یكی از رسواترین داستانهای مربوط به هولوكاست این است كه آلمانها با استفاده از اجساد قربانیان خود صابون تولید میكردند. صابون یهودی
هرچند دروغ بودن ادعای مشابهی در جریان جنگ جهانی اول به نام صابون انسانی بلافاصله به اثبات رسید ولی همان ادعا طی جنگ جهانی دوم از سوی یهودیان و صهیونیستها احیا و مورد قبول قرار گرفت!
صابونی که ادعا میشود نازیها از چربی یهودیانِ سوزانده شده ساختهاند!
نكتهی مهمتر این است كه این اتهام طی محاكمه اصلی نورمبرگ در سالهای ۱۹۴۵-۱۹۴۶ تأیید شد و از آن تاریخ به بعد توسط مورخان متعددی مورد قبول قرار گرفت.
با این حال، طی سالهای اخیر به عنوان بخشی از عقبنشینی از جنبههای غیرقابل دفاع داستان هولوكاست، مورخان رسمی با اكراه پذیرفتهاند كه داستان صابون انسانی تنها یك دروغ تبلیغاتی زمان جنگ بوده است.
یک یهودی در حال فروختن صابون
آیا این یهودیان سوزانده شده و به صابون تبدیل شدند؟!
ولی طی این عقبنشینی، آنها سعی كردهاند این داستان را به عنوان شایعهی زمان جنگ رد كنند و مدعی شوند كه این امر تنها شایعهای بوده است كه در زمان جنگ شهرت یافته است و از این نكته غفلت كردهاند كه سازمانهای بینالمللی یهود و سپس دولتهای متحدین این دروغ افترا آمیز را تأیید كرده بودند و بر اساس آن برخی از افراد را محاكمه و ادعاها و شهادتهای دروغینی در این زمینه را پذیرفته بودهاند و حتی در دادگاههای متفقین پس از جنگ مورد قبول واقع شده بوده است.
نمونه صابون ارائه شده در دادگاه نورمبرگ
در جهت اثبات هولوکاست و نسلکشی یهودیان از سوی نازیها
پیدایش افسانه از طریق «شایعه»
شایعات زمان جنگ در این زمینه كه آلمانها از اجساد یهودیان قتلعام شده صابون میساختند، تا حدودی مبتنی بر این حقیقت بود كه صابونهای توزیع شده توسط آلمانها در محلات یهودینشین دارای نشان RIF بودند كه از نظر آنها مخفف عبارت آلمانی Rein jüdisches Fett یا “چربی خالص یهود” است.
این شایعات بهقدری در سال ۱۹۴۱ و سپس ۱۹۴۲ گسترش یافت كه تا اواخر سال ۱۹۴۲، مقامات آلمانی در لهستان و اسلواكی رسماً نگرانی خود را از تأثیر آنها اعلام كردند.
صابونهای توزیعشده توسط آلمانها در محلات یهودینشین دارای نشان RIF بود!
به عنوان مثال، طی نقل قولی كه از یک منبع لهستانی در یكی از گزارشهای اطلاعات نظامی ارتش آمریكا ذكر شده است، آلمانها در سال ۱۹۴۱ یك كارخانه صابون انسانی در منطقه تورک لهستان داشتند.
این گزارش از قول وی میافزاید: «آلمانها هزاران معلم، كشیش، و یهودی را به آنجا آورده بودند و بعد از گرفتن نمونه سرم از خون این افراد، آنها را در دیگهای بزرگی انداخته و چربی بدن آنها را به منظور صابون سازی استخراج كردند.»
پس از آن جوکهای وحشتناک در مورد «صابون یهودی» در محلات و اردوگاههای یهودیان رواج یافت و بسیاری از غیریهودیان در خارج از اردوگاهها نیز این داستان را باور كردند. هنگامی كه قطارهای پر از یهودیان رانده شده در ایستگاههای قطار توقف میكردند، لهستانیها با خوشحالی فریاد می زند: «یهودیها صابون میشوند!»
حتی اسرای جنگی انگلیسی كه طی سال ۱۹۴۴ به اردوگاه آشویتس منتقل شدند، بعدها در مورد شایعات زمان جنگ در رابطه با كشتن قربانیان با گاز و تبدیل اجساد آنها به صابون شهادت دادند.
صابون یهودی ؛ نماد تبلیغات جنگ
علیرغم غیرقابل باور بودن ذاتی این داستان، داستان صابون یهودی بهصورت نمادی مهم از تبلیغات زمان جنگ یهودیها و متحدین در آمد.
حاخام استفان اس وایز (Stephen Samuel Wise)، رییس وقت كنگره جهانی یهود و كنگره آمریكایی یهود، علناً در سال ۱۹۴۲ ادعا كرد كه اجساد یهودیها توسط آلمانیها تبدیل به كالاهای اساسی زمان جنگ مانند صابون، روغن و كود شده است. او همچنین اعلام كرد كه آلمانها حتی اجساد مردگان را برای استفاده از آنها نبش قبر كردهاند و برای هر جسد ۵۰ مارک پرداختهاند!
خاخام استفن وایز؛ رييس وقت كنگره جهاني يهود واز مروجین افسانه هولوکاست:
آلمانها حتي اجساد مردگان را براي استفاده از آنها نبش قبر كردهاند و براي هر جسد ۵۰ مارك پرداختهاند!
در اواخر سال ۱۹۴۲، هفتهنامه كنگره، كه توسط كنگره آمریكایی یهود منتشر میشد، طی مقالهای ادعا كرد كه آلمانها اجساد یهودیها را با استفاده از روشهای علمی به كود، صابون و چسب تبدیل میكردند. یک مقاله در همان شماره گزارش كرد كه یهودیهای رانده شده از فرانسه و هلند در حداقل دو كارخانه آلمانی به صابون، چسب و روغن قطار تبدیل شدهاند.
مانند بسیاری از نشریات آمریكایی دیگر، نشریه نیو ریپابلیک در اوایل سال ۱۹۴۳ گزارش كرد كه آلمانیها از اجساد قربانیهای یهودی خود برای ساخت صابون و كود در كارخانهای واقع در سیدلكه استفاده میكردند.
طی ماههای ژوئن و ژوییه سال ۱۹۴۳، دو نماینده برجسته كمیته یهودی ضد فاشیست كه مقر آن در مسكو قرار داشت، از ایالات متحده بازدید و طی ملاقاتهای عمومی موفق به جمعآوری دو میلیون دلار برای كمك به شوروی در جنگ شدند. در هر یک از آن جلسات، سالومون میكوئل (Solomon Mikhoels)، رهبر یهودیهای شوروی، یک قالب صابون به جمعیت نشان داد كه به گفته او از اجساد یهودیها ساخته شده بود.
سالومون میكوئل، رهبر یهودیان شوروی
یك قالب صابون به جمعیت نشان داد كه به گفته او از اجساد یهودیان ساخته شده بود.
افسانه صابون؛ پس از جنگ
بعد از جنگ، داستان صابون مشروعیت فراوانی طی محاكمه اصلی نورمبرگ كسب كرد. اسمیرنوف، وكیل ارشد شوروی به دادگاه گفت:
«…همان ذهنهای فنی اس اس كه اتاقهای گاز را خلق كرده بودند به شیوههایی برای از بین بردن كامل اجساد انسانها دست یافتند كه از طریق آنها، میتوانستند هرگونه رد جنایت خود را پاك كنند و هم از آن اجساد برای تولید محصولات دیگر استفاده نمایند. [بر اساس اطلاعات ما] در مؤسسه كالبدشناسی دانزیگ، آزمایشهایی در سطح نیمهصنعتی در زمینهی تولید صابون از بدن انسان و نیز دباغی پوست انسان برای استفادههای صنعتی به عمل آمده است.»
اسمیرنوف استناد فراوانی به شهادت زیگموند مازور، یكی از كاركنان مؤسسه كرد كه گفتههای او به عنوان سند USSR-197 نورمبرگ ثبت شده بود. به ادعای وی، دكتر رودلف اسپانر، رییس مؤسسه دانزیگ، دستور تولید صابون از اجساد را در سال ۱۹۴۳ صادر كرده است. بر اساس شهادت مازور، عملیات دكتر اسپانر مورد علاقه مقامات آلمانی قرار گرفت و وزیر آموزش و پرورش، برنارد راست و دكتر لئوناردو كونتی، از رهبران دستگاه بهداشت آلمان و نیز استادان سایر مؤسسات پزشكی به كمك اسپانر آمدند. مازور همچنین ادعا كرد كه او از «صابون انسانی» برای شستن تن و لباسهای خود استفاده كرده است!
حتی طرز ساخت صابون انسانی كه به ادعای آنها توسط دكتر اسپانر تهیه شده بود (سند USSR-196) به دادگاه ارائه شد. نهایتاً، نمونهای از آنچه آنها قطعهای از صابون انسانی نامیدند به عنوان سند به دادگاه نورمبرگ ارائه شد (سند USSR-393).
سند USSR-196
که طرز ساخت صابون انسانی را شرح میدهد
این سند در دادگاه نورمبرگ به صورت رسمی ارائه شد
دادستان اصلی انگلیس، سِر هارتلی شوكراس (Hartley Shawcross)، در سخنان اختتامیه خود خطاب به دادگاه ضمن تكرار گفتههای همتای شوروی خود گفت: «برخی اوقات، حتی از اجساد قربانیها به منظور رفع كمبود صابون در زمان جنگ استفاده میكردند.» قضات دادگاه نیز در قضاوت نهایی خود اظهار داشتند كه تلاشهایی برای استفاده از چربی اجساد قربانیان به منظور تولید تجاری صابون به عمل آمده بود.
دادستان اصلی انگلیس، سِر هارتلی شوکراس در دادگاه نورمبرگ
استفاده از چربی انسانی در تولید صابون از سوی نازیها را تایید کرد.
باید تأكید كرد كه شواهد ارائه شده در دادگاه نورمبرگ در جهت تأیید داستان دروغین صابون چیزی از شواهد ارائه شده در رابطه با ادعاهای كشتار جمعی در اتاقهای گاز كم نداشت. دستكم در این مورد یك قطعه صابون كه ادعا میشد از اجساد قربانیها تولید شده است، ارائه شد.
بعد از جنگ، قربانیان فرضی هولوکاست طی مراسمی به شكل قالبهای صابون در گورستانهای یهودی دفن شدند. در سال ۱۹۴۸، چهار عدد از این قالب صابونها كه در پارچه مخصوص تشیيع جنازه پیچیده شده بود بر اساس مراسم مذهبی یهود در قبرستان حیفای اسراییل دفن شد.
یهودیان بر همکیشان خود که به صابون تبدیل شدهاند، میگریند!
چندین قالب صابون یهودی دیگر نیز به عنوان بقایای دهشتناک هولوکاست در مؤسسه تاریخی ورشو، موزه اشتوتهوف در نزدیكی گدانسک (دانزیگ)، مؤسسه ایوو (Yivo) شهر نیویورک، موزه هولوكاست شهر فیلادلفیا، مركز یهودی هولوكاست در ملبورن استرالیا، و نقاط مختلف اسراییل نگهداری میشوند.
صابونها طی مراسم رسمی در چنین گورهایی دفن شدند!
یهودیهای فراوانی كه طی جنگ در محلات یهودیان آلمان و اردوگاهها زندگی میكردند به زنده ماندن داستان صابونها بعد از سالیان متمادی كمك كردند. به عنوان مثال، بن ادلبوم، طی خاطرات خود به نام «بزرگ شدن در هولوكاست» در سال ۱۹۸۰ نوشت:
«همراه با جیرهای كه در ارودگاه به ما میدادند یك قالب صابون با نشان R.J.F. نیز به ما داده میشد كه بعدها به نام صابون RIF معروف شد. تنها در پایان جنگ بود كه متوجه این حقیقت وحشتناك در مورد آن صابونها شدیم. اگر ما در داخل محله یهودیها متوجه این موضوع میشدیم هر قالب از صابونها را با مراسم تشییع جنازه خاص یهود در گورستان ماریسین دفن میكردیم. ما بدون اینكه بدانیم، از استخوان و گوشت عزیزان كشته شده خود برای شستن بدن استفاده میكردیم.»
نسه گودین در بهار سال ۱۹۴۴ از محله یهودیان لیتوانی به اردوگاه اشتوتهوف منتقل شد. در سال ۱۹۸۳، او طی مصاحبهای این چنین گفت:
«آن روز آنها به ما اجازه استحمام و یك قالب صابون دادند. بعد از جنگ فهمیدیم كه آن صابون از چربی خالص بدن یهودیها ساخته شده بود و حروف اول این عبارت بر روی صابونها حك شده بود. تا آنجا كه می میدانم، شاید بخشی از چربی بدن پدرم در صابونی كه بدن خود را با آن شستم بوده باشد. میتوانید حدس بزنید این فكر چه احساسی به من میدهد؟»
مل مرملستاین یكی از زندانیان سابق آشویتز، كه در فیلم تلویزیونی «هرگز فراموش نكن» در سال ۱۹۹۱ بازی كرد، در سال ۱۹۸۱ تحت سوگند شهادت داد كه او و سایر زندانیهای ارودگاه از صابونهایی استفاده میكردند كه از چربی انسان ساخته شده بود. او اصرار داشت كه هیچ تردیدی در این مورد وجود نداشت كه صابونی كه خود را با آن شسته است از اجساد یهودیها ساخته شده است.
مراسم بزرگداشت یهودیان تبدیل شده به صابون در یک کنیسه با حضور بازماندگان هولوکاست!!
(لینک دانلود فیلم)
ویزنتال و صابون یهودی
سیمون ویزنتال (Simon Wiesenthal) «شكارچی معروف نازی»، داستان صابون را در مجموعهای از مقالات منتشر شده در سال ۱۹۴۶ در روزنامه جامعه یهودیان اتریشی به نام Der Neue Weg تكرار كرد. او در اولین مقاله نوشت:
«طی آخرین هفتههای ماه مارس، مطبوعات رومانی خبر عجیبی را گزارش كردند: در شهر كوچك رومانیایی فولتیسنی، بیست جعبه صابون در گورستان یهودیان با احترام و مراسم مذهبی كامل دفن شدند. این صابون اخیراً در یك انبار نظامی سابق آلمانها كشف شده است. روی جعبهها حروف RIF به معنی «چربی خالص یهود» حك شده بود. قرار بود این جعبهها به دست وافن اس اس برسد. كاغذی كه به دور آن پیچیده شده بود نشان میدهد كه صابونها از اجساد یهودیها ساخته شدهاند. با كمال تعجب، آلمانیهای دقیق فراموش كردند توضیح دهند آیا صابونها از بدن كودكان، دخترها، مردها یا افراد كهنسال ساخته شده است.»
سیمون ویزنتال یهودی:
آلمانیهای منضبط، فراموش كردند توضیح دهند آیا صابونها از بدن كودكان، دخترها، مردها یا افراد كهنسال ساخته شده است[!]
ویزنتال ادامه داد:
«بعد از سال ۱۹۴۲، مردم لهستان به خوبی میدانستند كه آن صابونها از چه ساخته میشوند. برای دنیای متمدن قابل تصور نیست كه نازیها و زنان آنها در لهستان چگونه در مورد این صابونها فكر میكردند. آنها هر قالب صابون را به شكل یهودی میدیدند كه نتوانسته است به یك فروید، ارلیش یا انیشتین دیگر تبدیل شود.»
تبلیغات فراوان در مورد صابون یهودی
پس از چندین سال، برخی مورّخان مشهور از داستان صابونسازی دفاع كردهاند. مورخ روزنامهنگار، ویلیام شایرر، در پرفروشترین كتاب خود به نام، ظهور و سقوط رایش سوم، مكرراً به این موضوع اشاره میكند.
متخصص برجسته تبلیغات جنگی شوروی، به نام ایلیا ارنبورگ (Ilya Ehrenburg)، طی خاطرات بعد از جنگ خود مینویسد:
«من در دست خود یك قالب صابون كه عبارت چربی خالص یهودی بر روی آن حك شده است دارم كه از اجساد مردمی كه كشته شدهاند ساخته شده است. ولی لازم نیست در مورد این قبیل چیزها صحبت كرد چون هزاران كتاب در مورد آنها نوشته شده است.»
ایلیا ارنبورگ، یهودی دروغپرداز و متخصص ارشد جنگ روانی شوروی در جنگ جهانی دوم:
من در دست خود یك قالب صابون دارم كه عبارت چربی خالص یهودی بر روی آن حك شده است!
در یك كتاب درسی استاندارد مطالعات تاریخی كه در دبیرستانهای كانادا تدریس میشود و نام آن «كانادا: قرن بیستم» است، نوشته شده است كه آلمانها اجساد قربانیان یهودی خود را برای تولید صابون میجوشاندند. جزوه كالبدشناسی نازیسم، كه توسط «ائتلاف ضد رسوایی» صهیونیستی بنای بریث (B’nai B’rith) نوشته شده است، میگوید:
«بیرحمی نازیها به كشتار انسانها ختم نشد. مقادیر فراوانی صابون از اجساد كسانی كه كشته شده بودند ساخته شده بود.»
كتاب «اردوگاههای مرگ هیتلر» كه در سال ۱۹۸۱ نوشته شد شرح مفصلی از داستان صابون ارائه میدهد. مؤلف كتاب، كانیلین فیگ، در عین اذعان به این كه «برخی از مورخان ادعا می كنند كه تولید صابون توسط نازیها از چربی انسانی تنها یك شایعه است» با این حال این داستان را قبول میكند چون:
«بیشتر كارشناسان اردوگاه در اروپای شرقی داستانهای مربوط به صابون را تأیید كردهاند و انواع قالبهای صابون ساخته شده از اجساد انسانها در اروپای شرقی به نمایش گذاشته شده است و من طی سالیان متمادی نمونههای فراوانی از آنها را دیدهام.»
آرتور اشنایرر، خاخام ساكن نیویورك، این داستان را در جلسه افتتاحیه بزرگترین گردهمایی هولوكاست در تاریخ تكرار كرد. در مراسم دعایی كه طی «گردهمایی بازماندگان یهودی هولوكاست در آمریكا» در شهر واشنگتن در ماه آوریل سال ۱۹۸۳ برگزار شد، خاخام اعلام كرد:
«ما قالبهای صابونی را كه حروف مخفف RJF (به معنی چربی خالص یهود) روی آنها حك شده بود به خاطر داریم كه از اجساد عزیزان ما تهیه شده بود.»
برملاشدن ماهیت دروغ افسانه
علیرغم تمامی شواهد به ظاهر تكاندهنده، اتهام تولید صابون توسط آلمانها از اجساد انسانها دروغ است و مورخان هولوكاست اكنون به این موضوع اذعان دارند. حروف مخفف RIF كه تصور می شود مخفف عبارت «چربی خالص یهود» باشد، در واقع مخفف عبارت «مركز رایش برای تهیه چربی صنعتی» بود. این مركز یك سازمان آلمانی مسئول تولید و توزیع صابون و محصولات شوینده در زمان جنگ بود. صابون RIF كیفیتی پایین داشت و فاقد هرگونه چربی انسانی و غیرانسانی بود.
كمی بعد از جنگ، دفتر دادستان شهر فلنزبورگ آلمان، دست به اقدامات قانونی بر علیه دكتر رودلف اسپانر به دلیل نقش او در تهیه صابون انسانی در مؤسسه دانزیگ زد. ولی بعد از یك سلسله تحقیقات، وی بدون سر و صدا از این اتهام تبرئه شد. در نامهای كه در ماه ژانویه ۱۹۶۸ نوشته شد، دفتر دادستان اعتراف كرد كه بر اساس تحقیقات آن دفتر، هیچ صابونی طی مدت جنگ در مؤسسه دانزیگ تولید نشده است.
والتر لاکور، تاریخدان حامی هولوکاست:
داستان صابون انسانی از اساس نادرست است!
اخیراً والتر لاكور (walter laqueur)، مورخ آلمانی آنچه را كه در سال ۱۹۸۰ در كتاب خود، راز دهشتناك، به عنوان «تاریخ غیر قابل انكار» آورده بود تكذیب كرد و گفت كه داستان صابون انسانی از اساس نادرست است. گیتا سرنی، یك مورخ یهودی دیگر در كتاب خود به نام «سفر به تاریكی» مینویسد:
«این داستان پذیرفته شده كه اجساد قربانیان به صابون و كود تبدیل میشده است توسط اداره مركزی تحقیق در مورد جنایات نازیهای لودویگزبورگ تكذیب شده است.»
دبورا لیپشتات (Deborah Lipstadt)، استاد تاریخ مدرن یهود نیز به همین ترتیب ضمن تاریخنویسی مجدد در سال ۱۹۸۱ اظهار داشت:
«حقیقت این است كه نازیها هرگز از اجساد یهودیان یا هر كس دیگر برای تولید صابون استفاده نكردند.»
در آوریل سال ۱۹۹۰، پروفسور یهودا بائر از دانشگاه عبری اسراییل، كه از مورخان برجسته حامی هولوكاست است، و نیز شموئیل كراكوسكی، مدیر بخش آرشیو مركزی هولوكاست یاد واشم در اسراییل تأیید كردند كه داستان صابون انسانی حقیقت ندارد. به گفته باوئر زندانیهایی كه در اردوگاهها نگهداری میشدند آماده پذیرش هر گونه داستان وحشتناك در مورد آلمانها بودند. با این حال وی نازیها را مسئول انتشار این داستان دانست.
دبورا لیپشتات، از مهمترین حامیان افسانه هولوکاست:
«حقیقت این است كه نازیها هرگز از اجساد یهودیان یا هر فرد دیگر برای تولید صابون استفاده نكردند.»
در حقیقت، كسانی كه در زمینه داستان صابون باید مورد سرزنش قرار بگیرند افرادی مانند سیمون ویزنتال و استفان وایز و نیز سازمانهایی مانند كنگره جهانی یهود و نیز قدرتهای فاتح متفقین هستند كه هیچ یك از آنها تا كنون بابت اشاعه این دروغ عذرخواهی نكردهاند.
عقبنشینی ظاهری مدافعان هولوکاست از افسانه صابون
چرا باوئر و كراوسكی به این نتیجه رسیدند كه اكنون زمان مناسبی برای رد رسمی داستان صابون است؟ خود كراوسكی به این نكته اشاره میكند كه بخش بزرگی از دلیل این عقبنشینی تاكتیكی به منظور نجات باقیمانده داستان هولوكاست با خلاص شدن از دست سستترین و دروغترین بخشهای آن است.
در مواجهه با چالش تجدیدنظر طلبی، داستانهایی مانند داستان صابون كه اثبات دروغ بودن آنها بسیار ساده است میتوانند دردسر ساز باشند چون آنها باعث ایجاد تردید در مورد كل افسانه هولوكاست میشوند. به گفته كراوسكی:
«مورخان به این نتیجه رسیدهاند كه هیچ صابونی از چربی انسانی ساخته نشده است. زمانی كه این همه آدم اصل هولوكاست را انكار میكنند، چرا بهانهای برای نفی این حقیقت در اختیار آنها قرار دهیم؟»
بیصداقتی افرادی كه دست به چنین سازش دیرهنگامی با حقیقت میزنند از آنجا مشخص میشود كه آنها متوجه نیستند افسانه صابون رسماً در دادگاه نورمبرگ «تأیید» شده بود و همچنین اینكه آنها اكراه دارند در مورد تأثیر آن «تأیید» بر اعتبار دادگاه نورمبرگ و سایر جنبههای داستان هولوكاست صحبت كنند.
تفاوت چشمگیری كه بین تكذیب فوری داستان صابون توسط دولت انگلیس پس از جنگ جهانی اول و تأیید رسمی داستان بیپایه مشابه آن در جنگ جهانی دوم توسط نیروهای متفقین وجود دارد نه تنها نشاندهنده عدم صداقت بسیاری از مورخان غربی است، بلكه نشاندهنده انحطاط كلی هنجارهای اخلاقی غرب طی این قرن است.
نقش مخرب شایعات زمان جنگ
داستان صابون انسانی یك بار دیگر نشاندهنده تأثیر عظیمی است كه یك شایعه زمان جنگ میتواند به محض پذیرفته شدن داشته باشد به خصوص هنگامی كه به صورت یك دروغ تبلیغاتی توسط افراد متنفذ و سازمانهای قدرتمند اشاعه یابد. اینكه این همه افراد باهوش و متفكر اصولاً پذیرفته باشند كه آلمانها اقدام به توزیع صابونهایی كرده باشند كه روی آن حروف اختصاری نوشته شده باشد كه نشان دهد آنها از چربی انسانی درست شدهاند بیانگر این موضوع است كه حتی چرندترین جنبههای داستان هولوكاست چه اندازه سهل و ساده به عنوان حقیقت، مورد پذیرش قرار میگیرند.
چرندترین جنبههای افسانه هولوکاست، چه اندازه سهل و ساده به عنوان حقیقت، مورد پذیرش قرار میگیرد!
ویرایش اختصاصی مقاله توسط: اندیشکده مطالعات یهود
منابع و ماخذ:
۱. Phillip Knightley, The First Casualty (New York: 1975), pp. 105-106.
2. Raul Hilberg, The Destruction of the European Jews (New York: 1985), pp. 966-967; Walter Laqueur, The Terrible Secret (Boston: 1980), pp. 54, 82, 145, 219; U.S. State Department document 740.001 16 (from 1943), facsimile in Encyclopaedia Judaica(New York and Jerusalem: 1971), vol. 13, pp. 759-760; Bernard Wasserstein, Britain and the Jews of Europe (London: 1979), p. 169; A September 1941 German Einsatzgruppen Security Police report from the Ukraine mentioned equally baseless rumors, reportedly spread by Jews, of a supposed Soviet biological warfare plague bacteria bomb. Even some German soldiers believed the stories. (Ereignismeldung UdSSR, No. 80, Sept. 11, 1941, p. 9)
3. Secret U.S. Army military intelligence report No. 50, April 27, 1945. National Archives, National Records Center (Suitland, Maryland), RG 153 (JAG Army), Box 497, Files 19-22, Books I and II, Entry 143.
4. Nachman Blumental, “RIF,” Yiddish Culture, Vol. 21, June-July 1959. (Monthly of the Yiddish Culture Association). Apparently published in Israel in Hebrew. A German translation of the original essay was obtained by Ditlieb Felderer through theEncyclopaedia Judaica, Jerusalem. I am grateful to him for a copy.
5. Douglas T. Frost affidavit, July 16, 1947. Nuremberg document NI-11692. Trials of the War Criminals Before the Nuernberg Military Tribunals (NMT “green series”; Washington, DC: 1949-1953), Vol. 8, p. 624; As noted below in footnote 10, this rumor was authoritatively “confirmed” at the Nuremberg Tribunal.
6. “Wise Says Hitler Had Ordered 4,000,000 Jews Slain in 1942,” New York Herald-Tribune (Associated Press), Nov. 25, 1942. pp. 1, 5; “2 Million Jews Slain by Nazis, Dr. Wise Avers,” Chicago Daily Tribune, Nov. 25, 1942; The New York Times, Nov. 26, 1942, p. 16; See also: Raul Hilberg, The Destruction of the European Jews (۱۹۸۵), p. 1118.
7. “The Spirit Will Triumph” (editorial), and “Corpses for Hitler,” p. 11, Congress Weekly(New York: American Jewish Congress), Dec. 4, 1942.
8. The New Republic, Jan. 18, 1943, p. 65. See also the Communist New Masseseditorial of Dec. 8, 1942. p. 21. Both quoted in: James J. Martin, The Man Who Invented ‘Genocide’ (IHR, 1984), pp. 64, 45; One of the few sober voices among all the hysteria was The Christian Century, which cautioned in a Dec. 9, 1942, editorial: “Dr. Wise’s allegation that Hitler is paying $20 each for Jewish corpses to be ‘processed into soap, fats and fertilizer’ is unpleasantly reminiscent of the ‘cadaver factory’ lie which was one of the propaganda triumphs of the First World War.” Quoted in: Robert W. Ross, So It Was True (Minneapolis: 1980), p. 157.
9. Gerard Israel, The Jews in Russia (New York: St. Martin’s, 1975), p. 180.
10. Smirnov statement, Feb. 19, 1946. International Military Tribunal, Trial of the Major War Criminals Before the International Military Tribunal (IMT “blue series”; Nuremberg: 1947-1949), vol. 7, pp. 597-600. Note also Soviet allegation that soap was manufactured from the bodies of people gassed at Auschwitz: IMT (“blue series”), vol. 7, p. 175; Translation of USSR-197 and other Nuremberg Tribunal (IMT) references to the human soap story in: Carlos Porter, Made in Russia: The Holocaust(1988), pp. 73, 85-86, 121-124, 126, 128, 159, 368-377; Note also Nuremberg Tribunal “human soap” documents USSR-196, USSR-264, and USSR-272; We are grateful to Mr. Carlos Porter for his diligent research of the Nuremberg Tribunal’s treatment of the “human soap” story.
11. IMT (“blue series”), vol. 19, p. 506; Nazi Conspiracy and Aggression (NC&A “red series”; Washington, DC: 1946-1948), Suppl. vol. A, p. 134. See also: “Nazis’ Soap Factory Used Humans, American Reports” (AP), The Sunday Star (Washington, DC), Dec. 9, 1945, p. B-11.
12. IMT (“blue series”), vol. 1, p. 252. Facsimile reprint in: Carlos Porter, Made in Russia(1988), p. 159.
13. Pierre Joffroy, “Anne Frank Martyre,” Paris Match, No. 394, Oct. 27, 1956, p. 93.
14. R. Hilberg, Destruction of the European Jews (۱۹۸۵), p. 967 (n.27); N. Blumental, “RIF,” Yiddish Culture, June-July 1959 (cited above); Rabbi Yaakov (Jacob) Riz runs the Holocaust Museum at 1453 Levick St., Philadelphia. See his letter in the Jewish Press (Brooklyn), July 10, 1981, p. 42; Udo Walendy, Adolf Eichmann, Historische Tatsachen No. 18 (Vlotho: 1983), p. 24; Gary Tippet, “Real-life chamber of horrors,”The Sun (Melbourne), Feb. 7, 1984.
15. B. Edelbaum, Growing up in the Holocaust (Kansas City, Mo.: 1980), pp. 217-218.
16. Jane S. Podesta, “Nesse Godin’s memories…”, The Washington Times, April 11, 1983, pp. 12B, 13B.
17. M. Mermelstein deposition, Los Angeles, May 27, 1981, official transcript, p. 40. (Case No. C 356 542)
18. S. Wiesenthal, “RIF,” Der Neue Weg (Vienna), Nr. 17/18, 1946, pp. 4-5.; See also: S. Wiesenthal, “Seifenfabrik Belsetz,” Der Neue Weg, Nr. 19/20, 1946, pp. 14-15, and: S. Wiesenthal, “Nochmals RIF,” Der Neue Weg, Nr. 21/22, 1946. p. 2; These articles are also cited in: M. Weber, “Simon Wiesenthal: Bogus ‘Nazi Hunter’,” The Journal of Historical Review, Winter 1989-90, pp. 444-445 [and in: M. Weber, “Simon Wiesenthal: Fraudulent ‘Nazi Hunter’,” The Journal of Historical Review, July-August 1995 (Vol. 15, No. 4), pp. 10-11, 15.]
۱۹. S. Wiesenthal, “Nochmals RIF,” Der Neue Weg (Vienna), Nr. 21/22, 1946, p. 2.
20. “Poland,” Encyclopaedia Judaica (۱۹۷۱), Vol. 13, pp. 761-762 (Photo caption: “A German soap factory near Danzig”);
21. William L. Shirer, The Rise and Fall of the Third Reich (New York: 1960), p. 971 (note) [or page 1264 of the 1962 softcover edition].
22. Ilya Ehrenburg, The War: 1941-1945 (Cleveland: World, 1965), p. 30.
23. Fred McFadden, et al., Canada: The Twentieth Century (Toronto: 1982), section entitled “The Holocaust.”
24. Earl Raab, The Anatomy of Nazism (New York: ADL, 1979), p. 20.
25. Konnilyn G. Feig, Hitler’s Death Camps (New York: 1981), pp. 200-202, 479 (n. 19)
26. This writer was present at the opening ceremony held at the Landover, Md., Capital Center, on Monday evening, April 11, 1983. Schneier was Rabbi at Park East Synagogue, New York City. The crowd of some 15,000 was later addressed by President Reagan.
27. N. Blumental “RIF” Yiddish Culture, June-July 1959 (cited above). See also: R. Faurisson, “Le savon juif,” Annales d’Histoire Revisionniste (Paris), No. 1, Printemps 1987, pp. 153-159, and, D. Felderer, “Human Soap,” The Journal of Historical Review, Summer 1980, pp. 131-139; Dachauer Hefte: “Die Befreiung” (Dachau), Heft 1, Dec. 1985, p. 111 (n. 7).
28. Erich Kern (Kernmayer), Meineid Gegen Deutschland (۱۹۷۱), pp. 152-163. See also:Deutsche Wochen-Zeitung (Munich), March 29, 1991, pp. 3, 9.
29. Walter Laqueur, The Terrible Secret (Boston: 1980), pp. 82, 219.
30. Gitta Sereny, Into That Darkness (London: A. Deutsch, 1974), p. 141 ).
31. “Nazi Soap Rumor During World War II,” Los Angeles Times, May 16, 1981, p. II/2.
32. Bill Hutman, “Nazis never made human-fat soap,” The Jerusalem Post – International Edition, week ending May 5, 1990; “Holocaust Expert Rejects Charge That Nazis Made Soap From Jews,” Northern California Jewish Bulletin, April 27, 1990. (JTA dispatch from Tel Aviv.) Facsimile in: Christian News, May 21, 1990, p. 19; “A Holocaust Belief Cleared Up,” Chicago Tribune, April 25, 1990. Facsimile in: Ganpac Brief, June 1990, p. 8.
33. “A Holocaust Belief Cleared Up,” Chicago Tribune, April 25, 1990.
صابون یهودی ، صابون یهودی
صابون یهودی ، صابون یهودی ، صابون یهودی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: