مریمیه: از فریتیوف شوان تا سید حسین نصر (۹) جذب نخبگان
مریمیه و نخبگان
مریمیه فرقهای است نخبهگرا که علاقهای به گسترش کمیّت خود ندارد بلکه سیاست جذب نخبگان را، بهویژه برجستهترین و تأثیرگذارترینها را، دنبال میکند. از اینرو، مریمیه هماره فرقهای کوچک و بسته، ولی بسیار متنفّذ در نهادهای آکادمیک و فرهنگی، بوده است. حتی کسانی که در کلنی بلومینگتن گرد آمدند عموماً در حوزههای تخصصی، بهویژه هنر، متخصص بودند. کاترین شوان، تنها زن قانونی شوان، هنرمندی توانا است و باربارا پری و شارلین رومین، «زنان طولی» شوان، نیز در زمینهی هنر برجسته بودند. مارک کاسلو، از نزدیکان شوان که به افشاگری علیه شوان دست زد، نیز نقاش است.
بهنوشته سجویک، مریمیه در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در اروپا و آمریکا گسترش یافت. در سال ۱۹۷۹ (مقارن با انقلاب اسلامی ایران) «زاویه»های مریمیه در چند کشور اروپایی دائر بود: سه زاویه در سوئیس (لوزان، بال، ژنو)، حداقل دو زاویه در فرانسه (ریمز، نانسی)، و حداقل یکی در انگلستان (لندن). در آرژانتین (بوئنوسآیرس) یک زاویه وجود داشت و در آمریکا سه زاویه (بلومینگتن، برکلی، واشنگتن دی.سی.). [۱] در برخی کشورهای اسلامی، از جمله ایران، نیز زاویههای مریمیه وجود داشت.
بهعلاوه، در پیرامون شوان گروهی از هواداران غیرمسلمان حضور داشتند. یکی از آنها بهنام ژان بورلا [۲] استاد دانشگاه نانسی فرانسه، گروهی را اداره میکرد که حدود ۵۰ عضو کاتولیک داشت. راما کوماراسوامی [۳] پسر آناندا کوماراسوامی، از بنیانگذاران ترادیشنالیسم، نیز گروهی از کاتولیکها را در آمریکا اداره میکرد. [۴] گروه راما کوماراسوامی در مناسک مذهبی خود از روشهای شوان استفاده میکنند و مانند صوفیان «ذکر» میگویند، البته با به کار بردن مفاهیم و نامهای مسیحی. احتمالاً گروه بورلا نیز چنین است. بهنوشته سجویک، مسیحیان عضو مریمیه نیستند، بلکه پیرو شخص شوان هستند و لذا واژهی «شوانی ها» [۵] را به کار میبریم که شامل مریمیها و پیروان غیرمسلمان شوان میشود.
راما کوماراسوامی (نفر دوم از راست)
امروزه، یکی از سه زاویهی شناخته شدهی مریمیه در ایالات متحده آمریکا، و شاید مهمترین آنها، در بلومینگتون ایندیانا واقع است. این زاویه را ویکتور دانر، استاد مطالعات عربی و دینی دانشگاه ایندیانا، تأسیس کرد. دانر پس از مطالعهی آثار شوان مکاتبه با او را آغاز کرد و شوان او را به جوزف براون، مؤلف «چپق مقدس»، وصل کرد که او نیز در دانشگاه ایندیانا تدریس میکرد. دانر به مریمیه پیوست و به دانشجویانش کتابهای ترادیشنالیستها، بهویژه کتابهای شوان و نصر، را معرفی میکرد و برخی دانشجویان از طریق دانر مسلمان و عضو مریمیه شدند.
دانر، طبق روش مریمیها، عضویت خود را در مریمیه و حتی مسلمان بودن خود را پنهان میکرد. در سال ۱۹۷۹ حدود پنجاه عضو فرقه مریمیه در بلومینگتون حضور داشتند که شاگردان براون، دانر و یک استاد دیگر مریمی بودند. سجویک نام این استاد دانشگاه را ذکر نکرده است. بهنوشته سجویک، «نمونهی دانر سازوکار گسترش مریمیه را نشان میدهد.» پیروان شوان از موقعیت خود در جایگاه استاد دانشگاه برای عضوگیری و تشکیل «الیت» خود استفاده میکنند. [۶]
توماس مرتون، راهب کاتولیک
سجویک برای ارائه نحوه عضوگیری فرقه شوان نمونهی مرتون را ذکر میکند. توماس مرتون [۷] یکی از مشهورترین نویسندگان کاتولیک آمریکا بود. سجویک او را «نامدارترین راهب کاتولیک سده بیستم حداقل در آمریکا» خوانده است. مرتون عضو طریقت سیسترسی [۸] یا «راهبان سفید»، بود و در صومعهی این طریقت در کنتاکی [۹] زندگی میکرد. مرتون در سال ۱۹۴۶ با انتشار زندگینامه خود، با عنوان «کوه هفت طبقه» [۱۰] به شهرت رسید. این کتاب بیش از یک میلیون نسخه به فروش رفت.
تصویر «توماس مرتون» و جلد کتاب «کوه هفت طبقه»
از سال ۱۹۶۳ مارکو پالیس [۱۱] مکاتبه با مرتون را آغاز کرد. مارکو پالیس ترادیشنالیست انگلیسی یونانیتبار است و مؤلف کتب و مقالاتی دربارهی بوداییگری تبتی [۱۲] و ترادیشنالیسم. [۱۳] در این زمان مرتون با مسئولان صومعه اختلاف داشت. [۱۴] او از سال ۱۹۶۱ به اقداماتی دست زد که برای راهبان نامتعارف بود: شرکت فعال در جنبش ضد جنگ ویتنام و جنبش صلح و سرانجام «رابطه افلاطونی» با یک زن پرستار از ۱۹۶۶. مرتون به ادیان و آئینهای غیرمسیحی علاقمند شد؛ بهویژه به تائوئیسم و آئین بودایی ذن و به اسلام و تصوف. از اینرو، از سال ۱۹۵۹ به مکاتبه با لویی ماسینون [۱۵] اسلامشناس معروف فرانسوی و مؤلف زندگینامه حلاج، دربارهی شخصیت و عقاید حلاج پرداخت.
در سال ۱۹۶۳ پالیس برای مرتون چند کتاب فرستاد: یکی کتاب خودش دربارهی بوداییگری تبتی، و سه کتاب از گنون و شوان و «قدیس مسلمان سده بیستم» نوشتهی لینگز. کتاب لینگز، زندگینامه شیخ احمد العلاوی، به شدت بر مرتون تأثیر گذارد. مکاتبات پالیس و مرتون حدود دو سال ادامه یافت تا سرانجام پالیس برای مرتون یک شمایل قدیمی یونانی هدیه فرستاد. مرتون به پالیس نوشت: «هیچگاه در زندگی کسی چنین هدیهی گرانبها و ارزشمندی به من نداده است.» در نامهی بعدی، پالیس موجودیت مریمیه را برای مرتون فاش کرد و نوشت: «ما همه احساس میکنیم که شما باید عمیقاً در جریان باشی.» پالیس در این نامه مریمیه را یک طریقت صوفی کوچکی توصیف کرده است. نامهی بعدی که حاوی دعوتنامه برای عضویت مرتون در مریمیه است موجود نیست ولی مرتون در یادداشتهای روزانه ژوئن ۱۹۶۶ به آن اشاره کرده. یادداشت مرتون نشان میدهد که هنوز شوان از اعتبار و نام شیخ العلاوی برای عضوگیری استفاده میکرد. مرتون نوشت:
«نامهی بعدی، که مهم است، آمد: پیامی است از یک شیخ مسلمان (استاد معنوی). در اصل اروپایی است، ولی [طریقت او را] یکی از بزرگترین قدیسین و رازوران مسلمان عصر (احمد العلاوی) ایجاد کرده. [در نامه نوشته شده که] من میتوانم شخصاً و محرمانه پذیرفته شوم. نه دقیقاً بهعنوان پیرو [عضو طریقت] بلکه بهعنوان کسی که میخواهد مستقیماً و شخصاً مشاورش باشد. این مسأله برایم اهمیت فراوان دارد زیرا پرتو اندیشههای سنّتی آنها مرا در تماس با روح و آموزههای احمد العلاوی قرار میدهد… این بدان معناست که میتوانم در یک سنّت زنده و مقدس جایگاهی زنده داشته باشم. این میتواند تأثیرات فوقالعاده بر من داشته باشد…» [۱۶]
«توماس مرتون» عضو «طریقت سیسترسی» یا «راهبان سفید»
در دسامبر ۱۹۶۶ مرتون به پالیس نوشت: «من هنوز به آقای شوان نامه ننوشته ام.»
مابقی مکاتبات پالیس و مرتون موجود نیست؛ یا دزدیده شده یا از بین رفته. تنها یک کارت پستال متعلق به ژوئن ۱۹۶۸ موجود است که نشان میدهد مکاتبات ادامه داشته.
در سال ۱۹۶۸ مرتون راهی سفر تبلیغاتی به هند و خاوردور شد. آنگونه که نصر در مقالهی خود، با عنوان «آنچه مرتون را به تصوف جذب کرد»، [۱۷] ادعا کرده، مرتون قصد داشت در مسیر بازگشت به آمریکا به تهران برود و با نصر ملاقات کند. مرتون ابتدا به کلکته رفت. سخنرانی مرتون در کلکته رنگ و بوی ترادیشنالیستی داشت. او گفت:
«ژرفترین سطح رابطه، رابطه نیست؛ همدلی است… [که] ما وحدتی کهنتر را حس میکنیم. برادران عزیزم، ما هماکنون یکی هستیم ولی تصوّر میکنیم نیستیم. آنچه باید کشف کنیم وحدت اصلیمان است.»
مرتون از کلکته به هیمالیا رفت و با دالایی لاما [۱۸] دیدار کرد. آن شب خواب دید که نه در لباس راهبان سیسترسی بلکه در کسوت لاماهای بودایی است. مرتون از هیمالیا به دارجیلینگ هند رفت و سپس راهی سریلانکا و تایلند شد. در بانکوک جنازه مرتون را در اتاق هتل یافتند. پلیس علت مرگ او را برقگرفتگی، بهدلیل اتصال پنکه قدیمی اتاق، اعلام کرد.
«توماس مرتون» و «دالایی لاما» (تنزین گیاتسو)
مرگ ناگهانی مرتون در ۵۳ سالگی در زمان خود جنجال برانگیخت و حتی این شایعه را پدید آورد که سیا، بهدلیل شرکت فعال در جنبش ضد جنگ ویتنام، او را کشته است. [۱۹]
هیوستن اسمیت و مریمیه
بهنوشته سجویک، پای مرتون هیچگاه به تهران نرسید ولی «پای یک نویسندهی معروف آمریکایی دیگر به تهران رسید و مریمی شد». منظور، هیوستن اسمیت است.
هیوستن اسمیت [۲۰] کشیش متدیست [۲۱] و نویسنده کتاب معروفی است با عنوان «ادیان انسان» که در سال ۱۹۵۸ منتشر شد. این کتاب بعداً با نام «ادیان جهان: سنن بزرگ خرد ما» [۲۲] تجدید چاپ شده و بیش از دو میلیون نسخه به فروش رفته است. در سده بیستم، کتابهای هیوستن اسمیت و مرتون پرفروشترین کتابهای آمریکا در حوزه دین بودند.
اسمیت در جوانی به آئینهای رازوری علاقمند شد و در این زمینه به مطالعه پرداخت. او در مسیر مطالعاتی خود برای یافتن «جوهر واحد ادیان» از آثار آلدوس هاکسلی [۲۳] و جرالد هرد [۲۴] شروع کرد و به ترادیشنالیستها رسید؛ کتابهای گنون و کوماراسوامی را خواند ولی آثار گنون را «فوقالعاده بدبینانه» یافت. یکی دو کتاب از شوان دربارهی آئین بودا خواند. در سفری به تهران، حسین نصر کتاب «شناخت اسلام» شوان را به او داد. [۲۵]
تصویر «هیوستن اسمیت» و جلد کتاب «ادیان جهان: سنن بزرگ خرد ما»
هیوستن اسمیت دارای پیوند عمیق با مریمیه است و به این دلیل بر آثار برخی مریمیان مقدمه نوشته و این مقدمه، بهدلیل شهرت هیوستن اسمیت، فروش کتاب را به شکلی قابل ملاحظه افزایش داده است. بهنوشته سجویک، اسمیت عضویت خود را در مریمیه اعلام نمیکند و مسلمانی خود را نیز سربسته بیان میکند. مثلاً، در مصاحبهای گفته که در ماه رمضان روزه میگیرد یا ۲۶ سال است روزانه پنج بار به عربی با خداوند رازونیاز میکند. هیوستن اسمیت در عین حال به مناسک یوگا عمل میکند و بهطور منظم در کلیسای متودیست خود حضور مییابد. [۲۶]
بهنوشته سجویک، هیوستن اسمیت در گسترش ترادیشنالیسم در آمریکا نقش داشته است. او بر چاپ سال ۱۹۷۵ کتاب «وحدت متعالی ادیان» [۲۷] شوان (۱۹۴۸، پاریس) مقدمه نوشت و به خواننده هشدار داد که این کتاب سنگین است بهنحوی که حتی خود اسمیت هم بار اوّل نتوانسته آن را به پایان برد ولی سرانجام کتاب را تا آخر خواند و نتیجهاش شگفت بود. با توجه به شهرت اسمیت، این بزرگترین تبلیغ برای کتاب شوان است. [۲۸]
مریمیه و نشر کتاب
طبق بررسی سجویک، طی سالهای ۱۹۵۰-۱۹۹۹ شوان و ۲۳ تن از پیروان شناخته شده او حدود ۲۲۰ عنوان کتاب منتشر کردهاند. ۸۰ عنوان به زبانهای دیگر ترجمه شده یا به چاپ جدید رسیده. ۳۰ عنوان کتابهای اصلی شوانیها است ولی هیچکدام مانند کتاب «ادیان جهان» هیوستن اسمیت یا «کوه هفت طبقه» مرتون پرفروش نبوده. از میان این کتابها تنها معدودی موفق بوده و فروش قابل توجهی داشته است. این بهجز کتابهایی است که از شوانیها تأثیر گرفته یا ناشرین سرشناس، مانند پنگوئن و روتلج و انتشارات دانشگاههای هاروارد و پرینستون و آکسفورد، منتشر کردهاند.
مریمیه بنگاههای انتشاراتی متعدد در اختیار دارد: Editions traditionnelles و Chacornac Brothers در پاریس و مهمتر از ایندو World Wisdom Books در بلومینگتن ایندیانا. در حوزهی نشر و تلویزیون یک زن آمریکایی بهنام گرای هنری [۲۹] چهرهی فعال مریمیه است. او در دوران اقامت در انگلستان، علاوه بر برنامههایی که دربارهی اسلام برای BBC تهیه کرد، در سال ۱۹۷۹ بنگاه انتشاراتی Quinta Essentia را در کمبریج انگلستان، بنگاه انتشاراتی Fons Vitae را در کنتاکی آمریکا و در سال ۱۹۸۱ بنگاه انتشاراتی Islamic Texts Society را در کمبریج انگلستان تأسیس کرد. [۳۰]
«گرای هنری» چهرهی فعال «فرقه مریمیه»
هماکنون، انتشارات World Wisdom، در بلومینگتن ایندیانا، بنگاه رسمی انتشاراتی فرقه شوان است که بهطور عمده با حمایت مالی استانلی جونز و مایکل فیتزجرالد به کار خود ادامه میدهد، و «مطالعات تطبیقی ادیان» [۳۱] مجله اصلی فرقه شوان است. [۳۲]
مریمیه در برگزاری «فستیوال جهان اسلام»، که در بهار ۱۹۷۶، سه سال پیش از انقلاب اسلامی ایران، در لندن برگزار شد نقش مهم ایفا کرد. در این فستیوال پرخرج و باشکوه شخصیتهایی چون ملکه الیزابت دوّم، اسقف اعظم کانتربوری و عبدالحلیم محمود، شیخ الازهر، شرکت کردند. هزینهی این فستیوال را بهطور عمده دولت امارات متحده عربی پرداخت. اعضای هیئت امنای فستیوال هشت شخصیت مهم بریتانیا بود و ریاست هیئت امناء را سِر هارولد بیلی [۳۳] بهدست داشت که در دوران جمال عبدالناصر سفیر بریتانیا در مصر بود. هارولد بیلی، که در دوران جنگ جهانی دوّم دستیار آرنولد توینبی بود، بهدلیل مواضعش علیه دولت اسرائیل مورد بغض صهیونیستها بوده و لذا چهرهی مناسبی برای ریاست این نهاد بهشمار میرفت. [۳۴]
سجویک مینویسد: مریمیها فستیوال جهان اسلام لندن را به دست خود گرفته بودند. نصر ادارهی نمایشگاه علم و تکنولوژی در اسلام را در موزه علوم بهدست داشت، لینگز بر نمایشگاه دستنوشتهها و خطوط اسلامی در کتابخانه بریتانیا نظارت میکرد، و مریمیهای دیگر نیز در مدیریت فستیوال حضور داشتند. انتشارات فستیوال بسیاری از آثار مریمیها را منتشر کرد.
سجویک میافزاید، مؤلفین شوانی معمولاً افرادی متخصص در حوزهی کار خود هستند و خواننده را مجذوب دانش خود میکنند. [۳۵] باید بیفزاییم که کتابهای مریمیها نیز به شکلی عالی منتشر میشود. در مریمیه «ظاهرگرایی»، مرعوب کردن نخبگان جوان از طریق عناوین شامخ آکادمیک و کتابهای نفیس و فاخر، در اوج خود است.
سجویک محتوای کتابهای مریمیان را مورد بررسی قرار داده است:
آثار شوانیها بر تصوف متمرکز است؛ برای مثال، «شناخت اسلام» [۳۶] شوان یا «آرمانها و واقعیتهای اسلام» [۳۷] نصر بیش از آنکه دربارهی اسلام باشد، دربارهی تصوف است.
کتابهای «شناخت اسلام» اثر فریتیوف شوان و «آرمانها و واقعیتهای اسلام» اثر سیدحسین نصر
شوانیها بر تجلیات هنری دین تأکید فراوان دارند، مثلاً در کتاب «فاس: شهر اسلام» اثر تیتوس بورکهارت. [۳۸]
کتاب فوق، که در سال ۱۳۸۹، مانند بسیاری از آثار شوانیها با ترجمه و چاپ بسیار نفیس و عکسهای رنگی، در ایران منتشر شد، [۳۹] کتابی است ارزشمند. بورکهارت یکی از فاضلترین ترادیشنالیستها است. معهذا، در کتاب فوق میتوان تبلیغ طریقت علاویه درقاویه شاذلیه را، که مریمیه شوان و بورکهارت و لینگز و نصر ادامهی آن اعلام میشود، مشاهده کرد. بورکهارت، تلویحاً، اوج فرهنگ معنوی اسلام در مغرب را در طریقت درقاویه شاذلیه و تداوم آن، بدون ذکر نام مریمیه، میشناساند. [۴۰] روشن است که معنویت اسلام در مغرب در این سلسله خلاصه نمیشود.
و سرانجام، بهنوشته سجویک، شوانیها میکوشند سنّت باطنی هر دین را بهعنوان تجلّی حقیقت مطلق اصیل معرفی کنند که تنها برای کسانی قابل فهم است که از «خردگرایی» و «علمگرایی» و سایر «بیماریهای مدرنیته» رها شدهاند.
افزایش روزافزون کتب مریمیه در میان منابع منتشر شده دربارهی اسلام، بدون ذکر نام مریمیه، چنان گسترش یافته که گروندگان غربی به اسلام را گیج میکند و به بسیاری از آنها آموزههای شوانی را بهجای اسلام قالب میکند. یک خانم دانشمند اهل اسکاندیناوی، که بهتازگی به اسلام گرویده، پس از خواندن مقالات سجویک، که او نیز مسلمان است، از نفوذ وسیع مریمیه ابراز حیرت میکند و خطرناکترین پدیده را نفوذ عقاید مریمیه میداند که در همهجا، در لفافه و بدون ذکر منبع، وارد شده. [۴۱]
کتاب «فاس: شهر اسلام» اثر «تیتوس بورکهارت»
پدیدهی فوق در ایران نیز مصداق دارد: کتابها و مقالات مریمیه در حوزهی دینپژوهی رواج فراوان یافته و بسیاری از محققین، بهویژه جوانان دانشگاهی و حوزوی، بیآنکه بدانند، آموزههای شوانی را، که از کتابهای نصر یا منابع ترجمه شدهی مریمیه به فارسی اخذ شده، تکرار میکنند و گمان میبرند این مطالب آخرین یا عمیقترین دستاوردهای دینپژوهی و اسلامپژوهی در غرب است!
نصر و «معنویت اسلام»
سیدحسین نصر در سال ۱۹۸۵ کتابی نفیس را در دو جلد در نیویورک به انگلیسی منتشر کرد با نام «معنویت اسلام». سجویک مینویسد: «اغلب نویسندگان این مجموعه مریمی هستند.» [۴۲] برای ارزیابی ادعای سجویک کتاب فوق را بررسی میکنیم:
«معنویت اسلام» در دو جلد، با چاپ عالی، منتشر شده. مجموعه مقالات است و نصر ویراستار مجموعه است. جلد اوّل «بنیانها» نام دارد در ۴۸۰ صفحه، [۴۳] و جلد دوّم «تجلیات» در ۵۷۶ صفحه. [۴۴] کتاب فوق با کتاب «هنر اسلامی و معنویت» [۴۵] که تألیف خود نصر است، فرق میکند.
در جلد اوّل (بنیانها) مقالاتی از چهرههای اصلی مریمیه چون سیدحسین نصر، فریتیوف شوان، ابوبکر سراجالدین (مارتین لینگز)، ویکتور دانر، ویلیام چیتیک و دیگران درج شده با عناوینی چون «ریشههای سنّت و معنویت اسلامی». جلد دوّم (تجلیات) شامل مقالاتی از نویسندگان مریمی است و البته مقالات چند نویسنده نامدار غیرمریمی را نیز درج کردهاند؛ مانند خانم آنه ماری شیمل، اسلامپژوه آلمانی.
اسامی نویسندگان جلد دوّم به شرح زیر است: سیدحسین نصر، خالق احمد نظامی، ویکتور دانر، محمد عیسی ولی، ویلیام چیتیک، جواد نوربخش، عبدالله اشلیفر، آنه ماری شیمل، شمس [ایرا] فریدلندر، سید اطهر عباس رضوی، عثمان بن بکر، عبدالرحمن ابراهیم دوعی، صفا خلوصی، جلال متینی، گنوی تکین، بحارالدین احمد، جان کناپرت، ژان کانتن، ژان لویی میشون، تیتوس بورکهارت.
صرفنظر از مضمون مقالات جلد اوّل، که ترویج عقاید صوفیان معاصر بهطور عام و مریمیه بهطور خاص، بهنام اسلام، است، عناوین مقالات جلد دوّم بهروشنی مؤید گفتهی سجویک است که کتابهای مریمیه تبلیغ طریقتهای صوفی معاصر است نه اسلامی که قاطبهی مسلمانان در طول تاریخ میشناختند و به آن عمل میکردند.
بخش اوّل با عنوان فرعی «معنویت اسلام، آنگونه که در تصوف تجلّی یافته، در زمان و مکان»، شامل مقالاتی دربارهی طریقت قادریه (خالق احمد نظامی)، شاذلیه و تصوف در شمال آفریقا (ویکتور دانر)، ابنعربی و مکتب او (ویلیام چیتیک)، نجمالدین کبری و مکتب تصوف آسیای مرکزی – کبرویه (محمد عیسی ولی)، رومی و مولویه (ویلیام چیتیک)، چشتیه (سید اطهر عباس رضوی)، نعمتاللهی (جواد نوربخش)، طریقت نقشبندیه (خالق احمد نظامی)، تصوف در مصر و اعراب شرقی (عبدالله اشلیفر)، تصوف و معنویت در اسلام (سیدحسین نصر)، تصوف و حیات معنوی در ترکیه (آنه ماری شیمل)، طریقت خلوتیه (شمس [ایرا] فریدلندر)، طریقتهای صوفی در شبهقاره هند (سید اطهر عباس رضوی)، تصوف در جهان مالایی – اندونزیایی (عثمان بن بکر)، تصوف در آفریقا (عبدالرحمن ابراهیم دوعی) است. در بقیهی مقالات نیز گرایش غالب، گرایشهای رازآمیز و باطنیگرا است. نصر تنها باید مقالهای دربارهی مریمیه و فرقه شوان را به این فهرست اضافه میکرد؛ که این رویه البته با پنهانکاری اکید فرقهی فوق مغایر است.
دقیقاً نمیدانیم کدامیک از نویسندگان فوق مریمی هستند. گفتیم که خانم آنه ماری شیمل، مانند هانری کربن، ترادیشنالیست یا مریمی نبود. در میان نویسندگان فوق، علاوه بر آنه ماری شیمل، قطعاً نویسندگان دیگری نیز هستند که به فرقه مریمیه تعلق ندارند. سجویک میگوید «غالب نویسندگان این مجموعه»، نه همهی آنها، مریمی هستند. یک نمونه، جواد نوربخش (جواد باغبانی کرمانی)، قطب فرقه مونسعلیشاهی، است که سالها پیش انتشار فیلمی از او جنجال بهپا کرد. نمیدانیم جواد نوربخش مریمی است یا نه. [۴۶]
ادامه دارد…
نویسنده: استاد عبدالله شهبازی
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
۱. Sedgwick, Against the Modern World, pp. 161, 314.
2. Jean Borella (b. 1930)
3. Rama P. Coomaraswamy (1929-2006)
۴. بنگرید به وبگاه «نوشتههای کاتولیکی راما کوماراسوامی»:
http://www.the-pope.com/coomcawr.html
۵. Schuonians
6. Sedgwick, ibid, pp. 161-162.
7. Thomas Merton (1915-1968)
بنگرید به وبگاه «مرکز توماس مرتون در دانشگاه بلاوماین»:
http://www.merton.org/
http://www.merton.org/chrono.aspx
۸. The Order of Cistercians
9. http://en.wikipedia.org/wiki/The_Abbey_of_Our_Lady_of_Gethsemani
10. Thomas Merton, The Seven Storey Mountain, New York: Harcourt, Brace, 1946.
11. Marco Alexander Pallis (1895-1989)
12. Tibetan Buddhism
13. Biography of Marco Pallis:
http://www.worldwisdom.com/public/authors/Marco-Pallis.aspx
http://en.wikipedia.org/wiki/Marco_Pallis
از مارکو پالیس سه کتاب منتشر شده است:
Peaks and Lamas, London: Cassell, 1939; New York: Shoemaker & Hoard, 2004.
The Way and the Mountain, London: Peter Owen, 1960; Bloomington, IN: World Wisdom, 2008.
A Buddhist Spectrum, London: Allen & Unwin, 1980; Bloomington, IN: World Wisdom, 2004.
14. Sedgewick, ibid, p. 162.
15. Louis Massignon (1883-1962)
16. ibid, pp. 163-164.
17. Seyyed Hossein Nasr, “What Attracted Merton to Sufism”, Merton & Sufism: The Untold Story, ed. Rob Baker and Gray Henry, Louisville, Ky.: Fons Vitae, 1999.
18. Dalai Lama
19. Sedgewick, ibid, pp. 164-165.
20. Huston Smith (1919-2016)
۲۱. متدیسم کلیسایی است منشعب از کلیسای انگلستان که دو برادر به نامهای جان و چارلز وزلی در سده هیجدهم بنیان نهادند. بهدلیل فعالیتهای تبلیغی، کلیسای متدیست گسترش فراوان یافت. امروزه حدود هفتاد میلیون پیرو دارد.
۲۲. Huston Smith, The World’s Religions: Our Great Wisdom Traditions, HarperOne, 1991, 416 pages.
23. Aldous Huxley (1894-1963)
24. Gerald Heard [Henry Fitzgerald Heard] (1889-1971)
25. Sedgewick, ibid, p. 165.
26. ibid, p. 166.
27. Frithjof Schuon, The Transcendent Unity of Religions, English tr. by Peter Townsend, Introduction by Huston Smith, New York: Harper & Row, 1975. 156 pages.
مقدمه هیوستن اسمیت بر کتاب شوان با مشخصات زیر به فارسی ترجمه شده است:
هیوستون اسمیت، «شناخت ظاهر و باطن ادیان: مقدمه کتاب وحدت متعالی ادیان اثر فریتیوف شوان»، ترجمه غلامرضا دادخواه، اطلاعات حکمت و معرفت، سال دوّم، شماره ۳، خرداد ۱۳۸۶، صص ۳۶-۳۷.
۲۸. Sedgewick, ibid, p. 166.
29. Biography of Gray Henry:
http://www.worldwisdom.com/public/authors/Gray-Henry.aspx
30. Sedgewick, ibid, p. 167.
31. http://www.studiesincomparativereligion.com
32. Mark Koslow, “The Spiritual Fascism of Rene Guenon and His Followers”.
33. Sir Harold Beeley (1909-2001)
۳۴. بنگرید به:
http://en.wikipedia.org/wiki/Harold_Beeley [May 6, 2013]
۳۵. Sedgewick, ibid, p. 168.
36. Frithjof Schuon, Understanding Islam, 1961 Translated, London: Allen & Unwin, 1963.
37. Seyyed Hossein Nasr, Ideals and Realities of Islam, New York: Praeger, 1966.
38. Titus Burckhardt, Fes, Stadt des Islam, Olten: Urs Graf-Verlag, 1960, Translation, Fez: City of Islam, Cambridge: Islamic Texts Society, 1992.
۳۹. تیتوس بورکهارت، فاس: شهر اسلام، ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند، تهران: انتشارات حکمت، با همکاری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران (مرکز مطالعات فرهنگی شهر تهران)، چاپ اوّل، ۱۳۸۹، ۲۳۴ صفحه.
40. همان مأخذ، فصل هفتم: «سلسله زرین»، صص ۱۶۷-۱۹۱.
۴۱. Sedgewick, ibid, p. 169.
42. ibid.
43. Seyyed Hossein Nasr [Editor], Islamic Spirituality I: Foundations, New York: The Crossroad Publishing Company, 1991 (first published 1985), 480 pages.
44. Seyyed Hossein Nasr [Editor], Islamic Spirituality II: Manifestations, New York: The Crossroad Publishing Company, 1997 (first published 1985), 576 pages.
45. Seyyed Hossein Nasr, Islamic Art and Spirituality, NY: State University of New York Press, 1987.
۴۶. در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ در وبگاه «خرقه پشمینه» مطالبی درباره جواد نوربخش دیده شد:
http://kherghe.blogfa.com/8707.aspx
توضیحی از اندیشکده مطالعات یهود: وبگاه «خرقه پشمینه» که از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۹۲ با افشای انحرافات و بدعتهای فرقههای مختلف بهویژه فرقهی صوفیهی گنابادی لرزه به اندام سران آن انداخته بود، در خردادماه ۱۳۹۲ هک شد. اما علاقمندان میتوانند مطالب آن را در وبگاه آرشیو مطالعه کنند:
https://web.archive.org/web/20130116060955/http://kherghe.blogfa.com/8707.aspx
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
جذب نخبگان ، جذب نخبگان ، جذب نخبگان
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
جذب نخبگان ، جذب نخبگان ، جذب نخبگان ، جذب نخبگان ، جذب نخبگان ، جذب نخبگان ، جذب نخبگان ، جذب نخبگان ، جذب نخبگان