خرافه و عافیتطلبى اثرگذاریهاى متقابلى نسبت به یکدیگر دارند.
خرافه، بیشتر با پوششِ شرعى که مزوّرانه بر تن میکند، بسترى مناسب براى عافیتطلبى فراهم میسازد.
راه حق و مبارزه با باطل و نفاق بیخطر نیست. مسؤولیتگریزان، براى تن ندادن به دشواریهاى راه به پندارها و افسانههاى مجعول چنگ میزنند.
در گذشته، بیشترین خرافه در میان یهودیان رواج داشت و عافیتطلبى نیز در میان این گروه، بیش از دیگران بود.
به روایت قرآن کریم، حضرت موسى (ع) در صحراى سینا به پیروان خود فرمان داد با دشمنان خدا (عمالقه) بجنگند، ولى آنان از تواناییهاى عمالقه به هراس افتادند و به موسى (ع) گفتند:
«قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (سوره مائده : آیه ۲۴)
(بنیاسرائیل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همینجا نشستهایم»!
سپس یهودیان، در توجیه علمکرد نیاکان خود به ساختن داستانهاى خرافى رو آوردند و گفتند:
«رهبر عمالقه، عوج بن عنق، فردى غیرعادى بود و ۱۵ هزار متر درازا داشته است، از ابرها آب میگرفت و ماهى را در جلوى خورشید میگرفت تا سرخ میشد. آب طوفان نوح، به ساق پایش نرسید و…».
(تفسیر روح البیان، اسماعیل حقى بروسوى، ج۲، ص۳۶۳، داراحیاء التراث العربى.)
خرافه ، خرافه
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: