نقد کابالیسم (قسمت پنجم)
تناسخ یا بازپیدایی، یکی از راه های اعتقاد به جاودانگی روح انسان است که بر مبنای آن روح، پس از جدایی از بدن، به کالبد انسان دیگر، حیوان یا گیاه یا جماد و یا حتی ستارگان و فرشتگان وارد میشود. شاید بتوان زمینه روانی این آموزه را در میل به جاودانگی و غلبه بر مرگ، نزد کسانی که هویت را در حضور دنیوی میدانند جستجو کرد. [۲] در بین حکمای یهود اولین نشانههای اعتقاد به تناسخ را میتوان در آثار یوسفوس [۳] مورخ یهودی یافت. او برای نخستین بار معاد جسمانی را رد کرده و معتقد به تناسخ شد. یوسفوس بر این باور بود که ارواح مردگان یا در کالبد یک نوزاد دوباره به این جهان بازگشت میکنند و یا در مخزنی آسمانی به انتظار ورود به این عالم میمانند. ارواح گناهکاران با همان بیماریهای گذشته به دنیا میآیند و روح نیکوکاران مستحق بدنهایی مقدس و سالم میشوند. [۴]
مخالفت فلاسفه یهودی با اصل تناسخ
استدلالات مربوط به اصل تناسخ، بعدها توسط برخی از دانشمندان و فلاسفه یهودی همچون موسی بن میمون مشهورترین فیلسوف یهودی قرون وسطی، به صراحت تکذیب شد.
با وجود مخالفت آشکار فلاسفه یهود، مسالهی حلول روحِ انسان متوفی در بدن انسان دیگر، از سوی اولین آثار ادبی کابالا همانند باهیر پذیرفته شد و فقدان هیچ انتقادی بر این نظریه که با مثالهای متعدد در این کتاب تشریح گردید، نشان دهندهی رشد و گسترش نظریهی تناسخ در محافل کابالای اولیه است.
مفهوم تناسخ در کابالای معاصر
در دوران معاصر کابالای مدرن، نه تنها بر این عقیدهی کلاسیک متون ادبی خود پافشاری میکند، که معتقد است علیرغم همهی تردیدها، شکها و همچنین اطلاعات غلطی که در مسألهی تناسخ وجود دارد، حقیقت تناسخ در یهودیت نهفته است! [۵]
کابالیستها تناسخ را ورای اعتقادات ایدئولوژیک برشمرده و آن را لازمهی حیات فیزیکی به حساب میآورند. با این حال برای آن که گفتار خویش را مستند به متون مقدس کنند، [۶] آیاتی را در اثبات وجود تناسخ از کتاب مقدس بیان مینمایند.
به عنوان مثال آنجا که خداوند، قوم یهود را از پرستش خدایان دروغین منع می کند، اعلام می نماید که بار این گناه را پدران و فرزندان تا نسل سوم و چهارم به دوش خواهند کشید. [۷] کابالا آیاتی از این دست را نشانه بیعدالتی خدا دانسته و معتقد است این آیات در باطن مؤید حقیقت تناسخ است؛ چرا که مجازات نسل های بعدی به خاطر گناه یک فرد، کار عادلانه ای نیست، پس فردی که مرتکب گناه می شود برای پالایش روح، دوباره در نسل سوم و چهارم به این دنیا باز می گردد تا تطهیر شود. [۸]
کابالای مدرن تناسخ را پاسخی به تمام رنج های بشریت و هرج و مرج دنیای کنونی می داند. سؤالات اساسی و مهمی که ذهن انسان را در تمام ادوار به خود مشغول داشته است، از منظر ایشان راه حلّی جز آموزهی تناسخ ندارند.
اینکه چرا با وجود خدایی مهربان و عادل، بدبختی در جهان غوغا میکند؟ چرا این چنین پاداش و مکافاتِ ناعادلانه جاری است و چرا در حالی که گناهکاران آزاد و سعادتمند زندگی میکنند، میلیونها انسانِ بیگناه در رنج به سر میبرند، معماهایی هستند که تنها با شاه کلید تناسخ میتوان راه حلّی برایشان بیان کرد. به این دلیل کابالا مدعی است، امروزه میلیون ها نفر در غرب به تناسخ به مثابه توضیحِ منطقی بسیاری از مسائل اجتماعی، مذهبی، انسانی و حتی محیطی می نگرند! [۹]
نقش والدین در تناسخ کابالایی
از موضوعات قابل توجه در تناسخ کابالایی آن است که والدین نقش بسیار موثری در به چنگ آوردن یک روح فرهیخته و با فضیلت، یا یک روح متوسط و حتی خلافکار برای فرزندانشان دارند! آنها می توانند اولاد خود را با سفارش قبلی از روی یک کاتالوگ کیهانی انتخاب کنند. بنابراین حالت و احساس والدین در هنگام انعقاد نطفه، کودکانی تولید خواهد کرد که طیفی از روحیات مختلف، از عصبی تا لطیف را در بر خواهد داشت. [۱۰]
پدر و مادر یک کودک، در اصل تناسخ قادر خواهند بود تا با یک دور اندیشی و یک هماهنگی احساسی همان روحی را که آرزو دارند در کالبد فرزند خود قرار داده و آن را به زمین خاکی دعوت کنند!
نامگذاری اطفال نیز به شکل قابل توجهی بر روند تناسخ مؤثر است. نام فامیلی افراد در تناسخِ کابالایی اهمیت چندانی ندارد، اما اسم تعمیدی هرگز تغییر نمی کند و انتخاب آن برای تطابق فرد با روح دریافت شده بسیار تأثیر گذار است؛ لذا والدین همواره باید نام فرزندان خود را از روی بستگان و افراد مورد علاقه خود انتخاب نمایند.
ایشان قادر به عوض کردن نامی که کودک از تناسخ های پیشین با خود آورده نیستند. کابالا مدعی است اگر نام هایی که در کتاب مقدس نوشته شده بر روی فرزندان گذاشته شود، فرد می تواند بر روی آیه ی مربوط به خود مدیتیشن کند و خاطرات تناسخ های قبلی را به خاطر آورد.
تأثیر اسم در تناسخ کابالایی چنان عظیم است که اغلبِ کابالیست ها راه حل امراض روحی و جسمیِ عمده را در تغییر اسم می دانند؛ تا فرد دوباره بتواند در جهت ارتباط با هویت حقیقی اش حرکت کند. [۱۱]
تناسخ و مدیتیشن کابالیستی
طبق ادعای کابالیست های معاصر، از طریق مدیتیشن انسان می تواند به دانش تناسخ دست پیدا کند و از آن لحظه، نه تنها به علل مشکلاتش آگاه میشود، بلکه به عمق آن نیز نفوذ میکند. این گونه، اجرا کننده ی مدیتیشن تا عمق نگرش ها و انتظاراتِ نهفته در خود، کاوش می کند و از موقعیت بهتری برای بهره بردن از دانش کسب شده برخوردار می شود.
برای همه ی کسانی که این دانش را به دست می آورند، قدرتِ به خاطر آوردن حیات های پیشین، منجر به نحوه ی اندیشیدنی خواهد شد که کمتر مادیگراست و به این ترتیب باعث تقویت و برخورداری از حالت روحانی ذهن و روح میشود.
کابالا می آموزد که با یافتن تناسخ های پیشین از طریق مدیتیشن، می توان به یک زندگی ایده آل رسید. با سفر به گذشته و تجربه ی مجدد دوره های زندگی پیشین که لذت بخش تر هستند، می توان آرامش یافته و به درک بهتری از مشکلات و راه حل آنها دست یافت.
فرد افسرده حال میتواند امید را، اندوهگین نشاط را و زندانی آزادی را میتواند دوباره تجربه کند. حتی با مدیتیشن میتوان بر همهی ترس هایی که مدت مدیدی بر فکر انسان سایه افکنده، فائق آمد. [۱۲] از این رو میتوان به روشنی دریافت که در کابالای مدرن، خدا نقش مؤثری بر زندگی انسانها نداشته و ایشان برای رسیدن به آرامش، امید و نشاط، تنها راهی که در پیش رو دارند مدیتیشن است.
بررسی تناسخ در آرای پیروان کابالا
اندیشهی تناسخ در بین تابعان کابالا، بیانگر جریان حلول گرایی در یهودیت است. [۱۳] دیدگاه حلولیِ پیروان کابالا، همان گونه که آنان را در مورد مبدأ دچار انحراف ساخت، در مورد معاد نیز در وادی خطیر تناسخ گرفتار نمود.
کابالیستها که به حلول خداوند در انسان و سایر موجودات معتقدند، از قول به حلولِ روحِ یک شخص در بدنهای دیگر نیز امتناع نمیکنند. از این رو اعتقاد به تناسخ و بازگشتِ ارواح، در بین ایشان هرچند جایگزین اصل معاد نشده است، اما به نحوی با فلسفهی معاد در تعارض میباشد.
نظریهی تناسخ در کابالا به هیچ وجه حول محورِ انکار قیامت و معاد نمیچرخد؛ زیرا در اندیشهی پیروان این طریقت، نشانه هایی از اعتقاد به جهان آخرت و محاسبه ی اعمال در قیامت می توان یافت. اما بنا بر باور ایشان، عذاب ابدی برای ارواحِ ملعون در جهنم قابل انکار است. زیرا در روح چیزی وجود دارد که با خداوند هم ذات می باشد! از این رو خداوند نمیتواند تا ابد با نگاه داشتن روح گناهکاران در عذاب، خود نیز رنج ببرد! [۱۴]
طرح موضوع تناسخ، در حقیقت تلاشی است از سوی پیروان کابالا برای زدودن ابهام از ظاهر برخی آیات کتاب مقدس و پاک نمودنِ ساحت علوی خداوند از اتهام به بی عدالتی. با این حال تناسخ، نه تنها به رفع این اتهام کمکی ننموده است، بلکه پذیرش این نظریه، به نوعی ناظر بر بی عدالتی ذات یگانه پروردگار نیز هست.
بازگشت روح بر طبق نظر کابالا پاسخی است منطقی به تفاوتها و تبعیضهای نهفته در زندگی انسانها؛ چرا که وجودِ این گونه اختلافات در بین ابناء بشر، با اصل عدالت خداوندی در تضاد است. پس آموزههای کابالا میکوشد تا علت این تناقض را با نظریهی تناسخ پاسخ گوید.
از منظر تابعان کابالا تفاوتهای موجود بین افراد، به خاطر اختلاف سطحِ روحهایی است که در کالبدهای گوناگون حلول کردهاند. اگر عدهای ثروتمند و عدهای فقیر هستند، یا آنکه برخی باهوش و بعضی دیگر کم هوشند و یا اگر عدهای ظالم و دیگران مظلوم هستند، در واقع این اختلافات به علت تناسخهای پیشین ارواحی است که در کالبدهایی، دوباره به این دنیا بازگشت نمودهاند.
تناسخ فعلی افراد بر اساس زندگیهای پیشین آنان رقم خورده است و نوع زندگی هر شخص تابع کارمایی است که از تناسخهای پیشین در روح او باقی مانده است. در نتیجه نمیتوان علت تبعیضها و تفاوتهای موجود را به فقدان عدالتِ خداوند نسبت داد.
اشکال اصلی تناسخ در کابالا
می توان گفت مشکل اصلی آموزه های کابالا در خصوص تناسخ، برداشت نادرست ایشان از اصل عدالت الهی است. پیروان کابالا لازمه ی عدالت الهی را برابر قرار دادن همهی اشیا و همه ی انسانها می دانند؛ حال آنکه مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همهی مخلوقات را یکسان بیافریند؛ بلکه اقتضای عدل و حکمت الهی آن است که جهان را به گونهای بیافریند که بیشترین خیر و کمال بر آن مترتب شود و موجودات مختلف را به گونه ای خلق کند که متناسب با آن هدف نهایی باشند.
وجود نابرابریهای اجتماعی، رنجها و گرفتاریهای موجود در جوامع انسانی همگی لازمهی مختار بودن انسان است، نه بیعدالتی خداوند یا تناسخ ارواح. اختیار و اراده یکی از امتیازات مسلم انسانها است که بدان واسطه به سوی کمال نهایی و ابدیِ خود گام بردارد و یا به سوی شقاوت و خسران جاودانی سقوط کنند که البته چنین سقوط اختیاری، مورد اراده ی الهی واقع نخواهد شد.
از آنجا که برای انتخاب آگاهانه نیازمند به شناخت صحیح راه های خیر و شر است، خداوند متعال انسان را به آنچه خیر و مصلحت اوست امر فرموده است و از آنچه باعث فساد و سقوط اوست، نهی کرده است تا وسیله ی حرکت تکاملی او را فراهم آورد. لذا تکامل انسان با انجام تکالیف الهی و به منظور رسیدنِ انسان به نتایج اعمالش وضع شده است.
همینطور حکمت الهی اقتضا دارد که این تکالیف متناسب با توانایی های مکلفین باشد. [۱۵] نتیجه آنکه انسان در همین جهان باید بر اساس تعالیمی که خداوند امر فرموده حرکت تکاملی خویش را به انجام برساند و تناسخ نمی تواند بهانه ای جهت بازگشت و تکامل روح باشد.
تناسخ و برهان عدالت
نکته دیگر در خصوص تناسخ به برهان عدالت باز می گردد. از آنجا که انسان موجودی مختار است و در انتخاب اعمال خود آزاد می باشد، از یک سو افرادی در این جهان تمام عمر خود را صرف عبادت و اطاعت خداوند می کنند و از سویی دیگر تبهکارانی نیز یافت می شوند که برای رسیدن به هوس های شیطانی خود، بدترین ستم ها و زشت ترین گناهان را مرتکب می شوند. اما آیا تناسخ میتواند راهی عادلانه برای جزای اعمال پسندیده و ناپسند انسان ها باشد؟ آیا حلولِ روح یک تبهکار در کالبد پست ترین نفوس بر روی کره ی زمین، کیفر و عقابِ عادلانه ای برای اوست؟ آیا به این طریق، روح پالایش می یابد؟! حتی اگر پالایشی هم در کار باشد، چه تضمینی وجود دارد که فرد تبهکار از وسوسه ی دل سپردن به جنایت، آزاد شود؟
چه بسا تبهکارانی که از نعمت های بیشتری هم برخوردار باشند؛ لذا زندگی این جهانی ظرفیت پاداش و کیفر بسیاری از اعمال را ندارد و مقتضای عدل الهی این است که هر کس کوچک ترین کار خوب یا بدی که انجام می دهد، به نتیجه ی آن برسد. پس همچنان که این جهان سرای آزمایش و تکلیف است، باید جهان دیگری هم باشد که سرای پاداش و کیفر و ظهورِ نتایج اعمال باشد و هر فردی به آنچه شایسته ی آن است نایل شود تا عدالت الهی تحقق یابد. [۱۶]
نویسنده: فاطمه مهدیه
پینوشتها:
[۱]- المسیری، دائرة المعارف یهود، یهودیت و صهیونیزم، ص۳۰۷ .
[۲]- مینایی، فاطمه، «تناسخ»، دانشنامه ی جهان اسلام، ج ۸ ، ص ۲۲۷ .
[۳]- Josephus
[۴]- دقیقیان، شیرین دخت، نردبانی به آسمان، ص ۲۳۹ .
[۵]- برگ، فیایپ، بازگشت روح، ص۲۰ .
[۶]- همان، ص۳۰ .
[۷]- سفرخروج، ۲۰:۵ .
[۸]- برگ، همان، ص۵۴ .
[۹]- همان، صص۲۱- ۲۵ .
[۱۰]- همان، صص ۶۹- ۷۱ .
[۱۱]- همان، صص۱۴۹- ۱۵۱ .
[۱۲]- همان، ص ۱۵۳ .
[۱۳]- المسیری، همان، ص۳۰۷ .
[۱۴]-Scholem,Gershom, “KABBALAH”, p. 649 .
[۱۵]- مصباح یزدی، مشکات، آموزش عقاید (۱-۳)، صص۱۹۶- ۱۹۷ .
[۱۶]- همان، ص۴۱۴ .
مجموعه مقالات نقد کابالیسم
۱. کابالا ؛ ساحت معنویتی نوین ۲. حلول گرایی ویژگی اصلی عرفان یهود
۳. در نگاه کابالا منشأ شر خداست! ۴. یهودیت و برتری طلبی قومی و نژادی
۵. جادوگری و عددگرایی در عرفان یهود ۶. تناسخ جایگزین معاد در کابالا