داستان نفوذ «هیچندان»ها به هالیوود! سینما
«هیچندانها»! این عنوانی بود که آمریکاییهای اصیل به سلاطین هالیوودی نسبت دادند. سلاطینی که هالیوود را از نو پیریزی کردند و طوری در همه جای آن تولید و تکثیر شدند که دیگر جایی برای دانایان نماند!
تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، نویسندگان، مؤسسان استعدادیابی، قانونگذاران، پزشکان و گروههای امدادی و در نهایت فیلمسازان. همه و همه مشتی هیچندان بودند که برای ورود به صنعت سینما و فیلمسازی، نه آموزشی دیده بودند، نه دانشی داشتند و نه تجربهای. اینها فقط تعدای یهودی آس و پاس بودند که خانه و کاشانه خود را در اقصی نقاط اروپا رها کرده و به کشور پر زرق و برق آمریکا رفتند تا بخت زندگی خود را در آنجا بیازمایند. بختی که اتفاقاً با آنها یار بود!
یهودیان هالیوود یک چاشنی جادویی به این صنعت اضافه کردند. چیزی که آمریکاییهای متمدن و البته مسیحی اجازهی استفاده از آن را به خود ندادند: صحنههای غیراخلاقی!
این نسخهای بود که مهاجران یهودی با اضافه کردنِ زنان و مردان خوشچهره، صحنههای رمانتیکِ آنچنانی و البته تبلیغات وسیع برای سینمای معتدل آمریکا بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ پیچیدند.
یهودیان هالیوود، دستکم نسل اولی که صنعت سینما را پایه گذاردند، گروهی آشکارا همگن بودند که تجربههای کودکیشان آشکارا مشابه بود.
* کارل لیملی (لمله) Carl Laemmle مسنترین آنها، در سال ۱۸۶۷ در لاوپهایم، روستای کوچکی در جنوبغربی آلمان، به دنیا آمد. مادر محبوبش کمی پس از سیزدهمین سالگرد تولد لیملی درگذشت و او پدرش را، که تاجری ماجراجو و آس و پاس بود، متقاعد کرد اجازه بدهد برای امتحان بختش به آمریکا برود. همین لیملی بود که نهایتاً یونیورسال پیکچرز (Universal Pictures) را تأسیس کرد.
* آدولف زوکر (زوکور – سوکور) Adolph Zukor زادهی روستایی کوچک در منطقه انگورکاری توکی مجارستان بود. پدرش در دورهی نوزادی زوکر مُرد و مادرش هم چند سال بعد. آدولف را نزد دائیش در همان حوالی فرستادند که حاخامی سرد و بیعاطفه بود. زوکرِ تنها، مستقل و محبتندیده مثل لیملی اجازه گرفت به آمریکا برود و زندگی تازهای را شروع کند. او بعدها پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures) را بنیان نهاد.
* ویلیام فاکس William Fox هم مجار بود. والدینش مهاجرت کرده بودند، ولی پدرش بیکفایت و مسئولیتناپذیر بود. سالها بعد، ویلیام در مراسم تشییع پدر روی تابوت آب دهان انداخت. پسر به ناچار نانآور شده بود و نوشابه، ساندویچ و دوده بخاری میفروخت. او در آینده این تجربه را در فاکس فیلم کورپوریشن (Fox Film Corporation) به کار گرفت.
* لوئیس بی. میر (لویی) Louis B. Mayer میگفت فراموش کرده که دقیقاً در کجای روسیه و چه روزی به دنیا آمده است. او بعدها چهارم جولای را روز تولد خود خواند. میر با والدینش در نواحی دریایی کانادا زندگی میکرد. پدرش سقطفروش بود و کشتیهای آسیبدیده را نجات میداد. لویس در نوجوانی علیه اقتدار پدر شورید، به بوستون رفت و کوشید کسب و کار سقطفروشی و نجات کشتی خود را راه بیاندازد و البته او در آینده بزرگترین استودیوی هالیوود را رهبری میکرد: مترو گلدوین مایر (Metro-Goldwyn-Mayer).
* بنجامین وارنر، همسر، پسر و دختر نوزادش را در لهستان ترک کرد تا مانند بستگانش بخت خود را در آمریکا بیازماید. پس از دو سال پینهدوزی در بالتیمور، آنقدر پول جمع کرده بود که خانوادهاش را از لهستان به آمریکا بیاورد. او سالها در شرق آمریکا و کانادا با گاریاش دوره میگشت و خرت و پرت میفروخت تا بالاخره در یانگستاون اوهایو مستقر شد. در یانگستاون، پسرانش هری، سم، آلبرت و جک تصمیم گرفتند پولهایشان را روی هم بگذارند و یک پروژکتور بخرند. محصول این تصمیم شرکت نام آور برادران وارنر (Warner Bros) بود.
نکتهی مهم و قابل تأمل در مورد یهودیان مهاجر، این بود که همگی آنها پس از ورود به آمریکا، گذشتهی خود را به باد فراموشی سپردند و به گونهای با این کشور جدید هماهنگ و همنوا شدند که گویی همانجا متولد شده و میخواهند به آن وفادار باشند.
تمامی این افراد ضمن اینکه زندگی مشقّتباری در دوران کودکی، نوجوانی و حتی جوانی داشتند، نسبت به خانه و خانواده خود بیتفاوت و حتی متنفّر بودند.
در پایان میتوان گفت، هالیوودِ قدرتمندِ امروز، حاصل تلاش و عقدهگشایی عدهای یهودی مفلوک و درمانده است که سعیشان برای آمریکاییشدن به نتیجه رسید و به مرور زمان به فرمانروایان ابدی در صنعت پولساز سینما بدل شدند.
سینما ، سینما ، سینما ، سینما
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها: