم با او می‏کردند قابل ملاحظه بود. هنگام ورود او به مسجد از همه گوشه‌ها صدای صلوات بر محمد [ص] برخاست». [۲۲]

رنه گنون در مصر

تصاویری از رنه گنون در مصر

رنه گنون پس از یک دوره بیماری در ۷ ژانویه ۱۹۵۱ در قاهره درگذشت و در یکی از قبرستان‫های مسلمانان قاهره دفن شد. او از زن فرانسوی‌اش فرزند نداشت و از زن مصری‏‌اش چهار فرزند، یک پسر و سه دختر، بر جای نهاد. احمد، فرزند ارشد گنون، به فرانسه مهاجرت کرد و پزشک شد ولی سه فرزند دیگر در مصر ماندند.

از گنون ۲۹ کتاب و حدود پانصد مقاله بر جای مانده است. مهم‌ترین کتاب‌های او، که چارچوب اندیشه‫اش را شکل داد، چهار کتاب است: مقدمه عمومی بر مطالعه آئین‌های هندو (۱۹۲۱)، [۲۳] شرق و غرب (۱۹۲۴)، [۲۴] بحران جهان مدرن (۱۹۲۷) [۲۵] و سیطره کمیت و علائم آخرالزمان (۱۹۴۵). [۲۶]

به‌علاوه، باید به دو کتاب گنون اشاره کرد که در ردّ عقاید و ادعاهای تئوسوفیست‫ها و روح‫گرایان (اسپیریتوالیست‫ها) از نوع بلاواتسکی نگاشته است: تئوسوفی: تاریخ یک شبه دین (۱۹۲۱) [۲۷] و دغل‌کاری اسپیریتوالیست (۱۹۲۳). [۲۸] در سال‌های اخیر مجموعه آثار گنون به انگلیسی در ۲۳ جلد در نیویورک انتشار یافته است.

رنه گنون نه تنها متفکری بزرگ و تأثیرگذار بود، به‌نحوی که امروزه نهادهای دولتی و آکادمیک فرانسه، صرف‌نظر از مسلمانی گنون، او را از مفاخر خویش می‌دانند، بلکه در کردار نیز صادق بود؛ چه زمانی که تئوسوفیست بود، چه آن‌گاه که با کلیسای کاتولیک پیوند خورد و چه زمانی که سیره مسلمانی در پیش گرفت.

گنون فرقه‌گرا نبود و هیچ‌گاه نخواست از اعتبار و نفوذ شخصیت و اندیشه خویش برای فرقه‫سازی و «مرید و مرادبازی» استفاده کند. گنون زندگی ساده و گوشه‫گیری پیشه کرد و هیچ‌گاه مدعی کرامت و کشف و شهود نشد؛ مدعی نشد که پیامبر یا قدّیسی بر او نازل شده یا در زمان تولدش نوری درخشیده و زمان متوقف شده. این راهی است که شوان و لینگز و نصر، با سرقت میراث فکری گنون، در پیش گرفتند.

ادامه دارد…

نویسنده: عبدالله شهبازی

قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:

۱. Occultism
2. Spiritualism
3. Sedgwick, ibid, p. 39.
4. Shadhiliyya Arabiyya
5. ibid, p. 60.
6. ibid, p. 65.

۷. عبدالحليم محمود، قضية التصوف المدرسة الشاذلية، قاهره: دارالمعارف، بي‌تا، صص ۷۳- ۷۵.
8. عبدالمنعم الحفني، الموسوعة الصوفية، قاهره: دارالرشاد، ۱۹۹۲، ج ۱، صص ۲۲۹- ۲۳۱.
دو مأخذ اخير از مقاله “شاذليه” علي‌محمد سرلک در وبگاه پژوهشکده باقرالعلوم (ع) اخذ شده در اين آدرس:

http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=40485

۹. Abd al-Rahman Illaysh (c. 1845-1929)
10. Muhammad Illaysh (1802-1882)

در ويکي‌پدياي عربي زندگي‌نامه شيخ محمد عليش اين‌گونه درج شده است: محمد بن أحمد بن محمد عليش أبو عبدالله (۱۲۱۷ هـ / ۱۸۰۲م – ۱۲۹۹هـ / ۱۸۸۲م) فقيه، من أعيان المالکية، مغربي الأصل، من أهل طرابلس الغرب. ولد بالقاهرة عام ۱۲۱۷هـ / ۱۸۰۲ م و تعلم في الأزهر. و لما کانت الثورة العرابية اتهم بموالاتها، فأخذ من داره و هو مريض محمولاً لا حراک فيه، وألقي في سجن المستشفى. من تصانيفه الکثيرة التي شملت العلوم: فتح العلى المالک في الفتوى على مذهب الإمام مالک جزآن. فتح الجليل على مختصر خليل أربعه أجزاء. هداية السالک إلى أخر المسالک في فروع الفقه المالکي. حاشية على رسالة الصبان في البلاغة. تدريب المبتدى. تذکرة المنتهى في فرائض المذاهب الأربعة. حل المعقود من نظم المقصود في الصرف. أجوبة الحيارى عن حکم قلنسوة النصارى. هداية المريد لعقيدة أهل التوحيد. شيوخه: أخذ عن الشيخ الأمير الصغير وأجازه، و الشيخ مصطفى البولاقي، و الشيخ مصطفى السلاموني، و الشيخ حميده العدوي، و الشيخ محمود مقديش، و الشيخ يوسف الصاوي، و بالإجازة الشيخ محمد بن ملوکه، و الشيخ إبراهيم الملولي. وفاته: توفى في القاهرة عام (۱۲۹۹ هـ – ۱۸۸۲م).

۱۱. Society for the Study of Ibn al-Arabi in Italy and the Orient
12. Sedgwick, ibid, p. 62.
13. ibid. p. 29.
14. Ivan Aguéli (1869-1917)
15. ibid, pp. 62-63.
16. Hamdiyya Shadhiliyya
17. ibid, p. 76.
18. ibid, p. 60.
19. ibid, p. 63.
20. Jacques Maritain (1882-1973)
21. ibid, p. 30.
22. Martin Lings, “René Guénon”, ۱۹۹۴.
23. René Guénon, Introduction to the Study of the Hindu Doctrines, Hillsdale, NY: Sophia Perennis, 2001, 276 pages.
24. René Guénon, East and West, Hillsdale, NY: Sophia Perennis, 2004, 188 pages.
25. René Guénon, The Crisis of the Modern World, Hillsdale, NY: Sophia Perennis, 2004, 120 pages.
26. René Guénon, The Reign of Quantity and the Signs of the Times, Hillsdale, NY: Sophia Perennis, 2001, 284 pages.
27. René Guénon, Theosophy: History of a Pseudo-Religion, Hillsdale, NY: Sophia Perennis, 2003, 335 pages.
28. René Guénon, The Spiritist Fallacy, Hillsdale, NY: Sophia Perennis, 2004, 364 pages.

رنه گنون ، رنه گنون ، رنه گنون

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

رنه گنون ، رنه گنون ، رنه گنون

Check Also

نقد کتاب کوه پنجم اثر پائولو کوئلیو

نقد کتاب «کوه پنجم» اثر پائولو کوئلیو

پائولو کوئلیو در کتاب کوه پنجم به بهانه‌ی ذکر داستان ایلیای نبی از پیامبران بنی‌اسرائیل، گریزهایی به اسرائیل و قوم یهود می‌زند و سخن از بازسازی اسرائیل می‌کند!

One comment

  1. سایتتون بی نظیره
    هرچند تخصصیه
    اما من هم لذت میبرم از این اطلاعات جامع و کامل
    دست استاد شهبازی هم درد نکنه فوق العاده ان ایشون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − سه =