سلسله مقالات یهودیان و حیات اقتصادی مدرن (قسمت پنجم) یهود و آمریکا
حال به آنجا رسیده که لازم است نقش و تأثیر یهودیان را در رشد ایالات متحد آمریکا، از همان ابتدای کشف مورد بررسی قرار دهیم. در اینجا هم عناصر و عوامل یهودی دست به دست هم دادند تا ایالات متحد آمریکا به قالب اقتصادی فعلی خود دست یابد. از آنجا که این دیدگاه برخلاف دیدگاهی است که به طور عام رواج دارد (به ویژه در اروپا)، لازم است که با دقت نظر بیشتری به این مسأله پرداخته شود.
در وهلهی اول چنین به نظر خواهد آمد که گویی نظام اقتصادی آمریکای شمالی، نظامی است که مستقل از یهودیان شکل گرفت. چه بسیار مواقع وقتی که گفتهام که سرمایهداری مدرن کم و بیش چیزی جز تجلیات روحیهی یهودی نیست، به من گفته شده است که تاریخ آمریکا خلاف این نظر را ثابت میکند. خود آمریکاییها هم بر این باورند که بدون کمک یهودیان به اینجا رسیدهاند. یکی از نویسندگان آمریکایی، اگر اشتباه نکنم، مارک تواین (۴۵) بود که زمانی به طور مفصل در اینباره که چرا یهودیان در آمریکا نقش چندان مهمی نداشتند، صحبت کرد و به عنوان دلیل به این نکته اشاره کرد که آمریکاییها اگر از یهودیان باهوشتر نباشند، دستکم به اندازهی آنها باهوش هستند. (البته اسکاتلندیها هم در مورد خود همین نظر را دارند.)
بیتردید این حقیقت دارد که امروزه در میان سردمداران صنایع آمریکا، بورسبازان تراز اول این کشور یا مدیران عامل شرکتهای بزرگ به یهودیان زیادی برنمیخوریم. با این همه، من کماکان بر این عقیدهی خود پا میفشارم که آمریکا شاید بیش از هر سرزمین دیگری سرشار از روحیهی یهودی است. این امر در جوانب مختلف قابل مشاهده است و از همه مهمتر در کسانی که میتوانند در اینباره داوری کنند، دیده میشود. بیهوده نیست که چند سال قبل و در جریان مراسم باشکوه دویست و پنجاهمین سالگرد ورود یهودیان به آمریکا، پرزیدنت روزولت (۴۶) رئیس جمهور وقت آمریکا، پیام تبریکی برای کمیتهی برگزارکننده این مراسم فرستاد. او در این پیام خاطر نشان کرد که در تمام دوران ریاست جمهوریش، این اولین باری است که چنین نامهای مینویسد، اما اهمیت این مناسبت او را واداشته است تا این استثنا را قایل شود. او در بخش دیگری از نامهی خود نوشت که شکنجه و آزاری که بر یهودیان تحمیل شده است، این وظیفهی آنی را بر دوش او گذاشته است تا بر استعدادها و کیفیات خیرهکننده و چشمگیر یهودیان، از زمانیکه بر خاک آمریکا پا نهادند، تأکید کند. او در یادآوری خدماتی که یهودیان برای آمریکا انجام دادند، جملهای نقل میکند که در بطن مسألهی حضور یهودیان در آمریکا ریشه دارد و چنین مینویسد:
«یهودیان در پایهریزی رشد و شکوفایی آمریکا مشارکت داشتند.»
در جریان همین مراسم، پرزیدنت کلیولند (۴۷)، رئیس جمهور اسبق آمریکا نیز چنین خاطر نشان کرده است:
«به اعتقاد من، با اطمینان خاطر میتوان مدعی شد که به ندرت قومی یا ملیتی در شکلدهی و جهت بخشی به آرمانهای آمریکایی، به اندازهی یهودیان مشارکت داشتهاند.»
اما این تأثیر و نفوذ یهودیان در کجا خود را نشان میدهد؟
در وهلهی اول تعداد یهودیانی که در حیات تجاری آمریکا تجارت کردند، برخلاف آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، اصلاً کم و ناچیز نبوده است. اشتباه است اگر تصور کنیم که چون در میان نیم دوجین میلیونر مشهور و صاحب نامی که حرف آنها بر سر زبانها است و هر حرکت آنها خبرساز میشود، هیچ فرد یهودی وجود ندارد، پس سرمایهداری آمریکا فاقد عنصر یهودی است. اگر بخواهیم به حضور یهودیان اشاره کنیم، باید بگویم که حتی در میان تراستهای بزرگ تجاری هم برخی از آنها با دست و فکر یهودیان کنترل میشود. از جمله، تراست اسملترز (۴۸)، که در سال ۱۹۰۴ صاحب سرمایهی اسمی ۲۰۱ میلیون دلار بود، ساخته و پرداخته خانوادهی یهودی گوگنهایم (۴۹) است. به همین ترتیب، در تراست تنباکو (۵۰) (با سرمایهی ۵۰۰ میلیون دلار)، در تراست آسفالت (۵۱) و در تراست تلگراف، یهودیان مقامات بسیار بالایی را در اشغال خود دارند و این فقط مشتی است از نمونهی خروار. افزون بر آن، بسیاری از بزرگترین بانکهای آمریکا هم از آنِ یهودیان است که به این ترتیب، کنترل چشمگیر آنها را بر حیات اقتصادی آمریکا، به اثبات میرساند. برای مثال، سیستم هریمن (۵۲) را در نظر بگیرید که هدفش ادغام تمام شرکتهای راه آهن در آمریکا است. پشتوانهی مالی این کار تا حدّ زیادی توسط شرکت کوهن (۵۳) و لوب (۵۴) تأمین شد که از بانکهای نیویورک است.
از سوی دیگر، نفوذ یهودیان در غرب آمریکا نیز بسیار مهم و چشمگیر است، تا آنجا که تا حدّ زیادی میتوان کالیفرنیا را مخلوق یهودیان دانست. در بدو تأسیس این ایالت، یهودیان در مقام قضات، نمایندگان کنگره، فرماندار، شهرداران شهرهای مختلف و همچنین بازرگانان طراز اول و نظایر آن خودنمایی کردند. برادران سلیگمن؛ ویلیام (۵۵)، هنری (۵۶)، جسی (۵۷) و جیمز (۵۸)، اهل سن فرانسیسکو، لوئیس اسلوس (۵۹) و لوئیس گرستل (۶۰) از ساکرامنتو (۶۱) که در آنجا شرکت تجاری آلاسکا را بنیاد نهادند، شرکت هلمن (۶۲) و نیومارک (۶۳) از لس آنجلس، از جملهی مؤسسات بازرگانی مهم و معتبر در این بخش از جهان به حساب میآیند. در دوران استخراج طلا در کالیفرنیا، یهودیان واسطهی کالیفرنیا و ایالات شرقی آمریکا و اروپا بودند. معاملات تجاری آن ایام توسط افرادی چون بنیامین داویدسن (۶۴)، کارگزار خانوادهی روچیلد (۶۵)، آلبرت پریست (۶۶) اهل رود آیلند (۶۷)، آلبرت دایر (۶۸) اهل بالتیمور (۶۹)، برادران لازارد (۷۰) که مؤسسهی بانکی بینالمللی لازارد فرر (۷۱) را در پاریس، لندن و سن فرانسیسکو بنیاد نهاده بودند و خانوادههای سلیگمن (۷۲)، گلایزر (۷۳) و ورمسر (۷۴) انجام میگرفت. موریتس فریدلاندر (۷۵) یکی از سلاطین گندم بود. آدولف سوترو (۷۶) مدیر شرکت معتبر لودز (۷۷) بود. حتی امروزه هم بخش اعظم بانکهای آمریکا و در کنار آن بسیاری از صنایع این کشور در دست یهودیان است. از جمله میتوان به مؤسسات بانکی آمریکن بانک (۷۸) در لندن و پاریس، تحت کنترل زیگموند گرینبام (۷۹) و ریچارد آلتشول (۸۰)، بانک انگلیس – کالیفرنیا، متعلق به فیلیپ لیلینتال (۸۱) و ایگناتس استاینهارت (۸۲)، بانک نوادا (۸۳)، شرکت یونیون تراست (۸۴) و بانک کشاورزی و تجارت لس آنجلس اشاره کرد. جان روزنفلد (۸۵) کنترل کاملی بر بسیاری از معادن زغال سنگ داشت. شرکت تجاری آلاسکا که جانشین شرکت هادسن بی (۸۶) شد و شرکت تجاری نورث اَمریکن (۸۷) و بسیاری دیگر از شرکتهای بزرگ و فعال آمریکا، همه توسط یهودیان اداره میشد.
طبعاً مشکل بتوان منکر این واقعیت شد که مهاجرت خیل عظیمی از یهودیان به سراسر نقاط آمریکا در چند دههی گذشته، قاعدتاً باید تأثیر عظیمی بر حیات اقتصادی آمریکا در همهی نقاط این کشور داشته باشد. فقط کافی است این نکته را در نظر بگیریم که امروزه و فقط در نیویورک، بیش از یک میلیون یهودی حضور دارند و هنوز عدهی کثیری از مهاجران یهودی در آمریکا هستند که فعالیتهای اقتصادی سرمایهدارانهی خود را آغاز نکردهاند. اگر اوضاع و شرایط در آمریکا در همان مسیری که در طی نسل گذشته رو به رشد نهاده بود، گسترش پیدا کند و اگر میزان مهاجرت و نسبت زاد و ولد به مرگ و میر در میان ملیتها و اقوام مختلف ساکن آمریکا به همان نسبت سابق باقی بماند، در آن صورت میتوان تصور کرد که ظرف پنجاه یا صد سال آینده، آمریکا کشوری خواهد بود که ساکنان آن را بیش از همه اسلاوها، سیاه پوستان و یهودیان تشکیل خواهند داد و در آن میان، طبعاً یهودیان سکان رهبری اقتصادی را در دست خواهند داشت.
اما اینها فقط رؤیاهایی دربارهی آینده است که در بحث فعلی ما، که بررسی گذشته و حال است، جایی ندارد. اینکه یهودیان جایگاه و سهم مهم و چشمگیری در حیات آمریکا در گذشته و حال داشته و دارند، امری است که مورد قبول همگان واقع شده و باید اضافه کرد که این سهم از آنچه که در وهلهی اول به نظر میرسد، بیشتر و بزرگتر است. با این همه، دشوار است که صرفاً براساس تعداد و آمار یهودیان بتوان در مورد وزن عظیمی که من برای تأثیر و نفوذ یهودیان در آمریکا قائل هستم، و در این نظر بسیاری با من هم عقیدهاند، توضیح روشنگری داد، تأثیری که در نظر دارم، نوع خاصی است و میتواند از علل متنوع و پیچیدهای برخواسته باشد. به همین خاطر است که نگران تأکید بیش از حد بر این حقیقت نیستم که یهودیان در آمریکا عملاً کنترل بخشهای مهمی از تجارت این کشور را در دست دارند که البته نکتهی مهمی است و باید بر آن تأکید شود. در واقع گزافه نیست که گفته شود آنها در بخشهایی از تجارت سلطهی انحصاری دارند یا دستکم برای مدتی طولانی چنین سلطهای را اعمال کردند. مثلاً، معاملات گندم به ویژه در غرب آمریکا را در نظر میگیریم یا پارچه و تنباکو را. میتوان گفت افرادی که بر چنین شاخههای مهمی از تجارت و اقتصاد کشوری تسلط بارز دارند، لاجرم باید در کلّ فعالیتهای اقتصادی این کشور هم نقش پیشتاز و مهمی داشته باشند. با این همه، نمیخواهم بر سر این نکته زیادی مکث کنم چون به عقیدهی من اهمیت یهودیان در توسعهی اقتصادی آمریکا، در عواملی با ریشههای عمیقتر از این نهفته است.
درست مثل حضور نخهای طلایی در یک کار گلدوزی شده، یهودیان هم در سراسر تاریخ اقتصادی آمریکا حضوری بارز دارند.
از همان اوان شتاب گرفتن و تسریع روحیهی سرمایهداری در مناطق حاشیهی اقیانوس و در نواحی جنگلی و دشتهای جهان جدید، یهودیان حضوری محسوس داشتهاند. معمولاً از سال ۱۶۵۵ به عنوان تاریخ اولین حضور آنها در آمریکا یاد میشود. در آن سال یک کشتی حامل مهاجران یهودی از برزیل که در آن ایام تحت سلطهی پرتغال درآمده بود در بندری در رودخانهی هادسن (۸۸) کناره گرفت و مسافران آن در پی کسب اجازه برای پیاده شدن در مستعمرهای شدند که شرکت هلندی هند غربی در آنجا تأسیس کرده بود، اما آنها فقط متقاضیان فروتنی نبودند که به دنبال جلب ترحم باشند. آنها به عنوان اعضای نژادی به آنجا پا نهاده بودند که در پایهریزی جهان جدید نقش معتبر و مهمی داشت و لاجرم فرمانداران مستعمره ناگزیر بودند که درخواستهای آنها را اجابت کنند. وقتی کشتی وارد شد، فردی بنام استوی وسانت (۸۹) بر آن ناحیه حکم میراند که علاقهای به یهودیان نداشت و اگر بنا بود که او تصمیمگیرندهی نهایی باشد، درها را به روی تازهواردان میبست اما نامهای مورخ ۲۶ مارس سال ۱۶۶۵ از دفتر مرکزی شرکت در آمستردام به دست او رسیده بود که در آن دستور داده شده بود تا به یهودیان اجازهی اقامت و تجارت در مستعمرات تحت کنترل شرکت داده شود:
«چون آنها دارای سرمایههای عظیمی بودند و در این شرکت سرمایهگذاریهای زیادی داشتند.»
طولی نکشید که یهودیان عازم لانگ آیلند (۹۰)، آلبانی، رود آیلند و فیلادلفیا شدند.
پس از آن فعالیتهای چندجانبهی ایشان آغاز شد و به مدد همین فعالیتهای آنها بود که مستعمرات توانستند موجودیت خود را حفظ کنند. همانطور که میدانیم، موجودیت امروز آمریکا صرفاً به واسطهی مستعمرات انگلیس در آمریکای شمالی ممکن شده است که به لطف مجموعهای از شرایط مناسب و مساعد، قدرت و توانی به دست آوردند که در نهایت، به استقلال تمام و کمال آن انجامید. در بنیاد نهادن و تقویت این موضوع، قدرت و توان یهودیان در زمرهی اولین و باهوشترین عناصر آن قرار داشتند.
البته منظورم بیان مکرر این حقیقت واضح و آشکار نیست که مستعمرات فقط در صورتی توانستند به استقلال خود دست یابند که از کمک چند شرکت ثروتمند یهودی که زیربنای اقتصاد را برای موجودیت جمهوریهای جدید پایهریزی کردند، بهرهمند شدند. آمریکا هرگز نمیتوانست بدون کمک یهودیان در تأمین نیازهای نظامی آنها و فراهم آوردن ابزار و ادوات جنگی، استقلال کامل خود را به دست آورد، اما آنچه یهودیان در این رهگذر موفق به انجام آن شدند، وابسته به شرایط ویژهی آمریکا نبود، بلکه پدیدهای عام به شمار میآمد که در تاریخ دولتهای سرمایهداری جدید به دفعات به آن برمیخوریم و در بحثهای بعدی به تفصیل به آن اشاره خواهم کرد.
آنچه در ذهن دارم، خدمت ویژهای است که یهودیان به مستعمرات آمریکای شمالی عرضه کردند و به ویژه به قارهی آمریکا ارائه دادند؛ خدمتی که در واقع باعث تولد آمریکا شد. منظورم این واقعیت ساده است که معاملات بازرگانی یهودیان در طی سدههای هفدهم و هیجدهم میلادی منبعی بود که نظام اقتصادی مستعمرات از آن تغذیه میشد و جان میگرفت. همانطور که همه میدانند، دولت انگلیس تمام مستعمرات خود را ناگزیر میکرد تا تمام کالاهای تولیدی مورد نیاز خود را از سرزمین مادر یعنی انگلیس، خریداری کنند. لاجرم موازنهی تجاری مستعمرات همواره به ضرر آنها و به نفع سرزمین مادر بود و در ضمن، مستعمرات ناگزیر بودند به طور مستمر داراییهای نقدی خود را به سوی انگلیس روانه کنند و همین امر سبب میشد تا از منابع پولی تهی شوند، اما در آمریکا فلزات قیمتی به طور مستمر به داخل این کشور وارد میشد و این امر ناشی از فعالیتهای تجاری یهودیان با آمریکای جنوبی و مرکزی بود. یهودیان مستعمرات انگلیس، روابط تجاری فعالانهی خود را با جزایر هند غربی و یا برزیل حفظ کردند و همین امر سبب شد تا تراز تجاری به نفع سرزمین محل سکونت آنها متمایل شود. به این ترتیب، طلایی که در آمریکای جنوبی استخراج میشد، به آمریکای شمالی انتقال مییافت و کمک میکرد تا نظام اقتصادی در وضعیتی سالم و پر تحرک باقی بماند.
با توجه به این واقعیت، آیا این ادعایی موجه نخواهد بود که آمریکا صرف موجودیت خود را مدیون یهودیان است؟ با توجه به این امر، آیا باز هم لازم است تکرار کنیم که این یهودیان بودند که آمریکا را به آنچه که امروز هست بدل کردند؟ چون آنچه آمریکایی میخوانیم، چیزی نیست جز عصارهی روحیهی یهودی.
ولی چه اتفاقی افتاد که فرهنگ آمریکا تا این حد در یهودیت غرق شد؟ پاسخ ساده است. از خیلی قبل و از خلال ترکیب کامل با عناصر یهودی که با اولین پیشگامان اقامت در آمریکا به همراه آورده شده بودند، روند مستعمره سازی را کم و بیش به این شیوه میتوان در ذهن تجسم کرد.
گروهی از مردان و زنان مصمم – فرض کنید حدود بیست خانوار – پا به مناطق ناشناخته گذاشتند تا زندگی جدید خود را آغاز کنند. نوزده خانوار صاحب خیش و داس و ادوات کشاورزی بودند و آمادگی داشتند تا درختان را قطع کنند و زمین را برای کشت آماده سازند و از راه کشاورزی روزگار بگذرانند. خانوادهی بیستم مغازهای باز کرد تا آندسته از مایحتاج همراهان خود را که از راه کشاورزی قابل حصول نبود، در اختیار ایشان قرار دهد و مسلماً خانه به خانه دور میگشت تا نیازهای آنها را برآورد. دیری نگذشت که این خانوادهی بیستم سر و سامان دادن به توزیع کالاهایی را که نوزده خانوار دیگر از راه کشاورزی به دست میآوردند، پیشهی اصلی خود قرار داد. از سوی دیگر، به احتمال زیاد همین خانوادهی بیستم بود که پول نقد لازم را در اختیار داشت و در صورت لزوم، به خانوادههای نیازمند پول قرض میداد. در بسیاری از موارد، جنب مغازهی خانوادهی بیستم، نوعی مؤسسهی وامدهی کشاورزی و احتمالاً دفتری هم برای خرید و فروش زمین وجود داشت. بنابراین، کشاورز ساکن آمریکای شمالی، از خلال فعالیتهای این خانوادهی بیستم، با نظام پولی و اعتباری جهان قدیم ارتباط برقرار میکرد. پس کل فرآیند تولید، معاوضه و نظایر آن، از همان ابتدای کار در امتداد مسیر امروزی آن بود. روشهای اقتصاد رایج در شهر، به ناگهان حتی در دوردست ترین روستاها هم راه پیدا کرد. به همین دلیل، میتوان مدعی شد که اقتصاد آمریکا، از همان اوان کار، سرشار از عناصر سرمایهداری بود و چه کسی مسئول و موجد آن بود؟ خانوادهی بیستم حاضر در روستا. آیا هیچ لزومی دارد اضافه کنیم که این خانوادهی بیستم همیشه خانوادهای یهودی بود که به جمعی از مهاجران میپیوست یا به نحوی آنها را در محلهای سکونت ایشان پیدا میکرد و به آنها ملحق میشد؟!
خلاصهی تصویری ذهنی که من از توسعهی اقتصادی در سر دارم، چنین شکل و شمایلی دارد. نویسندگان و محققان بعدی که در اینباره خواهند نوشت، قادر خواهند بود تا جزئیات بیشتری به این تصویر اضافه کنند. خود من به چند مورد برخوردهام، اما این موارد چنان سرشت مشابهی دارند که دشوار بتوان آنها را موارد مجزا از هم دانست. از سوی دیگر، فقط من نیستم که چنین عقیدهای دارم. پاردل (۹۱)، فرماندار کالیفرنیا، در سال ۱۹۰۵ چنین ابراز عقیده کرده است:
«یهودیان سردمداران امور تجاری در هزاران جامعهی پر رونق بودهاند.»
اجازه بدهید به چند مورد از نمونههایی که به آنها برخوردهام اشاره کنم. در سال ۱۷۸۵ ایبرهم موردخای (۹۲) در آلاباما ساکن شد. «او سه کیلومتر غرب لاین کریک (۹۳) مرکزی تجاری تأسیس کرد، معاملات گستردهای با سرخپوستان انجام داد و به مبادلهی کالا با آنها پرداخت.» همین اتفاق در شهر آلبانی مرکز ایالت نیویورک هم اتفاق افتاد. «از سال ۱۶۶۱ که آلبانی یک شهر کوچک تجاری بود، یک بازرگان یهودی به نام عاسر لوی (۹۴) به یک مالک بزرگ املاک بدل شد.» عین همین ماجرا در شیکاگو رخ داد. اولین خانهی آجری آنجا توسط یک یهودی به نام بندیکت شوبرت (۹۵) ساخته شد، که اولین خیاط شیکاگو بود و در عین حال، یهودی دیگری به نام فیلیپ نیوبرگ (۹۶)، اولین کسی بود که تجارت تنباکو را در این شهر آغاز کرد. در ایالت کنتاکی، تاریخ اقامت اولین یهودیان به سال ۱۸۱۶ باز میگردد. در آن سال بانک آمریکا شعبهای در شهر لکزینگتن (۹۷) این ایالت افتتاح کرد و آقای سولومون (۹۸) یهودی را که در سال ۱۸۰۸ به این شهر پا نهاده بود، به عنوان متصدی دریافت و پرداخت پول استخدام کرد. در اسناد هست که در ایالتهای مریلند، میشیگان، اوهایو و پنسیلوانیا، بازرگانان یهودی از جمله اولین ساکنان یهودی بودند، هر چند در مورد فعالیتهای تجاری آنها اطلاعات موثقی در دست نیست.
اما از سوی دیگر، دربارهی یهودیان ساکن تکزاس که در آنجا از جمله پیشگامان سرمایهداری بودند، اطلاعات فراوانی موجود است. به عنوان مثال، این که جیکوب دو کوردوا (۹۹) «یکی از ثروتمندترین زمینداران ایالت تکزاس تا سال ۱۸۵۶ بود.» بنگاه معاملات ملکی کوردوا به زودی نه تنها در تکزاس، بلکه حتی در نیویورک، فیلادلفیا و بالتیمور هم که مالکان بزرگ اراضی تکزاس عموماً در آنجاها زندگی میکردند، بسیار مشهور شد. در کنار آن موریس کوپور (۱۰۰) در سال ۱۸۶۳ رئیس بانک ملی تکزاس شد. هنری کاسترو (۱۰۱) یک کارگزار امور مهاجرت بود «که در سالهای ۴۶-۱۸۴۳ بیش از پنج هزار مهاجر را به تکزاس آورد. او آنها را که بیش ترشان آلمانی بودند با بیست و هفت کشتی به آمریکا آورد. او یک سال تمام مواد غذایی آنها را تأمین کرد، گاو در اختیارشان گذاشت، ابزار و ادوات کشاورزی، تخم گیاهان مختلف و مواد دارویی به آنها داد و خلاصه آن که تمام نیازهای اولیهی این مهاجران را تأمین کرد.»
گاه اعضای یک خانواده در چند ایالت پخش میشدند و به این ترتیب میتوانستند کسب کار خود را با موفقیت بیشتری پیش ببرند. شاید بهترین نمونه در تاریخ، مورد خانواده سلیگمن است. آنها هشت برادر بودند (فرزندان دیوید سلیگمن اهل بایرزدورف (۱۰۲) در ایالت باواریای (۱۰۳) آلمان) که کسب و کاری راه انداختند که اکنون در مراکز مهم تجاری آمریکا شعبه دارد. داستان آنها با ورود جوزف سلیگمن (۱۰۴) به آمریکا در سال ۱۸۳۷ آغاز میشود. سپس در سال ۱۸۳۹ دو تن از برادرانش به او میپیوندند و برادر سوم هم دو سال بعد به آمریکا مهاجرت میکند. این چهار تن در لانکاستر (۱۰۵) به کار تجارت لباس پرداختند و کمی بعد به شهر سلما (۱۰۶) در ایالت آلاباما کوچیدند. آنها سپس سه شعبه در سه شهر مختلف تأسیس کردند. در سال ۱۸۴۸ دو برادر دیگر هم به آنها ملحق شدند و این شش برادر به ایالتهای شمالی مهاجرت کردند. به سال ۱۸۵۰ بود که جوزف سلیگمن در سن فرانسیسکو و در اولین ساختمان آجری این شهر، مغازهای افتتاح کرد. هفت سال بعد، آنها یک بانک هم به تجارت لباس و پارچه خود اضافه کردند و در سال ۱۸۶۲ بنگاه تجارتی برادران سلیگمن در نیویورک، سن فرانسیسکو، لندن، پاریس و فرانکفورت فعالیت میکرد.
به همین ترتیب، در ایالتهای جنوبی آمریکا هم یهودیان در میان ساکنان کشاورز این مناطق نقش بازرگانان را ایفا میکردند. در اینجا یعنی در ایالتهای جنوبی و مرکزی آمریکا، آنها را میبینیم که مالکان مزارع بزرگ کشاورزی بودهاند. در ایالت کارولینای جنوبی، عبارت مزرعهی یهودیان، مترادف با مزارع بزرگ کشاورزی است. در همین ایالات جنوب بود که موزس لیندو (۱۰۷) به یکی از متولیان تولید نیل بدل و بسیار مشهور شد.
این نمونهها باید کافی باشد. به اعتقاد من، این نمونهها ادعاهای کلی من را تأیید میکند که در ضمن آن میتوان به این حقیقت اشاره کرد که از ابتدای پایهگذاری آمریکا، جریان ثابتی از مهاجران یهودی به سوی این سرزمین روانه بوده است. این درست است که هیچ آمار مستندی وجود ندارد که درصد جمعیت یهودیان را نسبت به کل جمعیت ساکنان آمریکا نشان دهد، اما نشانههای متعددی از حال و هوای کلی که به دست میآوریم، این یقین را پدید میآورد که قاعدتاً باید تعداد کثیری از یهودیان در آمریکا بوده باشند.
در ضمن نباید فراموش کرد که در سالهای اول، جمعیت اندک و در عین حال پراکنده بود. در نیوآمستردام کمتر از ده هزار نفر زندگی میکردند. با توجه به این امر، یک کشتی مملو از یهودیان که از برزیل و به قصد سکونت در آنجا به این منطقه آمدند، طبعاً تفاوت عظیمی ایجاد کردند و در ارزیابی نفوذ یهودیان بر کلّ این منطقه باید بهای خاصی به آن داد. یا مورد دیگری را در نظر میگیریم. اولین استقرار مهاجران که در ایالت جورجیا شکل گرفت، در میان ساکنان آنجا ۴۰ یهودی حضور داشت. این رقم در وهلهی اول شاید ناچیز جلوه کند، ولی وقتی جمعیت ناچیز این منطقه را در نظر میگیریم، تأثیر و نفوذ یهودیان قوت و شدت خود را نشان میدهد. به همین ترتیب، در شهر ساحلی ساوانا در ایالت جورجیا نیز در سال ۱۷۳۳ دوازده خانوار یهودی زندگی میکردند، ولی کلّ جمعیت این شهر در آن زمان هم رقم اندکی را تشکیل میداد.
اینکه آمریکا از خیلی وقت پیش هدف و مقصد نهایی بسیاری از یهودیان مهاجر از آلمان و لهستان بود، بر کسی پوشیده نیست. بیهوده نیست که گفته میشود: «در ربع دوم سدهی نوزدهم میلادی در میان خانوادههای فقیر شهر پوسن (۱۰۸)، به ندرت خانوادهای پیدا میشد که دستکم یکی از پسران ایشان که در اغلب موارد تواناترین و جاهطلبترین آنها بود، برای فرار از فقر و بیکاری، سرزمین آبا و اجدادی خود را ترک نگفته و به آن سوی اقیانوس اطلس، سفر نکرده باشد.» بنابراین، تعجبی ندارد که تعداد سربازان یهودی در جنگهای داخلی آمریکا، رقم نبستاً چشمگیر ۷۲۴۳ نفر را تشکیل میدهد و ناگزیریم بپذیریم که تخمین حضور سیصد هزار یهودی ساکن در آمریکا در حوالی نیمهی دوم سدهی نوزدهم میلادی دستکم محافظهکارانه است. (که از آن جمع، حدود سی هزار نفر ایشان در نیویورک زندگی میکردند.) ورنر زمبارت
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
45. Mark Twain / 46. Roozevelt / 47. Cleveland / 48. Smelters / 49. Guggenheim / 50. Tobacco / 51. Asphalt / 52. Harriman / 53. Kuhn / 54. Loeb / 55. William Seligman / 56. Henry Seligman / 57. Jesse Seligman / 58. James Seligman / 59. Louis Sloss / 60. Lewis Gerstle / 61. Sacramento / 62. Helman / 63. Newmark / 64. Benjamin Davidson / 65. Rothschild / 66. Albert Priest / 67. Rhode Island / 68. Albert Dyer / 69. Baltimore / 70. Lazard / 71. Lazard Freres / 72. Seligman / 73. Glazier / 74. Wormser / 75. Moritz Friedlander / 76. Adolph Sutro / 77. Lodes / 78. American Bank / 79. Sigmund Greenbaum / 80. Richard Altschul / 81. philip N. Lilienthal / 82. Ignatz Steinhart / 83. Nevada / 84. Union Trust / 85. John Rosenfeld / 86. Hudson Bay / 87. North American / 88. Hudson / 89. Stuyvesant / 90. Long Island / 91. Pardel / 92. Abraham Mordecai / 93. Line Creek / 94. Asser Levi (Leevi) / 95. Benedict Schubert / 96. Philip Newburg / 97. Lexington / 98. Solomon / 99. Jacob de Cordova / 100. Morris Koppore / 101. Henry Costro / 102. Bayersdorf / 103. Bavaria / 104. Joseph Seligman / 105. Lancaster / 106. Selma / 107. Moses Lindo / 108. Posen
منبع: ورنر سومبارت (۱۳۸۴)، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن ، رحیم قاسمیان ، تهران، نشر ساقی، دوم.
یهود و آمریکا ، یهود و آمریکا
واریز كمک نقدی برای حمایت از اندیشكده |
یهود و آمریکا ، یهود و آمریکا
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: