زرسالاری جهانی و تجارت شرق

زرسالاری جهانی و تجارت شرق

در سده هفدهم میلادی افسون شرق سراسر اروپا را فرا گرفت و بر بنیاد آن اتحادی از حکمرانان آزمند، تجار ماوراء بحار، صرافان و سرمایه‌گذاران و ماجراجویان دریایی پدید شد. این اتحاد در قالب نهادهای جدیدی تجلی می‌یافت که کمپانی هند شرقی نام می‌گرفتند.
کمپانی هند شرقی انگلیس تنها اتحاد سیاسی – تجاری اروپایی نبود که پس از پرتغالی‌ها و در رقابت با آن وارد عرصه تجارت شرق شد. سایر اروپاییان نیز تکاپو در این عرصه را آغاز کردند و از این میان، هلندی‌ها و فرانسوی‌ها سرسخت‌ترین رقبای انگلیسی‌ها بودند.

کمپانی هند شرقی هلند

اولین گروه تجاری که همپای انگلیسی‌ها به شرق گام نهاد، هلندی‌ها بودند. در سال ۱۶۰۲ میلادی کمپانی متحده هند شرقی هلند (۱) بر پایه اتحاد گروه‌های تجاری رقیب و با سرمایه‌ای بیش از ۵۰۰ هزار پوند استرلینگ (۲)، تأسیس شد که «از ذخایر انبوه مالی و پیوند نزدیک با دولت» هلند برخوردار بود. (۳)
حکمرانان خان‌نشین‌های کوچک هلند موسوم به «سرزمین‌های سفلی» (۴)، که تا سه دهه پیش طوق بندگی پادشاهان اسپانیا را به گردن داشتند و هنوز اسپانیا مدعی حاکمیت بر آنان بود، اینک متفرعنانه خود را مالک‌الرقاب دنیای غیراروپایی می‌انگاشتند. آنان در فرمان تأسیس کمپانی، انحصار تجارت شرق، ورود بدون گمرک کالاها به بنادر هلند، حق ایجاد ارتش و نیروی دریایی و احداث قلعه و مستعمره‌کردن سرزمین‌ها، حق مبادرت به جنگ یا صلح، امضای قرارداد، ضرب سکه، و ایجاد دستگاه قضایی را به کمپانی هند شرقی خود اعطا کرده بودند! (۵)
کمپانی هند شرقی هلند بلافاصله پس از تأسیس بیش از ۶۰ کشتی روانه مشرق زمین نمود. آنها با مردم محلی، با پرتغالی‌ها و نیز با یکدیگر جنگیدند و حریصانه مستملکاتی به چنگ آوردند؛ پرتغالی‌ها را از سیلان و مالاکا بیرون راندند، «دماغه امید نیک» را تصرف کردند، و «فاکتوری»های خود را در سوماترا و جاوه و بورنئو و سیام و در سواحل هند و ایران مستقر کردند: هلندی ها از سال ۱۶۰۹ در مچلی بندر (شمال مدرس)، سپس در سورت (۱۶۱۶) و آن‌گاه در بنادر جنوبی ایران مستقر شدند.

کشتی سازی کمپانی هند شرقی هلند

کشتی‌سازی کمپانی هند شرقی هلند در آمستردام حدود سال ۱۷۵۰

تاریخ هند آکسفورد می‌نویسد: «سیطره بر تجارت ادویه، ثروت کمپانی و توانایی کارگزاران آن، کمپانی هند شرقی هلند را قادر ساخت تا سهم اصلی را در تجارت تمامی این مناطق به دست گیرد ولی نتوانست رقبای انگلیسی را از میدان به در کند». (۶) سال ۱۶۶۹ اوج اقتدار کمپانی هند شرقی هلند محسوب می‌شود. در این سال، کمپانی ۱۵۰ کشتی تجاری، ۴۰ کشتی جنگی و ۱۰ هزار نیروی نظامی در اختیار داشت. (۷)
بدین‌سان، هلندی‌ها جنگ خونین دریایی علیه اسپانیا و پرتغال را با غارت بی‌رحمانه سرزمین‌های ماوراء بحار آمیختند و از درون «جنگ استقلال» خویش امپراتوری مستعمراتی دیگری به پا کردند؛ امپراتوری که بر راهزنی دریایی، امحاء جمعی انبوه سکنه بومی جزایر خاوردور و قاره آمریکا و سرانجام پلانتوکراسی و تجارت جهانی برده استوار بود. به یاد داشته باشیم که برده‌داری تنها به سال ۱۸۶۳ میلادی در مستعمرات هند غربی هلند ملغی شد. (۸)
هلندی‌ها نیز به دلیل عملکردهای زشت خود، در سرزمین‌ها و بازارهای شرقی به شدت بدنام بودند (۹)؛ و این در دورانی است که دایرةالمعارف آمریکانا آن را «اوج تاریخ هلند» می‌خواند. در این دوران هلند به یک امپراتوری بزرگ مستعمراتی بدل شد که مستملکات آن در جزایر هند شرقی و سیلان و آفریقای جنوبی و ژاپن و برزیل و غیره گسترده بود و بر پایه این غارت جهانی دورانی از رفاه و ثروت و شکوفایی هنر و فرهنگ در درون سرزمین هلند شکل گرفت. در این دوران هلند «اولین دولت تجاری و اولین قدرت دریایی جهان» به شمار می‌رفت. (۱۰)

یان کوئن

بنیان‌گذار امپراتوری مستعمراتی هلند در شرق فردی به نام یان کوئن (۱۱) (۱۵۸۷-۱۶۲۹) است. هموست که در سال ۱۶۱۸ اولین مستعمره شرقی هلند، بندر جاکارتا، را تصرف کرد و آن را باتاویا (۱۲) نامید. «باتاویا» از آن پس به مرکز امپراتوری هلند در شرق بدل شد. (۱۳) کاوالام پانیکار می‌نویسد:
کوئن… که به گفته مولفین هلندی معاصرش، «با زشتکاری‌ها و جنایات خود بغض و تنفر ملتی را برانگیخت»، مطالبی را که به عنوان راهنمای سیاست استعماری هلند به یادگار ماند بدین‌سان عنوان می‌کند: «مگر ما در اروپا حق نداریم با چهارپای خود بدان‌گونه که میل داریم رفتار کنیم؟ در اینجا هم ارباب با آدم‌هایش همین رفتار را می‌کند زیرا اینان در همه‌جا، با همه مایملک خویش، تحت تملک ارباب خود هستند چنان‌که حیوانات در هلند از آن صاحب خود می‌باشند. قانون این مملکت اراده سلطان است و سلطان کسی است که از همه مقتدرتر است.» (۱۴)
پانیکار کارگزاران کمپانی هند شرقی هلند را زشت‌کردارترین در میان همگنان اروپایی‌شان می‌داند و میان آنان با پرتغالی‌ها و انگلیسی‌ها چنین مقایسه‌ای به دست می‌دهد:
پرتغالی‌ها در برابر اعراب [مسلمانان]، لااقل در دوران استیلای پنجاه ساله نخست، خود را کاملاً خونخوار و عاری از هرگونه احساس انسانی نشان دادند. ممکن بود ایشان کشمکش سختی را که اسلام و مسیحیت در اروپا بدان دست زده بودند برای توجیه خود مستند قرار دهند. و در آن هنگام که در گوا و در مستملکات دیگر خود غیرمسیحیان را شکنجه می‌کردند این اعمال را به نام آمال مذهبی خویش مرتکب می‌شدند. بریتانیایی‌ها نیز در مدت ۱۵ سال در بنگال یک «دولت سارق» به وجود آوردند و ضمن تحقیر حقوق مردم، به بهانه تأمین حقوق خویش، به نهب و غارت بی‌شرمانه‌ای دست یازیدند… هلند تنها کشور اروپایی بود که هیچ‌گاه این فکر را نکرد که در برابر مستعمره خود مسئولیت اخلاقی یا قانونی دارد. بنابراین، قاطبه ملتی را به یک‌باره به صورت کارگران مزارع مستعمراتی درآورد. هلندی‌ها که در چین پیشانی بر خاک می‌نهادند و تدنی ایشان در برابر ژاپنی‌ها نفرت انگیز بود، در مقابل کسانی که وسیله تحصیل ثروت ایشان بودند سبعیتی غیرقابل تصور ابراز می‌کردند. (۱۵)
بزرگترین نیروی مقابله کننده با سلطه کمپانی هند شرقی هلند بر جزایر جاوه اسلام بود؛ و دقیقاً در کوران مبارزه با پرتغالی‌ها و هلندی‌ها بود که اسلام در این سرزمین گسترش یافت. پانیکار می‌نویسد:
تعالیم و الهامات اسلام توانست مردم جاوه را از وضع وهن‌آوری که هلندی‌ها برای ایشان فراهم آورده بودند برهاند. هنگام ورود پرتغالی‌ها… اسلام فقط در مراکز مهم بازرگانی و در چند دربار هند نفوذ یافته بود. لکن این نفوذ به قدر کافی برای تزلزل موقع میسیون‌های پرتغالی عمیق بود. اسلام بر اثر همین نفوذ توانست در سده شانزدهم در بخش اعظم سرزمین‌های جاوه و سوماترا بسط یابد… اسلام بر همه این مقاومت‌ها فائق و غالب آمد و با قدرتی متکامل از تهاجم هلندی‌ها به جزایر جلوگیری کرد. (۱۶)
انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در آغاز همدست و شریک بودند و با هم در سال ۱۶۱۹ به مستملکات پرتغال در جزایر جاوه حمله بردند. مع‌هذا، در سال ۱۶۲۳ هلندی‌ها در آمبون به قتل‌عام انگلیسی‌ها دست زدند و آنها را از جزایر جاوه بیرون راندند. (۱۷) پس از افول اقتدار پرتغالی‌ها، در نیمه دوم سده هفدهم میلادی هلندی‌های لجام گسیخته خطر اصلی برای کمپانی هند شرقی انگلیس به شمار می‌رفتند. (۱۸) اقتدار کمپانی هند شرقی هلند در سده هیجدهم رو به افول گذارد، درست در دورانی که ستاره بخت انگلیسی‌ها رو به صعود بود. راندال اوانسون «موانع سیاسی و نظامی» و نیز انباشته شدن جیب کارگزاران بومی کمپانی هند شرقی هلند را به عنوان عوامل سقوط آن ذکر می‌کند. در سال ۱۷۹۵ انگلیسی‌ها مستعمره هلندی کیپ تاون را اشغال کردند تا مانع تصرف آن توسط نیروهای ناپلئون شوند و در سال ۱۷۹۸ سیلان را به اشغال خود درآوردند. (۱۹)
هرچند امروزه مستملکات هلند در خاوردور کشورهایی مستقل محسوب می‌شوند، ولی نفوذ الیگارشی مستعمراتی هلند و در رأس آن خاندان سلطنتی هلند، که از پایه‌های زرسالاری جهانی معاصر است، به شکلی پوشیده و در قالب کمپانی‌های معظمی چون رویال داچ شل تداوم دارد.
مع‌هذا، هلند هنوز نیز دارای مستعمرات خود است. در جزایر آنتیلس و سورینام (۲۰)، شش جزیره هلندی دریای کارائیب (آمریکای مرکزی) که سکنه اصلی آن به طور کامل قربانی سیاست امحاء جمعی هلندی‌ها شدند و نشانی از آنان نیست، نسلی از بقایای بردگان مهاجر آسیایی و آفریقایی و اربابان اروپایی‌شان زندگی می‌کنند که زبان‌شان هلندی است. در این جزایر که طی سه سده گذشته «پلانت»ها و کارگاه‌های بزرگ تولید مشروبات الکلی مستقر بود و یکی از بازارهای بزرگ تجارت جهانی برده محسوب می‌شد، امروزه پالایشگاه عظیم مجتمع نفتی رویال داچ شل مستقر است. (۲۱)

کریستین چهارم

کریستین چهارم مؤسس کمپانی هند شرقی دانمارک

دانمارکی‌ها نیز از خوان گسترده تجارت ماوراء بحار سهم خود را می‌طلبیدند. آنان در سال ۱۶۱۶ میلادی کمپانی هند شرقی دانمارک را به پا کردند و چهار سال بعد (۱۶۲۰) «فاکتوری» خود را در بندر ترانکبار (۲۲)، ساحل شرقی هند، مستقر کردند. از سال ۱۷۵۵ مرکز اصلی استقرار دانمارکی‌ها شهر سرامپور (۲۳)، در نزدیکی کلکته بود.
دانمارکی‌ها به دلیل مشارکت در دزدی‌های دریایی بدنام بودند و دولت اورنگ زیب به شدت به پیوند میان آنان و کمپانی هند شرقی انگلیس ظنین بود. (۲۴) گذشت زمان ثابت کرد که این سوء‌ظن بیهوده نبوده است. امروزه آشکار شده که سرمایه انگلیسی سهم مهمی در تکاپوی دانمارکی‌ها داشت. (۲۵) دفاتر کمپانی‌های دانمارکی در سال ۱۸۴۵ به کمپانی هند شرقی انگلیس فروخته شد (۲۶). صرف‌نظر از مشارکت در دزدی‌های دریایی، کمپانی هند شرقی دانمارک جایگاه جدی در تحولات مشرق زمین نداشت.
فرانسه چهارمین کشور اروپایی است که کمپانی هند شرقی خود را به پا کرد.
در سال ۱۶۶۴، کمپانی هند شرقی فرانسه (۲۷) به ریاست جان باپتیست کالبر (۲۸) تأسیس شد و این سرآغاز یک سده جنگ «تجاری» انگلیس و فرانسه در دریاها و سواحل شرق است.
انگلیسی‌ها و هلندی‌ها، بسان اسلاف پرتغالی‌شان، به مقابله شدید با ورود فرانسوی‌ها به عرصه «تجارت» شرق برخاستند. فرانسوی‌ها در سال ۱۶۶۹ مچلی بندر و سائوتم را اشغال کردند ولی در پی تهاجم هلندی‌ها عقب نشستند. فرانسوی‌ها با سماجت و خشونت کار خود را پیش بردند و سرانجام در سال ۱۶۷۴، ده سال پس از تأسیس کمپانی، توانستند نخستین پایگاه خود را در سواحل هند، در بندر پاندیچری (۲۹)، برپا کنند. در سال ۱۶۹۰ «فاکتوری»های آنها در چاندرانگر، سورت، بالاسور و قاسم بازار حضور داشت.
سده هیجدهم دوران رقابت شدید انگلیسی‌ها و فرانسوی‌هاست در هند و ستیزی که بارها به جنگ انجامید:
در سال ۱۷۱۹ کمپانی هند شرقی و سایر کمپانی‌های مستعمراتی فرانسه در یک کمپانی واحد به نام «کمپانی هند» (۳۰) متحد شدند. بر بنیاد این تجدید سازمان، «تجار» فرانسوی در سال ۱۷۲۲ به فرماندهی جوزف فرانسوا دوپلکس (۳۱) وارد پاندیچری شدند و به مبارزه با تفوق انگلیسی‌ها پرداختند. در سال‌های بعد منازعات فرانسه و انگلیس در شرق نیز، بسان قاره اروپا، جریان داشت. فرانسوی‌ها در سال ۱۷۵۱ از رابرت کلایو انگلیسی در آرکوت شکست خوردند و این پایان اقتدار آنان در هند است. کمپانی هند شرقی فرانسه در سال ۱۷۶۹ منحل شد.
فرانسوی‌ها هیچ‌گاه نتوانستند سهم بزرگی در تجارت هند به دست گیرند و مراکز آنها در هند مورد حمایت جدی دولت‌هایشان نبود. آخرین بقایای متصرفات آنان در سواحل هند، با ۳۱۳ هزار نفر جمعیت، در سال ۱۹۵۴ به جمهوری هندوستان تحویل شد.
در سده هیجدهم دو گروه اروپایی دیگر نیز وارد گود شدند؛ در سال ۱۷۲۲ کمپانی اوستند (هند شرقی) (۳۲) به وسیله تجار فلاندرزی تأسیس شد و در سال ۱۷۳۱ سوئدی‌ها کمپانی هند شرقی سوئد را برپا کردند. این دو کمپانی نقش مهمی در حیات اقتصادی و سیاسی شرق نداشتند و رقبای جدی برای کمپانی هند شرقی بریتانیا محسوب نمی‌شدند.
در میان سایر ملت‌های «اروپایی» درگیر در «تجارت شرق» باید از آمریکایی‌ها نیز یاد کرد؛ اروپاییانی که با استقرار در شمال قاره آمریکا اکنون برای خود هویت ملی مستقل قایل بودند.
آمریکاییان از سده هفدهم در فعالیت کمپانی هند شرقی انگلیس مشارکت جدی داشتند و از دزدان دریایی صاحب نام منطقه نیز به شمار می‌رفتند؛ و این نخستین پیشینه حضور آمریکایی‌ها در منطقه اقیانوس هند و خلیج فارس است.
از نخستین آمریکاییان صاحب نام که در کمپانی به منصب و مقام عالی رسیدند باید از برادران ییل نام برد. در دهه‌های ۱۶۷۰ و ۱۶۸۰ الیهو ییل (۳۳) رئیس مرکز کمپانی در «قلعه سن جرج» (مدرس) بود و توماس ییل (۳۴)، برادرش، ریاست مرکز کمپانی را در سیام به دست داشت. برادران ییل نقش مهمی در توسعه تجارت کمپانی هند شرقی در هند و سیام ایفا کردند و از این طریق به ثروت انبوه رسیدند.
الیهو ییل پس از بازنشستگی مبالغ هنگفتی به کالج آمریکایی که در آن تحصیل کرده بود اهدا کرد و این پایه‌ای شد برای تأسیس دانشگاهی که به نام او دانشگاه ییل نام گرفته است.

قسمت قبلی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:
1.Vereenigde Oostindische Compagnie (VOC)
2.Mukherjee, ibid, p.59
3.Smith, ibid, p.332
4.Low Countries
5.Evanson, ibid
6.Smith, ibid
7.Evanson, ibid
8.Americana, vol.20, p.128d
9.Keay, ibid, pp.31-32
10.Americana, ibid, p.128c
11.Jan Pieterszoon Coen
12.Batavia
13.Americana, vol.7, p.184
14.پانیکار، همان مأخذ، ص ۱۱۱.
15. همان مأخذ، صص ۱۱۹-۱۲۰.
16.همان مأخذ، صص ۱۱۵-۱۱۶.
17.Evanson, ibid
18.Keay, ibid., p.141
19.Evanson, ibid
20.Netherlands Antilles and Surinam
21.Americana, vol.20, pp.128e-128f
22.Tranquebar
23.Serampore
24.Keay, ibid, pp.143, 176, 183
25.Mukherjee, ibid, p.92
26.Smith, ibid, p.332
27.La Compagnie des Indes Orientales
28.Jean Baptiste Colbert
29.Pondicherry
30.Compagnie des Indes
31.Joseph Francois Dupleix
32.Ostend
33.Elihu Yale
34.Thomas Yale

منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۱، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم ۱۳۹۰.

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

Check Also

جان استوارت میل تئوریسین استبداد روشنگرانه

جان استوارت میل تئوریسین استبداد روشنگرانه

اندیشه‌پردازان سیاسی غرب مانند جان استوارت میل «استبداد روشنگرانه» را برای دنیای استعمارزده توصیه می‌کردند! یعنی: حکومت بی‌قانون کارگزاران غربی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 1 =