ظهور آریستوکراسی مالی (قسمت هفدهم) کردی موبیلیه
تکاپوی بنیاد روچیلد برای سلطه بر راهآهن اروپای قاره با مقابله گروهی از یهودیان مواجه شد. این مصادف با دورانی است که به تأثیر از تحولات فرهنگی اروپا موجی نیرومند به سود انحلال جوامع یهودی و همسانگری با جوامع میزبان در میان یهودیان پدیده شده بود. این گروه به یهودیت به عنوان یک دین، نه یک ساختار سیاسی، مینگریستند که حوزه اعتبار آن تنها در قلمرو زندگی فردی است. این موج به هاسکالا یا جنبش روشنگری یهود شهرت دارد.
در مقابل، گروهی از یهودیان قرار داشتند که از سنن الیگارشی حاخامی دفاع میکردند و خواستار حفظ، احیا و تقویت ساختارهای سیاسی جهانوطنی «قوم یهود» بودند. شبکه یهودیان وابسته به الیگارشی لندن در رأس این گروه جای داشت. تلاش این گروه از یهودیان در آغاز دهه ۱۸۶۰ به تأسیس آلیانس اسرائیلی، در دهه ۱۸۸۰ به پیدایش جنبش هووی زیون و در دهه ۱۸۹۰ به پیدایش صهیونیسم انجامید. درباره این حوادث به طور مشروح در آینده سخن خواهیم گفت.
موج تعارض میان ماسکیلیمها، یعنی روشنگران یهودی هوادار «اصلاح دینی» و جنبش هاسکالا، و یهودیان وابسته به الیگارشی مالی و مستعمراتی بریتانیا، و در رأس آن روچیلدها، در عرصه تکاپوی مالی و اقتصادی نیز بازتاب داشت. بدینسان، از دهه ۱۸۳۰ اتحادی از برخی خاندانهای متنفذ یهودی علیه روچیلدها و شبکه ایشان شکل گرفت. مهمترین این خاندانها عبارتند از: مندلسون، اسکلس، آرنشتین، ایتزیگ، اوپنهایم، فولد و پرر.
موسس (موسی) مندلسون
بنیانگذار خاندان مندلسون، موسس مندلسون (۱) اندیشمند نامدار یهودی سده هیجدهم و بنیانگذار جنبش روشنگری یهود است. جوزف (۲) و آبراهام (۳) دو پسر موسس مندلسون، از بانکداران بزرگ وین در اوایل سده نوزدهم بودند و سرمایه کلانی را در فرانسه پس از ناپلئون، در احداث شبکههای راهآهن و اعطای وام به برخی دولتها، به ویژه روسیه، به کار انداختند. برادران مندلسون شخصیتهایی فرهیخته بودند و مورد احترام محافل روشنفکری اروپا. در نسلهای بعدی ایشان نیز برخی چهرههای برجسته علمی و هنری پدید شدند. فلیکس مندلسون (۴) آهنگساز نامدار نیمه اول سده نوزدهم، پسر آبراهام مندلسون است. مؤسسه بانکی مندلسون (۵) تا نیمه اول سده بیستم در برلین و آمستردام فعال بود. (۶) اعضای خانواده مندلسون در سده نوزدهم به مسیحیت گرویدند و رابطه خود را با یهودیت قطع کردند. (۷)
خاندان اسکلس از خاندانهای سرشناس یهودی اتریش در سدههای هیجدهم و نوزدهم میلادی است. در اوایل سده نوزدهم، برنهارد اسکلس (۸) و باجناقش، ناتان آدام آرنشتین (۹) از بانکداران بزرگ وین بودند. آنان در سال ۱۸۱۶ «بانک ملی اتریش» را تأسیس کردند. پس از استقرار سالومون مایر روچیلد در وین (۱۸۲۰)، اسکلس و آرنشتین به عنوان بزرگترین رقبای سالومون شناخته میشدند. برنهارد اسکلس در سال ۱۸۲۲، همزمان با روچیلدها، به مقام بارونی دربار اتریش دست یافت. اسکلسها نیز، چون اعضای خاندان مندلسون، فرهیخته و محترم بودند. گوته با برنهارد اسکلس و همسرش دوست بود و با ایشان مکاتبه داشت. آنان و فرزندانشان در سال ۱۸۲۴ به مسیحیت گرویدند و پیوند خود را با یهودیت گسستند. پسر برنهارد، به نام دنیس اسکلس (۱۰) وارث و رئیس مؤسسه پدر بود. او با امیل پرر در کردی موبیلیه شریک بود و با متلاشی شدن این بانک او نیز ورشکست شد. (۱۱) ویرجینا کاولس از بارون سینا (۱۲) و اسکلس به عنوان «سرسختترین دشمنان روچیلدها» نام میبرد. (۱۳)
خاندان آرنشتین نیز از بانکداران بزرگ یهودی وین در سده هیجدهم و نیمه اول سده نوزدهم بودند. موسسه آرنشتین وین با موسسه فولد پاریس شریک بود و از رقبای روچیلدها به شمار میرفت. این موسسه نیز به وسیله روچیلدها ورشکست و سرانجام در سال ۱۸۷۳ منحل شد. اعضای این خاندان نیز در سده نوزدهم به مسیحیت گرویدند و پیوندهای خود را با یهودیت گسستند. (۱۴)
خاندان اوپنهایم (۱۵) نیز از خاندانهای ثروتمند یهودی مخالف روچیلدها در اوایل سده نوزدهم میلادی است. اعضای این خاندان در اواخر سده هیجدهم در شهرهای فرانکفورت و بن اقامت داشتتند. اوپنهایمها نیز به مسیحیت گرویدند و در جامعه فرانسه و آلمان مستحیل شدند. دیوید اوپنهایم (۱۶) از اعضای این خانواده است. او از بنیانگذاران و مدیران راینیشه زایتونگ (۱۸۴۱-۱۸۴۳) است که نشریه روشنفکران چپگرای آلمان به شمار میرفت. (۱۷)
خاندان ایتزیگ (۱۸) که بعدها به هیتزیگ شهرت یافت، از یهودیان ثروتمند برلین در نیمه دوم سده هیجدهم بود. دانیل ایتزیگ (۱۷۲۳-۱۷۹۹) زمانی به عنوان رئیس یهودیان برلین شناخته میشد. دختران او با ناتان آرنشتین، برنهارد اسکلس و مندل اوپنهایم (۱۹) ازدواج کردند. اعضای خاندان ایتزیگ نیز به مسیحیت گرویدند و رابطه خود را یا یهودیت گسستند. (۲۰)
خاندان فولد از بانکداران یهودی پاریس بود که در زمان لویی فیلیپ به ثروت و قدرت رسید. برلئون فولد (۲۱) در مشارکت با سولومون اوپنهایم (۲۲) موسسه بانکی «فولد، اوپنهایم و شرکا» (۲۳) را تأسیس کرد. (این موسس در سده بیستم به «هاینه و شرکا» (۲۴) تغییر نام داد.) دختر سولومون اوپنهایم نیز با بنویی فولد، (۲۵) پسر بزرگ برلئون فولد، ازدواج کرد. (۲۶) بنویی فولد موسسه فوق را توسعه داد. او در سالهای ۱۸۳۴-۱۸۴۲ نماینده مجلس فرانسه بود.
آشیل فولد (۲۷) پسر دوم برلئون فولد است. او ابتدا در اداره مؤسسه خانوادگی به برادرش کمک میکرد. در سال ۱۸۴۲ به عضویت مجلس فرانسه برگزیده شد. وی، چون برادرش، به جناح اکثریت محافظهکار مجلس تعلق داشت و از سیاستهای مالی فرانسوا گیزو حمایت میکرد. پس از سقوط لویی فیلیپ، از مه ۱۹۴۸ به انتقاد از سیاستهای مالی دولت موقت پرداخت. او در سال ۱۸۴۹ بطور کامل از مؤسسه خانوادگی کناره گرفت، به سیاست مشغول شد و نقش مهمی در صعود لویی بناپارت ایفا کرد. آشیل فولد در دوران ریاست جمهوری لویی بناپارت چهار بار (۱۸۴۹-۱۸۵۲) وزیر دارایی شد. او در سالهای ۱۸۵۲-۱۸۶۰ وزیر کشور بود و در همین دوران نمایشگاه بینالمللی پاریس (۱۸۵۵) را برگزار کرد. در سالهای ۱۸۶۱-۱۸۶۷ مجدداً وزیر دارایی ناپلئون سوم بود. او پس از بازنشستگی، در ۵ اکتبر ۱۸۶۷، کمی پیش از بارون جیمز روچیلد درگذشت.
فولد از نظر سیاسی شخصیتی راستگرا و محافظهکار بود و به این دلیل آماج حمله برخی روزنامهنگاران سوسیالیست، به ویژه مارکس، قرار گرفت که وی را نمادی از «آریستوکراسی مالی» یافته بودند. دیدیم که حملات مارکس به آشیل فولد بتدریج تا بدانجا اوج گرفت که سرانجام در کتاب هیجدهم برومر لویی بناپارت (۱۸۵۲) نام و یاد بارون جیمز روچیلد را بکلی تحتالشعاع قرار داد. آمریکانا آشیل فولد را نمونهای تمام عیار از اورلئانیستهایی میخواند که بر امپراتوری دوم فرانسه سیطره یافتند. (۲۸) معهذا، فولد پیوند جدی با یهودیت نداشت و تاریخنگاری رسمی یهود نیز از او به نیکی یاد نمیکند. دائرةالمعارف یهود برادران فولد (بنویی و آشیل) را «یهودیان مرتد» میخواند (۲۹) و مورخین دانشگاه عبری اورشلیم از عدم مشارکت او در امور یهودیان سخن میگویند. (۳۰) این در حالی است که فولد هیچگاه رسماً مسیحی نشد و گاه از او به عنوان نخستین سناتور یهودی فرانسه یاد میشود. (۳۱) معهذا، او با زنی پروتستان وصلت کرد و فرزندانش از آغاز مسیحی بودند. دو پسر آشیل فولد، به نامهای ارنست آدولف (۳۲) و ادوارد ماتورین (۳۳)، و نوه او، آشیل شارل فولد، (۳۴) نماینده مجلس فرانسه بودند. سومین پسر آشیل فولد، به نام گوستاو فولد، (۳۵) نمایشنامهنویسی سرشناس شد. (۳۶)
نیای خاندان پرر یک یهودی اسپانیایی به نام یاکوب پرر (۳۷) است که در نوجوانی به فرانسه آمد و به دلیل فعالیت در عرصه آموزش ناشنوایان شهرت یافت و مورد تقدیر لویی پانزدهم قرار گرفت. امیل (۳۸) و اسحاق پرر، (۳۹) روزنامهنگاران و بانکداران نامدار فرانسه، نوههای اویند.
امیل و اسحاق پرر از شاگردان و هواداران سنسیمون (۴۰) نظریهپرداز نامدار سوسیالیست، بودند. آنان از دهه ۱۸۳۰ به فعالیتهای مطبوعاتی پرداختند و به دلیل نگارش رسالههایی در زمینه مسائل اقتصادی و اجتماعی به شهرت رسیدند. برادران پرر، به تأثیر از سنسیمون، آرمان سوسیالیسم مبتنی بر سرمایهداران بزرگ خیراندیش را دنبال میکردند و در این میان برای توسعه شبکه راهآهن جایگاه ویژهای قائل بودند. امیل پرر در نوشتههای خود بر توسعه راهآهن تأکید فراوان داشت و آن را «عاملی برای نجات آینده بشریت، ایجاد کار برای تودهها، ارتباط میان ملتها و راهی به سوی رفاه و امنیت جهانی میدانست». (۴۱) بدینسان، پرر ابتدا همکاری با بارون جیمز روچیلد را آغاز کرد و تا سال ۱۸۴۸ در کنار او بود. او کمی بعد به جبهه آشیل فولد پیوست و، به تعبیر مورتون، به «سرسختترین و مصممترین» دشمن روچیلدها بدل شد. مورتون میافزاید: زمانی که پرر به آشیل فولد پیوست نوکر او نشد، بلکه یک شریک برابر حقوق و حتی بیش از آن بود. (۴۲) چهار سال بعد برادران پرر به کمک آشیل فولد بانک معظم کردی موبیلیه (۴۳) را تأسیس کردند و سهمگینترین مبارزه را علیه روچیلدها سامان دادند. (۴۴)
بارون جیمز روچیلد
تکاپوی بارون جیمز روچیلد در عرصه راهآهن فرانسه از سال ۱۸۳۵ آغاز شد. این مقارن با سلطنت لویی فیلیپ و اقتدار تییر است. نخستین اقدام جیمز احداث خط پاریس – سن ژرمن (۴۵) بود که امتیاز آن با تلاش امیل پرر به تصویب پارلمان رسید. (۴۶) این طرح در سال ۱۸۳۷ گشایش یافت. در این زمان گروهی از نمایندگان پارلمان فرانسه مخالف احداث راهآهن به وسیله بخش خصوصی بودند و بهرهگیری جیمز روچیلد از امیل پرر سوسیالیست قاعدتاً به این دلیل بود. برای نمونه، لامارتین نطقهای غرایی در دفاع از احداث راهآهن به وسیله دولت ایراد کرد و «از خطرات سیاسی، اقتصادی و استراتژیک سلطه خصوصی بر نیروهای ناشناخته عصر جدید سخن گفت. او فئودالیسم جدید و بارونهای راهآهنی را که میتواند سلطه نابخردانه خود را بر تجارت فرانسه برقرار کنند محکوم کرد.» بهرروی، سرانجام پیروزی با هواداران خصوصی کردن راهآهن بود و در نتیجه از ۳۲۴۰ کیلومتر خط آهنی که در سال ۱۸۵۲ در فرانسه وجود داشت، تنها ۵۸۰ کیلومتر آن را دولت احداث کرد. (۴۷)
کمی بعد جیمز روچیلد و آشیل فولد، هردو، امتیاز احداث خط پاریس – ورسای را به دست آوردند و این طرح را در سال ۱۸۳۹ به پایان بردند. این امر مانع از رقابت و خصومت این دو نبود. (۴۸) تکاپوی روچیلدها در ساختمان شبکه راهآهن فرانسه در سال ۱۸۴۲ اوج گرفت و این زمانی است که ایشان موفق شدند، با کمک سیاسی و تبلیغاتی برادران پرر، امتیازات بزرگی را به دست آوردند و بر پایه آن کمپانی راهآهن شمالی (۴۹) را، به ریاست امیل پرر، تأسیس کنند. این در زمان اقتدار گیزوست. سهام کمپانی فوق به مبلغ ۱۵۰ میلیون فرانک به بازار بورس عرضه شد و هفت و نیم میلیون فرانک آن مجانی به وزرا، نمایندگان مجلس و روزنامهنگاران اهدا شد. این تطمیع کار خود را کرد. به تعبیر مورتون، بناگاه «مدافعان سعادت عامه به منافع راهآهن روچیلدها پی بردند» و در ۱۵ ژوئن ۱۸۴۶ در مراسم افتتاح خط آهن شمالی نمایندگان دربار، مجلس و مطبوعات به افتخار بارون جیمز روچیلد هورا کشیدند. (۵۰)
روش غیراخلاقی ارتشاء و تطمیع که روچیلدها برای کسب امتیازات فوق در پیش گرفتند در همان زمان اعتراض وسیعی را برانگیخت و موج بیزاری از ایشان را در میان توده مردم دامن زد. انتشار کتابهای یهودیان؛ سلاطین زمانه (توسنه، ۱۸۴۵) و روچیلد اول پادشاه یهود (دیرنوائل، ۱۸۴۶) مقارن با این حوادث است. برای نمونه، در سال ۱۸۴۰ یک روشنفکر یهودی به نام لودویگ بورن (۵۱) که زمانی خانواده وی چون روچیلدها در محله یهودینشین فرانکفورت میزیست، نوشت:
آیا این سعادت بزرگی برای جهان نیست که تمامی پادشاهان خلع شوند و روچیلدها در تخت سلطنت ایشان جای گیرند؟ به پیامدهای چنین حادثهای توجه کنید: این سلطنت جدید هیچگاه برای دریافت وام پیمانی منعقد نخواهد کرد… رشوهدهی مستقیم و غیرمستقیم به وزرا متوقف خواهد شد زیرا به آن نیازی نیست یا کسی نیست که رشوه دهد… (۵۲)
راهآهن شمالی بارون جیمز روچیلد مانند راهآهن شمالی بارون سالومون روچیلد در اتریش، بزرگترین سرمایهگذاری بود که تا آن زمان در شبکه راهآهن فرانسه صورت میگرفت. (۵۳) کمپانی دیگر روچیلدهای فرانسه در عرصه راهآهن، کمپانی پاریس – لیون – مدیترانه (پ. ال. ام.) (۵۴) بود که در دوران لویی بناپارت آغاز به کار کرد و خط بزرگ آن، که پاریس را به سواحل مدیترانه پیوند میداد، در سال ۱۸۵۵ گشایش یافت. به نوشته کلافام، کمپانی راهآهن شمالی و کمپانی پ. ال. ام. هماره نیرومندترین کمپانیهای راهآهن فرانسه بودند. (۵۵)
در کوران حوادث پس از انقلاب ۱۸۴۸ روابط بارون جیمز روچیلد و امیل پرر دستخوش تحول شد و سرانجام در سال ۱۸۴۹ به جدایی پرر از روچیلدها انجامید. پرر، به رغم اینکه اینک فردی ثروتمند به شمار میرفت، هنوز به آرمانهای سنسیمونی خود وفادار بود و مترصد فرصتی بود تا آن را تحقق بخشد. (۵۶) زمانی که آشیل فولد به وزارت دارایی فرانسه رسید، پرر طرح تأسیس یک بانک عمومی را به او پیشنهاد کرد که از طریق جذب سرمایههای کوچک طبقات متوسط و فقیر سرمایهای عظیم را گرد آورد. این طرح مورد توجه فولد قرار گرفت و وی نظر مساعد لویی بناپارت را به آن جلب کرد. هدف فولد و پرر از تأسیس این بانک، صنعتیکردن سریع فرانسه بود و این نه تنها با بناپارتیسم عوامفریبانهی لویی بناپارت انطباق داشت بلکه میتوانست پشتوانه نیرومند مالی در اختیار حکومت او قرار دهد. در نتیجه، در نوامبر ۱۸۵۲، درست در همان زمان که لویی بناپارت به مقام «امپراتور فرانسه» دست یافت، بانک کردی موبیلیه نیز تأسیس شد. (۵۷)
در فهرست اسامی مالکین سهام اولیه (مؤسسین) اسامی بانکدارانی چون بارینگهای لندن، تورنولیای (۵۸) رم، هاینه هامبورگ، لافیته و اوپنهایم فرانسه، و میلیونرهای مقتدری چون دوک گالیرا (۵۹) و دوشس لوختنبرگ (۶۰) (دختر نیکلای اول تزار روسیه) به چشم میخورد. بنویی فولد، برادر آشیل فولد، یک چهارم سهام مؤسسین را در مالیکت داشت و امیل پرر و برادرش اسحاق پرر نیز یک چهارم سهام را داشتند. دوک مورنی (۶۱) برادر ناتنی لویی بناپارت، سهام مفصلی در اختیار گرفت و عضو هیئت مدیره بانک شد. برای تحریک مردم به سرمایهگذاری، مطبوعات موجی پرهیاهو از ستایش و تقدیس معاملات بورس به همراه وعدههای فریبنده دال بر ثروتمند شدن هرچه سریعتر آفریدند. (۶۲)
بانکی با چنین پشتوانه سیاسی و تبلیغاتی و چنین بنیانگذاران معتبر به سرعت میتوانست به کانون جذب نقدینگی توده روستایی و شهری جامعه فرانسه بدل شود و چنین نیز شد: سهام کردی موبیلیه شامل ۱۲۰ هزار سهم بود که با قیمت هر سهم ۵۰۰ فرانک به بازار بورس عرضه شد تا هر کسی قادر به خرید سهمی باشد. به این سهام ۱۵ درصد بهره پرداخت میشد. قیمت این سهام تنها به مدت نیم ساعت ۵۰۰ فرانک بود. در پایان روز اول هر سهم به ۱۱۰۰ فرانک و در پایان هفته اول به ۱۶۰۰ فرانک رسید. (۶۳)
فروش سهام کردی موبیلیه با احتساب قیمت پایه آن و صرفنظر از سودی که در معاملات بورس نصیب دلالان و سفتهبازان کرد، در نخستین گام سرمایهای انبوه معادل ۶۰ میلیون فرانک فرانسه در اختیار مدیران بانک قرار داد. اهمیت این سرمایه زمانی آشکار میشود که دریابیم «بانک فرانسه»، به عنوان معتبرترین نهاد مالی این کشور، سرمایهای معادل ۹۲۲۵۰۰۰۰ فرانک در اختیار داشت و به اعتبار آن میتوانست ۴۵۰ میلیون فرانک اسکناس چاپ کند. (۶۴)
بدینسان، نخستین «بانک مردمی» بر پایه آرمانهای سنسیمونی پدید شد. آمیزهای از جاهطلبیها و شیادیهای لویی بناپارت، ثروت و قدرت آشیل فولد، در مقام یک بانکدار درجه اول و وزیر دولت فرانسه، و مدیریت و دانش و آرمانگرایی امیل پرر، غولی مالی به نام کردی موبیلیه را آفرید؛ تنها نهاد اقتصادی که در طول تاریخ خاندان روچیلد توانست به طور جدی سلطه آن را به مخاطره اندازد.
تأسیس کردی موبیلیه را باید تهاجمی سنگین از سوی فولد، پرر و خاندانهای شریک و خویشاوند ایشان (اسکلس، آرنشتین، مندلسون، سینا و غیره) به مواضع روچیلدها دانست. نخستین واکنش بارون جیمز روچیلد سفر به وین بود. فرانتس جوزف امپراتور ۲۲ ساله هابسبورگ، با این سرکنسول افتخاری خود در پاریس دیدار کرد و از طریق او، نه کنت هوبنر سفیر اتریش در پاریس، پیام خصوصی صمیمانهای برای لویی بناپارت فرستاد. هدف از این مانور سیاسی آن بود که ناپلئون سوم حمایت دربار هابسبورگ از روچیلدها را احساس کند و دریابد که «برخلاف پررها، روچیلد یک قدرت اروپایی درجه اول است و بنیادی است که از طریق آن منویات حسنه بزرگترین سلطنت مشروع اروپا جریان مییابد.» (۶۵) (کمی پیش از این سفر بنیادهای روچیلد لندن و فرانکفورت وامی به مبلغ ۳/۵ میلیون پوند برای دربار اتریش فراهم آورده بودند.) (۶۶) و گفتیم که در ژانویه ۱۸۵۳، کمی پس از هیاهوی تأسیس کردی موبیلیه، بارون جیمز روچیلد دست پرورده خود، اوژنی مونتیخو را به عنوان ملکه فرانسه وارد خوابگاه لویی بناپارت کرد.
مهمترین عرصه تکاپوی برادران پرر، چون گذشته، راهآهن بود. از زمان تأسیس کردی موبیلیه تا انحلال آن در سال ۱۸۶۷، برادران پرر مقام دوم را در احداث راهآهن اروپا، پس از روچیلدها، به دست داشتند. آنان بعدها مباهات میکردند که با تلاش خود قریب به ده هزار کیلومتر راهآهن ساختند.
کردی موبیلیه به تأسیس کمپانیهای متعدد راهآهن دست زد که مهمترین آن کمپانی راهآهن جنوبی (۶۷) بود. بدینسان، برادران پرر با اتکاء بر پشتوانه مالی بانک فوق برخی خطوط اصلی راهآهن فرانسه -خط جنوبی، خط مرکزی و خط شرقی- را احداث نمودند. به زودی عرصه رقابت برادران پرر و روچیلدها به خارج از فرانسه کشیده شد. کمپانی راهآهن جنوبی پررها ساخت نخستین شبکههای خط آهن اسپانیا و تونس را آغاز کرد (۶۸) و به ویژه در اسپانیا رقابت شدید میان کردی موبیلیه و روچیلدها درگرفت.
کردی موبیلیه به سرمایهگذاری در احداث شبکه راهآهن سویس نیز پرداخت و چنانکه گفتیم پررها و مندلسونها با احداث کمپانی راهآهن روسیه تلاش برای مشارکت در احداث شبکه راهآهن این کشور را آغاز کردند. (۶۹)
در سال ۱۸۵۵ آشیل فولد، که اینک وزیر کشور بود، پروژه بازسازی شهر پاریس و تبدیل آن به «پایتختی در شأن امپراتوری دوم» را به پایان برد و به افتخار آن نمایشگاه بینالمللی پاریس را برگزار نمود که تقلیدی بود از نمایشگاه بزرگ ۱۸۵۱ لندن. (۷۰) بدینسان، «پاریس لویی پانزدهم» به «پاریس مدرن ناپلئون سوم» بدل شد. در این بازسازی، بخش مهمی از ابنیه تاریخی و بافت کهن پاریس تخریب شد و در مقابل خاطرات دوران زیست لویی بناپارت در لندن بر بافت جدید شهر تأثیر چشمگیر برجای نهاد. (۷۱) مسئولیت بازسازی پاریس را بارون هوسمن (۷۲) به دست داشت و سرمایه آن را کردی موبیلیه فراهم آورد. روچیلدها در این پروژه مشارکتی نداشتند. (۷۳) در این زمان سرمایه جیمز روچیلد در جای دیگری در کار بود. اینک زمان جنگ کریمه است و «بارون بزرگ» با اعطای وام عظیم ۷۵۰ میلیون فرانکی به ناپلئون سوم، متحد بریتانیا، به عنوان سرمایهگذار اصلی این جنگ شناخته میشود.
اتریش و سایر سرزمینهای تابع امپراتوری هابسبورگ مهمترین عرصه رقابت کردی موبیلیه و روچیلدها، پس از فرانسه، بود. این ستیز از ژانویه ۱۸۵۵ به اوج خود رسید و این زمانی است که برادران پرر و خاندانهای سینا، اسکلس و متحدین ایشان با کسب امتیازاتی از دولت اتریش کمپانی راهآهن دولتی اتریش (۷۴) را تأسیس نمودند. این کمپانی در سال ۱۸۵۷ خط موسوم به فرانتس جوزف را در مجارستان به پایان برد. در مقابل، روچیلدها امتیاز خطوط راهآهن لومباردی – ونیز را به دست آوردند و در سال ۱۸۵۶ کمپانی سلطنتی راهآهن لومباردی – ونیز و ایتالیای مرکزی (۷۵) را تأسیس کردند. (۷۶) این کمی پیش از پایان حکومت خاندان هابسبورگ در ایتالیا (۱۸۵۹) است.
در سال ۱۸۵۶، کردی موبیلیه گزارش سالیانه خود را منتشر کرد. طبق این گزارش، در سال مالی گذشته سرمایه در گردش کردی موبیلیه معادل ۶۰ میلیون پوند استرلینگ بود و سود خالص آن ۲۸ میلیون پوند (۷۷). این پایان اوج و سرآغاز افول کردی موبیلیه است.
موفقیت پرهیاهوی کردی موبیلیه در جذب سرمایههای کوچک و تبدیل آن به سرمایهای عظیم توجه مقامات اتریشی را به خود جلب کرد. در اواخر سال ۱۸۵۵، گردانندگان کردی موبیلیه از مقامات اتریشی درخواست کردند که شعبه بانک خود را در وین بگشایند، ولی با کمال حیرت شنیدند که دولت اتریش قصد دارد بانک مشابهی تأسیس کند. بدینسان، کردیت انشتالت (۷۸) «بانک مردمی» اتریش، نیز در صحنه اقتصاد اروپا پدیدار شد. این بانک، هرچند طبق الگوی کردی موبیلیه راهاندازی شد ولی یک تفاوت اساسی داشت: رئیس و سهامدار اصلی آن بارون آنسلم روچیلد پسر ۵۲ ساله بارون سالومون مایر روچیلد و داماد ناتان مایر روچیلد لندن، بود.
در ۱۲ دسامبر ۱۸۵۵ فروش سهام کردیت انشتالت در بازار بورس وین آغاز شد و انبوه مردم برای خرید آن هجوم بردند. سهام این بانک شامل ۵۰۰ هزار سهم بود. تجربه کردی موبیلیه سخت اغواگر بود. بهای اسمی اوراق تنها ۱۵ میلیون فلورین بود ولی در بازار به ۶۴۴ میلیون فلورین به فروش رفت. یکی از نویسندگان آن زمان، بر اساس تجربه کردی موبیلیه و کردیت انشتالت، روانشناسی توده مردم را چنین توصیف کرده است: «همگان بر این باور بودند که دوران طلایی سهام ارزان فرا رسیده است و هر کس هجوم میآورد تا نخستین کسی باشد که از این فرصت طلایی بهره میبرد … مردم اشتباه نکرده بودند. در ظرف یک هفته قیمت سهام دو برابر شد.» (۷۹) کردیت انشتالت به مقتدرترین نیروی مالی امپراتوری اتریش بدل شد و شبکه وسیعی را، از معادن زغال سنگ تا خطوط راه آهن، در زیر نظارت خود گرفت. (۸۰)
بدینسان، تهاجم سهمگین روچیلدها به کردی موبیلیه آغاز شد. در اواخر سال ۱۸۵۹ قیمت سهام کردی موبیلیه بناگاه از ۱۶۰۰ فرانک به ۸۰۰ فرانک تنزل کرد. موقعیت فولد به مخاطره افتاد و وی از سمت وزارت کشور استعفا داد. معهذا، وی کمی بعد (۱۸۶۱) بار دیگر به عنوان وزیر دارایی منصوب شد. در این دوره از وزارت فولد چرخشی بنیادین در مواضع او پدید شد؛ رابطه وی با امیل پرر به سردی گرایید و در مقابل رابطه حسنهای میان او و بارون جیمز روچیلد برقرار شد. (۸۱)
نگونبختی امیل پرر و کردی موبیلیه در ۱۷ فوریه ۱۸۶۲ آشکار شد و این زمانی است که لویی بناپارت به همراه آشیل فولد، وزیر امور خارجه، لرد کاولی (سفیر بریتانیا) و ریچارد مترنیخ (سفیر اتریش) به کاخ فریر (۸۲) بارون جیمز روچیلد، در ۴۰ کیلومتری شرق پاریس، رفت. این کاخی است که بارون جیمز روچیلد به تقلید از کاخ منتمور (۸۳) برادرزاده لندنیاش بارون مایر آمشل روچیلد (پسر چهارم ناتان مایر)، در محوطه مِلک ۳۰۰۰ هکتاری خود ساخته بود؛ کاخی باشکوه با جنگلها و دریاچههای متعدد. سازنده هر دو کاخ سِر جوزف پاکستون (۸۴) انگلیسی است که از معماران نامدار زمان خود بود. (تا سالهای اخیر در این کاخ بارون گی روچیلد فرانسه اقامت داشت.) (۸۵) امپراتور و همراهانش در جنگل روچیلد به شکار پرداختند و شب در سالن مجلل کاخ گرد آمدند. در آنجا گروه کُر پاریس برنامهای اجرا کرد که روسینی آهنگساز به طور اختصاصی برای این میهمانی ساخته بود. ناپلئون سوم به عنوان یادگار، درخت سروی در محوطه کاخ فریر غرس کرد. (۸۶)
کمی پس از این میهمانی ماجرای مکزیک رخ داد. در سال ۱۸۶۴ لویی بناپارت، ماکزیمیلیان، برادر فرانتس جوزف امپراتور اتریش، را فریفت و به کمک ارتش فرانسه وی را به عنوان «امپراتور مکزیک» منصوب کرد. در سال ۱۸۶۷ ارتش فرانسه از مکزیک فراخوانده شد و ماکزیمیلیان و همسرش بی هیچ پشتوانه و حمایتی در مقابل شورشیان رها شدند. درباره اين ماجرا، كه به قتل ماكزيميليان و جنون همسرش، كارلوتا (شارلوت)، انجاميد، اينجــا سخن گفتهايم. این ماجرایی است که آلفرد کوبن آن را «تراژیک، نفرتآور و ابلهانه» خوانده است. (۸۷) گفته میشود که عامل اصلی این ماجراجویی خونین و بی ثمر اوژنی مونتیخو، ملکه فتنهگر فرانسه، بود. (۸۸) و اگر چنین است بیشک باید در پس این ماجرا دست پنهان بارون جیمز روچیلد و «دوستان انگلیسی» او را دید.
ماکزیمیلیان امپراتور مکزیک و همسرش کارلوتا (شارلوت)
قربانی این ماجراجویی مشکوک تنها ماکزیمیلیان و کارلوتا نبودند. قربانی واقعی کردی موبیلیه بود که در زیر فشار لویی بناپارت مجبور به پرداخت وامهای کلان برای تأمین هزینه سنگین لشکرکشی فرانسه و استقرار حکومت پوشالی ماکزیمیلیان شد. بدینسان، ضربه نهایی بر پیکر این بانک وارد آمد. در دسامبر ۱۸۶۶ ارزش سهام کردی موبیلیه از ۱۹۸۲ فرانک به ۶۰۰ فرانک رسید، در آوریل ۱۸۶۷ به ۳۵۰ فرانک و در اکتبر به ۱۴۰ فرانک. برادران پرر در زیر بار سنگین تعهدات مالی به رسوایی کشیده شدند و بیاعتباری آنان به جایی رسید که کردی موبیلیه به عنوان «بزرگترین قمارخانه جهان» شهرت یافت. به نوشته کوبن، روچیلدها اکنون انتقام موفقیتهای گذشته برادران پرر را میگرفتند. کردی موبیلیه محتضر در زیر ضربات روچیلدها از پا درآمد، به ورشکستگی کامل کشیده شد و لویی بناپارت کاری به سود برادران پرر نکرد. او عوامفریبانه چنین گفت: «من مایلم هرچه در توانم است برای آنان انجام دهم زیرا امپراتوری به ایشان مدیون است، ولی نمیتوانم مانع اجرای عدالت شوم!». (۸۹)
پس از فروپاشی کردی موبیلیه، روچیلدها تعداید از کمپانیهای کوچک راهآهن فرانسه را خریداری کردند. مهمترین آنان کمپانی ویکتور امانوئل (۹۰) است که در دهه ۱۸۶۰ تونلهای مهمی در فرانسه احداث کرد. این کمپانی در سال ۱۸۶۷ به تملک کمپانی پ. ال. ام روچیلدها درآمد. (۹۱)
جنگ روچیلدها و کردی موبیلیه یک جنگ اقتصادی عظیم بود که ۱۵ سال به درازا کشید؛ از نوامبر ۱۸۵۲ با تولد کردی موبیلیه آغاز شد و در اکتبر ۱۸۶۷ با مرگ آن به پایان رسید. هرچند این جنگ با پیروزی روچیلدها پایان یافت ولی بر روانشناسی مردم فرانسه تأثیری عمیق و نامطلوب برجای نهاد و از اواخر دهه ۱۸۸۰ موجی از نفرت را علیه زرسالاران یهودی برانگیخت.
پینوشتها :
۱. Moses Mendelssohn (1729-1786)
2. Joseph Mendelssohn (1770-1848)
3. Abraham Mendelssohn (1776-1835)
4. Felix Mendelssohn (1809-1847)
5. Mendelssohn and Co.
6. Judaica, vol. 11, pp. 1324-1326.
7. Ben- Sasson, ibid, p. 866.
8. Bernhard Eskeles (1753-1839)
9. Nathan Adam von Arnstein (1748-1838)
10. Denis Eskeles.
11. Judaica, vol. 6, p. 894
۱۲. Baron Sina
خاندان سینا از بانکداران متنفذ وین بود که در عرصه صنعت راهآهن فعالیت داشت و در کنار خاندانهای اسکلس و آرنشتین از رقبای مهم روچیلدها به شمار میرفت. بارون سینا کمی پس از سالومون روچیلد امتیاز احداث خط جنوبی اتریش را به دست آورد. در دائره المعارف یهود نامی از این خاندان مندرج نیست. در سایر منابع در دسترس نیز اطلاع بیشتر نیافتیم.
۱۳. Cowles, ibid, p. 130.
14. Judaica, vol. 3, pp. 489-490.
۱۵. Oppenheim
شهری است در آلمان که برخی خاندانهای یهودی نام خود را از آن گرفته اند. خاندان معروف اوپنهایمر از این گروه است. خاندان اوپنهایم با اوپنهایمر تفاوت دارد و این دو را نباید اشتباه کرد. مثلاً دیوید بن آبراهام اوپنهایم، حاخام برجسته یهودی و داماد لفمن بهرندز، از خاندان اوپنهایمر است نه اوپنهایم.
۱۶. Dagobert [David] Oppenheim (1809-1899)
17. ibid, vol. 12. pp. 1418-1419
18. Itzig, Hitzig
19. Mendel Oppenheim (1758-1820)
20. ibid, vol. 9, pp. 1150-1151
21. Ber Leon Fould (1767-1855)
22. Solomon Oppenheim (1772-1828)
23. B. L. Fould et Fould- Oppenheim
24. Heine & Co
25. Benoit [Benedict] Fould (1792-1858)
26. ibid, p. 1418
27. Achille Fould (1800-1867)
28. Americana, 1985, vol. 11, p. 645
29. Judaica, vol. 13, p. 1518
30. Ben- Sasson, ibid, p. 831
31. Judaica, vol.6, p. 1445
32. Ernest Adolphe Fould (1824-1875)
33. Edouard Mathurin Fould (1834-1881)
34. Achille Charles Fould (1861-?)
35. Gustave Eugene Fould (1836-1884)
36. ibid
37. Jacob Rodrigues Periere (1715-1780)
38. Emile (Yacob) Pereire (1800-1875)
39. Isaac Pereire (1806-1880)
40. Henry de Saint – Simon (1760-1825)
41. ibid, vol. 13, p. 1517
42. Morton, ibid, p. 112
43. Credit Mobilier
44. Judaica, vol. 13, p. 272
۴۵. St. Germain شهری کوچک در ۲۱ کیلومتری غرب پاریس
۴۶. Clapham, ibid, p. 144
47. ibid
48. Judaica, vol. 13, p. 1518
49. Compagnie du Chemin de Fer du Nord
50. Morton, ibid, p. 103
51. Ludvig Borne
52. Cowles, ibid, p. 102
53. Morton, ibid, p. 104
54. Parisd- Lyons- Mediterranean (P. L. M)
55. Clapham, ibid, p. 149
56.Cowles, ibid, p.123
57. ibid, p. 124
58. Tornolia
59. duc de Galliera
60. Duchess of Leuchtenberg
61. Charles Auguste Louis Joseph, duc de Morny (1811-1865)
62. Cowles, ibid, pp. 125-126
63. Morton, ibid, p. 112
64. Clapham, ibid, p.127
65. Morton, ibid, p.113
66. Davis, ibid, p. 139
67. Compagnie du Chemin de Fer du Sud
68. Ben- Sasson, ibid, p. 797
69. Judaica, vol. 13, p.1518
70. Cobban, ibid, p. 169
71. ibid, pp. 166-167
72. Georges Eugene Haussmann (1809-1891)
73. Cowles, ibid, p.131
74. Austrian State- Railroad Company
75. Imperial Lombardo Venetian and Central Italian Company
76. Judaica, vol. 13, p.1518
77.Cowles, ibid, p.131
78. Kreditanstalt
79. ibid, pp. 132-133; Morton, ibid, p. 118
80. Cowles, ibid, p.187
۸۱. در سال ۱۹۴۲ بارون الی روچیلد، ار اعقاب بارون جیمز روچیلد، با یکی از اعقاب آشیل فولد به نام لیلیان فولد- اشپرینگر (Liliane Fould-Springer) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک پسر به نام ناتانیل (متولد ۱۹۴۶) و دو دختر است.
۸۲. Ferrieres
83. Mentmore Towers
84. Sir Joseph Paxton
۸۵. ibid. p. 119; Allfrey. ibid, p. 40.
کاخ نیاوران تهران تقلیدی است از کاخ فریر روچیلدها. قاعدتاً فرح دیبا (پهلوی) در دوران اقامت در پاریس این کاخ را دیده و بر اساس تمایل او کاخ نیاوران طبق الگوی کاخ فریر ساخته شده است.
۸۶. Cowles, ibid, p.136
87. Cobban, ibid, p. 182
88. Americana, 1985, vol. 10, p. 658
89. Cowles, ibid, pp. 138-139; Morton, ibid, p.122; Cobban, ibid, p.191
90. Victor Emmanuel Company
91. Clapham, ibid, pp. 149-150
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج۳، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
کردی موبیلیه ، کردی موبیلیه ، کردی موبیلیه
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: