سلسله مقالات یهودیان و حیات اقتصادی مدرن (قسمت بیستم) تحرک یهودیان
نکتهی بعدی که میخواهم به آن اشاره کنم، تحرک است، ولی مطمئن نیستم که این ویژگی فقط مختص به یهودیان اشکنازی (آلمانی) است، یا همهی یهودیان، نویسندگانی که در ستایش یهودیان سفاردی یا یهودیان اسپانیا، سخن گفتهاند، همواره به یک احساس نخوت و تکبر در آنها اشاره کردهاند. حال آنکه برادران آلمانی ایشان همواره به عنوان آدمهای اهل حال، فعال و پر جنب و جوش تعریف شدهاند. حتی امروزه هم همین روحیهی نخوت و تکبر را میتوان در میان بسیاری از یهودیان سفاردی، بهویژه در میان یهودیان شرق مشاهده کرد، که بهظاهر آدمهای مغرور، متفکر و خویشتنداری به نظر میرسد که در آنها از تحرک و نشاطی که در میان یهودیان اروپای غربی میبینیم، کمتر نشانی هست، اما همهی یهودیان، از اشکنازی گرفته تا سفاردی، تحرک ذهنی بارزی دارند، یعنی دارای درک سریع و فراگیر بودن ذهن بارزی هستند.
این چهار عنصر روشنفکری، غایتباوری، انرژی و تحرک را در واقع باید چهارستون ویژگیهای یهودیان دانست که با سرشت آنها عجیب شده است. به اعتقاد من، تمامی ویژگیهای یهودیان را به سادگی میتوان به یک یا چند عنصر از عناصر فوق ارتباط داد. برای نمونه به دو عنصری اشاره میکنیم که در حیات اقتصادی یهودیان واجد اهمیت ویژهاند؛ تحرک خارقالعاده و روحیهی انطباقپذیری.
یهودی فرد فعال و پرتحرکی است. به قول گوته: «همهی یهودیان، حتی فقیرترین آنها، سرگرم دستیابی به هدفی این جهانی، چه موقت و چه درازمدت هستند.» البته تردیدی وجود ندارد که این تحرک و جنبش گاه به بیقراری منتهی میشود. او همواره سرپا و در جنب و جوش است، همیشه کاری برای انجام دارد و در پی آن است تا آن کار و فعالیت را به ثمر برساند. او همواره در تحرک است و برایش چندان اهمیتی ندارد که باعث مزاحمت دیگران میشود و فرصت آرامش را از آنها میگیرد. در شهرهای بزرگ که دقت کنید، تمامی برنامههای موسیقی و اجتماعی شهر را یهودیان سر و سامان میدهند. چرا؟ چون روحیهی عملگرا و تحرک فوقالعادهی ایشان در جمعِ با روشنفکری، به آنها چنین امکانی میدهد. روشنفکری اهمیت بیشتری دارد چون هرگز عامل ریشهداری نیست. روشنفکری در نهایت، در سطح حرکت میکند و در عمق مسائل دخالت ندارد. روشنفکر به عمق روح یا عمق کائنات نفوذ نمیکند. به همین خاطر برای روشنفکران آسان است که از یک موضع افراطی به موضع افراطی دیگری حرکت کنند. به همین خاطر است که در میان یهودیان میتوان تعصب خشک و بیمنطق را دست در دست تردید و شک اساسی نسبت به همهی اصول دین مشاهده کرد. هر دو از یک منبع مشترک سرچشمه میگیرند.
اما یهودیان شاید مهمترین ویژگی خود را مدیون همین روشنفکری سطحی هستند و آن هم خصلت انطباقپذیری یهودیان است که در تاریخ بشر همتا ندارد. یهودیان همواره آدمهای سرسخت و متعصبی بودهاند و انطباقپذیری و در عین حال استعداد ایشان برای حفظ ویژگیهای ملی، وابسته به یک سرچشمه است. انطباقپذیری به آنها فرصت داد تا اگر شرایط زمانه به نحوی بود که میباید قوانین همرنگ شدن با جامعه را رعایت کنند، این کار حتماً انجام گیرد. یهودیان با مهارتی فراوان توانستهاند در مواقع ضروری، روی ویژگیهای قومی و دینی خود پوشش بنهند تا فرصتی مناسب برای ابراز آنها فراهم آید. شخصیت یهودیان از قدیمالایام همواره شخصیتی مقاوم و در عین حال مطیع بوده است و این دو خصلت گرچه ممکن است متضاد هم به نظر آیند، ولی وقتی به دقت در آنها نظر کنیم، خلاف آن را خواهیم دید. همان طور که لروا – بیولیو گفته است: «یهودیان در عین حال کلهشقترین و انعطافپذیرترین آدمها هستند. آنها با ارادهترین و از سوی دیگر نرمترینند.»
رهبران و خردمندان قوم یهود، در سراسر تاریخ به اهمیت و گاه نیاز به این انعطافپذیری و نرمی آگاه بوده و عقیده داشتند که اگر قوم اسرائیل بخواهد به حیات و بقای خود ادامه دهد، نباید از توسل به این ویژگی دست بردارد و در این راه، خستگی نشناسد. آثار ادبی یهودیان سرشار از نمونههایی در اشاره به این ویژگی است:
«چون نیهای نیزار باش که باد از هر سو بوزد، در همان جهت خم میشوند، چون تورات را فقط کسی درک خواهد کرد که روحیهای توبهکار و پشیمان داشته باشد. چرا تورات را به رود تشبیه کردهاند؟ چون آب هرگز سر بالا نمیرود، بلکه سر پایین میرود و در اعماق نفوذ میکند و بنابراین، تورات آدمهای سختسر را تاب نمیآورد و فقط با آدمهای فروتن سر و کار دارد.»
و در جای دیگر آمده است:
«وقتی روباه در حول و حوش تو است، از او اطاعت کن.»
یک نمونهی دیگر:
«اگر در برابر توفان سر خم کنی، از فرازت میگذرد، اما اگر در برابر آن بایستی، تو را هم با خود خواهد برد.»
و سرانجام نمونهای از مجموعهی کتابهای دعا که در آن آمده است:
«آرزو میکنم که روحم در برابر دیدگان، چون غبار باشد.»
شاید واضحترین تصویری که میتوانم از تجلی ویژگیهای یهودی در جوامع مختلف نشان دهم، توسل به این واقعیت است که یهودیان در انگلیس درست مثل انگلیسیها میشوند، در فرانسه مثل فرانسویها و الی آخر و حتی اگر هم واقعاً نتوانند انگلیسی یا فرانسوی نابی شوند، دستکم وانمود میکنند که هستند. اینکه فلیکس مندلسن (Felix Mendelssohn) میتواند موسیقی آلمانی بسازد و ژاک افنباخ (Jacques Offenbach) موسیقی فرانسوی و سوسا (Souza) تصنیفهای عامهپسند آمریکایی، اینکه لرد بیکانسفیلد (Lord Beaconsfield) میتواند خود را یک انگلیسی، گامبتا (Gombetta) یک فرانسوی و لاسال هم یک آلمانی جا بزنند، همه از این ویژگی تطابق با محیط میآید.
مخلص کلام اینکه، گاه چنین به نظر میآید که برخی از چهرههای مستعد یهودی، واجد هیچ خصلت یهودی نیستند. حتی همین هم نشانهی آن است که یهودیان چه مهارتی در انطباق با محیط و جامعه دارند که میتوانند خود را به این خوبی به رنگ دیگری درآورند. آنها ویژگی انطابقپذیری و نرمش را تا به نهایت درجهی خود رساندهاند. یهودیان میتوانند از سیارهای به سیارهی دیگری بروند و طولی نخواهد کشید که خود را با تمامی شرایط و اوضاع و احوال سیارهی جدید تطبیق میدهند. آنها به سرعت وضعیت جدید را درک میکنند و خود را با تمامی ویژگیهای آن همآهنگ میسازند. آنها هر کجا که لازم باشد، آلمانی میشوند و اگر محیط اقتضا کند، ایتالیایی خواهند شد. آنها به هر کاری که دیگران میکنند دست میزنند و خیلی زود خود را جا میاندازند و البته موفق هم میشوند. آنها در مجارستان میتوانند مجار، در ایتالیا، ایتالیایی و در فرانسه حتی ضدّ یهود باشند. یهودیان در استفاده از شرایط و محیط خبره و ماهرند و میتوانند اوضاع را به نفع خود تغییر دهند و همهی اینها به خاطر همان ویژگی و استعداد انعطافپذیری و انطباق است که پیشتر به آنها اشاره کردم.
پیشتر گفته بودم که این استعداد ویژه برای انطباق با محیط در چهار ویژگی یهودیان ریشه دارد، اما شاید ویژگی منطقگرایی یهودیان بیش از سه عامل دیگر در آن مؤثر بوده باشد. او بهخاطر این منطقگرایی میتواند از درون به هر چیزی نظر بیفکند. اگر یهودیان به جایی میرسند، به این خاطر نیست که باید به آنجا برسند، بلکه به این خاطر است که اراده میکنند و تصمیم میگیرند که به آنجا برسند. موضع آنها روی زمین سفت و سخت نیست، بلکه در قصری تخیلی در آسمانها است. یهودی آدمی است که همه چیز برای او بر اساس یک منطق مکانیکی کار میکند. او فاقد احساسات عمیق و غریزهی قوی است. به همین خاطر، او همانی است که هست، ولی در عین حال میتواند به هر رنگ دیگری هم درآید. اگر مارکس یا لاسال در عصر دیگری یا در مکان دیگری متولد شده بودند، شاید خیلی ساده به جای آنکه انقلابی از کار درآیند، به آدمهای محافظهکاری بدل میشدند.
و البته موتور محرک این انطباقپذیری در میان یهودیان، همان اندیشهی دستیابی به هدف به هر وسیلهی ممکن است که یهودیان به آن سخت وفادارند و برای نیل به هدف هر کاری میکنند. هر یهودی به محض آنکه تصمیم میگیرد چه میخواهد و به کجا باید برسد، در ذهن خود مسیری را برمیگزیند و از آن به بعد کار آسانی در پیش دارد و تحرک و انطباقپذیری او بقیهی کارها را آسان میکند.
میزان تحرک یهودیان خیرهکننده و باورنکردنی است. او میتواند به هر رنگی که بخواهد، دربیاید. او در گذشتههای دور با خود را به مردن زدن، به بقای خود ادامه داده و از خود دفاع کرده بود و اینک راه و روش جدیدی در پیش گرفته و آن همرنگ جماعت شدن و توسل به انواع شیوههای تقلید از دیگران است. بهترین نمونه را میتوان در آمریکا مشاهده کرد که در آن یهودیان نسل دوم یا سوم چنان با دیگران درآمیختهاند که تشخیص تفاوتهای آنها با غیریهودیان بسیار دشوار شده است. هر آلمانی را بعد از هر چند نسل هم که شده باشد، میتوان تشخیص داد، ایرلندیها، سوئدیها و اسلاوها هم همینطور، اما یهودیان با موفقیت تمام توانستهاند تیپ آمریکاییها را تقلید کنند و خود را به شکل آنها درآورند و بهویژه از نظر لباس پوشیدن، سر و وضع ظاهری و آرایش مو کاملاً شبیه آمریکاییها هستند.
برای یهودیان از آن آسانتر این است که بر فضای فکری و روشنفکری محیط خود تسلط یابند. تحرک ذهنی به او این امکان را میدهد تا به سرعت درک کند که فضای فکری هر محفل و حلقهای چگونه است و به فوریت درمییابد که در آن محفل خاص چه چیزی اهمیت اصلی را دارد و سپس به سرعت خود را در آن فضا جا میاندازد.
از نظر تحرک اخلاقی چطور؟ این ویژگی هم به او مدد میرساند تا موانع مزاحم سر راه خود را از پیش پا بردارد. این کار هم برای او چندان دشوار نیست چون یهودیان آنقدرها به آنچه منزلت فردی خوانده میشود، وقعی نمیگذارند. صداقت نفس برای یهودی معنای چندانی ندارد و او در وهلهی اول و برتر از هر چیز دیگری، به دستیابی به هدف فکر میکند.
آیا تصویری که ارائه کردیم، خلاف واقع است؟ قدرت انطباقپذیری بارز یهودیان در برابر شرایط متغیر تنازع بقا، نیازی به عرضهی دلیل و مدرک ندارد، اما شاید برای اثبات برخی دیگر از استعدادهای ویژهای که به یهودیان منسوب کردم، به دلایلی نیاز باشد. اجازه بدهید به استعداد انکارناپذیر آنها برای مشاغلی چون روزنامهنگاری، وکالت و بازیگری اشاره کنم و بگویم که ریشهی همهی آنها را میتوان در قدرت انطباقپذیری یهودیان یافت.
آدولف یلنیک مینویسد:
«روزنامهنگار باید آدم سریع، پرتحرک، سرزنده، پرشور، دارای قدرت تجزیه و تحلیل سریع باشد و بتواند به سرعت مسائل را حلاجی کند. او باید بتواند نکتهی مهم یا حقیقت مرکزی هر خبری را به سرعت درک و تحلیل کند و سپس آن را به نحوی نکتهپردازانه، دقیق و در عین حال پراحساس، با جملات کوتاه و مؤثر و در کنار همهی اینها، احساسات لطیف و ظریف و مهارت حرفهای روی کاغذ آورد. جملات او نه باید رقیق و آبکی باشد و نه بیش از حد تند و زننده.»
آیا همهی اینها از جمله ویژگیهای یهودیان نیست؟
بازیگران و وکلا نیز به تحرک ذهنی و جسمی نیاز دارند تا بتوانند در شرایط مختلفی قرار گیرند، با افکار و اندیشههای متفاوتی روبهرو شوند، درک درستی از آدمها و شرایط بهدست آورند و در نهایت، از همهی آنها به نفع دستیابی به هدف خود، بهره بگیرند. اینجا است که استعدادهای ذهنگرایانهی یهودیان به کمک آنها میآید و میتوانند به مدد آنها خودشان را در مواضع مختلفی قرار دهند.
ویژگیهای یهودیان در ارتباط با سرمایهداری
حال میرسیم به این پرسش که ویژگیهای خاصّ یهودیان چگونه و به چه شیوهای به آنها امکان دادند تا به سرمایهداران و دلالان سهام بدل شوند و در واقع با موفقیت تمام، در عرصههای فعالیتهای اقتصادی در چهارچوب نظام سرمایهداری به فعالیت بپردازند و به همان درجهای از موفقیت برسند که در عرصههای دیگری چون ریاضیات، آمار، پزشکی، روزنامهنگاری، بازیگری و وکالت رسیده بودند؟ به عبارت دیگر، کدام استعداد خاص از استعدادهای ویژهی یهودیان در زمینهی سرمایهداری کارآمد افتاده و به چه اندازهای؟
بهطور کلی میتوان همان نکتهای را تکرار کرد که پیشتر دربارهی ارتباط سرمایهداری و دین یهود مطرح کرده بودیم. به عبارت دیگر، اینکه اندیشههای پایهای سرمایهداری و خصلتهای ویژهی یهودیان شباهتهای خیرهکنندهای را به نمایش میگذارند. لاجرم، با یک توازی سهگانه میان ویژگی یهودیان، دین یهود و سرمایهداری روبهرو هستیم. اما اصلیترین ویژگی یهودیان که به آن رسیدیم، چه بود؟ مگر روشنفکری عمیق و بارز آنها نبود؟ و آیا مگر روشنفکری همان کیفیتی نیست که وجه تمایز اصلی نظام سرمایهداری و سایر نظامهای اقتصادی به حساب میآید؟ توانایی نظم بخشیدن از روشنفکری میآید و در نظام سرمایهداری به تمایز میان فکر و دست واقف هستیم که همان تمایز میان کار مدیریت و کار کارگری است. این جملهی مشهور را به خاطر داشته باشیم: «برای کامل کردن هر کاری، به هزار دست، ولی فقط به یک فکر نیاز است.» سرمایهداری بر همین اصل بنا شده است.
نابترین شکل سرمایهداری آن است که در آن انتزاعیترین اندیشهها هم به شفافترین وجهی عرضه میشوند. اینکه همین امر جزء لاینفکی از ویژگی یهودیان است، پیشتر مورد بحث ما بوده و دیگر ضرورتی ندارد که به آن اشارهی مجدد شود. سرمایهداری خصلتی دارد که بنابر آن میتواند تمامی تفاوتهای کیفی را با تکیه بر تفاوتهای صرفاً کمّی، به نمایش بگذارد. تا پیش از ظهور سرمایهداری، مبادلهی پول کاری چند وجهی، پر آب و تاب و فنی به حساب میآمد، اما امروزه یک کار تخصصی ناب است. در گذشته، روابط متعددی میان خریدار و فروشنده وجود داشت، اما امروز فقط یک رابطه میان آنها حاکم است؛ رابطهی تجاری. تمایل سرمایهداری بر این بوده که از رفتارها، عادات و برخوردهای ملی و محلی دور بماند و در عوض، آنها را با روابط تخصصی جایگزین کند. به عبارت دیگر، شاهد تمایلی در جهت یکدست شدن هستیم و از این نظر، سرمایهداری و لیبرالیسم وجوه مشترک فراوانی دارند. همانطور که قبلاً دیدیم، لیبرالیسم نزدیکی فراوانی با یهودیت دارد و بنابراین، با مشابهت سهگانهای میان سرمایهداری، لیبرالیسم و یهودیت روبهرو هستیم.
اما چگونه و به بهترین وجهی میتوان شباهتهای درونی میان سرمایهداری و یهودیت را نشان داد؟ آیا این کار بهتر از همه از طریق تشریح مکانیزم پول انجام نمیگیرد؟ پول وجه مشترکی است که تمامی ارزشها بر اساس آن تعریف میشوند. از سوی دیگر، هدف و غایت تمامی فعالیتهای اقتصادی در نظام سرمایهداری، پول است. بنابراین، یکی از برجستهترین و شاخصترین عناصر در چنین نظامی، موفقیت است و این دقیقاً همان عنصری است که بیش از همه مورد توجه یهودیان قرار دارد. آیا غیر از این است که هر یهودی، افزایش سرمایه را هدف اول و برتر خود قرار میدهد؟
این انتزاعیبودن سرمایه با روحیهی یهودیان تناسب بسیار دارد و از سوی دیگر، اهمیت فوقالعادهای که نظام سرمایهداری برای پول قائل است، با مشرب غایتباوری یهودیان هماهنگ میافتد. طلا هدف غایی میشود چون آن را میتوان برای نیل به هر هدفی مورد استفاده قرار داد. خصلت یهودیان این است که آنها برای موفقیت چنان ارج و قربی قائل هستند که امروز را فدای فردا میکنند و تحرک ایشان این امکان را فراهم میآورد تا این کار را به بهترین وجهی به انجام برسانند. در اینجا هم شاهد نمونهی دیگری از مشابهت دین یهود و نظام سرمایهداری هستیم. سرمایهداری همواره در پی یافتن چیزهای تازه است، دنبال راهی برای گسترش میگردد و حاضر است امروز را فدای فردا کند. اصلاً نظام اعتبار دادن، به همین خاطر پدید آمد. آیا این ویژگی در نظام اعتبار دادن نیست که خود را به بهترین وجهی به نمایش میگذارد؟
از سوی دیگر، باید به خاطر داشت که یهودیان با نظام اعتباری هیچ مشکلی نداشتند. در این نظام ارزشها و خدماتی امروز در اختیار فرد قرار میگیرد تا فردا بهای آن پرداخت شود. فکر انسان به سادگی میتواند تجارب آینده و نیازهای آتی را در نظر آورد و نظام اعتباری فرصتی فراهم میکند تا فعالیتهای اقتصادی امروز ثمرات آتی داشته باشد. نشان دادن اینکه نظام اعتباری در زندگی مردم چه اهمیتی یافته، نیاز به مدرک و دلیل ندارد و علت آن نیز بسیار ساده است؛ این نظام، فرصتهای طلایی خلق میکند. البته این هم هست که استفادهکنندگان از این نظام اعتباری، فقط به لذت بردن از امروز دل خوش میکنند.
خصلتهای ویژهی یهودیان و سرمایهداری، یک عمل مشترک دیگر هم دارند و آن منطقگرایی عملی است که منظورم از آن، انطباق و شکل دادن تمامی فعالیتها در تناسب با منطق است. برای نمایش این هماهنگی به زبان ساده، اجازه میخواهم تا به چند نمونه مستدل اشاره کنم.
یهودیان به این دلیل میتوانند دلالان خوبی باشند چون ارادهی قوی دارند و در ضمن عادت کردهاند که برای خود هدفی معین کنند. تحرک ذهنی آنها به ایشان فرصت میدهد تا همواره برای کشف روشهای تازهی تولید و امکانات جدید بازاریابی آماده باشند. آنها در ایجاد سازمانهای جدید خبرهاند و در این مسیر، استعداد ویژهی خود را در تعیین بهترین نقش برای هر کسی، آنها را در موقعیت بسیار خوبی قرار میدهد و از آنجا که در جهان سرمایهداری هیچ چیز طبیعی، وجود خارجی ندارد و هرچه هست مکانیکی یا مصنوعی است، لاجرم عدم آشنایی یهودیان با هرآنچه طبیعی است، ضرری به آنها نمیرساند. به همین دلیل است که یهودیان در سازماندهی پروژههای بزرگ سرمایهداری و هدایت آنها، آدمهای موفقی هستند. او میتواند به آسانی بر روابط فاقد خصلتهای انسانی، مسلط شود. پیشتر به این نکته اشاره کرده بودیم که او چندان به وابستگیهای بشری تکیه نمیکند، لاجرم به احساساتیگرایی هم توجهی نشان نمیدهد. او در تمامی سطوح روابط موجود بین خریدار و فروشنده، بین کارفرما و کارمند، همه چیز را به حدّ صرفاً تجاری و حقوقی تنزل میدهد. او در مبازرهی کارگران برای دستیابی به موافقتنامههای جمعی میان کارگران و کارفرمایان، که میتواند شرایط کاری کارگران را قانونی و قاعدهمند کند، معمولاً طرف کارگران را میگیرند.
یهودیان به خوبی در نقش تجار و بازرگانان ظاهر میشوند. آنها برای کار استعدادهای بیشماری دارند. بازرگانان با عدد و رقم سروکار دارند و عدد و رقم چیزی است که یهودیان با آن به خوبی آشنا هستند. عشق آنها به انتزاع و تجرید سبب میشود تا بر حساب و کتاب تسلط یابند و آن را مطیع خود كنند. حال اين استعداد نگهداری حساب و كتاب را با استعداد همواره هدفی را در مدّنظر داشتن، ترکیب کنید و خواهید دید که نیمی از راه موفقیت طی شده است. او میتواند به درستی فرصتها را بررسی کند، احتمالات و مزایا و معایب کار را به سرعت بسنجد، حشو و زواید را حذف کند و به درک درستی از اوضاع، براساس عدد و رقم دست یابد. به این محاسبهگر هوشیار، کمی تخیّل اضافه کنید، در آن صورت با بهترین دلال بازار سهام روبه رو خواهید بود. دلالان خوب سهام به سرعت برق و باد اوضاع بازار سهام را بررسی میکنند، هزاران احتمال را در نظر میآورند، بهترین فرصتها را برمیگزینند و به سرعت اقدام میکنند. یهودیان بهترین استعداد ذهنی را برای انجام این کار دارند.
در اینجا بد نیست که اشاره کنم که شباهتهای بارزی میان فعالیتهای دلالان سهام و پزشکان وجود دارد؛ هر دو باید به سرعت تشخیص دهند و دست به اقدام بزنند. یهودیان به خاطر خصلتهای ویژه ای که دارند، برای هر دو کار مناسبند.
دلال خوب باید مذاکرهکنندهی خوبی هم باشد، اما چه مذاکرهکنندهای باهوشتر از یهودیان، که قرنها است مهارت و خبرگی خود را در این زمینه نشان داده و از آن بهره گرفتهاند؟ دلال خوب باید بتواند با نیازهای بازار و مشتری کنار آید و هرگونه تقاضایی را برآورد. یهودیان به مدد ویژگی انطباقپذیری خود، بهتر از هر کس میتوانند از عهدهی انجام این وظایف برآیند. موضوع دیگر، قدرت پیشنهاد است و حتی در این زمینه هم یهودیان به مدد تحرک ذهنی خود، بر بقیه ارجحیت دارند.
به هر طرف که مینگریم، این نتیجهگیری خود را بر ما تحمیل میکند که مجموعهای از خصوصیاتی که در مورد یهودیان برشمردیم، بهتر از هر مجموعهی دیگری بهترین پیآمدهای مورد نظر سرمایهداری را پدید میآورد. دیگر لزومی ندارد که بیش از این به آن ویژگیها و دلایل قوت آنها اشاره کنیم چون خوانندهی هوشمند خود متوجه آنها خواهد شد، اما مایلم پیش از خاتمهی این بحث، توجه خوانندگان را به یک نکتهی دیگر هم جلب کنم و آن توازی میان سرشت ناآرام و دائماً در حال تغییر و تحول بازار سهام است که همواره هرگونه تلاش و کوشش در جهت دستیابی به تعادل و سکون را ناکام میگذارد و مشابه همین سرشت ناآرام که در میان یهودیان شاهدش هستیم.
در مبحث دیگری به ویژگیهای سهگانهی کسانی که ضمانت اجرای پروژههای بزرگ را به عهده میگیرند، اشاره کرده بودم. این سه ویژگی را در سه کلمه خلاصه میکنم؛ بیداری، هوشیاری و تدبیر. بیداری یعنی اینکه فرد قدرت درک سریع داشته باشد و در داوریهای خود تردید نکند، پیش از آنکه حرفی به زبان آورد، دستکم دوبار فکر کند و بتواند از لحظات مناسب، بهترین استفادهها را ببرد. هوشیاری یعنی اینکه باید از اوضاع و احوال جهان باخبر باشد، در برخورد با دیگران تردید به خود راه ندهد، در لحظات بحرانی به تصمیمات خود ایمان داشته باشد و مهمتر از همه اینکه، از نقاط ضعف و خطاهای اطرافیان خود باخبر باشد. تدبیر و کاردانی هم یعنی اینکه سرشار از اندیشههای بدیع و تازه باشد.
اما او در عین حال باید سه ویژگی دیگر را هم احراز کند؛ باید فعال، بههوش و مسئول باشد. منظورم از بههوش این است که فارغ از احساساتیگرایی و آرمانگرایی غیرموجّه باشد. منظورم از مسئول هم این است که قابل اعتماد، وظیفهشناس، منظم، پاکیزه و صرفهجو باشد.
من بر این عقیدهام که این مشخصات کلی، که به طور خلاصه به آنها اشاره کردم، هم در مورد مسئولان اجرایی نظام سرمایهداری مصداق دارد و هم در مورد یهودیان.
منبع: ورنر سومبارت ، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن ، ترجمه رحیم قاسمیان ، تهران، نشر ساقی، چاپ دوم. ورنر زمبارت
تحرک یهودیان ، تحرک یهودیان
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
تحرک یهودیان ، تحرک یهودیان