سینمای رژیم صهیونیستی

تسلط اختاپوسی

سینمای رژیم صهیونیستی از جمله بخش‌هایی است که تاریخچه‌ای بسیار کوتاه و ناهمگون با سینمای روز جهان دارد و در ژرفای آن می‌‌توان به وضوح کینه و نفرت نسبت به اعراب و مسلمانان را مشاهده کرد. اما با این وجود صهیونیست‌ها به مانند اختاپوسی عظیم‌الجثه بر صنعت سینما در گوشه گوشه‌ی این کره خاکی چنگ انداخته و تمام ارزش‌ها و اصول اخلاقی و فرهنگی ملل را در معرض تهدید قرار داده‌اند.

شاید این پرسش در مخیله‌ی بسیاری از افراد پدید آید که با وجود نوپا بودن سینمای صهیونیستی چگونه چنین امری امکان‌پذیر است؟

پاسخ به این سؤال چندان دشوار نیست. زیرا سندیکای یهود و محافل و لابی‌های صهیونیستی که در اصل پشتیبانان واقعی رژیم صهیونیستی به شمار می‌روند، هزینه تولید بیش از ۹۰% از فیلم‌های سینمایی را، به ویژه در اروپا و آمریکا، با طیب خاطر می‌پردازند و در آسمان هنر هفتم یکه‌تازی می‌کنند. روژه گارودی متفکر سرشناس و مشهور فرانسوی در این خصوص در کتاب خود با عنوان «پرونده اسرائیل» چنین می‌نویسد:

دولت اسرائیل از بیرون بر سراسر جهان حکم می‌راند و از همه‌سو مورد حمایت و پشتیبانی خارجی قرار دارد.

با این جملات مختصر اما مفید، می‌توان به راحتی به کنه توطئه‌ی صهیونیسم بین‌الملل برای سیطره بر صنعت سینما در جهت تحقق اهداف و فرامین نیاکان صهیون (بنیان‌گذاران صهیونیسم) پی برد؛ صنعتی که اینک به محور ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی ملل مختلف جهان تبدیل شده است.

از این رو دیگر نمی‌توان مالکیت یهودیان را بر بزرگترین و معتبرترین شرکت‌های سهام‌دار ‎‌هالیوود یعنی «مترو گلدوین مایر»، «فوکس»، «پارامونت»، «کلمبیا»، «وارنر» و «یونایتد آرتیست» امری تصادفی قلمداد کرد. چرا که مالکیت این شرکت‌ها بخشی مهم و استراتژیک از دسیسه‌ی صهیونیسم برای کنترل افکار عمومی و شستشوی مغزی ملت‌هاست.

اهداف ذیل در ورای این توطئه‌ها کاملاً مشهود است:
۱- در دست گرفتن صنعت سینما و شرکت‌های بزرگ تولیدکننده فیلم‌های سینمایی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم؛ مانند خرید سهام بانک‌های معتبر.
۲- جذب یا به عبارت بهتر، خرید ستارگان و هنرمندان بزرگ و در اختیار گرفتن آنان به هر وسیله ممکن.
۳- تلاش در جهت صدور قوانین مختلف در کشورهای اروپایی به منظور جلوگیری از تبلیغات ضد یهود و صهیونیسم در فیلم‌های سینمایی یا رسانه‌های گروهی.

Cannon Films

برای درک بهتر موضوع بد نیست شرکت کانن فیلم (Cannon Films) را مثال بزنیم. شرکت آمریکایی کانن که در اصل یهودیان مالک بی‌چون و چرای آن هستند، در دهه گذشته با صرف هزینه‌ای بالغ بر ۱۵۰ میلیون دلار، دست به احداث یک شهرک عظیم سینمایی در «صحرای نقب» واقع در جنوب فلسطین اشغالی زد.

در ابتدا کمتر کسی علت صرف چنین هزینه‌ی سرسام‌آوری را می‌دانست، اما دیری نپایید که همه چیز مشخص شد. یهودیان می‌خواستند به این وسیله لقب هالیوود شرق را که تا آن زمان در دست مصر قرار داشت، به اسرائیل منتقل کنند.
آنان به این منظور شرکت کانن را که سود سالانه‌اش به ۸۰۰ میلیون دلار بالغ می‌شد، انتخاب کرده و کار را به آن سپردند. اما تاریخچه شرکت کانن خود داستانی شنیدنی دارد.

این شرکت که وابسته به شرکت فوکس بود، در دهه ۶۰ میلادی با هدف تولید فیلم‌های مستند و داستانی، توزیع نوارهای ویدئویی و برخی فعالیت‌های محدود سینمایی، در پایتخت‌های ایالات متحده آمریکا و کانادا تأسیس گردید و تا نیمه دهه ۷۰ کارنامه نسبتاً قابل قبولی از خود ارائه داد. در اواخر این دهه، اختلافات شدیدی میان فوکس و صاحبان کانن بروز کرد که چیزی نمانده بود کانن را به ورشکستگی و نابودی کامل بکشاند. اما به ناگاه در گوشه‌ای دیگر با وقوع یک جدال تجاری، این شرکت نجات یافت.

قضیه از این قرار بود که شرکت سونی ژاپن که مایل به ورود هر چه بیشتر به بازار آمریکا بود با بانک‌های یهودی (سیتی بانک) و (چیس مانهاتان) دچار اختلافات گسترده‌ای شد. این دو بانک با مستمسک قرار دادن قانون بازرگانی آمریکا که مشارکت شرکت‌های خارجی در خرید سهام بیش از یک شبکه تبلیغاتی یا هنری آمریکایی را ممنوع می‌کرد، سونی را وادار ساختند که قراردادش را با شبکه «ای. بی. سی» آمریکا که سهام آن قبلاً از سوی سونی خریداری شده بود، لغو کند.

مدتی بعد سونی قراردادش را با «ای. بی. سی» ملغی اعلام کرد و دو بانک صهیونیستی که مانند گرگ‌های گرسنه در کمین نشسته بودند، وارد عمل شده و دو تن از سهام‌داران یهودی که شرکت کانن هرگز نامشان را فاش نکرد، سهم این شرکت را خریداری کردند. پس از انتقال مالکیت، کانن با همکاری «سیا» و «موساد»، اقدام به تولید مجموعه فیلم‌های «نینجا» و پیروزی آمریکا در ویتنام کرد. (۱)

Vanessa Redgrave
Vanessa Redgrave

اما پست‌ترین و شنیع‌ترین عمل شرکت کانن را شاید بتوان در مورد هنرمند زن انگلیسی ونسا ردگریو (Vanessa Redgrave) دانست. زیرا پس از آن که ردگریو اسرائیل را رژیمی غاصب و اشغالگر توصیف کرد و ملت فلسطین را مورد تأیید و حمایت قرار داد، کانن به طور پنهانی وکیل وی را وادار کرد تا قرار داد شرکت با ردگریو را به گونه‌ای تنظیم کند که بر اساس یکی از بندهای آن، او به بازی در فیلم‌های جنسی مجبور شود. به همین سبب پس از آن که ونسا ردگریو به دسیسه رؤسای کانن پی برد، از اجرای مفاد قرارداد سرباز زد. اما بنابر حکم دادگاه از بازی در تمام فیلم‌های سینمایی محروم شد. این وضع ادامه داشت تا این که پنج سال بعد، دادگاه عالی آمریکا قرارداد ردگریو با شرکت کانن را ملغی اعلام کرد و او توانست به سر کارش باز گردد.

البته دسیسه‌چینی «کانن صهیونیست مسلک» به همین‌جا ختم نمی‌شود؛ چرا که آنان کوشیدند تا همین بلا را بر سر جین فوندا (Jane Fonda) بازیگر زن مشهور آمریکایی که در جریان جنگ اعراب و اسرائیل، طرف عرب‌ها را گرفته بود، بیاورند. اما تفاوت جین با ونسی در آن بود که جین پس از ازدواج با «تد ترنر» صاحب شبکه خبری «سی ان ان» از مواضع خود عدول کرد و حرفش را پس گرفت. چرا که ترنر به جین قول داده بود که او را به کاخ سفید وارد کند و به او لقب نخستین زنی را بدهد که از «تل آویو» خواهد گذشت.

جالب اینجاست که وقتی ونسا ردگریو از اسرائیل دیدن می‌کرد، فوندا در مصاحبه با یکی از خبرنگاران گفت:

اسرائیلی‌ها با «یاسر عرفات» دست می‌دهند ولی حاضر نشدند با زنی که در فیلمش با عرب‌ها هم‌دردی کرد، دست بدهند! (۲)

پی‌نوشت‌ها: سینمای رژیم صهیونیستی
1. کیهان، ۱۳۸۰/۱/۱۸، ص ۱۱.
2. الشراع، ۱۹۹۵/۹/۲۴.
منبع: سعید طبیعت‌شناس ، صهیونیسم و سینما ، تهران: انتشارات قبله اول (جمعیت دفاع از ملت فلسطین).

سینمای رژیم صهیونیستی ، سینمای رژیم صهیونیستی ، سینمای رژیم صهیونیستی

تنها با یک کلیک به کانال تلگرام اندیشکده مطالعات یهود بپیوندیم:

تلگرام اندیشکده مطالعات یهود

همچنین ببینید

برتری تاریکی بر روشنایی؛ نقد انیمیشن اوریون و تاریکی

برتری تاریکی بر روشنایی؛ نقد انیمیشن اوریون و تاریکی

در انیمیشن «اوریون و تاریکی» که مخاطب کودک دارد، چون «معاد» انگار می‌شود، طبیعتاً هدف زندگی نیز زیر سؤال رفته و به همین دلیل فیلمساز در اثر پوچی را ترویج و تبلیغ می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × سه =