ریشههای فراماسونری در مصر باستان و ارتباط آن با یهودیت تحریف شده
در این مقاله بر آنیم تا نشان دهیم که بسیاری از آداب، علائم و نشانههای مورد استفاده در فراماسونری ریشه در اسطورهها و افسانههای فرهنگ بتپرستی مردم مصر و کنعان دارد که متأسفانه این اندیشهها به آیین یهودیت نیز سرایت کرده و به شهرت رسیده است.
در بخشی از پروتکل پانزدهم؛ پروتکلهای دانشوران صهیون میخوانیم:
«در خلال مدتی که از حالا تا زمان برپایی حکومت خود سپری میکنیم سعی خواهیم کرد محافل فراماسونری را در سراسر جهان ایجاد و تکثیر کنیم تا تمام کسانی که ممکن است در آینده جزء افراد خیر و سرشناس شوند و یا همین حالا اینطور هستند جذب آنها شوند. این محافل مراکز اصلی جاسوسی ما و بهترین کانونهای تبلیغاتی خواهد بود. این محافل را زیر نظر یک اداره مرکزی که فقط برای ما شناخته شده است و دیگران کمترین اطلاعی از آن ندارند در خواهیم آورد. این اداره مرکزی از دانشوران و دانشمندان ما تشکیل خواهد شد و نمایندگانی خواهد داشت که به نام آن حرف بزنند.
این نمایندگان به منزله پوششی برای اداره مرکزی فراماسونری هستند که فرامین، نشان و کلمه رمز را صادر میکند. در این محافل ما گره حلقه طنابی را که به گردن همه عناصر انقلابی و لیبرالیست افتاده محکم خواهیم کرد این عناصر از طبقات مختلف جامعه خواهند بود.
بدین ترتیب از مخفیترین توطئههای سیاسی که با حرکت دستهای خود ما از پشت پرده به حرکت در میآیند آگاه خواهیم شد. کلیه اعضای پلیس بینالمللی و پلیس محلی هر کشوری به عضویت این محافل در خواهند آمد زیرا هیچ چیز جای خدمت این عده را نمیگیرد چرا که نه تنها میتوانند در برابر شورشیان و متمردین از تدابیر خاص خود استفاده کنند بلکه همچنین میتوانند در صورت بروز ناآرامی و شورش و امثال اینها با توجیهات و تفسیرات و پنداربافیهای خود پوششی برای فعالیتهای ما باشند». (۱)
و در پروتکل چهاردهم آمده است:
«فراماسونری گوییم (۲) ناخودآگاه به ما خدمت میکند. به این ترتیب که پوششی برای ماست و ما خودمان، اهداف و برنامههایمان را پشت سر آن پنهان میکنیم. اما برنامهای که ما برای عمل و اجرا آماده کردهایم و مکانی که این برنامه در آنجا پیاده خواهد شد به صورت یک راز عمیق و سر به مهر باقی خواهد ماند و احدی از آن مطلع نخواهد شد.» (۳)
مؤیدات آشکار بالا نشان از ارتباط مستقیم تشکیلات جهنمی فراماسونری با یهود دارد. (۴) یهودی که در کلام خدا به عنوان دشمنترین دشمنان نسبت به مؤمنان معرفی شده است (۵) و آنان که تفاوت کلام الهی و کلام بشری را تشخیص میدهند همین نشانهها آنان را بس است تا بدانند که این طایفه در اِعمال دشمنی خود از هیچ حربهای فروگذار نخواهند کرد همانطور که در قرآن کریم هم، به کرات به نمونههایی از روشهای تخریبی و مانعتراشی آنان اشاره شده است. در این قسمت به چند نمونه مشهور و اساسی از شواهد ارتباط این سازمان که در حقیقت از شاخههای سرّی فعالیت یهود است اشاره خواهیم کرد در حالی که این شواهد خود ارتباط این جریان با اندیشههای الحادی مصر باستان را نیز روشن خواهد نمود.
الف: افسانه حیرام
«سلیمان تصمیم گرفت خانهای برای عبادت خداوند و قصری برای خودش بسازد… سلیمان قاصدی با این پیام نزد حیرام پادشاه صور فرستاد… پس صنعتگر ماهری برایم بفرست که زرگری، نقره کاری و فلزکاری بداند… حیرام پادشاه در جواب سلیمان نوشت: … من صنعتگر پدرم، حیرام (حورام) را میفرستم، او مردی دانا و با استعداد است مادرش یهودی و پدرش اهل صور می باشد… در سنگتراشی سررشته دارد و در حکاکی تجربه زیادی دارد». (۶)
«و سلیمان پادشاه فرستاده حیرام را از صور آورد، او پسر زن بیوه از سبط نفتالی بود و پدرش اهل صور (تیر) و مسگر بود، او پر از حکمت و مهارت در صنعت مسگری بود پس نزد سلیمان پادشاه آمده تمامی کارهایش را انجام داد و دو ستون برنج ریخت که طول هر ستون هیجده ذراع بود و ریسمانی دوازده ذراع ستون دوم را احاطه داشت». (۷)
«حیرام این ستون ها را در دو طرف در ورودی خانه خدا برپا نمود، ستون جنوبی را یاکین و ستون شمالی را بوعز نام گذاشتند». (۸)
پس از داوود پسرش سلیمان به پادشاهی رسید (۹) در زمان وی دولت بنیاسرائیل به اوج شکوه و اقتدار رسید در اواخر سلطنت ساختن قصری باشکوه باعث نارضایتی خداوند و بنیاسرائیل از وی شد و در اصل همین کار است که در کتاب مقدس او را در برابر خداوند قرار میدهد.
«سلیمان، عشتاروت الهه صیدونیها و ملکوم بت نفرتانگیز عمونیها را پرستش میکرد. او به خداوند گناه ورزید و مانند پدر خود داوود از خداوند پیروی کامل نکرد». (۱۰)
وی برای ساختن معبد و کاخ خود، از دولت فنیقی صور که کانون اصلی پرستش بعل و مروج این آیین است کمک میگیرد و پادشاه بتپرست صور، حیرام ابیف را که معمار زبردستی است از صور به اورشلیم میفرستد. توصیفی که از معبد سلیمان شده آن را پرستشگاهی باشکوه مینماید:
«تالار اصلی خانه خدا را با چوب صنوبر پوشاندند سپس روی آن طلا کشیده، بر آن نقشهای درختان خرما و حلقههای زنجیر منبت کاری کردند. سنگهای قیمتی زیبا روی دیوارها کار گذاشته شد تا بر شکوه و زیبایی آن بیفزاید. طلای به کار رفته از بهترین طلای فروایم بود. تمام دیوارها، تیرهای سقف، درها و آستانههای خانه خدا را با طلا پوشانیدند و روی دیوارها تصاویر فرشتگان حکاکی کردند…» (۱۱)
این معبد سرشار از آذینهای طلایی بود که در محراب آن، دو کروبی (۱۲) عظیم طلایی نیز نصب کرده بودند. این کروبی چیزی نبود جز گوساله طلایی بالدار (شبیه نقوش حیوانات بالداری که در تخت جمشید مییابیم!) و همان آیین پرستش گوساله طلایی که در روایات اسلامی به گوساله سامری مشهور است چرا که بعد از خروج بنیاسرائیل از مصر، سامری اولین کسی بود که این بت را به تقلید از بت پرستان مصر ساخت و در کتاب مقدس نیز به کرّات در مورد گوسالهپرستی بنیاسرائیل در زمان های متفاوت سخن به میان آمده است.
در سده سیزدهم میلادی با پیدایش تصوف یهودی (کابالا) در اسپانیای مسیحی، مفهوم “بعل” بار دیگر به عنوان واژهای مقدس و اینبار به معنای اسماء رازآمیز الهی سر بر کشید. در سده هیجدهم، اسطوره حیرام نیز در بنیاد آیین های فراماسونری جای گرفت و احداث معبد سلیمان سرآغاز این طریقت رازآمیز انگاشته شد و حیرام نخستین معمار آن. این پدیده تصادفی نیست و دقیقاً باید به معنای تکریم “احیاگر پرستش بعل” ارزیابی شود. (۱۳)
البته فراماسونها این احیاگر پرستش بعل را “شهید ماسونی” و از “اقطاب توحید” و او را اول کسی میدانند که سَر داد ولی سِرّ نداد. (۱۴)
داستان قتل حیرام
اسطوره قتل حیرام بدین قرار است که حیرام برای ساختن معبد بنایانی را که به خدمت گرفته بود به سه دسته تقسیم کرد:
یک: تمرین کنندگان یا عملجات ساختمان، دو: بنایان ساختمانی، سه: استادان بنایی
دسته دوم بر اثر دانستن رموز و اسرار بنایی از دسته اول جدا میشدند و اجرت زیادتری میگرفتند. در دسته سوم، فقط سه استاد بنایی بودند که همه رموز و اسرار ساختمان معبد را میدانستند که حیرام ابیف از جمله این سه تن به شمار میرفت. اما قبل از اینکه بنای معبد تمام شود، پانزده تن از معماران و استادان با هم متحد شده علیه حیرام توطئه کردند و خواستند تا اسرار ساختمان را با شکنجه دادن حیرام به دست آوردند و خود جانشین وی شوند. این پانزده نفر که با هم همقسم شده بودند. قبل از انجام توطئه و ربودن حیرام با یکدیگر اختلاف پیدا کرده و دوازده نفر از آنها حاضر نشدند در قتل حیرام شرکت کنند لیکن سه نفر دیگر با اجرای نقشه، حیرام را به دام انداخته، او را با خود به خارج شهر بردند ولی با همه تلاش و کوششی که کردند نتوانستند اسرار مگو را از حیرام بیرون بکشند و از نقشههای معبد مطلع شوند.
به ناچار او را کشتند و در خارج از بیتالمقدس در کوه مریاح دفن کردند. همین که سلیمان از فقدان و غیبت طولانی حیرام مطلع گشت پانزده تن از معماران و بنایان معبد را مامور جستجوی وی در اطراف بیتالمقدس کرد. پنج نفر از آنها به کوه مریاح رفتند و محلی را که به نظر میرسید خاک آن زیر و رو شده است، کشف کردند و با کندن زمین، نعش حیرام را پیدا نمودند نهالی در آن نشانده و به شهر بازگشتند و داستان را به سلیمان گزارش دادند. (۱۵)
سلیمان قاتلین حیرام را که سه نفر بودند شناسایی و بعد از دستگیری به قتل رساند و سرهای آنان را در معبد در معرض تماشای عموم قرار داد تا برای عامه مردم مایهی عبرت باشد. از آنجایی که فراماسونرها در تشریفات و مراسم ویژهای که برای تنصیب عضوی به درجات ماسونی، ترفیع و ارتقاء به مقام استادی یا سنگ پی نهادن لژی و یا افتتاح و تقدیس لژ جدید افسانهها و اسطورههایی را از تاریخ قوم یهود میآورند و آن را اجرا میکنند اهمیت افسانه یهودی حیرام مشخص می شود چرا که آنها در مراسم تنصیب درجه “استاد برگزیده ۱۵ نفر” که دهمین مراتب از درجات سی و سه گانه است ماجرای جستجو، پیدا کردن و انتقام از قاتلین حیرام (ادونیرام) را تئاترگونه اجرا میکنند تا هم به مقام او ادای احترام کرده باشند و هم دلبستگی خود را به خونخواهی مرگ حیرام به اثبات برسانند. (۱۶)
ب: فرزندان زن بیوه
«منظور از فرزندان زن بیوه ماسونها هستند. در مورد این تعبیر بررسیهای زیادی به عمل آمده است. این افکار ناشی از آن است که حیرام فرزند یک زن بیوه بوده است». (۱۷)
«و سلیمان پادشاه فرستاده، حیرام را از صور آورد، او پسر زن بیوه از سبط نفتالی بود». (۱۸)
«… او مردی دانا و با استعداد است مادرش یهودی و پدرش اهل صور میباشد». (۱۹)
همانطور که در کتاب مقدس مذکور است حیرام فرزند زن بیوه بود به همین خاطر علاوه بر تکریم مقام حیرام در میان ماسونها مادر وی نیز دارای احترام میباشد و جایگاه خاصی در آیینهای ماسونی دارد.
در راستای تکریم و زنده نگه داشتن یاد مادر حیرام، مجسمه وی نیز توسط ماسونهای فرانسه ساخته و به مناسبت یکصدمین سال استقلال آمریکا، در سال ۱۸۸۶ میلادی به این کشور هدیه داده شد. اما گذشته از ارتباط رمزآلود این مجسمه با تورات و اسطورههای یهودی، محققان رابطه مشکوکی از آن را با افسانههای بتپرستی مصر باستان کشف کردهاند. این مجسمه با نام تندیس آزادی که نام رسمی آن «آزادی روشنگر جهان» (۲۰) است توسط استیفن گراور کلیولند ریاست جمهوری وقت آمریکا، در محل فعلی آن، دهانه رود هودسن در جزیره آزادی قرار داده شد. البته این مجسمه به علت پارهای از مشکلات با ده سال تأخیر بر فراز آبهای آتلانتیس ایستاد. در دست راست این مجسمه مشعلی فروزان قرار دارد که آن را بالای سر خود نگه داشته و یک لوح سنگی که نشانگر ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ میلادی (تاریخ استقلال آمریکا) است در دست چپ خود گرفته است. مجسمه آزادی فقط یک تندیس ساده نیست بلکه نماد اسرارآمیزی از یک جریان مخفی و مخوف میباشد.
طرح اصلی آن فردریک آگوسته بارتلدی مجسمهساز ماسون فرانسوی است اما سازه درونی آن را دیگر ماسون فرانسوی الکساندر ایفل مهندس برج ایفل، طراحی نموده است. در ابتدا سازندگان فرانسوی آن اعلام نمودند که این مجسمه نماد تائیس معشوقه اسکندر است. اما نکته ظریفی که در این میان نادیده ماند چیز دیگری بود که بعدها نشریه ماسون ترک آن را فاش ساخت و آن شباهت بسیار زیاد چهرهی این مجسمه با ایزس اسطورهی مصر باستان و الهه مورد تقدیس ماسونها بود.
از مهمترین اسطورههای مصر باستان، داستان اُزیریس و ایزس میباشد. «اُزیریس» یکی از خدایان حاصلخیزی و «ایزس» همسر او بود. بر اساس اسطورهها اُزیریس قربانی هوی و هوس شد و در پی آن ایزس بیوه گشت. (۲۱) بعدها فردریک بارتلدی در پاسخ به انتقاد افرادی که بیان میداشتند این مجسمه از نظر فرم صورت به «تائیس» هیچ شباهتی ندارد، گفت: من در طراحی این مجسمه از چهره مادر بیوه خودم الهام گرفتهام. آری بارتلدی راست میگفت، ولی منظورش از مادر بیوهاش، «ایزس» بود که در واقع مادر بیوه معنوی تمامی ماسونها منجمله خود او بود. پس از انتقال این مجسمه به نیویورک، آمریکاییها با هزینهای هنگفت پایه ای ۴۶ متری از جنس گرانیت برای آن ساختند تا مجسمه را بر روی آن قرار دهند.
و جالب اینکه این پایه گرانیتی بسیار شبیه به معبد کذایی سلیمان از آب درآمد، معبدی که ماسونها برای رسیدن به نظم نوین جهانی و تشکیل حکومت یهودی – ماسونی خویش آرزوی ساختن آن را بر بقایای مسجد الاقصی دارند.
در پایان نشستها هم در لژهای ماسونی به یاد این بیوه کذایی صندوقچهای به همین نام توسط مهمان پذیر در میان اعضا گردانده میشود و از آنها برای به اصلاح کارهای خیریه اعانه جمع میشود. (۲۲)
ج: ستونهای ورودی هیکل سلیمان
«پس (حیرام) نزد سلیمان پادشاه آمده تمامی کارهایش را انجام داد و دو ستون برنج ریخت که طول هر ستون هیجده ذراع بود و ریسمانی دوازده ذراع ستون دوم را احاطه داشت» (۲۳)
«حیرام این ستونها را در دو طرف در ورودی خانه خدا بر پا نمود، ستون جنوبی را یاکین و ستون شمالی را بوعز نام گذاشت» (۲۴)
در زبان عبری یاکین به معنای خدا حفظ کند و بوعز به معنی در اوست مدد الهی آمده است. (۲۵) این دو ستون از اجزای لاینفک لژهای ماسونی است و تقلیدی از دو ستون مدخل معبد سلیمان میباشد. اما حقیقت این است که این نماد نه یادگاری از سلیمان نبی علیهالسلام بلکه تجلی عقاید منحرف این گروه از آن حضرت است. منشأ این ستونها باز هم به عقاید مصریان باستان بازمیگردد. در مقاله «علائم و نمادها در تشریفات ما» در این مورد آمده است:
«سِت» و «هوروس» (۲۶) در مصر، معماران دوقلو و پشتیبان عالم روحانی بودند. دو ستونی که در لژهای ما بنا شده، منشأشان مصر باستان است. یکی از ستونها در جنوب مصر در شهر صور واقع بود و دیگری در شمال، در شهر هلیاپلیس. در مدخل معبد «امنتا» (۲۷) که مختص خدای بزرگ مصر بود، مانند معبد سلیمان دو ستون قرار داشت. در کهنترین اساطیر مربوط به خورشید از این دو ستون به عنوان نماد بینش و قدرت یاد شده که در برابر دروازه جاودانگی بنا شدهاند. (۲۸)
نام ستونهای مذکور نیز دارای معنایی رمزآلود است. حروف رمزی نوشته شده بر روی ستونها به مفهوم تشکّل نیرومند، سیاست ازدیاد و تکثیر در سطح جهانی است. به اعتقاد اعظم اوسوالد ویرث اگر کلمات یاکین و بوعز برعکس خوانده شوند به شکلی کاملاً رمزی در میآیند. (۲۹)
این مسأله برای مخفی نگه داشتن اسرار بصورت قاعدهای در تمام مرامهای سرّی مرسوم است. (افکار سرّی یهود) در صورتی که حروف بی صدای کلمات مذکور مد نظر قرار گیرد به دو علامت (۳۰) برخورد میشود که اولی به معنی رحم و عضو باردار شونده و زاینده موجودات عالم است و دومی به معنی ذَکَر یعنی عضو نر و باردارکننده میباشد. بدینصورت این دوستون سمبل رابطه جنسی، زاد و ولد و برکت و وسعت هستند این ستونها حد و مرز عالم داخل و خارج است. (۳۱)
د: تک ستون چهار پهلو با نوک هرمی (اُبِلیسک)
ابلیسک یا اوبلیسک (۳۲) در لغت به معنای سوزن یا ستون نوک تیز و ستون سنگی با نوک هرمی است. این بنا نماد زایندگی باروری در مصر باستان بوده که آنها را در ورودیهای مقابر خود برپا میکردهاند و در معماری مصر باستان، آشور، آکسومی اتیوپی، روم باستان و بیزانس (روم شرقی) به کار میرفته است. (۳۳)
همچنین ابلیسک در اسطورههای بتپرستی باستان نمادی است از آلت تناسلی شیطان به معنای دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح خود به شیطان. به این دلیل، از دوران کهن، ابلیسک آلت تناسلی بعل (۳۴) نیز خوانده میشد. «بعل» به معنی «استاد» و «ارباب»، خدای کهن ادیان غیرابراهیمی در تمدنهای شرق مدیترانه و بینالنهرین بود. این همان «خدایی» است که در تمدنهای گوناگون اسامی گوناگون به خود گرفته، مانند مردوخ و نمرود و داگان و اوزیریس و غیره، و در ادیان ابراهیمی «شیطان» خوانده میشود. در تمامی فرقههای شیطانی معاصر، مانند ایلومیناتی و فراماسونری، این «خدا» با نام «لوسیفر» مورد پرستش است. نمادهای «لوسیفر»، از جمله ابلیسک، از گذشتههای کهن تا به امروز بلاتغییر مانده است. (۳۵)
برخی یهودیان این نماد را مرتبط با تورات میدانند آنجا که خدا بر یعقوب ظاهر! شد و:
«پس از آن که یعقوب از بینالنهرین وارد بیت ئیل شد، خدا بار دیگر بر وی ظاهر شد و او را برکت داد و به او فرمود: بعد از این نام تو یعقوب خوانده نشود بلکه نام تو اسرائیل خواهد بود. من هستم خدای قادر مطلق. بارور و زیاد شو ملل زیاد و پادشاهان بسیار از نسل تو پدید خواهند آمد. سرزمینی را که به ابراهیم و اسحاق دادم به تو و به نسل تو نیز خواهم داد. سپس خدا از نزد او به آسمان صعود کرد. پس از آن یعقوب در همان جایی که خدا بر او ظاهر شده بود ستونی از سنگ بنا کرد و هدیه نوشیدنی برای خداوند بر آن ریخت و آن را با روغن زیتون تدهین کرد.» (۳۶)
در حقیقت یعقوب برای اینکه آن سرزمینی را که خدا به او داده بود و آن مکانی که خدا با او سخن گفته بود را فراموش نکند آنجا را علامتگذاری کرد، اما امروزه با وجود تعدد بیشمار این علامتها که معمولاً در سراسر دنیا پراکندهاند این سوال پیش میآید که آیا تمام این سرزمینها را خدا به یعقوب و نسل او بخشیده است!؟
اما همانطور که گذشت این نماد هم خواستگاهش همان اسطورههای مشرکانه و یا بتپرستانه مصر باستان میباشد که مانند بسیاری نمادهای دیگر به عقاید یهودیان راه یافته است. امروزه مفهوم حلول شیطان در بدن انسان را به روشهای مختلف در رسانههای غربی خصوصاً دستگاه هالیوود شاهد هستیم. از نمایشنامه «دکتر فائوستوس» کریستوفر مارلو یا «فائوست» گوته گرفته تا فیلمهایی سینمایی نظیر جن گیر، کنستانتین، طالع نحس، بچه رزماری و بسیاری دیگر، همین مفهوم به شکل حلول مستقیم شیطان در جسم انسان یا باروری انسان از شیطان یا موجودات فضایی ترویج میشود.
این همان نماد کهن شیطان در صحرای عرفات ۲۱ کیلومتری شمال مکه بود که هر سال توسط میلیونها زائر خانه خدا در مناسک «رمی جمرات» در سه نوبت سنگباران می شد که در سالهای اخیر، حکومت سعودی این سه نماد باستانی را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامی بلکه از نظر تاریخ ادیان و اسطورهشناسی نیز واجد اهمیت منحصر به فرد بودند را برداشته و به جایش دیواری ساده گذاشت. با این تغییر، که قطعاً تصادفی نبود، «رمی شیطان» از غنیترین نماد برائت انسان از شیطان تهی شد.
در نگاهی لغتپژوهانه نیز در معنای شیطان به نکتهای دقیق و جالب برخورد میکنیم که شاید بیارتباط با این ستونهای شیطانی نباشد.
شیطان از ماده شَطَنَ در زبان عربی که با در نظر نگرفتن نقطههای شین میشود: سَطَن
ستون به معنای یک شیء عمودی خاص در فارسی
Stone به معنای سنگ در انگلیس
و در همه اینها سه حرف س ت (ط) ن مشترک میباشد. البته در شطن به جای سین شین وجود دارد اما میدانیم که قبلاً در زبان عربی نقطهگذاری مرسوم نبوده است و با این حساب همان تشابه پا برجاست!
پینوشتها:
۱. پروتکلهای دانشوران صهیون ص ۳۲۷.
2. لفظ عام برای بیگانه، به معنی پست، منظور غیریهودیان است.
3. پروتکلهای دانشوران صهیون ص ۲۷۲.
4. البته عدهای پروتکلهای دانشوران صهیون را جعلی دانستهاند اما تحقق مفاد بسیاری از این پروتکلهای ضد بشری، خود میتواند دلیلی بر صحت آنها باشد.
5. مائده، آیه ی ۸۲.
6. دوم تواریخ ایام، باب ۲ بندهای ۱ تا ۱۵.
7. اول پادشاهان، باب ۷ بندهای ۱۳ و ۱۴.
8. اول پادشاهان، باب ۷ بند ۲۲.
9. این توضیح ضروری است که یهودیان داوود و سلیمان را از پادشاهان بنیاسرائیل میدانند در حالی که در قرآن کریم ایندو از پیامبران شمرده شدهاند.
10. اول پادشاهان، باب ۱۱ بندهای ۶ و ۷.
11. اول پادشاهان، باب ۶ و ۷ و دوم تواریخ ایام باب ۳.
12. cherubim
13. شهبازی، عبدالله، ج۱، ص ۳۱۸.
14. عمر حماده حسین، الادبیات الماسونیه و صلتها بالعقاید الیهودیه الصهیونیه، ص ۱۱۴.
15. رائین اسمائیل، ج ۱، ص ۲۰۷.
16. ملکی حسین (ح م زاوش) ص ۱۱۸.
17. مبانی فراماسونری، ص ۱۲۷ به نقل از کتاب شاگرد، کمک استاد، استاد ص ۱۰۶.
18. اول پادشاهان، باب ۷ بندهای ۱۳.
19. دوم تواریخ ایام، باب ۲ بندهای ۱۳ تا ۱۵
20. The Enlightening Liberty World
21. یحیی، هارون، شوالیههای معبد، ص ۱۰۸.
22. ژاک شابو، ص ۱۲۰.
23. اول پادشاهان، باب ۷ بندهای ۱۳ و ۱۴
24. اول پادشاهان، باب ۷ بند۲۲
25. رائین اسماعیل، ج۲، ص ۴۸۹
26. Set و Horus
27. Amenta
28. یحیی، هارون، شوالیههای معبد، ص ۱۰۲.
29. zaob و nikaj
30.NK و ZB
31.مبانی فراماسونری، ص۱۳۶به نقل از نشریه معمار سنان شماره ۴۵ ص۵۹
32.obelisk
33.دانشنامه آزاد ویکی پدیا
34.shaft of Baal
35. شهبازی، عبدالله، مقاله فرقههای رازآمیز
36. پیدایش، باب ۳۶ بندهای ۱۰ تا ۱۵.
منبع: قاسمی، سلمان؛ یهودیان بنیاسرائیل و فراماسونری، اصفهان: کیاراد: بصائر، چاپ اول
فراماسونری ، فراماسونری ، فراماسونری
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
کانال اصلی ما در ایتا / پیامرسان بله / پیامرسان سروش
فراماسونری ، فراماسونری ، فراماسونری
با سلام. بسیار جالب بود .متشکر
با سلام.من از سایت های مختلف این مطلب را دریافتم که این متن پروتکل های صهیون که به وفور چاپ شده جعلی است.یعنی کسی باور می کند تمام پلیس های زحمت کش کشور ما به عضویت فراماسونری در آمده باشند؟!
سلام دوست عزیز، در این رابطه بین صهیونیست پژوهان اختلاف وجود دارد.
سلام وقت بخیر.
من ربط ورود حیرام با تکریم “احیاگر پرستش بعل” که سامری باشه رو متوجه نشدم، بیزحمت توضییح بدید