نقد سریال شیرینیخور Sweet Tooth هالیوود داعش
با شکلگیری و رشد موجوداتی خبیث و پلید به نام داعش در منطقهی غرب آسیا [خاورمیانه]، هالیوود که آن را باید رسماً دستگاه رسانهای و بوقچی تبلیغاتی لیبرالیسم دانست، شروع به بازنمایی هدفمند آن در فیلمها و سریالهای خود کرد.
اینکه چرا داعش در سینمای آمریکا بازنمایی پیدا کرده است، دارای علل و رویکردهای مختلفی است که مطرحترین و معروفترین آن توجیهی برای حضور نظامی خود در منطقه بهعنوان ناجی جهان است. این رویکرد، از زمان جنگ سرد آغاز شد که در آن ایالت متحده آمریکا تلاش دارد تا با اصرار بر داشتن دشمنانی در دنیا، عملیات نظامی و امنیتی-اطلاعاتی خود را توجیه کند. حملات نظامی آمریکا به بلوک شرق و کشورهایی مانند ویتنام که یکی از طولانیترین جنگهای تاریخ معاصر است، مبتنی بر همین رویکرد است.
البته کاخ سفید نسبتی عمیقتر با اشاعهی نظامیگری در جهان دارد، چراکه اساساً اقتصاد آمریکا، اقتصادی نظامی است. حضور ترامپ در عربستان سعودی و فروش چندین میلیارد دلار اسلحه به آن نمونهی روشنی از نیاز آمریکا به زمینهسازی و توجیهدار کردن فعالیت نظامی خود در جهان است.
رقیبان هویتساز از شوروی تا اسلام
اما با دید عمیقتر میتوان علت اصلی توجه هالیوود به اسلامهراسی از طریق امثال داعش را، تلاش آمریکا برای دشمنتراشی و ایجاد رقیبی هویتساز برای خود دانست.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان دشمن و رقیب هویتساز برای آمریکا، نظریهپردازان آن نیاز به ایجاد دشمن و رقیبی ایدئولوژیک داشتند که بتواند برای آمریکا هویتسازی کند. اینجا بود که نظریهپردازان آن مباحثی همچون «جنگ تمدنها» و «جنگهای صلیبی» را مطرح نمودند.
پاپ اوربان دوم [۱] در سال ۱۰۹۶ میلادی در شورای کلرمون فرمان نخستین جنگ صلیبی را صادر کرد و شخصاً در رأس شوالیههای فرانسه برای آزاد سازی اسپانیا راهی شد!
از سوی دیگر، در همان بازه زمانی که شاهد فروپاشی شوروی هستیم، جهان نظارهگر طلوع قدرت جدیدی به نام انقلاب اسلامی ایران بود که زمزمههای برتری آن در مقابل آمریکا شنیده میشد، اما با یک تفاوت بزرگ. این تفاوت عبارت بود از اینکه اسلام دارای پیشینهی تاریخی طولانی، مبانی معرفتی ریشهدار و هویتی ایدئولوژیک و الهی بود که گذشتهای سرخ مانند عاشورا را داشت و آیندهای سبز به نام مهدویت. مفاهیم و موضوعاتی که کمونیسم از آنان بیبهره بود و نتوانست در مقابل نظام سرمایهداری دوام بیاورد.
استراتژیستها و نظریهپردازان غربی فهمیدند که اعلام رسمی و گستردهی ایران و انقلاب اسلامیِ آن بهعنوان دشمن، و اعلام یک جنگ سرد دیگر اساساً اشتباه است، زیرا معلوم نیست که بتواند همانطور که در مقابل شوروی پیروز شد، در مقابل انقلاب اسلامی ایران نیز فاتح باشد، اما در عین حال بهترین گزینه برای اعلام دشمن و رقیب هویتساز است؛ چیزی که آمریکا بیش از ۴۰ سال است آن را بیان و در عمل نشان داده است.
پاتریک بیوکنن [۲] نظریهپرداز سیاسی و مشاور ارشد رؤسای جمهور آمریکا ریچارد نیکسون، جرالد فورد و رونالد ریگان، در اینباره میگوید:
«برای بعضی از آمریکاییها جستوجوی دشمنی جدید برای غرب که بتوانند پس از مرگ کمونیسم قدرت و توانشان را در ارتباط با آن به کار گیرند، اسلام بهترین انتخاب است، اما اعلام اسلام بهعنوان دشمن ایالات متحده، اعلام جنگ سرد دومی است که به هیچوجه معلوم نیست مانند جنگ سرد اول با موفقیت آمریکا پایان یابد.» [۳]
بنابراین بیجهت نیست که در بسیاری از محافل و رسانههای غربی سعی میشود از اسلام بهویژه بنیادگرایی اسلامی بهعنوان دشمن جدید بعد از کمونیسم نام برده و از آن بهعنوان برهم زنندهی صلح، ثبات و امنیت بینالمللی یاد شود.
آمریکا به این جنگ برای رقیبتراشی نیاز دارد و البته جنگهای او همواره نظامی نیستند. مارشال مک لوهان به این موضوع اشاره کرده و گفته بود که در آینده جنگهایی رخ خواهد داد که دیگر توسط تسلیحات جنگی و در میدان نبرد نخواهد بود، بلکه توسط رسانههای جمعی به مردم القا خواهد شد. [۴]
آتش توپخانه هالیوود علیه اسلام و انقلاب ایران
اینجا است که هالیوود بهمثابه دستگاه بزرگ تبلیغاتی غرب علیه اسلام تلاش گستردهی خود را آغاز میکند و هرچه در توان دارد برای تخریب چهرهی اسلام به کار میگیرد. فیلمهایی مانند «بدون دخترم هرگز» [۵] که بهصورت صریح تخریب چهرهی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، و «دروغهای حقیقی» [۶] که مسلمانان را در آن تروریست معرفی میکند و توصیه میکند که باید آنان را از صفحهی روزگار محو کرد! «پسران ابوغریب» [۷]، «موصل» [۸]، «لندن سقوط کرده است» [۹]، «۱۳ ساعت: سربازان مخفی بنغازی» [۱۰] و دهها فیلم و سریالی که در ژانر اکشن و هیجانی ساخته شده است.
پوستر فیلم ضدایرانی و ضداسلامی «بدون دخترم هرگز»
در فیلم «دروغهای حقیقی»، آرنولد دشمنان مسلمان زیادی دارد که باید نابودشان کند!
همینطور فیلمهای قدیمیتری مانند مجموعه فیلمهای ۰۰۷ بهروشنی این پیام را به دنیا مخابره میکند که در جهان، دشمنان بشریت و جاهلانی مشغول عملیات و نقشهکشیدن برای نابودی آن هستند و اینچنین باید نیروهای امنیتی و ضدجاسوسی ما برای نجات بشریت حضور داشته باشند.
در کنار این، اما ژانر وحشت به شکل دیگری دست به کار شد و تلاش کرد تا با ارائهی تصویری رازآلود و ترسناک از اسلام و مسلمانان آنان را موجوداتی وحشتناک نمایان کند که باید از آنان دوری و نابودشان کرد. در این دست از فیلمها، هالیوود با دست گذاشتن روی منطقه و سرزمین، کشورهای عربی و اسلامی را هدف میگیرد. بهعنوان مثال در فیلم جنگیر [۱۱]، پدر مرین (با بازی ماکس فون سیدو) با سفر به «الحضر»، شهری باستانی در نینوای عراق، مجسمهای اهریمنی میبیند و متوجه وجود نیروی اهریمنی و شیطانی در او میشود! پیامی که میگوید نیروهای اهریمنی در کشور اسلامی عراق وجود دارند.
رویارویی پدر مرین با مجسمهی اهریمنی (شیطانی بهنام پازوزو) در عراق
در فیلمهایی مانند پادشاه عقرب [۱۲] و یا مومیایی [۱۳] نیز عموماً موجودات شیطانی در سرزمینهای عربی و اسلامی حضور دارند و مایهی شرّ در جهاناند یا فیلم ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی [۱۴] با برجستهسازی شخصیتی مانند شاه آرتور که از جنگجویان صلیبی و جستجوگر جام مقدس بوده است در مسیر تبلیغ مسیحیت و جنگهای صلیبی که علیه مسلمانان رخ داده دست میزند و پیام مبارزه با جهان اسلام را در اواخر قرن بیستم مخابره میکند.
ایندیانا جونز و شاه آرتور
پس هالیوود در شکلها و شقوق مختلفی که در اینجا نمیتوان تمام آنها را بیان کرد، علیه اسلام بهعنوان رقیب و هویتساز ایدئولوژیک خود دست به تولید فیلم میزند.
داعش و فرصتی بزرگ برای هالیوود
در این میان داعش و تروریسم خودساختهی سَلَفی-آمریکایی بهترین بهانه بود برای اینکه هالیوود بار دیگر خود را بهعنوان ناجی در کشورهای جهان نشان دهد. فیلمهایی مانند «تکتیرانداز آمریکایی» [۱۵]، «سی دقیقه پس از نیمهشب» [۱۶]، «۱۲ نیرومند» [۱۷]، «حمله به اسامه بن لادن» [۱۸] و «قانون شجاعت» [۱۹]، نمونههای مطرح سینمای ضدداعشی و قهرمانی-آمریکایی است.
فیلم «سی دقیقه پس از نیمهشب»
فیلم «۱۲ نیرومند»
اما با نابودی داعش و مرکزیت آن توسط مبارزین سپاه قدس و حزبالله عملاً داعش آن قدرت و هیمنهی خود را از دست داد و اینچنین یکی از مؤثرترین دستآویزهای هالیوود کارکرد خود را تا حدود زیادی از دست داد، اما با این همه داعش در هالیوود تمام نشد!
هالیوود، داعش و هراس از فردایی که میآید
رویکرد دوم هالیوود نسبت به داعش نگاهی گرهافکنانه در ذهنیّت و عمق فکر انسان هراسان کنونی است که همواره از فردای خود میترسد. انسانی که بهعلت حضور قدرتمندانهی نهیلیسم در زیرپوست زندگی و حیات او معنای زندگی و وجود برایش کمترین رنگ ممکن را دارد. هالیوود با هراس آخرالزمانی از موجوداتی اهریمنی که شباهت بیمثالی با داعش دارند و از قضا حاکمان و قدرتمندان روزهای واپسین زمین هستند، بشریّت را از اینکه فردای ما نباید دست اسلام و یا حتی بنیادگرایانی که نگاه مذهبی و دینی دارند باشد، میترساند. چیزی که باید آنرا سینمای آخرالزمانی ضداسلامی دانست.
بیشتر بدانیم:
جریانشناسی سینمای آخرالزمانی هالیوود
فیلمهای آخرالزمانی در سالهای قبل و تقریباً همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ارجاعاتی تأویلپذیر در خود دارند که در آنها میتوان رد پای استعاره و سمبلیسم را تا دنیای اسلام دنبال کرد که نمونههایی مانند «بیگانه» ساختهی «ریدلی اسکات» [۲۰] محصول ۱۹۷۹/۱۳۵۸ یکی از آنان است که توسط کارگردانان بنام دیگری مانند «دیوید فینچر» و «جیمز کامرون» تا چهار قسمت ادامه پیدا کرد.
پوستر فیلم «بیگانه» ساختهی سال ۱۹۷۹
فیلمهای زامبی آخرالزمانی مانند «جنگ جهانی زد» [۲۱] با بازی برد پیت نیز اگرچه که بهروشنی عامل ویروسی را معرفی نمیکند، اما اسرائیل را مکانی امن برای در امان ماندن از دست زامبیها معرفی میکند!
اما آنچه که هدف نگارش این متن است نگاهی است به بازنمایی داعش در سینمای آخرالزمانی اخیر که در آن نیروهای اهریمنی و شرور جهان از جزئیات و عناصر شخصیتی داعشیها بهرهمندند.
فیلمهای مورد اشاره، امر شرور را برخلاف امور شروری که در سالهای قبل سکولار و بینسبت با خدا، دین و مذهب معرفی میکردند، آن را دارای ریشهی مذهبی و دینی نمایان کرده و ذهن بیننده را به سمت بنیادگرایان اسلامی و گروهکهای تروریستی و تکفیری مانند بوکو حرام، القاعده، طالبان و داعش هدایت میکنند.
بیشتر کاراکترهای آنان مانند داعش از مشخصات زیر برخوردارند: تعلیق میان سنت و مدرنیته، استفادهی نامأنوس و برساختی متفاوت و عجیب از تکنولوژی، خشونت و توحّشی مهیب، ریش و موی بلند و ژولیده، لباسهای مشکی، چهرههایی خشن و زمخت و مدعی برای تسخیر جهان و حکومت بر آن.
داعش و مدرنیته واژگون شده
در این میان باید ویژگی نسبت عجیب و غریب میان داعش و مدرنیته را تبیین کرد تا بتوان علت رویکرد هالیوود به داعش را که مبتنی بر زیست واقعی داعش است را تشخیص داد.
در این مورد صحبتهای اسلاوی ژیژیک استاد فلسفهی اسلوونیایی بسیار جالب است. او در مورد نسبتی که میان داعش و مدرنیته وجود دارد برخلاف آنچه که به نظر میرسد داعش ماهیتی ضد مدرن داشته باشد، آن را دارای نسبتی وارونه و نه نافی مدرنیسم میپندارد. او میگوید که داعش نیز از مدرنیته بهرهمند است و البته از آن بهعنوان ابزار استفاده میکند. داعش به محتوای قدیمی و سنّتی باور دارد، اما آن را با فرم مدرن تعریف و بیان میکند.
ژیژیک یک زاویهی دید جدید از نسبت داعش و مدرنیته ارائه میدهد و میگوید:
به جای آنکه داعش را یک مخالفت افراطی با مدرنیته ببینیم، بهتر است آن را بهعنوان یک مدرنشدگیِ منحرف شده بفهمیم. عکسهای شناخته شدۀ البغدادی، رهبر داعش، با یک ساعت نفیس مچیِ ساختِ سوئیس در دستش، نمادین است: داعش پروپاگاندای به خوبی سازماندهی شده، مبادلات اقتصادی و بسیاری خصیصههای دیگر یک گروه کاملاً مدرن را دارد؛ علیرغم این واقعیت که تمامی این شیوههای مدرن برای تبلیغ و تقویت یک نگاه سیاسی-ایدئولوژیک به کار برده میشود. [۲۲]
بنابراین به تعبیر منتقدین عرصهی هنر، داعش از یک ناهمگونی میان محتوا و فرم برخوردار است و این ناهمگونی در زمینهی فیلمهای سینمایی با صورتی وحشتناک، چندشآور و عجیب و غریب تصویر میشود که البته برای تصویر شکلی ترسناک از حاکمان شرور آخرالزمانی بسیار مناسب و کارآمد است.
یکی از بهترین نمونههای این بازنمایی آخرالزمانی داعش که بهخوبی این مدرنیتهی منحرفشده و عجیب و ناهمگون را نشان میدهد، فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» [۲۳] است که در آن وجوه داعشی و مشخصات آنان قرابت بسیار نزدیکی به داعش واقعی دارد. برخی از سایتهای خارجی نیز در اینباره مطالبی را منتشر کرده و مدعی شدند که داعش نیز از ماشینها و زرهپوشهای فیلم الهام گرفت و مدلهای دیگری را خود ساخت.
نمایی از فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم»؛ گویا داعش در حال حمله است!
در «مکس دیوانه» شخصیت شرور فیلم با ماشینهایی بسیار شبیه به ماشینهای عملیات انتحاری داعش که بهصورت زرهپوشی درآمده است، همراه با دیوانگانی با صورت و ظاهر خشن و وحشتناک نمایان هستند. ماشینها و ابزاری که به آن متصل است، چیزهایی عجیب و دیده نشده است که در واقع اختراعات و ساختههای جدید و غیرمتعارفی برای ابراز خشونت و ارعاب است.
داعشیانی که حاکمیت پایان جهان را در دست دارند
اما ویژگی بسیار مهم دیگر داعش در هالیوود، «حاکمیت آخرالزمانی» آنها است. سریال «دیدن» [۲۴] نیز بهعنوان یکی از محبوبترین سریالهای سالهای اخیر که نظرات مثبت منتقدین و کاربران را بهدنبال داشته، دارای همین سبک و سلیقه در مورد شرور آخرالزمانی است. حتی سریال فوق را باید از مکس دیوانه در مسیر تصویر و القای نمایی از داعش در روزهای پایانی دنیا صریحتر معرفی کرد.
در سریال «دیدن»، روزهایی را میبینیم که جهان بهعلت حادثهای از هم پاشیده و ویروسی انسانها را دچار نابینایی کرده است. انسانهای باقیمانده بهصورت قبایلی زندگی میکنند و دشمنان بدذات، شرور و ظالمی دارند که داری گرایشات مذهبی و دینی و بهشدت سنّتی و ضدمدرناند و البته ستایشگر تاریکی. این خبر که فرزندانی بهدنیا آمدهاند و بینایی دارند، باعث میشود که مأمورین حکومتی بهدنبال یافتن بچههای بینا راهی شوند تا آنان را پیدا کنند.
تصویری که از آنان به عنوان حاکمان و قدرتمندان روزهای پایانی دنیا معرفی میشود، بسیار به مأمورین ارتش سیاه در مجموعه فیلمهای «ارباب حلقهها» نزدیک است. در آنجا نیز لردهای تاریکی سایهی ترسناک خود را بر سراسر سرزمینها انداختند و یاران حلقه که در واقع ناجیان زمین بودند نیز در حرکت برای نابودی حلقهی شرور.
سواران تاریکی در فیلمهای «ارباب حلقهها»
در فیلمها و سریالهای از این قبیل، این خصوصیات وجوه مشترک میان حاکمیان شرور آخرالزمان است که چیزی جز ارعاب و زور بر سر مردم دنیا ندارند و از قضا عموماً گرایشات مذهبی و دینی دارند. در سریال «دیدن» ارتش «ملکه کین» با هیمنهای سوار بر اسب، ریشهای بلند، علائم و نشانههای مذهبی و فرقهای، چاقو و شمشیر، بیرحم و ارعابآفرین گسیل میشوند. به این ترتیب، تفکر هراس از پایان جهان با حاکمیت قدرتهای واپسگرای مذهبی-دینی بهصورت روشن و جدی در هالیوود دنبال میشود.
داعشیان آخرالزمانی در Sweet Tooth
اما نسخهی جدید داعش در هالیوود بهتازگی با زیرکی و بهصورت پلکانی رونمایی شده است. سریال «شیرینیخور» یا «دندان شیرین» [۲۵] ماجرایی متفاوت در ژانر آخرالزمان دارد.
در سالهای اخیر سبکی به فضای آخرالزمانی اضافه شده است که در آن ویروسی مرموز و کشنده مردم دنیا را به خود مبتلا میکند. ویروسهایی که انسانها را میکُشند، نابینا میکنند، حس چشایی آنان را از آنان میگیرند، زامبی یا دیوانه میکند و یا هرگونه انحراف از سلامت جسمانی و عقلانی! فیلمهایی مانند «قفس پرنده»، «حس کامل»، «شیوع» و… نمونههایی از این دست فیلمهای سینمایی هستند.
بیشتر بدانیم:
کرونا در سینمای استراتژیک
در «شیرینیخور» نیز که با فضای کرونایی امروز ما شباهت بسیار روشنی دارد و همه در آن برای عدم ابتلا به ویروس ماسک میزنند و دستان خود را با الکل ضدعفونی میکنند، فرزندانی که به دنیا میآیند دو رگهاند. دو رگههایی از حیوان و انسان. بچههایی که یا شاخ گوزن دارند، یا مانند پرندگان بال و پر. برخی دیگر مانند خارپشتاند و برخی دیگر گوش و بینی مانند خوک و خلاصه برخی از بچهها مشخصاً در DNA شان خصوصیات حیوانی وارد شده است.
همچنین، ویروس کشندهای بهنام H5G9 شایع شده است که افراد مبتلا به آن انگشت کوچشان دچار لرزش میشود و سپس نشانههای دیگری مانند کرونا یعنی تب، بدن درد، سرفه و… را دارند. معلوم نیست که آیا دورگهها نتیجهی این ویروس باشند یا نه. افرادی که تست بیماری آنان مثبت شود، دچار سرنوشت وحشتناکی میشوند. آنان را در خانه حبس میکنند و منزل را به آتش میکشند تا ویروس در هر جای آن که باشد نابود شود.
اما در این دنیای آخرالزمانی عدهای حکومت خودمختار تشکیل دادهاند. انسانهایی با ریش بلند، صورتی وحشتناک و رعبآفرین که چاقو و شمشیر سلاح ثابت آنان است! تحجّر آنان با نشانهگذاریهایی که حاکی از زیست سنّتی و قدیمی است، در کنار رعبآفرین بودنشان ذهن مخاطبین را به داعش بهعنوان آخرین مدعیان حکومت واپسگرای دینی نزدیک میکند.
فرمانده شبهداعشی در سریال دندان شیرین (شیرینی خور)
هالیوود حتی در القای تهدید حاکمیت تفکرهای بنیادگرا، سنّتی و مذهبی-دینی پا را از این هم فراتر گذاشته و در سریال معروف «سرگذشت ندیمه» [۲۶] مردم ایالت متحده آمریکا را از کودتا و قدرتگیری جریان رادیکال مذهبی آمریکایی میترساند و هشدار میدهد. نظامیانی که با زنان مانند حکومت روم مثل برده برخورد میکنند و از آنان برای فرزندآوری استفاده میکنند. حکومت نظامی خشنی که مردم را زیر چکمههای فاشیستی و دیکتاتوری له میکند. برای همین باید گفت هالیوود تنها دیگر از حضور و قدرت اسلام بهعنوان رقیب و دشمنی ایدئولوژیک که برای او هویت میسازد هراس ندارد، بلکه این تفکر دینی و مذهبی در مقام حاکمیت است که بهصورت کلی یک هشدار و تهدید بزرگ برای لیبرالیسم و سکولاریسم محسوب میشود.
سریال «سرگذشت ندیمه» و سایهی سنگین حکومت دینی بر سر زنان
بنابراین بار دیگر شاهد نگرشی هستیم که به فضای دینهراسی، اسلامهراسی و القای تهدید از حضور و قدرتگیری نیروهای مذهبی و دینی در پایان جهان نزدیک است.
علاوه بر این باید یادآور شد که از آنجا که داعش در ساخت و تولید فیلمهای دلخراشی که از خود برجای گذاشت و رسانهای کردن آن بهشدت تحت تأثیر هالیوود و فیلمهای سبک اسلشر (قصابی) بود و این را در برخی از ویدیوهای خود مانند فیلم کشتاری که یک داعشی بهصورت بازی CALL OF DUTY انجام داد، عملاً فضاحتی روی دست خود هالیوود برجای گذاشت. خروجی و نتیجهی هالیوود و رسانههای سرگرمیساز آمریکا، ابزار دست داعش شد و ماهیتی بهمراتب ضدانسانی و مفتضحانهتر برجای گذاشت و به خود هالیوود بازگردانده شد. به تعبیر دیگر: برخلاف اینکه عدهای فکر میکنند که داعشیان همگی از کانونهای تحجّر دینی برآمدهاند، بسیاری از آنان از قضا متولدین و ساکنین متروپلهای همان تمدن بزرگاند و درسخواندهی «آکادمی»های لندن و واشنگتن!! موجوداتی سراپا غیرایدئولوژیک، روانپریش و عاصی از تحقیر نگاه خیرهی غربی. محصولات پرورشیافته در زیر ۱۴میلیون دوربین مداربسته. دملهای چرکین سیاستهای وحشیانه و ضدانسانی مهاجرت و کار.
داعش بهقدری به کمک ویدیوهای اعدام خود دیده شد، که گوی سبقت را از هالیوود ربود و به نقطهی اوج رسید!
البته نگاه دیگری نیز میتوان به کلیّت ماجرا داشت، که مبتنی به این استراتژی است که میگوید: برای جلوگیری از ایجاد یک دشمن خیلی بزرگ، دشمن کوچک را حفظ کن. هنری کیسینجر در مقالهای در سال ۱۳۹۶ و با بروز نشانههای اضمحلال داعش نوشته بود: ایران در حال احیای تمدن ایرانی-شیعی خود است و برای جلوگیری از آن باید داعش را حفظ کرد.
بنابراین هالیوود از منطقهی غرب آسیا (خاورمیانه) و دنیای واقعی، به آخرالزمان خیالی آینده سفر کرده تا با برساخت دیگری از اسلامهراسی و داعش بتواند موجودیت پوچ و توخالی خود را پر کند و توجیه و ضرورتی برای موجودیت بادکنکی خود بسازد.
نویسنده: محمدباقر صنیعیمنش
ویرایش: اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
[۱] Pope Urban II
[۲] Patrick Joseph Buchanan
[۳] نظرآهاری، رضا (۱۳۷۵)؛ «نقش و اهمیت سیاسی اسلام در عرصه روابط بینالملل»، فصلنامه سیاست خارجی، سال دهم، شماره دوم.
[۴] جعفری نژاد، مسعود؛ «دیپلماسی رسانهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در دوران پسا داعش»، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی، بهار ۱۳۹۸، شماره ۳۸.
[۵] Not Without My Daughter (1991). Directed by: Brian Gilbert.
[۶] True Lies (1994). Directed by: James Cameron.
[۷] Boys of Abu Ghraib (2014). Directed by: Luke Moran.
[۸] Mosul (2019). Directed by: Matthew Michael Carnahan.
[۹] London Has Fallen (2016). Directed by: Babak Najafi.
[۱۰] ۱۳ Hours: The Secret Soldiers of Benghazi (2016). Directed by: Michael Bay.
[۱۱] The Exorcist (1973). Directed by: William Friedkin.
[۱۲] The Scorpion King (2002). Directed by: Chuck Russell.
[۱۳] The Mummy (1999). Directed by: Stephen Sommers.
[۱۴] Indiana Jones and the Last Crusade (1989). Directed by: Steven Spielberg.
[۱۵] American Sniper (2014). Directed by: Clint Eastwood.
[۱۶] Zero Dark Thirty (2012). Directed by: Kathryn Bigelow.
[۱۷] ۱۲ Strong (2018). Directed by: Nicolai Fuglsig.
[۱۸] Seal Team Six: The Raid on Osama Bin Laden (2012). Directed by: John Stockwell.
[۱۹] Act of Valor (2012). Directed by: Mike McCoy & Scott Waugh.
[۲۰] Alien (1979). Directed by: Ridley Scott.
[۲۱] World War Z (2913). Directed by: Marc Forster.
[۲۲] «داعش مدرنشدگی منحرف است»، گفتوگو با اسلاوی ژیژک دربارۀ بنیادگرایی اسلامی، ترجمۀ: سیدامین هاشمی، سایت ترجمان.
[۲۳] Mad Max: Fury Road (2015). Directed by: George Miller.
[۲۴] See (TV series). Executive: Francis Lawrence. producers: Steven Knight.
[۲۵] Sweet Tooth (TV series). Executive: Jim Mickle. producers: Susan Downey & Robert Downey Jr.
[۲۶] The Handmaid’s Tale (TV series). Executive: Bruce Miller.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
…..
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
عالی ممنون