رواج اسرائیلیات و مبارزات امام رضا

رواج اسرائیلیات و مبارزات امام رضا (ع)

یهودیانِ به‌ظاهر مسلمان مستقر در جامعه اسلامی با رواج اسرائیلیات در پیکره‌ی عقیدتی مسلمانان سعی در مسخ درونی نظام اسلامی داشتند که در این بین شخصیت ممتاز امام رضا علیه‌السلام با نگرشی کاملاً عقلانی مبتنی بر علوم امامت، به پالایش مباحث کلامی و گفتارهای نوظهور فلسفی اقدام کردند.

مأمون عباسی که بر مسند خلافت اسلامی تکیه زده بود با شعار خردگردایی! از هرگونه مخالفت با جمودگرایی حمایت می‌نمود، و چون برای رسمیّت دادن به تفکراتش نیازمند حزبی علمی و مرامی عقیدتی بود در تأیید و رواج مکتب اعتزال کوشید. این مکتب که پیشبرد خود را وام‍دار عقل‌گرایی افراطی در لوایِ قدرت سیاسی بود، بعدها در تحلیل‌های تاریخ‌نگاری ادیان، به‌عنوان نخستین فرقه‌ی لیبرال اسلامی یاد شد. (۱)

اما دستاورد ائتلاف قدرت و اندیشه چنین شد که همگام با طرح شعار آزاداندیشی و پرهیز از جمودگرایی، در دایره‌ی عمل، پیروان مکتب اعتزال هیچ‌گونه تحمل و مدارایی مبتنی بر احترام اندیشه‌ها و مکاتب فکری از خود نشان ندادند و پایه‌گذار نظام تنبیهی و مجازاتیِ سختی گردیدند تا بدان‌جا که اشخاصی همچون احمد بن حنبل نیز از عواقب آن در امان نماندند!

در این میان، ظهور اندیشه‌های ناب رضوی علیه‌السلام در خلال تکاپوهای ستیزجویانه «خردگرایان بی‌حد و حصر معتزله» و «ظاهرگرایان اهل حدیث»، اعتدال و عقلانیت اسلامی را به ارمغان آورد. (۲)

آغازین بدعت‌گزارانِ مباحث کلامی (۳)

دیدگاه سراسر بدعتِ «منع تدوین حدیث نبوی» که تا عهد خلیفه اموی عمر بن عبدالعزیز (۹۹ـ۱۰۱) به بهانه‌ی اُنس مردم با قرآن و عدم اختلاط وحی الهی با کلام پیامبر به‌گونه‌ی جدّی بر آن پافشاری می‌شد، فاجعه‌ای تلخ در تاریخ اسلام رقم زد که در نتیجه، عده‌ای در پیِ اشتیاق مسلمین به شنیدن احادیث نبوی (ص) به رواج مجهولات و خرافات پرداختند. ابن خلدون در این‌باره می‌نویسد:

«در کتاب‌های تفسیر سخنان بی‌سروته زیاد است و علت آن این است که جامعه اسلامی در آن روز، دور از کتاب و علم بودند و چادرنشینی و بی‌سوادی، بر آنان غالب بود و اگر به شناخت چیزی راجع به آغاز آفرینش، علل اشیاء و راز هستی علاقه پیدا می‌کردند، از اهل کتاب می‌پرسیدند و افرادی مانند «کعب‌الاحبار»، «وهب بن منبه»، «عبدالله بن سلام» و… مرجع این پرسش‌ها بودند. از این روز می‌بینیم، کتاب‌های تفسیر از سخنان آنان پر است. نویسندگان تفسیر در شرح سخنان آنان راه مسامحه را در پیش گرفتند در حالی‌که ریشه‌ی این گفتار، یا تورات و یا مجعولات آنان است». (۴)

«کعب‌الاحبار» از مهاجرین یمن به مدینه، در دوره ابوبکر یا عمر از یهودیت به اسلام پیوست و در دوره عثمان درگذشت. او از منابع علم و دانش اهل کتاب بود. گروهی از تابعان از او حدیث نقل کرده‌اند و در صحیح بخاری و غیره از او روایاتی نقل شده است. (۵)

او در پوشش «آگاهی از کتب عهدین» خصوصاً «تورات» توانست عقاید یهود را در میان مسلمانان، پخش و به‌عنوان وحی در عهدین جا زند. از این‌رو در روایات او مسأله «جسم بودنِ خدا» و «رؤیت خدا» کاملاً مشاهده می‌شود. او درباره‌ی تجسّم‌بخشی به پروردگار می‌گوید:

«خدا به زمین نگریست و گفت من به برخی از نقاط تو گام خواهم نهاد. در این موقع کوه‌ها اوج گرفتند (کبر ورزیدند) ولی صخره (بیت‌المقدس) اظهار تواضع کرد، خدا گام بر روی آن صخره نهاد». (۶)

و درباره‌ی اصرار بر رؤیت خدا می‌گوید:

«خداوند، تکلم و رؤیت خود را میان موسی و محمد تقسیم کرد، تکلم را بر کلیم و دومی را از آنِ پیامبر اسلام قرار داد». (۷)

پس از مرگ کعب‌الاحبار در سال ۳۴ هـ «وهب بن منبّه یمنی» (که در همین سال در یمن به دنیا آمد و در سال ۱۱۴ درگذشت) نیز که همانند «کعب‌الاحبار» آگاه به عهدین بود کتاب زندگی پیامبران به نام «قصص الابرار و قصص الاخیار» را نگاشت. او در کشمکش مسأله جبر و اختیار از طرفدارانِ حکومتِ «تقدیر» بر همه‌چیز است.

حمّاد بن سلمه از ابوسنان نقل می‌کند از «وهب بن منبه» شنیدم که می‌گفت:

«من مدت‌ها معتقد به تأثیر قدرت و مشیّت انسان بودم تا این‌که هفتاد و اندی کتاب از کتاب‌های پیامبران خواندم که همگی با هماهنگی خاصی می‌گویند: هرکس برای خود اختیار قائل باشد کافر شده است از این جهت این نظریه را ترک گفتم»! (۸)

این دیدگاه جعلی سبب گردید که در اواخر سده اول هجری مسلمین به دو فرقه تقسیم شوند. از این بدعت‌گذارانِ نخستین می‌توان به شخصیت‌های دیگری همچون ابوهریره، تمیم داری و… اشاره داشت که هریک سهم فراوانی در رواج مجهولات و اساطیر و خرافات یهودی به‌نام علوم دینی داشتند.

گزیده‌ای از آراء نقادانه رضوی علیه‌السلام

الف. توحید

۱ـ ابوجعفر بزنظی گوید: عده‌ای از ماوراءالنهر خدمت امام رضا (ع) رسیدند و عرضه داشتند ما برای پرسیدن سه مطلب به خدمت شما آمده‌ایم اگر در این سه مورد به ما جواب دادی، خواهیم دانست که تو دانشمند هستی. حضرت فرمود بپرسید، گفتند خداوند در کجا است؟ چگونه است؟ و تکیه‌اش بر چیست؟ حضرت در جواب فرمودند: خداوند خود، کیفیت و چگونگی را خلق فرموده (و فراتر از کیفیت و چگونگی است) پس خودش اصلاً کیفیت (هستیش حد و اندازه و چگونگی) ندارد (و این سؤال در مورد او بی‌معنی است) و جا و مکان را خود خلق کرده (و فراتر از مکان است) پس خود بی‌نیاز از مکان است و تکیه‌اش بر قدرتش بوده و هست. آنان گفتند: شهادت می‌دهیم که تو دانشمندی. (۹)

۲ـ حسن بن سعید از امام رضا (ع) چنین نقل کرده است که حضرت آیه ۴۲ سوره قلم: «یوْمَ یکشَفُ عَنْ ساقٍ وَ یدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ» (که روایات اسرائیلی آن را به نمایان شدن ساق پای خداوند! در قیامت تفسیر کرده‌اند) را این‌گونه تفسیر فرمودند: «روزی که حجابی از نور کنار می‌رود و مؤمنین به سجده می‌افتند ولی پشت منافقین سخت می‌شود و نمی‌توانند سجده کنند». (۱۰)

ب. نفی تشبیه

۱ـ یاسر خادم امام رضا (ع) گوید: از ایشان شنیدم که می‌فرمودند: هرکس خداوند را به مخلوقین تشبیه کند مشرک و هرکس چیزی را که خداوند نهی فرموده به خدا نسبت دهد، کافر است. (۱۱)

۲ـ ابوالصلت گوید: پرسیدم یابن رسول الله (ص) معنی این روایت چیست که: ثواب گفتن لااله‌الاالله نگاه کردن به صورت خدا است! حضرت فرمودند: هرکس خداوند را دارای وجه و صورت و چهره‌ای همانند صورت و چهره‌ی مخلوقین بداند کافر است. وجه و چهره‌ی خدا، انبیاء و پیامبر و حجت‌های او هستند. (۱۲)

ج. اسرائیلیاتی که امام رضا (ع) آنها را تصحیح نمودند

۱ـ حسین بن خالد گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم، مردم از رسول خدا (ص) روایتی نقل می‌کنند که: خداوند آدم را به شکل خود آفرید! امام (ع) در جواب فرمودند: خدا آنها را بکشد! اوّلِ حدیث را حذف کرده‌اند [اصل حدیث چنین بوده است:] روزی حضرت رسول (ص) از مقابل دو تن که به یکدیگر دشنام می‌دادند می‌گذشتند. یکی از آن دو به دیگری می‌گفت: خدا چهره‌ی تو و چهره‌ی هرکس را که به تو شبیه است، قبیح و زشت گرداند. رسول خدا (ص) به او فرمودند: ای بنده‌ی خدا این سخن را به برادرت نسبت مده زیرا خداوند آدم را به شکل او آفرید. (۱۳)

۲ـ ابراهیم بن ابی‌محمود گوید به حضرت رضا (ع) عرض کردم نظر شما درباره‌ی حدیثی که مردم از حضرت رسول (ص) نقل می‌کنند که حضرت فرمود: «خداوند تبارک و تعالی هر شب جمعه به آسمان دنیا پایین می‌آید» چیست؟ امام (ع) فرمودند: خداوند لعنت کند کسانی را که کلمات را از محل خود جابه‌جا و تحریف می‌کنند. به خدا قسم رسول خدا چنین سخنی نگفته است، بلکه فرموده‌اند: «خداوند تعالی در ثلث آخر هر شب و هر شب جمعه از اولِ شب فرشته‌ای را به آسمان دنیا می‌فرستد و آن فرشته به فرمان خدا ندا می‌کند: آیا هیچ درخواست‌کننده‌ای هست تا خواسته‌اش را برآورم؟ آیا هیچ توبه‌کننده‌ای هست تا توبه‌اش را بپذیرم؟ آیا هیچ استغفارکننده‌ای است تا او را بیامرزم؟ ای که طالب خیر هستی به این سو بیا، ای که به دنبال شر هستی دست‌نگه‌دار و این فرشته تا طلوع فجر این ندا را ادامه می‌دهد و چون فجر طلوع کرد به محل خود در ملکوت آسمان باز می‌گردد». (۱۴)

د. ردّ جبر و تفویض

۱ـ راوی گوید از امام رضا (ع) پرسیدم: آیا خداوند بندگانش را بر معصیت مجبور می‌کند؟! حضرت فرمودند: خیر بلکه آنها را مخیّر می‌کند [تا هر چه خواهند انجام دهند] و مهلت می‌دهد تا توبه کنند. پرسیدم: آیا خداوند بندگانش را به کارهایی که توان آن را ندارند مکلف می‌کند؟! حضرت فرمودند: چگونه چنین کند و حال آن‌که خودش می‌گوید: «پروردگار تو به بندگان ظلم نمی‌کند». (فصّلت : ۳) سپس حضرت ادامه دادند: پدرم موسی بن جعفر (ع) از قول پدرم جعفر بن محمد (ع) برایم نقل کردند که هرکس گمان کند که خداوند بندگانش را بر گناه مجبور می‌کند و یا بر کارهایی که طاقتش را ندارند مکلف می‌نماید، گوشت قربانی‌اش را نخورید، شهادتش را نپذیرید و پشت سرش نماز نخوانید و از زکات چیزی به او ندهید. (۱۵)

۲ـ برید بن عمیر بن معاویه گوید: در مرو به خدمت امام رضا (ع) رسیدم و از آن حضرت سؤال نمودم که از امام صادق (ع) روایتی برای ما نقل شده است که فرمودند: «نه جبر [صحیح] است نه تفویض، بلکه [قول حق] چیزی است بین این دو». معنای این حدیث چیست؟ امام (ع) فرمودند: کسی که گمان کند خداوند کارهای ما را انجام می‌دهد و سپس به‌خاطر آنها ما را عذاب می‌کند، قائل به جبر شده است و کسی که گمان کند خداوند مسأله‌ی خلقت و رزق و روزی دادن به مخلوقات را به ائمه علیهم‌السلام واگذار نموده است، قائل به تفویض شده است و قائل به جبر کافر است و قائل به تفویض مشرک. راوی گوید: پرسیدم پس «اَمرٌ بینَ الأمرَین» (چیزی بین این دو) یعنی چه؟ فرمودند: یعنی راه باز است که آنچه را خدا دستور داده انجام دهند و آنچه را نهی فرموده ترک کنند. راوی گوید سوال کردم: آیا در مورد اعمال بندگان مشیّت و اراده‌ی خداوند جاری است؟ فرمودند: اراده و مشیّت خداوند در مورد طاعات عبارت است از دستور و رضایت خداوند به آن و عمل و کمک نمودنِ بندگان در انجام آن. و اراده و مشیّت خدا در مورد معاصی عبارت است از نهی کردن و خشمگین بودن از آن عمل و یاری نکردنِ بندگان در انجام آن. راوی گوید پرسیدم: آیا خداوند درباره‌ی اعمال بندگان «قضا» دارد؟ فرمودند: بلی، بندگان هیچ کاری چه خیر و چه شر انجام نمی‌دهند مگر این‌که خداوند در مورد آن کار «قضایی» دارد. پرسیدم معنی این «قضا» چیست؟ فرمودند: معنی این «قضا» این است که خداوند حکم می‌کند آن ثواب و عقابی که در دنیا و آخرت به‌خاطر اعمالشان مستحق آن هستند، به ایشان داده شود. (۱۶)

پی‌نوشت‌ها:
1ـ جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، ص۷۵۰.
2ـ حسینی قائم مقامی، سید عباس، شرائط فرهنگی و سیاسی دوران امام رضا(ع)، همشهری آنلاین. ۱۱/۹/۱۳۸۵.
3ـ برداشت آزاد نگارنده از: سبحانی. جعفر. فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی. ج۱ـ۲ / ۱۹ تا ۱۵۰.
4ـ مقدمه ابن خلدون، ص۴۳۹.
5ـ تذکرة الحفاظ ۱/۵۲.
6ـ حلیة الاولیاء ۶/۲۰.
7ـ شرح ابن ابی‌الحدید، ج۳، ص۲۳۷.
8ـ معجم الادباء، یاقوت، ج۱۹، ص۲۵۹؛ میزان الاعتدال، تحقیق علی محمد البجاوی، بیروت، دارالفکر، ج۴، ص۲۵۳ و ر ک: الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۴۳.
9ـ الصدوق، عیون اخبارالرضا، ترجمه علی‌اکبر غفاری، ج۱، ب۱۱، ح۶، دارالکتب الاسلامیه. چاپ چهارم. ۱۳۸۷.
10ـ پیشین، ج۱، ب۱۱، ح۱۴. رواج اسرائیلیات
11ـ پیشین، ج۱، ب۱۱، ح۱. رواج اسرائیلیات
12ـ پیشین، ج۱، ب۱۱، ح۳. رواج اسرائیلیات
13ـ پیشین، ج۱، ب۱۱، ح۱۲. رواج اسرائیلیات
14ـ پیشین، ج۱، ب۱۱، ح۲۱. رواج اسرائیلیات
15ـ پیشین، ج۱، ب۱۱، ح۱۶. رواج اسرائیلیات
16ـ پیشین، ج۱، ب۱۱، ح۱۷. رواج اسرائیلیات

برگرفته از مقاله: «گرایش‌های کلامی در عصر امام رضا (ع)» نوشته: «محمدحسن پاکدامن»

بیشتر بخوانیم:

بررسی مهمترین موارد استناد امام رضا (ع) به تورات

رواج اسرائیلیات ، رواج اسرائیلیات

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

همچنین ببینید

ابوهریره مهره‌ی نفوذی یهود

ابوهریره مهره‌ی نفوذی یهود

ابوهریره از شخصیت‌های مرموز جریان نفوذ پس از شهادت رسول‌الله (ص) است. در زندگی او شاهد مواردی هستیم که اصالت یهودی داشتن او را تقویت می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده + یک =