نقد سریال بازی تاج و تخت – قسمت اول
بازی تاج و تخت (Game of Thrones) مجموعهی تلویزیونی آمریکایی در ژانر درام فانتزی است که بهدست دیوید بنیاف (David Benioff) و دی. بی. وایس (D. B. Weiss) برای شبکه اچبیاو (HBO) ساخته شده است.
جالب توجه است که جدای از شبکه «اچ بی او» که از اقمار اَبَرشرکت برادران وارنر (.Warner Bros) یهودیبنیان است، بازی تاج و تخت اقتباسی از مجموعه کتابهای «ترانه یخ و آتش» (A Song of Ice and Fire) نوشتهی جورج آر. آر. مارتین (George R. R. Martin) یهودیتبار نوشته شده و سریال هم توسط دیوید بنیاف و دی. بی. وایس تولید شده است که هر دو یهودی هستند. [۱]
سریال «بازی تاج و تخت» در ۷۳ قسمت و در حدود نُه سال پخش شد. این سریال پُر بینندهترین سریال در تمام تاریخ جهان بوده [۲] و با کسب نمره ۹.۲ از ۱۰، سیزدهمین سریال برتر جهان از حیث رضایت مخاطب در بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDb) است.
«بازی تاج و تخت» علیرغم دارا بودن صحنههای جنسی شبهپورنو و خشونت لجامگسیخته، توانست با کمک دستگاههای تبلیغاتی شیطان، برای اولینبار در جهان مخاطبین بسیار زیادی پیدا کند و حرف خود را به گوش تمام جهان برساند.
این سریال در کنار اقتباسهای تاریخی متعدد از تاریخ جهان و از جمله انگلیس [۳]، دارای فضای بهشدّت دینی و آخرالزمانی است. علاوه بر آغاز و پایان این سریال که کاملاً آخرالزمانی بوده و از کتابهای عهد عتیق یا عهد جدید الهام گرفته است، ادیان متعددی در فیلم به تصویر درمیآید.
در کنار خدایان متعدّد و بتهای متکثّر، سه آیین در این سریال کاملاً جلوهگر است:
* آیین خدایان جدید یا دین اغلب مردم وستروس،
* آیین خدایان قدیم جنگل،
* آیین پرستش خدای نور.
البته آیین خدای چند چهره یا بینهایت چهره (Many-Faced God) نیز هست، که صرفاً یک گروه زیرزمینی تروریستی است و نقش مهمّی در پیشبُرد قصّه ندارد.
جالب توجه است که اگر بحثهای تاریخی فیلم را کنار بگذاریم، دغدغهی اصلی سازندگان، ترسیم یک «منجی» متناسب برای جهان است. تا جایی که علاوه بر تصریحات متعدّد به این موضوع در دیالوگها، مخاطب نیز چارهی این هرج و مرج را در گرهگشایی شخصیتهای مهم داستان مثل دنریس تارگرین و جان اسنو پیگیری میکند. اما برخلاف انتظارات بینندگان، پایان این سریال بسیار خشونتآمیز و غیرمنتظره بود.
در ادامه با نگاهی بر مؤلفههای متعدّد دینی فیلم، سعی میکنیم به هدف اصلی فیلمساز که معرفی «منجی کابالیست» و ترسیم یک «آخرالزمان شیطانی» است، برسیم.
۱. یهودیت کابالایی، مسیحیت و جادوگری شیطانی
گفته شد که در این سریال، ادیان مختلفی وجود دارد. اما سه دین موثر در وقایع فیلم عبارتند از: ارواح مقدس در درختان در شمال که بهعنوان «خدایان قدیم» نام برده میشوند، «خدایان جدید» که بیشتر در وستروس به آنها معتقدند و «خدای نور».
الف. خدایان قدیم
خدایان قدیم در فیلم کاملاً یادآور «خدای عهد قدیم» است. چرا که میبینیم در فیلم تمام عناصر قرون وسطایی برای این گروه رعایت شده و فقط تفاوت این است که در فیلم لفظ «خدایان» به کار برده میشود.
بخشی از مردم شمال که «درختهای ارواح» آنجاست و خدایان قدیم را میپرستند، کاملاً با مردم جنوب همراستا بوده و تفاوت فقط در قدیمی و جدید بودن خدایان است.
پیروان این دین از جمله استارکها، افرادی اخلاقی، سنّتی و پایبند به اصول هستند و درختان خاصی را که در شمال وجود داشته و همه از یک نوع میباشد، مقدّس میپندارند.
جالب توجه است که در یهودیت، اسطورهی «درخت ارواح» وجود دارد. کابالیستها [۴] معتقدند روح انسانها در درختها [۵] تجمع میکنند و درختان چونان گهواره پذیرای ارواح انسانها هستند. همچنین درخت اصلی که برن استارک، در در داخل آن، مشغول به سیر و سلوک میشود، کاملاً نمادی از «درخت کابالا» است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. پس این دین کاملاً نشانگر «خدای عهد قدیم» است. [۶]
ب. خدایان جدید هفتگانه
خدایان جدید، هفت خدا هستند که در واقع هفت تجلّی از یک خدا بهشمار میروند. این نیز در کنار کلیسای اعظم در شهر کینگز لندینگ، پوشش روحانیون و حتی مقام پاپی، کاملاً نشانگر دین مسیحیت است. حتی در جنوب، در تعبیری مجعول، عبارت «خدایان قدیم و جدید» بهکار میرود که بیانگر پذیرش خدایان قدیم و جدید توسط اکثر مردم مخصوصاً جنوبیان است که اشاره به «عهد عتیق و جدید» که مورد پذیرش مسیحیان است، دارد.
جالب توجه اینکه در باب اول مکاشفه در عهد جدید، «هفت ستاره» نماد «هفت کلیسا» است و در سریال هم نماد این دین، «ستارهی هفتپَر» است. همچنین «هفت خدا» در واقع هفت وجه از یک خدا هستند که اشارهی مستقیمی به «تثلیث» مسیحی دارد. در عهد جدید آمده است:
«و از تخت، برق آذرخش برمیخاست و غریو غرّش رعد. پیشاپیش تخت، هفت مشعلِ مشتعل بود. اینها هفت روحِ خدایند.» [۷]
که هفت خدا، در واقع اشاره به هفت روح خدا دارد.
نکتهی اساسی این است که این دین برخلاف دین قدیم و خدای نور، هیچ تأثیر خارجی ندارد و با افراط و تفریط باعث نابودی کلیسای مرکزی میشود. تا جایی که در کنار فساد اخلاقی مقام اعظم یا همان پاپ، گروهی افراطی در آنها تشکیل شده و به شکل شکنجههای دوران تفتیش عقائد، حتی ملکهی فاسد (سرسی) را مجبور به تاوان دادن با طیّ مسیر طولانی در شهر بهصورت برهنه برای رسواسازی میکنند. در آخر هم کلیسای مرکزی آنها توسط ملکه سرسی نابود میشود.
ج. خدای نور
اما فرقهی عجیب و رازآلودی که کشیشهای خدایان قدیم و جدید مخالف آن هستند، فرقهی جادوگران قرمز است که از طریق آتش با خدای خود ارتباط برقرار میکنند. جالب توجه است که در جای جای فیلم، جادوگر قرمز تأکید میکند که خداوند یکتاست و چندگانهپرستی باطل است.
خدای این فرقه از طریق آتش با روحانیان خود سخن میگوید. شاید در نگاه سطحی این مسأله شبیه به دریافت وحی توسط حضرت موسی از طریق درخت آتشین باشد، اما در وهلهی اول باید دقت کرد که روحانیان این دین، زنان و مردان جادوگر بوده و ثانیاً خدای آنها، خدای نور میباشد. ثالثاً خدای این فرقه دروغگو بوده و نتیجهی کارهای او چیزی جز قدرتمندتر شدن «پادشاه شب» نیست.
ضمناً روحانیان این فرقه، علاوه بر جادوگری، مشروبخوار و زناکار نیز میباشند! تا جایی که استنیس براتیون با «جادوی سیاه» یکی از زنان همین فرقه، برادر خود را کشته و البته با راهنماییهای اشتباه او به قعر نابودی میرود.
نکتهی قابل ذکر دیگر آن است که جادوگران این فرقه لباس قرمز پوشیده و جادوگر اصلی فیلم، دائماً با لباس و موهای قرمز به تصویر کشیده شده است. این مسأله یادآور «بابالون» (Babalon)، شیطان مؤنثی است که «آلیستر کراولی» شیطانپرست، آن را جفت خود (که هیولا یا شیطان بود) میدانست و در عمر خود با مو قرمزهای مختلفی بهعنوان تجلّی آن شیطان باستانی، ارتباط داشت. در «کتاب قانون» کراولی، کشیش (priest) منتخب در جهان لایتناهی، «جانور» (beast) است و در زن او، «زن سرخ»، تمام قدرتهای او است. یعنی شیطان از طریق زن سرخ، قدرتهای خود را اعمال میکند که کاملاً مؤید شیطانی بودن این فرقه است. [۸]
نشان بابالون
این مسأله در کنار باور خرافی مسیحی-یهودی نسبت به شیطان، حقیقت این دین را نشان میدهد. در فیلم، روحانیون سعی دارند با «خدای نور» ارتباط بگیرند. لفظ «خدایِ نور» در حدّ تتبع نگارنده، در کتاب مقدس نیامده است و تنها ترکیب موجود، «خدا، نور است»، یا «نور خدا» میباشد که با ترکیب اضافیِ «خدای نور» متفاوت است. برای ریشهیابی این مسأله، «آلبرت پایک»، فراماسون عالیرتبهی آمریکایی و فرمانروای اعظم شورای عالی لژ اسکاتلندی [۹]، چنین میگوید:
«دین ماسونی باید بهواسطهی همهی ما ماسونها از دونپایه گرفته تا عالیرتبه، رد خلوص دکترین لوسیفری باشد، دکترین شیطانگرایی [شیطان دانستن ابلیس لعین] کفر و ارتداد است و فهم فلسفی درست و خالص دین، باور به لوسیفر بهعنوان همتای آدونای [خدای یهودی] است. اما لوسیفر، خدای نور و خدای خوبی، برای انسانیت در حال جنگ با آدونای، خدای تاریکی و شیطانی است.» [۱۰]
این عبارت علاوه بر نشاندادنِ باطن شیطانی ماسونها و معنای واقعی حرف جی (G) در نمادهای ماسونی، دقیقاً انطباق بر «خدای نور» در این سریال دارد. [۱۱]
نام خدای نور، تجلّی او در آتش، جادوگری پیروان خاص او و فساد آنها و همچنین هدایتهای اشتباه این خدای نور، کاملاً خبر از شیطانی بودن این آیین و پرستش شیطان توسط این گروه دارد. عبارت عهد جدید در این باب جالب توجه است:
«زیرا چنین کسان، رسولان دروغین و کارگزارانی فریبکارند که خود را در سیمای رسولان مسیح ظاهر میسازند. و این عجیب نیست، زیرا شیطان نیز خود را به شکل فرشتهی نور درمیآورد؛ پس تعجبی ندارد که خادمانش نیز خود را به خادمان طریق پارسایی همانند سازند. سرانجامِ اینان فراخور کارهایشان خواهد بود.» [۱۲]
۲. نفی معاد و جهان آخرت
کشیش خدای نور، با عنایت او (!) میتواند یک نفر را چندینبار زنده کند. لذا کشیش-جادوگر مؤنث خدای نور نیز با همین قدرت، جان اسنو را زنده میکند.
در دو سکانس سریال، کشیش سرخ از دو نفر که زنده شدهاند میپرسد که چه دیدی؟ یعنی عالم پس از مرگ چطور بود؟ هر دو جواب میدهند: هیچ نبود و سیاهی مطلق و عدم! این مساله تصریح به نفی «معاد» است، که مکمل پازل شیطانی بودن فیلم میباشد. چرا که معاد اساس انگیزهی تلاش مردم و هدفدار شدن زندگی است و خداوند متعال در قرآن کریم، با تعبیر بلندی میفرماید که آیا شما گمان میکنید که بیهدف خلق شدهاید و به سوی ما باز نمیگردید؟! [۱۳] در واقع هدفمند بودن خلقت در رجعت به سمت خداوند متعال و عوالم برزخ و قیامت و… است.
ادامه دارد…
اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
[۱] https://www.jewishnews.co.uk/8-reasons-why-game-of-thrones-is-so-jewish
[۲] https://www.imdb.com/list/ls095964455
[۳] اقتباسهای متعدّد این سریال به جنگ بین خاندانهای مختلف انگلیسی، فساد ملکه سرسی که از ملکههای انگلیس اقتباس شده و همچنین شبیهسازی «نبرد آرمادا» محدود نیست و میتوانید در لینک زیر بخشی از این موارد را ببینید:
https://collider.com/house-of-the-dragon-game-of-thrones-historical-inspiration/#richard-ii
[۴] https://jscenter.ir/jewish-studies/kabbalah/9524
[۵] Tree Of Souls, P145
[۶] برخی منابع، خاندان استارک که شمالی بوده و به درختان مقدس ایمان دارند را نامی در میان خاندانهای یهودی داسنته و جنگهای استارک و لنیستر را در سریال اقتباس شده از جنگهای یورک و استارک در واقعیت میدانند:
[۷] عهد جدید، کتاب مکاشفه یوحنا، باب۴، آیه۵.
[۸] https://www.sacred-texts.com/oto/engccxx.htm
[۹] https://en.wikipedia.org/wiki/Albert_Pike
[۱۰] The Masonic religion should be, by all of us initiates of the high degree, maintained in the purity of the Luciferian doctrine…. The doctrine of Satanism is a heresy; and the true and pure philosophic religion is the belief in Lucifer, the equal of Adonay; but Lucifer, God of Light and God of Good, is struggling for humanity against Adonay, the God of Darkness and Evil.
Albert Pike, 33rd Degree, 1889
Scarlet and the beast, P321
[۱۱] شایان ذکر است که متأسفانه این اعتقادات باطل ریشه در تعالیم تحریفشدهی کتاب مقدس و «فرشتهی صبح» دانستنِ ابلیس لعین دارد.
[۱۲] عهد جدید، رساله دوم پولس به قرنتیان، باب۱۱، آیات۱۳-۱۵.
[۱۳] أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ سورهی مؤمنون، آیهی۱۱۵.
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ قهوهای برای نقلقول استفاده میشود.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ نارنجی در تیترهای فرعی استفاده شده.
رنگ سبز برای آیات قرآن استفاده میشود.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
بازی تاج و تخت ، بازی تاج و تخت
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سلام در خصوص خدای بی چهره فکر میکنم مربوط به روابط نسلی بین اون مامور خدای بی چهره و لرد پیتر بیلیش باشه که لرد یک روابط مخفی داشتن و اتفاقا جنگ هارو هم اون رقم زد، شاید نمادی از فراماسونری باشه دقیق نمیدونم، اگر میشه مطلبی راجب این هم بزارید متشکرم
سلام
در سریال ربطی بین این فرقه و لرد بیلیش دیده نمیشد و اتفاقا توسط آریا که خودش جزو این گروه بود کشته شد
بنده هر چی گشتم اشارهی مستقیمی به این فرقه پیدا نکردم
گمان بنده اینه که این گروه ترکیبی از چند فرقهی عرفانی و مخفی باشه که نویسنده از اون ها اقتباس کرده
و ربط مستقیمی به یک فرقهی خاص مثل Freemasonry یا گروه های دیگه نداره
اطلاعاتی درباره خدای بی نهایت چهره:
https://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%AE%D8%AF%D8%A7%DB%8C_%D8%A8%DB%8C_%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87
و مردان بی چهره:
https://westeros.ir/wiki/index.php/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D8%A8%DB%8C_%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87
سلام
فکر میکنم اون نقل قول از آلبرت پایک در خلوص لوسیفریه