(از سری مقالات دسیسههای سیاسی و فرقههای رازآمیز یهودی)
در اواخر سده سیزدهم میلادی، با تدوین کتاب ظهر ( کتاب زهر ، کتاب زوهر ) (۴۸) تصوف رازآمیز کابالا به صورت یک نظام فکری و عملی سامانیافته و منسجم درآمد و شکل نهایی خود را یافت. این کتاب را موسی بن شم تاو لئونی (۴۹) (۱۲۴۰-۱۳۰۵) در سالهای ۱۲۸۰-۱۲۸۶ نوشت. (۵۰) ظُهَر به معنای درخشش است و با واژههای مشابه در زبان عربی خویشاوند است.
کتاب ظُهَر نوشتههایی است در تفسیر و تأویل تورات و سایر کتب مندرج در عهد عتیق به زبان آرامی. این کتاب به شیوه متون عرفانی رایج در دنیای اسلام تدوین شده که از زبان نماد و تمثیل و داستانهای رازآمیز برای بیان عقاید خود بهره میبردند.
موسی لئونی برای معتبر ساختن اثر خویش، آن را به گذشتههای دور، به یک حاخام یهودی به نام شمعون بن یوحای (۵۱) منتسب کرد که گویا در سده دوم میلادی میزیست: شمعون بن یوحای از چنگ رومیها میگریزد، به مدت ۱۳ سال در غاری پناه میگیرد، در این مدت به عبادت و تفکر میپردازد و سرانجام رازهای هستی بر او آشکار میشود. موسی بکلی منکر تدوین این کتاب به وسیله خود بود و ادعا میکرد که یک زن یهودی و دخترش برخی دستنوشتههای قدیمی را در اختیار او نهادند و وی در میان آنها کتاب ظهر را یافت.
اصالت این کتاب از همان زمان مورد تردید قرار گرفت و از جمله زن و دختر فوق منکر داستان موسی لئونی شدند. مضمون کتاب و اشارات تاریخی آن نیز بکلی قدمت آن را مردود میسازد. برای نمونه، بسیاری از شخصیتهایی که در کتاب ظهر از آنان یاد شده معاصر شمعون بن یوحای فوقالذکر نبودهاند. بهرروی، امروزه محققین تردیدی ندارند که کتاب فوق در فاصله سالهای ۱۲۷۰ تا ۱۳۰۰ میلادی تدوین شده و مصنف آن موسی لئونی است. (۵۲)
کتاب ظهر مشتمل بر ۲۴ فصل است. بخش عمده این اثر شرح گفتگوهای شمعون بن یوحای با حلقه مریدان و شاگردانش است که در آن مکاشفات خود و رازهای هستی را فاش میکند. این فصلها نامهایی چون ایدرا ربا (۵۳) (مجمع بزرگ)، ایدرا زوتا (۵۴) (مجمع کوچک)، راز درازین (۵۵) (راز رازها)، ستری توره (۵۶) (اسرار تورات) و غیره را بر خود دارد. این مجموعه شامل حدود دو هزار صفحه چاپی است ولی پیروان فرقه کابالا مدعیاند که این تنها بخشی کوچک از کتاب اصلی است که گویا در گذشتههای دور به وسیله چهل شتر حمل میشد! کابالیستها کتاب ظهر را به سان کشتی نوح میدانند که حاملین خود را از توفان نجات میدهد. خداوند خود را نخستین بار به وسیله شعله آتش بر موسی ظاهر کرد، ولی بر موساهای پسین از طریق نور توره ظهور میکند و آن انکشاف رازهای قباله (کابالا) است. (۵۷)
اوجگیری تکاپوی فرقه کابالا و تدوین کتاب ظهر مقارن است با سلطنت پدرو سوم (۱۲۷۶-۱۲۸۵) و آلفونسوی سوم بر آراگون (۱۲۸۵-۱۲۹۱)، و آلفونسوی دهم (۱۲۵۲-۱۲۸۴) و سانچوی چهارم (۱۲۸۴-۱۲۹۵) بر کاستیل و لئون. پدرو سوم و آلفونسوی سوم، شاهان آراگون، پسر و نوه جیمز اول هستند و آلفونسوی دهم و سانچوی چهارم پسر و نوه فردیناند سوم. درباره نقش مهم این دو در تهاجم نظامی به اندلس اسلامی سخن گفتهایم. این سیاست به وسیله اسلافشان پی گرفته شد و در این میان آلفونسوی دهم جایگاه ویژهای داشت. باید بیفزاییم که آلفونسوی دهم در جنگ با مسلمانان اسپانیا پسر بزرگ و ولیعهدش، به نام فردیناند را از دست داد. (۵۸) سانچوی چهارم پسر دوم اوست. درباره پیوند الیگارشی یهودی با این دو خاندان سلطنتی نیز پیشتر سخن گفتهایم. یادآوری میکنیم که در این میان به ویژه خاندان لوی ( هالوی ، ابولافی ، کاوالریا )، شاخهای از خاندان شاهزادگان داوودی ، اقتدار فراوان داشتند. (۵۹) محتملاً هرشل هالوی ( هنریش مارکس )، پدر کارل مارکس نیز به همین خاندان تعلق دارد. جئوفری ویگودر به تعلق هرشل هالوی و همسرش هنریتا به “شاخهای کهن از دودمانهای حاخامی” (۶۰) اشاره میکند ولی توضیح بیشتر به دست نمیدهد. (۶۱) در دایرة المعارف یهود نیز اشارهای به تبارنامه هرشل هالوی مندرج نیست. بهرروی، تنها خاندان نامدار حاخامی با نام هالوی همین است که از درون آن متفکرین و رهبران بسیار برجسته یهودی – چون یهودا هالوی ، شموئیل بن علی حاخام بزرگ بغداد و تودورس ابولافی – ظهور کردهاند.
پیدایش و تکوین فرقه کابالا با نام خاندان ابولافی در پیوندی ژرف است. چنانکه گفتیم، نهمانیدس با مهیر بن تودروس ابولافی اول پیوند نزدیک داشت. کتاب ظهر نیز در زمان ریاست تودروس ابولافی دوم (۶۲) و پسرش جوزف بر یهودیان اسپانیا تدوین شد و موسی لئونی مورد حمایت این دو بود. تودروس مهمترین شخصیتی است که بر قدمت و اصالت کتاب ظهر و انتساب آن به سده دوم میلادی و شمعون بن یوحای صحه گذارد؛ و میدانیم که موسی لئونی تعدادی از آثار خود را در فاصله سالهای ۱۲۸۷-۱۲۹۲ به جوزف بن تودروس ابولافی اهدا کرده است. (۶۳)
دایرةالمعارف یهود تودروس ابولافی دوم را به عنوان شاه داوودی یهودیان اسپانیا (۶۴) میشناساند. او یهودی دربار فردیناند سوم و آلفونسوی دهم و بسیار ثروتمند و مقتدر بود. تودروس ابولافی رهبر واقعی فرقه کابالا در زمان خود به شمار میرفت و مولف دو رساله کابالی است: ابواب اسرار (۶۵) و خزانه افتخار (۶۶). رسالههای او دشوار و سرشار از تعابیر نامفهوم است و سرانجام میگوید اجازه ارائه اسرار را بیش از این ندارد. جوزف ابولافی پسرش، از جوانی به محافل کابالی پیوست و با موسی لئونی دوستی داشت. این یهودی متنفذ دربار آلفونسوی دهم که در فتح اشبیلیه (سویل) و برخی شهرهای دیگر اندلس اسلامی نقشی مهم داشت، ظاهراً از سال ۱۲۸۱ در شهر طلیطله (تولدو) اقامت گزید. میگویند او از این زمان بطور تمام وقت به تکاپوهای کابالی مشغول بود. جوزف ابولافی نیز از مبلغین کتاب ظهر بود و صحت انتساب آن را به ادوار کهن گواهی میداد. (۶۷)
پیوند خاندانهای زرسالار یهودی با پیدایش و تکوین فرقه کابالا به خاندان ابولافی و نهمانیدس محدود نیست. خاندان ابن وقار از یهودیان درباری کاستیل و لئون و از نزدیکان خاندان ابولافی (۶۸) نیز در تکوین و گسترش این طریقت مرموز نقشی موثر داشتند. یوسف بن وقار تولدوئی (۶۹) در سده چهاردهم میلادی از رهبران فرقه کابالا بود. او، از جمله، نویسنده رساله المقاله الجمع بین الفلسفه و الشریعه است به زبان عربی. او کوشیده است تا ترکیبی از نجوم، فلسفه و تصوف کابالی به دست دهد و در آثارش از ابنسینا، غزالی، ابنرشد، ابنطفیل و ابنمیمون بهره فراوان برده است. نوشتههای کابالی ابن وقار مبتنی بر رسالههای سفر یصیرا و سفر بهیرا است و این نشان میدهد که در این زمان هنوز کتاب ظهر اعتبار جدی نیافته بود. (۷۰)
انتشار ظُهَر یکباره صورت نگرفت. ابتدا برخی یهودیان نامدار، به ویژه تودورس ابولافی در آثارشان به بخشهای کوتاهی از ظهر به عنوان یک اثر کهن و معتبر و نایاب که گویا تنها در دسترس برخی خواص است، استناد کردند و همگان را تشنه آن نمودند. بتدریج و در یک دوره نسبتاً طولانی فصلهایی از کتاب ظهر در محافل کابالی آشکار شد. در سده شانزدهم نسخ دستنویس ظهر در کانونهای فرهنگی اروپا پخش شد و سرانجام در سالهای ۱۵۵۸-۱۵۶۰ به چاپ رسید. این کتاب در سده شانزدهم به زبانهای لاتین و عبری ترجمه و منتشر شد. در سالهای ۱۹۴۵-۱۹۵۸ متن کامل ظهر بهمراه ترجمه عبری، حواشی و توضیحات و اضافات در ۲۲ جلد در اورشلیم به چاپ رسید. در سالهای ۱۹۳۱-۱۹۳۵ ترجمه متن کامل آن به زبان انگلیسی به وسیله هاری اسپرلینگ (۷۱) و موریس سیمون (۷۲) در پنج جلد در لندن به چاپ رسیده است. (۷۳)
مفاهیم رازآمیز این کتاب سرشار از پیشگویی درباره سرنوشت و “رسالت الهی” و آینده قوم یهود است. (۷۴) پیشگوییهای کتاب، از آنجا که به شمعون بن یوحای در سده دوم میلادی نسبت داده میشود، طبعاً حیرتانگیز است و اعتماد خواننده را به پیشگوییهای آیندهای که رخ نداده جلب میکند. در کتاب ظهر وضع کنونی یهودیان دوران گذار توصیف شده که سرآغاز دوران ظهور مسیح است. ظهر پیشبینی میکند که دوران گذار در سال ۱۳۱۰ میلادی به پایان رسد و دوران نوزایی دولت یهود آغاز شود؛ ابتدا موسی ظهور خواهد کرد و راه را برای ظهور دو مسیح خواهد گشود: مسیح بن یوسف و مسیح بن داوود (۷۵). نام مسیح بن یوسف که با عیسی بن مریم (ع) انطباق دارد، طبعاً اعتماد مسیحیان را به این پیشگویی جلب میکرد. مسیح بن داوود نیز همان مسیح موعود یهودیان است. بدینسان، تصوف کابالا از همان آغاز این توانایی بالقوه را داشت که به طریقتی مشترک در میان مسیحیان و یهودیان بدل شود. چنین نیز شد.
در دوران تکوین و تکاپوی کانون کابالی اسپانیا، خاندان ابولافی را با تحولات سیاسی خاورنزدیک و فلسطین مرتبط مییابیم:
آبراهام بن ساموئل ابولافی (۷۶) (۱۲۴۰-۱۲۹۱) از فعالین فرقه کابالا است. او در حوالی سال ۱۲۶۰ به فلسطین سفر کرد. این سفر هفت سال پیش از استقرار نهمانیدس در منطقه است. آبراهام ابولافی در این زمان بیست ساله بود. دایرةالمعارف یهود علت سفر فوق را جستجو برای یافتن اسباط گمشده بنیاسرائیل عنوان میکند. (۷۷)
درواقع، این سفر در زمان جنگهای سخت مغولان و مسیحیان با مسلمانان و فتح دمشق به وسیله کی توقوبا سردار خونریز هلاکو رخ داد. مورخین مینویسند: مغولان و مسیحیان “در این پیکار از هیچ قساوت و رذالتی فروگذار نکردند؛ حتی در مسجد بنیامیه شراب روان کردند و مساجد را به کلیسا تبدیل نمودند و مسلمین را به زور وادار کردند تا در مقابل صلیب به احترام ایستند.” این جنگ با پیروزی مسلمانان و آزادی دمشق به وسیله سپاهیان بیبرس (محرم ۶۵۸ ق./ دسامبر ۱۲۶۰م.) به پایان رسید. بیبرس کی توقوبای مغول را دستگیر کرد و سرش را از تن جدا نمود. (۷۸)
نمیدانیم در این هنگامه سهمگین جنگ، آبراهام ابولافی در کجا به دنبال اسباط گمشده میگشت؟! او پس از شکست مغولان، در همین سال، به اسپانیا بازگشت. آبراهام ابولافی بار دیگر در سال ۱۲۷۱ راهی بنادر شمالی دریای مدیترانه شد. اینک او ۳۱ ساله است؛ مبلغ فرقه کابالا و منادی ظهور قریبالوقوع مسیح بن داوود. مدتی در ایتالیا و سیسیل و یونان به تبلیغات کابالی/ مسیحایی اشتغال داشت و مریدانی از یهودیان در پیرامونش گرد آمدند. برخی از آنان به مسیحیت گرویدند و به مروجین طریقت کابالی در میان مسیحیان بدل شدند. در سال ۱۲۸۰ با پاپ نیکلاس سوم ملاقات کرد و گزارشی از “رنجهای یهودیان” ارائه داد. او با شور و حدّت ظهور مسیح را در سال ۱۲۹۰ میلادی پیشگویی میکرد. این تبلیغات موثر بود تا بدانجا که گروهی از مسیحیان آماده سفر به بیت المقدس شدند تا در زمان ظهور در رکاب مسیح بن داوود باشند. در ایتالیا کسانی نیز بودند که آبراهام ابولافی را کلکباز و “شیاد” میدانستند. ابولافی مولف رسالههای متعدد در زمینه طریقت کابالا است. (۷۹) او در نگارش اینگونه رسالهها چنان چیرهدست بود که مهیر لاندائور (۸۰) (۱۸۰۸-۱۸۴۱)، متخصص یهودی تاریخ کابالا، وی را مولف کتاب ظهر میداند. (۸۱) آبراهام ابولافی را از چهرههای مهم طریقت کابالا در دوران اولیه تکوین آن میدانند.
از سال ۶۶۹ ق./ ۱۲۷۰م.، با مرگ شموئیل بن داوود نهاد شاه داوودی را دیگر در بغداد نمییابیم. (۸۲) این مقارن است با انتقال نهایی کانون مرکزی الیگارشی یهودی به اسپانیای مسیحی و استقرار تودروس ابولافی دوم در رأس نهاد فوق در اسپانیا. درست در همین زمان، در اواخر سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم میلادی، تکاپوی شدید یهودیان بغداد را برای نفوذ در دستگاه ایلخانان مغول و تصرف قدرت سیاسی شاهد هستیم. با توجه به ساختار متمرکز سیاسی و پیوند جهانوطنی الیگارشی یهودی و خاندان شاهزادگان داوودی، این تکاپو نمیتواند بیارتباط با الیگارشی یهودی مستقر در اسپانیا باشد. این تکاپو از زمانی اوج میگیرد که جوزف بن تودروس ابولافی دوم از حضور در دربار آلفونسوی دهم کناره گرفته (۱۲۸۱ میلادی) و بطور تمام وقت به تکاپوهای کابالی اشتغال دارد. این دقیقاً مقارن با زمان تدوین کتاب ظهر است.
پینوشتها:
48. Sefer ha-Zohar / 49. Moses ben Shem Tov de Leon / 50. ibid, vol. 10, p. 532. / 51. Simeon ben Yohai / 52. ibid, vol. 5, p. 1478; vol. 16, pp. 1208-1209. / 53. Idra Rabba / 54. Idra Zuta / 55. Raza de-Razin / 56. Sitrei Torah / 57. ibid, vol. 16, pp. 1194-1208. / 58. Americana, vol. 1, p. 549.
59. بنگرید به مقالات «الیگارشی یهودی و غارت اندلس»، قسمت اول و قسمت دوم
60. “…both descendants of a long line of rabbis.” / 61. Wigoder, ibid, p. 332. / 62. Todros ben Joseph Ha-Levi Abulafia / 63. Judaica, vol. 2, p. 194; vol. 16, p. 1209. / 64. Spanish exilarch / 65. Sha’ar ha-Razim / 66. Ozar ha-Kavod / 67. ibid, vol. 2, pp. 190, 194-195.
68. بنگرید به: این مقاله
69. Joseph ben Abraham ibn Waqar / 70. ibid, vol. 8, pp. 1206-1207. / 71. Harry Sperling / 72. Maurice Simon / 73. ibid, vol. 16, pp. 1211-1212. / 74. ibid, vol. 10, p. 533. / 75. ibid, vol. 16, p. 1208. / 76. Abraham ben Samuel Ha-Levi Abulafia / 77. ibid, vol. 2, p. 158.
78. عبدالحسین نوایی، ایران و جهان؛ از مغول تا قاجاریه، تهران: هما، ۱۳۶۶، ج ۱، صص ۲۸-۲۹.
79. ibid, pp. 185-186. / 80. Meyer Heinrich Landauer / 81. ibid, vol. 16, p. 1215.
82. بنگرید به: این مقاله
منبع: عبدالله شهبازی ؛ زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج ۲، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ دوم (پائیز ۱۳۹۰)
تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم: