پدیده یهودیان مخفی (آنوسیها) و نقش ایشان در پیدایش و گسترش بابیگری و بهائیگری عامل مهمی در تحولات معاصر ایران است که باید، بهدور از هر گونه افراط و تفریط، مورد شناسایی مستند و علمی قرار گیرد. طبق بررسی نگارنده، گسترش سریع بابیگری و بهائیگری و بهویژه نفوذ منسجم و عمیق ایشان در ساختار حکومتی قاجار، از دوران مظفرالدین شاه، بدون شناخت این پیوند غیرقابل توضیح است.
پرنس فیلیپ (شوهر الیزابت دوم ملکه بریتانیا) در مراسم درگذشت روحیه ربانی (ماری ماکسول) رهبر فرقه بهائی
در بررسی تاریخ پیدایش و گسترش بابیگری در ایران، نمونههای فراوانی از گروش یهودیان جدیدالاسلام به این فرقه مشاهده میشود که به مروجین اولیه بابیگری و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن بدل شدند.
میدانیم که بابیگری را یک یهودی جدیدالاسلام ساکن رشت، بهنام میرزا ابراهیم جدید، به سیاهکل وارد کرد (۱) و نیز میدانیم اولین کسانی که در خراسان بابی شدند یهودیان جدیدالاسلام مشهد بودند. (۲) معروفترین ایشان ملا عبدالخالق یزدی است که ابتدا در یزد اقامت داشت. او از علمای دین یهود بود و پس از مسلمان شدن در زمره اصحاب مقرّب شیخ احمد احسایی جای گرفت و احسایی هفت سال در خانه وی سکونت داشت. ملا عبدالخالق یزدی سپس به مشهد مهاجرت کرد، در صحن حضرت رضا (ع) جماعت و منبر و وعظ برقرار نمود و، بهنوشته مهدی بامداد، به یکی از «علمای طراز اوّل مشهد» بدل شد. (۳) گوبینو مینویسد:
ملا عبدالخالق یزدی از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و از حیث مقام علمی و فضایل شهرت زیادی داشت و در انظار عامه احترام و اعتباری پیدا کرده بود. (۴)
یهودیان مشهد که تعداد ایشان در سال ۱۸۳۱ حدود دو هزار نفر گزارش شده، در سال ۱۸۳۹ میلادی، اندکی پس از استقرار کمپانی ساسون در بوشهر و بمبئی و پنج سال پیش از آغاز دعوت علیمحمد باب، بهطور دستهجمعی مسلمان شدند بی آنکه هیچ فشاری بر ایشان باشد، و کدخدای ایشان، بهنام ملا مشیاخ، به ملا مهدی و حاخام ایشان، بهنام ملا بنیامین یزدی، به ملا امین تغییر نام داد.
گروهی از جدیدالاسلامهای مشهد در سلک اهل تصوف بودند و به ترویج میرزا ابوالقاسم سکوت شیرازی بهعنوان مرشد خود میپرداختند. (۵) گروهی از آنان به بابیگری پیوستند و بعدها نقش فعالی در گسترش بهائیگری بهدست گرفتند. (۶)
گروش این یهودیان به اسلام واقعی نبود و ایشان بهطور پنهان یهودی بودند. دایرةالمعارف یهود پدیده جدیدالاسلامهای مشهد را در ذیل مدخل «یهودیان مخفی» مطرح کرده نه در مدخل «مرتدین» (۷) و در جای دیگر تصریح میکند که آنان بهعنوان «یهودیانی در لباس اسلام» به حیات خود ادامه دادند. (۸)
والتر فیشل، محقق یهودی، مینویسد که این جدیدالاسلامها همچنان مخفیانه به دین یهود پایبند بوده و هستند. (۹) فیشل این مطلب را در سال ۱۳۲۸ش. عنوان میکند. بهعبارت دیگر، در طی دوران طولانی ۱۱۰ سالهای (۱۸۳۹- ۱۹۴۹) که از مسلمان شدن این یهودیان میگذشت، اینان همچنان در خفا یهودی بودند.
از این یهودیان مشهد فردی بهنام ملا ابراهیم ناتان را میشناسیم که رهبری یک شبکه فعال اطلاعاتی انگلیس را در منطقه بهدست داشت و در سال ۱۸۴۴ (سال آغازین دعوی باب) به بمبئی مهاجرت کرد. توماس تیمبرگ مینویسد: ملا ابراهیم ناتان، به سان یهودیان بغدادی (ساسونها و بستگان و کارگزاران ایشان) «دارای پیوندهای قوی» با جامعه یهودی خراسان بود و نیز دارای پیوندهای قوی با حکومت بریتانیا. (۱۰)
دایرةالمعارف یهود تصریح میکند که ملا ابراهیم ناتان رهبری یهودیان بخارایی، افغانی و ایرانی مقیم بمبئی را بهدست داشت و «نقش مهمی در جنگ اوّل انگلیس و افغان ایفا نمود.» (۱۱) این مأخذ در جای دیگر از ملا ابراهیم ناتان به صراحت بهعنوان «مأمور اطلاعاتی بریتانیا» یاد کرده است. (۱۲)
صرفنظر از آنوسیها (یهودیان مخفی)، نقش یهودیان علنی در ترویج و گسترش کمی و کیفی بابیگری و بهائیگری نیز چشمگیر است. اسماعیل رائین در واپسین کتابش، که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران منتشر شد، مینویسد:
بیشتر بهائیان ایران یهودیان و زردشتیان (۱۳) هستند و مسلمانانی که به این فرقه گرویدهاند در اقلیت میباشند. اکنون سالهاست که کمتر شده مسلمانی به آنها پیوسته باشد… (۱۴)
سالها پیش از رائین، در اوایل حکومت رضاشاه، آیتی نظر مشابهی ابراز داشت و به سلطهی یهودیان بر جامعه بهائی ایران اشاره کرد:
این بشارتی است برای مسلمین که بساط بهائیت بهطوری خالی از اهل علم و قلم شده که زمام خامه را بهدست مثل حکیم رحیم و اسحاق یهودی و امثال او دادهاند. (۱۵)
رائین مینویسد:
بهائیان از بدو پیدایش تا به امروزه همواره از جهودان ممالک استفاده کرده آنها را بهائی کردهاند. میدانیم که ذات یهودی با پول و ازدیاد سرمایه عجین شده است. یهودیان ممالک مسلمان، که عده کثیری از آنها دشمن مسلمانان هستند و همهجا در پی آزار رسانیدن و دشمنی با مسلمین میباشند، خیلی زودتر از مسلمانان به بهائیت گرویدهاند و از امتیازهای مالی بهره فراوان برده و میبرند و مقداری نیز به مرکز بهائیت (عکا) میفرستند. (۱۶)
حسن نیکو، مبلغ پیشین بهائی، نظری مشابه دارد و مینویسد:
طبقه دیگر [بهائیان] یهودی هستند که با چه بغض و عناد به اسلام معروفاند… در چنین صورتی اگر کسی عَلَمی بلند کند که باعث تفریق و تشتیت جمعیت اسلام شود و سبب تفریق مسلمین گردد، البته دشمن… دلشاد گردیده وی را استقبال میکند… [یهودیان] در دخول در مجامع و محافل بهائیان سه فایده مسلم برای خود تصور داشته، اوّل آن که لااقل سیاهی لشکر دشمنی میشود که بر ضد اسلام قیام کرده و رایت تشتیت و تفریق را بلند نموده است. دوّم آنکه از مسئله اجتناب و دوری که در مسلمین شیعه نسبت به یهود بود مستخلص میشوند و با آنها معاشرت میکنند بلکه وصلت مینمایند. سوم آنکه اگر غلبه و قدرت با بهائیان گردد عجالتاً خودی در حزب آنان وارد کرده باشند. (۱۷)
فضلالله مهتدی معروف به صبحی، مبلّغ پیشین بهائی که سالها منشی مخصوص عباس افندی بود، مینویسد:
بنظر این بنده بیشتر از آنان برای فرار از یهودیت بهائی شدهاند تا گذشته از اینکه اسم جهود از روی آنها برداشته شود، در فسق و فجور نیز فیالجمله آزادی داشته باشند. و من از این قبیل یهودیان نه در همدان بلکه در طهران نیز سراغ دارم و بر اعمال آنان واقفم. (۱۸)
صبحی مهتدی اشاراتی به عملکرد یهودیانِ بهائیشده دارد. از جمله مینویسد:
از چند سال پیش من آگهی پیدا کردم که شوقی همه خویشاوندان و پدر و مادر و برادرها و خواهرها و دائیزادهها و فرزندانشان را رانده و میان آنها تیرگی پدید شده و اکنون همه کارها در دست بیگانگان است و بزرگ و سرِ بهائیان آنجا هم یک بیگانه است و هیچ ایرانی دستاندرکار نیست جز لطفالله حکیم که از جهودان بهائی است و کارش آوردن و گرداندن هبائیان است بر سر گور سروران این کیش که در ایران به این کار «زیارتنامهخوانی» میگویند…
خاندان حکیم از بیخ و بن یهودی هستند و آئین و روش این کیش را نگه میدارند، ولی هر دستهای از آنها در کیشی فرورفتهاند: دکتر ایوب مسلمان شد و در مسلمانی استواری نشان داد. به مسجد میرفت و فرزندانش را مسلمان نمود، چنانکه اکنون هم هستند. میرزا شکرالله و یک دسته از بستگانش یهودی بوده و هستند. میرزا جالینوس و میرزا یعقوب و فرزندان میرزا نورالله، مسیحی و پروتستانت شدند و میرزا جالینوس پایگاه کشیشی گرفت و در کلیسا روزهای یکشنبه پندبده بود و از روی انجیل سخنرانی میکرد. دکتر ارسطو پدر دکتر منوچهر و غلامحسین و برادرش لطفالله، که نامش را بردیم، بهائی شدند. و همهی اینها در هر کیشی که خودنمایی میکردند شور و جوش نشان میدادند ولی در خانه همه با هم همدست و یگانه بودند تا آنجا که ارسطو دختر زیبای خود را به هیچیک از خواستگاران بهائی نداد و به میرزا جالینوس [مسیحی شده] داد. (۱۹)
خانواده حکیم و وابستگان
خاندان حکیم از خاندانهای متنفذ دوران قاجار و پهلوی است از نسل یک یهودی مهاجر بهنام حکیم سلیمان که در زمان فتحعلیشاه قاجار به ایران کوچید. اعقاب او بهنام حکیم حق نظر و حکیم موشه (مشه) پزشک خصوصی ناصرالدینشاه قاجار شدند و شبکه گسترده خود را در ایران تنیدند. (۲۰)
نمونهی دیگر، گروش یهودیان به بابیگری و بهائیگری در کاشان است. از جمله یهودیان سرشناس کاشان که بهائی شدند و خاندانهای ثروتمند و پرشماری را بنیان نهادند باید به افراد زیر اشاره کرد: آقا یهودا نیای خاندان میثاقیه، ملا ربیع که نام خاندان وی ذکر نشده، حکیم یعقوب نیای خاندان برجیس، میرزا عاشور (آشور) و برادران و خواهرش که خانوادههای پرجمعیت ساجد و ماهر و وحدت و غیره از نسل ایشان است، حکیم فرجالله نیای خاندان توفیق، میرزا ریحان (روبین) نیای دو خاندان ریحانی (از نسل پسری) و روحانی (از نسل دختری)، ملا سلیمان و میرزا موسی و میرزا اسحاق خان نیاکان خاندانهای متحده و اخلاقی، میرزا یوسف خان نیای خاندان یوسفیان. (۲۱) (به دلیل زندگی اعضای این خاندانها در همدان و کاشان، برخی از ایشان همدانی نیز بهشمار میروند.)
در همدان نیز وضعی مشابه با کاشان دیده میشود. حسن نیکو مینویسد:
در همدان، که مرکز مهم بهائیان است، به استثنای سه چهار نفر همگی یهودیِ بهائی هستند «و همان کلیمیها که بهائی شدهاند زمام امور را بهدست گرفته هر اقدامی که مخالف روح اسلامیت است میکنند و همیشه به آن سه چهار نفری که بهاصطلاح خودشان بهائیِ فرقانی هستند طعن میزنند و آنان را در هیج محفل رسمی عضویت نمیدهند.» (۲۲)
تعداد زیادی از خانوادههای بهائی همدان از تبار حاجی لالهزار (العازار)، یهودی همدانی، هستند. او نیای دو هزار نفر یهودی، مسیحی و بهائی است! یکی از پسران او مسیو حائیم است که مسیحی شد. دیگری بهنام دکتر موسی خان (حکیم موشه) نیز مسیحی شد. یکی از پسران دکتر موسی خان بهنام حکیم هارون یهودی است. خانواده گوهری از نسل ابراهیم، یکی دیگر از پسران حاجی لالهزار، است. خانواده گرانفر، از نسل موشه پسر دیگر حاجی لالهزار، بهائی است. حاجی میرزا یوحنا پسر حافظ الصحه بهائی است. آقا یعقوب لالهزاری یهودی است. حاجی یهودا (حاجی شکرالله جاوید) بهائی است. حاجی میرزا اسحاق یهودی است. دکتر یوسف سراج بهائی است. حاجی میرزا طاهر، پدر دکتر نصرالله باهر، بهائی بود. حاجی سلیمان، پسر حاجی لالهزار، مسیحی بود. عزرا، پسر ارشد حاجی لالهزار یهودی، بود. او نیای خانوادههای رسمی و کیمیابخش است. حکیم موشه پدر دکتر داوود یهودی بود. روبن پسر آقا عزرا نیز یهودی بود. او پدر نجات رابینسون است. حاجی العازار شوشنی یهودی بود. حاجی یهودا شوشنی یهودی بود. الیاهو پسر آقا حکیم و نوه حاجی لالهزار مسیحی بود. دکتر داوود پسر حکیم موشه مسیحی شد. یوسف مشهود بهائی بود. میرزا هارون لالهزاری یهودی بود. عطاءالله خان حافظی، پسر میرزا یوحنا، یهودی بود. نورالله احتشامی، پسر دکتر داوود مسیحی، بود. (۲۳)
حاجی لاله زار و فرزندانش
وضعی مشابه با شیراز و مشهد و کاشان و همدان را در اراک (۲۴) و تربت (۲۵) و رشت (۲۶) و سایر نقاط ایران، و حتی سیاهکل (۲۷)، میتوان دید.
در تهران نیز جمع قابل توجهی از یهودیانِ بهائیشده وجود داشت. بعدها، در دوره پهلوی، گروهی از ثروتمندترین خاندانهای یهودی-بهائی سراسر ایران در تهران مجتمع شدند و شبکهای متنفذ و مقتدر پدید آوردند که در قلب آن خاندانهای آزاده، اتحادیه، اخوان صفا، ارجمند، برجیس، برومند، جاوید، حافظی، حقیقی، حکیم، شایان، صمیمی، عزیزی، عهدیه، فیروز، لالهزار، لالهزاری، مؤید، ماهر، مبین، متحده، متحدین، مجذوب، معنوی، ملکوتی، میثاقیان، میثاقیه، نصرت، وحدت، یوسفزاده برومند، یوسفیان و غیره جای داشتند. در اواسط دوران سلطنت رضاشاه (۱۳۱۲) افرادی چون میرزا اسحاق خان حقیقی، یوسف وحدت، عبدالله خان متحده، جلال ارجمند و اسحاق خان متحده (یهودیان بهائیشده) متنفذترین سران جامعه بهائی تهران بودند. (۲۸)
گروش یهودیان به بهائیت و تلاش برای تبدیل این فرقه به یک دین متنفذ جهانی به ایران محدود نیست و در سایر کشورها، بهویژه در اروپا و ایالات متحده آمریکا، نیز یهودیان و یهودیان مخفی (بهظاهر مسیحی) به این فرقه پیوستند. نامدارترین ایشان هیپولت دریفوس (Hippolyte Dreyfus) است. دریفوس نقش مهمی در گسترش و تقویت بهائیت ایفا نمود. او در حوالی سال ۱۳۱۷ ق. بهائی شد و در سال ۱۳۲۸ ق. در ۷۰ سالگی در پاریس درگذشت. دریفوس در سال ۱۳۱۸ ق. به عکا رفت و مدتی با عباس افندی بود. (۲۹) شناخت نامهای بهظاهر مسیحی اروپاییان و آمریکاییانِ بهائیشده دشوار است ولی خانم پولاک را نیز میشناسیم که بهائی شد و آسیه نام گرفت. (۳۰) این خانم نیز، چنانکه نام او نشان میدهد، به یکی از خاندانهای زرسالار یهودی (خاندان پولاک) تعلق داشت. (۳۱)
هیپولیت دریفوس
بر اساس چنین بستر و با اتکا بر چنین حمایتهایی است که بهائیگری در طول بیش از یک قرن فعالیت خود در ایالات متحده آمریکا (۳۲) به سازمانی بسیار متنفذ، هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی، در این کشور بدل شد. مركز بهائیان جهان در آوریل ۱۹۸۵ تعداد اعضای این فرقه در كل قاره آمریكا را ۸۵۷ هزار نفر اعلام كرده است. (۳۳) بخش مهمی از این گروه بهائیان ایرانی مهاجر در سالهای پس از انقلاب اسلامی هستند و بخشی بهائیان ایرانی كه در طول یكصد سال اخیر بهتدریج به ایالات متحده و سایر كشورهای قاره آمریكا مهاجرت كردند. صرفنظر از جمعیت کثیر بهائیان آمریکا، باید به نفوذ این فرقه در نهادهای دانشگاهی و پژوهشی ایالات متحده آمریکا نیز توجه کرد که به حاکمیت ایشان بر حوزه مطالعات ایرانی در ایالات متحده آمریکا انجامیده است.
نویسنده: استاد عبدالله شهبازی
پینوشتها: بابیگری و بهائیگری
(۱) تاریخ ظهور الحق، ج۸، ق۲، ص۷۹۴
(۲) حبیب لوی، تاریخ یهود ایران، تهران: بروخیم، ۱۳۳۹، ج۳، ص۶۳۴
(۳) میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف، صص۱۰۱و۲۰۳؛ مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۱، ص۳۸۲
(۴) گوبینو، مذاهب و فلسفه در آسیای قرون وسطی، ص۱۴۲
(۵) Thomas A. Timberg [ed.], Jews in India, India: Vikas Publishing House, 1986, pp. 205. 229.
(۶) بنگرید به: تاریخ ظهور الحق، ج۸، ق۱، صص۲۵۱-۲۵۲
(۷) Judaica, vol. 5, p. 1146.
در یهودیت «مرتد» به یهودی اطلاق میشود که واقعاً از یهودیت روی گردانیده است. احکام مجازات مرتدین در دین یهود بسیار شدید است. از اینگونه «مرتدین» در میان یهودیان بودهاند مانند آبنر برغشی و اسپینوزا. «یهودی مخفی» به یهودی اطلاق میشود که برای انجام مأموریت دینی-سیاسی یا از سر اجبار و تقیّه به دین دیگر گرویده است، مانند مارانوهای اسپانیا و پرتغال و دونمههای عثمانی و آنوسیهای ایران. برای مثال، ناتان غزهای اعلام مسلمانی از سوی شابتای زوی، بنیانگذار فرقه دونمه، را «انجام یک مأموریت جدید» عنوان میکند با هدف «برافروختن اخگر مقدس در میان کفار» [مسلمانان]. او مینویسد شابتای «در حال انجام واپسین و دشوارترین بخش مأموریت خود است و آن تسخیر خلیفه [حکومت عثمانی] از درون است. او برای انجام این مأموریت مانند یک جاسوس عمل میکند که به درون سپاه دشمن اعزام شده.» بنابراین، مسلمان شدن شابتای بهمعنی ارتداد نیست، بلکه بغرنجترین چهرهی مأموریت مسیحایی اوست. (بنگرید به: اینجا) در دایرةالمعارف یهود یک مقاله مستقل به «یهودیان مخفی» اختصاص دارد و مقالهی مستقل دیگر به «مرتدین».
(۸) ibid, vol. 2, p. 211.
(۹) Walter J. Fischel, “Secret Jews of Persia”, Commentary, No.7, 1949, pp. 28-33.
(۱۰) Timberg, ibid, p. 275.
(۱۱) Judaica, vol. 8, p. 1357.
(۱۲) ibid, vol. 12, pp. 854-855.
(۱۳) درباره گروش گروهی از زرتشتیان ایران به بهائیت و علل آن در صفحات آینده توضیح خواهم داد.
(۱۴) رائین، انشعاب در بهائیت، ص۳۰۲
(۱۵) آیتی، کشف الحیل، ج۲، ص۱
(۱۶) انشعاب در بهائیت، ص۱۷۱
(۱۷) فلسفه نیکو، ج۱، صص۸۱-۸۲
(۱۸) خاطرات صبحی، ص۱
(۱۹) فضلالله صبحی مهتدی، پیام پدر، تهران: امیرکبیر، ۱۳۴۷، ص۲۲۴
(۲۰) بنگرید به: حبیب لوی، تاریخ یهود ایران، ج۳، صص۷۴۳-۷۵۳
(۲۱) تاریخ ظهور الحق، ج۸، ق۲، صص۷۰۰-۷۱۶
(۲۲) فلسفه نیکو، ج۱، ص۸۹
(۲۳) Houman Sarshar [ed.], Esther’s Children: A Portrait of Iranian Jews,USA, CA: The Center for Iranian Jewish Oral History, 2002, p. 201.
(۲۴) همان مأخذ، ج۸، ق۱، ص۲۷۳
(۲۵) همان مأخذ، ص۲۴۲
(۲۶) همان مأخذ، ج۸، ق۲، ص۷۶۵
(۲۷) میرزا یحیی، میرزا خلیل و آقاخان اسرائیلی سیاهکلی. (همان مأخذ، ص۷۷۵)
(۲۸) انشعاب در بهائیت، صص۲۶۶-۲۶۷
(۲۹) تاریخ ظهور الحق، ج۸، ق۲، صص۱۱۸۴-۱۱۸۵
(۳۰) همان مأخذ، ص۱۱۹۹
(۳۱) برای آشنایی با خاندان پولاک بنگرید به: اینجا
(۳۲) فعالیت بهائیان در ایالات متحده آمریکا از سال ۱۸۹۲ و با شرکت در نمایشگاه جهانی کلمبیا (شیکاگو) آغاز شد. (گوهر یکتا، ص۲۷۵)
(۳۳) Iranica, vol. 3, p. 450.
بابیگری و بهائیگری ، بابیگری و بهائیگری
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
بابیگری و بهائیگری ، بابیگری و بهائیگری ، بابیگری و بهائیگری ، بابیگری و بهائیگری ، بابیگری و بهائیگری ، بابیگری و بهائیگری ، بابیگری و بهائیگری ، بابیگری و بهائیگری
با تشکر از سایت مورد علاقم . دوستان تاریخ انتشار و تنظیممقالات رو هم بنویسید . اگر امکان هست .مرسی