شروع داستان روچیلدها و تزار بلشویکهای یهودی
از جمله حوادثی که باب میل روچیلدها درنیامد، کنفرانس وین بود که در سپتامبر ۱۸۱۴ آغاز شد و در ژوئن همان سال به پایان رسید. علت اینکه کنفرانس وین برای روچیلدها اهمیت داشت، آن بود که بسیاری از کشورهای اروپایی به دلیل بدهی مدیون آنان بودند و آنها از این موضوع به عنوان اهرمی برای سلطهی کامل سیاسی بر بیشتر جهان متمدن استفاده میکردند و از این رو به دنبال ایجاد شکلی از حکومت جهانی بودند.
این کنفرانس برای روچیلدها آغاز خوبی داشت؛ به طوری که باعث شدند کشور سوئیس برای همیشه خود را در جنگها بیطرف اعلام نماید؛ به این ترتیب آنان قلمرویی حاکمیتی برای خود دست و پا کردند تا از آنجا طرفین متخاصم را در جنگهایی که به نوعی کارخانهی تولیدکنندهی بدهی برای آنان محسوب میشد، تأمین مالی نمایند. آنان مرزهای سوئیس را طوری گسترش دادند تا شهرهای واله (valais)، نوشاتل (Neuchatel) و ژنو (Geneva) در قلمرو این کشور قرار بگیرد. با این حال، هنگامی طرح نهایی آنان برای ایجاد حکومتی جهانی بازماند که الکساندر اول (Alexander I) تزار روسیه -یکی از معدود قدرتهای بزرگی که تسلیم نظام بانکی روچیلد نشده بود- از پذیرش طرح حکومت جهانی امتناع ورزید. ناتان مایر روچیلد که از این اقدام به خشم آمده بود، سوگند یاد کرد که روزی او یا فرزندانش، کل خانواده و اخلاف الکساندر اول را نابود خواهند کردند. متأسفانه این حرف او درست از آب درآمد و ۱۰۲ سال بعد، خاندان روچیلد با تأمین مالی بلشویکهای یهودی به آن وعده عمل کردند.
الکساندر اول، تزار روسیه، از پذیرش طرح حکومت جهانی روچیلدها امتناع ورزید.
سال ۱۸۶۳
رئیس جمهور آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln) درمییابد تزار روسیه، الکساندر دوم (از سال ۱۸۵۵ تا ۱۸۸۱) نیز با رد تلاشهای مستمر روچیلدها در تأسیس بانک مرکزی در روسیه با آنان مشکل پیدا کرده است. به این ترتیب، تزار به شکلی بیسابقه رئیس جمهور لینکلن را یاری مینماید. او فرامینی را صادر میکند که اگر انگلستان یا فرانسه به طور جدی در جنگ داخلی آمریکا دخالت نمایند و به جنوبیها کمک کنند، روسیه این اقدام را اعلان جنگ تلقی خواهد کرد و طرف رئیس جمهور لینکلن را خواهد گرفت. تزار برای نشان دادن جدیت خود در مورد این موضوع، بخشی از ناوگان اقیانوس آرام روسیه را به بندر سانفرانسیسکو و بخشی را نیز به بندر نیویورک اعزا میکند.
الکساندر دوم، تزار روسیه، نیز با روچیلدها دچار مشكل بود.
سال ۱۹۱۷
روچیلدها به بلشویکهای یهودی تحت فرمان خود دستور میدهند تا تزار نیکلای دوم (Nicholas II) و کل خانوادهی او را در روسیه اعدام کنند؛ اگر چه تزار پیش از این در دوم مارس از سلطنت کنارهگیری کرده بود. این اقدام در جهت مهار و سلطه بر کشور و به تلافی از اقدام تزار الکساندر اول در بر هم زدن طرح حکومت جهانی روچیلدها در سال ۱۸۱۵ در کنفرانس وین و جانبداری تزار الکساندر دوم از رئیس جمهور آبراهام لینکلن در سال ۱۸۶۴ صورت میگرفت. برای آنها بسیار مهم بود تا برای عملی کردن وعدهی ناتان مایر روچیلد در سال ۱۸۱۵، همهی خانوادهی تزار از جمله زنان و کودکان را قتل عام کنند. این اقدام نمایشی از قدرت و مبارزهطلبی یهودیان به بقیهی مردم جهان است.
تزار نیکلای دوم و خانوادهاش به دست بلشویکهای یهودی قتل عام شدند.
سال ۱۹۱۹
در ۲۹ مارس، روزنامهی تایمز لندن در خصوص بلشویکهای روسیه اینگونه مینویسد:
«یکی از خصوصیات غیرعادی حرکت بلشویکی، حضور درصد بالایی از عناصر غیر روسی در میان رهبران آن است. از بین بیست تا سی مقام عالیرتبه یا رهبر که سازمان اصلی حرکت بلشویکی را شکل میدهند، دست کم ۷۵ درصد یهودی هستند.»
کمی بعد بر اساس اخبار رسیده، مشخص میشود که روچیلدها از دست روسها عصبانی هستند؛ زیرا آنان حاضر نبودند به روچیلدها اجازه بدهند بانکی مرکزی را در روسیه ایجاد نمایند؛ از اینرو روچیلدها گروهی از جاسوسان یهودی را گردهم آورده، آنان را به روسیه اعزام کردند تا در جهت منافع مورد نظر آنان، اقدام به جلب حمایت مردم برای به راه انداختن اغتشاش و ناآرامی کنند. این منافع در واقع تصاحب روسیه به وسیلهی یکی از روچیلدها بود که خواص و نخبگان یهودی را تحت کنترل خود داشت. لئون تروتسکی (Leon Trotsky) یکی از این جاسوسان یهودی بود که حتی در زمان حضور در وین با بارون روچیلد شطرنج بازی میکرد.
لئون تروتسکی
این جاسوسان یهودی اشکنازی که از قدیم سنت فریبندهی مخفی کردن یهودی بودنشان را حفظ کرده بودند، اسامی روسی به خود گرفتند؛ به طور مثال نام اصلی تروتسکی که عضو پیشتاز در اولین گروه اعزامی به شمار میرفت، برانشتین (Lev Davidovich Bronstein) بود. این گروهها به مناطقی در سراسر روسیه اعزام شدند تا آشوب و ناآرامی به راه بیندازند.
نشریهی یهودی پست اینترنشنال ادیشن (post International Edition) در ۲۴ ژانویه ۱۹۹۱ تأیید میکند که ولادیمیر لنین (Vladimir Lenin) یهودی بود. او که یهودی بودن خود را مخفی میکرد، نام حقیقیاش ولادیمیر ایلیچ اولیانف (Vladimir Ilyich Ulyanov) بود. لنین به طور رسمی اعلام میکرد:
«تأسیس بانکی مرکزی، ۹۰ درصد از فرآیند کمونیستی کردن کشور به شمار میآید.»
این بلشویکهای یهودی که از سوی روچیلد تأمین مالی میشدند، با گذشت زمان، نزدیک به شصت میلیون مسیحی و غیریهودی را در قلمرو تحت کنترل اتحاد جماهیر شوروی کشتار کردند. الکساندر سولژنیتسین (Alexander Solzhenitsyn) در کتاب خود با عنوان مجمعالجزایر گولاگ (Gulag) (1)، جلد دوم، تأیید میکند که یهودیان تشکیلات سازمانیافتهی اردوگاه کار اجباری در شوروی را ایجاد و اداره میکردند و دهها میلیون مسیحی و غیریهودی در این اردوگاهها جان خود را از دست دادند. او در صفحهی ۷۹ از کتابش، حتی اسامی مدیران این تشکیلات را نام میبرد؛ تشکیلاتی که بزرگترین ماشین کشنده در تاریخ جهان به شمار میآید. آن افراد عبارتند از: آرون شولتس (Aron Solts)، یاکف رپوپورت (Yakov Rappoport)، لازار کوگن (Lazer Kogan)، ماتوئی برمن (Matvei Berman)، گنریخ یاگودا (Genrikh Yagoda) و نفتالی فرنکل (Naftaly Frenkel). این شش نفر همگی یهودی بودند. در سال ۱۹۷۰ سولژنیتسین برندهی جایزهی نوبل ادبیات میشود.
رهبران یهودی بلشویسم در کتاب آلفرد روزنبرگ. از بالا چپ به ترتیب:
ولادیمیر لنین، کارل رادک، جولیوس مارتوف و اما گلدمن.
در ماه آوریل، جرج پیتر- ویلسون (George pitter- Wilson) از نشریهی لندن گلوب (London Globe) طی مقالهای، بلشویسم را این چنین تعریف میکند:
«بلشویسم حرکتی در جهت تصرف کشورهای مسیحی جهان است تا جایی که هیچ پایتختی در دست مسیحیان باقی نخواهد ماند. تمام یهودیان به طور مشترک جهان را در دست خواهند گرفت و به هر کجا که بخواهند، حکومت خواهند کرد.»
در ۲۳ ژوئیه، اسکاتلند یارد (Scotland Yard) گزارش ذیل را به وزیر خارجهی آمریکا ارائه میدهد:
«در حال حاضر شواهد و مدارک قاطعی وجود دارد که نشان میدهد بلشویسم حرکتی بینالمللی است که از سوی یهودیان کنترل میشود. رهبران آمریکا، فرانسه، روسیه و انگلستان، به منظور اتخاذ اقدامی هماهنگ، در حال تبادل اطلاعات هستند.»
پوستری درجهت تقبیح بلشویسم یهودی
سال ۱۹۲۰
وینستون چرچیل (Winston Churchill) [که مادرش جنی (یاکوبسن) جروم (Jenny (Jacobson) Jerome)، یهودی بود- یعنی با توجه به قانون مهاجرت اسرائیل، چون از مادری یهودی به دنیا آمده بود، یهودی محسوب میشد] در مقالهای در صفحهی ۵ نشریهی ایلاستریتد ساندی هرالد (Illustrated Sunday Herald) به تاریخ هشتم فوریه مینویسد:
«برخی یهودیان را دوست دارند و برخی هم آنان را دوست ندارند؛ اما هیچ فرد متفکری نمیتواند در این حقیقت تردید کند که آنان بیشک هولناکترین و استثنائیترین نژادی هستند که تاکنون در جهان پدیدار گشتهاند. احتمال دارد که همین نژاد حیرتانگیز در حال حاضر با همان موذیگری که در مسیحیت به گونهای خیرخواهانه تجلی پیدا کرد، در فرآیند واقعی ایجاد نظامی دیگر از اخلاقیات و فلسفه باشد. اگر مانعی در برابر حرکت این نظام ایجاد نشود، به طور جبرانناپذیری تمام آنچه را که مسیحیت ممکن ساخته است، از میان خواهد برد … از دوران اسپارتاکوس – وایسهاوپت گرفته تا روزگار کارل مارکس، تروتسکی (روسیه)، بلا کون (Bela kun) (مجارستان – کوهن نام قبلیاش بود که یهودی بودنش را مخفی میکرد)، روزا لوگزامبروگ (آلمان) و اِما گلدمن (Emma Goldman) (ایالات متحد)، این توطئهی جهانی که شالودهی آن بر تحولی چشمگیر از غرضورزی حسودانه و تساوی غیرممکن استوار است، برای سرنگونی تمدن و تجدید ساختار جامعه، بیوقفه در حال رشد است. به طور قطع این توطئه نقش چشمگیری در فاجعهی انقلاب فرانسه ایفا کرد. این توطئه محرک اصلی تمام حرکتهای ویرانگر در خلال قرن نوزدهم میلادی بوده است. در حال حاضر این گروه از شخصیتهای خارقالعاده از جهان جرم و جنایت در شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا، افسار مردمان روس را به دست گرفتهاند و در عمل به اربابان بلامنازع این امپراتوری عظیم مبدل شدهاند. لازم نیست در خصوص نقش این یهودیان بینالمللی و اغلب ملحد در ایجاد بلشویسم و به راه انداختن انقلاب در روسیه اغراق نماییم؛ این نقش به یقین نقش بسیار محوری است که احتمالاً نقش مهمتری نسبت به دیگران ایفا میکند. به استثنای شخصیت مهمی چون لنین، بیشتر چهرههای پیشتاز در این حرکت یهودی بودند (البته بعدها مشخص شد که او نیز یهودی بوده است.)»
وینستون چرچیل
در ماه سپتامبر، مجلهی یهودیان آمریکا در دهمین شمارهی خود بیان میکند:
«انقلاب بلشویکی در روسیه، نتیجهی تلاش متفکران یهودی و طرحریزی یهودیان و ناشی از ناخرسندی یهودیان بود که هدف نهایی آن ایجاد نظم نوین جهانی است. آنچه که به بهترین صورت ممکن در روسیه به اجرا گذاشته شد، در نتیجهی طرحریزی متفکران یهودی و به خاطر نارضایتی یهودیان و ناشی از برنامهریزی آنان بود که در آینده به واسطهی همان نیروهای ذهنی و جسمی یهودی به واقعیتی در سراسر جهان مبدل خواهد شد.»
اچ. ای. گوئین (H. A. Gwynne) در مقدمهی کتابش با عنوان علت ناآرامی جهان که در همین سال به چاپ رسید، بیان میکند:
«در گذشته شاهان، شاهزادگان و فرمانروایان در بین تودههای مردم و سوءاستفادهچیان قرار میگرفتند … قدرت تثبیت شده، قطع نظر از جزئیات، مانع از قربانی شدن مردم میشد. امروز شرایط به کلی تغییر کرده است و در حال حاضر ما در روزگاری به سر میبریم که شاید در آینده، تاریخ آن را دوران بهرهکشی از مردم بنامند … صفحات این کتاب رشتههای توطئهای را ردیابی خواهد کرد که از سوی افرادی طرحریزی شده است که هدف اصلیشان نابودی کامل شاهان، حکومتها یا تشکیلاتی بوده است که بین آن افراد و تودههای مردم که آنان قصد بهرهکشی از آن تودهها را داشتند، قرار میگرفتند … طرح کلی محتوای این کتاب به طور خلاصه، نشان دادن توطئهای مخفی است که قرنها ادامه داشته و در رأس آن یهودیان قرار دارند. هدف آنان در گذشته و حال، به راه انداختن انقلاب، چه از نوع کمونیستی و چه از نوع بیقانونی بوده است که از طریق آن امیدوارند با ایجاد نوعی حکومت مستبدانه به سلطهی سیاسی بر این جهان دست یابند.»
پینوشت: بلشویکهای یهودی ، بلشویکهای یهودی ، بلشویکهای یهودی
(۱) مجموعهای از اردوگاههای کار اجباری در اتحاد جماهیر شوروی سابق.
منبع: كتاب صهیونیسم در مسیر سلطه ، نوشته: اندرو کارینگتن هیچکاک ، برگردان: محمدیاسر فرحزادی ، تهران: نشر ساقی.
بلشویکهای یهودی ، بلشویکهای یهودی
بلشویکهای یهودی ، بلشویکهای یهودی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: