عزرای کاتب بنیانگذار حکومت کاهنان

عزرای کاتب و حکومت کاهنان

تکوین و پیدایش قوم یهود (قسمت سوم) عزرای کاتب

پس از سقوط امپراتوری بابل، به مدت قریب به دو سده ایالت یهود (۱) یکی از ایالات ایران هخامنشی است؛ دارای استقلال کامل درونی است و سکه‌های خود را که بر آن نام «ایالت یهود» منقوش است ضرب می‌کند. (۲)
در این دوران، با شکل جدیدی از ساختار سیاسی در سرزمین یهودیان مواجهیم: ایالت یهود دارای دو حکمران است: یکی سیاسی و دیگری دینی؛ و هر دو از سوی پادشاه ایران منصوب می‌شوند. هر دو یهودی‌اند و حکمران دینی از خاندان هارون است. منشأ این تحول را باید در فضای فرهنگی و سیاسی دوران تبعید بابل و پیوند استوار کاهنان یهودی با دربارهای بابل و ایران جست؛ پیوندی که در «کتاب دانیال نبی» و «کتاب استر» کاملاً آشکار است.
در «کتاب حزقیال نبی» (۳)، که به وسیله یکی از کاهنان تبعیدی در بابل نوشته شده، نطفه‌های تکوین دین یهود را، به عنوان ایدئولوژی نژادپرستانه یهودی، می‌توان دید.
برخلاف ارمیا، که مخاطبش «یهودا» یعنی حکمرانان بود، مخاطب حزقیال «اسرائیل» است یعنی مردمی که در سرزمین خویش مانده‌اند. این کتاب سرشار از نفرین‌های هولناک به این مردم است و پیشگویی‌های غضب‌آلود دال بر فرجام خونین و ذلت‌بار ایشان.
رجاسات شریر خاندان اسرائیل … به شمشیر و قحط و وبا خواهند افتاد و آنکه باقی مانده … از گرسنگی خواهد مرد. (۴)
حزقیال، که کتاب او را باید «مانیفست» اشرافیت تبعیدی یهود دانست، به‌ویژه مردم شهر اورشلیم را به عذاب‌های سخت وعده می‌دهد و به آنان هشدار می‌دهد که در آینده‌ای نه چندان دور نظم سیاسی گذشته اعاده خواهد شد و ایشان کیفری شدید خواهند دید. حزقیال مردم اورشلیم را «حرامزاده» می‌خواند و بدین‌سان برای نخستین بار داعیه خلوص نژادی یهودیان را مطرح می‌سازد:
ای پسر انسان، اورشلیم را از رجاساتش آگاه ساز. و بگو … اصل و ولادت تو از زمین کنعان است. پدرت آ‌موری و مادرت حتی بود. و اما ولادت تو. در روزی که متولد شدی نافت را نبریدند و به آب غسل ندادند و طاهر نساختند. (۵)
حزقیال مردم اسرائیل و به ویژه سکنه اورشلیم را «زناکار» و «فاحشه» نیز می‌نامد؛ «زنای» ایشان خیانت به اشرافیت یهود و تسلیم کردن آنان به کلدانیان است. «اورشلیم» زانیه‌ای است رسوا که فریفته «سواران پارسی» و «سرداران کلدانی» شد و خویش را به آنان تسلیم نمود. کاربرد «فارسان اسب سوار» یا «سواران پارسی» در «کتاب حزقیال» بیان‌گر نقش فعال سپاهیان ایرانی در جنگ‌های بخت‌النصر و فتح بیت‌المقدس است. حزقیال تعبیر «سواران پارسی» را در کنار «جوانان دلپسند» به کار می‌برد که توصفی است از چهره ظاهری ایرانیانی که در جنگ علیه مصر مشارکت داشتند. (۶)
در «کتاب حزقیال»، یهوه به عنوان خدای انحصاری یهود ظاهر می‌شود و مردم بیت‌المقدس را چنین خطاب می‌کند:
آیا زناکاری تو کم بود که پسران مرا نیز کشتی و ایشان را تسلیم نمودی؟ … و خداوند یهوه می‌گوید وای بر تو، وای بر تو. (۷)
نمی‌دانیم پس از بازگشت اشراف و کاهنان یهودی به بیت المقدس بر سر مردم این شهر چه آمد، ولی می‌دانیم زمانی‌که اشراف و کاهنان یهودی بازسازی معبد سلیمان را به دستور کوروش آغاز کردند (۸)؛ گروهی از مردم شهر مخالف احداث این بنا بودند. از این گروه به نام «دشمنان یهودا و بنیامین» یاد شده است. (۹) بازسازی این معبد از سال ۵۳۹ پیش از میلاد آغاز شد و ۲۳ سال بعد، در سال ۵۱۶، به پایان رسید. این دوران طولانی می‌تواند بیان‌گر مخالفت مردمی باشد که احیای این کانون اقتدار اشرافیت و کاهنان یهودی را نمی‌خواستند و بر ضد آن کارشکنی می‌کردند. می‌دانیم که کمی پس از آغاز بازسازی معبد، عملیات به فرمان کوروش متوقف شد و تنها در سال دوم سلطنت داریوش اول (۵۲۲-۴۸۶) ادامه یافت. (۱۰) عزرای کاهن تعطیل شدن عملیات را به هراس کوروش از احیاء «پادشاهان قوی» در اورشلیم منتسب می‌کند که لافی بیش نیست. (۱۱)
بهرروی، اقتدار واقعی و بلامنازع اشرافیت یهود در بیت‌المقدس تنها پس از کودتای خونین مردخای و استر و کشتار مخالفان یهودیان در دربار ایران آغاز شد.

عزرای کاتب

عزرای کاتب قوانین را برای مردم می‌خواند.

در سال ۴۵۸ پیش از میلاد، فردی به نام عزرای کاتب (۱۲)، که تبار خود را به صدوق (۱۳)، کاهن درباری عهد سلیمان، و از این طریق به هارون «رئیس کهنه» می‌رسانید (۱۴)، با فرمان اردشیر اول (۴۶۵-۴۲۴)، پسر و جانشین خشایارشا، وارد بیت المقدس شد. او طبق این فرمان، در مسند «کاهن بزرگ» یهودیان و «کاتب کامل شریعت خدای آسمان»، جای گرفت. (۱۵) بدین‌سان، عزرای کاتب خاندان حکومتگری را بنیاد نهاد که تا پایان دوره سلوکی بر «ایالت یهود» فرمان راند و تا اواخر سده اول میلادی به عنوان متولی معبد سلیمان در رأس «جامعه یهودی» جای داشت. اختیاراتی که پادشاه ایران به عزرا تفویض کرده و نگرش دینی او عجیب و بی‌سابقه است:
تو ای عزرا، موافق حکم خدایت، که در دست تو می باشد، قاضیان و داوران از همه آنانی که شرایع خدایت را می‌دانند نصب نما، تا بر جمیع اهل ماورای نهر داوری نمایند. و آنانی را که نمی‌دانند تعلیم دهند. و هر که به شریعت خدایت و به فرمان پادشاه عمل ننماید بر او بی‌محابا حکم شود؛ خواه به قتل یا به جلای وطن یا به ضبط اموال یا به حبس. (۱۶)
کارکرد عزرا «احیاء شریعت خدا و تعلیم احکام و فرایض» به مردم اسرائیل است. (۱۷)
قاعدتاً این زمانی است که وعده‌های شوم حزقیال تحقق می‌یابد. عزرا در خاطرات خود میان «تبعیدیان» و سکنه سرزمین اسرائیل تمایز قائل است و سرزمینی را که به دست او سپرده شده «سرشار از نجاسات امت‌های کشورها» می‌بیند. (۱۸) عزرا را باید نماینده اشرافیت یهودی مستقر در بین‌النهرین و دربار هخامنشی دانست؛ اشرافیتی که در مرکز قدرت و ثروت جهان آن روز مأوا گرفته و با تکیه بر اهرم نفوذ سیاسی و مالی خویش سرزمین بنی‌اسرائیل را از راه دور و به‌وسیله کسانی چون عزرای کاهن اداره می‌کند. توجه کنیم که عزرای کاهن منبع اقتدار خویش را دربار هخامنشی می‌داند.
ما بندگانیم … خدای ما، ما را منظور پادشاهان فارس گردانیده حیات تازه به ما بخشیده است تا خانه خدای خود را بنا نمائیم و خرابی‌های آن را تعمیر کنیم و ما را در یهودا و اورشلیم قلعه بخشیده است. (۱۹)
نوع رابطه اشرافیت یهودی مستقر در دربار هخامنشی با اتباع خویش در سرزمین بنی‌اسرائیل به شکلی شگفت به نوع رابطه الیگارشی زرسالار یهودی اروپا و آمریکا در سده بیستم با اتباع‌شان در سرزمین فلسطین و دولت اسرائیل شباهت دارد.
در فقراتی از «کتاب عزرا» زمزمه‌های نژادپرستی یهودی اوج می گیرد. عزرا در آغاز استقرار در بیت‌المقدس، زمانی که از ازدواج مردم بنی‌اسرائیل با سایر اقوام، در دوران غیبت اشراف و کاهنان یهودی، مطلع می‌شود سخت برمی‌آشوبد:
سروران نزد من آمده گفتند قوم اسرائیل … خویشتن را از امت‌های کشورها جدا نکرده‎‌اند، بلکه موافق رجاسات ایشان … [رفتار نموده‌اند.] از دختران ایشان برای خود و پسران خویش زنان گرفته و ذریت مقدس را با امت‌های کشورها مخلوط کرده‌اند و دست روسا و حاکمان در این خیانت مقدم بوده است. پس چون این سخن را شنیدم جامه و ردای خود را چاک زدم و موی سر و ریش خود را کندم و متحیر نشستم. (۲۰)
او آنگاه به تصفیه نژادی بنی‌اسرائیل دست می‌زند:
شما خیانت ورزیده و زنان غریب گرفته، جرم اسرائیل را افزوده‌اید. پس الان یهوه خدای پدران خود را تمجید نمایید و به اراده او عمل کنید و خویشتن را از قوم‌های زمین و از زنان غریب جدا سازید. (۲۱)

عزرای کاهن

عزرای کاهن مردم را توبیخ می‌کند.

و حتی به سبک نژادپرستان جدید، فهرستی از کسانی تهیه می‌کند که همسر بیگانه گرفته‌اند و «ذرّیت مقدس» را آلوده‌اند! (۲۲)
به‌گمان ما، این مضمونی نو است و حال و هوای آن بیشتر به دورانی می‌ماند که الیگارشی حاخامی خود را با خطر انقراض نسل یهودیان مواجه می‌دید. «کتاب عزرا» را باید از نظر مضمون بیانیه یهودیت جدیدی دانست که در سده‌های نخست میلادی تکوین یافت. پیام و روح این کتاب به دوران یهودیت تلمودی تعلق دارد.
با فروپاشی ایران هخامنشی، دوران سلطه اسکندر و جانشینان او بر ایران فرارسید و یهودیان به اتباع این امپراتوری هلنی بدل شدند.
پیشینه آشنایی یهودیان با سکنه قاره اروپا قاعدتاً به سده هشتم پیش از میلاد می‌رسد؛ زمانی که یونانیان دادوستد با بنادر فنیقی شرق مدیترانه را آغاز کردند. مع‌هذا، سندی در تأیید این رابطه در دست نیست. (۲۳) در سال ۳۳۲ پیش از میلاد، فلسطین و بندر اسکندریه به‌وسیله مقدونی‌ها فتح شد و حاکمیت آنان بر سرزمین‌های مدیترانه آغاز گردید. در سال ۳۲۳، اسکندر مقدونی درگذشت و جنگ میان جانشینان او درگرفت. سرانجام، در سال ۳۰۱ سرزمین فلسطین به تصرف پتولمی اول (۲۴)، حکمران مقدونی مصر، درآمد و تا سال ۲۰۰ پیش از میلاد بخشی از دولت خاندان پتولمایی (۲۵) مصر بود؛ و سپس به تصرف دولت سلوکی (۲۶) ‌سوریه درآمد.
در دوران حکومت یونانیان، تقسیمات کشوری دوران هخامنشی کم و بیش محفوظ ماند و «ایالت یهود» نیز، با نام یونانی آن، (۲۷) به یکی از ایالات امپراتوری هلنی بدل شد. یونانیان سرزمین فوق را یک «واحد قومی» (۲۸) به شمار آوردند و سکنه آن را «یهودی» خواندند. (۲۹) این ایالتی خودگردان به مرکزیت بیت‌المقدس بود که خاندان کاهنان هارونی به شکلی موروثی بر آن فرمان می‌راند؛ و حاکمیت سیاسی و دینی ایشان شامل «یهودیان» و غیریهودیان ساکن «ایالت یهود» هر دو بود. (۳۰)
بدین‌سان، ساختاری که عزرای کاتب در زمان اردشیر هخامنشی بنیان نهاد در دوران هلنی تداوم یافت. روشن است که تداوم طولانی این ساختار سیاسی، که با اقتدار وسیع کاهنان یهودی توأم بود، به تدریج و از طریق بازسازی سنن دینی و میراث فرهنگی بنی‌اسرائیل، بنیادهای «دین یهود» و «قوم یهود» را قوام می‌بخشید. در این معنا، «دین یهود» فرهنگ و ایدئولوژی قومی جدید به نام «یهودی» بود که در پیرامون و بر بنیاد تعالیم و سنن «دین یهود» نضج می‌گرفت.
در این دوران، سکنه شهر بیت‌المقدس (اورشلیم) حدود ۱۲۰ هزار نفر گزارش شده است. (۳۱) معبد سلیمان قلب تپنده این شهر و محور اصلی ساختار سیاسی «ایالت یهود» به‌شمار می‌رفت. اهمیت این نماد در تکوین «قوم یهود» چنان است که پولیبیوس (۳۲) مورخ یونانی سده دوم پیش از میلاد یهودیان را «ملتی» می‌خواند که در پیرامون «معبد سلیمان» مجتمع‌اند. (۳۳) تولیت معبد سلیمان با طبقه‌ای از کاهنان ثروتمند و مقتدر بود که «نخبگان» (۳۴) سیاسی «ایالت یهود» به‌شمار می‌رفتند؛ و از این رو بیگانگان «ایالت یهود» را سرزمینی می‌دیدند که به‌وسیله کاهنانی بسیار متنعم اداره می‌شود. (۳۵) در کنار طبقه کاهنان، یک الیگارشی اشرافی زمین‌دار نیز وجود داشت. مقتدرترین آنان خاندان طوبیاس (۳۶) بود که زمین‌داران بزرگ و حکمرانان محلی جنوب جلعاد بودند. اعضای خاندان طوبیاس از زمان هخامنشیان اقتدار یافتند و ظاهراً از تبار همان خاندان طبئیل اند که در اواخر سده هشتم پیش از میلاد رقیب خاندان داوود به شمار می‌رفت. (۳۷)
نخستین اشاره به حضور یهودیان در جزایر و سواحل یونان به سده سوم پیش از میلاد می‌رسد. (۳۸) به نوشته رافائل پاتای، در این دوران یهودیان از فرهنگ هلنی تأثیر فراوان گرفتند و بسیاری از سنن خود را از دست دادند. (۳۹) یهودیان به زبان یونانی تکلم می‌کردند و اشاعه نام‌های یونانی در میان آنان بیان‌گر تأثیرپذیری شدیدشان از فرهنگ هلنی است تا بدان‌جا که حتی اعضای خاندان صدوقی (کاهن بزرگ) نیز نام‌های یونانی بر خود داشتند. (۴۰) در آینده با خاندان‌های سلطنتی حشمونی و هیرود آشنا خواهیم شد و رواج گسترده نام‌های یونانی و رومی را در اشرافیت یهود خواهیم دید.

ادامه دارد…

قسمت قبلی این مقاله  ؛  قسمت بعدی این مقاله

پی‌نوشت‌ها:
1. Yahud
2. تصاویری از این سکه ها در تاریخ یهود دانشگاه هاروارد مندرج است.
3. Ezekeil
4. کتاب حزقیال نبی، ۶/ ۱۰-۱۱.
5. همان مأخذ، ۱۶/ ۲-۴.
6. همان مأخذ، ۱۲/۲۳.
7. همان مأخذ، ۱۶/ ۲۱-۲۳.
8. کتاب عزرا، ۳/۴.
9. همان مأخذ، ۱/۴.
10. همان مأخذ، ۲۴/۴.
11. همان مأخذ، ۴/ ۲۰-۲۱.
12. Ezra the Scribe
13. Zadok
14. همان مأخذ، ۵/۷.
15. همان مأخذ، ۱۲/۷.
16. همان مأخذ، ۷/ ۲۵-۲۶.
17. همان مأخذ، ۱۰/۷.
18. همان مأخذ، ۱۱/۹.
19. همان مأخذ، ۹/۹.
20. همان مأخذ، ۹/ ۱-۳.
21. همان مأخذ، ۱۰/ ۱۰-۱۱.
22. بنگرید به فهرست مندرج در کتاب عزرا، ۱۰/ ۱۸-۴۴.
23. Judaica, vol. 6, p. 967.
24. Ptolemy
25. Ptolemaics
26. Seleucids
27. Ioudaia
28. ethnos
29. Ioudaioi
30. Ben-Sasson, ibid, pp. 191-192
31. ibid, p. 199
32. Polybius
33. ibid, p. 193
34. elite
35. ibid, p. 194
36. Tobias
37. ibid, p. 195
38. Judaica, vol. 6, p. 967
39. Raphael Patai, “Jews”, Americana, vol. 16, p. 74
40. Ben-Sasson, ibid, p. 197

منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۱، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ دوم ۱۳۹۰.

عزرای کاتب

واریز كمک نقدی برای حمایت از اندیشكده

عزرای کاتب ، عزرای کاتب ، عزرای کاتب

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

Check Also

زرسالاران یهودی و انقلاب راه‌آهن

زرسالاران یهودی و انقلاب راه‌آهن

ورود نیروی بخار و سوخت زغال سنگ به عرصه حمل‌ونقل و ساخت نخستین لکوموتیوها بود که انقلاب راه‌آهن را میسر ساخت. این تحول با نام جرج استفنسن در پیوند است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × چهار =