ایزابل و فردیناند به نام مسیحیت و کلیسای رم غرناطه را به خاک و خون کشیدند و دستگاه تفتیش عقاید را علیه مسلمانان به پا کردند. مانوئل ثروتمند نیز به نام جهاد صلیبی علیه «کفار» (۷۴) تاراجگران دریایی خود را روانه سواحل غرب آفریقا و سپس مشرق زمین کرد. هنری دریانورد به هنگام شکار برده و گاما و البوکرک در زمان کشتار و مثله کردن مسلمانان، انهدام کشتیهای حامل حجاج مکه و به آتش کشیدن مساجد و غارت خزاین، خود را شهسواران مسیح میخواندند. البوکرک مفتخرانه خود را «نابودکننده مسلمانان و آزادکننده بومیان» مینامید. (۷۵)
جرج کرزن مینویسد:
«هنوز دو سال از قرن جدید [سده شانزدهم] نگذشته بود که کاشف کامیاب [گاما] با سمت فرماندهی دستهای قوی از چند ناو دوباره به کار افتاد تا آنچه را که فقط کشف کرده بود اینبار تصرف کند. فرمانی هم از دستگاه پاپ صادر و به امانوئل، پادشاه پرتغال، لقب پرطمطراق “خداوند دریاداری و فتح و ظفر و بانی تجارت با اتیوپی، ایران و هندوستان” اعطا شد… [سپس]، آلفونسو د البوکرک با نیروی نظامی به نصب پرچم پرتغال در هر نقطه قابل تصرف و اشغال اقدام نمود و دستور داد هرکه در برابر جاننثاران مسیح مقاومت نماید گلوله و شمشیر نصیب یابد… بدون اجازه دولت پرتغال هیچ کشتی در اقیانوسها حق عبور نداشت. فاتحان برای خود حق انحصاری مبتنی بر زور تأمین کرده بودند. از ژاپن تا بحر احمر همهجا بیرق آن دولت در اهتزاز بود. ضمناً ظلم و جور نایبالسلطنههای پرتغال و فساد و بدکرداری مأموران جزء و تعصب و تنگنظری آن کسانی که میپنداشتهاند کار تجارت را با رسالت روحانی توأم سازند رفته رفته پایه و اساس دستگاهی را که با زور و قلدری نهاده شده بود سست نمود». (۷۶)
روشن است این آرمانهای صلیبی که پاپ نیز بر آن صحه گذارده و آن را ستوده بود، پوششی ریاکارانه و عوامفریبانه بیش نبود برای پوشاندن جامه «تقدس» بر چپاولگریهایی سخت حریصانه و آزمندانه. اهداف واقعی این تهاجم صلیبی را در این سخن البوکرک به روشنی میتوان دریافت: «اگر ما تجارت مالاکا را از دست اعراب خارج کنیم، قاهره و مکه ورشکست خواهند شد و ونیزیها نیز چارهای نخواهند داشت جز اینکه برای خرید کالاهای مورد نیاز تجار خویش را روانه پرتغال کنند». (۷۷)
چنین نیز شد. با گشایش راه تجارت مستقیم دریایی اروپا با شرق به وسیله واسکو دوگاما از طریق «دماغه امید نیک»، تجارت ایتالیا اهمیت خود را از دست داد و راه افول پیش گرفت.
«پس از سال ۱۴۹۸، تجارت ونیز و جنوا و امور مالی فلورانس رو به انحطاط رفت. تقریباً در اوایل سال ۱۵۰۲، پرتغالیان فلفل موجود در هند را چندان زیاد میخریدند که تجار مصری و ونیزی برای صدور چیزی نمییافتند. بهای فلفل در یک سال در بازار ریالتو [ونیز] یک ثلث بالا رفت و حال آنکه در لیسبون به نصف قیمت رایج در ونیز به فروش میرسید. در نتیجه، سوداگران آلمان شروع به تخلیه کشتیهای خود از ساحل کانال بزرگ و انتقال مراکز خرید خود به پرتغال کردند… تبدیل راه مدیترانهای- مصری هند به یک مسیر دریایی، و توسعه تجارت اروپا با آمریکا، کشورهای آتلانتیک را ثروتمند و ایتالیا را فقیر ساخت… بتدریج، ملل مدیترانه رو به انحطاط نهادند زیرا از سر راه سفر مردم و کالاها برکنار بودند؛ ملل آتلانتیک، که با تجارت و طلای آمریکا ثروتمند شده بودند، پیش افتادند. این انقلابی بود در راههای تجارت». (۷۸)
بدینسان، تا اوایل سده هفدهم کنترل بازارهای اروپا به دست پرتغالیها افتاد که پایگاههای خود را در سواحل اقیانوس هند و خاوردور استوار کرده بودند. (۷۹) در اواخر سده شانزدهم، به تدریج قدرت دریایی پرتغال رو به افول نهاد و استفاده از راه «دماغه امید نیک» برای سایر اروپاییان ممکن شد. نخستین کسانی که این انحصار را درهم شکستند هلندیها بودند. آنها در سال ۱۵۹۵ موفق شدند از این مسیر چهار کشتی تجاری خود را به هند برسانند. سه سال بعد، هلندیها تهاجم به مستملکات پرتغال در سواحل قاره آفریقا را آغاز کردند.
معهذا، تا اوایل سده هفدهم برتری پرتغالیها در دریاها و سواحل و جزایر شرق تداوم یافت و تنها در این زمان بود که در پی یک رشته از حوادث این اسطوره درهم شکست: تصرف گجرات (۱۵۷۳) و بنگال (۱۵۷۶) به وسیله اکبرشاه گورکانی و امتداد اقتدار دولت مرکزی دهلی به سواحل هند، تصرف جزایر ملوک (شرق اندونزی) که از مستملکات مهم پرتغال و مرکز مهم تجارت فلفل به شمار میرفت به وسیله هلندیها (۱۶۰۵) (۸۰)، جنگ دریایی پرتغالیها با ناوگان «تجاری» کمپانی هند شرقی انگلیس به فرماندهی کاپیتان بست (۸۱) (۱۶۱۲) که به شکست پرتغالیها انجامید، اخراج پرتغالیها و سایر اروپاییان از جزیره هرمز و پایان دادن به سلطه ۱۰۸ساله آنان بر این بندر مهم تجاری به وسیله امامقلی خان حکمران فارس و سردار شاه عباس صفوی (۱۶۲۲)، پایان دادن به قریب به یک سده سلطه پرتغالیها و سایر اروپاییان بر بندر حقلی به وسیله قاسم خان حکمران بنگال و سردار شاه جهان گورکانی (۱۶۳۲)، تصرف مستملکات پرتغال در مالاکا (۱۶۴۱) و سیلان (۱۶۵۸) و سواحل مالابار (۱۶۶۳) به وسیله کمپانی هند شرقی هلند، و سرانجام انضمام مدرس و بنادر جنوبی هند به دولت مرکزی دهلی بهوسیله اورنگ زیب و پایان دادن به بیش از یک و نیم قرن سلطه اروپاییان بر این منطقه (۱۶۸۷). مجموعه حوادث فوق، بر سلطه بلامنازع این نخستین امپراتوری مستعمراتی معاصر غرب نقطه پایان نهاد؛ هر چند تا سده نوزدهم پرتغال همچنان یکی از قدرتهای مهم استعماری در آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی بهشمار میرفت و تا سال ۱۸۸۹ اعضای خاندان سلطنتی پرتغال به نام «امپراتور برزیل» کنترل این سرزمین پهناور را، که دارای معادن غنی طلا و الماس بود، به دست داشتند.
پس از افول قدرت پرتغالیها، آنها تنها بنادر گوا، دامان و دیو را در سواحل هند حفظ کردند. پرسیوال اسپیر (۸۲) بندر گوا در سده هیجدهم را «موزه امپریالیسم سده شانزدهمی میخواند که در آن تعداد کلیساها بیش از تجارتخانههاست و تعداد کشیشان بیش از سربازان»! (۸۳) این بنادر تا سال ۱۹۶۱، یعنی دوازده سال پس از استقلال هند، همچنان در تملک دولت پرتغال بود.
بدینسان در سده هفدهم میلادی امپراتوری مستعمراتی پرتغال در شرق فروپاشید و میراث آن به «ملت»های دیگر اروپایی، به ویژه انگلیسیها و هلندیها انتقال یافت.
پینوشتها:
74.gentiles
75.Mukherjee,ibid,p.101
76.جرج کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی چاپ دوم، ۱۳۶۲، ج۲، صص۶۳۲-۶۳۳.
77.Smith,ibid,p.329
78.ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه صفدر تقی زاده و ابوطالب صارمی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۷، ج۵، صص۷۲۳-۷۲۴.
79.«دماغه امید نیک»، در جنوب آفریقا، در سال ۱۴۸۷ به وسیله بارتولومه دیاز (Bartholomeu Dias) برای اروپاییان کشف شد و وی آن را «دماغه توفانی» نامید. «دماغه امید نیک» Cabo da Boa Esperanca نامی است که خوان دوم، پادشاه پرتغال، به آن داد. Chisholm,ibid,vol.1,p.598 در این دوران، پرتغالی ها با احداث قلعه های مستحکم در تمامی مناطق استراتژیک ساحلی، که کشتی ها برای تأمین تدارکات خود مجبور به استفاده از آنها بودند و استقرار نیروهای مسلح کافی در این مناطق، از راه دریایی «دماغه امید نیک» به شدت و خشونت محافظت می کردند و مانع استفاده سایر اروپاییان از این مسیر می شدند. تلاش های مکرر انگلیسی ها و هلندی ها برای شکستن این انحصار بی نتیجه و گاه فاجعه آمیز بود. (بنگرید به: Mukherjee,ibid,pp.61-62).
80.این جزایر به جز یک دوره کوتاه که به اشغال انگلیسی ها درآمد تا آستانه جنگ دوم جهانی در تصرف هلند بود.
81.Captain Best
82.Percival Spear
83.Smith,ibid,p.452.
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، ج ۱، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم ۱۳۹۰.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: