جریان‌شناسی آثار گیرمو دل تورو افسر وفادار یهود در جنگ نرم

جریان‌شناسی آثار گیرمو دل تورو؛ افسر وفادار یهود در جنگ نرم

گیرمو دل تورو (Guillermo Del Toro)، فیلم‌ساز مشهور مکزیکی است که تا به حال سه بار برنده جایزه‌ی اسکار و سه بار هم موفق به دریافت جایزه‌ی بفتا شده است. می‌توان گفت دل تورو معروف‌ترین کارگردان فانتزی‌ساز از نوع وحشت در هالیوود است.

گیِرمو دِل تورو برای ساخت اولین فیلمش چهار سال به این در و آن در زد تا بالأخره توانست به حرفه‌ی فیلم‌سازی وارد شود. دل تورو در مصاحبه با اِل رِی نتوورک (El Rey Network) اذعان داشت که میمیک / تقلید (Mimic – 1997) به‌عنوان دومین فیلمش، آن‌طور که می‌خواست ساخته نشده است و با دخالت‌های زیادی از طرف کمپانی، اثر نامطلوب درآمده است.

جریان‌شناسی آثار گیرمو دل تورو

در این یادداشت با توجه به آثار سینمایی و سریالی دل‌تورو، سعی داریم جهان تفکری و فلسفی دل‌تورو را کشف کنیم؛ می‌توان گفت امروزه به‌دلیل تأثیر جهانی سینما، کارگردان‌های صاحب تفکر، فیلسوفان جدید به‌حساب می‌آیند و جریان‌شناسی آثار این افراد به فهم بهتر آثار وی، به حل شدن مسائلی همچون تأثیر ایدئولوژی‌ها در هنر و همچنین شناخت سینمای دینی هالیوود کمک شایانی می‌کند.

دل‌تورو در مصاحبه‌ای که با شبکه اِل ری داشت، گفت: چند برابر مطالبی که به فیلم درآمده، در طراحی‌های مکتوبم درج شده و چند برابر بیشتر از آن، به ذهنم القاء می‌شود! در واقع، هر هنرمندی تحت تعلیم و نوعی وحی است، حال این‌که ریشه‌ی وحی، شیطانی بوده یا الهی، با بررسی و تحلیل اثر کشف می‌شود.

دستنویس و طراحی هیولاهای گیرمو دل تورو 1

دفتر یادداشت و طراحی‌های دل‌تورو

دل‌تورو در تولید فیلم‌های زیادی مشارکت داشته است و ما صرفاً به فیلم‌هایی که خودش مستقیماً آن را ساخته است، می‌پردازیم.

فیلم میمیک (تقلید) به دلیل برائت دل‌تورو از این فیلم در یادداشت مورد بررسی قرار نگرفته است. به‌نظر می‌رسد فیلم «حاشیه اقیانوس آرام» هم هدفی جز اثبات عِرق آمریکا‌پرستانه‌ی این فیلم‌ساز مکزیکی، نداشته است. (در یادداشتی دیگر نیز به‌صورت مستقل به جریان‌شناسی آثار انیمیشنی خواهیم پرداخت.)

بنابراین، در این یادداشت به استخراج اِلِمان‌ها از آثار زیر و جمع‌بندی تفکر گیرمو دل تورو به‌مثابه یک نظام فکری، خواهیم پرداخت (برای مطالعه‌ی نقد کامل هر اثر روی آن کلیک کنید):

کرونوس (به‌زودی)
ستون فقرات شیطان (به‌زودی)
لبه‌ی تیغ ۲ (به‌زودی)
پسر جهنمی ۱ و ۲
هزارتوی پن
قله‌ای به رنگ خون یا قله‌ی سرخ (به‌زودی)
شکل آب
کوچه‌ی کابوس (به‌زودی)
سریال دگردیسی (به‌زودی)
مینی سریال قفسه‌ی عجایب (به‌زودی)

دستنویس و طراحی هیولاهای گیرمو دل تورو 2

دستنویس و طراحی هیولاهای گیرمو دل تورو 3

بخشی از طرح‌های دل‌تورو که در کتابی مستقل چاپ شده است. تمام هیولاهای دل‌تورو ابتدا در ذهن وی القاء شده و سپس در رژیم رسانه‌ای من و شما به اسم سرگرمی قرار می‌گیرد.

هدف این یادداشت جمع‌بندی است و الزاماً به تمام فیلم‌ها اشاره‌ی کاملی نمی‌شود؛ لذا بهتر است برای آشنایی دقیق‌تر با دل‌تورو، پس از مطالعه‌ی این یادداشت، نقدهای تفصیلی هر اثر را ملاحظه کنید.

در بحث جریان‌شناسی آثار باید دقت کنیم که هنر عرصه‌ی ناخودآگاهی است، و لازم نیست هنرمند در مصاحبه‌ها تمام مطالبی که از فیلم به‌صورت روشمند استخراج می‌شود را تأیید کند. حتی ممکن است فیلم‌ساز در مصاحبه به دلایل مختلف سیاسی یا شخصی، اثر خود را طوری معرفی کند که اصلاً با پیام‌های اثر هماهنگ نیست. به همین علت شناخت افکار دل‌تورو از آثارش به معنی شناخت جهان تفکّریِ وی و نَقب زدن به عرصه‌ی ناخودآگاه است و این یعنی شناخت جنبه‌هایی از شخصیت فیلم‌ساز که شاید خودش هم به‌صورت خودآگاه از آن مطلع نباشد.

دفتر یادداشت گیرمو دل تورو

دست‌نویس‌ها و طراحی‌های دل‌تورو

۱. متافیزیک واقعیت دارد

متافیزیک معانی مختلفی دارد، اما معمولاً به معنی جهان فرامادی، ماورائی و غیبی به کار می‌رود. در آثار دل‌تورو، متافیزیک نقش مهمی دارد و معمولاً درام فیلم پیرامون جدال بین نیروهای غیبی با انسان‌های کره خاکی است. در فیلم کرونوس، داستان فیلم درباره‌ی عیسی است که قرار است همچون خدای مسیحی بمیرد و دوباره زنده شود؛ انسان‌ها نیز بر اثر عنایت یک سوسک/خدا به جاودانگی می‌رسند و البته به قیمت خون‌خوار شدن و تبدیل شدن به یک وَمپایِر!

در هزارتوی پن، اوفلیا با یک موجود غیبی که نمایانگر خدایان یا شیاطین اسطوره‌ای است، پیوند دوستی برقرار کرده و با کمک پن یا فاون، به رستگاری و تثلیث اسطوره‌ای، نائل می‌شود. در شکل آب هم تقریباً همین داستان در قالب دیگری، تکرار می‌شود.

ماوراء ماده و موجودات غیبی دغدغه‌ی دل‌تورو است، تا جایی که در پسر جهنمی، پسر شیطان منجی جهان می‌شود و انسان‌ها امیدی جز زاده‌ی شیطان، ندارند!

ماوراء ماده و موجودات غیبی در فیلمهای گیرمو دل تورو

دل‌تورو در آثار دیگرش از جمله سریال دگردیسی و مینی سریال قفسه عجایب هم ورود شیاطین و موجودات ماورایی به این جهان را به تصویر کشیده و دریچه‌های جهان شیاطین در این آثار سریالی به این جهان باز می‌شود. مثلاً قسمت اول مینی سریال قفسه‌های مرگ در مورد ظهور شیطانی شبیه کثولو، خدا/شیطان اسطوره‌ای لاوکرفت است.

به‌صورت کلی جهان‌های موازی یا غیبی در آثار دل‌تورو، دو ویژگی مهم دارد. اول این‌که این جهان کاملاً ملموس و این‌جهانی است، یعنی دل‌تورو زندگی دنیوی انسان‌ها را در پیوند با ماوراء ماده می‌داند و به نوعی متافیزیک را فیزیکی می‌کند.

این‌که شیاطین مختلف در آثار دل‌تورو، به‌جز چهره‌ی عجیب و غریب یا رنگ پوست ویژه، تفاوت دیگری با انسان‌ها ندارند، یعنی دل‌تورو علاوه بر این‌که ماوراء ماده را واقعی می‌داند، آن را این‌دنیایی، مادی و به تعبیری سکولار و خالی از قداست معرفی می‌کند.

موجودات عجیب در فیلمهای گیرمو دل تورو

از طرفی هر وقت اتصال بین عالم پایین و بالا برقرار می‌شود، شاهد نزول شیاطین، احضار ارواح خبیثه یا قدرت گرفتن خدایان هستیم که اشاره به جهان موازی شیطانی دارد.

۲. جهان موازی شیطانی در آثار دل‌تورو

بدون استثناء، تمام آثار گیرمو دل تورو در ترسیمِ جهان‌های ماورائی، تک‌بُعدی عمل می‌کند. یعنی هر وقت غیب را به تصویر می‌کشد، پسر شیطان (در پسر جهنمی) ، خدای آبزی (در شکل آب)، تاروت (در کوچه کابوس)، شیطان شاخ‌دار (در هزارتوی پن) خون‌آشام‌ها (در سریال دگردیسی، کرونوس و لبه تیغ) موجودات موذی و ضد انسان (در پسرجهنمی، مینی‌سریال قفسه عجایب و…) تمام ماوراء ماده را پر کرده‌اند و خبری از موجودات الهی، فرشتگان، قدیسان، اولیاء خدا و… نیست!

شیاطین در فیلمهای گیرمو دل تورو

این نگاه تیره به ماوراء ماده که در غالب آثار پرطرفدار هالیوود مثل سریال استرنجر تینگز (Stranger Things) جریان دارد، متأثر از نگاه کابالیستی به جهان است. در ادیان الهی، موجودات شیطان‌صفت در جهان ظاهر و باطن وجود دارند، اما موجودات الهی در کل جهان بسط ید بیشتری داشته و اتفاقاً دست بالا در مبارزات، همیشه با طرف خیر است. بماند که همان شیاطین هم مخلوق خداوند بوده و هر چه دارند را از وجود بی‌نهایت او دریافت می‌کنند و از خودشان چیزی ندارند.

اما در آثار جدید یا به تعبیری ترانس مدرنِ هالیوودی (از جمله فیلم‌های دل‌تورو) جهان ماوراء ماده مملوّ از شیاطین است و اصلاً خدایی وجود ندارد که بخواهد فرشته داشته باشد!

این نگاه سیاه به هستی و ماوراء ماده اصالت و استقلال را به شیاطین داده و اگر هم احیاناً در آثاری مثل انیمه‌ی کیمیاگر تمام‌فلزی، خدا نشان داده شود، آن خدا هم بیشتر از خیر و رحمتش، جنبه‌ی شَرور و سیاهش در جهان جریان دارد!

در هستی‌شناسی کابالیستی و متأثر از اساطیر یهودی/ماسونی، دغدغه‌ی کابالیست رسیدن به قدرت‌های مادی به‌واسطه‌ی اتصال به شیاطین جنّی است. لذا در کتاب‌های مختلف این جریان، شاهد اوراد و تصویرگری‌های مختلف از شیاطین جهت احضار آن‌ها هستیم.
(Aleister Crowley’s, Illustrated Goetia: sexuaL Evocation, p9.)

اتصال انسان و شیطان در فیلمهای گیرمو دل تورو 1

اتصال انسان و شیطان در فیلمهای گیرمو دل تورو 2

اتصال انسان و شیطان در فیلمهای گیرمو دل تورو 3

اتصال انسان با موجودات شیطانی از دغدغه‌های همیشگی دل‌تورو است!

به نظر می‌رسد دل‌تورو و امثال او، همین نگاه را به جهان دارند و ماوراء ماده را جهان شیاطین می‌پندارند. طبیعی است که همین عقیده بعداً منجر به کُرنش و تواضع در مقابل شیاطین شده و هزارتوی پن، شکل آب، پسر جهنمی، کرونوس و قفسه‌ی عجایب علناً مروّج شیطان‌پرستی شوند.

پس درواقع نگاه هستی‌شناختی کابالیستی است که منجر به ترویج پرستش شیطان می‌شود؛ چرا که در جهانی که شیاطین تنها منبع قدرت شناخته می‌شوند، طبیعی است که انسان‌ها برای رهایی از رنج و رسیدن به قدرت بایستی به همین موجودات پلید رجوع کنند؛ چنان‌که در سکانس پایانی فیلم برنده‌ی اُسکارِ شکل آب، شاهد به اتحاد رسیدن شخصیت اصلی فیلم با یک شیطان/خدای آبزی، هستیم.

۳. سمپاتی با شرّ و شیطان

در آثار گیرمو دل تورو، قهرمان فیلم کسی است که یا خودش یکی از شیاطین است، یا پیوندی با شیاطین پیدا می‌کند. در پسر جهنمی، منجی جهان پسر شیطان است، در کرونوس، عیسی در رستاخیزش تبدیل به یک خون‌آشام می‌شود، یا در ستون فقرات شیطان، یک روح سرگردان با چهره‌ای کریه و ترسناک، به انسان‌ها کمک می‌کند. در آثار دیگری مثل شکل آب و هزارتوی پن هم شاهد ارتباط شخصیت اصلی داستان با شیاطین و رسیدن به رستگاری به مدد شیاطین، هستیم.

روح سرگردان در فیلمهای گیرمو دل تورو

ارواح سرگردان در فیلمهای گیرمو دل تورو

ارواح سرگردان در فیلم قله‌ی سرخ. همین مضمون در ستون فقرات شیطان هم تکرار می‌شود. جالب توجه است که در واقعیت چیزی به نام روح سرگردان وجود ندارد و تمامی موجودات ماورائی که احیاناً به آزار و اذیت مشغول هستند، از جنیان می‌باشند‌!

البته در بعضی از فیلم‌ها مثل لبه‌ی تیغ، دگردیسی یا کوچه‌ی کابوس، هرچند شیاطین دست برتر را دارند، اما انسان‌ها سعی بر حلّ مسأله داشته و قهرمان در این آثار، انسان‌پرستانه و اومانیستی پرداخت شده است.

نکته‌ی جالب توجه در بعضی از آثار دل‌تورو آن است که بعضی انسان‌ها از شرّ انسان‌های دیگر، بایستی به شیاطین پناه ببرند. در پسر جهنمی مردم از ترس انسان‌های شیطان‌صفت به پسر شیطان پناه می‌برند! در هزارتوی پن اوفلیا برای فرار از فاشیسم، به پن که یک شیطان شاخ‌قوچی است، پناه می‌برد و در دگردیسی هم به مدد باستانی‌های انسان‌خوار باید جلوی ارباب بایستیم.

پن شیطان شاخدار گیرمو دل تورو

تصویر نقاشی از پن، شیطان شاخدار، که همچون یک پدر حامی اوفلیا است!

پس دل‌تورو علاوه بر نگاه فلسفی در مورد هستی، تجویز عملی هم می‌کند؛ یعنی هم جهان را به مخاطب آن‌طوری که می‌خواهد معرفی می‌کند و هم طبق این نگاه به هستی، نسخه‌ی شیطان‌پرستانه‌ای را برای رسیدن به سعادت، تجویز می‌کند.

۴. ضدیّت با مسیحیت

این‌که جهانِ تفکریِ فیلم‌های دل‌تورو، بر اساس شیطان‌گرایی بنا شده است، خود به خود رویکرد ضد دینی این آثار را معین می‌کند. اما دل‌تورو در آثار متعددی مستقیماً به نقد مسیحیت پرداخته است.

در کرونوس که اولین فیلم وی است، شخصی به‌نام عیسی (که تمثیلی از خدای انسان‌گونه‌ی مسیحی است) همچون خدای مسیحیان کشته شده و البته به مدد یک سوسک، زنده می‌شود! بازنمایی هجوگونه‌ای از قصّه‌ی کشته‌شدن خدای مسیحیان پای صلیب و زنده‌شدنش توسط روح‌القدس یا خدای پدر طبق اساطیر مسیحی.

سوسک خدا در اساطیر مصری و آثار گیرمو دل تورو

سوسک خدا در اساطیر مصری و فیلم گیرمو دل تورو

دل‌تورو یک سوسک را با تکیه بر اساطیر مصری، به‌عنوان خدا می‌پذیرد، اما عیسی مسیح را خیر!

در پسر جهنمی هرچند صلیب یادآور محبت پروفسور به پسر شیطان است، اما عملاً این صلیب هیچ تأثیر واقعی ندارد و برخلاف نگاه همراه با تقدّس مسیحیان به صلیب، این شیء نمی‌تواند شیاطین را دور کند.

در ستون فقرات شیطان هم صلیب بار اضافه‌ای بر دوش انسان‌هاست که هیچ فایده‌ای برای مردم ندارد. در سکانس‌های مختلفی از سریال دگردیسی هم شاهد حضور نمادهای مسیحی بی‌خاصیت و دعاهایی که هیچ‌وقت پاسخ داده نمی‌شوند، هستیم.

تمسخر عیسی مسیح و مسیحیت در آثار گیرمو دل تورو

در «ستون فقرات شیطان» بیان می‌شود که عیسی مسیح مُرده و مجسمه‌اش سنگینی می‌کند؛ اما روح سانتی (کودکی که مرده) زنده در میان بچه‌ها است! گویا مسیح خرافه‌ای بیش نیست!!

این‌که فیلمی به نقد آیین اسطوره‌زده‌ی مسیحیت بپردازد، اتفاق خوبی است، اما متاسفانه آثار گیرمو دل تورو جایگزین مناسبی ارائه نداده و نقد مسیحیت در آثار وی همیشه همراه با ترویج شیطان‌گرایی است. از طرفی در بعضی آثار هم اساساً وجود خداوند، ارتباط قلبی انسان با خدا، ارزش نهادهای دینی و قداست انسان‌های الهی مورد وهن قرار می‌گیرد که نشان از بی‌انصافی دل‌تورو در نقد ادیان دارد.

بله، هر عاقلی در مواجهه با مسیحیت، این آیین را مملو از بافته‌های ضد عقل و اسطوره‌ای می‌یابد، اما دل‌تورو با نقد مسیحیت ذهن مخاطب را به‌طور کلی از خداپرستی دور کرده و پرستش شیطان را پیشنهاد می‌کند. درواقع دل‌تورو دوگانه‌ی «یا مسیحیت یا شیطان‌گرایی»! را برای مخاطب ترسیم می‌کند که از اساس دوگانه‌ی باطلی است و دین الهی اسلام و تسلیم در برابر حق، به‌صورت کلی در آثار وی سانسور شده است.

جالب توجه است که در آثار دل‌تورو، منتقد سفت و سخت مسیحیت، یهودیان مظلوم! بوده و فاشیسم و نازیسم هم ریشه‌ی شیاطین به حساب می‌آیند! هزارتوی پن در مورد فاشیست‌های اسپانیایی و ضد انسان است و راه چاره هم پناه بردن به پن، در پسر جهنمی اولین کسانی که می‌خواهند شیطان را احضار کنند، نازی‌ها هستند و در دگردیسی هم نازی‌ها همکار ارباب بوده و یکی از شخصیت‌های مثبت و به‌نوعی مغز متفکّر فیلم، یهودی است. پس دل‌تورو علی‌رغم نقد ادیان، جرأت نقد یهودیت را نداشته و مثل باقیِ بردگانِ هالیوودی، بخشی از پروپاگاندای یهودسِتای امریکایی شده است.

احضار شیاطین توسط راسپوتین در فیلم پسر جهنمی هل بوی

راسپوتین کشیش روسی که در همکاری با نازی‌ها، در صدد احضار شیاطین از جهان موازی است!

یهودیان در فیلمهای گیرمو دل تورو

مظلومیت یهودیان در سریال گیرمو دل تورو

اشاره به هولوکاست و مظلومیت یهودیان در برابر نازی‌های دیوصفت در سریال دگردیسی!

۵. آخرالزمان در آثار دل‌تورو

پرداختن به آخرالزمان در هالیوود بسیار پُر رنگ است، گویا غرب می‌خواهد آینده‌نگری خاصی را در مردم جهان ایجاد کند و پیش از ظهور منجی، اذهان را نسبت به اتفاقات آخرالزمانی مسموم سازد. دل‌تورو هم از این قافله عقب نمانده و در آثار مختلفی به مسأله‌ی آخرالزمان پرداخته است.

داستان سریال دگردیسی پیرامون آخرالزمان و ظهور شیطانی خون‌خوار به‌نام ارباب است که با نابودی زمین توسط بمب‌های هسته‌ای خاتمه می‌یابد. در پسر جهنمی هم شیاطین ماورائی در حال مرئی شدن هستند که پسر شیطان مانع ظهور این موجودات می‌شود.

احضار شیاطین در آخرالزمان در سریال دگردیسی ساخته گیرمو دل تورو

آخرالزمان در سریال دگردیسی چیزی جز احضار شیاطین در زمین برای آزار و اذیت مردم نیست!

این نگاه به آخرالزمان متکی بر همان جهان‌بینی کابالیستی است، وقتی خدایی وجود ندارد و قدرت دست شیاطین است، طبیعی است که آخرالزمان هم محل عرض‌اندام همین جک و جونورهای جنّی باشد. این نگاه تیره و ناامیدانه به آخرالزمان در آثاری همچون تل‌ماسه، انیمه‌ی اتک آن تایتان و انیمیشن آبشار جاذبه هم دیده می‌شود.

برخلاف نگاه ادیان ابراهیمی که ظهور منجی را اوج تمدن بشری دانسته و آسوده‌ترین زیست دنیوی را زندگی در جهان پساآخرالزمان می‌داند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

گیرمو دل تورو از معدود کارگردان‌هایی است که سه اسکار گرفته و تقریباً تمام فیلم‌هایش فروش خوبی داشته است. دل‌تورو با ترسیم جهانی پُر از عجایب، خداوند متعال را از جهانِ آثارش حذف کرده و به‌جای خدا ملجأ انسان‌ها را شیاطین معرفی می‌کند. طبیعتاً در فیلم‌های او انواع و اقسام روابط نامشروع، مصرف نوشیدنی‌های نجس، رقص و به‌صورت کلی سبک زندگی غربی از جهت عملی محوریّت دارد. دل‌تورو ماوراء را مادی کرده و با ترسیم متافیزیکی ترسناک و سیاه، انسان‌ها را در بخشی از آثار خود از ماوراء بیزار کرده و در آثار دیگر نیز تنها راه بقاء را التجاء به همین موجودات تاریک معرفی می‌کند.

در مجموع می‌توان گفت دل‌تورو کارگردانی مؤلّف و صاحب تفکر است، تفکری خطرناک که البته همان چیزی است که دار و دسته‌ی هالیوود آن را برای انسان‌های عصر جدید، لازم می‌دانند. چرا که امروز در پسامدرنیته، بشریّت بیش از پیش نیاز معنوی خود را احساس می‌کند و به همین دلیل شاهد انفجار فرقه‌ها و ادیان نوظهور خصوصاً در کشورهای غربی، هستیم.

در آثار مختلفی از جمله هری پاتر، ونزدی، انیمه شبدر سیاه و…، قدرت مساوی با جادو قرار داده شده و این‌طور القاء می‌شود که جادوگر یعنی انسان کامل و اگر کسی سراغ جادو یا ارتباط با شیاطین نرود، طبیعتاً به کمال معنوی هم نخواهد رسید.

دل‌تورو هم در همین پازل قرار داشته و اگر پائولو کوئلیو یا جی کی رولینگ با نوشتن رُمان قصد ترویج ادیان شیطانی را دارند، دل‌تورو به‌خوبی توانسته در سینما این برنامه‌ی نامیمون را جلو ببرد. در قسمت بعدی راجع به «جریان‌شناسی آثار انیمیشنی دل‌تورو» خواهیم نوشت تا ببینیم دقیقاً همین مضامین برای مخاطبین نوجوان با قالبی جدید در حال ارائه است.

اندیشکده مطالعات یهود

««« پایان »»»

رنگ‌های به‌کار رفته در یادداشت فوق:

رنگ آبی ⇐ کلمات کلیدی.
رنگ بنفش ⇐ تیترهای اصلی.
رنگ قرمز ⇐ لینک به خارج.

گیرمو دل تورو ، گیرمو دل تورو

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتا پیام رسان بله پیام رسان سروش پیام رسان روبیکا

Check Also

برتری تاریکی بر روشنایی؛ نقد انیمیشن اوریون و تاریکی

برتری تاریکی بر روشنایی؛ نقد انیمیشن اوریون و تاریکی

در انیمیشن «اوریون و تاریکی» که مخاطب کودک دارد، چون «معاد» انگار می‌شود، طبیعتاً هدف زندگی نیز زیر سؤال رفته و به همین دلیل فیلمساز در اثر پوچی را ترویج و تبلیغ می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده + 19 =