استناد امام رضا به تورات

بررسی مهمترین موارد استناد امام رضا (ع) به تورات

در ادبیات معارف اسلامی، «تورات» نام کتاب نازل شده بر حضرت موسی است؛ اما یهودیان کتاب آسمانی خود را «تَنَخ» می‌نامند. این واژه از سه حرف «ت» = تورات (به عبری: «تورا»)، «ن» = انبیا (به عبری: «نِویئیم) و «خ» = مکتوبات (به عبری: «کتوبیم»؛ با تبدیل «ک» به «خ» طبق قواعد آن زبان) ساخته شده است. تَنَخ یا همان عهد عتیق (در اصطلاح مسیحی) دارای ۳۹ کتاب است که از نظر موضوع، به سه بخش: تاریخی؛ حکمت، مناجات و شعر؛ و پیشگویی‌های انبیا تقسیم می‌شود. بخش تاریخی تَنَخ (عهد عتیق) شامل ۱۷ کتاب است که ۵ کتاب اول آن «تورات» و نیز «اسفار خمسه» نامیده می‌شود. (سفر پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه) بخش حکمت، مناجات و شعر شامل ۵ کتاب ایوب، مزامیر داود، امثال سلیمان نبی، جامعه و کتاب غزلِ غزل‌های سلیمان است. بخش سوم یعنی پیشگویی‌های انبیا نیز شامل ۱۷ کتاب و دربردارنده هشدارها و تهدیداتی است درباره سرنوشتی که بر اثر نافرمانی خدا در انتظار بنی‌اسرائیل بود. کتاب اِشَعیا، حِزقِیال و حَبَقُّوق، که در مناظره‌های امام رضا (ع) به آنها استناد شده، از جمله این کتاب‌هاست. (۱)

استناد امام رضا (ع) به فرازهایی از مجموعه کتاب‌های عهد عتیق اغلب برای اثبات نبوت پیامبر اکرم (ص) و نیز اشاره به نمونه‌هایی از زنده‌شدن مردگان و شفای بیماران به‌دست انبیایی غیر از حضرت عیسی برای ابطال اعتقاد به الوهیت آن حضرت انجام گرفته است. به چند نمونه مهم اشاره می‌شود:

۱. امام رضا (ع) در پاسخ به درخواست رأس الجالوت (۲) برای اثبات نبوت حضرت محمد (ص) بر اساس کتاب مقدس آنان به فرازی از تورات استناد کردند که دارای قراین روشنی بود و به خوبی بر مدعای آن حضرت دلالت می‌کرد؛ از جمله این‌که امام (ع) خطاب به رأس الجالوت فرمودند: آیا می‌دانی که حضرت موسی به بنی‌اسرائیل وصیت کرد: پیامبری از میان برادران‌تان به سوی شما خواهد آمد، او را تصدیق کنید و به سخنانش گوش فرا دهید؟ هنگامی که رأس‌الجالوت تأیید کرد، حضرت فرمودند: آیا بنی‌اسرائیل برادرانی غیر از بنی‌اسماعیل دارند؟ و آیا از میان فرزندان اسماعیل (ع) پیامبری جز حضرت محمد (ص) مبعوث شده است؟ رأس‌الجالوت به هر دو پرسش، پاسخ منفی داد. (۳)

این فقره‌ی مورد استناد حضرت، که با اندکی تفاوت در چند جای عهدین آمده، در نسخه‌های کنونی آن نیز موجود است. در یک جا، از قول حضرت موسی به بنی‌اسرائیل آمده است:

یهُوَه، خدایت نبی‌ای از میان تو، از برادرانت مثل من، برای تو مبعوث خواهد گردانید، او را بشنوید. (۴)

به اعتقاد علامه بلاغی عبارت «از میان تو»، که آمدن پیامبر موعود را به نوعی از میان خود بنی‌اسرائیل معرفی می‌کند، در ترجمه کتاب مقدس تحریف شده است. (۵) فقدان این عبارت در جاهای دیگری که همین بشارت را گزارش می‌کند، مؤید دیدگاه علامه بلاغی است. این وعده‌ی حضرت موسی در «اعمال رسولان» با وضوح بیشتری آمده است:

موسی به اجداد گفت که خداوند، خدای شما، نبی‌ای مثل من از میان برادران شما برای شما برخواهد انگیخت. (۶)

وعده‌ی یاد شده در جایی دیگر از زبان خداوند گزارش شده است. خداوند به حضرت موسی فرمود:

نبی‌ای را برای ایشان از میان برادران‌شان مثل تو مبعوث خواهم کرد. کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آن‌چه به او فرمایم به ایشان خواهد گفت، و هر کسی که سخنان مرا، که او به اسم من گوید، نشنود من از او مطالبه خواهم کرد. (۷)

بدون شک، فرازهای یاد شده، که به‌نوعی در گفت‌وگوی امام رضا (ع) با دانشمند یهودی نیز مورد استناد قرار گرفته، آمدن پیامبری را بشارت می‌دهد که اولاً «همانند موسی» است و ثانیاً، از میان «برادران بنی‌اسرائیل» خواهد بود. برخی از دانشمندان یهود، پیامبر یاد شده را بر یوشع (۸)، مسیحیان پروتستان بر حضرت عیسی و مسلمانان بر پیامبر اکرم (ص) تطبیق کرده‌اند. مسلمانان با شرح بسیاری از ویژگی‌های یکسان حضرت موسی با حضرت محمد (ص) از یک‌سو، و تفاوت حضرت عیسی و یوشع با حضرت موسی در ویژگی‌های یاد شده، پیامبر اکرم (ص) را مصداق آن پیامبر موعود می‌خوانند. (۹)

برای ارزیابی درست این سه دیدگاه و چگونگی انطباق «آن نبی» بر پیامبر اکرم، لازم است دو ویژگی یاد شده برای وی با استناد به خود کتاب مقدس مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. بر همین اساس باید گفت:

الف. مهم‌ترین ویژگی نبوت حضرت موسی داشتن کتاب آسمانی و آوردن شریعتی مستقل و خاص است. بنابراین، یک پیامبر تنها در صورتی می‌تواند همانند او باشد که حتماً این ویژگی را داشته باشد، در حالی‌که یوشع و هیچ‌یک از پیامبران بنی‌اسرائیل ادعا نکرده‌اند که همانند وی بوده و شریعتی خاص آورده‌اند. همه‌ی آنان پیرو شریعت حضرت موسی بودند. از سوی دیگر، بر اساس گزارش خود کتاب مقدس، یوشع معاصر حضرت موسی و جانشین آن حضرت بود و مردم پس از حضرت موسی با وی بیعت کردند. (۱۰) بنابراین، وی نمی‌تواند همان پیامبر موعود باشد؛ چرا که آمدن وی در «آینده» خواهد بود. گزارش انجیل یوحنّا نیز این معنا را تأیید می‌کند؛ چراکه نشان می‌دهد یهودیان دست‌کم تا زمان حضرت یحیی منتظر ظهور این پیامبر موعود بودند، در حالی‌که یوشع نبی چند قرن پیش از حضرت یحیی بوده است.

حتی بر اساس گزارش اناجیل، حضرت عیسی نیز شریعت مستقلی نیاورد. او مأموریت داشت همان شریعت حضرت موسی را اجرا و تکمیل نماید:

گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم؛ نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. پس هرکه یکی از این احکام کوچک‌ترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم نماید او در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود؛ اما هرکه به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان، بزرگ خوانده خواهد شد. (۱۱)

ب. از سوی دیگر، فرازهایی از عهد جدید نشان می‌دهند که کاهنان یهود در عصر حضرت عیسی نیز پیامبرِ یادشده را غیر از مسیح می‌دانستند:

و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم، کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستی؟ که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. آن‌گاه از او سؤال کردند: پس چه، آیا تو الیاس هستی؟ گفت: نیستم. آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی. (۱۲)

حضرت یحیی معاصر حضرت عیسی و اندکی پیش از وی مبعوث شد. یهودیان در پی شناخت ماهیت وی، کاهنانی را نزد وی می‌فرستند، ولی او خود را پیامبری غیر از مسیح، الیاس و «آن نبی» معرفی کرد. مفسران کتاب مقدس عبارت «آن نبی» را اشاره به همان پیامبری می‌دانند که در سفر «تثنیه» (باب ۱۸) حضرت موسی وعده داده بود (۱۳) و آن پیامبر در میان یهود، چنان معروف بود که اشاره کوتاه «آن نبی» برای انتقال آن کافی بود.

برخی گفته‌اند: آنان منتظر پیامبری بوده‌اند که سرور انبیا و بزرگترین آنان بوده است. (۱۴) از سوی دیگر، بدون شک انتظار یک پیامبر بزرگ، مسئله بسیار مهمی بوده است و اگر کاهنان و برگزیدگان مرکز یهودیت آن زمان (اورشلیم) عقیده‌ی نادرستی در این‌باره داشتند، باید حضرت یحیی آنان را متوجه خطایشان می‌کرد، نه این‌که خطای آنان را تأیید نماید. بنابراین، اگر مراد از «آن نبی» مسیح باشد، باید حضرت یحیی می‌گفت: آن دو یکی هستند، نه این‌که بگوید: من آن نیستم. (۱۵)

از گزارش‌های دیگر عهد جدید نیز برمی‌آید: بشارت آمدن «آن نبی» به‌گونه‌ای در میان یهود روشن و پذیرفته شده بود که آنان هنگام ظهور حضرت یحیی دچار اختلاف شدند. گروهی وی را همان نبی و گروهی دیگر غیر آن خواندند. (۱۶)

ج. افزون بر آنچه گفته شد، به‌صورت جدلی می‌توان در پاسخ مسیحیان گفت: بر اساس الهیات رایج آنان، تفاوت‌های زیادی بین حضرت موسی و عیسی وجود دارد، و به دیگر سخن، حضرت عیسی نه یک پیامبر، بلکه خدای مُجَسَّد خوانده می‌شود که هیچ انسانی با وی قابل مقایسه نیست. (۱۷)

۲. نکته‌ای که در دو فقره‌ی یاد شده، امام رضا (ع) نیز بر آن تأکید و استدلال نمودند این است که آن پیامبر موعود از «میان برادران» بنی‌اسرائیل است و با توجه به این‌که برادران بنی‌اسرائیل، بنی‌اسماعیل هستند، این قید به‌روشنی نشان می‌دهد که پیامبر مزبور از میان بنی‌اسرائیل نیست.

از این‌رو، هنگامی‌که حضرت از رأس الجالوت پرسیدند: آیا بنی‌اسرائیل، برادرانی غیر از بنی‌اسماعیل دارند؟ و آیا از میان فرزندان اسماعیل (ع) پیامبری جز حضرت محمد (ص) مبعوث شده است؟ رأس الجالوت ضمن پاسخ منفی به هر دو پرسش، گفت: اما من دوست دارم برای اثبات این‌که آن پیامبر موعود از میان فرزندان اسماعیل است و نه بنی‌اسرائیل، به تورات استناد کنید.

امام رضا (ع) به عالم یهودی گفتند: آیا در تورات نیامده است که نوری از سوی «طور سینا» آمد و از کوه «ساعیر» طلوع کرد و از کوه «فاران» درخشید؟ رأس الجالوت گفت: این کلمات را می‌شناسم و در تورات وجود دارد، ولی تفسیر آن‌را نمی‌دانم. حضرت فرمودند:

نوری که از سمت کوه «طور» آمد، کنایه از وحی نازل شده بر حضرت موسی بر فراز آن کوه است. طلوع نور از کوه «ساعیر» به معنای نزول وحی بر حضرت عیسی بر فراز آن است و درخشش نور از کوه «فاران»، به معنای دریافت وحی به وسیله حضرت محمد (ص) در آن کوه است؛ زیرا «فاران» یکی از کوه‌های اطراف مکه است. (۱۸)

در ترجمه فارسی کتاب مقدس کنونی، این فراز مورد اشاره امام رضا (ع) چنین آمده است:

و این است برکتی که موسی مرد خدا قبل از وفاتش به بنی‌اسرائیل داده، گفت: یهُوَه [خدا] از سینا آمد و از سعیر بر ایشان طلوع کرد و از جبل فاران درخشان گردید. (۱۹)

برخی پژوهشگران یهودی در تلاش برای رد دلالت این فقره از تورات بر نبوت پیامبر اکرم (ص)، کوشیده‌اند «فاران» را بخشی از سرزمین «سینا» معرفی کنند؛ اما سخنانی که در این‌باره گفته‌اند، آشفته و ناهمخوان است. هرچند «فاران» نام یکی از بیابان‌های «سینا» است، اما بر اساس مستندات معتبر تاریخی و جغرافیایی، «فاران» همچنین به کوهی در مکه و سرزمین وسیعی نیز گفته می‌شد که شامل حجاز و مکه می‌شود. (۲۰)

افزون بر آن، بر اساس گزارش خود کتاب مقدس، حضرت اسماعیل در «فاران» سکنا گزید. در سفر «پیدایش»، پس از گزارش درخواست سارا از حضرت ابراهیم مبنی بر دور ساختن هاجر و فرزندش اسماعیل (۲۱) از قول خداوند خطاب به هاجر چنین آمده است:

برخیز و پسر را برداشته و به دست خود بگیر؛ زیرا از او امتی عظیم به وجود خواهم آورد؛ و خدا چشمان او را باز کرد تا چاه آبی دید. پس رفته، مشک را از آب پر کرد و پسر را نوشانید و خدا با آن پسر [اسماعیل] می‌بود و او نموّ کرده، ساکن صحرا شد و در تیراندازی بزرگ گردید و در صحرای «فاران» ساکن شد و مادرش زنی از زمین مصر برایش گرفت. (۲۲)

مراد از چاه یاد شده در فراز مزبور «چاه زمزم» است که بر اساس روایات اسلامی، به لطف و عنایت خداوند پدیدار شد و موجب روی‌آوردن قبایل و در نتیجه، عمران و آبادی آن منطقه گردید. (۲۳) این موضوع و سکونت هاجر و اسماعیل (ع) در مکه و مجاورت خانه خدا، از مسلّمات تاریخی است (۲۴) و قرآن کریم نیز آن را گزارش می‌کند. (۲۵)

۳. رأس الجالوت در پاسخ امام رضا (ع) درباره چگونگی اثبات نبوت حضرت موسی به معجزاتی از قبیل شکافتن دریا، اژدها شدن عصا در دست وی، بیرون آوردن ید بیضا و جاری ساختن چشمه آب از سنگ با زدن عصای خود، استناد کرد.

امام رضا (ع) با پذیرش این معجزاتِ حضرت موسی پرسید: آیا هرکس در تأیید ادعای نبوت خویش معجزه بیاورد، او را تصدیق می‌کنید؟ رأس الجالوت گفت: خیر، فقط در صورتی می‌پذیریم که معجزاتی همانند معجزات حضرت موسی بیاورد! امام فرمودند: پس چگونه به نبوت پیامبران پیش از موسی ایمان دارید، در حالی‌که هیچ‌کدام معجزات یاد شده برای حضرت موسی را نیاوردند؟! رأس الجالوت که در پاسخ امام رضا (ع) درمانده بود، با تغییر حرف خود، گفت: اگر کسی معجزاتی بیاورد که فراتر از قدرت افراد عادی باشد، تصدیق نبوت او لازم است.

در این هنگام، حضرت با اشاره به زنده شدن مردگان، شفای کور مادرزاد و بیماران مبتلا به پیسی به‌دست حضرت عیسی و زنده شدن پرنده گلین با دم مسیحایی آن حضرت پرسیدند: پس چرا نبوت او را تصدیق نمی‌کنید؟! وقتی رأس الجالوت گفت: می‌گویند که وی چنین کارهایی می‌کرده است، ولی ما که آن را ندیده‌ایم، امام پرسیدند: مگر معجزات حضرت موسی را به چشم خود دیده‌اید؟! آیا جز این است که افراد مورد اطمینانی آنها را دیده و نقل کرده‌اند و با اخبار متواتر به شما رسیده است؟ معجزات حضرت عیسی هم توسط افراد مورد وثوقی دیده شده و در قالب اخبار متواتر گزارش شده است، پس چرا نبوت او را تصدیق نمی‌کنید؟ درباره حضرت محمد (ص) نیز این مسئله صادق است. بر اساس اخبار متواتر، آن حضرت نزد هیچ آموزگاری درس نخواندند و چیزی نیاموختند، ولی به‌رغم اُمّی و درس‌ناخوانده و مکتب‌نرفته بودن، کتابی آوردند که درباره سرگذشت پیامبران و اقوام گذشته و نیز درباره آینده سخن گفته است. پس چرا نبوت او را نمی‌پذیرید؟! رأس الجالوت، که جوابی نداشت، محکوم شد و سکوت اختیار کرد. (۲۶)

در این گفت‌وگو، هرچند امام رضا (ع) به‌صورت صریح و آشکار به هیچ کتاب مقدسی استناد نجستند، ولی اشاره نکردن ایشان به گزارش این معجزات در کتاب مقدس، به‌دلیل آن است که این مسئله به‌عنوان یک واقعیت و حقیقت مسلّم تاریخی و دینی، برای هریک از پیروان ادیان ابراهیمی پذیرفته شده بود و یا دست‌کم از آن آگاهی داشتند و باید بر اساس منطق و استدلال خود، آن‌را می‌پذیرفتند؛ زیرا معجزات یاد شده برای حضرت موسی و عیسی به‌ترتیب در عهد قدیم (۲۷) و جدید (۲۸) و به‌شکلی مبسوط گزارش شده است. قرآن نیز اصل آن معجزات را بدون اشاره به جزئیاتِ پرداخته شده در عهدین، گزارش و تأیید می‌کند. (۲۹)

نویسنده: علی اسدی

پی‌نوشت‌ها:
1 ـ براى آگاهى بیشتر ر. ک. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص ۹۷ـ۱۰۲.
2 ـ بزرگ و دانشمند یهودیان. «جالوت» به یهودیان مهاجرى گفته می‌شد که در سرزمین‌هاى اسلامى زندگى می‌کردند. بزرگ و مهتر آنان، رأس‌الجالوت خوانده می‌شد. (علی‌اکبر دهخدا، لغتنامه، ۱۳۷۳، واژه «جالیه» / فخرالدین طریحى، مجمع‌البحرین، ۱۴۰۸، ج ۲، ص ۱۱۳.)
3 ـ فضل بن حسن طبرسى، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۰۹ـ۲۱۳.
4 ـ تثنیه، ۱۸:۱۵.
5 ـ محمدجواد بلاغى، الرحلة المدرسیة، ص ۱۴۱۴، ج ۱، ص ۹۱.
6 ـ اعمال رسولان، ۳: ۲۲.
7 ـ تثنیه: ۱۸:۱۸ـ۱۹.
8 ـ ر.ک. دائرةالمعارف کتاب مقدس، ۱۳۸۰، ص ۷۵۰ / مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ۱۳۷۷، ص ۹۷۰ـ۹۷۲، «یوشع».
9 ـ ر.ک. محمدجواد بلاغى، الرحلة المدرسیة، ج ۱، ص ۹۰ / محمدصادق فخرالاسلام، انیس الاعلام فى نصرة الاسلام، ۱۳۸۴، ج ۵، ص ۵۰ـ۶۴ / محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۳۷۳ ق، ج ۹، ص ۲۵۱ـ۲۵۹ / عبدالرحیم سلیمانى، «قرآن کریم و بشارت‌هاى پیامبران»، هفت آسمان ۱۶، ص ۵۷ـ۶۰.
10 ـ تثنیه، ۳۴:۶ـ۱۰.
11 ـ متى: ۵: ۱۷ـ۱۹.
12 ـ یوحنّا، ۱:۱۹ـ۲۱.
13 ـ جماعة من اللاهوتیین، تفسیر الکتاب المقدس، ۱۹۹۰، ج ۲، ص ۴۵۳؛ ج ۵، ص ۲۳۵ / ولیم بارکلى، تفسیر العهد الجدید (شرح بشارة یوحنّا)، بی‌تا، ج ۲، ص ۱۰۹.
14 ـ ولیم بارکلى، پیشین، ص ۱۰۹.
15 ـ محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ج ۹، ص ۲۵۱ـ۲۵۹.
16 ـ انجیل یوحنّا، ۶: ۱۴ و ۷: ۴۰ـ۴۳ / اعمال رسولان، ۳: ۲۲ و ۷: ۳۷.
17 ـ محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، ج ۹، ص ۲۵۱ـ۲۵۹.
18 ـ فضل بن حسن طبرسى، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۰۵.
19 ـ تثنیه، ۳۳:۱ـ۲.
20 ـ براى آگاهى بیشتر، ر.ک. محمدجواد بلاغى، الهدى الى دین المصطفى، ۱۴۱۴، ج ۲، ص ۱۵۷ـ۱۵۹.
21 ـ پیدایش، ۲۱:۹ـ۱۹.
22 ـ پیدایش، ۲۱:۱۸ـ۲۱.
23 ـ محمد بن یعقوب کلینى، الکافى، ج ۴، ص ۲۰۲ / محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۱۶۰.
24 ـ احمد بن ابى یعقوب یعقوبى، تاریخ یعقوبى، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۵ / محمد بن جریر طبرى، تاریخ الطبرى، ۱۴۰۳، ج ۱، ص ۱۷۹ / ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج ۱، ص ۱۰۳.
25 ـ ابراهیم: ۳۷.
26 ـ فضل بن حسن طبرسى، الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۰۳ـ۲۰۴.
27 ـ براى نمونه، ر.ک. خروج، ۴: ۱ـ۹؛ ۷:۸ـ۱۲ و ۱۴ـ۱۵؛ ۱۴:۱ـ۳۱؛ ۱۷: ۱ـ۷ / اعداد، ۲۰: ۷ـ۱۱.
28 ـ براى نمونه، ر.ک. انجیل متّى، ۹:۱۸ـ۲۲؛ ۹: ۲۷ـ۳۴ و ب ۱۴ و ۱۵ / مرقس، ب ۵ و ۶ و ۷ / لوقا، ب ۸ و ۹ /یوحنّا، ب ۶.
29 ـ براى نمونه، ر.ک. شعراء: ۳۲ـ۴۵ و ۶۳ / بقره: ۶۰ / اعراف: ۱۶۰ / آلعمران: ۴۹ / مائده: ۱۱۰.

منابع:
ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۶ق، ج ۱.
بارکلى، ولیم، تفسیر العهد الجدید (شرح بشارة یوحنّا)، ترجمه به عربى عزّت زکى، قاهره، دارالجمیل، بی‌تا، ج ۲.
بلاغى، محمدجواد، الرحلة المدرسیة، بیروت، دار الزهرا، ۱۴۱۴، چ دوم، ج ۱.
بلاغى، محمدجواد، الهدى الى دین المصطفى، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ۱۴۱۴، چ سوم، ج ۲.
توفیقى، حسین، آشنایى با ادیان بزرگ، تهران، سمت، ۱۳۸۴، چ هفتم.
جماعة من اللاهوتیین، تفسیر الکتاب المقدس، بیروت، منشورات النفیر، ۱۹۹۰، چ دوم.
دائرةالمعارف کتاب مقدس، ترجمه و تألیف بهرام محمدیان و همکاران، تهران، روز نو، ۱۳۸۰.
دهخدا، علی‌اکبر و دیگران، لغتنامه، تهران، مؤسسه لغتنامه و دانشگاه تهران، ۱۳۷۳.
رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، قاهره، دارالمنار، ۱۳۷۳، ط. الرابعة، ج ۹.
سلیمانى اردستانى، عبدالرحیم، «قرآن کریم و بشارت‌هاى پیامبران»، هفت آسمان ۱۶ (زمستان ۱۳۸۱)، ۴۷ـ۶۲.
طبرسى، فضل بن حسن الاحتجاج، نجف، دارالنعماان، ۱۳۸۶ق.
طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الطبرى، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ۱۴۰۳، ط. الرابعة، ج ۱.
طریحى، فخرالدین، مجمع‌البحرین، به کوشش محمود عادل و احمد حسینى، تهران، نشر فرهنگ اسلامى، ۱۴۰۸، چ دوم، ج ۲.
فخرالاسلام، محمدصادق، انیس الاعلام فى نصرة الاسلام، بی‌جا، مرتضوى، ۱۳۸۴، ج ۵.
کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، ترجمه فاضل‌خان همدانى، به‌همت انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل، بی‌جا، بی‌نا، ۱۹۹۰.
کلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، تهران، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۳.
مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳.
هاکس، مستر، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷.
یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبى، بیروت، دار صادر، بی‌تا، ج ۱.

امام رضا ، امام رضا

اندیشکده مطالعات یهود در پیام‌رسان‌ها:

پیام رسان ایتاپیام رسان بلهپیام رسان سروشپیام رسان روبیکا

Check Also

اصحاب سبت و بازی با دین خدا

اصحاب سبت و بازی با دین خدا

یکی از داستان‌هایی که قرآن کریم مکرر از آن یاد کرده است، داستان «اصحاب سبت» است. بیان این داستان هشداری برای ما مسلمان‌ها است که با دین خدا بازی نکنیم.

۲ comments

  1. عالی بود. ممنون از زحماتتون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − هشت =