واژهی اُخدود در لغت بهمعنای «شکافی در زمین» یا «ایجاد برش در زمین» آمده است. (نک: خلیل، ۴/۱۳۸؛ ازهری، ۶/۵۶۰؛ عبدالمجید عابدین، ۱۰۳-۱۰۵). متن داستان اصحاب اخدود آنگونه که به اشاره در قرآن کریم آمده، از این قرار است که توسط جماعتی از کافران، آتشی عظیم افروخته شد تا گروهی از مؤمنان را، به آن آتش بسوزانند و خشم آنان بر مؤمنان، جز به جهت ایمانی راستین به خداوند نبوده است (بروج : ۴-۸).
زمینههای تاریخی جریان اخدود
آنچه در منابع اسلامی بهعنوان قول مشهور در داستان اصحاب اخدود یاد شده، با واقعهای تاریخی ارتباط مییابد که چندگاهی پیش از ظهور اسلام در جنوب شبهجزیره برای مسیحیان نجران رخ داده است. از منابع مختلف مسیحی، اعم از سریانی و حبشی، مجموعهای از اطلاعات بهدست میآید که در تحلیل تاریخی این رخداد، کارآیی شایان توجهی دارد؛ این منابع عبارتند از «نامه سیمون بت ارشام» به رئیس دیر جبله، نیز «کتاب حمیریان» که در آن از حملهی مسروق [ذونواس] پادشاه کافر حمیر به نجران سخن رفته است، کتاب «اعمال قدیس حارث»، «سرود یوحنای افسوسی» و گزارش یعقوب رهاوی (برای فهرستی از منابع مسیحی در اینباره، نک: موبرگ، ۲۴-۲۵).
یکی از کهنترین این اسناد، نامهی سیمون بت ارشام است که نویسندهی آن در سال ۵۲۴ میلادی بهعنوان سفیر صلح یوستینیانوس امپراتور بیزانس نزد پادشاه حیره، منذر سوم، گسیل شده بود و حضور او در دربار حیره، با رسیدن نامهای از سوی شاه حمیر به منذر مصادف بود؛ در آن نامه پادشاه حمیر از کشتار مسیحیان نجران سخن بهمیان آورده، و از منذر نیز خواسته بود تا با مسیحیان قلمرو خود همان کند (برای متن نامه، نک: جفری، ۲۰۴-۲۱۶).
نقشبرجستهای منسوب به ذونواس یهودی و بازسازی آن
بنابر نامهی سیمون که خبر واقعهی کشتار نجران را در ژانویه ۵۲۴م شنیده و وقوع آن را کمی پیش از این تاریخ یاد میکند، میدانیم که ذونواس در زمستان ۵۲۳م حمله یا حملات خود به نجران را صورت داده است (نک: جفری، ۲۰۴ ؛ بل، ۳۸ -۳۷ ؛ نولدکه، ۳۳۰-۳۳۱). بر پایهی کتیبهها، یوسف اسأر (ذو نواس) با سپاه خود به نواحی مسیحینشین و مرکز آن نجران حمله میبرده، و به آزار و اذیت، کشتن مردم و آتشزدن کلیساها میپرداخته است (برای منابع کتیبهها، نک: همانجاها).
در منابع تاریخی اسلامی، در سخن از نام ذونواس، عموماً زرعة و یوسف بهعنوان نام اصلی و نام دوم او مطرح گردیده، و ذونواس برای وی لقب تلقی شده است (نک: ابنهشام، التیجان، ۳۰۱؛ ابنحبیب، ۳۶۸؛ دینوری، ۶۱؛ بیرونی، ۱۸۰). بنا به نقل حمدالله مستوفی (ص۷۳)، ذونواس پادشاه حمیر، در زمان شاهی قباد ابن فیروز (نیز نک: حمزه، ۱۰۵-۱۰۶، که او را معاصر با قصی بن کلاب و فیروز پسر یزدگرد میداند)، پس از کشتن پادشاهی به نام ذوشناتر به تخت نشست (نیز نک: ابنحبیب، همانجا؛ درمورد سلسله شاهان حمیر، نک: بن زوی، ۱۷۴). او واپسین پادشاه حمیریان بود که گفته شده ۳۶ سال بر مسند حکومت بود (نک: بیرونی، همانجا). بنا به روایات در منابع اسلامی، ذونواس که پیشتر بر دیانت یهود نبود، چون به این دین گروید، بر آن شد تا همگان را به این دیانت درآورد و آنان را که سر بتابند، به قتل رساند (مثلاً نک: دینوری، همانجا؛ قس: بن زوی، ۱۸۰).
اخدود در روایات اسلامی و مسیحی
داستان بدینگونه آغاز میشود که ذونواس یهودی به نجران لشکر کشید و شهر را محاصره کرد؛ اما بهسبب استواری باروی شهر از ورود بدان بازماند و او در فراسوی بارو اردو زد. ذونواس که در پی تدبیری برای گشودن دروازهی شهر بود، نزد فرستادگانِ صلح قسم یاد کرد که در صورت صلح، به اهالی آن دیار آسیبی نخواهد رساند. پس از گشایش دروازهها، ذونواس به سوگند خود وفادار نماند، در آغاز از آنان اموالشان را طلب کرد و سپس سربازان خود را به درون شهر فرستاد که بسیاری از مردم را دربند کرده، نزد او به اردوگاه آوردند (نک: «کتاب حمیریان»، ۱۰۷ به بعد؛ «اعمال قدیس حارث»، ۵۳-۵۲؛ نیز: جفری، ۲۰۵، بهنقل از نامهی سیمون بت ارشام).
نقاشی دیگر از یوسف ذونواس یهودی
ذونواس مردم شهر را بر سر دو راهی قرار داد و آنان را بین قبول دین یهود یا تن دادن به مرگ مخیّر کرد (نک: «کتاب حمیریان»، ۱۰۹؛ قس: «اعمال قدیس حارث»، ۵۲؛ «سرود یوحنا»، ۴۰۳؛ جفری، همانجا؛ نیز: ابنهشام، السیرة، ۱/۳۷؛ طبری، تاریخ، ۲/۱۲۳؛ مقدسی، ۳/۱۸۳). آشکار است که برای بیشتر مردم، پایبندی به باورهای مذهبی خویش، افتخارآفرین بود و به همین دلیل، به بیان مشترک منابع اسلامی و مسیحی، لشکریان ذونواس، مردم را از دم تیغ گذرانیده، کلیساها و اناجیل را سوزانیدند (ابنحبیب، ۳۶۸؛ مقدسی، ۳/ ۱۸۲-۱۸۳؛ ابوالفرج، ۲۲/۳۱۸؛ «کتاب حمیریان»، ۱۱۰-۱۱۱و۱۰۲؛ نیز جفری، ۲۰۹).
دیگر از مشترکات، آن است که ذونواس افزون بر کشتار مردم به تیغ، فرمان داد تا گودالی (در برخی روایات به طول ۴۰ ذراع و عرض ۱۲ ذراع) کندند و پس از آکندن آن از آتش، مسیحیان را در آن افکندند (ابنهشام، التیجان، ۳۰۱؛ ابنقتیبه، ۶۳۷؛ زمخشری، ۴/۷۳۰-۷۳۱؛ «کتاب حمیریان»، ۱۱۴و۱۰۲؛ «اعمال قدیس حارث»، ۵۵؛ نیز موبرگ، ۲۸).
در منابع، دربارهی شمار کشتگان اخدود، ناهمخوانی گستردهای به چشم میخورد:
در برخی منابع اسلامی حتی سخن از عدد ۷ و ۱۰ بهمیان (مثلاً نک: ابوالعرب، ۱۱۹؛ طبرسی، ۱۰/ ۷۰۷) و گاه ارقامی چون ۷۷ و ۸۰ مطرح شده است (ثعلبی، ۴۳۹). در حالیکه در بیشتر منابع اسلامی، گفتوگو از هزاران است و در کنار روایاتی که شمار سوختگان را ۱۲هزار و ۷۰هزار آوردهاند (همانجا؛ قرطبی، ۱۹/۲۹۲)، غالباً عدد ایشان را ۲۰هزار نوشتهاند (مثلاً نک: ابنهشام، السیرة، ۱/۳۷).
به شیوهی متداول در میان مسیحیان کهن، در اثری سریانی با عنوان «کتاب حمیریان»، نام بسیاری از شهدای واقعهی اخدود ذکر گردیده که پژوهشگر معاصر اغناطیوس افرام، فهرستی از این اسامی را گرد آورده است (نک: ص ۱۶-۱۷). از مسائل جالب توجه در مقایسهی روایات مسیحی و اسلامی، همخوانی در برخی از این نامهاست.
خیابان یوسف ذونواس در اورشلیم / بیتالمقدس
نمونه بارز تفاخر یهود به شخصیتهای خونریز خود
بخشی از داستان که سوگ بر شهیدان و نمود احساسات انسانی و گذشت از عزیزترین وابستگیها در راه خداوند در آن اوج یافته است، حکایت غمانگیز مادر و فرزند خردسال اوست که راویان مسلمان و مسیحی، با پردازشهایی متنوع آن را گسترش دادهاند (طبرسی، همانجا؛ ابناثیر، ۱/۴۳۰-۴۳۱، که از مادر و ۳ فرزندش یاد میکند؛ «کتاب حمیریان»، ۱۲۰؛ جفری، ۲۱۳-۲۱۴). مادر که بر اعتقاد خود به دین راستین استوار است، هنگامی که به سوی آتش کشانده میشود، در آغوش خود به فرزند خردسال مینگرد که وی را از برداشتن گامی دیگر بازمیدارد. در این هنگام، کودک شیرخوار به سخن میآید و مادر را به پایداری در پیروی فرمان الهی و دوری گزیدن از تعلّق دنیوی هشدار میدهد (مسلم، ۲/۵۹۹؛ طبری، تفسیر، ۳۰/۸۶؛ سورآبادی، ۴۴۳). گفتنی است که در منابع اسلامی، این کودک بهعنوان یکی از چند کودک از صدّیقان معرفی شده است که در گهواره سخن گفتهاند و نام او از این جهت در کنار حضرت عیسی (ع) قرار گرفته است (ثعلبی، ۴۳۸؛ ابوالفتوح، ۵/۵۰۴).
نویسنده: فرامرز حاجمنوچهری
با تلخیص اندیشکده مطالعات یهود
فهرست منابع:
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) محمد ابن حبیب، المحبر، به کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/ ۱۹۴۲م.
(۳) عبدالله ابن قتیبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۴) عبدالملک ابن هشام، التیجان، حیدرآباد دکن، ۱۳۴۷ق.
(۵) عبدالملک ابن هشام، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
(۶) محمد ابوالعرب، المحن، بهکوشش یحیی وهیب جبوری، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۷) ابوالفتوح رازی، روح الجنان، قم، ۱۴۰۴ق.
(۸) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۹۷۲م.
(۹) محمد ازهری، تهذیب اللغة، بهکوشش محمد عبدالمنعم خفاجی و دیگران، قاهره، ۱۳۸۴ق.
(۱۰) افرام اغناطیوس، «کتاب الشهداء الحمیریین»، مجلة المجمع العلمی العربی بدمشق، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۴۸م.
(۱۱) ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة، ترجمه اکبر داناسرشت، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۲) احمد ثعلبی، قصص الانبیاء، بیروت، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۱۳) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۴) حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض، بیروت، دار مکتبة الحیاة.
(۱۵) خلیل بن احمد فراهیدی، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، ۱۴۰۵ق.
(۱۶) احمد دینوری، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۱۷) محمود زمخشری، الکشاف، بیروت، ۱۴۰۸ق.
(۱۸) ابوبکر سورآبادی، قصص قرآن مجید، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۱۹) فضل طبرسی، مجمعالبیان، به کوشش هاشم رسولی محلاتی و فضلالله یزدی طباطبایی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۲۰) طبری، تاریخ.
(۲۱) طبری، تفسیر.
(۲۲) عبدالمجید عابدین، بین الحبشة و العرب، بیروت، دارالفکر العربی.
(۲۳) مسلم بن حجاج، صحیح، بیروت، ۱۳۹۷ق/ ۱۹۷۷م.
(۲۴) تئودور نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۲۵) Bell, R., The Origin of Islam in its Christian Environment, London, 1968.
(۲۶) Ben-Zvi, I., X Les origines de l’ E tablissement des tribus d’Isra M l en Arabie n , Le Mus E on, Louvain, 1961, vol. LXXIV; The Book of the Himyarites, ed. A. Moberg, London, 1924.
(۲۷) Jeffery, A., X Christianity in South Arabia n , The Moslem World, New York, 1968, vol. XXXVI.
(۲۸) Moberg, A., introd. The Book of the Himyarites (vide: The Book …).
اصحاب اخدود ، اصحاب اخدود
اندیشکده مطالعات یهود در پیامرسانها:
اصحاب اخدود ، اصحاب اخدود ، اصحاب اخدود