دین یهود بر پایهی سیزده اصل بنا شده است که به اصول ایمان یهود معروف هستند. شش اصل اولیه به توحید و نحوهی نگرش به وجود خداوند اختصاص یافتهاند. این اصول به شرح زیر هستند: اسامی خداوند
۱- خداوندِ متبارک، موجود (حاضر) و ناظر است.
۲- او یکتا و واحد است.
۳- او جسم ندارد و شباهتی هم به جسم ندارد.
۴- او مقدم بر هر موجود قدیمی در جهان است.
۵- عبادت موجودی به غیر از او جایز نیست.
۶- او از افکار و نیّات انسانها مطلع است.
در این یادداشت بهطور خلاصه، دیدگاه کلی یهود دربارهی خدا، صفات و برخی اسامی منسوب به او شرح داده میشود.
آیه یا پاسوق شِمَع ییسرائل / شِماع ایسرائل «שמע ישראל» «shema yisrael» که بیانگر اقرار به وحدانیت خدا است، این حقیقت را بیان میکند که:
«بشنو ای بنیاسرائیل! خدای ما یکی است» (دواریم/ تثنیه ۶:۴).
[از معروفترین دعاهای یهودی، مراسم رسمی نیایش «شمع ییسرائل» Shemma Yisrael بود که درآن، سه قطعه از تورات (سفر تثنیه ۹-۶:۴ و ۲۱-۱۱:۱۳ و اعداد ۴۱-۱۵:۳۷) در هر صبح و شام قرائت میشد. چندی بعد ده فرمان به آن افزوده شد. اما بعدها ده فرمان بنا به عللی از آن حذف شد].
بنابر باور یهودیت، خدا دارای شخصیت است، اما همانند انسانها نیست، بلکه بیانگر برخورداری وی از اراده و آگاهی است؛ بهگونهای که همهچیز، بنابر خواست او انجام میشود و او با مردم سخن میگوید و به نیایش و دعای آنان پاسخ میدهد. از سوی دیگر، ماهیت خداوند با مفهوم قادر مطلق بودن آمیخته است. او، خدایی علیم، حیّ و حاضر پنداشته شده است.
در تورات، محور اصلی، خداوند است. هر داستان، نقلقول، واقعه و حکمی با او مرتبط میشود. اما علیرغم حضور بیوقفهی خداوند در متن تورات، در هیچ کجای آن اثبات و استدلال صریحی بر وجود خداوند ذکر نمیشود. در «عهد عتیق» بحث و جدل بر سر پذیرش وجود «پروردگار» با کافران نیست، بلکه هدف، نشان دادن خصایل این «پرودگار» و نفی تصورات نادرستی است که از او در اذهان پدید آمده است:
«فرد نادان در قلب خود میگوید: خدایی وجود ندارد» (زبور داود/ مزامیر/ تهیلیم ۱۴:۱).
در فضای تورات، «خدا»ی مورد نظر با خصوصیات ویژه مورد تأکید برای پذیرش قرار میگیرد و به همین دلیل الحاد و کفر بهخاطر نشناختن این خصوصیات حقیقی مورد حمله قرار میگیرد:
«بشنو ای بنیاسرائیل، خدای خالق ما، خداوند یکتاست» (سِفر تثنیه – دواریم ۶:۴).
«…مگر نه این است که من خدا هستم. و معبودان دیگری غیر از من وجود ندارند» (یشعیا/ اشعیا ۴۵:۲۱ و ۴۶:۹).
«معبودان دیگر با وجود من برای تو نباشند» (سِفر خروج/ شموت ۲۰:۳).
«به آنها سجده نکن و آنان را پرستش منما، زیرا که من خدای خالق تو هستم» (شموت/ خروج ۲۰:۵).
«تنخ» (کتاب مقدس عبری)، ستایش اغراقآمیز انسان از خود و خداییکردن او را تقبیح میکند:
«خداوند میفرماید از آنجا که قلبت مغرور شده، میگویی من خدا هستم و بر کرسی خدایان در میان دریاها نشستهام، در حالیکه تو انسان هستی و نه خدا، اما دل خود را چون قلب خدایان قرار دادهای» (یحزقل/ حزقیال ۲۸:۲).
تورات گاه وجود خدا را چنان بدیهی میشمارد که پرستش هر پدیده و نیروی دیگری را در برابر او، عجیب و بیرنگ محسوب میکند:
«چه کسی در میان معبودان مانند تو است، ای خدا؟» (شموت/ خروج ۱۵:۱۱).
«تنخ» نهتنها ذات خداوند را یکتا میشمارد، بلکه حتی صفات او را نیز منحصر بهفرد میداند:
«خدا را به چه کسی تشبیه میکنید و چه تصویری را به او نسبت میدهید؟» (یشعیا/ اشعیا ۴۰:۱۸).
بر همین اساس هرگونه تصوّری از شکل خداوند منع شده است:
«بت نساز و نیز هیچ شکلی که در آسمان از بالا و در زمین از پایین است و حتی در زیرِزمین در آبها قرار دارد» (شموت/ خروج ۲۰:۴).
«تنخ» هرچند تأکید دارد که خداوند از چشمها ناپیداست و غیرقابل رؤیت است، گاهی حضور مستقیم او برای صحبت با انسان(ها) با آیات و نشانههایی ویژه همراه است، چون رعد و برق و لرزش:
«کوه سینا مملو از دود بود، بهخاطر آنکه خداوند بر آن در آتش فرود آمد، دود کوه چون دود کوره بالا میرفت و تمام آن کوه بسیار لرزان و مرتعش بود» (شموت/ خروج ۱۹:۱۸).
«پرتو او مثل نور بود و از جانب او شعاع ساطع گردید» (حبقوق ۳:۴)
«تنخ» قدرت خدا را به شکل بینهایت بیان میکند:
«میدانم که بر همه چیز توانا هستی و نمیتوان قصد تو را مانع شد» (ایوب ۴۲:۲).
او منبع حیات و دانایی انسان است:
«زیرا که چشمهی حیات نزد تو است و در روشنایی تو، نور دیده میشود» (مزامیر داود/ زبور/ تهیلیم ۳۶:۹).
او در همه جا حاضر است:
«از حضور تو به کجا بگریزم، اگر به آسمان صعود کنم تو آنجا هستی و اگر در قعر درّهها سکونت کنم، باز تو حضور داری» (مزامیر داود/ تهیلیم ۸ و ۱۳۹:۷).
او جهان را بهخاطر رعایت شریعت و پیمانش با بنیآدم آفریده است:
«خداوند میفرماید: اگر پیمان و عهد من نبود، روز و شب و قوانین نظم آسمان و زمین را برقرار نمیکردم» (یرمیا/ ارمیا ۳۳:۲۵).
او ابدی و مافوق زمان است:
«گیاه خشک میشود و گل پژمرده میگردد، و کلام خدای خالقمان تا ابد پابرجا خواهد بود» (یشعیا ۴۰:۸).
«من اول هستم و من آخر هستم و غیر از من خدایی نیست» (یشعیا ۴۴:۶).
«قبل از آنکه کوهها بهوجود آیند و زمین و نقاط مسکونی را بیافرینی، از اول تا به ابد تو خدا هستی» (مزامیر داود ۹۰:۲).
در جهانی که مرتب در حال تغییر است، تنها اوست که تغییرناپذیر و پابرجاست:
«آنکه اینچنین عمل و اجرا نمود، که دورههای جهان را از ابتدا خواند، من خدای اولی هستم و آخرین نیز همان من خواهم بود» (یشعیا ۴۱:۴).
«که من خدایی هستم که از ابتدا تغییر نکردهام» (ملاخی/ ملاکی ۳:۶).
و او صخرهی پناه موجودات است:
«چه کسی قادر است، غیر از خدا؟ و چه کسی صخرهی پناه است، غیر از خالق ما؟» (شموئل دوم/ سموئیل دوم ۲۲:۳۲)
شخصیت خداوند
خدا در تنخ همچون موجودی تصویر میشود که با معبودان دیگر و بیجان در حال ستیز است، او در این حال با صفت «خدای زنده» خوانده میشود (ملاخیم دوم/ پادشاهان دوم ۱۶ و ۱۹:۴).
از دیگر صفاتی که برحسب مورد و موقعیت زمانه به کرّات به او نسبت داده میشود، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
پادشاه، قاضی (داور)، پدر، شبان، ناصح (مربی)، شفادهنده و التیامبخش، رهاییبخش و نجاتدهنده و… .
هریک از انبیاء بنیاسرائیل با گوشهای از صفات خداوند آشنا میشدند و او را با آن صفات میخواندند و میستودند. از معروفترین خصایل الهی میتوان به پاسخ خداوند به تقاضای حضرت موسی دربارهی نمایاندن گوشهای از صفات الهی در بخشش گناهان اشاره کرد:
«خداوند قادری است مهربان و بخشنده، دیرخشم و بسیار احسانکننده و حقیقت محض. رحمت را برای هزاران نسل نگاه میدارد، آمرزندهی گناه و تقصیر و خطا است، اما گناه را هرگز بدون مجازات نمیگذارد و گناه پدران را از فرزندان و فرزندانشان تا نسل سوم و چهارم باز خواست میکند» (شموت ۷ و ۳۴:۶).
اسامی خداوند
در «تنخ» (کتاب مقدس عبری)، «تلمود» و «زوهر» نامهای زیادی به خداوند اطلاق شده است که غیر از یک نام اصلی و اعظم، سایر اسامی بهنوعی صفت و لقب برای او محسوب میشوند. بنابراین، غیر از نام اصلی که ویژه و مختص خداوند است، ممکن است سایر اسامی به غیرخداوند نیز نسبت داده شوند (مانند کلمهی «قادر»).
۱- ال אל
به معنای قادر و توانا. این نام از قدیمیترین اسامی خداوند است که قوم سامی و عبرانی بهکار میبرد و بر قدرت خدایی اشاره دارد. این کلمه به معنای کلی «معبود و الهه» نیز بهکار میرود. بهخصوص در حالت جمع «الیم» که معنای «بتها» را میرساند. این کلمه بهعنوان پیشوند یا پسوند الهی اسامی متداول است، مانند اسامی «الیا»، «الیشا»، «الیهو»، یا «ییسرائل»، «ییشمائل»، «شموئل» (که از شخصیتهای مذهبی تنخ هستند). همچنین در القاب خداوند نیز این کلمه استفاده میشود: «ال علیون: قادر متعال»، «ال عولام: قادر جهان»، «ال شدی: قادر مطلق»، «ال روئی: خدای بینندهی من» و «ال بریت: خدای پیمان و میثاق».
۲- الوه אלוה و الوهیم אלהים
«الوه» به معنای کلی «خدا» یا «الهه» بهکار میرود و «الوهیم» از لحاظ معنوی، جمع کلمهی اول است و هر دو از کلمهی «ال» مشتق شدهاند. «الوه» معمولاً در تقابل با خدای حقیقی و به نشانهی معبودان دیگر کاربرد دارد، هرچند که یکی از اسامی و القاب خدا میباشد.
کلمهی الوهیم معمولاً به معنای «خالق» استفاده میشود و بر قدرت الهی (که مجموعهی کل قدرتهای جهان است) دلالت دارد و عرفای یهود آن را نامی به نشانهی خصلت «عدالت الهی» میدانند. در تورات (تنخ) از این نام به تنهایی یا همراه با نام اعظم خداوند برای اشاره به ذات خدا استفاده شده است. با این وجود، این کلمه، معانی متعددی دارد که گاهی موجب اختلاف برداشت در معانی تورات گشته است.
کلمهی الوهیم به معنای فرشته (یا فرشتگان)، قاضی، داور، سرور و رئیس نیز بهکار رفته است. بهطور مثال خداوند در برانگیختن حضرت موسی برای رهایی قوم بنیاسرائیل، با خودداری موسی بهخاطر لکنت زبان مواجه میشود و در پاسخ به او میگوید:
«او (هارون برادرت) برای تو با قوم صحبت خواهد کرد، او برای تو بهمنزلهی دهان خواهد بود و تو رئیس او خواهی بود» (شموت ۴:۱۶).
در تورات در این آیه از کلمهی الوهیم برای لفظ «ریاست» استفاده کرده است.
سِفر برشیت (کتاب آفرینش) در شرح رویارویی حضرت یعقوب با برادرش «عساو / عیسو» (که پس از سالها دوری، نوعی عداوت و کینه بین آنها حکمفرما بود) آمده است که شب قبل از رویارویی آن دو، «یعقوب تنها ماند و با مردی تا سپیدهی صبح، گلاویز شد…». و چون صبح شد، او از یعقوب خواست که رهایش کند، اما یعقوب گفت: «تو را نمیفرستم مگر آنکه مرا برکت نمایی» و آن مرد گفت «نامت دیگر یعقوب خوانده نشود مگر اسرائیل، زیرا که بر “الوهیم” و انسانها پیروز گشتی» (برشیت/ پیدایش ۳۲:۲۸). در اینجا کلمهی «الوهیم» از سوی برخی به معنای «خدا» و از سوی برخی به معنای «فرشته» گرفته شده و موجب اختلاف در تورات شده است.
۳- ادونای אדני
این نام از کلمهی «ادون» (אדון) به معنای محترمانه و رسمی «آقا» (سرور) گرفته شده است که معنای تحتاللفظی آن «آقا و سرور ما» میباشد، البته در اکثر موارد، این نام جزء نامهای خداوند و اشاره به ذات اوست. علاوه بر این، هنگام دیدن کلمهی نام اصلی و اعظم خداوند که تلفظ آن در بهودیت ممنوع است، از این نام (ادونای) استفاده میشود. هرچند که استفاده و بر زبان راندن همین نام نیز بدون نیاز شرعی و رسمی معمولاً ممنوع است و بهجای آن از کلمهی «هشم» به معنای «آن نام» استفاده میشود.
۴- نام اصلی و اعظم خداوند: یَهُوَه (ی-ه-و-ه) (y-h-w-h)
این نام تنها به خداوند اختصاص دارد و هیچگونه صفتی که به غیر از او اطلاق گردد بهشمار نمیرود. تلفظ این نام طبق شرع یهود ممنوع است و تنها در ایام آبادی بیتالمقدس (معبد سلیمان)، کاهن اعظم (و در مواردی دیگر کاهنان) در موارد خاص مجاز به تلفظ آن بودند. این نام از اِعرابگذاریهای متعددی برخوردار است که در متن تورات (تنخ) طبق قانون ویژهای، اعمال میشود. این کلمه به علت قداست ویژه در نزد یهودیان، علاوه بر تورات، تنها در کتب مقدس (مانند کتابهای دعا) نوشته یا چاپ میشود و حتی در تلمود یا سایر نوشتههای دینی از این کلام استفاده نمیشود، و همانگونه که ذکر شد، برای خواندن آن از کلمات «اَدُونای» یا «هَشِم» استفاده میشود.
عرفای یهود، این کلمه را نشانهی خصلت «رحمت» خداوند دانستهاند، که گاه در مقابل و گاه در کنارِ کلمهی «اِلوهیم» به نشانهی عدالت الهی قرار میگیرد.
۵- اسامی دیگر
علاوه بر اسامی فوق، در دیگر منابع دینی یهود (تلمود، زوهر، گفتار علمای مذهبی) اسامی و صفات دیگری نیز برای خداوند به کار رفتهاند، که تعدادی از آنها به این شرح هستند:
– «هَگاوُوهَ ha-gavoha»: (خدای) متعال.
– «صِوائُوت zevaot»: رئیس لشکریان الهی (توانا بر همه چیز، معادل almighty).
– «هَگِوورا ha-gevurah»: آن (خدای) جبار و قدرتمند.
– «یُوصِر هَکُل yozer ha-kol»: آفرینندهی همه چیز.
– «اِل هَتیشبا حُوت e.l ha-tishbahot»: خدای شایستهی سپاسها و مدحها.
– «شُومِر ییسرائل shomer yisrael»: محافظ بنیاسرائیل.
– «ماگِن اَوراهام magen avraham»: محافظ ابراهیم.
– «صور ییصحاق zor yizhaq»: صخرهی پناه اسحق.
– «مِلِخ مَلخِه هَمِلاخیم melekh malkhei ha-melakhim»: پادشاهی (مسلط) بر پادشاهِ پادشاهان.
– «هَشامَییم ha shamayim»: به معنای لغوی آسمان که در متون دینی به خداوند نیز اشاره دارد.
– «هَقادوُش باروخ هو ha-kadosh barukh hu»: (خدای) مقدسِ متبارک.
– «ریبوُنو شِل عُلام ribbon shel olam»: سرورِ جهان.
– «هَماقُوم ha-makom»: آن مکان (آن مقام متعالی).
– «هارَحمان ha-rahaman»: آن (خدای) رحمان.
– «رَحمانا rahmana»: آن (خدای) رحمان.
– «آوینو شِبَشامَییم avinu she-ba-shamayim»: پدر ما که در آسمان است. (پدر آسمانی ما).
– «شالُوم shalom»: به معنی سلام و صلح و سلامتی، یکی از اسامی خداوند است.
– «تِمیرا دِ-تِمیرین temira de-temirin»: پنهانتر از پنهانها.
– «عَتیقا دِ-عَتیقین attika de-attikin»: قدیمیتر از قدیمیها.
– «سیبَت کُل هَسیبوُت sibbat kol ha-sibbot»: مسبّب تمام سَببها (مُسَبَّبالأسباب).
– «عیلَت کُل هاعیلُوت illat kol ha-illot»: علتِ تمام علتها (علّتالعِلَل).
– «اِن سُوف ein sof»: بینهایت، ازلی و ابدی.
– «اِهیِه اَشِر اِهیه ehye-asher-ehyeh»: من آن هَستم که تا ابد خواهم ماند.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ نارنجی در تیترهای فرعی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
اسامی خداوند ، اسامی خداوند
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: