بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی (قسمت شانزدهم) تورات
چیستی و ماهیت متون یهودی در متون اسلامی
گفتیم یهودیان و مسیحیان مجموعهای مشتمل بر ۳۹ یا ۴۶ کتاب و نوشتهی کوچک و بزرگ را قبول دارند که مسیحیان آن را «عهد قدیم» و یهودیان «تنخ» [تنک] مخفف «تورات»، «نبییم» و «کِتوبیم»، یا کتاب مقدس عبرانی، میخوانند، و آن را الهامی و آسمانی میشمارند.
پنج کتاب اول این مجموعه اسفار پنجگانه تورات هستند که سنت یهودی – مسیحی آنها را به حضرت موسی (ع) منتسب کردهاند. یهودیان علاوه بر عهد قدیم، مجموعهی دیگری به نام تلمود را قبول دارند که آن را در واقع دربردارندهی سنت شفاهی حضرت موسی (ع) میدانند.
قرآن مجید و روایات اسلامی به دین یهود و متون مقدس آن و نیز شخصیتهای مطرح شده در آن و نیز تعالیم این دین و این متون پرداختهاند. پرسشی که در این مقاله به پاسخ آن میپردازیم این است که: چه ارتباط و نسبتی بین متون یهودی و متونی که در قرآن مجید و روایات اسلامی به آنها پرداخته شده است وجود دارد؟
در متون اسلامی واژههای عهد قدیم، کتاب مقدس و تلمود بهکار نرفته است. در این متون بهطور کلی به سه نام تورات، انجیل و زبور اشاره شده است. کتاب اخیر یعنی زبور، که گفته میشود در لغت بهمعنای «مکتوب و نوشته شده است» (۱)، در دو آیه، کتاب آسمانی حضرت داوود شمرده شده (نساء، ۱۶۳ و اسراء، ۵۵) و در یک آیه سخنی از آن نقل شده است (انبیاء، ۱۰۵).
قبلاً گذشت که در مجموعهی عهد قدیم کتابی بهنام مزامیر (جمع مزمور بهمعنای سرود) به حضرت داوود منسوب است که در نسخهی عبری کتاب مقدس مشتمل بر ۱۵۰ سرود و در نسخهی یونانی مشتمل بر ۱۵۱ سرود است و محققان برآناند که حدود نیمی از آنها منسوب به حضرت داوود میباشد. محتوای کتاب مزامیرِ موجود، حکمت و مناجات و تسبیح است که به زبان شعر بیان شده و کمتر مشتمل بر احکام است.
این کتاب به لحاظ محتوایی ناسازگاری آشکاری با متون اسلامی ندارد. صاحب کتاب مجمع البحرین میگوید: زبور داوود مشتمل بر ۱۵۰ سوره است (۲) که ظاهراً باید اشاره به مزامیر مطابق نسخه عبری باشد. به هر حال در قرآن مجید سخن زیادی درباره محتوای زبور نیامده و در روایات نیز مکرر به نام آن و اینکه آن کتاب داوود (ع) بوده اشاره شده و کمتر سخن از محتوای آن رفته است. البته گاهی کتاب شریف صحیفه سجادیه «زبور آل محمد (ص)» خوانده شده که از آنجا که متن مزامیر موجود عمدتاً دعا و مناجات است، پس با همین متن موجود بیتناسب نیست.
واژهی دیگر یعنی تورات مکرر در قرآن مجید به کار رفته و درباره منشأ و محتوای آن سخن گفته شده است. قبلاً گذشت که واژهی تورات کلمهای عبری و در لغت بهمعنای تعلیم و آموزش است و در سنّت یهودیت قبل از اسلام حداقل در چهار معنا یا برای اشاره به چهار مصداق به کار رفته است:
مطابق اصطلاح اول، مقصود از تورات خصوص اسفار خمسه است.
در اصطلاح دوم، تورات به همهی عهد قدیم اطلاق میشود.
و در اصطلاح سوم، همهی متون مقدس یهودی، یعنی عهد قدیم و تلمود مقصود است.
البته اصطلاح چهارمی وجود دارد که در آن مقصود از تورات، «حکم» است که از بحث ما خارج است.
پرسشی که در اینجا مطرح میگردد این است که: وقتی قرآن یا روایات کلمهی «تورات» را به کار میبرند، مقصود کدامیک از این سه اصطلاح است؟
البته این پرسش دربارهی مواردی است که متون اسلامی به «توراتِ موجود در آن زمان» اشاره میکند و نه مواردی که اشاره به «توراتِ نازل شده بر حضرت موسی (ع)» میکند که به بحث دربارهی آن خواهیم پرداخت. به هر حال سخن این است: وقتی آیه یا روایتی میفرماید در تورات یهودیان اینگونه آمده، ممکن است اشاره به هر یک از سه اصطلاح فوق باشد، کما اینکه وقتی در برخی از روایات اشاره به این شده که دربارهی حضرت داوود در تورات چنین آمده، (۳) روشن است که مقصود عهد قدیم است چرا که اسفار خمسه مربوط به تاریخِ قبل از داوود (ع) میباشد.
پس از این بحث مقدماتی به ماهیت و چیستیِ متونی که قرآن مجید و روایات اسلامی به آنها اشاره کرده است میپردازیم. پرسش مهم در اینباره آن است که: ارتباط و نسبت متون موجود فعلی با متونی که در زمان ظهور اسلام در دست اهل کتاب بوده چیست؟ و آیا همین متون در آن زمان موجود بوده یا متون دیگری در دست بوده است؟ پرسش دیگر این است که: اگر همین متون فعلی در آن زمان موجود بوده آیا همهی مواردی که در متون اسلامی اشاره به تورات شده مقصود همین متون فعلی بوده است؟ بحث در اینباره را در چند محور پی میگیریم:
الف) متون فعلی و متون زمان ظهور اسلام
آیا همین تورات فعلی در زمان نزول قرآن مجید و ظهور اسلام وجود داشته و در دست یهودیان بوده است؟ صاحب تفسیر المیزان این امر را مسلم میگیرد:
این نیز مسلم است که تورات و انجیل زمان رسول خدا (ص) همین تورات و اناجیل چهارگانه (مرقس، یوحنا، متی و لوقا) زمان ما بوده است. (۴)
ایشان دربارهی توراتِ زمان پیامبر (ص) در ذیل آیه ۴۳ از سوره مائده (وَكَیفَ یحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِیهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ یتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِینَ) میگوید:
و در این آیه، توراتی که در آن ایام در دست یهودیان بوده تصدیق شده، و آن توراتی بوده که بعد از فتح بابل، عزرا با اذن کوروش پادشاه ایران جمع کرد… و همین تورات در زمان رسول خدا (ص) و تا به امروز در دست یهود است. پس قرآن تصدیق میکند که در توراتِ موجود حکم خدا وجود دارد. (۵)
ادعای ایشان شواهد و ادلهی بیرونی فراوانی دارد. از جملهی این ادله میتوان به این اشاره کرد که نسخههای خطی متعددی از کتاب مقدس مربوط به سدههای سوم و چهارم میلادی، یعنی چند قرن قبل از اسلام، در موزههای مختلف وجود دارد که با متون فعلی یکسان است. (۶)
همچنین در یکی دو قرن اخیر نوشتههایی در دو منطقهی نجع حمادی و قمران کشف شده که حاکی از آن است که در سدههای دوم و سوم میلادی همین متون فعلی در دست بوده است. (۷)
همچنین ارجاعات دانشمندان یهودی و مسیحی مانند فیلون اسکندرانی و آگوستین قدیس در آثار خود به کتاب مقدس نشان میدهد که متونِ زمان آنان همین متون فعلی بوده است.
علاوه بر همهی اینها وقتی یک متن رواج پیدا کند و در شهرها و مناطق مختلف در دست مردم باشد، امکان تغییر و تحریف در آن وجود ندارد. همچنین باید اضافه کنیم منطقهی حجاز هنگام ظهور اسلام برای یهودیان و مسیحیان منطقهی دور افتادهای بوده و مراکز علمی آنان در نقاط دیگر دنیا دایر بوده و مدتها طول کشیده است تا با اسلام آشنا شوند؛ بنابراین مخاطبان اولیه نمیتوانستهاند کتاب خود را تحریف کنند.
پس همانطور که صاحب تفسیر المیزان با صراحت و تأکید بیان کرده، تورات فعلی، در زمان ظهور اسلام نیز در دست اهل کتاب بوده است و بنابراین باید نتیجه گرفت هرجا در قرآن مجید یا روایات اسلامی اشاره به کتابی است که در آن زمان در دست یهودیان یا نزد آنان بوده، مقصود همین متون فعلی است.
ب) متون اسلامی و کتابهای نازل شده بر حضرت موسی (ع)
مطابق آنچه در مقالات قبل بیان شد، هر چند سنت یهودی – مسیحی اسفار پنجگانه تورات را به حضرت موسی (ع) نسبت میدهد، اما نقادان قدیم و جدید با ادلّهی متعدد و روشن این انتساب را رد و اثبات کردهاند که کل مجموعهی عهد قدیم بعد از اسارت بابلی تألیف شده است. حال پرسش این است که آیا از قرآن مجید و روایات اسلامی میتوان استنباط کرد کتابی مانند قرآن مجید بر این پیامبر بزرگ الهی نازل شده باشد؟
ادعای مشهور عالمان مسلمان این است که مطابق متون اسلامی کتابی بهنام «تورات» بر حضرت موسی (ع) نازل شده که آن کتاب غیر از متون موجود بوده است. البته آنان عموماً سخن از تحریف این متون را به میان آوردهاند که در قسمت بعد به آن میپردازیم. اما در اینجا باید اصل دو مدعا را با آیات و روایات تطبیق دهیم؛ یکی اینکه: کتابی مانند قرآن مجید بر این پیامبر نازل شده و دیگر اینکه: آن کتاب با متون فعلی تفاوت داشته است.
دربارهی تورات و کتاب نازل شده بر حضرت موسی (ع) باید به سه دسته از آیات قرآن مجید توجه کنیم.
در دسته اول سخن از الواحی است که به حضرت موسی (ع) داده شده است:
«وَكَتَبْنَا لَهُ فِی الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَیءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِیلًا لِكُلِّ شَیءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ یأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا : و در الواح برای او در هر موردی پندی، و برای هر چیزی تفصیلی نگاشتیم، پس فرمودیم آن را به جد و جهد بگیر و به قوم خود دستور بده که بهترین آن را فرا گیرند». (اعراف، ۱۴۵)
و دربارهی ویژگیهای این الواح آمده است:
«وَلَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاحَ وَفِی نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یرْهَبُونَ : و چون خشم موسی فرو نشست، الواح را برگرفت، و در نسخه آن، برای کسانی که از پروردگارشان بیمناک هستند، هدایت و رحمتی بود». (اعراف، ۱۵۴)
در دسته دوم در آیاتی به کتابی بدون نام اشاره شده است که همان ویژگیهای الواح را دارد:
«ثُمَّ آتَینَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ وَتَفْصِیلًا لِكُلِّ شَیءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ یؤْمِنُونَ * وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ : آنگاه به موسی کتاب دادیم برای اینکه نعمت را بر کسی که نیکی کرده تمام کنیم، و برای اینکه هر چیزی را بیان نماییم و هدایت و رحمتی باشد، امید که به لقای پروردگارشان ایمان آورند. و این خجسته کتابی است که ما آن را نازل کردیم؛ پس از آن پیروی کنید و پرهیزکاری نمایید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید». (انعام، ۱۵۴-۱۵۵)
در این دو آیه دو ویژگیِ کتابی که به حضرت موسی (ع) داده شده بیان گردیده است. از این نظر که در آن همهچیز بهطور مفصّل آمده و هدایت و رحمت است مانند الواح میباشد و از نظر کتاب بودن مانند قرآن مجید است. البته در این دو آیه اولاً سخنی از نام آن کتاب نیست و ثانیاً برای کتاب موسی (ع) تعبیر «عطا کردیم» و برای قرآن مجید «نازل کردیم» به کار رفته است.
اما در دسته سوم همین تعبیر «نزول» برای کتاب موسی (ع) به کار رفته است:
«قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ : بگو: چه کسی آن کتابی را که موسی آورده است نازل کرده؟ [همان کتابی که] برای مردم روشنایی و رهنمود است». (انعام، ۹۱)
و البته در آیات دیگری سخن از کتابی رفته که خدا به موسی (ع) داده و این کتاب از جهت ویژگیها شبیه قرآن مجید بوده است:
«وَآتَینَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِی إِسْرَائِیلَ : و کتاب را به موسی دادیم و آن را برای بنیاسرائیل رهنمودی گردانیدیم». (اسراء، ۲؛ مقایسه کنید با سجده، ۲۳)
«وَإِذْ آتَینَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ : و آنگاه که موسی را کتاب و فرقان [جدا کنندهی حق از باطل] دادیم، شاید هدایت یابید». (بقره، ۵۳)
وصف فرقان در چندین آیه (۸) و همچنین وصف هدی للناس مکرر برای قرآن مجید بهکار رفته است؛ پس تا اینجا باید نتیجه بگیریم که اوصاف کلیِ «الواح» و «کتاب موسی» و «قرآن مجید» یکی است، هرچند بهلحاظ درجه ممکن است متفاوت باشند. تا اینجا هیچ نامی از تورات به میان نیامده، اما در آیات متعدد دیگر سخن از تورات است که دقیقاً همان ویژگیهای «الواح» و «کتاب موسی» را دارد:
«إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یحْكُمُ… : ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود نازل کردیم». (مائده، ۴۴)
آیهای دیگر به روشنی نشان میدهد که تورات، انجیل و قرآن مجید از یک سنخ و به یک معنا کتاب هستند و به یک صورت نازل شدهاند:
«نَزَّلَ عَلَیكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَیهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ * مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ : این کتاب را در حالی که مؤید آنچه نزد اوست میباشد، به حق بر تو نازل کرد و تورات و انجیل را پیش از آن برای هدایت مردم نازل کرد و فرقان را نازل کرد». (آل عمران، ۳-۴)
در آیهای دیگر سخن از فرو فرستادن تورات است:
«یا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِیلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ : ای اهل کتاب چرا دربارهی ابراهیم محاجّه میکنید با آنکه تورات و انجیل بعد از او نازل شده است». (آل عمران، ۶۵)
از این آیه بر میآید که: اولاً تورات و انجیل از یک سنخ و ثانیاً هر دو نازل شدهاند؛ بنابراین نزول آنها مانند نزول قرآن مجید است.
از مجموعه آیات فوق بهروشنی برداشت میشود که الواح موسی، کتاب موسی و تورات یک سنخ و از این نظر مانند قرآن مجید بوده است و از نظر ویژگیهای کلّی و شکلی فرو فرستادن از سوی خداوند یکسان بوده است. اما در هیچ آیهای از قرآن مجید به این اشاره نشده است که نام کتاب حضرت موسی (ع) تورات بوده است. با این حال عموم مفسران این سه نام، یعنی «الواح»، «کتاب موسی» و «تورات نازل شده» را یک کتاب گرفتهاند.
صاحب تفسیر جلالین میگوید مقصود از الواح همان تورات است که در آن همهی آن چیزی که در دین به آن نیاز است نوشته شده است. (۹) صاحب تفسیر شریف لاهیجی در تفسیر «أخذ الالواح» میگوید: «و فرا گرفت بقیه الواحی را که تورات در آن منقّش بود». (۱۰) طبرسی در تفسیر جوامع الجامع میگوید: مقصود از الواح، الواح تورات است که در تعداد و جنس آنها اختلاف وجود دارد. (۱۱) همین مفسّر در تفسیر مجمع البیان در تفسیر «و کتبنا له فی الاواح…» میگوید: در الواح تورات که در جنس و تعداد آن اختلاف است، هرچه را که برای دین لازم بود، اعم از موعظه و اصول و فروع دین نگاشتم. (۱۲) همین مفسّر در تفسیر «أخذ الاواح» میگوید: همین که خشم موسی فرو نشست الواحی را که در آن تورات نگاشته شده بود، برگرفت. (۱۳) مرحوم شبّر میگوید: مقصود از الواح همان الواح تورات است که هرچه در امر دین نیاز است در آن نوشته بوده است. (۱۴) صاحب زبدة التفاسیر میگوید: مقصود از الواح همان الواح تورات است که در آن همهی نیازهای دینی بنیاسرائیل اعم از مواعظ، تفصیل احکام، حلال و حرام و ذکر بهشت و دوزخ وجود داشته است. (۱۵)
مفسران جدید نیز معمولاً الواح را همان تورات گرفتهاند. (۱۶) البته برخی در تفسیر کتاب موسی به الواحی که به او داده شده است، اشاره کردهاند (۱۷). ابن ابیحاتم روایتی از ابن عباس نقل میکند که: خدا تورات را به موسی در هفت لوح داد. (۱۸)
در این میان صاحب تفسیر المراغی میگوید: در الواح انواع هدایت و مواعظ و اصول شریعت از عقاید و احکام وجود داشت، اما سایر احکام تفصیلی از عبادات و معاملات و سایر امور در موقع نیاز مانند قرآن مجید نازل شد. (۱۹) پس باید نتیجه بگیریم که همهی مفسّران قرآن کریم در این اجماع داشتهاند که حضرت موسی (ع) کتابی آسمانی به نام تورات داشته است و همهی آنان کتاب نازل شده بر آن حضرت را همان تورات میدانستهاند.
اگر سراغ روایات برویم باید بگوییم که روایات در این باب چنان زیاد است که ثلث آنها برای اثبات تواتر معنوی، اگر نگوییم لفظی، کفایت میکند. از مجموع این روایات یقین حاصل میشود که خداوند کتابی مانند قرآن مجید بر حضرت موسی (ع) نازل کرده است. در کتاب بحارالانوار روایات به این مضمون چنان زیاد است که ذکر همهی آنها شاید از یک کتاب مستقل هم فراتر رود. در برخی از این روایات به خدایی که تورات را بر موسی و انجیل را بر عیسی و قرآن را بر محمد (ص) نازل کرده قسم خورده شده است. (۲۰) در برخی از این روایات آمده است که خدا تورات را بر موسی و انجیل را بر عیسی و قرآن را بر محمد (ص) نازل کرد. (۲۱) گاهی تعبیر این است که خدا تورات را بر موسی در الواح نازل کرد. (۲۲) موارد دیگری که این مضامین به صورتهای مختلف تکرار شده بسیار زیاد است. (۲۳)
دقیقاً همین مضامین در منابع روایی اهلسنّت به صورتهای مختلف تکرار شده است. گاهی دربارهی خدای تعالی آمده است که: نازلکنندهی تورات و انجیل و قرآن (۲۴). در موارد دیگری به صورتهای مختلف به این اشاره شده که کتابی بهنام تورات و کتابی بهنام انجیل بر موسی و عیسی (ع) نازل شده است (۲۵).
بنابراین باید بگوییم هرچند در قرآن مجید تصریح به این نشده که نام کتاب حضرت موسی (ع) تورات بوده است، اما شواهد و ویژگیهای مطرح شده نشان میدهد که نام کتاب آن حضرت تورات بوده و مفسران بهدرستی بر این نکته تأکید کردهاند.
ج) رابطهی متون نازلشده با متون موجود در منابع اسلامی
گفتیم که متون فعلی عهد قدیم و عهد جدید به همین صورت امروزی در زمان ظهور اسلام در دست اهل کتاب بوده است. همچنین در مقالات قبلی گفتیم که مطابق تحقیقات دقیق دانشمندان جدید هیچیک از کتابهای عهد قدیم، از جمله اسفار خمسه توراتِ موجود را نمیتوان به حضرت موسی (ع) نسبت داد و این متون همه بعد از اسارت بابلی، یعنی قرنها پس از موسی (ع) نوشته شدهاند یا تدوین نهایی آنها در آن دوره بوده است. پس اگر از قرآن مجید برمیآید که خداوند کتابی همانند قرآن مجید بهنام تورات بر حضرت موسی (ع) نازل کرده است، هرگز کتابِ نازلشده نمیتواند بر کتابِ موجود منطبق شود.
علاوه بر نکات فوق، محتوای اسفار پنجگانه توراتِ موجود، تاریخ قوم اسرائیل، زندگینامه و سخنان حضرت موسی (ع) است و هرگز به لحاظ ساختار محتوایی شباهتی با قرآن مجید ندارد. این را نیز باید اضافه کنیم که مطالب زیادی در این متون یافت میشود که با قرآن مجید سازگاری ندارند و بنابراین قرآن مجید نمیتواند بگوید همین متونِ موجود، کتابِ نازل شدهاند.
با توجه به نکات فوق به سراغ آیات قرآن مجید در اینباره میرویم که به چند دسته تقسیم میشوند:
۱. آیاتی که اشاره به کتاب نازل شده دارند. مطابق این آیات، کتاب نازل شده بر حضرت موسی (ع) یا الواحی که به او داده شده یا تورات نازل شده از طرف خدا صفاتی مانند قرآن مجید دارند. آنها هدایت و نور و فرقان، بهمعنای جداکننده حق از باطل، هستند و تفصیلِ همهچیز در آنها وجود دارد، بدینمعنا که همهی نیازهای دینی انسانها را برطرف میسازند. قبلاً عمدهی این آیات نقل شد. (۲۶) همچنین روایات پرشماری که اشاره به این کتاب نازل شده دارند، ذکر گردید.
۲. برخی از آیات به کتابهایی اشاره دارند که در زمان نزول قرآن مجید نزد اهل کتاب بوده است. در این آیات تعابیری مانند «کتابی که نزد آن یا نزد اوست» (۲۷) یا «کتابی که با شما یا با آنهاست» به کار رفته است. (۲۸)
۳. در برخی از آیات به کتابهایی که در زمان نزول قرآن مجید نزد اهل کتاب بوده با واژهی «تورات» اشاره میشود:
«وَكَیفَ یحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِیهَا حُكْمُ اللَّهِ : و چگونه تو را داور قرار میدهند، با آنکه تورات نزد آنان است که در آن حکم خدا آمده است». (مائده، ۴۳)
«الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الْأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ : کسانی که از این پیامبرِ درسنخوانده که او را نزد خود در تورات و انجیل نوشته مییابند، پیروی میکنند». (اعراف، ۱۵۷)
پس تا اینجا باید نتیجه بگیریم که قرآن مجید هم کتابِ نازل شده بر حضرت موسی (ع) را تورات نامیده و هم کتابی که در زمان نزول قرآن موجود بوده، که همین کتاب فعلی بوده است. البته کتابهای دستهی دوم را نیز یکسره رد نکرده است که در قسمت بعد به آن میپردازیم.
اما چه تفاوتی بین «توراتِ نازلشده» و «توراتِ موجود در زمان نزول قرآن» بوده و قرآن مجید چه سخنی در اینباره دارد؟ پاسخ این پرسش را باید در دستهی چهارم از آیات قرآنی جستجو کرد.
۴. آیاتی که بین «کتاب نازلشده» و «کتاب موجود» فرق میگذارند. آیات متعددی از قرآن مجید بهگونهای نشان میدهند که بین «توراتِ نازلشده» و «کتابِ موجود» تفاوت وجود دارد:
«إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ یَحْكُمُ بِهَا النَّبِیونَ الَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هَادُوا وَالرَّبَّانِیونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَیهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآیاتِی ثَمَنًا قَلِیلًا وَمَنْ لَمْ یَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ : ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود نازل کردیم. پیامبرانی که تسلیم “فرمان خدا” بودند بهوسیله آن برای یهودیان داوری میکردند و الهیّون و دانشمندان بهوسیله آنچه برای آنان از کتاب خدا حفظ شده بود، داوری میکردند…». (مائده، ۴۴)
هر چند برخی از مفسّران قسمت دوم آیه را به این معنا گرفتهاند که عالمان ربانی مأمور حفظ کتاب خدا از تحریف بودند، (۲۹) اما برخی دیگر از مفسران گفتهاند که مقصود این است که پیامبران با «توراتِ نازلشده» و عالمان با «مقداری از کتاب که برای آنان حفظ شده بود» حکم میکردند. (۳۰) البته اختلاف از یک بحث ادبی یعنی ترکیب آیه پدید میآید و آن اینکه جار و مجرور «بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ» را متعلق به چه چیزی بدانیم. اگر «بِمَا اسْتُحْفِظُوا» را متعلق به «یَحکُمُ» بدانیم معنای دوم از کار در میآید؛ یعنی اینکه آنچه پیامبران به وسیله آن حکم میکردهاند با آنچه عالمان به وسیله آن حکم میکردهاند متفاوت بوده است. با این حال برخی از مفسران دو وجه را احتمال دادهاند (۳۱). اما کسانی که تفسیر ادبی از قرآن ارائه دادهاند قاطعانه «بِمَا اسْتُحْفِظُوا» را متعلق به «یَحکُمُ» دانستهاند. (۳۲)
بهنظر میرسد که حق با این قول باشد و بنابراین «کتابی که دست پیامبران بوده» با «آنچه نزد عالمان بوده» متفاوت بوده است و پیامبران با «تورات نازل شده» و عالمان با «آن مقدار از کتاب خدا که برای آنان حفظ شده بود»، حکم میکردهاند. این سخن دقیقاً با تاریخ منطبق است، یعنی پس از دورهی اسارت بابلی دورهی عالمان یهود آغاز میشود و این همان زمانی است که «کتاب فعلی» بهوجود آمده است.
آیهای از قرآن مجید که دوبار تکرار شده به مسئله پیدایش اختلاف در کتاب موسی (ع) اشاره میکند:
«وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِی بَینَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِی شَكٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ : بهراستی موسی را کتاب دادیم، پس در آن اختلاف واقع شد، و اگر از جانب پروردگارت فرمان مهلت پیشی نگرفته بود قطعاً میانشان داوری شده بود. و در حقیقت آنان دربارهی آن به شکّی سخت دچارند». (هود، ۱۱۰ و فصلت، ۴۵)
پس مطابق این آیه اولاً در گذشتهها اختلاف بسیار شدیدی در رابطه با کتاب حضرت موسی (ع) به وجود آمده است و ثانیاً در زمان نزول قرآن مجید نیز پیروان این کتاب دربارهی آن سخت در شکّ بودهاند.
قرآن مجید در سه آیه اشاره به کسانی میکند که به آنان نصیب و بهرهای از کتاب داده شده است:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْكِتَابِ یدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِیحْكُمَ بَینَهُمْ ثُمَّ یتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ : آیا کسانی را که بهرهای از کتاب به آنان داده شده است ندیدهای که بهسوی کتاب خدا فرا خوانده میشوند تا میانشان حکم کند، آنگاه گروهی از آنان به حال اعراض روی برمیگردانند». (آل عمران، ۲۳)
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْكِتَابِ یشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَیرِیدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِیلَ : آیا به کسانی که بهرهای از کتاب یافتهاند ننگریستی که گمراهی را میخرند و میخواهند شما نیز گمراه شوید». (نساء، ۴۴)
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْكِتَابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیقُولُونَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا : آیا کسانی را که بهرهای از کتاب به آنان داده شده است ندیدهای که به «جبت» و «طاغوت» ایمان دارند و دربارهی کسانی که کفر ورزیدهاند میگویند: اینان از کسانی که ایمان آوردهاند راهیافتهترند». (نساء، ۵۱)
مفسّران مصداق این آیات را اهل کتاب دانستهاند و از سیاق آیات، این امر بهروشنی برمیآید. مقصود از «نَصِیبًا مِنَ الْكِتَابِ»، همانطور که صاحب تفسیر المیزان بیان کرده، این است که کتاب بهطور کامل و سالم بهدست آنان نرسیده است. (۳۳)
همین مفسّر از آیهی سوم سوره آل عمران برداشت کرده است آنچه در زمان نزول قرآن بوده، یعنی همین توراتِ فعلی، که مورد تصدیق قرآن مجید قرار گرفته غیر از توراتِ نازل شده است که در قسمت دوم آیه، مورد اشاره قرار گرفته است. (۳۴) ایشان در ذیل همین آیه و نیز آیهی ۴۸ از سورهی مائده میگویند که کتابِ موجود در آن زمان که همین کتابِ فعلی است هرچند عین کتابِ نازل شده نبوده، اما بهکلی غیر آنها نیز نبوده و فیالجمله مطالب حقّی از آنها را دربر داشته هرچند مطالبی افتاده یا اضافه شده است. (۳۵)
بهنظر میرسد از مجموعه آیات قرآنی و روایات اسلامی باید نتیجهای شبیه سخن مفسّر فوق بگیریم و بگوییم مطابق قرآن مجید کتابی از سنخِ قرآن مجید بهنام تورات بر حضرت موسی (ع) نازل شده و کتابی با همین نام در زمان نزول قرآن در دست اهل کتاب بوده است. کتابِ موجود نه عینِ کتابِ نازلشده بوده و نه بهکلی غیر از آن است.
مطالب حق و مهمی که زیربنایی و اساسی بودهاند، مانند توحید و معاد و اعمال صالح در این کتاب موجود بوده که ریشه در وحی الهی داشته است. اما از سوی دیگر نه این کتاب همهی وحی الهی را در برداشته و نه از مطالب زاید و باطل پیراسته بوده است. بههمین دلیل قرآن مجید و روایات اسلامی گاهی با عنوان «تورات» به «کتابِ نازلشده» اشاره میکنند، که البته اوصافی شبیه قرآن مجید را برای آن بهکار میبرد، و گاهی با همین نام اشاره به «متنِ موجود در آن زمان» میکنند که البته آن را نیز بهصورت اجمالی تأیید و تصدیق میکنند.
بنابراین آنچه آیات قرآنی و روایات اسلامی دربارهی چیستی و ماهیت متون مقدس پیشین بیان میکنند با دستاوردها و تحقیقات نقادان و محققان جدید غربی هماهنگ است. همانطور که در مقالات قبل گفتیم، محققان جدید قائلاند که همهی متون عهد قدیم بعد از اسارت بابلی با استفاده از منابعی تألیف یا تدوینِ نهایی شدهاند، اما این محققان نمیتوانند بگویند هیچیک از مطالب آن منابع و مآخذ ریشه در وحی الهی نداشته است.
پس مطابق متون اسلامی، متون موجود در عین اینکه ریشه در وحی الهی داشتهاند، عینِ متونِ نازل شده نبودهاند. اما پرسش این است که متون اسلامی به چه میزان این متون را تأیید، تصدیق و یا رد میکنند؟ این پرسشی است که در قسمت بعد به پاسخ آن میپردازیم.
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
1. طریحی، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۱۴؛ طباطبایی، المیزان، ج ۵، ص ۱۴۱.
2. مجمع البحرین، ج ۳، ص ۳۱۴.
3. ر.ک: سنن النسائی، ح ۱۳۲۹.
4. المیزان، ذیل آل عمران، ۳.
5. همان، ذیل مائده، ۴۳.
6. ر.ک: تاریخ کلیسای قدیم، ص ۷۷؛ باستانشناسی کتاب مقدس، ص ۱۶.
7. ر.ک: مسیحیت و بدعتها، فصل دوم.
8. ر.ک: بقره، ۱۸۵؛ آل عمران، ۴؛ الفرقان، ۱.
9. ر.ک: تفسیر جلالین، ذیل اعراف، ۱۴۵.
10. لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ذیل اعراف، ۱۵۴.
11. ر.ک: طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ذیل اعراف، ۱۴۵.
12. ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ذیل اعراف، ۱۴۵.
13. ر.ک: همان، ذیل اعراف، ۱۵۴.
14. ر.ک: شبر، تفسیر القرآن الکریم، ذیل اعراف، ۱۴۵.
15. ر.ک: کاشانی، زبدهی التفاسیر، ذیل اعراف، ۱۴۵.
16. ر.ک: تفاسیر المیزان، نمونه، الفرقان و… ذیل اعراف، ۱۴۵-۱۵۴.
17. برای نمونه ر.ک: طالقانی، پرتوی از قرآن، ذیل بقره، ۵۳.
18. ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ذیل اعراف، ۱۴۵.
19. ر.ک: مراغی، تفسیر المراغی، ذیل اعراف، ۱۴۵.
20. برای نمونه ر.ک: بحارالانوار، ج ۳، ص ۳۲۶؛ ج ۹، ص ۸۹؛ ج ۱۰، ص ۲۰ و…
21. برای نمونه ر.ک: همان، ج ۱۱، ص ۴۳، ۴۸، ۵۶، ۶۰ و ۲۲۳؛ ج ۶۵، ص ۳۲۶؛ ج ۵۷، ص ۲۴۳.
22. برای نمونه ر.ک: همان، ج ۱۳، ص ۱۹۸، ۲۰۹ و غیره.
23. برای نمونه ر.ک: همان، ج ۵، ص ۱۶۰؛ ج ۹، ص ۳۴۱؛ ج ۱۰، ص ۳۴؛ ج ۱۳، ص ۲۵۷-۲۷۸ و ۲۸۶؛ ج ۱۴، ص ۲۵۱؛ ج ۱۶، ص ۳۶۶؛ ج ۲۲، ص ۲۱ و ۲۶؛ ج ۴۹، ص ۷۷ و ۷۸؛ ج ۸۷، ص ۱۹۲، ۳۰۵ و…
24. برای نمونه ر.ک: سنن الترمذی، ح ۳۳۲۲ و ۳۴۰۳؛ سنن ابن ماجه، ح ۳۸۲۱ و ۳۸۶۲؛ سنن ابی داوود، ح ۴۳۹۲؛ صحیح مسلم، ح ۸۸۸؛ مسند احمد، ح ۸۶۰۳ و ۱۰۵۰۳.
25. برای نمونه ر.ک: سنن ابن ماجه، ج ۲۳۱۸، ۲۳۱۹، ۲۵۴۸، ۴۳۰۲ و ۷۷؛ صحیح بخاری، ح ۴۱۱۶ و ۴۳۶۷؛ مسند احمد، ح ۹۶۱۰، ۹۴۱۶، ۸۷۳۳ و ۷۳۱۵؛ سنن ابی داوود، ح ۴۰۷۹؛ صحیح مسلم، ح ۴۷۹۳، ۴۷۹۵ و…
26. ر.ک: بقره، ۵۳؛ آل عمران، ۳-۴ و ۶۵؛ اعراف، ۱۴۵ و ۱۵۴؛ انعام، ۹۱ و ۱۵۴؛ مائده، ۴۴ و ۴۶ و…
27. ر.ک: بقره، ۹۷؛ آل عمران، ۳؛ مائده، ۴۸؛ فاطر، ۳۱؛ یونس، ۳۷؛ یوسف، ۱۱۱؛ احقاف، ۳۰.
28. ر.ک: بقره، ۴۱، ۸۹، ۹۱ و ۱۰۱؛ آل عمران، ۸۱؛ نساء، ۴۷.
29. ر.ک: المیزان و تفسیر جلالین، ذیل آیه فوق.
30. ر.ک: مغنیه، تفسیر الکاشف، ذیل آیه فوق.
31. ر.ک: فخر رازی، مفاتیح الغیب؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ذیل آیه فوق.
32. ر.ک: دعاس و دیگران، اعراب القرآن الکریم؛ درویش، اعراب القرآن و بیانه، ذیل آیه فوق.
33. ر.ک: المیزان، ذیل آل عمران، ۲۳.
34. ر.ک: همان، ذیل آل عمران، ۳.
35. ر.ک: همان، ذیل آل عمران، ۳ و مائده، ۴۸.
منبع: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی ؛ بررسی متنی و سندی متون مقدس یهودی – مسیحی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی، چاپ اول: بهار ۱۳۹۶.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
با سلام و تشکر از سایت خودتان با توجه به مطالب بسیار خوب لطفا در سایت یک طبقه بندی مشهود تر همراه با لینک انجام دهید برای مثال لینک یهودیان در ایران با لینک یهودیان در رسانه با لینک بسترهافکری قوم یهود ویا لینک یهود و اقتصاد جهانی لینک فراماسونری در نهایت موضوعات قابل دسترس تر باشد. دریک بخش جدا سوای صفحه اصلی که محققان و دوستداران مطالب موضوعات را راحت پیدا کنند