بارون منتسکیو
نامدارترین چهرهی دوران اولیه تاریخ فراماسونری و کسی که در کنار دکتر دزاگولیه، ارل چسترفیلد، دوک ریچموند و دیگران نقش مهمی در تأسیس و گسترش این نهاد نوپا و رازآمیز ایفا نمود، بارون منتسکیو متفکر سیاسی سدهی هیجدهم میلادی و مؤلف کتاب معروف روح القوانین است.
شارل لویی دو سکوندا (۱) که با عنوان «منتسکیو» شهرت دارد، به یک خانواده مرفه ساکن بوردو تعلق داشت. پدر و عمویش نخستین نسل از این خانواده بودند که به جرگه اشرافیت فرانسه راه یافتند. ژاک دو سکوندا، پدر منتسکیو، از طریق وصلت با مادر ثروتمند منتسکیو، قلعه و ملک اربابی لابرد، در نزدیکی بوردو، را به چنگ آورد. ژان باتیست دو سکوندا، عموی منتسکیو، نیز بارون قلعه و روستای منتسکیو شد و به یکی از متنفذین درجه اول بندر بوردو بدل گردید. شارل لویی هفت ساله بود که با مرگ مادر عنوان اشرافی خاندان مادری را به میراث برد و به «بارون لابرد» ملقب شد.
فضای سیاسی و فرهنگی بندر بوردو در تکوین شخصیت و زندگی سیاسی و فکری منتسکیو به شدت تأثیر داشت. این بندر از سدهی شانزدهم به عنوان یکی از کانونهای اصلی استقرار مارانوها (یهودیان مخفی) و مهمترین مرکز تجارت جهانی و تکاپوی ماوراء بحار فرانسه شناخته میشد. درست در زمانی که منتسکیوی هفت ساله به بارون لابرد ملقب شد، مؤسسه یهودی دیوید گرادیس در بندر بوردو آغاز به کار کرد که در اواخر سدهی هفدهم و نیمه اول سدهی هیجدهم، یعنی مقارن با دوران حیات منتسکیو، به عنوان معظمترین مؤسسه مالی و تجاری فرانسه شناخته میشد.
بارون منتسکیو مؤلف کتاب معروف روح القوانین
منتسکیو، یا بارون لابرد آن زمان، تحصیلات خود را در بوردو و پاریس به پایان برد. با مرگ پدر (۱۷۱۳) به بوردو بازگشت و دو سال بعد با یک زن ثروتمند پروتستان ازدواج کرد که جهیزیهای معادل ۱۰۰ هزار سکه لیور بر ثروتش افزود. یک سال بعد عمویش درگذشت و عنوان بارون منتسکیو و منصب نایب رئیسی پارلمان بوردو را برای بارون لابرد ۲۷ ساله به میراث گذارد. در اروپای آن زمان مناصب حکومتی خرید و فروش میشد. عموی منتسکیو از این طریق منصب فوق را به دست آورده و به مثابه مایملکی شخصی به میراث گذارده بود. منتسکیو خود نیز از هواداران خرید و فروش مناصب حکومتی به شمار میرفت و میگفت:
«فروش مقام در کشورهای دارای حکومت فردی، خانوادهها را به قبول مسئولیتهایی وامیدارد که در غیر اینصورت به آن تن نمیدادند». (۲)
منتسکیو در سال ۱۷۲۱ نامههای ایرانی را منتشر کرد که سال بعد به زبان انگلیسی نیز انتشار یافت. منتسکیو ۳۲ ساله در این کتاب تصویری طنزآمیز از جامعه فرانسه عصر لویی چهاردهم، به ویژه پاریس، به دست داده و فرهنگ کاتولیکی آن عصر را سخت به سخره گرفته است. این کتاب در فضای فرهنگی و سیاسی دوران حکومت اورلئان نایبالسلطنه و کمی پس از ماجرای شیادی مالی جان لاو انتشار یافت؛ (ر.ک: اینجا) در محافل اشرافی پاریس شهرت فراوان به ارمغان آورد و در فاصله یک سال به چاپ هشتم رسید. کتاب فوق به صورت نامههایی تنظیم شده که دو سیّاح خیالی ایرانی، به نامهای ریکا و ازبک، از فرانسه به اصفهان نگاشتهاند. این کتاب در عین حال بیانگر تلقی منتسکیو و فرهیختگان آن زمان اروپای غربی از فرهنگ ایرانی و اسلامی است که خالی از روایات و شایعات مشکوک و شائبههای مغرضانه نیست. برای نمونه منتسکیو مینویسد:
«شکنجه بیدینان به دست مسلمانان غیور ما، آنان را ناگزیر ساخت که دسته دسته به هند بگریزند و ایران را از هنر و دسترنج خود محروم کنند». (۳)
منتسکیو بهسان سایر فرهیختگان فرانسوی آن عصر متأثر از سفرنامههای سیّاحان و تجار فرانسوی به شرق، به ویژه تاورنیه (۴) و شاردن (۵) بود. «نامههای ایرانی» او ده سال پس از انتشار متن کامل سفرنامه شاردن به چاپ رسید. آلفونس گابریل سفرنامه شاردن را بهترین توصیفی میداند که سیاحان اروپایی سدهی هفدهم از ایران به عمل آوردهاند و میافزاید:
هیچ یک از مسافران قرن هفدهم مانند شاردن غرب را با دوره طلایی صفویه آشنا نکردند. (۶)
منتسکیو در سال ۱۷۲۲، در واپسین سال اقتدار دوک اورلئان، همسر خود را در املاک خویش تنها گذارد و به طرف پاریس رفت؛ به محافل درباری راه یافت و در جوار برخی زنان زیباروی دربار فرانسه زندگی سرشار از عیش و نوشی را آغاز کرد. در این زمان، حامی منتسکیو و عامل اصلی راهیابی او به دربار فرانسه، دوک برویک بود. (۷) این دوک برویک (۸) در اصل جیمز فیتزجیمز نام دارد و پسر نامشروع دوک یورک (جیمز دوم بعدی پادشاه انگلیس) از معشوقهاش آرابلا چرچیل (خواهر جان چرچیل دوک مارلبورو) است. بدینسان، نام منتسکیو از بدو شروع زندگی سیاسی و شهرت فرهنگیاش با خاندان چرچیل و کانون توطئهگر فوق پیوند میخورد. این پیوندی است که بعدها، تا پایان عمر منتسکیو، تداوم مییابد.
بهرروی، بارون منتسکیو جوان و جاهطلب، زندگی در پاریس را سخت مطبوع یافت. در سال ۱۷۲۶ منصب مهم و گرانقیمت خود در پارلمان بوردو را فروخت. به طور کامل «پاریسی» شد و کمی بعد (ژانویه ۱۷۲۸) با حمایت دوستان متنفذ خود، به ویژه مادام دولامبرت (۹)، که محافل شبانه ادبی او «اتاق انتظار» عضویت در آکادمی فرانسه انگاشته میشد (۱۰)، به عضویت این آکادمی درآمد. در آوریل این سال، منتسکیو سفر سه ساله خود به خارج از فرانسه را آغاز کرد. ابتدا به همراه ارل والدگریو (۱۱)، سفیر انگلیس در فرانسه، به وین رفت. این ارل والدگریو برادرزاده دوک برویک و از تبار نامشروع آرابلا چرچیل و جیمز دوم است.
منتسکیو در وین با پرنس اوگن ساوئی، فرمانده نظامی هابسبورگ، دیدار کرد، پس از سیاحت در مجارستان و ایتالیا و آلمان به هلند رفت و در اواخر اکتبر ۱۷۲۹ به همراه ارل چسترفیلد راهی انگلیس شد. او تا بهار سال ۱۷۳۱ در انگلستان زیست و در این دوران ۱۸ ماهه با متنفذترین محافل اشرافی بریتانیا محشور بود. منتسکیو به حضور جرج دوم، ملکه کارولین و فردریک لویی ولیعهد بار یافت و بعدها به درخواست ولیعهد گزیدهای از آهنگهای فرانسوی را تنظیم کرد. منتسکیو در زمره دوستان صمیمی دوک ریچموند و دوک مونتاگ (داماد جان چرچیل) جای گرفت و به عضویت انجمن سلطنتی پذیرفته شد. دائرةالمعارف بریتانیکا دوران اقامت در انگلستان را «یکی از مهمترین دورانهای مؤثر در تکوین» شخصیت و اندیشه منتسکیو میداند. (۱۲)
در جریان این سفر و در حوالی سال ۱۷۳۰ منتسکیو به عضویت فراماسونری درآمد. به نوشته هایوود، منتسکیو دوست مادامالعمر ارل چسترفیلد بود. این دوستی از زمان اقامت این دو در ایتالیا آغاز شد و چسترفیلد منتسکیو را به سازمان ماسونی لندن معرفی کرد. منتسکیو در اجلاس لژی که در خانه چارلز لنوکس (دوک ریچموند) برگزار شد به عضویت فراماسونری درآمد. هایوود میافزاید: دوک ریچموند عضو لژ شماره ۴ بود؛ «یکی از چهار لژی که در سال ۱۷۱۷ اولین گراندلژ جهان را بنیان نهادند». دکتر دزاگولیه، دکتر اندرسون، لرد پایسلی (جیمز هامیلتون)، ارل والدگریو و کنت لیپ اعضای این لژ بودند و کاملاً محتمل است که منتسکیو به عضویت این لژ درآمده باشد. (۱۳) اضافه میکنیم که این کنت لیپ کسی نیست جز شوهر مارگارت گرترود (دختر نامشروع جرج اول از دوشس کندال) و باجناق ارل چسترفیلد.
پس از بازگشت از سفر انگلیس، منتسکیو به عنوان متنفذترین مبلغ فرهنگ سیاسی انگلیس و یکی از بنیانگذاران فراماسونری فرانسه شناخته میشود. اولین سازمان شناخته شده ماسونی فرانسه، که اسناد معتبر تاریخی مؤید وجود آن است، لژی است که قبل از ۷ سپتامبر ۱۷۳۴ در خانه دوشس پورتزموث در پاریس برگزار شد و تعدادی از رجال فرانسه را به عضویت فراماسونری درآورد. این دوشس پورتزموث همان لوییز دوکروال معشوقه دسیسهگر چارلز دوم و مادربزرگ دوک دوم ریچموند است. این واقعه کمی پیش از مرگ دوشس ۸۵ ساله رخ داد. در جلسه فوق، دوک ریچموند و منتسکیو حضور داشتند. سایر اعضای انگلیسی این لژ عبارتند از یکی از اعضای خاندان چرچیل (دوک مارلبورو) که در این زمان سرتیپ ارتش بریتانیا بود و با نام «سرتیپ چرچیل» از او یاد شده، ادوارد یونگه (۱۴) و والتر استریکلند (۱۵). نام فرانسویانی که به عضویت این لژ درآمدند ذکر نشده است. (۱۶)
در سال ۱۷۳۵ دکتر دزاگولیه، منتسکیو، دوک ریچموند، ارل والدگریو (سفیر انگلستان در فرانسه) و لرد دارسلی (۱۷)، لژ دیگری در پاریس تأسیس کردند. به نوشته گولد، در اجلاس این لژ دوک کینگزتون، لرد چیوتون (۱۸)، کنت سنفلورنتین (۱۹) و تعدادی دیگر به عضویت فراماسونری درآمدند. (۲۰) کنت سن فلورنتین از رجال متنفذ فرانسه و در این زمان وزیر خارجه بود. دربارهی دوک کینگزتون اطلاعی در دست نداریم. احتمالاً همان لرد کینگزتون است که در سال ۱۷۲۸ استاد اعظم گراندلژ انگلستان بود. (۲۱)
گفته میشود کتاب روحالقوانین قبل از چاپ (ژنو، ۱۷۴۸) ابتدا به این لژ عرضه شد و بعدها شوارتس و نویکوف، گردانندگان لژهای ماسونی روسیه، آن را به زبان روسی ترجمه و منتشر کردند. به این دلیل است که هایوود، روحالقوانین را در زمره آثار کلاسیک فراماسونری میداند (۲۲). در واقع، در نظر منتسکیو، انگلستان الگویی بود فراروی سایر کشورهای اروپایی و روح القوانین او به عنوان یکی از مروجین اصلی اسطوره «دموکراسی انگلیسی» در میان ملتهای اروپایی شناخته میشود.
این کتاب سرشار است از مدح انگلستان و نظام حکومتی آن. مثلاً، منتسکیو عامدانه بر فجایع دربار هانوور و الیگارشی غارتگر بریتانیا علیه جاکوبیتهای انگلیس و اسکاتلند و کاتولیکهای ایرلند، که دوست صمیمیاش دوک ریچموند از عوامل آن بود، چشم میپوشد و مدعی میشود که «ملت انگلستان بیشتر از تمام دنیا سه اصل آزادی و تجارت و مذهب را محترم میشمارد». (۲۳) منتسکیو، ظاهراً از سر دلسوزی ولی در واقع برای بیرقیب گذاشتن الیگارشی لندن در عرصه غارت ماوراء بحار، پیوند اشراف فرانسوی با تجارت را منع میکند و مینویسد:
بعضی از اشخاص چون میبینند نجبا در انگلستان تجارت میکنند، میگویند بهتر آن است که در فرانسه نیز قوانینی وضع شود که نجبا بتوانند تجارت نمایند. ولی باید دانست که وضع این قوانین در فرانسه باعث از بین رفتن نجبا خواهد شد بدون اینکه کمکی به توسعه تجارت نماید. (۲۴)
به علاوه، کتاب فوق سرشار است از مطالبی بیمأخذ و اغراقآمیز در مظلومیت یهودیان (۲۵). بیهوده نیست که به نوشته دورانت، «انگلیسیان کتاب منتسکیو را چنان پسندیدند که از ملک او شراب فراوان خریدند». (۲۶)
شوالیه رمزی
بحث دربارهی بنیانگذاران فراماسونری، بدون آشنایی با زندگی و تکاپوهای سیاسی شوالیه رمزی (۲۷) کامل نخواهد بود. آندریو رمزی در بندر آیر (۲۸) یکی از شهرهای کوچک جنوب غربی اسکاتلند، به دنیا آمد. پدرش نانوا ولی ثروتمند بود. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در زادگاهش، وارد حوزه علمیه ادنبورگ شد؛ سه سال به تحصیل پرداخت و سپس (۱۷۰۹) به عنوان معلم سرخانه دو پسر ارل منطقه ومیس (۲۹) به کار مشغول شد. او کمی بعد جزایر بریتانیا را ترک کرد و به قشون جان چرچیل، دوک مارلبورو، پیوست که در این زمان در فلاندرز در حال جنگ با فرانسه بود. سپس به هلند رفت و مدت کوتاهی در شهر لیدن اقامت گزید. او در این شهر با فرقههای رازآمیز مرتبط شد و تعالیم سرّی را فراگرفت. دکتر ماکی از پییر پواره (۳۰)، یکی از برجستهترین اساتید علوم رازآمیز، به عنوان معلم رمزی یاد میکند.
شوالیه رمزی
در سال ۱۷۱۰ به نزد فرانسوا فنلون (۳۱) اسقف کاتولیک منطقه کامبره (۳۲) رفت که به دلیل مخالفت با بوسوئه (۳۳) و حمایت از «فرقه خموشان» (۳۴) مطرود پاپ و لویی چهاردهم بود. رمزی موفق شد علاقه فنلون را به خود جلب کند و در نزد وی اقامت گزیند. ظاهراً به تأثیر از فنلون، شش ماه بعد به مذهب کاتولیک گروید. تا این زمان پیرو مذهب کالون بود. بهرروی، رمزی تا زمان مرگ لویی چهاردهم و فنلون (اواخر ۱۷۱۵) دستیار فنلون بود و در کنار وی میزیست. با مرگ لویی چهاردهم، دوک اورلئان به عنوان نایب السلطنه لویی پانزدهم خردسال به قدرت رسید و رمزی راهی پاریس شد. در تمامی دوران نیابت سلطنت اورلئان، رمزی در زمره درباریان و دوستان او جای داشت و در همین زمان بود که دوک اورلئان نشان «شهسوار سنلازاروس» را به وی اعطا کرد. شهرت رمزی به «شوالیه رمزی» یا «سر آندریو رمزی» به این دلیل است.
در اوایل سال ۱۷۲۳، لویی پانزدهم قدرت را به دست خود گرفت و چهار ماه بعد دوک اورلئان درگذشت. در همین سال بود که رمزی کتاب خود را دربارهی زندگی فنلون در پاریس منتشر کرد. در سال ۱۷۲۴، رمزی را در رم مییابیم به عنوان معلم سرخانه دو پسر جیمز ادوارد استوارت تبعیدی (جیمز سوم یا «مدعی پیر»). دو شاگرد رمزی عبارت بودند از چارلز ادوارد («مدعی جوان» بعدی) و هنری (کاردینال یورک بعدی). در این زمان اولی چهار ساله و دومی یک ساله بود. این رابطه بیش از پانزده ماه نپایید. در سال ۱۷۲۵ شوالیه رمزی از رم خارج شد و ظاهراً مدتی در انگلستان و اسکاتلند اقامت داشت. در سالهای بعد، رمزی را بر دیگر در پاریس مییابیم. او در سال ۱۷۲۷ کتاب سفرهای کوروش (۳۵) را در پاریس منتشر کرد. با انتشار این اثر، رمزی در محافل ادبی اروپا به شهرت رسید و چاپهای بعدی کتابش در لندن، گلاسکو، برسلاو، لیسبون، مادرید، ناپل و لیدن انتشار یافت.
کتاب سفرهای کوروش
شوالیه رمزی در سال ۱۷۲۸ به انگلستان و اسکاتلند رفت. او در این سفر با گروهی از متنفذترین چهرههای سیاسی و فرهنگی بریتانیا معاشر بود. در اسکاتلند در کاخ جان کمپبل، دوک دوم آرگیل، اقامت داشت که گفته میشود صاحب یکی از بزرگترین کتابخانههای بریتانیا بود. در همین زمان به عضویت سازمان ماسونی اسکاتی کهن، یا به تعبیر آن زمان «انجمن کهن ماسونهای آزاد و پذیرفته شده» (۳۶) درآمد که دوک ریچموند در رأس آن قرار داشت. این دوک ریچموند همان چارلز لنوکس، دوست منتسکیو است که دربارهاش سخن گفتهایم. سایر افرادی که به همراه رمزی به عضویت این سازمان درآمدند عبارتنداز: مارکیز بیومونت (۳۷)، ارل کر (۳۸) (پسر بزرگ و وارث دوک راکسبرگ)، (۳۹) سر فرانسیس دریک (۴۰)، مارکیز کوئزن (۴۱)، توماس پاول (۴۲) و دکتر میسانبن (۴۳).
در سال ۱۷۲۸ رمزی به آکسفورد رفت و در مارس ۱۷۲۹ عضو «انجمن ادبی جنتلمنها» (۴۴) شد که، به نوشته گولد، حداقل هفت تن از اعضای آن ماسونهای برجسته بودند. وی در ۱۱ دسامبر همین سال به عضویت انجمن سلطنتی پذیرفته شد. گولد ماسونهایی را که طی سالهای ۱۷۳۰-۱۷۳۶ در انجمن سلطنتی عضویت داشتند چنین معرفی کرده است: مارتین فالکس (۴۵)، ریچارد راولینسون، دکتر دزاگولیه، لرد پایسلی (جیمز هامیلتون)، دکتر ویلیام استاکلی، دوک مونتاگ، ریچارد مانینگهام (۴۶)، ارل دالکیت (فرانسیس اسکات)، لرد کالرین (۴۷)، دوک لورن (فرانتس استفن، امپراتور بعدی)، ارل استراتمور، ارل کراوفورد، ارل ابردور، مارتین کلیر (۴۸) و سر فرانسیس دریک. قاعدتاً به دلیل پیوند با چنین شخصیتهای متنفذی است که در آوریل ۱۷۳۰ درجه دکترای حقوق حوزه علمیه آکسفورد به شوالیه رمزی اعطا شد.
بدینسان، نام رمزی به عنوان اولین کاتولیکی به ثبت رسید که پس از رفورماسیون انگلیس (۱۵۳۵) این رتبه را از آکسفورد دریافت داشته است. شوالیه رمزی ۵۰ ساله، به پاریس بازگشت و با یک زن انگلیسی ثروتمند ازدواج کرد. وی سپس به استخدام پرنس تورن درآمد و به عنوان پیشکار مالی در کاخ وی اقامت گزید. تاریخ ویسکونت تورن از تألیفات این زمان اوست. ویسکونت تورن (۴۹) پدر یا عموی پرنس تورن، ارباب شوالیه رمزی بود.
سفر رمزی به انگلستان مقارن با سفر منتسکیو بود و بازگشت این دو به فرانسه نیز همزمان است. پس از بازگشت منتسکیو به فرانسه، از دهه ۱۷۳۰ گروهی از وابستگان دربار هانوور و الیگارشی بریتانیا اولین تکاپوهای ماسونی را در فرانسه آغاز کردند. شوالیه رمزی نیز در این تحرک نقش درجه اول داشت. به زودی، لویی پانزدهم و کاردینال فلوری (۵۰) وزیر اعظم مقتدر و مدبر او (۱۷۲۶-۱۷۴۳)، از تکاپوی پنهان ماسونها مطلع شدند و کوشیدند آن را به زیر نظارت دولتی درآورده یا ممنوع کنند. در این ماجرا، شوالیه رمزی به عنوان رابط سازمان ماسونی با کاردینال فلوری عمل میکرد. تعدادی از نامههای رمزی به فلوری در دست است و ماکی و گولد متن کامل آنها را در کتب خود به چاپ رسانیدهاند. اولین نامه به ۲۰ مارس ۱۷۳۷ تعلق دارد که طی آن رمزی از فلوری تقاضا کرده برای تأمین اتحاد مجدد تمامی ملتهای مسیحی بر بنیاد «عشق به حقیقت و هنر» از «انجمن فراماسونها» حمایت کند. رمزی به پیوست نامه، رسالهای را که قرار بود روز بعد در جلسه ماسونها قرائت کند، ارسال داشته و استدعا کرده که «عالیجناب» این متن را تا قبل از ظهر فردا برایش پس فرستد.
نامه بعدی رمزی به کاردینال فلوری به تاریخ ۲۲ مارس است یعنی پس از برگزاری مجمع فوق. او در این نامه مینویسد: «مطلع شدم که اجتماع فراماسونها موجب نارضایتی عالیجناب است…. بنده تصور میکنم که اگر حضرتعالی شخصی را برای ریاست این مجامع معرفی فرمایید، برای دین، دولت و فرهنگ [این کشور] بسیار مفید خواهد بود». کاردینال فلوری با مداد در حاشیه این نامه نوشت: «شاه این را نمیخواهد». (۵۱) تلاش رمزی بینتیجه بود. به دستور پادشاه و کاردینال فلوری، فعالیتهای مخفی ماسونی مورد پیگرد قرار گرفت.
گولد مینویسد در سال ۱۷۳۷، در آغاز فعالیتهای ماسونی در فرانسه، این «سازمان جدید ظن پلیس لویی پانزدهم را برانگیخت» و پادشاه به تمامی درباریان خود دستور داد از پیوستن به آن خودداری کنند. ممانعت پلیس فرانسه از فعالیتهای ماسونی در آن حد بود که در همین سال میهمانخانهداری به نام شاپلو (۵۲) به این جرم که اجازه برگزاری جلسه یک لژ را در میهمانخانه خود داده بود محکوم به پرداخت جریمه سنگین شد. در اواخر سال بعد، پلیس اعضای یک لژ ماسونی را دستگیر و برخی از آنان را مدتی زندانی کرد. در سالهای ۱۷۴۴ و ۱۷۴۵ نیز پلیس به مقر لژهای ماسونی حمله برد، اثاثیه لژ را توقیف و صاحبخانه را جریمه سنگین کرد. (۵۳)
شوالیه رمزی از برجستهترین چهرههای تاریخ فراماسونری است و در تدوین مناسک و آداب ماسونی سهم جدّی داشت. علاوه بر کتب فوقالذکر، از تألیفات وی به رسالهای در باب حکومت مدنی (۵۴)، ملاحظاتی دربارهی شخصیت شافتسبوری (۵۵) و اصول فلسفی دین طبیعی و آشکار (۵۶) اشاره میکنند. سفرهای کوروش او به عنوان یک متن کلاسیک ماسونی شناخته میشود و عنوان دوم آن «رازهای فراماسونری» است. این کتاب در سال ۱۷۳۹ در فهرست «کتب ضاله» کلیسای کاتولیک قرار گرفت. (۵۷) وی رساله دیگری نیز تألیف کرد با نام پیوند تاریخی و قابل دفاع انجمن فراماسونری (۵۸) که در سال ۱۷۳۸ به چاپ رسید ولی به دستور کلیسای رم نسخ آن سوزانیده شد. (۵۹)
کتاب سفرهای کوروش نوشته شوالیه رمزی
زندگینامه رمزی گویای برخی حقایق است که مورخین ماسون از توجه به آن پرهیز دارند. آنان به عکس، بر مبنای گروش رمزی به مذهب کاتولیک و حضور ۱۵ ماهه او در دربار خاندان تبعیدی استوارت، چنین نتیجه میگیرند که گویا فراماسونری از بدو تأسیس یک سازمان مستقل بود و پیوندی با الیگارشی بریتانیا و دربار هانوور نداشت؛ اعضای این سازمان همانقدر به هانوورها نزدیک بودند که به استوارتهای تبعیدی یا بوربنها و سایر دشمنان الیگارشی و دربار بریتانیا.
به زعم ما، مسئله به گونه دیگر نیز قابل طرح است:
زندگی سیاسی آندریو رمزی در دوران جنگ وراثت اسپانیا و با حضور در قشون جان چرچیل آغاز میشود. رمزی سپس، پس از دوره آموزشی کوتاهی در هلند، در نزد اسقف فنلون، خصم بوسوئه و دربار بوربن، اقامت میگزیند. پیوند با فنلون را میتوان یک مأموریت اطلاعاتی از سوی چرچیل و مشاوران و پیمانکاران یهودی او دانست با هدف تحریکات سیاسی پنهان علیه دولت فرانسه. توجه کنیم که پیمانکار اصلی چرچیل، سر سولومون مدینای یهودی بود و چرچیل بعدها مدعی شد که در دوران جنگ ۱۷۷ هزار پوند صرف مخارج اطلاعاتی کرده است. تغییر مذهب رمزی و گروش او به آئین کاتولیک نیز برای جلب اعتماد فنلون صورت گرفت و این امر راه حضور بعدی او را در دربار و محافل اشرافی کاتولیک فرانسه هموار ساخت. در مرحله بعد، رمزی در کنار ماجراجویان مشکوک مالی، چون جان لاو اسکاتلندی، در زمره دوستان و مشاوران اورلئان نایب السلطنه جای میگیرد و بدینسان نام وی با حوادث مرموز فرانسه این زمان پیوند میخورد که سرانجام به «شیادی میسیسیپی» انجامید. حضور بعدی شوالیه رمزی در دربار خاندان تبعیدی استوارت نیز به همین طریق قابل توضیح است و در واقع این اقدام را میتوان، چون اقداماتی مشابه از سوی دوک وارتون و ژنرال جیمز کیت، یک مأموریت اطلاعاتی صرف دانست. در سفر انگلستان و اسکاتلند، پیوندهای رمزی کاملاً آشکار میشود و وی در زمره دوستان شناختهشدهترین توطئهگران آن زمان قرار دارد. یک نمونه دوک ریچموند است. نمونه دیگر، دوک آرگیل، میهماندار رمزی در اسکاتلند است. توجه کنیم که دوک آرگیل در سال ۱۷۱۵ فرماندهی قشون هانوور را در جنگ با جیمز استوارت تبعیدی به دست داشت. دقیقاً به دلیل این پیوندهاست که حوزه متعصب پروتستانی آکسفورد درجه دکترای خویش را به رمزی «کاتولیک» اعطا میکند و انجمن سلطنتی او را به صفوف خود میپذیرد. در دوران بعدی اقامت رمزی در فرانسه، فعالیتهای توطئهگرانه او، در قالب «انجمن فراماسونها» اوج میگیرد و واکنش دولت فرانسه را برمیانگیزد.
این تصویر از زندگی شوالیه رمزی ما را متقاعد میکند که چون برخی مورخین، از او با عنوان «دسیسهگر سیاسی» (۶۰) یاد کنیم و به تبع آن نهاد فراماسونری فرانسه را نیز از آغاز یک کانون دسیسه سیاسی بدانیم.
پینوشتها:
۱. Charles-Louis de Secondat, baron de La Brede et de Montesquieu (1689-1755).
۲- دورانت، همان مأخذ، ج ۹، ص ۳۸۶.
3- دورانت، همان مأخذ، ج ۹، ص ۳۸۹.
4. Jean Baptiste Tavernier, baron de Aubonne (1605-1689).
ژان باتیست تاورنیه، تاجر فرانسوی، پسر گابریل تاورنیه جغرافی دان است. از ۱۵ سالگی سیاحت و تجارت در اروپا را آغاز کرد و تا ۲۲ سالگی بخش عمده سرزمینهای فرانسه، انگلستان، آلمان، سویس، لهستان، مجارستان و ایتالیا را دیده بود. سفر اول تاورنیه به ایران در سالهای ۱۶۳۱-۱۶۳۳، یعنی ۳۴ سال قبل از سفر شاردن، است. وی از طریق تبریز به اصفهان رفت. سفر دوم او از ۱۳ سپتامبر ۱۶۸۳ آغاز شد و وی در سال ۱۶۳۹ از طریق بندر ریگ و شیراز به اصفهان رسید. او سپس از شهرهای سورت، آگرا، گوا، گلکنده، داکا و سایر شهرهای مهم هند دیدن کرد. سفر سوم او در سال ۱۶۴۳ بود و وی از راه موصل به اصفهان رفت و در سال ۱۶۴۵ از طریق بندرعباس به بندر سورت عزیمت نمود. وی سپس به بنگال و سیلان و سواحل سوماترا و بندر باتاویا رفت و از طریق دماغه امیدنیک و جزیره سن هلنا به فرانسه بازگشت. سفر چهارم تاورنیه در سالهای ۱۶۵۱-۱۶۵۵ است و وی در این سفر در ایران توقف طولانی داشت. سپس با کشتی سلطان گلکنده از بندرعباس به هند رفت و از گجرات، اورنگ آباد، گلکنده و سورت دیدن کرد. سفر پنجم تاورنیه از سال ۱۶۵۷ آغاز شد. این باور از طریق ایروان و تبریز به اصفهان رفت. در سال ۱۶۵۹ اصفهان را به قصد هند ترک کرد و به مچلی بندر (ماسوله پاتام) و برهانپور رفت. در بازگشت (۱۶۶۲) بار دیگر در ایران بود. در سفر بعدی (۱۶۶۵) در بندرعباس با شاردن مواجه شد و در سال ۱۶۶۷ نیز در بندرعباس بود. تاورنیه سرانجام در سال ۱۶۶۸ با ثروت فراوان در پاریس استقرار یافت، مورد توجه و لطف لویی چهاردهم قرار گرفت و عنوان بارونی به وی اعطا شد. او در جریان آخرین سفر خود به شرق، در مسکو فوت کرد. اولین نسخه سفرنامه تاورنیه در سال ۱۶۷۵ منتشر شد و در سال بعد شرح کامل شش سفر وی به شرق انتشار یافت. بخشی از سفرنامههای تاورنیه به دستور علیقلی خان سردار اسعد بختیاری به فارسی ترجمه و منتشر شده است: کتاب تاورنیه، ترجمه ابوتراب نوری (نظم الدوله)، تهران: مطبعه برادران باقروف، محرم ۱۳۳۱ قمری.
5. Jean Chardin [Sir John Chardin] (1643-1713).
ژان شاردن، یاسر جان شاردن، پسر یک جواهرفروش ثروتمند پروتستان بود و در پاریس به دنیا آمد. در سال ۱۶۶۵، در ۲۲ سالگی ظاهراً برای حل مشکلات تجاری پدرش در هند، به همراه یک تاجر لیونی راهی سفر ایران و هند شد. از طریق تبریز به اصفهان رفت، ۱۸ ماه در پایتخت دولت صفوی ماند و از حمایت شاه عباس دوم برخوردار گردید. سپس به هند رفت ولی کمی بعد به ایران بازگشت. به محافل دربار شاه سلیمان (شاه صفی دوم) راه یافت و در سمت زرگر دربار منصوب شد. در سال ۱۶۷۰ به فرانسه بازگشت و گزارشی از تاجگذاری شاه سلیمان را منتشر نمود. در اوت ۱۶۷۱ بار دیگر راهی ایران شد و حدود دو سال بعد از طریق عثمانی، کریمه و قفقاز به اصفهان رسید. این بار به مدت چهار سال در اصفهان بود. سپس برای بار دوم به هند رفت و در سال ۱۶۷۷ از طریق دماغه امید نیک به فرانسه بازگشت. در سال ۱۶۸۱ به لندن مهاجرت نمود، از سوی چارلز دوم به عنوان “شهسوار” نایل آمد و تاجر جواهرات دربار شد. سر جان شاردن در سال ۱۶۸۳ به عنوان نماینده کمپانی هند شرقی انگلیس و وزیر مختار چارلز دوم به هلند اعزام شد. او در ۲۵ دسامبر ۱۷۱۳ در لندن درگذشت. متن کامل و ده جلدی سفرنامه شاردن در سال ۱۷۱۱ در پاریس به چاپ رسید. این سفرنامه به فارسی ترجمه و منتشر شده است: سفرنامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۳۵-۱۳۴۹، ۴ جلد؛ سفرنامه شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، تهران: توس، ۱۳۷۲-۱۳۷۵، ۵ جلد.
6- آلفونس گابریل، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمه فتحعلی خواجه نوری، تهران: ابن سینا، ۱۳۴۸، صص ۱۴۵-۱۴۷.
7. Britannica, 1977, vol. 12, p. 401.
8. James Fitzjames, Duke of Berwick-upon-Tweed, Earl of Tinmouth, Baron of Bosworth, duc de Fitz-James (1670-1734).
فیتزجیمز در فرانسه پرورش یافت، در ۱۷ سالگی پدرش او را به دوک برویک ملقب کرد و در سال بعد به عنوان حکمران پورتزموث منصوب نمود. با سقوط جیمز دوم در سال ۱۶۸۸ به فرانسه گریخت، کمی بعد فرماندهی قشون هوادار جیمز در ایرلند را علیه دایی اش، دوک مارلبورو، به دست گرفت و البته کاری از پیش نبرد. در سال ۱۶۹۳ به عنوان ژنرال ارتش فرانسه منصوب شد. با شروع جنگ وراثت اسپانیا در سال ۱۷۰۱ در مقام یکی از فرماندهان نظامی فرانسه علیه اتحاد انگلستان، اتریش و هلند جای گرفت. گفتیم که در این جنگ دوک مارلبورو فرمانده ارتش انگلیس بود. در سال ۱۷۰۶ به دلیل اخراج نیروهای اوگن ساوئی، فرمانده قشون اتریش، از شهر نیس به مقام مارشالی ارتش فرانسه دست یافت و در سال ۱۷۱۰ لویی چهاردهم او را به دلیل موفقیت در جنگ اسپانیا به “دوک فیتزجیمز” ملقب کرد. وی سرانجام در جنگ وراثت لهستان به قتل رسید.
۹. Madame de Lambert
10. Britannica, 1977, vol. 12, p. 401.
11. Earl of Waldegrave
12. ibid
13. Mackey, ibid, vol. 3, p. 1312.
14. Edward Yonge
15. Walter Strickland
16. Gould, ibid, vol. V, p. 138.
17. Lord Dursley
18. Lord Chewton
19. Count de Saint Florentin
20. Gould, ibid, vol. IV, p. 353; vol 5, p.138
۲۱- در بریتانیکا (۱۹۹۸) نام دوک کینگزتون تنها یک بار ذکر شده است. در زندگینامه ژرژ لویی لکلرک، کنت بوفون (Georges-Louis Leclerc, Count de Buffon) عالم طبیعی سدهی هیجدهم و مؤلف کتاب متنفذ ۵۲ جلدی تاریخ طبیعی (۱۷۴۹-۱۸۰۴)، آمده است که وی در شهر نانت با یک انگلیسی جوان به نام دوک کینگزتون زندگی میکرد. این دو جوان به ایتالیا سفر کردند و در اوایل سال ۱۷۳۲ وارد شهر رم شدند. آنها سپس به انگلستان رفتند و در این سفر بود که بوفون به عضویت انجمن سلطنتی درآمد.
22. Mackey, ibid, vol. 3, p. 1312.
23- بنگرید به: منتسکیو روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی، تهران: امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۶۲. صص ۲۹۶-۲۹۷، ۵۰۷-۵۱۷، ۵۲۴.
24- همان مأخذ، ص ۵۳۲.
25- برای نمونه بنگرید به: همان مأخذ، صص ۲۸۱-۲۸۲، ۷۱۸-۷۲۱.
26- دورانت، همان مأخذ، ج۹، ص ۴۰۵.
۲۷. Sir Andrew Michael Ramsay [Chevalier Ramsay] (1680?-1743)
28. Ayr
29. Earl of Wemyss
30. Pierre Poiret
۳۱. Fénelon, Francois de Salignac de la Mothe (1651-1751)
اسقف و نویسنده فرانسوی. به دلیل اختلاف با بوسوئه، اسقف دیگر فرانسوی، مغضوب لویی چهاردهم شد. پاپ اینوسن دوازدهم نیز جانبدار بوسوئه بود. بعدها، نظرات فنلون در منشأ تحولات ژرف سیاسی و فرهنگی در فرانسه قرار گرفت. (برای آشنایی بیشتر بنگرید به: ویل دورانت، تاریخ تمدن، جلد هشتم: عصر لویی چهاردهم، ترجمه پرویز مرزبان، ابوطالب صارمی، عبدالحسین شریفیان، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۸، صص ۱۰۳-۱۰۷)
32. Cambrai
33. Bossuet, Jacques Bénigne (1627-1704)
اسقف و متفکر و مورخ نامدار فرانسوی. مؤلف کتاب معروف گفتار در تاریخ عمومی (۱۶۸۱). کتاب فوق یکی از نخستین آثار اروپایی است که در جهت تبیین نظری تاریخ جهان کوشیده است. بوسوئه مسیر تاریخ را تابع مشیت الهی میدید که حرکت آن به سوی استیلای مسیحیت است. در اختلاف میان پاپ اینوسن یازدهم و لویی چهاردهم بر سر میزان اختیارات پاپ در فرانسه، جانب لویی چهاردهم را گرفت.
34. Quietism
فرقهای از کاتولیکهای سدهی هیجدهم که مانند برخی فرقههای هندو، خموشی را بهترین راه پیوند با خداوند میدانستند و به شکلی افراطی به مناسک صوفی گرایانه و رازآمیز گرایش داشتند. بنیانگذار این فرقه، یک کشیش اسپانیایی به نام میگوئل دو مولینوس (Miguel de Molinos) است که در نیمه دوم سدهی هفدهم میزیست. مولینوس در سال ۱۶۸۵ به اتهام الحاد و فساد اخلاقی دستگیر و به زندان ابد محکوم شد و ده سال بعد درگذشت. بر سر مسئله فرقه فوق، رابطه میان دو اسقف متنفذ فرانسه، بوسوئه و فنلون، به اختلاف شدید کشید. فنلون اقدامات “خموشان” را بی اشکال میدید و بوسوئه مشکوک و کفرآمیز.
۳۵. Travels of Syrus
36.Ancient Society of Free and Accepted Masons
37. Narquess of Beaumont
38. Earl Kerr of Wakefield
۳۹. John Kerr [Ker], 5th Earl of Roxburghe, 1 st Duke of Roxburghe (d.1741)
در سال ۱۶۱۶ رابرت کر، مشاور و درباری جیمز اول استوارت، به “ارل راکسبرگ” ملقب شد. در سال ۱۷۰۷، ارل پنجم راکسبرگ به پاس خدماتش در زمینه اتحاد اسکاتلند و انگلیس به مقام دوکی ارتقا یافت. نوه او، جان کر، دوک سوم (متوفی ۱۸۰۴)، به دلیل گردآوری کتاب اشتهار داشت.
40. Sir Francis Henry Drake, Bart.
فرانسیس دریک مدتی ناظر اعظم و در سالهای ۱۷۶۱-۱۷۶۲ استاد اعظم گراندلژ یورک بود. (Gould, ibid, vol. 4, pp. 405, 428)
۴۱. Marquis de Quesne
42. Thomas Powell of Nanteos
43. Dr. Misanbin
44. Gentlemen’s Literary Society
45. Martin Folkes
46. Richard Manningham
47. Lord Coleraine
48. Martin Clare
۴۹. Turenne, Henri de La Tour d’Auvergne, Vicomte de (1611-75)
دختر زاده ویلیام اول اورانژ (ویلیام خاموش) و از نامدارترین سرداران تاریخ فرانسه.
50. Cardinal Andre Hercule de Fleury (1653-1743)
فلوری در آغاز معلم خصوصی لویی پانزدهم بود و سپس به مشاور و وزیر او بدل شد. دوران ۱۷ ساله صدارت کاردینال فلوری، دوران ثبات و امنیت و آرامش فرانسه است. با مرگ وی، لویی پانزدهم به مداخله بیشتر در امور دولتی پرداخت و عملاً خود در مقام وزیر اعظم قرار گرفت. دوران اقتدار فلوری مقارن با صدارت والپول در بریتانیاست. فلوری میکوشید با بریتانیا رابطه دوستانه داشته باشد و از تنش در روابط دو کشور جلوگیری کند.
۵۱.Gould, ibid, voll V, pp. 81-84;Mackey, ibid, vol. 2, pp. 829-832; Coil, ibid, pp. 498-502.
52. Chapelot
53. Gould, ibid, vol. V, pp. 140-141.
54. Essay upon Civil Government
55. Remarks on Shafesbury’s Characteristics.
56. Philosophical Principles of Natural and Revealed Religion.
57. Coil, ibid, p. 499.
58. Apologetic and Historical Relation of the Society of Freemasonry
59. Mackey, ibid, vol. 2, p. 832.
60. Gould, ibid, vol. V, p. 81.
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج۴، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو ، بارون منتسکیو