الیگارشی حاخامی و یهودیت جدید (قسمت سوم) انقلاب مسیحیت
منبع عمدهی شناخت مورخین از زندگی عیسی مسیح (ع) به اناجیل چهارگانه (۱) محدود است. این از جمله مهمترین متونی است که در نیمهی دوم سده اول میلادی بهوسیله چهار تن از پیروان عیسی تنظیم شده و به یادگار مانده است. این چهار تن عبارتند از: متی (۲)، مرقس (۳)، لوقا (۴) و یوحنا (۵).
امروزه، برخلاف گذشته، پژوهشگران «انجیل مرقس» را کهنترین متن از اناجیل چهارگانه میشناسند و زمان تدوین آن را پس از آغاز انقلاب فلسطین (سال ۶۶ میلادی) و پیش از آتشسوزی «معبد سلیمان» (سال ۷۰ میلادی) میدانند. (۶) زمان تدوین «انجیل متی» حوالی سالهای ۸۰-۸۵ میلادی، (۷) «انجیل لوقا» حوالی سال ۹۰ میلادی (۸) و «انجیل یوحنا» در همین حوالی، پس از «انجیل لوقا» شناخته میشود. (۹)
به روایت اناجیل، عیسی مسیح (ع) در سال ۳۰ میلادی مصلوب شد. بنابراین، تدوینکنندگان اناجیل چهارگانه تقریباً معاصر وی بهشمار میروند و فاصله زیادی میان زمان زندگی عیسی و تدوین متون فوق موجود نیست. میدانیم که برادر عیسی، به نام یعقوب، رهبر مسیحیان بیتالمقدس بود و در سال ۶۲ میلادی در این شهر بهدست یک کاهن عالیمقام صدوقی به قتل رسید. سپس، پسرعموی عیسی بهنام شمعون رهبری مسیحیان اولیه را به دست گرفت. فرزندان یکی از برادران عیسی، بهنام یهودا، تا دوران تراخان (۱۰)، امپراتور روم (۹۹-۱۱۷) وجود داشتند و رهبران مسیحیان منطقه جلیل، زادگاه عیسی، بهشمار میرفتند. (۱۱)
در متنی که امروزه از میشنا، نخستین کتاب فقهی یهودیان (اواخر سده دوم میلادی)، در دست است هیچ اشارهای به عیسی (ع) مندرج نیست و ظاهراً برخورد حاخامهای یهودی به شخصیت فردی او از زمان تدوین تلمود (نیمه دوم سده سوم میلادی) آغاز شد. معهذا، در متن کنونی تلمود نیز همهی موارد مرتبط با زندگی عیسی مندرج نیست. میدانیم که در زمان نخستین چاپ تلمود (سده شانزدهم میلادی) بخشهای مربوط به عیسی مسیح (ع) حذف شد و چنین مواردی تنها در نسخ خطی آن محفوظ ماند. در این روایات، «عیسی ناصری» یک «طلبه منحرف» شناخته میشود و دربارهی وی چنین آمده است:
بگذارید ما دیگر هیچ فرزند یا شاگردی چون عیسی ناصری نداشته باشیم که خود را به رسوایی و ننگ کشد. (۱۲)
طبق روایات مندرج در تلمود، عیسی ناصری در ۱۴ نیسان به دار کشیده شد. (۱۳) روایت یوحنا تقریباً منطبق با این داده است. او زمان «مصلوب شدن عیسی» را «وقت تهیه فصح» عنوان کرده که برابر با ۱۵ نیسان است (۱۴). طبق فقه یهود جرم عیسی گمراهی و جادوگری و آشوبگری بود و مجازات وی سنگسار کردن و به دار آویختن؛ زیرا تمامی کسانی که سنگسار میشدند سپس جسدشان به دار کشیده میشد. از نظر تلمود شیوهی مجازات عیسی (مصلوب کردن که روش رومیها بود) با این مجازات شرعی انطباق داشت. (۱۵)
در برخی روایات تلمود، عنودانه عیسی مسیح را «عیسی بن پانتیرا» (۱۶)، نه «عیسی بن یوسف» خواندهاند. منظور این است که یوسف همسر خود، مریم، را طلاق داد زیرا [نعوذ بالله] وی از یک سرباز رومی بهنام پانتیرا باردار شده بود. بهنوشته دایرةالمعارف یهود سرآغاز این روایت به نیمهی دوم سده سوم میلادی و تلمود بابلی می رسد. بهعبارت دیگر، این داستانی است که حاخامهای بینالنهرین در کوران ستیز خونین خود با مسیحیان در حوزههای درس خویش پراکندهاند. در روایات منتسب به سدههای اول و دوم میلادی اشارهای به «نسب نامشروع» عیسی مندرج نیست. (۱۷)
طبق روایات اناجیل، یکی از ۱۲ حواری (شاگرد) عیسی مسیح به نام یهودا اسخریوطی (جوداس ایسکاریوت) (۱۸) به وی خیانت کرد؛ محل او را به شورای سنهدرین گزارش داد و «نگهبانان معبد سلیمان» که نیروی انتظامی و بازوی اجرایی «سنهدرین» بودند، عیسی را دستگیر کرده و به محل اجلاس کاهنان و حاخامهای یهودی بردند.
شخصیت یهودا اسخریوطی با شخصیت نمونهوار «یهودی» در فرهنگ اروپایی انطباق دارد؛ او مسئول امور مالی مسیحیان است، به سرقت وجوه بیتالمال دست میزند و در ازای ۳۰ سکه نقره عیسی را به روحانیون یهودی میفروشد. «ایسکاریوت» از واژه «کریوت» (۱۹) گرفته شده که منشاء و معنای آن ناشناخته است. این واژه، امروزه در زبان انگلیسی صفتی را میسازد (۲۰) به معنی «خیانتکار»، «فریبکار» و «انسان دو چهره» (۲۱). در متون پایهای مسیحیت، یهودا اسخریوطی شخصیتی پلید شناخته میشود و نمادی از یهودیت؛ و نام او مترادف با «یهودی» (جودائیوس) (۲۲) است. در اساطیر دینی مسیحی تثلیثِ «شیطان – یهودی – یهودا اسخریوطی» نماد شرّ بهشمار میرود. (۲۳)
چنانکه خواهیم دید، تا سده نوزدهم میلادی و حتی در آثار مارکس یهودیتبار نیز واژهی «یهودی» چنین معنایی دارد. به همین دلیل، یهودیان از زمان استقرار جدّی در سرزمینهای درون قاره اروپا خود را «اسرائیلی» یا «عبرانی» میخواندند. در نوشتار چاپی یهودیان آمستردام در سده هفدهم همهجا نام «اسرائیلی» بهکار رفته و زمانی که در سال ۱۸۶۰ سازمان جهانی یهودیان در پاریس تشکیل شد خود را آلیانس اسرائیلی نامید نه آلیانس یهود.
بازگشت یهودیان به نامهای یهودی (۲۴) و یهودیت (دین یهود) (۲۵) تنها از اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم رخ داد. این بیانگر تعلّق عمیق یهودیان به نام یهودا و سننی است که با این مفهوم آمیخته است. احساس تعلق روانی و همذاتپنداری (۲۶) با این نام فرهنگی عمیق و کهن را در پشت خود دارد؛ با یهودا، پسر یعقوب و بنیانگذار «سبط یهودا»، آغاز میشود، با تاریخ «قبیله یهودا» و «دولت یهود» پیوند میخورد و با نام یهودا ناسی مرحلهای نوین را در تکوین یهودیت رقم میزند.
در دایرةالمعارف یهود مقالهای مستقل به یهودا اسخریوطی اختصاص نیافته و کلامی در ذمّ یا مدح او مندرج نیست. تنها گفته میشود که وی «به انگیزهای نامعلوم به عیسی خیانت کرد» (۲۷). عجیب است که آقای سیدنی بار (۲۸) در مقالهی «یهودا اسخریوطی» خود مندرج در دایرةالمعارف آمریکانا بهشکلی آشکار با این شخصیت همدلی نشان داده است. او، برخلاف رویهی متعارف دایرةالمعارف نویسی، به توجیه عمل یهودا دست میزند و مینویسد:
شاید [یهودا اسخریوطی] تصور میکرد اگر مسیح دستگیر شود قدرت الهیاش را به کار میگیرد و یهودیان را بر دشمنانشان پیروز میکند. (۲۹)
در این نوشته، طنز یا تمسخری ظریف مشهود است. جالب است بدانیم که دایرةالمعارف آمریکانا مقالهی «عیسی مسیح» خود را چنین آغاز کرده است:
«آموزگار یهودی سده اول میلادی که مسیحیان مدعیاند مسیح موعود… است.» (۳۰)
در روایات اناجیل چهارگانه، عاملان قتل عیسی فریسیون و صدوقیون اند ولی نقش اصلی و تعیینکننده با فریسیون، بنیانگذاران الیگارشی حاخامی است. این روایت با شناخت تاریخی از ترکیب «شورای سنهدرین» در این زمان، که ریاست آن با خاندان فریسی هیلل است، انطباق دارد.
در این روایات توصیفی گویا از منش، کردار و روانشناسی بنیانگذاران الیگارشی حاخامی و یهودیت جدید مندرج است. متی از زبان یحیی تعمیددهنده فریسیون و صدوقیون را «افعی زاده» میخواند:
پس چون بسیاری از فریسیان و صدوقیان را دید که به جهت تعمید وی میآیند، بدیشان گفت ای افعیزادگان که شما را اعلام کرد که از غضب آینده بگریزید؟ (۳۱)
لوقا فریسیون را زاهدنمایانی سالوس و خودپسند توصیف کرده است. (۳۲)
در زمان عیسی، حاخامهای فریسی مدعیان تولیت انحصاری دانش دینی بودند و عیسی را میآزمودند که آیا بهراستی مسیح موعود است یا پیامبر دروغین. عیسی آنان را چنین مخاطب میسازد:
وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که در ملکوت آسمان را بر مردم می بندید زیرا خود داخل آن نمی شوید… وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا خانه های بیوه زنان را می بلعید و از روی ریا نماز را طویل می کنید و از آن رو عذاب شدیدتر خواهید یافت. وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا که بر و بحر را می گردید تا مریدی پیدا کنید… وای بر شما ای راه نمایان کور که می گویید هر که به هیکل قسم خورد باکی نیست لیکن هر که به طلای هیکل قسم خورد باید وفا کند. ای نادانان و نابینایان، آیا کدام افضل است؟ طلا یا هیکلی که طلا را مقدس می سازد؟… وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که نعناع و ثبت و زیره را عشر می دهید و اعظم احکام شریعت یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کرده اید… ای فریسی کور، اول درون پیاله و بشقاب را طاهر ساز تا بیرونش نیز ظاهر شود. وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که چون قبور سفید شده می باشید که از بیرون نیکو می نماید لیکن درون آنها از استخوان های مردگان و سایر نجاسات پر است. شما نیز در ظاهر به مردم عادل می نمایید لیکن باطن تان از ریاکاری و شرارت پر است. (۳۳)
در جای دیگر، فریسیون و صدوقیون نزد عیسی میروند و از او آیتی آسمانی میخواهند. عیسی چنین میگوید: «فرقه شریر زناکار آیتی میطلبند و آیتی به ایشان عطا نخواهد شد.» آنگاه، عیسی شاگردانش را به پرهیز از فریسیون و صدوقیون توصیه میکند (۳۴). عیسی، همچون یحیی تعمیددهنده، آنان را «مارزادگان و افعیزادگان» و «سنگسارکننده پیامبران» میخواند و مسئولیت قتل انبیاء را از هابیل تا زکریا، به ایشان و تبارشان نسبت میدهد:
الحال انبیا و حکما و کاتبان نزد شما میفرستم و بعضی را خواهید کشت و به دار خواهید کشید و بعضی را در کنایس خود تازیانه زده از شهر به شهر خواهید راند. تا همه خونهای صادقان که بر روی زمین ریخته شد بر شما وارد آید. از خون هابیل صدیق تا خون زکریا بن برحیا که او را در میان هیکل و مذبح کشتید. (۳۵)
مرقس سلطهی خفقانبار و خونین الیگارشی حاخامی را در نیمهی دوم سده اول میلادی چنین توصیف کرده است:
چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید، مضطرب مشوید… شما را به شوراها [سنهدرین] خواهند سپرد و در کنیسهها تازیانه خواهند زد… آنگاه برادر برادر را و پدر فرزند را به هلاکت خواهد سپرد و فرزندان بر والدین خود برخاسته ایشان را به قتل خواهند رساند… و تمام خلق به جهت اسم من شما ار دشمن خواهند داشت. (۳۶)
طبق روایات اناجیل چهارگانه، عیسی را پس از دستگیری برای محاکمه به محل اجلاس «شورای عالی سنهدرین» میبرند:
و عیسی را نزد رئیس کهنه بردند. و جمیع روسای کاهنان و مشایخ و کاتبان بر او جمع گردیدند. و پطرس [از حواریون عیسی] از دور در عقب او میآمد تا به خانه رئیس کهنه درآمده با ملازمان بنشست و نزدیک آتش خود را گرم مینمود. و روسای کهنه و جمیع اهل شورا در جستجوی شهادت بر عیسی بودند تا او را بکشند و هیچ نیافتند. زیرا که هر چند بسیاری بر وی شهادت دروغ میدادند، اما شهادتهای ایشان موافق نشد… پس رئیس کهنه از آن میان برخاسته از عیسی پرسیده گفت هیچ جواب نمیدهی… آنگاه رئیس کهنه جامه خود را چاک زده گفت دیگر چه حاجت به شاهدان داریم؟ کفر او را شنیدید! چه مصلحت میدانید؟ پس همه بر او حکم کردند که مستوجب قتل است. و بعضی شروع نمودند به آب دهان بر وی انداختن و روی او را پوشانیده میزدند و میگفتند نبوت کن. و ملازمان او را میزدند. (۳۷)
در روایات اناجیل، محل اجلاس «شورای سنهدرین» در «خانه رئیس کهنه» و زمان آن شب ذکر شده است. دایرةالمعارف یهود مینویسد این شورا در محل «معبد سلیمان» تشکیل جلسه میداد و جلسات آن هیچگاه در شب تشکیل نمیشد (۳۸). روشن است که بهخاطر اهمیت ماجرا و ضرورت محاکمه سریع عیسی این جلسه میتوانست شبانه و در کاخ رئیس شورا نیز تشکیل شود.
«شورای سنهدرین» حکم قتل عیسی را صادر میکند و برای دریافت مجوز اجرا او را به نزد پونتیوس پیلیت (پیلاطس) (۳۹)، فرماندار رومی یهودیه و سامریه (۲۶-۳۶میلادی)، میبرند. این در زمانی است که به دلیل رفتار خشن یهودیان، رومیها اختیارات ایشان را در اجرای احکام اعدام محدود کردهاند. اعضای شورا برای اقناع پیلیت به دروغ ادعا میکنند که عیسی خود را «شاه یهود» خوانده است. پیلیت تمایلی به مصلوب کردن عیسی ندارد و حتی تصمیم به آزادی وی میگیرد.
یهودیان فریاد برآورده میگفتند اگر این شخص را رها کنی دوست قیصر نیستی؛ هرکه خود را پادشاه سازد برخلاف قیصر سخن گوید… (۴۰) او را مصلوب کن! (۴۱)
رفتار پیلیت با کاهنان و حاخامهای یهودی تا حدودی استهزاآمیز است:
پیلاطس… به یهودیان گفت اینک پادشاه شما! ایشان فریاد زدند او را بر دار، بر دار، صلیبش کن. پیلاطس به ایشان گفت آیا پادشاه شما را مصلوب کنم؟ روسای کهنه جواب دادند که غیر از قیصر پادشاهی نداریم. آنگاه او را به ایشان تسلیم کرد تا مصلوب شود. (۴۲)
۳۳ سال پس از ماجرای عیسی مسیح، انقلابی بزرگ در سراسر سرزمین فلسطین شعلهور شد که هفت سال (۶۶-۷۳میلادی) تداوم یافت. تاریخنگاری جدید یهود این شورش را بخشی از «تاریخ مردم یهود» وانمود میکند (۴۳). چنین تعبیری سخت نارواست. در آن دوران، چنانکه گفتیم، نه از واحدی قومی به نام «یهودیان» میتوان سخن گفت و نه از هویّتی دینی به نام «یهودیت». بهعلاوه، عامل اصلی این شورش ستمی بود که الیگارشی یهودی و همدستان رومیشان بر مردم زیرسلطه خود روا میداشتند و آماج این شورش نیز همینان بودند. انفجار سده اول میلادی پیامد حکومت خونین هیرود، خاندان هیرود و کاهنان و حاخامهای یهودی بود.
دایرةالمعارف یهود این شورش را «جنبش ناسیونالیستی یهود» میخواند. (۴۴) این تعبیر نیز نادرست است. انقلاب سالهای ۶۶-۷۳ را نه «یهودی» میتوان دانست نه «ناسیونالیستی». به عکس، مردم شورشی، پیش از دوران حکومت نرون، امپراتور روم را پناهگاهی برای تظلم خویش میشناختند. پیشتر دیدیم که در جریان قتل عام زوار بیت المقدس به وسیله آرخلائوس، پسر بزرگ هیرود، مردم به امپراتور شکایت بردند و این فشار منجر به عزل و تبعید آرخلائوس یهودی شد. پونتیوس پیلیت نیز همین سرنوشت را یافت. او در سال ۳۶ میلادی، شش سال پس از عیسی مسیح، به اجتماع مردم سامریه حمله برد و کشتاری بزرگ کرد. مردم نزد ویتلیوس (۴۵)، حکمران سوریه، و تیبریوس (۴۶)، امپراتور روم، شکایت بردند و این تظلم منجر به برکناری پیلیت شد. (۴۷)
انقلاب سالهای ۶۶-۷۳ میلادی در زمان نرون (۴۸)، امپراتور روم، آغاز شد و پس از مرگ او (۶۸میلادی) به دستور تیتوس فلاویوس وسپاسین (۴۹)، امپراتور بعدی، طی جنگهای خونین و طولانی بیرحمانه سرکوب شد. سهم الیگارشی یهودی در این سرکوب شایسته پژوهش جدی است.
خاستگاه و کانون اصلی این انقلاب منطقه جلیل، موطن عیسی مسیح بود. مردم شورشی به نام زیلوت ها (۵۰) (غیرتمندان) شهرت یافتند. این نام از کلام معروف ایلیاء نبی (الیاس) گرفته شده که، در مکالمه با خداوند، خود را دارای «غیرت عظیم» برای احیاء پرستش خدای یگانه، «رب الجنود» خواند. (۵۱) چنانکه دیدیم، ییهو بن نمشی نیز زمانی که جندب رکابی را به عرابه خویش سوار کرد و رهسپار کشتار خاندان عمری و داوودی و تخریب معابد بعل شد، به او چنین گفت: «همراه من بیا و غیرتی را که برای خداوند دارم ببین.» (۵۲) فرهنگ وبستر «زیلوت ها» را «گروهی متعصب» میخواند که هم علیه امپراتوری روم و هم علیه «سایر یهودیان» شوریدند. (۵۳) این شورش یک گروه و فرقه نبود؛ انقلابی همگانی و گسترده بود که هفت سال تداوم یافت و شعلههای آن در سده دوم میلادی نیز سربرکشید.
در جریان این انقلاب، به سال ۷۰ میلادی شهر بیت المقدس به تصرف مردم درآمد و جنگی سخت میان الیگارشی یهودی و رومیها از یکسو و مردم شورشی از سوی دیگر درگرفت. پیشتر گفتیم که کاهنان و حاخامهای یهودی، چون انانیاس بن ندبئوس، حتی مستقل از رومیها به تشکیل ارتشهای مزدور خصوصی دست زدند و به جنگ با مردم پرداختند. در جریان این جنگ بود که شمعون بن جمالیل اول، رئیس «شورای سنهدرین» به قتل رسید، کاخ انانیاس و آگریپای دوم، شاه یهود، به آتش کشیده شد و سرانجام در کوران این ستیز خونین بود که «معبد سلیمان» آتش گرفت و سوخت. جوزفوس فلاویوس، مورخ یهودی و راوی حوادث آن زمان، آتشسوزی و از میان رفتن «معبد سلیمان» را کاملاً تصادفی میداند. به گزارش او، شهر به اشغال رومیها درآمد و جنگ خیابانی و خانه به خانه سرانجام به معبد کشیده شد که سنگر اصلی مردم شورشی بود. بدینسان، تصادفاً معبد آتش گرفت و سوخت. (۵۴)
تاریخنگاری یهود حادثه تخریب «معبد سلیمان» در سال ۷۰ میلادی را به نقطه عطف دیگری در «تاریخ قوم یهود» بدل ساخته و آن را سرآغاز «تبعید دوم» یهودیان میشمرد. دوران پس از این حادثه، «دیاسپورا» (۵۵) (دوران تبعید، پراکندگی و آوارگی) نام میگیرد و دورانی است که تا به امروز تداوم دارد. این سومین نقطه عطف در تاریخ «قوم یهود» است. دو نقطه عطف پیشین «گم شدن اسباط دهگانه» و «تبعید بابل» اند. این نیز، چون دو حادثه پیشین، دروغی بزرگ و جعلی آشکار است.
چنانکه دیدیم، یهودیان از سالها پیش در ایران و بینالنهرین، ارمنستان و اسکندریه پراکنده شدند. در زمان انقلاب سالهای ۶۶ -۷۳ میلادی آنان همه جمعیت سرزمین فلسطین را تشکیل نمیدادند. پدیدهای بهنام «قوم یهود»، که در این زمان تنها شاخص آن استقرار اتباع زیر سلطه اشرافیت یهود در سرزمین فلسطین بود، به مرگی طبیعی مرده بود. اشرافیت رومیگرای یهودی و حتی بخش مهمی از کاهنان صدوقی در ساختار امپراتوری روم حل شده بودند. مردم آنان نیز گروه گروه به مسیحیت میگرویدند. در این زمان تنها بقایای میراث قبیله یهودا و اسطورههای آن ساختار ربانی/حاخامی فلسطین، کانونهای تاجر و صراف و ربانی مستقر در بینالنهرین و اسکندریه و اتباع فرمانبردارشان بود.
«معبد سلیمان» تخریب شد؛ ولی بهدست که؟ طبق قاعده چنین جنگهای خیابانی، لژیونهای رومی و ارتشهای خصوصی کاهنان و حاخامهای یهودی به «معبد» حمله بردند و مردم پناه گرفته در آن را به آتش و خون کشیدند. در واقع، «معبد سلیمان» به دست «یهودیان» تخریب شد.
در سال ۷۰ میلادی «یهودیان» از بیتالمقدس و فلسطین اخراج نشدند. آنان قریب به چهارصد سال پس از تخریب «معبد سلیمان» در این منطقه زیستند. و سرانجام، در فرآیندی تدریجی و طبیعی و در نیمه اول سده پنجم میلادی، مرکزیت یهودیان بطور کامل به بینالنهرین انتقال یافت. بهراستی، تاریخنگاری یهود را باید گویاترین تجلی سالوسی فریسی دانست.
انقلاب سالهای ۶۶-۷۳ میلادی پایان جنبشهای مردمی در سرزمین فلسطین نیست. در حوالی سال ۱۲۰ میلادی، بار دیگر این موج در شورشی گسترده، به رهبری فردی به نام بار کوخبا (۵۶)، شعله کشید. شورش بار کوخبا سه سال و نیم تداوم یافت و مردم مدتی شهر بیت المقدس را نیز اشغال کردند. این شورش ادامه قیام زیلوت ها بود و الیگارشی یهودی، در کنار حکمرانان رومی، هدف تهاجم مردم قرار داشتند. دایرةالمعارف یهود مینویسد: «سران یهودی به عنوان بخشی از یک پیمان نانوشته مورد حمایت دولت روم بودند». طبق این پیمان، «مقامات یهودی وظیفه جلوگیری از شورش زیلوتها را داشتند» و در مقابل رومیها امتیازات بیشتری در اختیار آنان قرار میدادند. (۵۷)
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
۱. Euangelions,Gospels
2. Matthew
3. Mark
4. Luke
5. John
6. Americana,vol.18,p.330
7. ibid,p.514
8. ibid,vol.17,p.842
9. ibid,vol.16,p.115
10. Trajan
11. Judaica,vol.10,p.11
12. ibid,p.15
13. ibid
۱۴. انجیل یوحنا، ۱۴/۱۹.
۱۵. ibid.
16. Pantira.
17. ibid,p.16.
18. Judas Iscariot
19. Kerioth
20. Iscariotic,Iscariotical
۲۱. شاید واژه فارسی «کریه» (زشت، بدمنظر) با واژه عبری «کریوت» هم ریشه باشد؟
۲۲. Judaeus
23. Americana,vol.10,p.22
24. Jew
25. Judaism
26. identity
27. Judaica,vol.10,p.12
28. O.Sidney Barr
29. Americana,vol.16,p.205
30. ibid,p.38
۳۱. انجیل متی، ۷/۳.
32. انجیل لوقا، ۹/۱۸.
33. انجیل متی، ۲۳/ ۱۳-۲۸.
34. همان مأخذ، ۱۶/ ۱-۱۲.
35. همان مأخذ، ۲۳/ ۱۳-۳۸.
36. انجیل مرقس، ۱۳/ ۷-۱۳.
37. همان مأخذ، ۱۴/ ۵۳-۶۵.
۳۸. Judaica,vol.14,pp.836-837
39. Pontius Pilate
۴۰. انجیل یوحنا، ۱۲/۱۹.
41. انجیل مرقس، ۱۵/ ۱-۱۵.
42. انجیل یوحنا، ۱۹/ ۱۵-۱۶.
43. بنگرید به:Ben-Sasson,ibid,pp.296-303
۴۴. Judaica,vol.8,p.641;vol.16,pp.948-949
45. Vitellius
46. Tiberius
47. Americana,vol.22,p.96;Judaica,vol.13,p.848
48. Nero
49. Titus Flavius Vespasian
50. Zealots
51. I have been moved by zeal for the Lord,the God of Hosts (کتاب اول پادشاهان، ۱۹/ ۱۰، ۱۴) .
۵۲. کتاب دوم پادشاهان، ۱۶/۱۰.
۵۳. Webster’s Third New International Dictionary,1986,p.2657
54. Judaica,vol.15,pp.959-960
آثار جوزفوس فلاویوس (Josephus Flavius حوالی ۳۸-۱۰۰م.) مورّخ یهودی، از مهمترین منابع حوادث سده اول میلادی و نیز تاریخ کهن یهودیان بهشمار میرود. مجموعه کامل آثار جوزفوس در سال ۱۹۶۹ با ترجمه ویستون (W.Whiston) بهزبان انگلیسی منتشر شده است.
۵۵. Diaspora
56. Bar Kokhba
57. ibid,vol.8,p.648
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۱، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم ۱۳۹۰.
انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت
واریز كمک نقدی برای حمایت از اندیشكده |
انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت ، انقلاب مسیحیت