عدهاى از اصحاب امام کاظم علیهالسلام بعد از ایشان، امامت امام رضا علیهالسلام را نپذیرفتند! انگیزهی آنان از این رفتار دنیاطلبى بود. اینان بهخاطر وکالتى که از امام کاظم علیهالسلام داشتند، اموال زیادى نزدشان جمع شده بود، لذا به طمع آن اموال، امام بعدى را برنتابیدند. رفتار اینان باعث پدیدار شدن مذهب انحرافى واقفیه شد.
على بن ابىحمزه بطائنى یکى از سران این فرقه است. دربارهی وى گفته میشود: کذّابٌ و ملعونٌ. همچنین در مورد وى از امام کاظم علیهالسلام اینگونه روایت شده است:
یا علی أنت و أصحابک أشباه الحمیر. (۱)
ای على (على بن ابیحمزه) تو و یارانت همانند الاغ هستید!
علت اینکه امام کاظم علیهالسلام اینگونه على بن ابیحمزه را نکوهش مىکند چیست؟ آیا امام به وى فحش مىدهد که امثال تو مانند الاغ مىباشید؟!! دامن اهلبیت از این رذائل پاک است.
این نکوهش، فحش نیست، بلكه بیان حقیقت است. این سخن بازشناسىِ روحیهی پلید اینگونه افراد است که بر زبان عترت جارى مىشود.
نظیر این سخن را قرآن در مورد یهودیان عنود دارد. در مورد آنان مىفرماید: یهودیان که وحى الهى (توارت) بر آنان ارزانى شد، لیکن وحى را برنتابیدند و برابر وحى ایستادند و به تحریف وحى الهى پرداختند! اینان همانند الاغى مىمانند که بارش کتاب باشد:
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها کمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً. (۲)
یهود از چه روحیهای برخوردار است؟
یهود بسیار عنود و لجوج و منکر واقعیات است. خداى سبحان بیشترین پیامبران را بهسوى قوم بنىاسرائیل و یهود بسیج نمود تا شاید به راه خدا بازگردند؛ لیکن آنان وحى را به حقیقت برنتابیدند و انکار کردند و تمرّد نمودند و با وحى به چالش برخاستند.
یهودیان قومى دنیاطلب مىباشند و بهخاطر دنیاطلبى حقایق را انکار مىنماید. در مورد دنیاطلبى یهود قرآن مىفرماید: حریصترین مردم به دنیا یهود مىباشند، هر کدام از آنان دوست دارد هزار سال عمر کند:
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النّاسِ عَلى حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکوا یوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ. (۳)
همین دنیاطلبى باعث طغیان یهود بر دیگران است. و همین دنیامحورى باعث شده که آنان خویش را قوم برتر پندارند.
برترى قوم یهود!
یهود خود را برترین مىپندارد. حتى برخى از آنان کلام وحى مانند: وَ هُوَ فَضَّلَکمْ عَلَى الْعالَمِینَ (۴) را دلیل بر این برترى خود مىپندارند! لیکن معناى این آیه به هیچوجه برترى یهود نیست، بلکه برترى قوم موسى علیهالسلام در زمان خودش است. (۵) و نجات آنان از گرفتارىهاى فرعون که هیچ قومى به مانند آنان گرفتار نشده بود. خدا آنان را برترى داد، یعنى آنان را از چنگال فرعون نجات عنایت فرمود؛ (۶) نه اینکه برترى نسبت به همگان باشد. برترى آنان، یعنى بازگرداندن به وطن و نجات از قوم فرعون.
اما ارزانی داشتنِ وحى آسمانى و معارف الهى و برانگیخته شدن پیامبرانِ بسیار از این قوم نیز دلیلی بر برترى آنان نمىباشد، بلکه چه بسا نشان نکوهش آنان است. زیرا که آنان بسیار قوم نادان و ضعیف الفکرى بودند. به تعبیر برخى مفسّران این بیان قرآن دلیل بر ضعف فکرى قوم یهود [در امور اُخروی] است. (۷) آنان از دیگران از فکر و فرهنگ ضعیفترى برخوردارند.
گواه بر این ادعا این نکته است: هنگامى که موسى علیهالسلام آنان را از دریا به اعجاز عبور داد! آنگاه که به خشکى رسیدند و بتپرستان را دیدند، به موسى علیهالسلام گفتند: براى ما هم همانند اینها خدایی بیاور: اِجْعَلْ لَنَا إِلَهًا کمَا لَهُمْ آلِهَةٌ. در همینجا قرآن این قوم را به جهل و نادانى نکوهش نمود: قالَ إِنَّکمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ. (۸)
از جانب دیگر قرآن این قوم را لجوج و عنود و چالشگرِ حق و قاتل پیامبران معرفى مىکند و آنان را در صف بتپرستان قرار مىدهد:
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکوا. (۹)
دشمنترین افراد نسبت به مؤمنان، یهود و مشرکان مىباشند.
وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقٍّ. (۱۰)
آنان پیامبران را به ناحق مىکشند.
لجاجت و جهل و نادانى و پیامبرکشى، از صفات بارز یهود است. در واقع این سخنان نکوهش این قوم است نه برترى نژادى آنان، که پندار یهود قرار گرفته و دستآویزى براى هجوم بر اقوام و ملیّتهای دیگر شده است.
قوم یهود خود را برتر از دیگران مىپندارد و این نکته را (برانگیخته شدن پیامبران زیاد از بین آنان) دلیل بر فضیلت و برترى خود دانستهاند. در صورتى که این نکته خود موجب نکوهش آنان است که چون ملّتى عنود و لجوج در برابر حق بودند، پیامبرانِ زیادی براى هدایت آنان مبعوث شدند. در حالیکه اگر همانند امت اسلامى حقباور و حق محور بودند، یک پیامبر براى آنان کفایت مىنمود.
اینک امام کاظم علیهالسلام على بن ابىحمزه و همراهانش را اینگونه نکوهش مىکند؛ زیرا همانند یهود که تورات را برنتابیدند، اینان نیز عترت را نپذیرفتند و بهخاطر دنیاطلبى، همانند یهود، در برابر عترت ایستادند و مذهبتراشى کردند.
دنیاطلبى آنان را مقابل حق قرار داد و به موضعگیرى در برابر عترت وادار نمود؛ همانند یهودیان دنیاطلب. امام همام هم تعبیری اینگونه (اشباه حمیر) همانند تعبیر قرآن از یهود نموده است. امام رضا علیهالسلام نیز رفتار اینان را همانند رفتار یهود مىداند، که بر این پندار بودند که: یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ. (۱۱)
منبع: حبیبالله احمدی، امام کاظم علیهالسلام الگوی زندگی، انتشارات فاطیما، قم ۱۳۹۴، صص۱۲۱-۱۲۴، انتخاب و ویرایش از: اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
(۱) رجال کشى، ص۴۰۴.
(۲) جمعه، ۵.
(۳) بقره، ۹۶.
(۴) اعراف، ۱۴۰.
(۵) مجمع البیان، ج۲، ص۷۲.
(۶) همان.
(۷) المیزان، ج۹، ص۲۳۵.
(۸) اعراف، ۱۳۸.
(۹) مائده، ۸۲.
(۱۰) بقره، ۶۱.
(۱۱) مائده، ۶۴، رجال کشى، ص۴۵۶.
…..
بیشتر بخوانیم: برگزیدگی بنیاسرائیل در کتاب اشعیا و قرآن کریم
امام کاظم
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
با سلام.
اینکه نوشته اید برتری دادن به اینکه به وطن برگشتند و از فرعون نجات پیدا کردند آیا تایید حرف صهیونیستها مبنی بر اینکه موطن انها فلسطین و یا همان اسقاطیل نمیباشد؟
سلام. در سلسله مقالات «بررسی مالکیت فلسطین در تورات»، با استفاده از خود تورات ثابت کردیم که بنیاسرائیل بخاطر ظلمها و گناههای بعدی لیاقت زندگی در این سرزمین را از دست داده و از آن برای همیشه اخراج شدند.