سلسله مقالات شناخت صهیونیسم مسیحی (۱) مسیحیت صهیونیستی
شاید باور آن قدری مشکل باشد، اما واقعیتی است که وجود دارد. این واقعیت بُعد دینی – اعتقادی و متافیزیکی راهبردهای نظامی آمریکا و اسرائیل است. بنیادهای تئولوژیک راهبردهای نظامی آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه بر باورهایی استوار است که ریشههایی توراتی دارد. این باورها بازگشت دوم مسیح (ع) (از نظر مسیحیان بنیادگرا) و ظهور و آمدن او (از نظر یهودیان صهیونیست) را منوط به وقایعی میداند که از جمله آنها میتوان اجتماع و استقرار یهودیان در سرزمینهای مقدس، ویرانی دو مسجد اقصی و صخره در قدس و بنای معبد بزرگ یهود به جای آنها و وقوع «نبرد آخر زمان» و یا «آرماگدون» در صحرای آرماگدو در سرزمینهای اشغالی (اسرائیل) را نام برد.
اینها وجوه اشتراک مسیحیت بنیادگرا و معتقدان به عهد عتیق و یهودیان بنیادگرا است. این دو گروه جریان اعتقادی – سیاسیای را به وجود آوردند که به «مسیحیت صهیونیستی» و یا «صهیونیسم مسیحی» موسوم گشته است. مطالعات تاریخی در ارتباط با این پدیده نشان میدهد که این جریان در بسیاری از تحولات سیاسی و تغییرات ژئوپولیتیکی خصوصاً پیدایش کشور نامشروع اسرائیل نقش اساسی و جدی داشته است.
علیرغم وجود راست مسیحی که نقش قابل توجهی در مبارزه با بحرانهای اخلاقی و اجتماعی داخلی در آمریکا به عهده دارد، مسیحیت صهیونیستی بیشترین توان خود را به کنترل سیاست خارجی آمریکا و هدایت آن در راستای حصول اهداف سیاسی – دینیای که برگرفته از نگرش و جهانبینی توراتی میباشد معطوف داشته است.
هر چند که طی سالهای اخیر و به طور مشخص در دهه پایانی قرن بیستم، راست مسیحی در راستای اهداف خود – که عموماً تعقیب دکترین «مسیحی سازی» و ترویج ارزشهای اخلاقی مسیحی است – تلاش نموده تا به طور جدی بر سیاست خارجی آمریکا تأثیر گذارد، اما نوع توجه و نگرش آنها به اهداف مورد نظر در سیاست خارجی آمریکا با جریان «مسیحیت صهیونیستی» دارای وجوه افتراق بارزی است که پرداختن به آن نیازمند مجال دیگری است.
به هر تقدیر در نوشتهای که هم اکنون پیش روی شماست، پیدایش و تطور تاریخی پدیده «مسیحیت صهیونیستی» یا «صهیونیسم مسیحی» و خاستگاه این جریان مورد بررسی قرار میگیرد. از آنجایی که خاستگاه زمانی این پدیده مقارن با سر برداشتن «پروتستانتیسم» در قرون میانه در اروپاست، لذا جریان پروتستانتیسم و به ویژه «پیوریتانیسم» به عنوان بستر جریان مسیحیت صهیونیستی به طور مشروح مورد بررسی قرار گرفته است. وجود عناصر عبرانی و آموزههای تئولوژیک عهد عتیق در پروتستانتیسم مسیحی که وجه تمایز بارز و شاخص مسیحیت کاتولیک و پروتستان است، این ظن و گمان را موجب گردیده است که پروتستانتیسم نوعی «یهودیگری» در مسیحیت بوده است.
بر اساس آراء و نظراتی که ملاحظه خواهید نمود، رهبران و بنیانگذاران پروتستانتیسم، خود به یهودی بودن و یا یهودیگری متهماند. این اتهامات علاوه بر این که از جانب کلیسای کاتولیک به آنها وارد شده، در بسیاری ازمنابع یهودی نیز مورد تأیید قرارگرفته است. بنابراین، نقش یهود و یهودیگری در پیدایش پروتستانتیسم مسیحی غیر قابل انکار مینماید.
نکته قابل ذکر دیگری که در اینجا باید به آن توجه داده شود این است که شاید برای بسیاری علت همراهی و همآوایی دو دولت بریتانیا و آمریکا در «بسیاری از امور جهانی» چندان روشن نباشد و این که چرا انگلیس، علیرغم اینکه دولتی اروپایی است تا این حد با اروپا مخالفت نموده و خطوط سیاست خارجی آن حداقل در ارتباط با بعضی از مسائل خصوصاً حمایت از رژیم نامشروع صهیونیستی، بحث نفت خاورمیانه و خصوصاً خلیجفارس، صلح خاورمیانه و حرکتهای نظامی با آمریکا منطبق است.
این امر یک وجه تاریخی – اعتقادی دارد که در جنبش پیوریتانیسم نهفته است. جنبشی که در انگلیس سربرداشت و به آمریکا رفت و در تکوین و شکلگیری هویت اعتقادی – فرهنگی آمریکا نقش بسزایی بازی نمود.
ادامه دارد…
منبع: نصیر صاحبخلق ، پروتستانتیزم، پیوریتانیسم و مسیحیت صهیونیستی ، تهران: مؤسسه انتشارات و تبلیغات هلال، چاپ پنجم.
مسیحیت صهیونیستی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: