بررسی سه اسطوره یهودی در سینما اسطوره ملت واحد
۱) اسطوره ملت واحد یهود
الف) پیش درآمد
پس از اینکه یهودیان در جهان پراکنده شدند، حاخامها برای منافع خود و بهرهبرداری بیشتر از یهودیان سراسر جهان، نهاد رش گلوتا (پادشاهی در تبعید داوودی برای مهاجران یهودی) (۱) را راهاندازی کردند، که توانست آرام آرام رهبری واحد برای یهودیان پراکنده باشد و یکپارچگی دوبارهای به آنها ببخشد و از پراکندگی آنها بهره ببرد تا بتوانند با واسطهگری و جاسوسی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در میان ملّتهای گوناگون، همنژادان خود را تقویت کنند.
در قرنهای اخیر، اندیشهی «ملّت انداموار و واحد یهود»، در باروری صهیونیسم سیاسی به رهبری تئودور هرتزل سهیم بوده است. در گسترش این اندیشه، کسانی چون «اسحاق نیوتون»، «ژان ژاک روسو» و «زیگموند فروید» سهم ویژهای دارند و در نوشتههای «کانت» و «فیخته» هم یهودیان بهعنوان ملّتی انداموار تصویر شدهاند. (۲) گسترش آموزش زبان عبری در کشورهای گوناگون در میان یهودیان (۳) و پدید آوردن «اسطورههای مشترک»، «دشمن مشترک» (اسلام شیعی) و «سرزمین مشترک»، راه را برای تثبیت ملّیگرایی یهود میگشاید.
دو نمونه از کتابهای چاپ شده دربارهی «چالش هویت یهودی»
اساساً ناسیونالیسم (ملّیگرایی) پدیدهای کاملاً غربی است که پس از انقلاب «فرانسه» در میان اقلیّتها رشد یافت. (۴) آلبرت اینشتین، از گسترش ناسیونالیسم یهودی بیمناک بود و همین حرکت، سبب تشکیل دولت صهیونیستی شد. (۵) البتّه او در دورهای از دولت اسرائیل، حمایت میکرد.
در پژوهشهای تاریخی به این نکته بر میخوریم که یهودیان همواره در پی اثبات هویّت واحد و ملّتی واحد در طول تاریخ بودهاند که اساساً یک ایدهی صهیونیستی است و نکتهی قابل توجّه این است که در خود اسرائیل هم، یهودیان با وجود فرهنگهای گوناگون، مشکلات بسیاری دارند و این مسأله سبب جدایی و اختلاف میان آنها شده است.
ب) بررسی فیلم
در فیلمهای گوناگونی، این وحدت در آرزوها، آرمانها، اسطورهها و زبان، میان یهودیان سراسر جهان دیده میشود که سرانجام نیز به مهاجرت به «فلسطین» اشغالی میانجامد، برای نمونه، در فیلم لینا، زنی به تصویر کشیده میشود که برای آزادی همسرش از زندانهای «روسیه» میکوشد، ولی دیری نمیپاید که به فلسطین اشغالی باز میگردد و با یک یهودی ازدواج و همسر زندانی گذشتهاش را فراموش میکند. (۶)
ساختن فیلمهایی به زبان عبری نیز در همین راستا میتواند ارزیابی شود. توسعه و ترویج زبان عبری از سیاستهای اصلی دولت غاصب اسرائیل و صهیونیستهای سایر مجامع بهشمار میرود تا هویت یهودی را انسجام بیشتری بخشند و یهودیان سراسر دنیا را به ملّیگرایی صهیونیستی وادار کنند. (۷)
زبان عبری؛ راهی برای نفوذ صهیونیسم
برخی منتقدان، یکی از دلایلی که فیلم مصائب مسیح را ضدّیهودی ندانسته و آن را به سود صهیونیسم ارزیابی کردند، تأکید کارگردان بر زبان عبری مردم بنیاسرائیل جامعهی «فلسطین»، در سال ۳۳ م. بود. در حالیکه رومیان، به زبان دیگری سخن میگفتند. در این فیلم از زبان عبری بسیار استفاده شده است.
در فیلم فهرست شیندلر (۸) نیز استیون اسپیلبرگ از زبان عبری در مجامع داخلی یهودیان بهره برده و فرهنگ آنها را ناسازگار با فرهنگ جامعههایی دانسته است که در آنها زندگی میکنند. این فیلم در راستای پروژهی هرتزل است. اسپیلبرگ بر این باور است که:
یهودیان، غیرقابل جذب و ادغام در ملّتهایی هستند که بین آنها زندگی میکنند و در آنها تحلیل نمیروند. (۹)
شکّی نیست که فیلمهای مخالف این روند، سانسور می شوند. برای نمونه، یک بخش از سریال ۲۲ قسمتی تکوما (رستاخیز) (T’Kuma 1998)، دربارهی تاریخ اسرائیل به نام «اسرائیلی دیگر» بود که مشکل پیوستن یهودیان سفاردی (مهاجران یهودی از کشورهای عربی) به کشوری را بیان میکرد که یهودیان اشکنازی (مهاجران یهودی از اروپا) آن را اداره میکردند. وزیر ارتباطات اسرائیل بدون اینکه فیلم را ببیند، به گفتهی آریل شارون فرمان سانسور آن را داد، ولی تلویزیون اسرائیل آن را پخش کرد و کارگردان فیلم به مرگ تهدید شد. (۱۰)
پوستر سریال تکوما
۲) اسطوره دولت الهی اسرائیل
الف) پیش درآمد
یهودیان طرفدار صهیونیسم، اسطورهی دیگری دربارهی سرزمینهای وعده داده شده دارند. در این اسطوره از دولتی یهودی یاد شده است که باید پیش از ظهور منجی (ماشیح یا مسیح موعود یهود) تشکیل شود تا بستری برای جنگ آرماگدون (بزرگترین جنگ آخرالزمان) مهیا کند، زیرا هر کس که در روز پیش از جنگ، فرمانروای منطقهی آرماگدون (۱۱) باشد، پیروز میدان است و بار دیگر پادشاهی جهانی داوودی تشکیل میشود و یهودیان، سرورِ جهانیان و حاکم جهان میشوند!
آنها معتقدند تشکیل اسرائیل بزرگ، مقدّمهای برای حکومت جهانی یهود است. از این رو، صهیونیستها تصرّف کامل سرزمین «فلسطین» توسط یهود را اندیشهای الهی معرّفی کرده و به آن تقدّس بخشیدهاند و تندروهایی مذهبی چون ایگال عمیر، قاتلِ اسحاق رابین را تربیت کردهاند. در این ماجرا میبینیم که حتّی تندروها خوشحال میشوند که رسالت آسمانی خود را با قتل صهیونیستی کندرو، به انجام برسانند. ایگال عمیر میگوید: دستور قتل، از جانب خدا میآید. همچون روزگار یوشع. (۱۲)
ایگال عمیر (عقال امیر) یهودی ارتدوکس، اسحاق رابین نخستوزیر اسرائیل را به دلیل امضای صلح با فلسطینیان به قتل رساند!
در این اسطوره، صهیونیستهای مسیحی با صهیونیستهای یهودی همنظر هستند و بر این باورند که برای ظهورِ مسیح باید «فلسطین» در دست یهودیان باشد و این ارادهی خداوند است!!
ب) بررسی فیلم
سهگانه ارباب حلقهها
در فیلمی چون ارباب حلقهها (۱۳) میبینیم که گاندولف با آن هیبت موسایی – الهی خود، به مبارزههای مدافعان شهر «آخرالزمانی» در برابر سایرون و سارومان تقدّس ویژهای داده بود. کارگردان فیلم با معماری خاصّی، شهری زیبا در کنار کوهی به تصویر کشیده که یادآور کوه «زایان» و شهر «بیتالمقدّس» (اورشلیم) است. موسیقی و صحنههای دلانگیز و جلوههای ویژه، این تقدّس را دو چندان کرده است. با دقّت در عناصر بصری و معماری و دکورهای عظیم این فیلم، خواهیم فهمید که لباس نظامیان مدافع شهر، کاملاً مانند لباس یهودیان و مسیحیان در جنگهای صلیبی است که خود را مدافعان بیتالمقدّس میدانستند.
در قسمت سوم ارباب حلقهها، در صحنهی نبردی که جلوی درب عظیم شهر «سایرون» (موردور) رخ میدهد، بهوضوح سمبلهای صلیب و ستارهی داوود که نماد سپاهیان مسیحی و یهودی در نبرد آخرالزّمان است، بر روی سپر سپاهیان آراگورن دیده میشود. درمقابل، در صحنههایی قبل از اینکه نبرد عظیم در کنارهی دیوارهای بلند شهر آخرالزّمانی رخ دهد، شاهدیم که سپاهِ شیطانی سایرون است که هنگ فیلسواران را علیه سپاهیان آراگورن به کار میگیرد. هر کس، اندک آشنایی با آثار هالیوود داشته باشد، میداند که سپاهیان فیلسوار در فیلمهای تاریخی و اسطورهای چون اسکندر و ۳۰۰، نماد ارتشهای آسیایی و ایرانی است.
با توجّه به این دو نکتهی مهم، این تحلیل دور از ذهن نیست که مقصود از شیاطین و سپاهیان سایرون در این اثر، همان سپاهیان مقابل صلیبیون، یعنی مسلمانان هستند. بهعلاوه ما در این فیلم در کنار گاندولف که نماید خیر و نیکی بود و سوار بر اسب سپید دوباره قیام کرد و به مدافعانِ شهر «آخرالزّمانی» یاری رساند، شاهد سارومان، پیامبرِ شیطانی سایرون هستیم. این تعابیر دقیقاً منطبق بر سِفر مکاشفات یوحنّا در «عهد جدید» است که به شدّت مورد استناد مسیحیان صهیونیست در پیشگوییهای مسیحیایی و آخرالزّمانی ایشان است؛ مثلاً در باب نوزدهم مکاشفات یوحنّا، فقرات ۱۱ تا ۱۶ میخوانیم:
سپس دیدم که آسمان گشوده شد، در آنجا اسبی سفید بود که سوارش «امین و حق» نام داشت… . لشکرهای آسمانی که لباسهای سفید کتان و پاکیزه بر تن داشتند، سوار بر اسبهای سفید به دنبال او میآمدند… . او با عصای آهنین بر آنان حکمرانی خواهد نمود… .
و در فقرات ۱۹ تا ۲۱ میخوانیم:
آنگاه دیدم که آن جاندار خبیث، حکومتهای جهان و لشکریان آنها را گردآورد تا با آن اسبسوار و لشکر او بجنگد. امّا جاندار خبیث با «پیامبر دروغینش» گرفتار آمدند… .
و در باب بیستم مکاشفات یوحنّا، فقرات ۹ و ۱۰ میخوانیم:
سپاهیان شیطان، در دشت وسیعی، خلق خدا و شهر محبوب «اورشلیم» را از هر سو محاصره خواهند کرد، امّا آتش از آسمان، از سوی خدا خواهد بارید و همه را خواهد سوزاند… .
در فیلمهای دیگری چون ماتریکس میبینیم اگر اهالی شهر «زایان» (Zion) و مبارزان ولایتپذیرِ آن از فرماندهان شهر نباشند، زمین به دست شیطان میافتد؛ شیطانی خداگونه با قدرتی عظیم. طبیعی است اگر یک سو، شیطان یا خدای شیطانی باشد، سوی دیگر باید خدا یا خداگونهای مقدّس باشد.
شهر زایان (زایون = صهیون) در ماتریکس
روژه گارودی نام کتاب جنجالی خود را «تاریخ یک ارتداد، اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل» نهاد که صهیونیستها را خشمگین کرد و به همین دلیل او را بارها محاکمه و محکوم کردند. روژه گارودی دربارهی این کتاب میگوید:
این کتاب، ارتداد سیاسی صهیونیسم را برملا میکند؛ یعنی به جای «خدای اسرائیل»، «دولت اسرائیل» را نشاندهاند. دولتی که چون ناو هواپیمابرِ هستهای و غرقناشدنیِ ارباب موقّت دنیا، یعنی آمریکاست و آمریکا بهواسطهی این دولت، میخواهد نفت خاورمیانه را که چون عصب رشد به شیوهی غربی است، به مالکیت خود درآورد. (۱۴)
این دولت غاصب، به گفتهی دبیر کلّ پیشین ناتو، ژرف لانز (Joseph Luns): کمهزینهترین مزدور دوران جدید ما بوده است، ولی مزدوری است که خوب پول گرفته است. برای نمونه، از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۹ م. درآمد دو میلیون اسرائیلی، بیش از شهروندان کشورهای جهان سوم بوده است.
همچنین از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۶ م. آمریکا ۳۰ بار از حق وتو به نفع این دولت در سازمان ملل متّحد بهره برده است. (۱۵) به راستی، اسرائیل، نه مأمور خدا که نمایندهی شیطان در غرب آسیا (خاورمیانه) است.
۳) اسطوره «سرزمین بدون مردم، برای مردم بدون سرزمین»
الف) پیشدرآمد
براساس این اسطوره، گلدامایر، صهیونیست با سابقه، در توهینی آشکار به شهروندان فلسطینی گفته بود:
خلق فلسطین وجود ندارد… اینطور نیست که ما آمده باشیم که آنها را پشت در بگذاریم و زمینهایشان را از آنان بگیریم، ایشان وجود ندارند. (۱۶)
دستگاههای تبلیغاتی صهیونیسم، این اسطورهی دروغ را به چنان واقعیتی خیالی بدل کرده بودند که یکی از صهیونیستهای قدیمی به نام آشر گینزبرگ (با نام مستعار احد هاعام) شهادت میدهد:
در خارج [از فلسطین] ما فکر میکردیم سرزمین اسرائیل تقریباً یک بیابان غیر زراعی است و هرکس که میخواهد زمین به دست آورد، در اینجا هر چه دلش بخواهد هست، ولی حقیقت این است که هیچ زمینی خالی نیست. در کلّ این سرزمین، به سختی میتوان زمین غیر زراعی پیدا کرد. تنها جاهایی که به زیر کشت نرفتهاند، سرزمینهای شنی و کوههای سنگی هستند که تنها درختان در آنجا میتوانند رشد و نمو کنند و این تنها پس از یک کار سخت و بازیابی، میسّر است. (۱۷)
ب) بررسی فیلم
در پایان فیلم فهرست شیندلر، می بینیم یهودیانِ رها شده از بند هیولای نازیسم در مرز «روسیه» آوارهاند و پناهگاهی ندارند. گویا هنوز مشخّص نیست که جنگ دوم جهانی پایان یافته و «آلمان» تسلیم متّفقین شده است و یهودیان میتوانند به خانههای خود بازگردند. پلیس روسی از اشترن (سردستهی یهودیان) میپرسد: چرا اینجا نشستهاید؟ وقتی جواب میشنود: چون جایی برای زندگی نداریم! او به «سرزمینی بدون شهروند و سبز و خرّم» اشاره میکند که یادآور همین اسطوره است.
در پایان فیلم ده فرمان نیز پس از خروج معجزهآسای یهودیان از سرزمین فرعونها و بیخانمان شدن، به سمت سرزمینی حرکت میکنند که خالی از سکنه است.
آنگلوزایانها (۱۸) نیز، برای توجیه جنایتهای خود در نسلکشی میلیونی ساکنان بومی هزاران سالهی «آمریکا» و «استرالیا» و غصب این دو قارّهی ثروتمند، از این اسطوره یاد میکنند. این درحالی است که براساس برخی فیلمهای مستند باستانشناسی آمریکایی مانند مستند «نیاکان ما»، سرخپوستها در آمریکا، دوازدههزار سال قدمت داشتهاند و در «استرالیا»، آثاری بهدست آمده که حکایت از قدمت پنجاههزار سالهی بومیان دارد.
پینوشتها:
۱. نگاه کنید به: این مقاله
2. مرتضی شیرودی، مقالهی «مبانی سیاسی – اجتماعی صهیونیسم»، فصلنامهی «کتاب نقد»، پاییز ۱۳۸۳، ش ۳۲.
3. مهشید صفایی، «زبان، راهی برای نفوذ صهیونیسم»، فصلنامهی «کتاب نقد»، پاییز ۱۳۸۳، ش ۳۲.
4. مبانی سیاسی – اجتماعی صهیونیسم»، همان.
5. همان.
6. مجید صفاتاج، «سلطهی پنهانی، سیطرهی نامرئی صهیونیسم بر سیاست، فرهنگ و افکار ملتها»، تهران، نشر آرون، ۱۳۸۳، ص ۱۲۱.
7. برای مطالعهی بیشتر دربارهی تأثیر آموزش زبان عبری در ترویج تفکّر صهیونیستی نک: لی اوبرین، سازمانهای یهودیان آمریکا: «بنای بریث و لابیها و کنگرهها»، ترجمه: ع. ناصری، مؤسّسهی تحقیقاتی و انتشاراتی نور، ۱۳۷۵، چ ۲ و همچنین نک: مقالهی «زبان، راهی برای نفوذ صهیونیسم»، فصلنامهی «کتاب نقد» (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی)، ش، ۳۲، صص ۱۲۵ – ۱۴۶.
8. Shindler,s List به کارگردانی استیون اسپیلبرگ، توسط شرکت یهودی – صهیونیستی «یونیورسال» ساخته شده. این فیلم نامزد ۱۲ جایزهی اسکار بود و برندهی هفت جایزهی بهترین کارگردانی، بهترین کارگردانی هنری، بهترین تدوین و بهترین موسیقی شد.
9. محمّد مهدی کریمینیا، مقالهی «ماهیت اعتقادی و دینی صهیونیسم»، فصلنامهی «کتاب نقد»، پاییز، ۱۳۸۳، ش ۳۲، ص ۶۶.
10. «محاکمهی صهیونیسم اسرائیل»، جلد دوم کتاب «محاکمهی آزادی»، روژه گارودی، ترجمه: جعفر یاوه و همکاران، تهران، نشر کیهان، ۱۳۸۰، ج ۲، چ ۲، ص ۱۲.
11. آرماگدون (Armagedon) یا هر مجیدون یا هرمجدون، نام تپّهای در شمال «بیتالمقدّس» است که به گفتهی یهودیان، جنگ بزرگی به همین نام در این منطقه در آخرالزّمان شکل میگیرد و یهود بر سپاهیان شیطان به رهبری ایرانیان و مسلمانان پیروز شده و پادشاهی با شکوه داوودی جهانی، دوباره احیا میشود. «هر» به معنای تپّه است و «مجیدون»، جمع مجید به معنای شریف است. از این رو، «هرمجدون» یعنی «تپهی شریفان».
12. روژه گارودی، «تاریخ یک ارتداد، اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل»، ترجمه مجید شریف، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۵، صص ۴۵-۴۷.
13. «The Lord of The Rings»، اثر پیتر جکسون.
14. «تاریخ یک ارتداد، اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل»، مقدّمهی کتاب به قلم نویسنده (پرفسور روژه گارودی)، (ترجمهی کیهان).
15. همان.
16. روژه گارودی، «تاریخ یک ارتداد، اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل»، ترجمه مجید شریف، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۵، ص ۱۸۷.
17. «محاکمهی صهیونیسم اسرائیل»، ص ۸۷.
18. کشورهای «آنگلوساکسون» متمایل به صهیونیسم را «آنگلوزایان» گویند که شامل «آمریکا» و «انگلیس» و «اسرائیل» و سه کشور وابستهی «استرالیا» و «نیوزیلند» و «کانادا» (که هنوز هم فرماندار کل دارند و مستعمرهی رسمی ملکهی انگلیس هستند) بوده و قدرت جهان در دست آنهاست. این کشورها در جنگ «عراق» و «افغانستان» و سایر تحوّلات جهانی بسیار هماهنگ عمل میکنند.
منبع: محمدحسین فرجنژاد؛ «اسطورههای صهیونیستی در سینما»، تهران: هلال، چاپ اول، بهار ۱۳۸۸.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ نارنجی در تیترهای فرعی استفاده شده.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
اسطوره ملت واحد ، اسطوره ملت واحد
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
اسطوره ملت واحد ، اسطوره ملت واحد
اسطوره ملت واحد ، اسطوره ملت واحد