[اول] مسعود عالیخانی
مسعود عالیخانی فرزند عابدین خان و برادر محمدتقی، علینقی، محمدباقر، سعید، آذرنوش و مینو عالیخانی است.
عابدین پدر برادران و خواهران عالیخانی در زمان کودتای ۱۲۹۹ درجهدار فوج قزاق، به فرماندهی میرپنج (سرتیپ) رضاخان بود و به این دلیل در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۱۵ سرپرستی املاک رضاشاه در تاکستان قزوین و پس از شهریور ۱۳۲۰ سرپرستی املاک تاجالملوک پهلوی، مادر محمدرضا شاه، به وی محول شد.
عابدین خان سال ۱۳۶۲ در تهران درگذشت. (۱)
[دوم]
مئیر عزری سفیر رژیم صهیونیستی در دوران پهلوی در خاطراتش درباره مسعود نوشته است:
«مسعود عالیخانی با استفاده از بورس وزارت خارجه اسرائیل در دانشكده كشاورزی «رخوووت» وابسته به دانشگاه عبری در اسرائیل آموزش دید. عالیخانی همسری یهودی از آفریقای جنوبی برگزید.» (۲)
مسعود عالیخانی نمایندگی برخی شرکتها و کمپانیهای اسرائیل را نیز در ایران برعهده داشت. عزری در این خصوص مینویسد:
«كمپانی كشتیرانی «صیم» كه سالها پیش در اسرائیل برپا شده بود، در ایران نمایندهای ارمنی داشت با نام «بابایان». روزی داوید العازار سرپرست كمپانی صیم به آگاهی من رساند كه نمایندگی بابایان [نماینده پیشین این شركت كشتیرانی] به پایان رسیده و از این پس مسعود عالیخانی برادر علینقی عالیخانی وزیر صنایع به نمایندگی این كمپانی برگزیده شده است. بابایان این جابجایی را خودسرانه خواند…» (۳)
[سوم]
مسعود عالیخانی در سالهای ۱۳۵۷-۱۳۴۵ گردانندهی واقعی شبکههای پنهان اسرائیل در ایران بود. باتجربهترین و متخصصترین کارشناسان اطلاعاتی ایران در حوزهی اسرائیل جایگاه عالیخانی را در عملیات موساد در ایران مهمتر از یعقوب نیمرودی و یوری لوبرانی عنوان کردهاند.
عالیخانی از مهمترین چهرههای پنهان اطلاعاتی دوران متأخر پهلوی است که با شخصیتها و کانونهای عالی صهیونیستی در جهان غرب ارتباط نزدیک داشت و در بالاترین سطوح عمل مینمود. (۴)
مسعود عالیخانی
[چهارم]
طبق مندرجات برخی اسناد مسعود عالیخانی در اداره کل هشتم ساواک، در سال ۱۳۵۴ رئیس ایستگاه موساد در تهران در پایان دورهی مأموریتش به جانشین خود چنین توصیه میکند: «بدون کمکهای مسعود کار ما در ایران پیش نمیرود.»
منظور از «مسعود» در اینجا، سازمان و شبکهی مسعود است. یعنی این قدرت و توانایی مسعود، به دلیل وجود یک شبکه و مجموعه بوده است. لذا تحقیق و تفحص دربارهی شبکه مسعود و سرنوشت آنها امری مهم است.
پس از پیروزی انقلاب مسعود و سایر برادران عالیخانی بهجز محمدباقر عالیخانی از ایران فرار کردند. محمدباقر در کودتای نقاب مشهور به نوژه مسئول شاخه سیاسی کودتا بود.
براساس برخی سخنان سران کودتا در دادگاه و…، رئیس شاخهی سیاسی بیشترین تأکید و اصرار را بر بمباران بیت حضرت امام (ره) و جماران داشته است!
این قدرت و شبکه محمدباقر ناشی از چیست؟ بهنظر میرسد او نمایندهی مسعود بوده و ادارهی «شبکه مسعود» پس از فرار مسعود به او سپرده شده است.
از سوی دیگر پیوند عمیق عالیخانی با صهیونیستها او را از یهودیان نیز «یهودیتر» کرده بود!
جایگاه مسعود عالیخانی در شبکه زیتون بهگونهای بود که اگر بعضی از یهودیان ایران کسی را به موساد معرفی می کردند تا بهعنوان جاسوس عضوگیری شود، موساد نمیپذیرفت مگر اینکه مسعود عالیخانی تأیید کند!
در سندی از ساواک، رئیس ایستگاه موساد در ایران در مورد یک یهودیِ نشان شده توسط موساد که در اسرائیل هم تحصیلات عالیه داشته از مسعود عالیخانی استعلام نموده و نظر او را برای جلب همکاری این فرد سوال میکند. مسعود پاسخ میدهد:
«در یک کلام از این آدم، اسرائیلی در نمیآید.»
در سند دیگری وزیر مختار اسرائیل در گفتوگویی تلفنی با مسعود عالیخانی میگوید:
«گفته بودم فقط مسعود خان میتواند از پس این کار برآید، من قبلاً پیشبینی کرده بودم.» (۵)
[پنجم]
الیعزر تسفریر آخرین رئیس نمایندگی موساد در ایران در دوران پهلوی در کتاب خاطراتش با نام «شیطان بزرگ، شیطان کوچک» درباره جایگاه خاندان عالیخانی و بهویژه مسعود در خدمت به اسرائیل نوشته است:
«پیش از آنکه «ناخیک» به وطن باز گردد، همراه با او فرصت بسیار شیرینی برای آشنایی با یک خانوادهی فوقالعاده جالب برای من دست داد.
صحبت از خانواده «علی» است. یک خانواده اصیل پارسی که فرزندان آنها همگی تحصیلکرده هستند و از توانایی چشمگیری در عرصهی تجارت بازرگانی و امور مالی در جامعه ایران برخوردار بودند.
خانواده «علی» بهطرز شجاعانهای ارتباطات خوبی نیز با کشور [!] اسرائیل برقرار گرده و به داد و ستد با تجار و بازرگانان اسرائیلی روی آوردهاند.
وقتی یکی از فرزندان خانواده به نام «مسعود» به سنی میرسد که میخواهد از خانه بیرون زند، او را برای تحصیلات عالی به اسرائیل میفرستند.
در جای دیگری از جهان، در کشور آفریقای جنوبی یک خانواده یهودی که بسیار به یهودیت وفادارند و میان خود ارتباطات حسنهای دارند، فرزند دختر جوان خود را برای ادامهی تحصیلات به دانشگاههای اسرائیل میفرستند تا تحصیل کند و نیز بتواند همسری یهودی برای خود خود بیابد و میگویند مبادا در آفریقای جنوبی گرفتار عشق جوانی غیریهودی شود.
دست تقدیر را ببینید که باربارا، دختر این خانواده به اسرائیل میآید، و در اسرائیل به عشق مسعود فرزند خانواده مسلمان ایرانی گرفتار میآید.
باربارا و مسعود ازدواج میکنند و حاصل عشق آنها چند فرزند زیباست. این زوج به ایران میآیند و اکنون در تهران خانهی آنها را در واقع باید «خانه فرهنگی اسرائیل – ایران» نامید! درب خانهی پر مهر آنها به روی همهی اسرائیلیها بهویژه جوانان و مجردهای اسرائیلی گشوده است.
مسعود خودش ارتباطات حسنهای با محافل و مجالس سطح بالا و مقامات دارد. او گوش شنوایی نیز برای شنیدن و تحمل کردن دیگران دارد و پس از آنکه به دقت گوش میدهد، همواره توصیهها و نصایحی در موردی که خواستهاید، مطرح میکند. در این روزها که ابهام اوضاع ادامه دارد، شنیدن توصیهها و ارزیابیهای او جالب است.» (۶)
الیعزر تسفریر، ناخیک را اینگونه معرفی کرده است:
«ناخیک مسئول ستاد اجرای طرح اضطراری موساد در قبال ایران بود. ناخیک قبل از دو همکارم که پست مرا در تهران در دست داشتند، در این شغل در ایران خدمت کرده بود.»
چرا در کشوری مانند ایران که در آن مقطع زمانی نزدیک به ۸۰ هزار یهودی زندگی میکرد، آنهم یهودیانی که بعدها برخی از آنها در رژیم صهیونیستی رئیسجمهور و وزیر و… شدند، و بهائیت که مقر فرماندهی آن در اسرائیل بود و مناصب مهمی مانند نخستوزیری و ساواک و وزارت و… را در اختیار داشت، باید خانهی مسعود عالیخانی «خانه فرهنگ اسرائیل – ایران» و محل تجمع و رفت و آمد جوانان یهودی باشد؟!
چرا یک فرد به ظاهر مسلمان بهگفته الیعزر تسفریر باید به این مرتبه و درجه رسیده باشد؟!
آیا جز این است که یک شبکه مهم نفوذی را این خانوادهی بهظاهر مسلمان هدایت میکردهاند؟
به نظر میرسد افزودن عنوان مسلمان به مسعود عالیخانی توسط آخرین رئیس نمایندگی موساد در ایران، با قصد مخفیسازی هویت واقعی این خانواده است.
نکتهی دیگر آنکه خانواده باربارا مایر (آفریقای جنوبی)، که این همه تعصب دارند که دخترشان با یک جوان غیریهودی در آفریقای جنوبی ازدواج نکند و به این منظور او را به اسرائیل میفرستند، امکان ندارد اجازه دهند تا او با یک جوان غیریهودیِ ایرانی ازدواج کند. خیلی روشن است. آنها میدانستند مسعود عالیخانی یهودی است. البته یک یهودی مخفی!
مسعود عالیخانی
[ششم]
مسعود عالیخانی، به دلیل ارتباطات و پیوندهای خانوادهی زنش در آفریقای جنوبی، به تجارت الماس نیز اشتغال دارد. او پس از انقلاب، به عنوان تبعه بریتانیا، از طریق کمپانیهای خود در لندن Berkeley Mineral Resources plc و Cape Diamonds plc فعالیت در زمینهی تجارت الماس را توسعه داد.
عالیخانی از طریق دو کمپانی دیگر، ESV و Dominion Energy plc، در حوزه نفت و گاز نیز فعال بوده است.
مسعود عالیخانی در سالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی در اوکراین و روسیه فعالیت گستردهای را دنبال میکرد و به این دلیل در هیئت مدیره «بنیاد بینالمللی خصوصیسازی روسیه» عضویت داشت. (۷)
[هفتم]
روزنامه کیهان در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۱۸در مطلبی با عنوان «این ردپاها دنبال كردنی است!» به ارتباطات مسعود عالیخانی با وزارت نفت پرداخته است:
«علاوه بر موارد فوق باید به این خبر حیرتانگیز توجه کنیم که رئیس شاخه زیتون موساد دستکم از سال ۱۳۸۶ در پروژههای نفتی ایران حضور مستقیم داشته است.
مسعود عالیخانی که در اسناد متعدد ساواک از او بهعنوان رئیس شاخه زیتون و مشاور مقامات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل یاد میشود، در قالب شرکت Dominion Energy معاملات و قراردادهای گستردهای با برخی شرکتهای تابع وزارت نفت به امضا رسانده است.» (۸)
مطلب کیهان هیچوقت توسط وزارت نفت یا دستگاههای اطلاعاتی تکذیب نشد.
البته در برخی منابع خارجی به امضای مسعود عالیخانی بر برخی قرادادها تاکید شده است. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۲ به همراه سایر شرکا در میدان نفتی سروش قراردادی منعقد نمودهاند.
سؤال این است كه: بررسی سوابق سرمایهگذاران جزء وظایف چه دستگاهی است؟! آیا مجموعههای امنیتی و اقتصادی از سوابق مسعود عالیخانی گرداننده واقعی شبکههای مخفی اسرائیل در ایران مطلع نیستند؟!
[هشتم]
عالیخانی از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس بخش مطالعات آسیای میانه مدرسه اقتصاد لندن lse بوده است.
مدرسه اقتصاد لندن و سواس (مدرسه مطالعات آفریقایی و شرقی دانشگاه لندن) از قدیم دو مرکز مهم تربیت جاسوس بودند.
عالیخانی همچنین عضو شورای دانشکده سیاستگذاری دانشگاه هاروارد که تأثیرگذار بر مدیریت جهان میباشد نیز بوده است. (۹)
نویسنده: حسین قاسمی
منابع:
۱- http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1009519
۲- عزری، مئیر، یادنامه، اورشلیم، ۲۰۰۰، مترجم: ابراهام حاخامی، جلد دوم، ص۷۱
۳- عزری، مئیر، یادنامه، اورشلیم، ۲۰۰۰، مترجم: ابراهام حاخامی، جلد دوم، ص۲۱۵
۴- http://www.ashahbazi.org/pages/Services2.htm
۵- http://www.ashahbazi.org/pages/Services2.htm
۶- العیزر تسفریر، «شیطان بزرگ، شیطان کوچک»، خاطرات یک جاسوس اسرائیلی از روزهای انقلاب در ایران، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۴، ناشر شرکت کتاب، صص ۲۲۷-۲۲۶
۷- http://www.ashahbazi.org/pages/Services2.htm
۸- http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3205601&ref=Author
۹- https://www.bloomberg.com/profiles/people/1744137-masoud-amir-alikhani
مسعود عالیخانی
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
سالهای گذشته ایران توسط جهودان مخفی در ایران و جهودان بینالملل در دنیا اداره میشد و اکنون …..
متاسفانه باید قبول کنیم که بیشتر روزنه های قدرت و ثروت را جریان های پشت پرده در ایران گرفته اند…بهائیان مثل ما دنبال درس و کنکور نیستند.آن ها از پدران خود یهودیان یاد گرفته اند وقت خود را در این اباطیل نگذرانند و به دنبال کار و درآمد بروند.همین سیستم کنکور یک سیستم جهودی است و برای این اختراع شده که دانش آموز درس را عملی یاد نگیرد و فقط به حفظ کردن بپردازد.چندین سال عمر هم وطنانمان را می سوزاند.ک. ق. ترک جهود هم یکی از کسانی است که با این سیستم آن چنان کیسه ای برای خود دوخته که تاجر طلا نمی تواند بدوزد.