چکیده: (چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم)
در نقد انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» (How to Train Your Dragon) ابتداء باید بدانیم که این اثر دو محور اصلی دارد: اول اینکه هیولاها میتوانند و باید با انسان رفیق شوند. محور دوم هم مباحث جنگی و نظامی است. هیکاپ (شخصیت اصلی اثر) دغدغهاش نجات مردم وایکینگ و نابودی دشمن است. در کنار این دو مضمون اصلی که اولی برآمده از تفکر یهودی و مضمونی نادرست است و دومی مضمونی مفید است که میتواند به خلاقیّت و البته روحیهی مقاومت مخاطب کمک کند، مضامین حاشیهای مثل ترویج سبک زندگی هالیوودی و غیر الهی نیز وجود دارد.
میتوان گفت هدف اصلی قسمت اول انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»، جا انداختن تفکر «اتحاد با هیولاها برای نابودی دشمن» و رسیدن به تمدنی است که اژدهایان با انسانها به تفاهم رسیدهاند. افق دیدی که ریشههای آن را در فرقههای یهودزده و تأکید این فرقهها بر «ارتباط با موجودات ماورائی عجیب و غریب» میتوان یافت.
انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم ۱»، محصول کمپانی «دریم ورکس» (متعلق به کمپانی یونیورسال از کمپانیهای اختاپوسی) است. این انیمیشن با بودجهی صدوپنجاه میلیون دلاری، توانست حدود ششصد میلیون دلار بفروشد که موفقیت چشمگیری است. همچنین نمرهی مردمی به این انیمیشن بر اساس سایت آیامدیبی ۸.۱ است که نمرهی بالایی بهحساب میآید. ژانر این انیمیشن نیز شامل درام، فانتزی، اکشن جنگی و سبک زندگی است.
در ادامه به نقد محتوایی انیمیشن میپردازیم.

استرید یک دختر مبارز و جذّاب در این انیمیشن است که الگوی پوشش او نیز کاملاً مدرن است. لباسی بدننما و دامن کوتاه که ربطی به پوشش سنّتی وایکینگها ندارد!
۱. حملهٔ اژدها
ابتدا به سراغ سکانس اول میرویم. در این سکانس میبینیم که چندین اژدها به یک روستا حمله میکنند، گوسفندان را میدزدند و خانهها را به آتش میکشند. مردم روستا هم وایکینگ هستند و در حال مبارزهی سفت و سخت با اژدها. در این سکانس انواع و اقسام اژدهایان معرفی شده و هرکدام با خطری که برای انسانها ایجاد میکند به مخاطب شناسانده میشود. سپس هیکاپ، قهرمان داستان را میبینیم که علیرغم وایکینگهای عادی درون فیلم که بدنی بزرگ و تنومند دارند، ریزنقش است. البته در مبارزه با اژدها هم توفیق خاصی ندارد و حتی یک دختر بهتر از او مبارزه میکند. تا اینکه هیکاپ ابزار خاصی مثل یک منجنیق را آماده کرده، به بیرون میبرد و با همین ابزار پیچیده، تیزترین و سریعترین اژدها که «بیدندان» باشد را روی آسمان میزند و گیر میاندازد.

اما مردم بهدلیل شناختی که از گذشتهی هیکاپ دارند، حرف او را جدّی نمیگیرند. هیکاپ پسر رئیس قبیله است، اما در مبارزه با اژدها خیلی دست و پا چلفتی است. تضادّ بین پدر و پسر از همین ابتدا شروع میشود. پدری که بهدنبال نابودی تمام اژدهایان است و پسری که از عهدهی نابودی یک اژدها هم برنمیآید!
در این سکانس ما با شخصیتهای مختلف انیمیشن از جمله هیکاپ، پدرش، دستههای مختلفی از اژدها، اَسترید (دختری که مبارز است) و جوانان دیگر آشنا میشویم. همچنین دشمنی اژدهایان با وایکینگها کامل در ذهن ما کاشته میشود و باور میکنیم که باید این موجودات خبیث را نابود کرد. اما وقتی جلوتر لحن فیلم عوض میشود، مخاطب غافلگیر میشود که این البته از جذابیّتهای انیمیشن است.
از طرفی تضادّ بین هیکاپ و پدرش، نیاز درونی هیکاپ را به ما نشان میدهد. یعنی مخاطب میفهمد این شخصیت چه ضعفی دارد و طبیعتاً هدفش هم برطرف کردن همین ضعف است، پس بهتر با او همراه میشود.

۲. دغدغههای پدرانه
هیکاپ در انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» بارها با بزرگتر از خودش که پدر و مربیاش باشند گفتوگو میکند. در این گفتوگوها تضادّ بین هیکاپ و پدرش روشن میشود، اما انیمیشن این تضادّ را به دشمنی شدیدی که باعث اختلاف اساسی این دو نفر بشود تبدیل نمیکند. بلکه هیکاپ بهدنبال تأمین نظر پدرش است و طبیعتاً در همان مسیر هم تلاش میکند، اما در این عرصه ناتوان است، نه اینکه با پدرش دشمنی داشته باشد.
بنابراین فیلم با ترسیم پیچیدگیهای روابط خانوادگی، سعی میکند مخاطب نوجوان را جذب خودش کند و دغدغههایی از جنس نوجوانی را به تصویر میکشد. اما رویکردی خصمانه به خانواده ندارد و اتفاقاً هم پدر و هم هیکاپ، هردو بهدنبال خیر و صلاح هیکاپ هستند. پس کسب رضایت پدر در این سکانسها محور است که مضمون خوبی است. اما این سکانسهای جزئی، مقدمهی سکانسهای بعدی است که ضد خانواده محتوا ایجاد میشود. ابتدا اثر مخاطب را در فضایی خانوادگی قرار میدهد تا جلوتر سنّتشکنی هیکاپ علیه پدر و جامعهاش پُر رنگتر شود.

۳. تضاد هویتی هیکاپ
هیکاپ در جنگل بیدندان را پیدا میکند و مثل یک وایکینگ خنجر بهدست میگیرد تا او را بکشد. اما نمیتواند و خنجر را به کناری پرتاب میکند. یعنی تمام تربیت خانوادگی و هویّت وایکینگی او که باید در «مبارزه با اژدها» نمود پیدا کند، با تمایل درونی هیکاپ در تضادّ قرار میگیرد و هیکاپ آنچه را که دوست دارد و دلش میخواهد را انتخاب میکند. البته نوع قاببندی فیلمساز هم بهگونهای است که ما هم مثل هیکاپ دلمان برای اژدها بسوزد و از اینکه هیکاپ اژدها را نمیکشد، خوشحال شویم. اینجا اولین سکانس از محتوای اصلی فیلم مشخص میشود. درونمایهی اصلی انیمیشن، سنّتشکنی و رفتار خلاف عُرف توسط نسل جدید است. هیکاپ در تعارض بین ارزشهای قومی-ملّی با خواستهی شخصیاش، بهشکلی فردگرایانه و لیبرال، آنچه دلش میخواهد را انتخاب میکند و مخاطب هم با او همراه است.
سپس هیکاپ به خانه میرود و با پدرش گفتوگو میکند. در این سکانس میبینیم که هیکاپ و پدرش اساساً در دو جهان فکری متفاوت بهسر میبرند و علاوه بر فیزیک این دو نفر که دقیقاً متضادّ همدیگر است، افق دیدی که پدر برای هیکاپ در نظر گرفته هیچ شباهتی با خواستهها و البته تواناییهای هیکاپ ندارد.
اشکال این سکانس این نیست که پدر از هیکاپ توقّع بیجا دارد؛ اشکال این است که نشان میدهد هیکاپ بهدلیل دلنازکی، کاری که دلش میخواهد را میکند و با سنّتهای خانوادگی و قبیلهایاش مخالفت میکند. هرچند در ادامه میبینیم که این کار باعث پیروزی بر دشمن اصلی میشود، اما فیلمساز با دقّت، مخالفت یک نوجوان با سنّتهای قدیمی خانواده و جامعه را هم جذّاب و هم مفید نشان میدهد. طبیعیست که مخاطب نوجوان هم از هیکاپ یاد بگیرد و در بزنگاهها، آنطوری رفتار کند که دلش میخواهد، نه آنطور که سنّتهای خانوادگی و عقل به او میگوید. چون عقل هم میگوید باید تهدید را از بین ببریم، اما هیکاپ اژدهایی به آن خطرناکی (بیدندان خطرناکترین اژدهای شناخته شده است) را آزاد میکند!

۴.چگونه دشمن را به دوست تبدیل کنیم؟
در ادامهی انیمیشن پدر هیکاپ و بسیاری از مبارزان به سفر میروند تا مرکز اصلی دشمن را پیدا کند. طبیعتاً این همه اژدها باید سرزمینی داشته باشند و پدر هیکاپ معتقد است باید اژدهایان را در سرزمین خودش نابود کرد. او بههمراه ناوگانی از مبارزان بهراه میافتد و هیکاپ را هم در کلاس آموزش مبارزه علیه اژدها قرار میدهد تا راه و رسم نابودی اژدها را یاد بگیرد. اما همزمان با کلاسها (که البته هیکاپ در آنها موفق نیست و دائم شکست میخورد، برعکس استرید که استاد مبارزه است) هیکاپ با بیدندان رفیق میشود و با خوراندن ماهی به او، اعتمادش را جلب میکند.
از مضامین مهم انیمیشن، «دوستی با دشمن» و در واقع «جذب دشمن به جبههی خودی» است. هیکاپ با تأمین نیازهای بیدندان او را به خودش وابسته میکند. علاوه بر غذا، هیکاپ بالی برای او طرّاحی میکند تا وقتی سوارش میشود، جای بال شکستهاش را بگیرد. بنابراین بیدندان در پرواز کردن هم وابسته به هیکاپ میشود. پس هیکاپ با تأمین نیازهای بیدندان، کمکم او را به خودش وابسته میکند. این استراتژی مهمی است که در فیلم به نوجوان آموزش داده میشود که اگر نیاز عدهای را بهصورت مستمر برطرف کنی، حتی اگر دشمنت باشد، با تو همپیمان خواهد شد. قابل توجه است که اژدها در اساطیر ایرانی و مسیحی موجودی شرور و شیطانی است و ترویج دوستی با این موجود مضمونی الهی نیست.

۵. تحول در سیستم آموزشی
گفتیم که هیکاپ در حال یادگیری مبارزه در سیستم آموزشی وایکینگها است. اما بهدلیل رفاقت با بیدندان، کمکم روش تعامل با دشمن را یاد گرفته و بهجای مبارزه با آنها، اژدهایان درون رینگ را با ترفندهایی رام میکند. همچنین وقتی نوبت به کتابخواندن میرسد، تنها کسی که کتاب را میخواند هیکاپ است. وقتی هیکاپ کتاب را میخواند میفهمد که این منبع برای شناخت اژدها خیلی ناقص و البته رویکرد خصمانهای که به اژدهایان دارد هم از اساس اشتباه است. بنابراین هیکاپ نه تنها خلاف سنّتهای جامعه رفتار میکند، که حتی تفکّراتش هم از اساس با متونی که در حال تدریس است متفاوت است.
البته هیکاپ شخصیتی عادی نیست. او نابغهی مهندسی است که در نوجوانی میتواند برای اژدها بال طراحی کند. یعنی میبینیم که هیکاپ یک الگوی کامل برای نوجوانانی است که قوّه بدنی زیادی ندارند، اما میتوانند با فکرشان تحوّل ایجاد کنند. اما انیمیشن از این مضمون در راستای تخریب سنّتهای خانوادگی و اجتماعی استفاده میکند! هیکاپ نوجوانی نخبه است که کل سیستم آموزشی موجود در قبیله و مهمترین استراتژیهای نظامی را با تعامل با دشمن زیر سؤال میبرد. همزمان میبینیم که پدرش هم در مبارزه با اژدهایان شکست میخورد. اینگونه است که تفکر هیکاپ برای مخاطب جذابتر و مفیدتر جلوه میکند.

مسالهی عدم اعتماد نسل جدید به کتب موجود، در آثار مختلفی از جمله «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» ترویج میشود تا نسل جدید بیش از پیش در رسانههای جدید فرو رفته، از رسانههای سنّتی فاصله بگیرد.
۶. رقیبی که تبدیل به رفیق میشود
استرید، هیکاپ را در جنگل پیدا میکند و میفهمد که او با یک اژدها که بزرگترین دشمن وایکینگها است رفیق شده. هیکاپ برای اینکه نظر استرید را برگرداند، او را سوار بر اژدها میکند و با هم در آسمان پرواز میکنند. اینجا به معنای واقعی هیکاپ از دشمن سواری میگیرد و زمانی استرید حرف هیکاپ را میپذیرد که لذت سواریگرفتن از دشمن را میچشد.
استرید البته از قبل با هیکاپ حسّ رقابت داشت، اما وقتی میبیند او اینگونه دشمن را مطیع خودش کرده، در مقابل هیکاپ بهاصطلاح لُنگ میاندازد و تبدیل به یار غارش میشود. در چند سکانسی که رابطهٔ استرید و هیکاپ به تصویر کشیده میشود، میبینیم که هیکاپ همفکری مناسب پیدا کرده که البته یک دختر است. بنابراین سبک زندگی غربی در روابط نوجوانان با همدیگر، در اینجا کاملاً ترویج میشود. سنگ صبور هیکاپ نه خانوادهاش، نه یک پسر هم سنّ و سال خودش، بلکه یک دختر است. سکانس پرواز دو نفره با بیدندان خیلی خوب ساخته شده است و کاملاً ارتباط صمیمی این دختر و پسر را برای مخاطب زیبا جلوه میدهد. استرید در چند سکانس بعد هم به هیکاپ مشاوره میدهد که مثل قبل خلاقانه فکر کند تا راه چاره را بیابد. بنابراین بهجای خانواده، دوستدختر هیکاپ محرم اسرار او است، که مضمون خوبی نیست.
در ادامه، بهصورت اتفاقی، بیدندان هیکاپ و استرید را به مرکز اژدهایان میبرد و در آنجا میبینیم که یک هیولای بسیار بزرگ، اژدهایان دیگر را مجبور میکند تا به او باج بدهند و با حمله به انسانها، حیوانات را غارت کنند و به این هیولا تحویل دهند. بنابراین مخاطب میفهمد که ریشهٔ شرّ را باید در سرزمین خودش نابود کرد. تا وقتی مرکز شرارت باقی است، همیشه باید منتظر حملات گاه و بیگاه اژدهایان بود.
در سکانسهایی که از پرواز کردن با بیدندان میبینیم، کاملاً برای مخاطب جا میافتد که آن هیولاهایی که بهعنوان دشمن میشناسیم میتوانند دوست ما شوند. همان مضمونی که در آثار مختلفی همچون موآنا یا کارخونه هیولاها میبینیم. بنابراین «ارتباط با موجودات هیولا شکل» در این سکانسها در کنار آموزش همان استراتژی جذب دشمن، ترویج میشود.

۷. اختلاف با پدر
پدر هیکاپ در فینال مبارزات با اژدها، میگوید او باید اژدها را بکشد، اما هیکاپ نمیپذیرد و با پدرش اختلاف پیدا میکند. پدرش از او میخواهد که پسری مبارز باشد، اما هیکاپ این را نمیخواهد و در مقابل خواست پدرش میایستد.

اما باید دقت کنیم که هرچند ما با هیکاپ همنظر هستیم، اما هیکاپ چون پدرش را ناراحت کرده، به استرید میگوید که «من گند زدم!». یعنی هیکاپ دوست ندارد ارتباط با پدرش بههم بخورد و در آخر هم برای کسب رضایت او، استرید پیشنهاد میدهد که مثل قبل، مشابه دیگران فکر نکند و ایدهٔ جدیدی را به کار ببندد. هیکاپ همراه با نوجوانان دیگر (که حالا بهدلیل سنّتشکنی هیکاپ و دوستی با اژدها، رفیق او شدهاند) چند اژدها را رام میکنند و به سمت مرکز اصلی و اژدهای بزرگ میروند.
در آنجا پدر هیکاپ را میبینیم که از مبارزه با این اژدها عاجز است، اما هیکاپ و دوستانش سوار بر اژدها، او را نابود میکنند. یعنی هیکاپ به هر حال همان هدف پدرش را پیش میبرد، اما با استراتژی جدیدی که یافته است که همان دوستی با اژدها و هیولاهاست.



کلاهخود مادر هیکاپ نمودی از هویّت سنّتی او است که در مقابل تمام مردم، آن را کنار میاندازد و سنّتشکنی میکند!
۸. هیکاپ و جانبازی در راه دفاع از وطن
هیکاپ هیولای بزرگ را نابود میکند، اما در این مسیر پایش قطع میشود و در سکانس پایانی انیمیشن میبینیم که بهجای پایش یک پای مصنوعی گذاشتهاند. اما هیکاپ کاملاً خوشحال است و به شهری جدید وارد میشود که مردم با هیولاها در حال زندگی مسالمتآمیزی هستند. پدرش هم به او افتخار میکند.

جمعبندی و نتیجهگیری
در نقد انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» باید گفت که این اثر دو محور اصلی دارد. اول اینکه هیولاها میتوانند و باید با انسان رفیق شوند. در اساطیر غربی، اژدها موجودی شیطانی است و طبیعتاً مخاطب اولیهای که خودِ نوجوانان غربی باشند، با دیدن این مضمون به نوعی سنّتشکنی تشویق میشوند و خلاف سنّت مسیحی، انیمیشن به آنها یاد میدهد که: «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»!
فرهنگ مشرکانهی نورس نیز در دیالوگهای مختلف (از جمله تعبیر «پناه بر خدایان» بهجای پناه بر خدا)، معماری وایکینگی، نمادهای نورس و خلاصه جوّ فرهنگی وایکینگها کاملاً در اثر دیده میشود. بنابراین محور قرار دادن یک فرهنگ مشرکانه با مضمون دوستی با هیولاها که در تفکرات یهودی و کابالیستی نیز ترویج میشود، کاملاً با این محور سازگار است.
محور دوم هم مباحث جنگی و نظامی است. هیکاپ دغدغهاش نجات مردم وایکینگ و نابودی دشمن است. اما با ساختارشکنی و ایجاد تحوّل در دکترین آموزشی با رویکردی فردگرایانه، باعث میشود دکترین نظامی جدید و کارآمدتری را معرّفی کند. در پایان میبینیم که هیکاپ در نابودی دشمن با پدرش همنظر است، اما بایستی ساختار سنّتی بههم بخورد.
در کنار این دو مضمون اصلی که اولی برآمده از تفکر یهودی و مضمونی نادرست است و دومی مضمونی مفید است که میتواند به خلاقیّت و البته روحیهی مقاومت مخاطب کمک کند، مضامین حاشیهای مثل ترویج سبک زندگی هالیوودی و غیر الهی نیز وجود دارد.
میتوان گفت هدف اصلی قسمت اول انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»، جا انداختن تفکر «اتحاد با هیولاها» برای نابودی دشمن و رسیدن به تمدنی است که اژدهایان با انسانها به تفاهم رسیدهاند. افق دیدی که ریشههای آن را در فرقههای یهودزده و تأکید این فرقهها بر «ارتباط با موجودات عجیب و غریب و اسطورهای» میتوان یافت.
نویسنده: مسیح عرفان
اندیشکده مطالعات یهود
««« پایان »»»
رنگهای بهکار رفته در متن:
رنگ آبی ⇐ کلمات کلیدی.
رنگ بنفش ⇐ تیترهای اصلی.
رنگ قرمز ⇐ لینک به خارج.
رنگ قهوهای ⇐ نقلقول.
…
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
 اندیشکده مطالعات یهود | Jewish Studies Center
اندیشکده مطالعات یهود | Jewish Studies Center 
				 
		



 
						
					 
						
					 
						
					