۴- تدلیس و تزویر
تدلیس از مشتقّات لغت دلس به معنای مکر و حیله بوده (۱) و از آن به پنهان کردن و پوشاندن عیب چیزی، عیب خود یا کالای خود را پنهان ساختن، فریب دادن و عوامفریبی تعبیر شده است. (۲)
تزویر نیز به معنای دروغپردازی، مکر، فریب و دورویی (نفاق) میباشد. به گواه متون دینی و تاریخی، یهودیان در کتمان حقایق؛ فریب و نیرنگ نیز ید طولایی داشته و دارند. البتّه این ویژگی هم به انحای مختلفی در زندگی اجتماعی و سیاسی قوم یهود نمود داشته است. از جعل و تحریف آیات و روایات دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام، خدعه و نیرنگ در کسب و کار تا ادعاهای واهی مظلومنمایی در طول تاریخ برای عوام فریبی جوامع مختلف و زمینهسازی برای بازگشت به سرزمین موعود و مهیّا نمودن ملّت خود و مردم جهان برای ظهور منجی!! تا پنهانکاری در اعتقادات شخصی و مذهبی جهت ایجاد فضای امن بهتر برای پیشبرد اهداف سیاسی، اقتصادی خود در عرصهی بین المللی، همگی از مصادیق روشن تدلیس و تزویر هستند.
۴-۱- کتمان حقیقت
«الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْکِتابَ يَعْرِفُونَهُ کَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَريقاً مِنْهُمْ لَيَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ (۳) گروهی که ما بر آنها کتاب فرستادیم «یهود و نصاری» حقّانیت او را به خوبی میشناسند، بدانگونه که فرزندان خود را؛ ولکن گروهی از آنان از راه عناد، حق را کتمان میکنند در صورتی که به آن علم دارند».
«أَلَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثَاقُ الْکِتَابِ أَنْ لاَ یَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا مَا فِیهِ… (۴) آیا از ایشان پیمان نگرفتهاند که دربارهی خدا جز به راستی سخن نگویند: حال آنکه آنچه در آن کتاب آمده بود، خوانده بودند.»
در آیهی زیر نیز به صورت صریح و موجز، هم به پنهانکاری (کتمان حقایق) و هم دینفروشی، آن هم در مقابل بهایی اندک، توسط اهل کتاب اشاره شده است:
«وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ (۵) و هنگامی که خدا از کسانی که (اهل کتاب) کتاب به آنها داده شده پیمان گرفت که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید، ولی آنها آن را پشت سر افکندند و به بهای کمی فروختند و چه بدمتاعی میخرند».
و در آیه ای دیگر می فرماید:
«یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۶) ای اهل کتاب (یهود ونصارا) چرا حق را با باطل مشتبه میکنید و حقیقت را پوشیده میدارید؛ درحالی که میدانید؟»
۴-۲- تحریفگری متون دینی
آنگونه که قرآن کریم از طایفهی یهود خبر داده، مردمی هستند اهل تحریف و دستاندازی در معارف و حقایق. نه خودشان و نه احدی از مردم نمیتوانند در داستانهای تاریخی به نقل یهود اعتماد کنند؛ چون هیچ پروایی از تحریف مطالب ندارند و این رسم و عادت دیرینهی یهود است که در معارف دینی، در هر لحظه به سوی سخن و عملی منحرف میشوند. (۷)
«فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ نَسُوا حَظّاً مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ… (۸) اهل کتاب – به جز اندکی از آنها – پیمانشان را شکستند، لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم.» کلمات را از معنی خود منحرف میسازند و از آن پندی که به ایشان داده شده بود، بهرهی خویش فراموش کردند…»
در آیهی دیگر نیز قرآن کریم میفرماید:
«وَ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ (۹) و یهودیانی که خوب به سخنان تو گوش میدهند تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند، آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف (دگرگون) میکنند.»
به طور کلّی تحریف تورات به دو طریق تحریف لفظی و تحریف معنوی صورت گرفته است. تحریف لفظی خود چند نوع است که عبارتند از:
– تحریف به کاستی؛
– تحریف با افزودن؛
– تحریف با تغییر یا جا به جایی کلمهها؛
– تحریف معنوی که همان توجیه، تفسیر و تأویل فاسد تورات است. (۱۰)
هرچند از دیدگاه قرآن و مفسّران اسلامی اناجیل متعدد (عهد جدید) نیز دستخوش تحریفات بوده، امّا آنها هم از فریبکاری یهود سخن گفتهاند:
کسی فهیم نیست، کسی طالب خدا نیست. همه گمراه و جمیعاً باطل گردیدهاند. نیکوکاری نیست یکی هم نی، گلوی ایشان گور گشاده است و به زبانهای خود فریب میدهند، زهر مار در زیر لب ایشان است و دهان ایشان پر از لعنت و تلخی است. پاهای ایشان برای ریختن خون شتابان است. هلاکت و پریشانی در طریقهای ایشان است و طریق سلامتی را ندانستهاند. خدا ترسی در چشمانشان نیست. (۱۱)
مباحث دینی مسلمانان نیز از دغلکاریهای یهود، مصون نمانده است. رسوخ اسرائیلیات در فرهنگ اسلامی در ابعاد گستردهای چه در حوزهی فرهنگ و چه سیاست اثرات عمیقی از خود باقی گذاشت. به طوری که اثرات آنها در طول چهارده قرن در اندیشهها و نوشتههای مختلف تفسیری، تاریخی، کلامی و فقهی باقی مانده است. (۱۲)
واژهی اسرائیلیات گرچه ظاهراً نفوذ فرهنگ یهود در تفاسیر است، لیکن مقصود ما از اسرائیلیّات مفهومی گستردهتر و فراگیرتر از این موضوع و آن عبارت است از تأثیرپذیری تفاسیر از فرهنگ یهودی و مسیحی و غلبهی رنگ این دو فرهنگ – و مانند آنها – بر تفاسیر.
امّا از آنجا که از صدر اسلام تا زمان عالمگیر شدن آن همواره یهودیان بیش از سایرین با مسلمانان معاشرت داشتند و از نظر تعداد هم بیش از همقطاران خود بودند، بدین جهت – در مقایسه با مسیحیّت و سایر فرقهها – بیشترین تأثیر را در تفاسیر (و سایر منابع اسلامی) بر جای گذاردهاند. (۱۳)
از اوّلین کسانی که در زمینهی نشر فرهنگ یهود در میان مسلمانان فعّالیت کرد، عبدالله بن سلام از احبار یهود بود که در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله اسلام آورد. وهب ابن منبه از دیگر کسانی بود که در اخبار گذشتگان دستی داشت. وی یهودی مذهب بود که اطّلاعاتی نادرست را در جامعهی اسلامی رواج داد. احادیث وهب از طریق برادرش همام در صحیح مسلم و بخاری [از منابع مهم و مورد استناد اهل تسنّن] آمده است.
کعب الاحبار از یهودیان یمن بود که بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآله به اسلام گروید و هنگامی که معاویه به فرمانروایی شام رسید، مستشار وی بود. وی دنیای حدیث را آلوده به نقلهای بیپایهی خود از کتب یهود کرد و از این راه ضربهی مهلکی بر فرهنگ اسلامی وارد کرد. او حتّی از سوی معاویه مورد تمجید فراوان واقع شد. کعب الاحبار با نفوذی که در خلیفهی دوم داشت، او را از نوشتن احادیث رسول صلیاللهعلیهوآله باز داشت. همین افراد و دیگر یهودیان نو مسلمان بودند که بسیاری از داستانهای تلمود را در احادیث اسلامی وارد نمودند و به این ترتیب آنها در شمار علم تاریخ مسلمانان در آمدند. (۱۴)
۴-۳- نشر اکاذیب
نشر اکاذیب و دروغپردازی نیز از سنخ همان تحریفگری و بدعتگذاری است. در این زمینه نیز قوم یهود برای غیر واقعی نشان دادن حقایق از متون دینی گرفته تا رخدادهای تاریخی زمانهای مختلف از حربهی دغل بازی و نیرنگ به خوبی استفاده کردهاند. تا جایی که منابع دینی خودشان نیز به این ویژگی اشاره کرده است:
«آیا انسان خد را گول زند؟ امّا شما مرا گول زدهاید و میگویید در چه چیز تو را گول زدهایم؟ در عشرها و هدایا. شما سخت ملعون شدهاید؛ زیرا که شما یعنی تمامی این امّت مرا گول زدهاید.» (۱۵)
یا اینکه از ابتدا تا انتهای کتاب «غزل غزل های سلیمان»، شامل عبارات عاشقانه و بعضاً مستهجنی است که به حضرت سلیمان علیهالسلام نسبت داده شده است. (۱۶) ویل دورانت در این زمینه میگوید:
وجود آن غزلهای عشقی در تورات خود معمّای دلربایی است! ما نمیدانیم چگونه علمای دین غافل مانده یا خود را به غفلت زدهاند و اجازه دادهاند که این غزلها با آن همه عواطف شهوانی در آن کتاب درج شود. (۱۷)
در قرآن نیز نسبت کفر و ساحری به حضرت سلیمان علیهالسلام توسط یهودیان، مطرح شده است:
«… وَ مَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَ لکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ… (۱۸) و سلیمان هرگز کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند.»
نمونهی دیگر از نسبتهای دروغ به پیامبران، موردی است که دربارهی حضرت اسحاق علیهالسلام گفته شده است، آنها گفتهاند: حضرت اسحاق علیهالسلام به دلیل پیروی و نابینایی و عدم تشخیص شکل ظاهری فرزند خود، عیسو توسط فرزند دیگرش حضرت یعقوب علیهالسلام فریب میخورد و در پایان برکت و نبوّت را اشتباهی به حضرت یعقوب علیهالسلام منتقل میکند. (۱۹)
۴-۴- تقلّب و نرخشکنی
از دیگر مصادیق تدلیس و تزویر میتوان رو راست نبودن یهودیان در معاملات تجاری و اقتصادی را نام برد.
هرگونه فریبکاری در حقّ یک یهودی گناهی بزرگ است. در حقّ یک غیر یهودی، تنها فریبکاری مستقیم ممنوع است. فریبکاری غیرمستقیم مجاز است… (۲۰)
وقتی متون مقدّس، ربا (حرامخوری) را برای دیگران (غیریهودیان) مجاز میشمرند، آیا انتظار تقلّب و نیرنگ در کسب و کار مجاز نمیباشد؟
برخی از مسیحیان نیز معتقد هستند:
یهودیان سعی خواهند کرد تا تمام فعّالیتهای اقتصادی را متوجّه همدینان خود کنند و هزار دوز و کلک مختلف سوار خواهند کرد و با رباخواری، پول کاتولیکها را به جیب خواهند زد. (۲۱)
یهودیان با حربهی نرخشکنی و جهت رسیدن به سود بیشتر و با رعایت اصل «ضرر به غیر» علاوه بر اختلال در بازار، کنترل اقتصادی معاملات تجاری را نیز در دست میگرفتند. بیشک آنها در این شیوهی بازار گرمی، از هیچ ترفند و حیلهای فروگذار نمیکردند. (۲۲)
۴-۵- انطباقپذیری با محیط
یهودیان در استفاده از شرایط و محیط، خبره و ماهرند و میتوانند اوضاع را به نفع خود تغییر دهند. انطباقپذیری به آنها فرصت میدهد تا اگر شرایط زمانه به نحوی است که میباید قوانین همرنگ شدن با جامعه را رعایت کنند، این کار را حتماً انجام دهند. یهودیان با مهارتی فراوان توانستهاند در مواقع ضروری، روی ویژگیهای قومی و دینی خود پوشش بنهند تا فرصتی مناسب برای ابراز آنها فراهم آید. (۲۳)
این خصلت آنها نیز ریشه در همان تدلیس و تزویر و کتمان حقایق دارد که پیشتر بحث شد. رهبران و خردمندان قوم یهود در سراسر تاریخ به اهمیّت و گاه نیاز به این انعطافپذیری و نرمی آگاه بوده و عقیده داشتند که:
اگر قوم اسرائیل بخواهد به حیات و بقای خود ادامه دهد، نباید از توسّل به این ویژگی دست بردارد. (۲۴)
به نظر میرسد رویهی سازش با شرایط موجود و همبستگی شدید قومی و نژادی، ارتباط غیر قابل انکاری با دوام و پایداری مردمی دارد که با وجود کمترین تعداد پیروان بین ادیان آسمانی، تاکنون علاوه بر حفظ هویّت قومی خود، توانستهاند بر ارکان سیاست و اقتصاد جهان نیز مسلّط شوند.
قدرت خیرهکنندهی یهودیان در انطباق خود با محیط، امروزه نمود و اهمیّتی بیش از پیش یافته است. امروزه یهودیان اروپای غربی و آمریکا دیگر در پی آن نیستند که مذهب و ویژگی ملّی خود را دست نخورده نگاه دارند و بر عکس، بیشتر تمایل دارند که تا آن ویژگی را از دست بدهند و به رنگ دیگر مردم آن جوامع در آیند و در این کار هم به نحو احسن موفّق شدهاند. یهودیان در انگلیس درست مثل انگلیسیها میشوند، آنها هر کجا لازم باشد، آلمانی میشوند و اگر محیط اقتضا کند، ایتالیایی خواهند شد و در فرانسه میتوانند حتّی ضدیهود هم باشند. (۲۵)
جالب اینجاست، یهودیانی که به تعصّب نژادی و دینی معروف هستند و خود را تافتهی جدابافته از دیگران میدانند، اگر شرایط ایجاب کند جهت رسیدن به منافع مادّی که ریشه در دنیاپرستی شدید آنها دارد، حاضرند به هر رنگ و لعابی و هر دین و مسلکی در آیند. مانند: مارانوها. (۲۶)
آیا این تلّون مزاج، ناشی از دورویی، نفاق و عوامفریبی ذاتی آنها نمیباشد؟ و اساساً آیا این فریبکاری و نیرنگ بازی با برگزیده بودن و برتر بودن و دیگران را حتّی آدم حساب نکردن و حیوان دانستن، در تناقض نمیباشد؟ و آیا این موارد نشانهی بیثباتی در هویّت و شخصیّت رفتاری خود قوم یهود نیست؟
۵- قساوت قلب و عهدشکنی
قرآن صراحتاً به سختتر از سنگ بودن دلهای قوم یهود اشاره فرموده است:
«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ (۲۷) پس از آن دلهای شما چون سنگ سخت گردید. حتّی سختتر از سنگ، که از سنگ، گاه جویهایی روان شود و چون شکافته شود، آب از آن بیرون جهد و گاه از ترس خدا از فراز و نشیب فرو غلتد.»
در جای دیگر، علّت سنگدلی و قساوت قلب یهود، عهدشکنی و نقض امر الهی عنوان شده است:
«فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً … (۲۸) پس به [سزای] پیمان شکستنشان لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم.»
بنابراین دلهایی که پذیرای کلام حق نیستند، لانههای شیاطین شده و وقتی شیطان فرمانروای وجود آدمی شد، انسان را به سخط و غضب الهی گرفتار میکند.
«قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذالِکَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنَازِیرَ (۲۹) بگو: آیا شما را از کسانی که موقعیت و پاداششان نزد خدا بدتر از این است، با خبر کنم؟ کسانی که خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته و مورد غضب قرار داده (مسخ کرده) و از آنها، میمونها و خوکهایی قرار داده…»
به راستی قومی که به بزرگان و پیامبران ترحّم نمیکردند، آیا نمیتوانند جواز هرگونه خشونت و سبعیّت را، آن هم بر اساس وظیفهی دینی خود، صادر کرده باشند؟!
امّا از شهرهای این امّتهایی که یهوه، خدایت، تو را به ملکیّت میدهد، هیچ ذینفس را زنده مگذار. بلکه ایشان را، یعنی حتیان و اموریان و کنعانیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را، چنان که یهوه، خدایت، تو را امر فرموده است، بالکل هلاک ساز. (۳۰)
۶- مادهگرایی
ماده گرایی (Materialism) یا گرایش به اصالت ماده به صورت بنیادین در تفکّرات یهودیگری مشاهده میشود. مادهباوری چنان در آموزههای متون یهودی رسوخ دارد که حتّی خدا را نیز، چون سایر اشیای مادی و افراد بشری یا حتّی موجودی عجیب و غریب برای خود تصوّر میکنند. خدایی که محدود به ظرفیتها و قابلیتهای نازل بشری میشود.
قوم شکایت کنان در گوش خداوند بد گفتند و خداوند این را شنیده، غضبش افروخته شد. (۳۱)
از بینی وی (خداوند) دود متصاعد شده و از دهان او آتش سوزان در آمد و اخگرها از آن افروخته گردید و او آسمانها را خم کرده و نزول فرمود و تاریکی غلیظ زیر پایش بود، بر کرّوبین سوار شده، پرواز نموده و بر بالهای باد نمایان گردید. (۳۲)
پروردگاری که به قوم بنیاسرائیل تعلّق داشته، داور میان خدایان دیگر است، فرزند دارد، مسکن دارد، رایحهها را استشمام میکند، به خواب میرود، میخندد، مسخره میکند و حتّی بدکار و فریبکار است:
«قوم خود اسرائیل را برای خود استوار ساختی تا ایشان تا به ابد قوم تو باشند تو ای یهوه خدای ایشان شدی.»
«خدا در جماعت خدا ایستاده است، در میان خدایان داوری میکند.» (۳۳)
«و روزی واقع شد که پسران خدا آمدند تا به حضور خداوند حاضر شوند شیطان نیز در میان ایشان آمد.» (۳۴)
«خدا در یهودا معروف است و نام او در اسرائیل عظیم! خیمه اوست در شالیم و مسکن او در صهیون.» (۳۵)
«و خداوند بوی خوش بویید و خداوند در دل خود گفت: بعد از این دیگر زمین را به سبب انسان لعنت نکنم؛ زیرا که خیال دل انسان از طفولیت بد است و بار دیگر همهی حیوانات را هلاک نکنم، چنانکه کردم.» (۳۶)
«ای خداوند بیدارشو! چرا خوابیدهای؟» (۳۷)
«او که بر آسمانها نشسته است میخندد. خداوند بر ایشان استهزاء میکند.» (۳۸)
«آنگاه موسی نزد خداوند برگشته، گفت: خداوند چرا بدین قوم بدی کردی؟» (۳۹)
«ای خداوند مرا فریفتی پس فریفته شدم. از من زور آورتر بودی و غالب شدی. تمامی روز مضحکه شدم و هر کس مرا استهزاء میکند… زیرا کلام خداوند، تمامی روز برای من موجب عار و استهزا گردیده است.» (۴۰)
صرفنظر از تجسّد و تجسّم ذات باری تعالی، بنیاسرائیل قومی هستند که جز در برابر لذّات و کمالات مادّی تسلیم نشدهاند و به هیچ حقیقت از حقایق ماورای حس، ایمان نمیآورند، همچنان که امروز هم همینطورند و همین خوی، باعث شده که عقل و اراده شان در تحت فرمان و انقیاد حس و ماده قرار گیرد و جز آنچه را که حس و ماده تجویز کند، جایز ندانند و به غیر آن را اراده نکنند و باز همین انقیاد در برابر حس باعث شده که هیچ سخنی را نپذیرند، مگر آنکه حس، آن را تصدیق کند و اگر دست حس به تصدیق و تکذیب آن نرسد، آن را نپذیرند، هر چند که حق باشد. (۴۱)
۷- عدم اعتقاد به معاد
تورات یکی از اصولیترین معارف دینی (معاد) را به کلّی مسکوت گذاشته و دربارهی آن هیچ سخنی نگفته است. (۴۲)
به عقیدهی محقّقان، ثوابی که در متن عهد عتیق مورد تأکید قرار گرفته و عملکنندگان به خیرات و نیکیها نسبت بدان بشارت داده شدهاند، عمدتاً ثواب دنیوی و پاداشهایی نظیر افزایش گندم و محصولات کشاورزی، رونق انگور (البتّه شراب!)، ازدیاد روغن و برکت سنّتی یهودیان یعنی سلوی میباشد. به همین ترتیب کیفر و مجازات بنیاسرائیل بر قحطی و آوارگی و بیماری و جنگ و دشمنی – ولی کاملاً ناسوتی و این جهانی – تمرکز یافته است. بنابراین در تمامی عهد عتیق حتّی یک فقره به پاداش یا کیفر اخروی به نحو صریح و روشن اختصاص ندارد و به همین جهت فرقهی بزرگ و مهمّ یهودیت یعنی صدوقیان اساساً به حشر مردگان و روز قیامت اعتقادی نداشتند. (۴۳)
۸- دنیادوستی شدید
یکی از ویژگیهای قوم یهود دلبستگی شدید آنها به دنیاست. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
«وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ (۴۴) و آنها را حریصترین مردم (حتّی حریصتر از مشرکان) بر زندگی خواهی یافت، که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود.»
بنابراین به واسطهی تعلّق آنها به دنیا، نوعی مرگگریزی نیز در بین ایشان مشاهده میشود که چند بار قرآن کریم به آن اشاره فرموده است:
«قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (۴۵) بگو ای یهودیان اگر گمان میکنید که شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید، اگر راست میگویید.»
این دلبستگی شدید به زندگی دنیوی میتواند منشأ ویژگیهای رفتاری دیگری باشد که تأثیرات مهمّی نیز در انتخاب شیوههای خاصّ اقتصادی و تأمین معاش قوم یهود در دورههای مختلف تاریخی (از زمان باستان تاکنون) از خود بر جای گذاشته است. به طور مثال میتوان از اتّخاذ روشهای مشروع و نامشروع جهت سودآوری بیشتر و تکاثر ثروت از جمله: رباخواری و رشوهخواری نام برد. یهودیان میگویند: غریب را میتوانی به سود قرض دهی، امّا برادر را به سود قرض مده. (۴۶) قرآن کریم در اینباره میفرماید:
«فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیراً (۴۷) پس به سزای ستمی که از یهودیان سر زد و به سبب آنکه [مردم را] بسیار از راه خدا باز داشتند چیزهای پاکیزهای را که بر آنان حلال شده بود حرام گردانیدیم.»
برخی از بهانهگیریهای مکرّر بنیاسرائیل مبنی بر درخواستهای حقیر و ناچیز از حضرت موسی علیهالسلام جهت تمتّع بیشتر از نعمتهای مادی نیز در دلبستگی و محدود بودن به همین دنیا، ریشه دارد.
«وَ إِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ بَآؤُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِمَا عَصَوْا وَ کَانُوا یَعْتَدُونَ (۴۸) و چون گفتید ای موسی هرگز بر یک [نوع] خوراک تاب نیاوریم از خدای خود برای ما بخواه تا از آنچه زمین میرویاند از [قبیل] سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز برای ما برویاند [موسی] گفت آیا به جای چیز بهتر خواهان چیز پستترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواستهاید برای شما [در آنجا مهیّا] ست و [داغ] خواری و ناداری بر [پیشانی] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا که آنان به نشانههای خدا کفر ورزیده بودند و پیامبران را بنا حق میکشتند این از آن روی بود که سرکشی نموده و از حد در گذرانیده بودند.»
در اینباره در منابع خود یهودیان نقل شده است که:
نانت را با شادی بخور و از شراب خویش لذّت ببر؛ زیرا آنچه تو میکنی قبلاً از جانب خدا تعیین شده به آنگونه که میل او بوده است. پیوسته لباس تمیز به تن کن و هرگز فراموش مکن که روغن معطّر بر سر خود بمالی. با زنی که دوست داری از زندگانی لذّت ببر، در تمام روزهای حیات که همه چیز بر باد است. این بهرهی تو از حیات و مالی است که برای کسب آن در زیر آفتاب سوزان کوشیدهای. آنچه دستهای تو قادر به انجام است تا زمانی که قدرت داری عمل کن؛ زیرا در آن دنیای زیرین (شئول) که در راهش قدم برمیداری نه عملی وجود دارد و نه حسابی و نه توانایی و معرفتی. (۴۹)
۹- فسادگرایی
در واقع فساد گرایی نتیجهی منطقی دنیاطلبی و غرق شدن در مادّیات است. چه در قرآن کریم و چه در متون دینی یهود مکّرراً به ارتکاب گناهان و مفسدهجویی از طرف بنیاسرائیل اشاره شده است. از منظر قرآن قوم یهود نه تنها گنهکار، که شتابکننده به سوی گناه معرفی شدهاند و شاید همین تعلّق خاطر شدید به دنیا باشد که خدای متعال در قرآن کریم دربارهی ایشان اینگونه میفرماید:
«وَ تَرَى کَثِیراً مِنْهُمْ یُسَارِعُونَ فِی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (۵۰) بسیاری از آنان را میبینی که در گناه و تعدّی و خوردن مال حرام، شتاب میکنند، چه زشت است کاری که انجام میدهند.»
«کُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لاَ تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ (۵۱) از روزی خدا بخورید و بیاشامید و در روی زمین به فساد، سرکشی مکنید.»
و خداوند به موسی گفت: روانه شو، بزیر برو؛ زیرا که این قوم تو که از زمین مصر بیرون آوردهای، فاسد شدهاند. (۵۲)
زنا و شراب شیرهی دل ایشان را میرباید. قوم من از چوب خود مسئلت میکنند و عصای ایشان بدیشان خبر میدهد؛ زیرا که روح زناکاری ایشان را گمراه کرده است و از اطاعت خدای خود سر باز زدهاند… دختران شما زنا میکنند و عروسهای شما فاحشهگری مینمایند. (۵۳)
پینوشتها:
1- م، محمّد، ترجمه ی منجد الطلاب، انتشارات اسلامی، تهران، ۱۳۶۰، ص ۱۶۱.
2- عمید، حسین، «فرهنگ عمید»، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۹، ص ۵۵۴.
3- بقره: ۱۴۶.
4- اعراف: ۱۶۹.
5- آل عمران: ۱۸۷.
6- آل عمران: ۷۱.
7- طباطبایی، سیّد محمّد حسین، همان، ج۲ ، ص ۲۸.
8- مائده: ۱۳.
9- مائده: ۴۱.
10- جلالی کندری، سهیلا، «یهود شناخت»، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۲، ص ۶۳.
11- رومیان/ ۳-۱۱ تا ۱۸.
12- ثواقب، جهانبخش، «نگرشی تاریخی بر رویا رویی غرب با اسلام»، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۹، ص ۷۱.
13- محمّد قاسمی، حمید، همان، ص ۱۱.
14- ثواقب، جهانبخش، همان، ص ۷۱.
15- ملاکی/ ۳-۸ و ۹.
16- «غزل غزل های سلیمان» / ۱ تا ۸.
17- دورانت، ویل- دورانت آریل، «تاریخ تمدّن»، ج۱، جمعی از مترجمان، شرکت افست، تهران، ۱۳۷۰، ص ۳۹۷.
18- بقره: ۱۰۲.
19- پیدایش /۲۷- ۱ تا ۴۰.
20- شاهاک، اسرائیل، همان، ص ۲۲۳.
21- سومبارت، ورنر، «یهودیان وحیات اقتصاد مدرن»، رحیم قاسمیان، نشر ساقی، تهران، ۱۳۸۴، ص ۲۲.
22- همان، صص ۱۶۲- ۱۴۸.
23- سومبارت، ورنر، همان، ص ۲۸۰.
24- همان، ص ۲۸۰.
25- همان، ص ۲۸۱.
26- Marano: مارانو، شخصی یهودی بود که به دلیل شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خود تغییر مذهب داد و از آن به بعد به یهودیانی که دین خود را به ظاهر تغییر می دادند و تمام آداب و مناسک دین جدید را به جا می آوردند، مارانو، «نیمه یهودی»، «یهودی مخفی» یا «شبه مسیحی» گفته می شد.
27- بقره: ۷۴.
28- مائده: ۱۳.
29- مائده: ۶۰.
30- تثنیه/ ۲۰/ ۱۶.
31- خروج/ ۵- ۳.
32- دوم سموئیل / ۲۲- ۹ تا ۱۲.
33- مزامیر/ ۸۲- ۱.
34- ایوب/ ۱- ۶.
35- مزامیر/ ۷۶- ۱ تا ۳.
36- پیدایش /۸- ۲۱.
37- مزامیر/ ۴۴- ۲۳.
38- مزامیر/ ۲- ۴.
39- خروج / ۶- ۲۲.
40- ارمیا/ ۲۰- ۷ و ۸. اوّل سموئیل /۷- ۴۲.
41- فعال عراقی، حسین، همان، ص ۵۸.
42- طباطبایی، سید محمّد حسین، همان، ج ۵، ص ۳۹۸.
43- کلباسی اشتری، حسین، همان، ص ۲۵۸.
44- بقره: ۹۶.
45- جمعه: ۶.
46- تثنیه / ۲۳- ۲۰.
47- نساء: ۱۶۰.
48- بقره: ۶۱.
49- از مواعظ «کهلت»، ر. ک: آشتیانی، جلال الدین، همان، ص ۲۷۵.
50- مائده: ۶۲.
51- بقره: ۶۰.
52- خروج/ ۳۲- ۷.
53- هوشع / ۴- ۱۱ تا ۱۳.
منبع: رکنی، سیّد محمّد باقر، (۱۳۸۹)، اخلاق یهودی و تمدّن غربی، تهران: هلال، چاپ دوم.
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: