تکوین و پیدایش قوم یهود (قسمت چهارم)
از سده سوم پیش از میلاد امپراتوری سلوکی رو به افول نهاد و بر ویرانههای آن دولتهای جدید سربرکشید. اشکانیان از طریق جنگ مسلحانه با حکمرانان سلوکی در سال ۲۴۷ دولت خود را پدید ساختند. در این زمان دولت عرب نبطی (۱) نیز در اردن پدید شده بود که مهمترین شاهراه تجاری آن عصر را به دست داشت. دولت نبطی در زمان ظهور حضرت عیسی بر سرزمین پهناوری، از دمشق تا دریای سرخ، سیطره داشت تا سرانجام در سال ۱۰۶میلادی با نام «ایالت عربستان» به امپراتوری روم منضم شد. با فروپاشی دولت سلوکی سوریه، در نیمه سده دوم پیش از میلاد دولت یهودی حشمونی (۲) نیز در فلسطین پدید شد. دولت یهودی حشمونی، دولت عرب نبطی را از مهمترین دشمنان خارجی خود میدانست. (۳)
منشأ نام حشمونی ناشناخته است. جوزفوس فلاویوس، مورخ یهودی سده اول میلادی، آنرا به نیای این خاندان به نام «آسامونائیوس» (۴) منسوب میکند و برخی آن را به منطقهای به نام «حشمونه» (۵) یا روستایی به نام «حشمون» (۶) منتسب میکنند.
خاندان حشمونی یک خانواده کاهن یهودی بود که در زمان افول قدرت سلوکیها به رهبری رئیس خود، یک روحانی به نام متاتیاس بن یوحنان (۷) شورشی را آغاز کرد. متاتیاس در سال ۱۶۶ پیش از میلاد درگذشت. پسر او به نام یهودای مقابی (۸) کار پدر را ادامه داد و پس از چند جنگ با ارتش سلوکی و مردم منطقه در سال ۱۶۳ بیتالمقدس را اشغال کرد. پس از مرگ او، پسرانش سرزمینهای همسایه، افرائیم و لودیه و بندر حیفا، را به تصرف درآوردند و دولت خود را تأسیس نمودند. (۹)
در سال ۱۵۲ پیش از میلاد، یوناتان افوس (۱۰)، پسر کوچک متاتیاس، به عنوان «کاهن بزرگ» یهودیان منصوب شد. در سال ۱۴۰ پیش از میلاد مجمع بزرگی تشکیل شد و شمعون، پسر دیگر متاتیاس، را به عنوان کاهن بزرگ و رئیس نیروهای نظامی و رئیس دولت حشمونی منصوب کرد و این سمت در خانواده او موروثی شد. (۱۱) پسر شمعون، به نام جان (یوحنا) هیرکانوس (۱۲) در دوران ۳۰ ساله حکومت خود (۱۳۴-۱۰۴) سیاست توسعهطلبی نظامی را ادامه داد. او بخشهایی از سرزمین اردن و نواحی پیرامون را تصرف کرد و سکنه آن را به زور یهودی نمود. (۱۳) پیروزیهای حشمونیها با حمایت دولتهای روم و پتولمایی مصر به دست آمد و آنان متحد روم و مصر در منطقه به شمار میرفتند. (۱۴)
پسر هیرکانوس، به نام یهودا آریستوبولوس (۱۵)، در دوران یک ساله حکومتش به خود لقب شاه داد. او مناطق جدیدی را تصرف کرد و سکنه آن را به زور یهودی نمود. با سقوط او، برادرش اسکندر ینایی (۱۶) به سلطنت رسید. دوران ۲۷ ساله سلطنت اسکندر ینایی (۱۰۳-۷۶) اوج اقتدار دولت حشمونی به شمار میرود. در این زمان نیز توسعهطلبی نظامی اشرافیت یهودی ادامه یافت و ینایی برای چنگاندازی بر تجارت دریای سرخ به جنگ علیه دولت فلسطینی غزه و حامیان نبطیاش دست زد. اسکندر ینایی شاهی خودکامه بود و منصب «کاهن بزرگ» یهودیان را نیز به دست داشت. (۱۷)
در دوران حشمونی، اشرافیت یهود در پیوند با رومیها و دولت مقدونی مصر، به تدریج به نیرویی متنفذ در منطقه بدل شد که دامنه اقتدار آن فراتر از سرزمین یهود بود. برای نمونه، دو برادر به نامهای آنانیاس (۱۸) و هلکیاس (۱۹) را میشناسیم که سرداران ارتش کلئوپاترای سوم (۲۰)، ملکه مصر (۱۱۴-۱۱۰)، بودند. آنان در رأس سپاه مصر در جنگ با پسر متمرد ملکه به فلسطین لشکر کشیدند. در کتیبههای مصری (۱۰۲ پیش از میلاد) نام هلکیاس به عنوان فرماندار ایالت هلیوپولیس (۲۱) به ثبت رسیده است. (۲۲)
پس از مرگ اسکندر ینایی، دولت حشمونی درگیر دسیسهها و جنگهای خانگی میان پسران او شد. در سال ۶۳ پیش از میلاد، در زمانی که شاهزادگان و اشراف یهودی سخت درگیر جنگ داخلی در میان خود بودند، امپراتوری روم متصرفات دولت یهود را در سواحل شرقی مدیترانه به اشغال درآورد و تنها «ایالت یهود» در قلمرو حکومت خاندان حشمونی باقی ماند؛ یهودیه (۲۳) به عنوان یک دولت کوچک تابع امپراتوری روم شد. حکمرانان رومی عنوان «شاه» را از هیرکانوس دوم، پسر اسکندر ینایی، سلب کردند و تنها او را به عنوان «رئیس قوم یهود» (۲۴) و «کاهن بزرگ» به رسمیت شناختند. (۲۵) «ایالت یهودیه» در زیر نظارت حکمران رومی سوریه قرار داشت.
در این زمان در میان اشرافیت یهودی یک گروه سخت همبسته با رومیها و آمیخته با فرهنگ و سیاست روم پدید شد. مقتدرترین این یهودیان رومیگرا فردی به نام آنتیپاتر (۲۶) بود. از حوالی نیمه سده اول پیش از میلاد پیوند اشرافیت یهودی با سیاست روم به اوج خود رسید. هم هیرکانوس حشمونی و هم آنتیپاتر در جنگهای خونین میان حکمرانان رومی برای تصرف قدرت سیاسی شرکت جستند و پس از پیروزی جولیوس سزار (۲۷) بر پمپی (۲۸) کنسول و مرد قدرتمند امپراتوری روم (سال ۴۸ پیش از میلاد)، یعنی زمانی که تفوق سزار بر رقبا کاملاً آشکار بود، در جبهه هواداران او جای گرفتند. و آنچه که تاریخ یهود آن را «نیروی اکتشافی یهود» (۲۹) میخواند، در زمانی که موضع سزار در بندر اسکندریه در مخاطره قرار گرفت به او یاری رسانید. (۳۰) منظور از این «نیروی اکتشافی» همان «نیروی اطلاعاتی» است. به نوشته دایرة المعارف یهود، جولیوس سزار در جنگهای خود، یهودیان را «متحد خویش» میدانست و به پاس خدمات اشرافیت یهودی بندر حیفا را پس از اشغال به آنتیپاتر بخشید. (۳۱) تاریخ یهود میافزاید: «جولیوس سزار به یهودیان مستقر در سراسر امپراتوری روم علاقمند بود و آنان را متحدین ارزشمند خود میشناخت.» (۳۲)
در دوران حکومت سزار مواضع یهودیان در منطقه تحکیم شد. جولیوس سزار نه تنها اقتدار هیرکانوس حشمونی، «کاهن بزرگ یهودیه»، را استوار ساخت بلکه آنتیپاتر و پسرانش نیز به پاس دوستی با او به مقامات عالی سیاسی منصوب شدند. پسر بزرگ آنتیپاتر، به نام فصائل (۳۳)، فرماندار بیتالمقدس شد و پسر دیگر، به نام هیرود (۳۴)، فرماندار جلیل (۳۵). هیرود با حکمران رومی سوریه رابطه نزدیک برقرار کرد و چنان «رومی» شد که گروهی از مردم جلیل را، که برخی از آنان «یهودی» بودند، به اتهام مخالفت با رومیها بدون محاکمه به قتل رسانید. (۳۶) همین ستمگریها بود که زمینه را برای شورشی عظیم در جلیل فراهم ساخت، کمی بعد این منطقه را به مهد و کانون اصلی انقلاب بزرگ مسیحیت بدل نمود؛ و چنان موجی پدید ساخت که نه تنها امپراتوری پهناور روم بلکه تمامی جهان آن روز را به لرزه درآورد.
قتل جولیوس سزار
در سال ۴۴ پیش از میلاد جولیوس سزار در یک توطئه خونین به قتل رسید و مخالفان او به قدرت رسیدند. با قتل سزار آشوب سراسر منطقه شرقی مدیترانه را فراگرفت تا سرانجام یکی از سران اصلی توطئه به نام کاسیوس (۳۷) حکمران سوریه شد. در جریان این شورشها، آنتیپاتر نیز در یهودیه به قتل رسید. معهذا، پسران آنتیپاتر نه تنها به جرم دوستی با جولیوس سزار آسیب ندیدند بلکه به متحدین و یاران نزدیک کاسیوس بدل شدند و به این حکمران قسی رومی در سرکوب شورشهای مردمی یاری رسانیدند. در سال ۴۲ پیش از میلاد، توطئهگران در روم سقوط کردند و مارکوس آنتونیوس (مارک آنتونی) (۳۸) سردار مقتدر رومی، حکومت سوریه را به دست گرفت. این تحول نیز به سلطه اشرافیت یهودی و پسران آنتیپاتر آسیب نرسانید و اقتدار آنان تداوم یافت. (۳۹)
در سال ۴۰ پیش از میلاد سرزمینهای شرق مدیترانه به کانون مهمترین حادثه سیاسی جهان آن روز بدل شد. ایرانیان، به رهبری دولت اشکانی، تهاجم به مستملکات شرقی امپراتوری روم را آغاز کردند و در این میانه سرزمین فلسطین اهمیت استراتژیک فوق العاده یافت.
با آغاز پیشروی ایرانیان به سوی مدیترانه، یکی از اعضای جوان خاندان حشمونی، به نام متاتیاس آنتیگونوس (۴۰) به رغم هیرکانوس عموی رومیگرای خود و «کاهن بزرگ» یهودیه و به رغم خاندان آنتیپاتر، به نزد ایرانیان گریخت. او به گرمی مورد استقبال قرار گرفت و در رأس واحدی از ارتش ایران به منطقه وارد شد. مردم، که از ستم رومیها و اشرافیت یهودی به تنگ آمده بودند، با شور و شوق به او پیوستند. (۴۱) متاتیاس در رأس نیرویی عظیم از مردم و ایرانیان وارد بیتالمقدس (اورشلیم) شد و به عنوان شاه حشمونی قدرت را به دست گرفت. فصائل، فرماندار بیتالمقدس و برادر بزرگ هیرود، خودکشی کرد. شاه جدید گوش عموی خود را برید تا دیگر نتواند در مسند «کاهن بزرگ یهودیه» جای گیرد. هیرود به روم گریخت.
حکومت متاتیاس سه سال بیشتر دوام نیاورد. اکتاوین (۴۲) و مارک آنتونی، حکمرانان امپراتوری روم، از هیرود فراری به گرمی استقبال کردند و با فرمان امپراتور کلودیوس (۴۳) وی را در سمت شاه یهود منصوب نمودند. هیرود در رأس لژیونهای مجهز رومی تهاجم به منطقه را آغاز کرد. مردم، به ویژه در اربیل (۴۴) و جلیل، به مقاومتی سخت دست زدند. سرانجام، پس از جنگ های خونین میان ایرانیان و مردم از یکسو و رومی ها از سوی دیگر در سال ۳۷ پیش از میلاد بیتالمقدس به اشغال هیرود درآمد. مدافعان شهر قتل عام شدند و متاتیاس گردن زده شد. این سرآغاز سلطنت ۳۳ ساله هیرود است. تاریخنگاری یهود نه تنها از مقاومت و سقوط خونین «اورشلیم» در سال ۳۷ پیش از میلاد «حماسه» نمی سازد بلکه هیرود، این شاه دستنشانده رومیها، را به رغم همه ستمگری هایش هیرود کبیر میخواند. (۴۵)
هیرود بیتالمقدس (اورشلیم) را محاصره میکند.
هیرود یهودی بر بخش وسیعی از مستملکات امپراتوری روم در شرق مدیترانه، که شامل مناطق مهمی از فلسطین و اردن و سوریه امروز بود، سلطنت میکرد؛ و روشن است که اتباع او تنها «یهودیان» نبودند. هیرود پایگاهی در میان مردم نداشت و یک لژیون رومی مستقر در بیتالمقدس حافظ اقتدار و سلطه او بود. (۴۶) هیرود مجری سیاستهای امپراتوری روم در منطقه بود. او به منظور تحقق اهداف مارک آنتونی و معشوقهاش کلئوپاترای هفتم، ملکه مقدونی مصر، سیاست تجاوز به دولت عرب نبطی را، که از زمان اسکندر ینایی آغاز شده بود، احیا کرد. از سال ۳۱ پیش از میلاد، جنگ با اعراب نبطی آغاز شد و به نوشته تاریخ یهود، هیرود به رومیها نشان داد که چقدر وجود او «به عنوان مسئول نظم و امنیت این بخش از جهان ارزشمند است». (۴۷)
سقوط مارک آنتونی (۳۰ پیش از میلاد) نیز در موقعیت هیرود و دولت یهود در شرق مدیترانه تزلزلی وارد نساخت. اینک هیرود مهمترین مهره سیاست شرقی امپراتوری روم به شمار میرفت که با شبکهای گسترده از رجال و کانونهای سیاسی روم پیوند داشت. او با سرداران رومی در سوریه رابطه نزدیک دوستانه داشت؛ گاه آنان را به ضیافتهای باشکوه در بیتالمقدس دعوت میکرد و ایشان قربانیان مفصلی به معبد سلیمان تقدیم مینمودند. (۴۸)
هیرود حکمرانی خودکامه، ستمگر و فاسد بود. او همسر خود، از خاندان حشمونی، و سه پسر خود از این زن را به قتل رسانید و زنی از خاندانهای زرسالار یهودی بندر اسکندریه گرفت. از آن پس نیز زنان متعدد به حرمسرای هیرود وارد شدند. (۴۹)
در پرتو اقتدار هیرود و اشرافیت یهودی یهودیان در سراسر امپراتوری روم از موقعیت برجستهای برخوردار شدند. (۵۰) در این دوران حضور گسترده یهودیان را در مراکز تجاری اروپا، به ویژه در سواحل یونان و ایتالیا، میبینیم. یهودیان ساکن شهر رم گاه ۴۰ هزار نفر از سکنه ۸۰۰ هزار نفری این شهر تخمین زده میشوند. (۵۱) پیوند اشرافیت یهودی با رومیها چنان بود که در سالهای ۱۴ و ۱۲ پیش از میلاد در شهر رم به تأسیس دو کنیسه دست زدند. در اواخر سده اول میلادی در شهر رم ۱۲ کنیسه وجود داشت. (۵۲)
در سال چهارم پیش از میلاد هیرود درگذشت و سرزمین زیر فرمان او میان سه پسرش (آرخلائوس، هیرود آنتیپاس و فیلیپ) تقسیم شد.
آرخلائوس (۵۳)، پسر بزرگ، چون پدر بیرحم بود. دوران حکومت او با شورشهای مردمی مقارن است که سرانجام از درون آن مسیحیت ظهور کرد. در یکی از اجتماعات زائرین بیتالمقدس آرخلائوس دستور کشتار مردم را صادر کرد و حدود ۳۰۰۰نفر را به قتل رسانید. در پی اعتراضات شدید مردم، در سال ششم میلادی سرانجام امپراتور روم او را خلع و تبعید کرد. (۵۴)
هیرود آنتیپاس (۵۵)، پسر هیرود از همسر سامریاش، حکمران روم در مناطق متعدد، از جمله جلیل و فرائیه (۵۶) و یهودیه، بود. او با تیبریوس (۵۷) امپراتور روم (۱۴-۳۷میلادی)، رابطه نزدیک دوستانه داشت و این پیوند تا زمان مرگ تیبریوس محفوظ ماند. به نوشته جوزفوس فلاویوس، مورخ یهودی، در مذاکرات ایران و روم، که به انعقاد پیمان صلح میان دو دولت انجامید، هیرود آنتیپاس رابط میان امپراتور روم و اردوان سوم پادشاه اشکانی بود. او سرانجام در اثر توطئه آگریپای اول (۵۸)، برادرزاده اش، مغضوب سزار دروسوس (۵۹) شد و به تبعید رفت. (۶۰)
آگریپای اول، مانند سایر اعضای خاندان سلطنتی یهود، در رم تحصیل کرد و دوست دوران کودکی و نوجوانی سزار دروسوس، کنسول روم و پسر امپراتور تیبریوس بود. او در سالهای ۱۰-۴۴ میلادی حکمران باشان (۶۱) و جلیل و فرائیه و در سالهای ۴۱-۴۴ شاه یهود بود. در این زمان، حوزه سلطنت او شامل تمامی سرزمین فلسطین میشد. (۶۲)
این داستان ادامه دارد. در سده اول میلادی اعضای خاندان هیرود حکمرانان مقتدر امپراتوری روم در سرزمینهای مختلف بودند. آنچه در پژوهش ما از اهمیت بیشتر برخوردار است حکومت خاندان هیرود بر ارمنستان است. پس از سلطه رومیها بر ارمنستان (سال ششم میلادی) یکی از اعضای خاندان هیرود با لقب تیگران چهارم (۶۳) به عنوان شاه ارمنستان منصوب شد. سپس، فرزندان و برادرزادگان او سالهای مدید بر این سرزمین حکومت کردند. این دوران مهاجرت گسترده یهودیان به ارمنستان است. در اواخر سده چهارم میلادی ارمنستان به وسیله شاپور دوم ساسانی فتح شد. شاپور، که با الیگارشی یهودی مستقر در بینالنهرین رابطه نزدیک داشت، یهودیان ساکن ارمنستان را به ایران کوچاند. تعداد این یهودیان گاه تا رقم اغراقآمیز ۸۳ هزار خانوار گزارش شده است. (۶۴)
خاندان هیرود با الیگارشی زرسالار یهودی مستقر در بندر اسکندریه پیوند نزدیک داشت. در دوران هلنی/ رومی، طبقهای جدید از یهودیان ثروتمند در این بندر مهم تجاری پدید شد که به صرافی و تجارت اشتغال داشت. استقرار یهودیان در بندر اسکندریه از حوالی نیمه سده سوم پیش از میلاد و اشغال این بندر به وسیله اسکندر مقدونی آغاز میشود. (۶۵) در حوالی میلاد مسیح، اسکندریه یکی از مهمترین کانونهای تکاپوی سیاسی، مالی و فرهنگی یهودیان به شمار میرفت و تخمین زده میشود که حدود ۴۰ درصد جمعیت آن یهودیان بودند. (۶۶)
فیلو اسکندرانی
نامدارترین چهره فرهنگی یهودی که در دامان فرهنگ هلنی/رومی پدید شد فیلو اسکندرانی (۶۷)، فیلسوف و سیاستمدار نیمه اول سده اول میلادی است. خاندان فیلو با دربار روم رابطه نزدیک داشتند و رئیس یهودیان اسکندریه به شمار میرفتند. برادر او، به نام الکساندر (اسکندر)، به عنوان ثروتمندترین صراف اسکندریه و متنفذترین یهودی این شهر شناخته میشد. (۶۸) علاوه بر خود هیرود که از یهودیان اسکندریه زن گرفت، دختر آگریپای اول با پسر اسکندر اسکندرانی (برادر فیلو) ازدواج کرد و خواهر آگریپا نیز زن دمتریوس (۶۹)، از سران یهودیان اسکندریه شد. (۷۰)
اشرافیت یهودی با چنین سیمایی به سده اول میلادی گام نهاد و با انقلاب بزرگ مسیحیت دشوارترین و تلخترین تجربه تاریخ خویش را آزمود. انقلاب مسیحیت ساختار دینی و سیاسی یهودیت قومی/ اشرافی را متلاشی کرد و بر ویرانههای آن الیگارشی حاخامی و یهودیت جدید سربرکشید. برخی محققین، چون الن میلر حاخام آمریکایی، سرآغاز ظهور هویتی نوین به نام «قوم یهود» را تنها از اواخر سده اول میلادی میدانند. (۷۱) منظور از این هویت نوین «یهودی»، آن روانشناسی قومی و فرهنگ و باورهای دینی و سننی است که امروزه یهودیان را با آن میشناسند. از این نگاه، نظر حاخام میلر پذیرفتنی است. این تحول با ظهور الیگارشی حاخامی رقم میخورد؛ پدیدهای که مورخین دانشگاه عبری اورشلیم آن را «دگرگونی بنیادین در ساختار جامعه یهودی» مینامند و میافزایند: «جالبتوجهترین بعد تطور اجتماعی ملت یهود در این زمان بیتردید ظهور حاخامیگری بهعنوان یک گروه متنفذ و محترم است». (۷۲)
پینوشتها:
1. Nabati / 2. Hasmoni / 3. ibid, p. 217 / 4. Asamonaios / 5. Hashmonah / 6. Heshmon / 7. Mattathias ibn Johanan / 8. Judah Maccabee / 9. Judaica, vol. 7, p. 1456 / 10. Jonathan Apphus / 11. Ibid / 12. John Hyrcanus / 13. Ibid / 14. Ben-Sasson, ibid, pp. 219-220 / 15. Judah Aristobulus / 16. Alexander Yannai
17. Judaica, vol. 7, pp. 1455-1458;Ben-Sasson, ibid, pp. 220-222
18. Ananias / 19. Helkias / 20. Cleopatra / 21. Heliopolis / 22. Judaica, vol. 2, pp. 922-923 / 23. Judea / 24. Ethnarch / 25. Ben-Sasson, ibid, pp. 223-224 / 26. Antipater / 27. Julius Caesar / 28. Pompey / 29. Jewish expeditionaery force / 30. ibid, p. 224 / 31. Judaica, vol. 8, p. 635 / 32. Ben-Sasson, ibid, p. 224 / 33. Phasael / 34. Herod / 35. Galilee / 36. ibid, p. 225 / 37. Cassius /
38. Marcus Antonius(Mark Antony)
مارک آنتونی همان کسی است که ویلیام شکسپیر در اوایل سده هفدهم میلادی بر اساس گزارش پلوتارک مورخ، داستان رابطه عاشقانه او را با کلئوپاترای هفتم، ملکه مقدونی پتولمایی مصر(۶۹-۳۰ پیش از میلاد)، در تراژدی معروف خود به نام«آنتونی و کلئوپاترا» به تصویر کشیده است.
39. ibid / 40. Mattathias Antigonus / 41. Ibid / 42. Octavian / 43. Claudius / 44. Arbel / 45. Judaica, vol. 8, p. 390 / 46. Ben-Sasson, ibid, p. 240 / 47. ibid, p. 241 / 48. Ibid / 49. ibid, pp. 242, 244 / 50. ibid, p. 241 / 51. Judaica, vol. 13, p. 871 / 52. ibid, vol. 14, pp. 241-242 / 53. Archelaus / 54. Judaica, vol. 3, 334;Ben-Sasson, ibid, p. 246 / 55. Herod Antipas / 56. Praea / 57. Tiberius / 58. Agrippa / 59. Drusus / 60. Judaica, vol. 3, pp. 75-76 / 61. Bashan
62. ibid, vol. 2, pp. 415-416;Ben-Sasson, ibid, p. 256
63. Tigranes IV / 64. Judaica, ibid, vol. 3, p. 474 / 65. ibid, vol. 2, p. 589 / 66. ibid, vol. 13, p. 871 / 67. Philo of Alexanderia / 68. ibid, p. 409 / 69. Demetrius / 70. Ben-Sasson, ibid, p. 253
71. Rabbi Alan W. Miller, “Hebrews”, Americana, vol. 14, p. 40
72. Ben-Sasson, ibid, pp. 233-234
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۱، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم ۱۳۹۰.
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: