نقدی بر فیلم مرد پولادین / Man of Steel 2013 سوپرمن
یکی از شخصیتهای تاریخی- مذهبی که از مدتها قبل مورد توجه فیلمسازان هالیوودی قرار گرفته و آثار متعددی حول محورش ساخته میشود، شخصیت حضرت عیسی مسیح (ع) است. آثاری که تاکنون با موضوعِ این پیامبر بزرگ ساخته شده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
گروه اول آن دست آثاری هستند که مستقیماً به داستان زندگی حضرت مسیح و شخصِ ایشان میپردازد. که از جملهی این فیلمها میتوان به: آخرین وسوسه مسیح، مصائب مسیح، پسر خدا و مریم مجدلیه اشاره کرد.
اما موضوعِ فیلمهای دستهی دوم، شخصیتِ حضرت عیسی نیست، بلکه فردی بسیار شبیه به مسیح است. در حقیقت اینگونه تولیدات چهرهای مسیحایی به افرادی میدهد که مسیح نیستند. اگر بخواهیم به نمونههایی با رویکرد اخیر اشاره کنیم، فیلمهایی نظیر: ای تی، مسیر سبز و سهگانهی ماتریکس، به ذهن متبادر میشوند.
سوال مهم اینجاست که چرا و با چه قصد و نیتی این آثار روانهی بازار میشود؟
در این میان، فیلم یا بهتر است بگوییم شخصیتی که بیشتر مسیحگونه در نظر جلوه میکند، شخصیت سوپرمن در فیلم «مرد پولادین» و دنبالههای آن است. سوپرمن از آن دست شخصیتهای قهرمان و پُر طرفدار در سری داستانهای کُمیک است که از داستانهای مصوّر به فیلمنامهی فیلمهای متعددی نقل مکان کرده و بارها و بارها و با اشکال مختلف برای مخاطبانش روی پرده سینمای هالیوود به تصویر کشیده شده است. آخرین نسخهی سوپرمن (با بازی هنری کویل) در فیلم مرد پولادین محصول ۲۰۱۳ به مخاطبان و علاقهمندانش عرضه شد.
نگاهی به داستان فیلم
سیارهی کریپتون (زادگاه سوپرمن) بهعلت ناپایداری هسته، در حال فروپاشی است. اوضاع سیاسی این سیاره هم تعریفِ چندانی ندارد و رهبرِ نظامی سیاره، «ژنرال زاد» (با بازی مایکل شانون) دست به کودتا علیه شورای تصمیمگیری میزند. در این میان «جور اِل» (با بازی راسل کرو) که بزرگترین دانشمند سرزمینش است، برای نجات نسلِ شهروندان کریپتونی، پسرش «کال اِل» (سوپرمن) را بههمراه بانکِ دی.ان.ای تمام مردم کریپتون، به سمت زمین، که یک سیارهی قابل سکونت برای کریپتونیها تشخیص داده شده، روانه میکند. ژنرال زاد که در کودتای نظامی شکست خوده، محکوم به حبس ابد در یک سیاهچالهی فضایی میشود، ولی طولی نمیکشد که کریپتون بهکلی نابود میشود و موجِ انفجارِ این سیاره باعث رهایی ژنرال زاد از سیاهچالهی فضایی میشود. او برای پایهریزی دوبارهی سیارهاش بر روی سیارهای دیگر، همهجایِ عالم را بهدنبال «کال اِل» میگردد تا در آخر رد او را روی زمین پیدا میکند. زاد پس از پیدا کردن سوپرمن در ابتدا رفتار مسالمتآمیزی با او دارد ولی کمکم مشخص میشود که قصد او از پیداکردن سوپرمن، استخراج دی.ان.ای مردم کریپتون از خونِ وی و تبدیل زمین به یک کریپتون جدید است. به این ترتیب جنس زمین دگرگون شده و تمام مردم نابود خواهند شد. اما سوپرمن به مقابله با زاد برمیخیزد و بالاخره او و یارانش را شکست داده و با کشتن زاد، زمین را از خطر نابودیِ یک دیکتاتورِ فضایی، نجات میدهد.
تحلیل فیلم
کارگردان مرد پولادین (Man of Steel) و دو دنبالهی آن یعنی: «بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت» و «لیگ عدالت»، زک اسنایدر (Zack Snyder) است. هرچند این سه اثر با نقدهای زیادی روبهرو شد و نمیتوان آنها را جزء آثار موفق دانست، ولی فروش بیش از ۲ میلیاردی، این سهگانه را در زمرهی تولیدات نسبتاً پُربیننده قرار داد.
آنچه که مرد پولادین را از دیگر آثارِ سوپرمنمحورِ گذشته متمایز میکند، داستان او نیست. چرا که سوپرمن از زمانیکه در دل داستانهای کمیک زاده شد، شخصیتی ابرقهرمانانه داشته و دارد. لکن وجه تمایزِ مرد پولادین با فیلمهای همخانوادهاش، نحوهی پردازش (معرفی شخصیتِ عناصر و نقشهای مختلف داستان برای مخاطب) شخصیتِ سوپرمن و نگاه آخرالزمانیِ بر پایهی انجیل، در این اثر است.
گویا در فیلم تلاش مضاعفی صورت میگیرد تا با کدهای مختلفی و البته بهصورت غیرمستقیم، به سوپرمن رنگ مسیحایی ببخشند. و از طرف دیگر، ضدقهرمان داستان (ژنرال زاد) تطابق زیادی با «آنتیکرایست» (ضدمسیح) در نگاه صهیونیستی دارد. مطابقتی عجیب، که بعید است اتفاقی باشد.
همانطور که در نقدهای گذشته به آن اشاره شد، در نگاه صهیونیستی منظور از ضدمسیح همان منجی مسلمانان یعنی حضرت مهدی (عج) میباشد. افرادی همچون جوئِل ریچاردسون، پت رابرتسون و… در آثار متعدد خود، بیشرمانه امام دوازدهم شیعیان را همان آنتیکرایست میدانند و خطر منجیِ اسلامی را از هر تروریستی در دنیا بزرگتر معرفی میکنند. این تفکرات با توجه به اینکه هالیوود یک نهاد صهیونیستی است، در فیلمهای زیادی نفوذ کرده و در آثار گوناگونی، متأسفانه ضدقهرمانِ داستان، ویژگیهایی شبیه به حضرت بقیةالله (ارواحنافداه) دارد.
اجازه دهید ابتدا از طرف خیر داستان شروع کنیم. جایی که «کال اِل» یا همان سوپرمن، هنگامیکه نوزاد است توسط پدرش به زمین فرستاده میشود تا یکی از آخرین بازماندگان کریپتون باشد. سفینهی کال اِل در یک زمین کشاورزی در ایالات کانزاس آمریکا فرود میآید و ساکنان آن زمین کشاورزی یعنی جاناتان و مارتا کِنت، تبدیل به پدر و مادر زمینی سوپرمن میشوند و نام «کلارک» را برای او انتخاب میکنند.
کلارک کمکم در کودکی متوجه نیروهای عجیبی در وجودش میشود و از همان دوران سعی میکند از این نیروها در جهت خیر و کمک به مردم استفاده کند. هرچند پدرش از او میخواهد که هویتِ غیرطبیعی خود را با کمک به دیگران فاش نکند و حتی جان خود را در این راه فدا میکند تا کلارک جلوی چشم دیگران، از قدرتهای فرازمینیاش استفاده نکند، ولی کلارک قلبی رقیق دارد و گویا «منجی بودن» در خونِ اوست.
در قسمتی از فیلم، پدر کلارک او را تشویق میکند تا علت اینکه این قدرتِ خارقالعاده در وجودش شکل گرفته را پیدا کند و از اینجاست که کلارک پس از مرگ جاناتان، در مکانهای گوناگون مشغول به کار میشود تا هم بتواند با هویتهای جعلی به مردم کمک کند و شناخته نشود و هم شاید سرنخی برای پاسخ به چرایی قدرتهایش پیدا کند.
سوپرمن در این فیلم نه تنها ما را به یاد عیسی مسیح میاندازد، بلکه دیگر پیامبران را نیز در ذهن تداعی میکند. برای پاسخ به این ادعا کافیست ۳۷ دقیقهی ابتدایی فیلم را با دقت ملاحظه بفرمایید. او برای کمک به کارگران سکوی نفتی از بین شعلههای آتش عبور میکند و درحالیکه زبانههای آتش بدنش را بهکلی فرا گرفته، نمیسوزد. آیا این ویژگی شما را به یاد حضرت ابراهیم (ع) نمیاندازد؟!
در جای دیگری از فیلم، سوپرمن با اشعهی چشمانش غاری یخی در دل یخهای عمیقِ قطبی پدید میآورد و پس از داخل شدن به غار، یک سفینهی قدیمی از سیارهاش کریپتون پیدا میکند و با تجسس در سفینه، به شخصیت واقعی خود و البته رسالتش بر روی زمین پی میبرد. این صحنه از فیلم هم به رسول مکرم اسلام حضرت محمد (ص) اشاره دارد که در «غار حرا» به نبوت مبعوث شد و رسالت یافت که برای راهنمایی مردم تلاش کند.
گویی فیلم میخواهد ذهن مخاطب را بهسوی اینکه سوپرمن «عصارهی تمام انبیاست» سوق دهد. اما در این بین ویژگیهای مسیحاییِ سوپرمن برای مخاطبانش پُررنگتر بهنظر میرسد که صد البته چون اکثریت مخاطبان فیلم مسیحیان دنیا هستند، امری است طبیعی.
بیایید دلایل این ادعا را با هم بررسی کنیم؛ صحنهی غرق شدنِ سوپرمن را پس از نجات کارگرانِ سکوی نفتی، به خاطر بیاورید! بهنظر شما حالت صلیبگونهی کلارک، اتفاقی است؟! از این صحنه که بگذریم حتماً مجروح شدن «لوییز لِین» (با بازی ایمی آدامز) در سفینهی فضایی، نظر شما را جلب کرده است. چه کسی جلوی خونریزی داخلی لوییز را گرفت و همچون مسیح با معجزه او را شفا داد؟!
اما سنّ سوپرمن هم با سنّ حضرت عیسی مسیح (که در منابع تاریخی حدود ۳۳ سال ذکر شده است) برابر است. اگر با تعجب میپرسید که کجایِ فیلم اشاره به ۳۳سالگی کلارک دارد، شما را دعوت میکنم تا به صحبتهای ژنرال زاد با سوپرمن در سفینهاش دقت کنید که او بر این نکته تأکید میکند که ما ۳۳سال بهدنبال آثارِ حیات در فضا بودیم تا اینکه تو با ارسال پیام از طرف زمین، ما را به اینجا راهنمایی کردی!
دلیل دیگری که مُهر تأییدیاست بر مسیحایی بودن شخصیتِ سوپرمن، باز هم به شکل صلیب در آمدن اوست. اما اینبار هنگام خروج از سفینهی زاد برای کمک به سفینهی لوییز که در حال آتش گرفتن است. جملاتی هم که تصویرِ مجازیِ پدرِ فضاییِ سوپرمن (جور اِل) در سفینه به او میگوید، گویا حکم پیامبری سوپرمن است: «مردم زمین با ما متفاوتن ولی اگه تو هدایتشون کنی و بهشون امید بدی، اونا دست به اشتباهاتی که ما زدیم نمیزنن. تو برای مردم زمین هدف تعیین میکنی و اونا پشت سرت میان»!
اما بزرگترین دلیل ما هنوز ذکر نشده. بزرگترین دلیلی که میتوان اقامه کرد بر این ادعا که فیلم میخواهد سوپرمن را به جای حضرت عیسی مسیح جا بزند، مرگ سوپرمن در قسمت دوم این سهگانه یعنی «بتمن علیه سوپرمن»، و زنده شدن دوبارهی او در قسمت سوم این اثر یعنی «لیگ عدالت» است که قطعاً عقیدهی مسیحیان در مورد زنده شدنِ دوباره و بازگشت حضرت مسیح در آخرالزمان، بر کسی پوشیده نیست.
اضافه کنید به تمام این استدلالها، بازآفرینیِ تصویری از تثلیث مسیحی (پدر، پسر، روحالقدس) که در فیلم برای بیننده مجسّم میشود؛ با این توضیح که پدر، همان «جور اِل» است، پسر هم «سوپرمن» و روحالقدس، تصویر «جور اِل» در سفینه.
اکنون که نحوهی شخصیتپردازیِ قهرمانِ فیلم برایمان آشکار شد، زمان آن رسیده که به شخصیت منفی فیلم بپردازیم.
برعکسِ سوپرمن که با پردازشِ زیادی برای مخاطب به تصویر کشیده شده، از «ژنرال زاد» چیز زیاد و دندانگیری روایت نمیشود. جز اینکه تنها بر صفتِ نظامیگری و خونریزی او تأکید میگردد و فیلم او را دشمن سرسختِ تمدنِ انسانی معرفی میکند. علاوه بر صفت مذکور، یک ویژگی دیگر نیز برای زاد بهطور برجسته ذکر میشود که او به هنگام معرفیِ خود برای زمینیان از آن بهره میبرد.
ژنرال زاد برای اولین ارتباطش با مردم زمین، یک پیام جهانی برای آنان مخابره میکند با عبارتِ «شما تنها نیستید»، که این پیام با زبانهای مختلف بازگو میشود و تقریباً تمام ساکنان زمین با هر زبان و نژادی، با ژنرال زاد آشنا میشوند. جالب اینجاست که در هنگام پخش این صدا روشنایی از کل کرهی زمین رخت برمیبندد که نشان از ظلمانی و شوم بودن این ارتباط و شخصِ ژنرال زاد است.
پیام «ژنرال زاد» که به زبانهای مختلف در حال پخش است!
نمونهای دیگر از این ندای جهانی که متعلق به ضدقهرمانِ داستان است را در فیلم دیگری موسوم به «ایکسمَن؛ آخرالزمان» با وضوحِ بیشتری میبینیم. اما صبر کنید، این ویژگی کمی آشنا بهنظر میرسد؛ این طور نیست؟!
در منابع اسلامی چیزی شبیه به این ندای جهانی را با نام «صیحه آسمانی» مییابیم. از نشانههای پنجگانه و حتمیِ ظهورِ حضرت صاحبالزمان (عج) این است که جبرئیلِ امین حدود سه ماه قبل از ظهورِ حضرت، در آسمان ندا میدهد و منجی عالم بشریت را به جهانیان معرفی میکند و هرکس با هر زبانی این صدا را متوجه میشود.
شاید تا به حال از این زاویه به این فیلم نگاه نکرده بودید و باورش سخت و دردآور باشد ولی همانطور که پیشتر گفتیم ژنرال زاد تصویر خشن، جنگطلب و ویرانگری است که هالیوود با جادویِ تصویرش از امام دوازدهم شیعیان، برای مردم دنیا ترسیم میکند. با این تفاسیر فیلم «مرد پولادین» را باید یک اثر کاملاً آخرالزمانی و با روایتگریِ جنگِ بین مسیح و ضدمسیح دانست که با پیروزی قهرمانِ داستان به پایان میرسد.
نکتهی دیگری که در مورد فیلم «مرد پولادین» به چشم میخورد این است که این اثر همچون بسیاری از آثار هالیوودی از خدا خالیاست. این مسأله در دیالوگهایی که بین کلارک و پدرش درابتدای فیلم رد و بدل میشود، مشهود است. آنجایی که در دوران نوجوانی کلارک، قدرتهای عجیبش او را سرگردان کرده و با آشفتگی به دنبال منشأ بهوجود آورندهی این نیرو در وجودش است و از پدرش میپرسد: «خدا این کارو با من کرده؟» در جواب او جاناتان پس از سکوتی معنیدار، از سفینهی فضایی که کلارک با آن به زمین آمده رونمایی میکند و میگوید: «تو رو داخل این پیدا کردیم»، جاناتان ادامه میدهد: «تو جواب این سؤال هستی که آیا ما تو این عالَم تنهاییم یا نه؟» (یعنی آیا موجودات دیگری غیر از ما در این جهان وجود دارند یا نه؟)
واضح است که سؤال کلارک دربارهی خدا و اثرگذاری او بر نیروهایش بود. بهنظر شما چرا پدرش در جواب به موجودات فضایی اشاره میکند؟ این دیالوگِ فیلم شاید ذهن مخاطب را به سمت فرضیهای جلب کند که چندین سال است بر سر زبانها افتاده. فرضیهای موسوم به «فضایی بودن انسان» که بر اساس آن، موجودات فضایی، آفرینندهی انسان معرفی میشوند که آنها را به زمین فرستادهاند!
دو نمونه از کتابهای نوشته شده با موضوع منشأ غیر زمینی انسان:
سمت راست: کتاب «گونه فراموش شده: تاریخ از یاد رفته ما» (Species with Amnesia: Our Forgotten History)، نوشته: رابرت سپهر (Robert Sepehr)
سمت چپ: کتاب «انسانها زمینی نیستند: یک ارزیابی علمی از شواهد» (Humans Are not From Earth: a Scientific Evaluation of the Evidence)، نوشته: دکتر الیس سیلور (Dr. Ellis Silver)
همانطور که در فیلم هم، کلارک از سیارهای بسیار دور آمده و اشاره کردیم که او و پدرش و تصویر پدرش، تصویر تثلیثِ مسیحی را برایمان تداعی میکنند و در نتیجه سیارهی کریپتون جایگاه خدا (جور اِل) که یک دانشمند است، خواهد بود! [به این مطلب اضافه کنید که: اِل در زبان عبری نام خداوند است!]
علاوه بر این شیطنتهای فیلم، ساختن و پرداختن شخصیتی همچون عیسی مسیح که قدرتِ (بخوانید معجزات) خارقالعادهاش را به ادعای خود فیلم نه از خدا بلکه از نور خورشید میگیرد، نوعی توهین به ساحت نورانی خداوند بهشمار میرود که این فیلم را به یک اثر شیطانی بدل ساخته است.
اکنون جواب سوالِ ابتدایی این نوشته آشکار میشود که چرا و با چه نیّتی هالیوود دست به ساختن چهرههایی همچون عیسی مسیح میزند؟ جواب روشن است. هدف این نهاد صهیونیستی پاککردنِ چهرهی الهی و معنویِ حضرت مسیح از ذهن مردم و ارائهی چهرهای جدید از «منجی آخرالزمان» است. منجیهایی که هالیوود به مردم معرفی میکند «منهای خدا» هستند و اکثریت آنها از عوامل شیطانی نیروی خود را کسب میکنند.
درست مانند سوپرمن که از نور خورشید نیرو میگیرد (خدای خورشید یا همان خدای رع، نمادِ خود شیطان است)؛ و مانند «بتمن» که از لباس خفّاشی استفاده میکند (خفاش بهعلت شکل بالهایش به بالهای «بز بافومت» برای شیطانگرایان محترم است)؛ و یا «مرد عنکبوتی» که قدرت خود را توسط نیش یک عنکبوت بهدست میآورد (بهطور کلی عنکبوت و موجودات موذی و زیرزمینی از آنجایی که برخی از شیطانگرایان معتقدند شیطان در زیرِ زمین زندگی میکند، برایشان محترم است).
رَع یا رِع، خدای آفتاب یا خدای خورشید در مصر باستان است. رع به شکل یک انسان با سر شاهین است، با تاجی شبیه خورشید بر سرش که یک مار کبرا دور آن پیچیده است. «کلید زندگی» یا عنخ در دستان اوست. مصریان باستان خدای خورشید را خالق جهان میدانستند.
اگر بخواهیم بیشتر در مورد شیطانی بودنِ سوپرمن و نمادهای آن حرف بزنیم، باید به سراغ آرم روی سینهی لباسش برویم. جایی که یک الماس با حرف «S» درونش خودنمایی میکند. ولی اگر بیشتر دقت کنید آن حرف «S» نیست، بلکه یک مار است که به شکل «S» در آمده، و «مار» نماد شیطان در کتاب مقدس یهود است (که برای مسیحیان هم مقدس است).
الماسی هم که روی سینهی سوپرمن است، نماد تجارت مورد علاقهی یهودیان و بزرگترین تجارت کشورِ منحوس اسرائیل، یعنی: «تجارت الماس» است. رنگِ لباس سوپرمن هم از آبی و قرمز است که ترکیب مورد علاقهی ماسونهاست و در پرچم کشورهای آمریکا، انگلیس و استرالیا دیده میشود. (از این کشورها بهعنوان مهد فراماسونری، یاد میشود.)
با توضیحاتی که گذشت، میتوان سیاستِ هالیوود را در فیلمهای آخرالزمانی در یک جمله خلاصه کرد: «وارونه جلوه دادن جبههی خیر و شرّ»! بهعبارت سادهتر: در تولیدات هالیوودی، افراد شیطانی «منجی» هستند و منجیهای حقیقی بهجای «ضدمسیح» به بینندگان قالب میشوند!
در اینجا میتوان به انیمیشنی خوشساخت با نام «مگامایند» (Megamind) اشاره کرد که بهوضوح، این سیاست کثیف را در خود جای داده است. این انیمیشن در کشور ما با نامهای: ابرذهن، نابغه و کلهکدو شناخته میشود.
در این اثر، شخصیتِ ضدقهرمان و شرورِ داستان، موجودی آبیرنگ و با ظاهری شیطانی است که بارها خود را شیطان معرفی میکند. ولی طیّ فعل و انفعالاتی او تبدیل به قهرمان فیلم میشود و جان مردم متروسیتی را نجات میدهد! نکتهی جالب اینکه در این انیمیشن هم نابغه، مانند سوپرمن، از انرژی خورشید تغذیه میکند!
آری به همین سادگی در هالیوود، شیطان تبدیل به قهرمانِ مردم میشود! پس بیراه نگفتهایم اگر بهجای واژهی هالیوود برای این نهاد صهیونیستی، از «پیامبر شیطان» استفاده کنیم. پیامبری که وظیفهاش جهانیکردنِ افکار و سیاستهایِ شیطان است.
سخنِ آخر
هرچند همیشه در آثارِ مبهوتکنندهی هالیوودی، منجیهای شیطانی پیروز میدان نبرد هستند، ولی بازندگان بزرگ در این میدان، مخاطبینِ اینگونه آثار هستند که ذهن خود را در برابر این تولیدات میگشایند و اجازه میدهند هالیوود مرزِ بین خیر و شرّ را برایشان مشخص کند.
نویسنده: میلاد خورسندی
منبع: اندیشکده مطالعات یهود
سوپرمن ، سوپرمن
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سلام
واقعا ممنون که همیچن وبسایتیو درست کردین
ما تو مدرسه یه کلاس داریم مربوط به همچین جور چیزایی
این وبسایت هم معلممون معرفی کرده
خلاصه فقط میخواستم تشکر کنم