عوامل ترقی و انحطاط انسان در آینه داستانهای قرآن از بنیاسرائیل / قسمت سوم ضعف مبانی فکری
اشاره
داستان بنیاسرائیل در قرآن کریم مقاطع مختلفی دارد که ویژگیهای هر مقطع دارای درسها و عبرتهایی برای ماست؛ البته به شرط آنکه درست دقت کنیم و از آنها استفاده کنیم.
«مقطع اول» مربوط به پیداش بنیاسرائیل و اقامت آنها در مصر بود؛ مقطعی که در آن مورد آزار و شکنجه فرعونیان بودند. هر روز که میگذشت نشانهای از آیات الهی برای قوم فرعون ظاهر میشد و هر سال یکی از عذابهای الهی اتفاق میافتاد و گرایش مردم آرام آرام به طرف حضرت موسی بیشتر میشد. این بود که فرعونیان به فرعون گفتند: اگر بخواهی با موسی اینطور مدارا کنی، دیگر از تاج و تختت اثری نخواهد ماند. فرعون در مقابل، آنها را دلداری داد و گفت: سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ؛ [اعراف، ۱۲۷] نترسید! اگر کار سخت شد، همهی فرزندانشان را میکشیم. ما بر آنها مسلط هستیم و هیچ جای نگرانی نیست.
اینجا بود که بنیاسرائیل نزد حضرت موسی آمدند و گفتند: أُوذِینَا مِن قَبْلِ أَن تَأْتِینَا وَ مِن بَعْدِ مَا جِئْتَنَا؛ [اعراف، ۱۲۹] ما امیدوار بودیم که خداوند با آمدن شما، مشکلات ما را حل کند و ما را از دست فرعونیان نجات دهد، اما اکنون نهتنها آن وضع ادامه دارد، بلکه بدتر هم شده است. حضرت موسی در مقابل تهدیدهای فرعون به بنیاسرائیل اینگونه سفارش کرد: اِسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ؛ [اعراف، ۱۲۸] از خداوند کمک بخواهید! خداوند پیروزی را نصیب کسانی خواهد کرد که اهل تقوا و صبر باشند. گفتند: آخر دیگر چه جای صبر است؛ با این همه آزار و شکنجه دیگر چه صبری؟
پیروزی؛ زمینهساز امتحانی بزرگ
حضرت موسی با بیانی که متضمّن وعدهی خیری برای بنیاسرائیل بود، فرمود: عَسَى رَبُّکمْ أَن یُهْلِک عَدُوَّکمْ وَ یَسْتَخْلِفَکمْ فِی الأَرْضِ فَیَنظُرَ کیْفَ تَعْمَلُونَ؛ [اعراف، ۱۲۹] امید است که خداوند دشمن شما را نابود کند و شما را در زمین جانشین آنها سازد. سپس بر نکتهای بسیار آموزنده اشاره میکند که از جمله درسهایی است که ما باید از این بیانات بگیریم. میفرماید: فَیَنظُرَ کیْفَ تَعْمَلُونَ؛ تا ببیند شما چهکار میکنید. در چند آیهی دیگر از قرآن نیز این لحن کلام وجود دارد که خداوند اقوامی را نابود میکند و قوم دیگری را جای آنها قرار میدهد تا ببیند آنها چهکاره هستند. به دیگر سخن، مقطع دیگری از تاریخ برای آنهایی که پیروز شدند، شروع میشود.
این وعده تحقق پیدا کرد؛ فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ؛ [زخرف، ۵۵] وقتی کار سخت شد و بندگان شایسته خدا را ناراحت کردند، ما از آنها انتقام گرفتیم و همهی آنها را غرق کردیم. در بعضی از آیات خطاب به بنیاسرائیل میفرماید: ما آنها را غرق کردیم در حالیکه شما تماشا میکردید؛ جلوی چشم شما فرعونیان را با آن قدرتشان غرق کردیم. فَیَنظُرَ کیْفَ تَعْمَلُونَ؛ اکنون مقطع دیگری از تاریخ برای شما شروع شده است. باید شما امتحان دهید که در مقابل نعمتی که خداوند به شما داد چقدر شکر او را بهجا میآورید و به وظایفتان را عمل میکنید.
جامعه ما و تحقق وعده الهی
جامعه ما چنین مقطعی از تاریخ را گذراند. بیشتر شما جوانان، دهههای پیش از انقلاب را درک نکردهاید و ندیدهاید که فرعون زمان ما با متدیّنین و کسانی که بهدنبال احیای دین خدا بودند، چه میکرد. زمانی بود که ما مصداق این آیه بودیم: عَسَى رَبُّکمْ أَن یُهْلِک عَدُوَّکمْ وَ یَسْتَخْلِفَکمْ فِی الأَرْضِ. آن روز نیز بسیاری از مردم هیچ امیدی نداشتند که وضع برگردد و اسلام در جامعه مطرح و حکومت اسلامی تشکیل شود. بسیاری اینها را خواب و خیال میدانستند، اما آن کسی که در جامعهی ما جانشین انبیاء بود، میگفت: عَسَى رَبُّکمْ أَن یُهْلِک عَدُوَّکمْ وَ یَسْتَخْلِفَکمْ فِی الأَرْضِ. این وعده در طول تقریباً دو دهه نهضت تحقق پیدا کرد. فَیَنظُرَ کیْفَ تَعْمَلُونَ؛ آن مقطع تاریخی بر شما هم گذشت؛ شما امتحان خوبی دادید. انصافاً مردم ما در آن مقطع تاریخی خوب درخشیدند. خدا هم خوب پاداششان داد؛ پاداشی که هیچکس آنرا پیشبینی نمیکرد و نظیرش هم در تاریخ بسیار نادر بود.
امروز در جامعه اسلامی چند کشور دیگر هستند که مخاطب این آیات هستند. بحرین، عراق، سوریه و یمن نیز از مخاطبان این آیه هستند. البته آن شرط قبل در اینجا هم هست؛ اِسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ؛ اگر از خدا کمک بخواهید، نه از دشمنان خدا و شرق و غرب. آنها اکنون مخاطب این آیه هستند و این درس را باید از داستان بنیاسرائیل و آیاتی که برخی از آنها را اشاره کردیم، بگیرند.
نقاشی تمثیلی از گوسالهپرستی بنیاسرائیل توسط هوش مصنوعی
نقش ضعف مبانی فکری در انحراف
«مقطع دوم» از هنگامی شروع میشود که بنیاسرائیل از مصر بیرون آمدند و به امر حضرت موسی به طرف ارض مقدس روانه شدند. در این مسیر بود که امتحان جدیدی برای بنیاسرائیل روی داد که در آن رد شدند. قومی بتپرست با آداب و مناسکی خاص دیدند و نزد حضرت موسی آمدند و گفتند: اِجْعَل لَّنَا إِلَهًا کمَا لَهُمْ آلِهَةٌ؛ بُتی مثل اینها برای ما درست کن که آن را پرستش کنیم. حضرت موسی در پاسخ گفت: إِنَّکمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛ أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِیکمْ إِلَهًا وَ هُوَ فَضَّلَکمْ عَلَى الْعَالَمِینَ. [اعراف، ۱۴۰] در جلسه گذشته به تحلیل این گفتوگو که بین بنیاسرائیل و حضرت موسی رخ داده است و درس آن برای ما پرداختیم. مردمی که در همان مصر -برخلاف اکثریت مصریان که بتپرست و مشرک بودند- به خداپرستی معروف بودند، کسانی که افتخار میکردند که از فرزندان پیغمبران هستند، چه شده حال که از دست فرعونیان نجات پیدا کردهاند، میگویند ما هم میخواهیم بُت بپرستیم؟ چه شد که اینها به این فکر افتادند؟! گفتیم از همین پاسخ حضرت موسی که به آنها میفرماید: إِنَّکمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ، تحلیل این جریان روشن میشود. تجهلون، چه از جهل باشد و چه از جهالت، چه مربوط به فکر و نظر باشد و چه مربوط به عمل و رفتار، روشن میسازد که بنیاسرائیل علیرغم همهی آن ویژگیها، از لحاظ فکری و رفتاری قوی نبودند. به عبارت دیگر دین موروثی داشتند.
اکنون نیز در دنیا مردمانی هستند که دینشان دین پدر مادری و شناسنامهای است و هیچگاه دربارهی چراییِ پذیرفتن این دین تحقیق نکرده و بهدنبال پاسخ به شبهات آن برنیامدهاند. روشن است که اگر مسایل فکری و رفتاری انسان بر مبانی عقلی و محکم مبتنی نباشد به آفت بسیار بزرگی مبتلا میشود و در جایی ضربهی آن را میخورد. درسی که باید از اینجا بگیریم این است که بکوشیم مبانی فکری و اعتقادی خود را بهتر و محکمتر بیاموزیم؛ دلایلش را خوب یاد بگیریم و پاسخ شبهاتش را پیدا کنیم؛ بهخصوص در این زمان که دشمنان از راههای مختلف لجنپراکنی میکنند و بر فکر جوانهای ما اثر میگذارند.
نقاشی تمثیلی از گوسالهپرستی بنیاسرائیل توسط هوش مصنوعی
نقش تقلید کورکورانه در انحراف
یکی از ویژگیهای انسان «تقلید» است. البته اصل گرایش به تقلید را خداوند در نهاد انسان قرار داده است و حکمتهایی دارد، اما انسانها گاه از آن بهرهبرداری غلط میکنند. اینکه انسان در چیزی که نمیداند و تخصّص آن را ندارد، به متخصّص آن کار مراجعه کند، قریحهای خدادادی است. هرکسی در هرچه نمیداند، بهدنبال کسی میرود که از او یاد بگیرد. این قریحه ریشه عقلانی دارد و خداوند آن را در وجود ما قرار داده است که از آن استفاده کنیم؛ اما برخی از انسانها در آن افراط یا تفریط میکنند و بیجا از کسی تقلید میکنند.
همهی ما در طول زندگی این مسئله را آزمودهایم که وقتی در کسانی ویژگیهای خوبی را میبینیم میخواهیم مثل آنها رفتار کنیم. این کار به خودیِ خود خوب است، اما به جاهایی میرسد که عقلائی نیست. ابتدا تقلیدهای بچگانه است؛ کودکان در منزل از پدر و مادر و افراد بزرگتر خانواده تقلید میکنند. این تقلید کودکانهای است. این تقلید برکاتی دارد و اگر نبود، انسان حرف زدن و کارهای خوب را هم یاد نمیگرفت. اما انسان باید بفهمد که کجا باید تقلید کرد و کجا نباید.
یکی از تقلیدهای انسان، تقلید از بزرگترهاست. ابتدا از پدر و مادر است، سپس در جامعه کسانی حکم پدر و مادر را پیدا میکنند. در هر جامعهای -به حق یا ناحق- چنین کسانی وجود دارند که بهخاطر موقعیت محترمی که در جامعه دارند، دیگران میخواهند مثل آنها باشند. یکی از عوامل نشاندهندهی موقعیت برتر، ثروت است. معمولاً عموم مردم پولدارها را طبقهی ممتاز میدانند و از آنجا که آنها بهرههای مادی بیشتری دارند، از آنها تقلید میکنند.
در تاریخ، بزرگترین انحرافات در دین از اینجا سرچشمه گرفته است. این انحراف دربارهی قوم حضرت ابراهیم (ع) نیز بیان شده است. ایشان ابتدا تا پانزده- شانزده سالگی در کوهی زندگی میکرد. وقتی وارد جامعه شد دید مردم به بتکدهای میروند و در آنجا بتهایی را میپرستند. از عمویش پرسید: این چیست که پرستش میکنید؟ این چه وضعی است؟! عمویش پاسخ داد: نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکفِینَ؛ [شعراء، ۷۱] اینها بتهایی است که ما به آنها احترام میگذاریم و در مقابلشان خضوع میکنیم. حضرت ابراهیم پرسید: هَلْ یَسْمَعُونَکمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ یَنفَعُونَکمْ أَوْ یَضُرُّونَ؛ [شعراء، ۷۲-۷۳] آیا وقتی اینها را صدا میزنید، میفهمند چه میگویید؟! آیا اینها نفع و ضرری برای شما دارند؟! آنها پاسخی برای این سؤال نداشتند، اما گفتند: بَلْ وَجَدْنَا آبَاءنَا کذَلِک یَفْعَلُونَ؛ این سنّت آباء و اجدادی ماست، پدران ما اینطور میکردند ما هم میکنیم. قرآن در آیهی دیگری میفرماید: أَوَلَوْ کانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلاَ یَهْتَدُونَ؛ [بقره، ۱۷۰] اینکه میگویید چون پدران ما اینکار را میکردند، ما هم میکنیم، منطقی ندارد. اگر پدرانتان به راه گمراهی رفتند، شما هم باید بهدنبال آنها بروید؟! این همان تقلید کورکورانه است. این تقلید ادامه پیدا میکند و به تقلید از کسانی میرسد که دارای موقعیت اجتماعی هستند و قرآن از آنها بهعنوان کُبَراء نام میبرد؛ إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ کبَرَاءنَا. [احزاب، ۶۷]
بنیاسرائیل بتخانه زیبایی را دیدند که گویا در موقعیت جغرافیایی خوبی نیز قرار داشت. اینها از اینکه یک عدهی ممتازی چنین کاری را میکردند خوششان آمد و گفتند خوب است ما هم همین کار را بکنیم. این همان تقلید کور است. البته ابتدا خود اقدام نکردند، بلکه نزد حضرت موسی آمدند و به او گفتند تو این کار را برای ما بکن! بالاخره موسی بود که اینها را نجات داده بود و به طرف ارض مقدس هدایت میکرد. بهطور طبیعی این اندازه حرفشنوی داشتند، ولی پیشنهاد کردند که ما دلمان میخواهد معبودی مثل آنها داشته باشیم. این خدایی که نمیبینیم و صدایش را نمیشنویم برای ما ارزشی ندارد! نکتهی دیگر اینکه بنیاسرائیل در طول اقامتشان در مصر همیشه با همین بتها و بتخانهها سروکار داشتند و برایشان تازگی نداشت. اکثریت مردم مصر بتپرست بودند و اینکار برای آنها زننده نبود.
نقاشی تمثیلی از گوسالهپرستی بنیاسرائیل توسط هوش مصنوعی
تدبیر حضرت موسی برای جلوگیری از انحراف
در مقابل حسّ تقلید کورکورانه، انسان میبایست فکر کند که آیا این کار درست است یا نیست. حضرت موسی به بنیاسرائیل فرمود: إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِیهِ وَ بَاطِلٌ مَّا کانُواْ یَعْمَلُونَ؛ [اعراف، ۱۳۹] درست است که شما میبینید اینها این کار را میکنند، اما هر کاری را که نباید تقلید کرد! فکر کنید، ببینید آیا کار درستی است؟ برای چه این کار را میکنند و چه نتیجهای دارد؟ إِنَّکمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛ رفتار شما رفتار نابخردانهای است. اگر عاقل باشید باید فکر کنید ببینید کار اینها کار درستی است یا نه؟ و اگر خوب است شما هم آن را انجام دهید.
اما آخر اینکار چه خوبیهایی دارد؟ شما میخواهید در مقابل موجود پستی که به دست خودتان و امثال خودتان ساخته شده، به خاک بیفتید و اظهار ذلّت کنید؛ چیزهایی که هیچ برتری بر شما ندارد و شما خودتان هزار بار بر آنها برتری دارید. این چه کاری است که میکنید؟! قَالَ أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِیکمْ إِلَهًا وَ هُوَ فَضَّلَکمْ عَلَى الْعَالَمِینَ؛ سپس به عوامل فطری که در انسان است، اشاره میکند. خداوند است که این همه خوبیها را به شما داده است، او شما را از دشمنی نجات داد که صدها سال بر شما مسلط بود. آیا آن خدا را باید پرستش کنید یا این بُتی که هیچ فایدهای ندارد؟! چرا این کار را میکنید؟ به هر حال حضرت موسی آنها را توبیخ کرد و نگذاشت این کار را بکنند.
این بنیاسرائیل همان قومی هستند که خداوند دربارهی آنها میفرماید: وَإِذْ أَنجَیْنَاکم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ یَسُومُونَکمْ سُوَءَ الْعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنَاءکمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسَاءکمْ وَ فِی ذَلِکم بَلاء مِّن رَّبِّکمْ عَظِیمٌ. [اعراف، ۱۴۱] حضرت موسی هم خطاب به آنها گفت: أَغَیْرَ اللّهِ أَبْغِیکمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَکمْ عَلَى الْعَالَمِینَ؛ [اعراف، ۱۴۰] خداست که شما را بر دیگران برتری داد، آن وقت شما میخواهید خدا را رها کنید و بُت بپرستید؟! اگر شما میخواهید از کسی قدردانی کنید و شکر نعمتی را بهجا بیاورید، باید خدا را پرستش کنید. او این نعمتها را به شما داد. او شما را بر همهی جهانیان برتری داد.
نقاشی تمثیلی از گوسالهپرستی بنیاسرائیل توسط هوش مصنوعی
فَیَنْظُرَ کیْفَ تَعْمَلُونَ
این آیات چه درسی برای ما دارد؟ باید بدانیم همانطور که خداوند نسبت به بنیاسرائیل دست از امتحانش برنداشت، ما هم مشمول این امتحان هستیم. ما که الحمدلله امتحانات دوره طاغوت را پشت سر گذاشتیم و به فضل شهدایمان و کسانی که فداکارانه برای اسلام خدمت کردند دینمان باقی ماند، و عزّتمان در دنیا افزوده شد، تازه مخاطب این آیه هستیم: فَیَنْظُرَ کیْفَ تَعْمَلُونَ. خداوند میفرماید: حالا نوبت شماست که امتحان شوید؛ ببینم شما چه میکنید؟ آیا قدر نعمتهای خدا را میدانید یا از روی هوای نفس نسبت به بعضی از آنها دهانکجی میکنید؟ آیا از این نعمتها و عزّتی که خداوند به شما داده، در مقابل دشمنان خدا استفاده میکنید یا در مقابل کفار سر خم میکنید و با آنها قرارداد مخفیانه امضا میکنید؟! خداوند احکامی را برای شما نازل کرده است؛ آیا اکنون که قدرت پیدا کردهاید، به این دستورات عمل میکنید؟! آیا رباخواری را کنار میگذارید یا به نام هدیه و مجعولات دیگر احکام خدا را زیر پا میگذارید؛ چیزی که گناه یک درهمش بیشتر از هفتاد بار زنا با محارم در خانه خداست. اگر احکام خدا را رعایت نکردید شما هم مثل بنیاسرائیل هستید که از پیغمبرانشان درخواست بت کردند.
آنها گفتند: یَا مُوسَى اِجْعَل لَّنَا إِلَهًا کمَا لَهُمْ آلِهَةٌ، شما هم میگویید ما میخواهیم مثل آمریکا باشیم؛ آنها قدرت، ثروت و تکنولوژی پیشرفته دارند، ما هم میخواهیم مثل آنها باشیم، و برای رسیدن به این هدف باید رفتارمان را مثل آنها کنیم! بعضی اینگونه توجیه میکنند که حلال و حرام کدام است؛ اینها برای یک وقت دیگری بود، و در آن زمان فوایدی داشت؛ اما حالا که دوران ۱۴۰۰ سال پیش نیست! دنیا عوض شده و شرایط جدیدی به وجود آمده است. اکنون دیگر دختر و پسر باید با هم دوست باشند! و زمان آن گذشته که خداوند این کار را قسیم زنا معرفی میکرد و میگفت: وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ. [نساء، ۲۵]
نقاشی تمثیلی از گوسالهپرستی بنیاسرائیل توسط هوش مصنوعی
ناسپاسی و مؤاخذهی ناگهانی خدا
باید بدانیم که خداوند با هیچکس خویشاوندی ندارد؛ «لیس بین الله و بین احد قرابة». [الکافی، ج۲، ص۷۴] همچنین احکام الهی تاریخ مصرف ندارد؛ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَحْوِیلاً. [فاطر، ۴۳] ما باید در داستانهایی که قرآن نقل میکند، تأمل بیشتری بکنیم و درسهایی که امروز باید از آنها برای زندگیمان بگیریم، بیشتر برجسته کنیم. هم خودمان دربارهی آنها بیشتر فکر کنیم و هم به دیگران یادآوری کنیم، و آنها را از روزی که قدردان نعمتهای خدا نشوند، بترسانیم؛ روزی که خداوند نعمتش را از ما بگیرد.
قرآن دربارهی این سنّت خداوند بیان بسیار رسایی دارد، و میفرماید: وَ مَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَ الضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ. ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَواْ وَّ قَالُواْ قَدْ مَسَّ آبَاءنَا الضَّرَّاء وَ السَّرَّاء؛ [اعراف، ۹۴-۹۵] هر پیغمبری را فرستادیم، چاشنی آمدنش گرفتاریهایی برای مردم بود تا به خدا توجه و تضرّع کنند؛ اما نهتنها تضرّع نکردند، بلکه گفتند این جریان طبیعی است؛ یک روز خوشی است یک روز ناخوشی؛ گذشتگان ما هم یک سال خشکسالی داشتند و یک سال باران فراوان؛ مهم نیست. فقط باید تلاش کنیم، و هیچ کار دیگری لازم نیست. ابرهای مصنوعی ایجاد میکنیم و باران میآید! ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ؛ امسال باران خوبی آمد و خشکسالی نیست و همه خوشحال هستند؛ فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ یَشْعُرُونَ؛ وقتی ناسپاسی کردند؛ قدر نعمتهای ما را ندانستند و نافرمانی کردند، ما هم ناگهانی آنها را مؤاخذه کردیم. اصلاً نفهمیدند که چه شد؛ صبح بلند شدند و دیدند همهجا خراب و ویران شده است!
چرا خدا این جریانها را با این تأکید برای ما نقل میکند؟! باید بدانیم که ما از این جریانها استثنا نیستیم. ما تافتهی جدابافته نیستیم. اگرچه شکل امتحانات و ویژگیهایش تغییر میکند، اما روح امتحانات یکی است. شرایطی پیش میآید که ما باید در آن به احکام و وظایف شرعی خودمان عمل کنیم؛ اگر پشت گوش بیاندازیم ما هم دچار عذاب الهی میشویم: فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لاَ یَشْعُرُونَ.
برگرفته از دروس اخلاق آیتالله مصباح یزدی (رحمةاللهعلیه) در دفتر مقام معظم رهبری – سال ۱۳۹۵
ادامه دارد….
جلسه قبل ⇒ لینک مرتبط ⇐ جلسه بعد
««« پایان »»»
آشنایی با رنگهای بهکار رفته در مقالهی فوق:
رنگ آبی برای تأکید بر کلمات کلیدی است.
رنگ بنفش در تیترهای اصلی استفاده شده.
رنگ سبز برای آیات قرآن استفاده میشود.
رنگ قرمز برای لینکدادن استفاده شده.
ضعف مبانی فکری ، ضعف مبانی فکری
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
ضعف مبانی فکری ، ضعف مبانی فکری ، ضعف مبانی فکری ، ضعف مبانی فکری ، ضعف مبانی فکری ، ضعف مبانی فکری