تقریباً همگان شنیدهاند که آلمانیها در طول جنگ جهانی دوم نزدیک به ۶ میلیون یهودی را در اروپا کشتهاند. تلویزیون آمریکا، فیلمهای سینمایی، روزنامهها، مجلات، همواره این مطلب را بازگو میکنند. در همین راستا، موزهای رسمی و بزرگ درباره هولوکاست در شهر واشنگتن ساخته شده است.
چالش در داستان یهودسوزی (هولوکاست) توسط دانشمندان
طی دهه گذشته، تعداد زیادی از تاریخدانان تجدیدنظرطلب از جمله دانشمندان معتبر و موجهی چون: دکتر آرتور بوتز، از دانشگاه نورث وسترن، پروفسور روبر فوریسون از دانشگاه لیون فرانسه و دیوید ایروینگ، پرفروشترین تاریخنگار بریتانیایی، این داستان را که بصورت گستردهای پذیرفته شده است به چالش کشیدهاند.
آنها در این امر تردید نکردهاند که شمار زیادی از یهودیان، طی جنگ جهانی دوم به اردوگاهها و زاغهها تبعید گشتند یا بسیاری کشته شده یا مردهاند اما دانشمندان تجدیدنظرطلب، مدارک قابل ملاحظهای ارائه کردهاند تا نشان دهند آلمان هیچگونه برنامهای برای نابود کردن یهودیان نداشته، ادعاهای فراوان مبنی بر دروغ بودن کشتارهای گسترده در اتاقهای گاز وجود دارد و تخمین ۶ میلیون مرده یهودی در مدت زمان جنگ، مبالغهاى غیرمسئولانه است.
دست کشیدن از بسیاری از ادعاهای یهودسوزی
تجدیدنظرطلبها به این نکته اشاره میکنند که داستان هولوکاست، طی گذشت سالها، به طرز جداً چشمگیری تغییر یافته است. بسیاری از ادعاهای کشتار که روزگاری به طور وسیعی پذیرفته شده بود، در سالهای اخیر کاملاً متروک شدهاند. زمانی ادعا میشد که آلمانیها یهودیان را در اردوگاه داخائو و بوخنوالد و دیگر اردوگاههای آلمان، با گاز خفه کردند. اما آنچنان بیپایگی این قسمت از داستان کشتار ثابت گشت که از بیست سال پیش، از آن دست برداشته شد.
هم اکنون هیچ تاریخدان مهمی داستان «اردوگاههای کشتار» در قلمرو امپراطوری آلمان قدیم را که روزی ثابتشده پنداشته میشد تأیید نمیکند. حتی «سیمون ویزنتال» که به «شکارکننده نازیها» معروف است، بر این مطلب صحّه نهاده است که: «در خاک آلمان هیچ اردوگاه کشتاری وجود نداشته است». (۱)
مورخین مهم هولوکاست، هم اکنون ادعا میکنند که اغلب یهودیان فقط در ۶ اردوگاه در جایی که هم اکنون «لهستان» نامیده میشود، با گاز مسموم شدهاند که عبارتند از:
آشویتس، مایدانک، تربلینکا، سابیبور، چلمنو و بلزک.
با این حال، مدارکی که برای گازدهی در این ۶ اردوگاه ارائه شده است، نیز از لحاظ کیفی فرقی با مدارکی که برای اتهام گازدهی در اردوگاههای آلمان ارائه شده، ندارد.
در دادگاه بزرگ نورمبرگ، در سالهای ۱۹۴۶، ۱۹۴۵ و طی دهههای بعد از جنگ جهانی دوم، آشویتس (به خصوص آشویتس بیرکناو) و مایدانک (لوبلین ) به طور کلی به عنوان مهمترین اردوگاههای مرگ شناخته میشوند. مثلاً متفقین در دادگاه نورمبرگ مدعی شدند که آلمانیها ۴ میلیون نفر را در آشویتس و ۱/۵ میلیون نفر دیگر را در مایدانک، کشتند.
امروزه هیچ مورخ سرشناسی این ارقام گزاف را نمیپذیرد. بعلاوه، مدارک قابل توجه بسیاری در سالهای اخیر ارائه شده که با ادعای قلع و قمعهای بزرگ در این اردوگاهها، قابل جمع نبود. به عنوان مثال، عکسهای شناسایی هوایی مفصل که از «آشویتس بیرکناو» در چندین روز اتفاقی در سال ۱۹۴۴ (دوران اوج قلع و قمع مورد ادعا در آنجا) گرفته شده بود، توسط سازمان جاسوسی آمریکا در سال ۱۹۷۹ در معرض عموم قرار داده شد. این عکسها هیچ اثری از تودههای اجساد، دودکشهای دودزا و انبوه یهودیان منتظر مرگ را نشان نمیداد، چیزهایی که همگی ادعا شده و اگر واقعاً آشویتس، مرکزی برای قلع و قمع بود، به وضوح میبایست قابل مشاهده میبودند.
همچنین ما هم اکنون میدانیم که اعتراف بعد از جنگ فرمانده آشویتس، رودلف هس که بخش حساسی از داستان قلع و قمع هولوکاست است بیانی نادرست است که با شکنجه اخذ شده است. (۲)
ادعاهای نامعقول دیگر درباره هولوکاست
زمانی همچنین این مطلب بطور جدّی ادعا میشد که آلمانیها، یهودیان را با برق و بخار نابود میکردند و اینکه آنها از اجساد یهودیان صابون تولید مینمودند. مثلاً آمریکا در دادگاه نورمبرگ، ادعا کرد که آلمانیها، یهودیان را در تربلینکا نه در اتاقهای گازی که امروز ادعا میشود، بلکه با بخار دادن به آنها در اتاقهای بخار کُشتند! (۳)
این چنین داستانهای باورنکردنی، در سالهای اخیر بطور کامل رها شده است.
بیماری؛ عامل تلف شدن بسیاری از زندانیان
داستان قلع و قمع هولوکاست با نگاه سطحی، قابل قبول به نظر میرسد؛ عکسهای فجیع مردگان و زندانیان در حال مرگ در برگن – بلسن، نوردهوسن و دیگر تبعیدگاهها هنگام آزادسازی توسط نیروهای انگلیسی و آمریکایی در آخرین هفتههای جنگ در اروپا را همه دیدهاند. این مردم بداقبال قربانیِ نه یک برنامهی کشتار، بلکه قربانی بیماری و سوءتغذیهای بودند که علت آن، سقوط آلمان در ماههای آخر بود. اگر واقعاً یک برنامه قلع و قمع وجود داشت، یهودیانی که توسط نیروهای متفقین در پایان جنگ پیدا شدند، میبایست مدتها پیش کشته شده باشند.
شمار زیادی از یهودیان در ماههای پایانی جنگ، در برابر نیروهای در حال پیشروی شوروی، از اردوگاهها و زاغههای شرقی به اردوگاههای باقیمانده در آلمان غربی، انتقال داده شدند. چیزی نگذشت که این اردوگاهها به شدت پرجمعیت شد، به طوریکه در برابر تلاشها در جهت جلوگیری از انتشار بیماریهای واگیردار، بهگونهای جدّی مانع ایجاد کرده بود. از این گذشته از کار افتادگی سیستم حمل و نقل آلمان، تدارک غذای مناسب و دارو را برای اردوگاهها ناممکن ساخت.
اسناد برجا مانده از آلمان
در پایان جنگ جهانی دوم، متفقین مقدار زیادی از اسناد آلمانی را ضبط کردند که مربوط به سیاست دوران جنگ آلمان درباره یهود بود که زمانی رسماً به عنوان سیاست «راه حل نهایی» از آن یاد میشد. اما یک سند آلمانی که حتی اشاره به برنامه قلع و قمع داشته باشد پیدا نشده است. برعکس، اسناد به روشنی نشان میدهند که سیاست «راه حل نهایی» آلمان یک برنامه مهاجرت و تبعید بوده است نه نابودی! به عنوان مثال، یادداشت محرمانه وزارت امور خارجه آلمان در ۲۱ آگوست سال ۱۹۴۲ را در نظر بگیرید. (۴) این نامه داخلی میگوید:
«جنگ کنونی به آلمان این فرصت و نیز وظیفه را میدهد تا مشکل یهود را در اروپا حل کند. سیاست حمایت از تخلیه یهودیان از اروپا در نزدیکترین همکاری با آژانسهای گارد ویژه امپراطور، قائد اعظم به فرماندهی هیملر هنوز به قوت خود باقی است.»
این نوشته همچنین خاطر نشان میسازد که شمار یهودیانی که بدین طریق به شرق منتقل شدهاند برای پاسخگویی به نیازهای کارگری کافی نیست.
این سند از وزیر خارجه آلمان فون ریبنتروپ نقل میکند که میگوید:
«در پایان این جنگ تمام یهودیان میباید اروپا را ترک کنند. این امر تصمیم تغییر ناپذیر هیتلر و تنها راه برای فائق آمدن بر این مشکل و نیز به عنوان یک راه حلی جامع و جهانی است که میتواند به کار گرفته شود و اقدامات فردی، کار چندانی از پیش نخواهد برد.»
این نامه داخلی با اظهار این مطلب تمام میشود که:
«تبعید یهودیان به شرق، قدمی به جلو در مسیر راه حل کامل است.»
تبعید به حکومت کل [لهستان] یک راه حل موقت است و به محض اینکه شرایط فنّی آن فراهم شد، یهودیان به نحو گستردهتری به نواحی اشغالی شرقی [شوروی] منتقل خواهند شد.
کسانی که افسانه هولوکاست را تأیید میکنند، کراراً بر این سند واضح و اسناد مانند این، سرپوش میگذارند یا آنها را نادیده میگیرند.
گواهی غیرقابل اعتماد
مورخین هولوکاست بسیار بر – به اصطلاح – «شهادت بازماندگان» تکیه میکنند تا افسانهی کشتار را تأیید کنند. اما اینچنین مدرکی آشکارا غیرقابل اعتماد است. همانگونه که یک تاریخدان یهودی اشاره کرده است، بیشتر خاطرهها و گزارشات بازماندگان هولوکاسـت پر است از لفاظیهای نامعقول، اغراقآمیز، محتوایی شورانگیز، خود افزاییهایی مبالغهآمیز، فلسفهبافیهایی ناشیانه، گفتههایی با سرانجامی احساسی، ضوابط عنان گسیخته، غرضورزی و توجیههای جانبدارانه. (۵)
هیتلر و «راه حل نهایی»
هرگز مدرک مستندی بر اینکه آدولف هیتلر فرمانی برای کشتار یهودیان داد یا اینکه او از چنین برنامهای اطلاع داشته باشد، وجود ندارد. در عوض اسناد نشان میدهد که رهبر آلمان میخواست که یهودیان در صورت امکان با مهاجرت و اگر لازم بود با تبعید، اروپا را ترک کنند.
مدرکی که در برگهدانهای وزارت دادگستری، بعد از جنگ پیدا شد، اندیشه او درباره یهودیان را ثبت کرده است. در بهار سال ۱۹۴۲، وزیر کشور وقت آلمان در نامهای داخلی، خاطر نشان کرد که ریاست کاخ صدارت اعظمی هیتلر، دکتر هانس لامیرس، به او اطلاع داده بود که:
«قائد اعظم (هیتلر) بارها به او (لامِرِس) اظهار کرده بود که میخواهد راه حل مسأله یهود را تا بعد از اتمام جنگ، به تعویق درآمده ببیند.» (۶)
در ۲۴ جولای سال ۱۹۴۲ هیتلر بر ارادهاش مبنی بر خارج کردن تمام یهودیان از اروپا بعد از جنگ تأکید کرد:
«یهودیان به دلائل اقتصادی به اروپا علاقمند هستند. اما اروپا نباید آنها را بپذیرد، حتی اگر بخاطر خود شیفتگی آنها باشد، زیرا یهودیان با انگیزه نژادی با هم هستند. وقتی این جنگ تمام شد من، با دقت تمام در این مسأله خواهم اندیشید که مقصد ترک و مهاجرت یهودیان، ماداگاسکار یا ایالتی ملی یهودی باشد.» (۷)
گارد ویژه هیملِر و اردوگاهها
یهودیان بخش مهمی از نیروی کار آلمان در زمان جنگ بودند و این به نفع آلمان بود که آنها را زنده نگه دارد.
ریاست اداره سرپرستی گروه گارد ویژه اساس، دستورالعملی به تاریخ ۲۸ دسامبر ۱۹۴۲ به تمام اردوگاههای کار اجباری من جمله آشویتس فرستاد. این دستور، به تندی میزان بالای مرگ و میر زندانیان به خاطر بیماری را مورد انتقاد قرار میداد و دستور میداد که:
«پزشکان اردوگاه میباید تمام امکاناتی را که در اختیار دارند بکار گیرند تا میزان مرگ را در اردوگاههای مختلف به نحو چشمگیری کاهش دهند.»
گذشته از این، دستور میداد:
«طبیبان باید بیشتر از گذشته بر تغذیه زندانیان نظارت داشته باشند و در همکاری با این سرپرستی، گزارش بهبود را به فرماندهان اردوگاه، ارائه دهند. پزشکان اردوگاه موظفند کنترل کنند که شرائط کاری در مکانهای مختلف کار، تا حد امکان بهبود مییابد.»
در پایان، این دستور تأکید کرده است که:
«قائد وقت گارد ویژه [هیملر] دستور داده است که میزان مرگ و میر کاملاً باید پایین بیاید». (۸)
ریچارد گلوکس، ریاست بخشی از اساس (گارد ویژه) که بر این اردوگاهها نظارت داشته است، نامهای دورهای به هر یک از فرماندهان اردوگاهها، در تاریخ ۲۰ ژوئن ۱۹۴۳ فرستاد. در این نامه او اینگونه دستور میدهد:
«همانطور که قبلاً اشاره کردهام، تمامی امکانات برای کاهش میزان مرگ و میر در اردوگاهها، باید بکار گرفته شود.» (۹)
۶ میلیون نفر؟
هیچگونه مدرک واقعی بر این ادعای مکرر که آلمانیها، ۶ میلیون یهودی را نابود کردهاند، وجود ندارد. واضح است که میلیونها یهودی شامل بسیاری از کسانی که در آشویتس و دیگر به اصطلاح اردوگاههای ریشهکنی تحت نظر بودند در مدت جنگ جهانی دوم از سلطهی آلمان جان سالم بدر بردهاند. این حقیقت به تنهایی باید تردیدهای جدّی درباره جریان کشتار، برانگیزاند.
باسِلِر ناشریشتن یکی از روزنامههای اصلی کشور بیطرف سوئیس در ژوئن ۱۹۴۶ با دقت برآورد کرد که بیشتر از ۱/۵ میلیون یهودی اروپایی نمیتوانستند تحت حکومت آلمان از بین رفته باشند. (۱۰)
هولوکاست خواهی یکطرفه
حتی بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال، نشانهای از کاهش یافتن سیل فیلمها و کتابهای مربوط به هولوکاست، دیده نمیشود.
این حمله بیوقفه رسانهای، که تاریخشناس یهودی، آلفرد لیلینتال (۱۱) آن را «جنون هولوکاست» مینامد، سرنوشت یهودیان را طی جنگ جهانی دوم به صورت حادثهی محوری تاریخ به تصویر میکشد. برای عکسهای خشونتنما، ویژهبرنامههای تلویزیونی سادهلوحانه، تجسسهای کینهتوزانه برای «جنایات جنگی نازیها»، دورههای آموزشی یکجانبه و ژستهای حق به جانب از سوی سیاستمداران و شخصیتها در مراسمهای یهودیان هولوکاست، سرانجامی نیست.
سرحاخام بریتانیا، ایمانوئل جاکوبوویست به درستی فعالیت هولوکاست را، بهعنوان «یک صنعت تمام و کمال، توصیف میکند. که سود سرشاری را برای نویسندگان، محققان، فیلمسازان، یادمانسازان، برنامهریزان موزه، و حتی سیاستمداران به ارمغان آورده است.» او اضافه میکند که بعضی از حاخامها و دانشمندان در این کسب و تجارت بزرگ شریکند. (۱۲)
قربانیان غیریهودی هرگز در خور چنین اعتنایی نیستند، مثلاً در آمریکا هیچگونه بنای یادبود، مرکز مطالعات یا آیینهای سالانه برای قربانیان استالین که بسیار بیشتر از قربانیان هیتلر بودند، وجود ندارد.
چه کسی سود میبرد؟
از حملات کوبنده رسانه هولوکاست کراراً در این جهت استفاده میشود که پشتیبانی عظیم آمریکا از اسرائیل را توجیه کند، یا به گونه دیگر، عذری باشد برای سیاستهای نابخشودنی اسرائیل، اگر چه در مقابل منافع آمریکا باشد.
فعالیتهای پیچیده و کاملاً تأمینشده رسانههای هولوکاست، اهمیت تعیینکنندهای برای منافع اسرائیل دارد. اسرائیل وجود خویش را به مدد اعانههای هنگفت سالیانه، از مالیاتدهندههای آمریکایی دارد.
آنگونه که پروفسور دبلیو دی روبینستین از استرالیا، بیپرده اذعان داشته است:
«اگر این امکان وجود داشته باشد که هولوکاست به عنوان یک افسانه صهیونیستی نشان داده شود، قویترین سلاحها در زرّادخانههای تبلیغاتی اسرائیل بر باد میرود.» (۱۳)
دیدگاه استاد یهودی تاریخ در دانشگاه کلمبیا، پائولا هیمن اینگونه است:
«در خصوص اسرائیل، هولوکاست ممکن است مانع از انتقادهای سیاسی و سرکوب کردن مجادلات استفاده گردد. هولوکاست این احساس را در یهودیان تقویت میکند که آنها مردمی هستند، تا ابد در معرض تهاجم که برای دفاع از خود تنها میتوانند به خودشان اعتماد کنند. یادآوری درد و رنجی که یهودیان زیر بار نازیها تحمل کردهاند، اغلب جای استدلال عقلی را میگیرد و انتظار میرود آنان را که درباره مشروعیت سیاستهای حکومت کنونی اسرائیل تردید دارند متقاعد کند.» (۱۴)
یک دلیل اساسی که افسانه هولوکاست، اینچنین ماندگار و پایدار به اثبات رسیده است، این است که حکومتهای ابرقدرت نیز علاقه فراوانی به حفظ آن دارند، قدرتهای پیروز جنگ جهانی دوم – آمریکا، روسیه شوروی و بریتانیا – در به تصویر کشیدن تا حد امکان منفی از رژیم شکست خورده هیتلر، شریکاند. چرا که هر چه رژیم هیتلر، شرورتر و شیطانیتر به نظر برسد، انگیزه و منظور متفقین با شکوهتر و موجهتر به نظر خواهد رسید.
همانگونه که جاکوپ تایمرمن که خود نویسندهای یهودی و ناشر روزنامه است، در کتاب خود، «طولانیترین جنگ» اشاره کرده است:
«برای بسیاری از یهودیان، هولوکاست هم یک کسب پر رونق و هم نوعی مذهب جدیدی است.»
او گزارش میدهد که بسیاری از اسرائیلیها کلمه «شوا» را که معادل عبری هولوکاست است، طنزگونه به کار میبرند و میگویند: کسبی مثل کسب هولوکاست نیست. (۱۵)
فعالیتهای رسانهای هولوکاست، یهودیان را به عنوان قربانی کاملاً بیگناه به تصویر میکشند و غیریهودیان را موجوداتی از لحاظ اخلاقی در سطح پایین و غیر قابل اعتماد نشان میدهد که وقتی شرایط آن فراهم آید، به سادگی به نازیهایی آدمکش تبدیل میشوند. این توصیف یکجانبه اما تحریف شده به این منظور است تا خودآگاهی و یکپارچگی گروه یهودی را تقویت کند.
آموزهی کلیدی جریان هولوکاست برای یهودیان این است که غیریهودیان هرگز قابل اعتماد نیستند. اگر مردم با فرهنگ و فرهیختهای چون آلمان توانستند ضدیهودی گردند، اینگونه به ذهن خطور میکند که ملل غیریهودی هرگز نمیتوانند به صورت کامل مورد اعتماد قرار گیرند. پیام هولوکاست بدین نحوه یکی از سرشکستگیهای بشریت است.
هولوکاست نفرت ساز
گاهی اوقات از داستان هولوکاست برای بالا بردن نفرت و کینه بر ضد مردم آلمان استفاده میشود. نویسنده معروف یهودی «اِلی ویزل» یکی از زندانیان سابق آشویتس و رئیس شورای رسمی بزرگداشت هولوکاست آمریکا بود، او جایزه صلح نوبل سال ۱۹۸۶ را دریافت کرد. این صهیونیست فدایی، در کتاب خود «اسطورههای عصر ما» نوشت:
«هر یهودی در جایی از وجود خود باید ناحیهای از نفرت قرار دهد. نفرتی قابل ملاحظه و قوی برای آنچه که آلمانیها تجسّم آن هستند و برای آنچه در آلمانیها پیوسته وجود دارد.» (۱۶)
بگذارید صدای هر دو طرف شنیده شود
همانطور که حتی مدافعین داستان مرسوم قلع و قمع و نسلکشی نیز پذیرفتهاند، در سالهای اخیر، شک و تردید درباره داستان هولوکاست به نحو چشمگیری رشد داشته است. در پاسخ به این روند، نهادهای رسمی در بعضی کشورها مانند فرانسه و اسرائیل، به چالش کشیدن داستان هولوکاست را جنایت قلمداد میکنند.
تجدیدنظرطلبها در فرانسه و آلمان به نحو سنگینی برای دیدگاههای خویش جریمه شدهاند. اساتید در آمریکا و دیگر نقاط، به جرم جرأت تردید درباره هولوکاست، فوراً از موقعیت خویش، اخراج شدهاند. تبهکاران جانی، تجدیدنظرطلبهای مهم هولوکاست را وحشیانه مورد حمله قرار دادهاند. حتی یکی از آنها به خاطر دیدگاههایش کشته شد.
به رغم محدودیتهای ناامیدکننده برای آزادی بیان و حملات جنونآمیز رسانهها علیه آنان که هولوکاست را مورد انکار قرار دادهاند و هجوم علیالظاهر مداوم رسانهای هولوکاست و حتی حملات فیزیکی، پیشرفت قابل ملاحظهای در حال انجام شدن است؛ مردم اندیشمند بسیاری در آمریکا و همه جای دنیا مشتاقند تا تردید خویش را حداقل درباره بعضی از مهمترین ادعاهای هولوکاست ابراز دارند.
خلاصه
هر چه اسناد سرپوش گذاشته بهتر شناخته میشوند و هر چه تعداد بیشتری از مردم حقیقتهایی درباره قسمتی از تاریخ مدرن که بیشترین بزرگنماییها و سیاسیکاریها درباره آن شده است را در مییابند، داستان نسلکشی هولوکاست، ساقط میگردد.
حفظ مصنوعی نفرتها و احساسهای گذشته، مانع از یک آشتی خالص و یک صلح پایدار است. تجدیدنظرطلبی، بیداری تاریخی و فهم بینالمللی را ارتقا میبخشد و به همین دلیل بسیار مهم و شایسته حمایت است.
نویسنده: مارک وبر
مترجم: سیدروحالله موسوی کاشمری
پینوشتها:
۱- Books and Bookmen, London, April 1975, p. 5, and in Stars and Stripes (Europe), Jan. 24, 1993, p. 14.
2- Ruper Butler, Legions of death (England: 1983), pp. 235-237, and R. Faurisson, Journal of Historical Review, Winter 1986 – 87 pp. 389-403
3- Nuremberg document PS-3311 (USA-293). IMT blue series, Vol. 32, PP. 153-158; IMT, Vol. 3, PP. 566-568. NMT green series, Vol. 5, PP. 1133, 1134.
4- Nuremberg document Ng- 2586-j.NMT green series, Vol. 13, pp. 243-249.
5- Samuel Gringauz in Jewish Social studies (New York), January 1950, vol. 12, p. 55.
6- Nuremberg document PS-4025.D. Irving, Goring; ABiography (New York: 1989), p. 349.
7- H. Picker, Hitlers Tischgesprche in Fuhrerhaupt qquartier (Stuttgart 1976), p. 456.
8- Nuremberg document PS-2171, Annex 2; NC and A red series, vol. 4, pp. 833-834.
9- Nuremberg document NO-1523; NMT green series, vol. 13, pp. 372-373″.
10- Baseler Nachrichten, June 13, 1946, p. 2.
11- Alfred.M.Lilienthal
12- H. Shapiro, “Jakobovits”, Jerusalem post (Israel), Nov. 26, 1987, p.10.
13- Quadrant (Australlia), Sept. 1979, p. 27.
14- New York Times Magaine, Sept. 14, 1980, p. 79.
15- The Longest War (New York. Vintage, 1982), p. 15.
16- Legends of Our Time (New York. Schocken Books,1982), chap. 12, p. 142.
منبع: کتاب «گریز از آینده؛ مجموعه مقالاتی پیرامون هولوکاست»، قم: ابتکار دانش، چاپ دوم.
درباره هولوکاست ، درباره هولوکاست ، درباره هولوکاست ، درباره هولوکاست
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: