در حالیکه لس آنجلس همچنان در آتش میسوخت، نامزدهای جوایز نود و هفتمین مراسم اسکار اعلام شد. / هیولاهای هالیوود
و طبق معمول، نامزدها همانها بودند که در لیستهای دهها انجمن نقد فیلم و برگزیدهها و نامزدهای اتحادیههای هنری و مراسمی مانند گلدن گلوب و بفتا و… حضور داشتند!
امسال نیز بنا بر چالشهای روز غرب، «تم خاصی» در این انتخابها اینبار به شکل خیلی صریحتر و سرراستتر دیده میشد. انگار اصلاً این فیلمها، تصاویری نمادین و خیلی نزدیک به وقایع عجیب و غریبی بودند که در این یک سال اتفاق افتاد!
این تم، از جشنواره فیلم کن و فیلمهایی مانند «امیلیا پرز» (ژاک اودیار) و «آنورا» (شان بیکر) و «ماده» (کورالی فارژه) و… آغاز شد و در جشنواره فیلم ونیز با فیلمهایی همچون «بروتالیست» (بردی کوربت) و «جوکر: جنون مشترک» (تاد فیلیپس) و «ماریا» (پابلو لارین) و… ادامه یافت و سپس آثار دیگری مثل «مجمع کاردینالها» (ادوارد برگر) و «شرور» (جان ام چو) و «ربات وحشی» (کریس ساندرس) و «گلادیاتور ۲» (ریدلی اسکات) و «سگ شب» (ماریل هلر) و… تم فوق را ارائه نمودند.
در اغلب آثار یاد شده با هیولاهایی روبهروییم که یا طیّ یک دگردیسی عجیب و غریب، به افراد و پدیدههایی کاملاً متضاد، همراه روحیهی انسانی و حقطلب و مهربان تبدیل شده یا برعکس افرادی معمولی برای بهدستآوردن حقوق پایمالشدهی خود، در مقابل هیولاهای حقیقی به هیولاهایی بدل گشته و یا لااقل اینگونه جلوه داده میشوند!
* در «امیلیا پرز» (Emilia Pérez) رئیس جنایتکار کارتلهای عظیم مواد مخدر در مکزیک به زنی خوش قلب و مهربان و خیّر تبدیل میگردد!
* در «مجمع کاردینالها» (Conclave) این کلیسای سختگیر و متصلّب واتیکان است که از پاپهایی خلافکار و رشوهخوار و طمّاع و با رسواییهای جنسی به انتخاب یک پاپ دوجنسی و ترنس میرسد!
* در «آنورا» (Anora)، یک فاحشهی کلوپهای استریپ و یک گنگستر خشک و بیروح روس به عاشقانی دلخسته تبدیل میگردند!
* در «جوکر: جنون مشترک» (Joker: Folie à Deux)، آرتور فلک شرور و آنارشیست و اغتشاشگر مخرّب، به آدمی عاشق بدل شد که میخواست یک زندگی آرام و بیدردسری داشته باشد و حتّی خرابکاریهای هوادارانش را دیگر برنمیتابید!
* همچنین در «گلادیاتور ۲» (Gladiator II)، ناگهان از یک بربر سرزمینهای شمال آفریقا که به میمونخوار معروف شده بود، وارث امپراتوری روم بیرون آمد که همه را برای تحقّق رویای روم، دعوت به صلح و دوستی میکرد!
* در «ربات وحشی» (The Wild Robot) هم، یک ربات فلزی سرد و خشک و برنامهریزیشده، ناگهان به مادری پر احساس و فداکار تبدیل گشت!
آنها واقعاً هیولا نبودند؟!
اما در روند برعکس میتوان به فیلم «ماده» (The Substance) اشاره نمود که در آن یک سلبریتیِ پا به سن گذاشته و کنار گذارده شده، برای اثبات اینکه تواناییهای هنریاش همچنان وجود دارد، بهتدریج به هیولایی مشمئزکننده دگردیسی یافت!
همین اتفاق در فیلم «شرور» (Wicked) افتاد و یک فرد کمی متفاوت که برعکسِ اکثریت افراد جامعه، باهوش و طالب علم و حقگرا بود، برای مقابله با شرورهای اصلی جامعه که مردم را فریب داده و برای منافع خود، دیگران را قربانی میکردند، خود به یک شرور و هیولا بدل گردید!
در فیلم «سگ شب» (Nightbitch) هم مادری محکوم به کنار گذاردنِ تواناییهای هنریاش و ماندن در خانه و اکتفا نمودن به پرستاری بچهاش، بهتدریج به یک سگ بدل شد!
اما اولین مصداق بارز شرارت و هیولایی طیّ یک سال اخیر، «رژیم صهیونیستی» بود که با ریختن بیش از ۸۵ هزار تن بمب بر سر مردم غزه و نسلکشی و قتلعام بیش از ۴۵ هزار نفر از جمله حدود ۱۷ هزار کودک و همچنین زنان و مردان و افراد مسن و نابودی خانهها و مدارس و بیمارستانها و حمله به مراکز امدادی و غذایی و پناهگاههای آوارگان و زنده به گور کردن اسرای جنگی و… و حصر غذایی غزه که نخستوزیر و وزیر دفاعش از سوی دیوان بینالمللی کیفری جنایتکار جنگی شناخته شده و حکم دستگیریشان صادر گردید.
اما همواره از سوی رسانههای زنجیرهای وابسته به کانونهای صهیونی سعی شد که این شرور حقیقی، مظلوم و انساندوست و طرفدار حقوق بشر نمایانده شود، آنچه در فیلم «شرور» نشان داده میشود و جادوگرِ بهاصطلاح شرور غرب که در فیلم «جادوگر اُز» نیز او را به خاطر داریم، در واقع فردی است که در این فیلم، مقابل شرارت و خباثت خود جادوگر اُز و سوءاستفادهای که میخواهند از تواناییهای او بنمایند و سکوت جادوگر ظاهراً مهربان شرق و توطئه و بدکاری معلم مهربان مدرسه ایستاده و مبارزه میکند.
سلبریتیِ هیولاشدهی فیلم «ماده» هم تقصیری متوجهاش نیست بهجز آنکه مشمول حذفی ناعادلانه و غیرمنصفانه قرار گرفته، حقوقش پایمال شده یا به حقوقش تجاوز شده و حالا میخواهد از حق خود دفاع نماید، آنچنان که «اسرائیل» نیز همین ادعا را داشته و دارد که گویا سالهای سال است به حقوق و موجودیّتش، تعدّی شده! و در پی حذف او هستند! و از همینروی ناگزیر است در کسوت یک هیولا با دشمنانش (که توسط او هیولاهای حقیقی جلوه داده میشوند) مقابله نماید.
مادرِ فیلم «سگ شب» هم برای دفاع از حقوق پایمالشدهی خود که حذف از فعالیتهای اجتماعی و محرومیّت از تواناییهای هنریاش بوده، کمکم هیولاوار خود را در شکل یک سگ میبیند که میخواهد از آن حقوق از دست رفته، دفاع کرده و آنها را برگرداند!
گروه دیگری از هیولاها، آنهایی بودند که به نظر افراد متین و موقّر و خوشقلبی میآمدند ولی طیّ یک سری فعل و انفعالاتی به هیولا تبدیل شدند.
مانند آقای رید (هیو گرانت) فیلم «مرتد» (Heretic) یا ادوارد فیلم «یک مرد متفاوت» (A Different Man) که در ابتدا چهرهای هیولاگونه داشت و سپس با عمل و تغییر چهرهاش به صورتی موجّه و زیبا از درون به هیولا تبدیل شد و یا بازپرس فیلم «دانه انجیر معابد» (The Seed of the Sacred Fig) که از یک پدر خانواده به یک هیولا تبدیل شد و باعث گردید تا برای مقابله با او دختر کوچکترش به هیولا تبدیل شود و پدرش را بکُشد.
هیولاهایی که به فرشته تبدیل شدند!!
اما بخش دوم تمِ دگردیسی هیولاها، موضوع هیولاهایی بود که به انسانهای مهربان و خیرخواه و خوشقلب بدل شدند، مانند فیلم «امیلیا پرز» و «ربات وحشی» و «آنورا» و «گلادیاتور ۲» یا پدیدههای هیولایی که دگردیسی عجیب و غریبی به اقلیّتهای جنسی و جنسیّتی یافتند، مثل فیلم «مجمع کاردینالها».
این همان روندی بود که هیولایی همچون «ابومحمد الجولانی» طی کرد و از یک تروریست وحشی و خشن و هراسناک به «احمد الشرع» خوشتیپ با ریش آنکادره و کت و شلوار و کراوات تغییر هیبت داد، که دمکرات طرفدار دیپلماسی و حقوق بشر و انتخابات آزاد است!
دقیقاً فیلم «امیلیا پرز» و دگردیسی «مانتیاس دل مونته» بد هیبت و قسیّالقلب به زن پولدار و شیکپوش و خوشقلب و خیّر را میتوان نسخهی سینمایی روندی دانست که ابومحمد جولانی تا رسیدن به احمد الشرع طی کرد.
فیلمی که از حدود یک سال پیش از سر برآوردن جولانی، پیشتولیدش آغاز شد و بهتدریج فیلمبرداری آن کلید خود تا اینکه در اواسط ماه مه ۲۰۲۴ (اواخر اردیبهشت ۱۴۰۳) یعنی ۶-۷ ماه قبل از تغییر و تحولات جولانی به احمد الشرع، در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و جایزه ویژه هیئت داوران را هم دریافت نمود!
حالا میتوان متوجه شد چرا چنین فیلمهایی با تم یاد شده همهی لیستها و نامزدیها و تقدیرها و انتخابها و برگزیدههای فصل جوایز را در سطح دهها انجمن منتقدان و دهها کانون و اتحادیههای هنری و مراسم متعدد اهدای جوایز سینمایی، تسخیر کرده و همهی اعضای آن انجمنها و اتحادیهها و کانونها و داوران مراسم سینمایی، مانند ربات و در یک روندِ دیکتاتورمآبانه، صرفنظر از قوّت و قدرت هنری این آثار، آرای خود را به صندوق آنها ریختند که حتّی اغلب از رقبای دیگر خود ضعیفتر بودند.
نویسنده: استاد سعید مستغاثی
««« پایان »»»
رنگهای بهکار رفته در متن:
رنگ آبی ⇐ کلمات کلیدی.
رنگ بنفش ⇐ تیترهای اصلی.
رنگ قرمز ⇐ لینک به خارج.
هیولاهای هالیوود ، هیولاهای هالیوود
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
هیولاهای هالیوود ، هیولاهای هالیوود