کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» نوشته «اسماعیل رائین»
نمونهای از نقش «ساواک» در انتشار «اسناد ماسونی»
اسماعیل رائین از اعجوبههایی است که در مکتب سیاسی و مطبوعاتی سالهای ۱۳۲۰ پرورش یافت. طبق سند بیوگرافیک ساواک، او در سال ۱۲۹۸ در بوشهر به دنیا آمد و در سال ۱۳۱۴ بهعنوان تلگرافچی در وزارت پست و تلگراف استخدام شد. در جریان وقایع آذربایجان تلگرافهای واصله از این استان را در نشریات کیهان، تهران مصور و آتش چاپ کرد و از این طریق به مطبوعات راه یافت. او سپس به همکاری با روزنامه اطلاعات پرداخت. در سال ۱۳۲۹ بهعلت نشر خبری علیه رزمآرا به دستور او از مؤسسه فوق برکنار شد و به فعالیت مطبوعاتی در تهران مصور و روشنفکر ادامه داد.
پیشینهی سیاسی رائین پیچیده و عجیب است. او از سویی، پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از طرف حزب توده بهعنوان خبرنگار به فستیوال جهانی جوانان در بخارست اعزام شد. و از سوی دیگر، طبق اظهار خود وی به علی حافظی -مدیر روزنامه دنیای جدید- «به خواهش والاحضرت اشرف پهلوی زندگی خود را به باد دادم و زحمت کشیدم [و] وقتی که خرشان از پل گذشت دیگر مرا نشناختند». [۱] او در این مکالمه، نصرتالله معینیان -رئیس جدیدالانتصاب دفتر مخصوص شاهنشاهی- را بهعلت «سرسپردگی به آمریکا» و خدمتگزاری به یاتسوویچ (رئیس سیا در ایران) مورد حمله شدید قرار میدهد.
اسماعیل رائین از بدو تأسیس ساواک با شمارهی رمز ۱۴۹۸ با آن همکاری داشت. یکی از سوژههای فعالیت او نفوذ در سفارت شوروی و وابستگان ایرانی آن در پوشش پژوهش در تاریخ حزب کمونیست ایران بود. در این زمینه، امکانات و اسناد مورد نیاز او توسط ساواک تأمین میشد و دستور صریح سرتیپ علویکیا -معاون ساواک- چنین بود: «هر اطلاعی که دارید در اختیار آقای رائین بگذارید» و «به رائین هر قدر ممکن است کمک شود» [بنگرید به: سند ۱و۲]
آشنائی رائین با شاپورجی ریپورتر مسلّم است. او با برادران آدمیت نیز روابط حسنه داشت، به نحوی که در سال ۱۳۴۲ تهمورس آدمیت -سفیر ایران در شوروی- از نخستوزیر «تمنا»ی اعزام رائین به این سفارتخانه را نمود. [بنگرید به: سند ۳] رائین در سال ۱۳۴۴ بههمراه پنج روزنامهنگار ایرانی دیگر [۲] به اسرائیل سفر کرد. آنان طی ملاقاتهایی با سران این رژیم، دربارهی دوستی و حمایت ایران از اسرائیل سخن گفتند و بهعلت زیادهروی در این مجیزگویی نامشان در لیست سیاه مطبوعات ضدصهیونیستی عرب قرار گرفت.
کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران»
کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» با همکاری فعال ساواک تهیه و منتشر شد. تطبیق اسناد مندرج در کتاب رائین با اسناد فراماسونری بایگانی ساواک نشان میدهد که بخش مهمی از این اسناد -به شکل دستچین شده- عیناً در کتاب رائین منتشر شده است. ساواک برای دستیابی به اسناد تشکیلات عالی ماسونی به عملیات ویژهای (چون دستبرد به کیف دکتر محمود هومن) نیز دست زد. [بنگرید به: سند ۴] اینگونه اسناد در اختیار رائین قرار میگرفت. معهذا، طی عملیات انتشار کتاب رائین و پس از آن، حدّ اعلای تلاش ساواک این بود که دست این سازمان در ماجرای فوق پنهان بماند و در مکاتبات رسمی بازتاب نیابد.
بررسی اسناد رائین در بایگانی ساواک نشان میدهد که همکاری او دارای طبقهبندی بالا (سرّی) بود و لذا بسیاری از کارمندان این سازمان از ماجرا اطلاع نداشتند. برای نمونه، پس از انتشار کتاب فراماسونری، رائین در مصاحبه با یکی از کارمندان ساواک اظهار داشت که «ارتباطی با دستگاههای اطلاعاتی ندارد و غیر از رهبر خود کسی را ملاقات نمیکند.» رئیس بخش مربوطه در زیر عبارت «غیر از رهبر خود» خط کشیده و در حاشیهی آن نوشته: «یعنی چه؟»
سند زیر غوغای پس از انتشار کتاب و فشار ماسونها بر رائین را چنین منعکس میکند:
تاریخ: ۱۳۴۸/۵/۷
به: تیمسار مدیریت کل اداره هشتم
از: دایره دوم عملیات شوروی ۸۱۳/ج
موضوع: ملاقات با منبع ۱۴۹۸
محترماً به استحضار میرساند:
ضمن ملاقاتی که در تاریخ ۴۸/۵/۷ با منبع ۱۴۹۸ در محل کارش به عمل آمد نامبرده اظهار داشت: در ملاقاتی که با مورّخالدوله سپهر نموده نامبرده از طرف جامعه فراماسیونها به منبع پیغام داده که فراماسیونها حاضرند مبلغ دویستهزار تومان به منبع بدهند تا منبع جلد چهارم کتاب خود را به چاپ نرساند یا اینکه اگر خواست به چاپ برساند نباید اسمی از جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران درآن باشد ولی ذکر نام شریفامامی مانعی ندارد و چون منبع در این زمینه قصد شانتاژ نداشته از قبول این وجه خودداری نموده است که متعاقب آن به منبع اعلام داشتهاند پس در اینصورت شما بهتر است کشور ایران را ترک نموده و مقیم آرژانتین شوید. منبع اظهار داشته اگر قرار باشد از ایران بروم به کشورهای اروپایی مسافرت خواهم نمود. ضمناً منبع در نظر دارد در این مورد با تیمسار مدیریت کل تماس گرفته و مراتب را به استحضار برساند.
مدیرکل هشتم ساواک (ضدجاسوسی) در حاشیه گزارش فوق نوشته:
فوراً وقت بدهید که منبع در خارج از اداره با اینجانب ملاقات نماید تا بعداً جریان گزارش آن به عرض برسد. ۵/۹/[۱۳۴۸]
پینوشت بعدی چنین است:
قرار شد منبع ساعت ۱۷/۰۰ دوشنبه مورخه ۴۸/۵/۱۱ با تیمسار مدیریت کل ملاقات نماید. [بنگرید به: سند ۵]
سند دیگر نشان میدهد که پس از انتشار کتاب، ساواک به شایعهسازی برای نفی پیوند رائین با این سازمان دست میزد:
چند گزارش در این هفته داریم که ساواک مانع مسافرت او به لهستان شده است. حقیقت امر این است که نه دفتر تحقیق او متعلق به ساواک است و نه اینکه ساواک مانع مسافرت او شده، بنابراین شایعات چندان پایه و اساسی ندارد.
نصیری جملهی «ساواک مانع مسافرت او به لهستان شده است» را مشخص کرده و در حاشیهی آن نوشته است: «این شایعه را بهوسیله منابع بیشتر منتشر نمائید.» [۳]
علیرغم ارتباط مستحکم رائین با ساواک، باید افزود که انتشار کتاب فراماسونری به دستور ساواک نبود و این سازمان، نه طراح، بلکه مجریِ عملیات فوق بود. در این حادثه نیز دست پنهان امیراسدالله عَلَم آشکار است.
علاوه بر سند مورخ ۱۳۴۸/۱/۱ ساواک، که رائین را دارای «رابطهی خوبی با آقای عَلَم وزیر دربار شاهنشاهی ایران» معرفی میکند، [۴] در گزارشهای رائین به ساواک تبلیغات او به سود عَلَم بهعنوان یک فرد «ضدماسون» و «ضدانگلیسی» افشاکننده است. رائین در سند زیر همان شگرد تبلیغی شناختهشدهای را به کار میبرد که توسط دربار پهلوی و وابستگان مطبوعاتی آن به کار گرفته میشد و هر حرکت مخالف با رژیم را به «انگلیسیها» نسبت میداد:
از نخستوزیران سابق ایران فقط مرحوم رزمآرا و مرحوم هژیر عضو شبکه فراماسونری نبودهاند، یعنی سه نخستوزیری که شبکه جاسوسی فراماسونری را عضو نشده بودند، رزمآرا، هژیر، منصور، کشته شدهاند و فقط عَلَم وزیر فعلی دربار با اینکه عضو فراماسونری نبوده تاکنون کشته نشده [!] [۵]
اسماعیل رائین که این شرح «کشّاف» را دربارهی عدم پیوند عَلَم با «انگلیسیها» میدهد، در کتاب ۳ جلدی خود روشن نمیکند که این ماسونهایی که در زمان قتل هژیر (۱۳۲۸)، و رزمآرا (۱۳۲۹) چنین نفوذی داشتند، که بودند؟ و این تشکیلات ماسونی فعال در آن سالها کدام بود؟!
حتی اگر اسناد ساواک نیز نبود، در خود کتاب رائین دست مرموز اسدالله عَلَم -همبستهترین رجل سیاسی دوران محمدرضا پهلوی با آلودهترین کانون صهیونیستی انگلیس و آمریکا- را میشد بهآسانی رؤیت کرد.
از جمله اشخاصی که مورد توجه فعالین فراماسونری قرار گرفتند. اسدالله عَلَم بود که در این ایام سمت آجودانی کشوری شاهنشاه آریامهر را داشت و بعدها به مقام نخستوزیری رسید. فراماسونها برای اینکه او را وارد لژ فراماسونری وابسته به انگلستان کنند، عکس پادشاه درگذشتهی انگلستان و پرنس فیلیپ شوهر ملکه کنونی آن کشور را به او نشان دادند و او را به قبول عضویت در لژ فراماسونری ایران ترغیب نمودند. لیکن ایشان در جواب آنها با شجاعت اظهار داشت: من وارد سازمانی که پادشاه انگلستان به قول شما رئیس کل آن است و برگ اول سالنامه فراماسونری اسکاتلند به تصویر او مزیّن شده نمیشوم زیرا من آجودان و فدایی شاه ایرانم و افتخار دارم که خدمتگزار او باشم و هر روز دست شاه کشورم را ببوسم، نه دست پادشاه انگلیس و استاد اعظم ماسونی انگلیس را. در سال ۱۳۴۱ شمسی که او به مقام نخستوزیری رسید بار دیگر با پیشنهاد فراماسونری روبهرو گردید، لیکن جواب عَلَم همان بود که قبلاً داده بود. [۶]
رائین پس از فرونشستن موجی که انگیخته بود، هم بهعلت کینهی ماسونهای افشا شده و هم بهعلت زیادهطلبیهای مالیاش دچار تنشهای روحی شد، لیکن هم توسط دربار تحبیب شد و هم توسط ساواک مهار گردید.
او در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۴۸ طی نامهای به نصیری رئیس ساواک بابت «خساراتی که متحمل شده بود» تقاضای پول بیشتر نمود و تصریح کرد که «اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، حامی وطنپرستان ایران، اوامری مبنی بر تأمین خسارات وارده صادر فرمودهاند.» پاسخ نصیری منفی بود: «چه کسی او را در مورد چاپ این کتاب حمایت کرده است و چه کسی او را تقویت کرد. یقیناً کمک مالی در این مورد به او کردهاند.» [بنگرید به: سند ۶]
اهداف آثار رائین
معهذا، فعالیت «تحقیقی» رائین با هدایت عَلَم ادامه یافت. آثار رائین در ازای دریافت وجه از دربار و یا محافل معین بود و اهداف معینی را پی میگرفت: کتاب «حیدرخان عمواوغلی» تداوم تحقیقاتی بود که در همکاری با اداره کل هشتم ساواک در هدف شوروی و شبکههای داخلی آن انجام داد، «یپرم خان سردار» و «ایرانیان ارمنی» به دستور دکتر فلیکس آقایان تهیه شد، «حقوقبگیران انگلیس در ایران» به دستور عَلَم و به منظور تخریب چهرهی روحانیت منتشر شد، و این رشته همچنان ادامه یافت.
بولتن امنیت داخلی ساواک، مورخ ۱۳۵۰/۶/۸ با طبقهبندی سرّی، چنین حکایت میکند:
در تاریخ ۱۳۴۹/۱۰/۲۳ از طریق وزارت دربار شاهنشاهی اعلام گردید: اسماعیل رائین به منظور چاپ کتاب دریانوردی ایرانیان از پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر تقاضای مساعدت نموده که ذات مبارک ملوکانه اجازه مرحمت فرمودند کتاب مزبور به چاپ برسد و مخارج آن (بیستوپنج هزار تومان) نیز توسط ساواک تأمین گردد. [بنگرید به: سند ۷]
سند مورخ ۱۳۵۶/۲/۴ ساواک، آخرین «شاهکار» رائین را چنین شرح میدهد:
برابر اطلاع واصله اسماعیل رائین ضمن صحبت با چند تن از دوستانش مطالبی درباره تهیه کتابی تحت عنوان رجال همجنسباز ایران و اینکه قصد انتشار آن در لندن را دارد اظهار نموده است. از اینرو ضمن تماس تلفنی با نامبرده، چگونگی امر سؤال گردید و مشارالیه اظهار نمود که موضوع صحت دارد و تحت عنوان همبارگی در ایران مطالبی تهیه نموده و مندرجات آن مربوط به قرن چهارم تا قبل از سلطنت مظفرالدین شاه میباشد که هنوز بهصورت دستنویس بوده و متن آن هماکنون در لندن است و با توجه به توصیه دوست خود داریوش فروهر از انتشار آن منصرف گردیده. وی اضافه کرد چون جناب آقای عَلَم قبلاً با مشارالیه درباره اظهار تمایل اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به تهیه و انتشار مطالبی درباره زندگی خصوصی پادشاهان گذشته ایران و توجه وافر آنان به مسائل شخصی مذاکره نمودهاند، در نظر دارد پس از مراجعه به جناب آقای عَلَم تحویل دهد تا به شرفعرض همایونی برسد. [بنگرید به: سند ۸]
اطلاعات تکمیلی دربارهی هدف انتشار این کتاب با اجازهی شخصِ محمدرضا پهلوی را در مقالهی زیر بخوانید:
اسدالله علم و فراماسونری
پینوشتها:
[۱] سند ساواک، ۱۳۴۵/۹/۱۷
[۲] علیاصغر امیرانی، اسماعیل پوروالی، اسعد رزمآرا، دکتر بهزادی، کاظم زرنگار.
[۳] سند ساواک، ۱۳۴۸/۵/۱۷
[۴] عبدالله شهبازی؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج۲، ص۲۴۲
[۵] گزارش رائین به ساواک، ۱۳۴۸/۲/۲۶
[۶] اسماعیل رائین؛ فراموشخانه و فراماسونری در ایران [زمستان ۱۳۴۷]، ج۱، ص۸۲
⇑ سند ۱
⇑ سند ۲
⇑ سند ۳
⇑ سند ۴
⇑ سند ۵
⇑ سند ۶
⇑ سند ۷
⇑ سند ۸
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: